فلاخن||سلمان کدیور
11.3K subscribers
1.59K photos
667 videos
35 files
954 links
سلمان کدیور
نویسنده
دانش آموخته روابط بین الملل - گرایش کنترل تسلیحات

.
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ آه ای کودکان کار
سیلی چشیدگان
سیر نخوردگان و
شلاق بُردگان
ای پس انداختگان تاریخ
تفیلی بشقاب های میهمانی
و محکوم شدگان مهرهای پیشانی!
بر پشت موشکان کاغذی خویش بنشینید
و خود را
به هرچه برج دوقلو و صدقلو است
به هر چه آسمان خراش و بانک و کاخ است
به هرچه بنیاد تزویر و ریا است
بکوبید
و از آن اوج
بر سر این شهر تباه
بریزید برگ های نهج البلاغه را
تا یک بار که شده است
ویران شود
خانه داروغه و مفتی و شهردار!

بگذارید
یک روزِ تقویم های مکرر
یازده سپتامبر فقر و غنا شود!


#سلمان_کدیور
#شعر_اعتراض
....
....
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴امروز ششم است
شش هشت!
....
....

امروز ششم است ... شش هشت
ایّام به کام
آقا بابک!
آقا مهدی!
میدانم که حالتان خوب است
حال ما هم
اگر مهم باشد
ملالی نیست جز
جای دندانتان
روی زخم کهنه ما !
***
امروز ششم است
شش هشت
سال مرگ مبارزه با شما
روز بزرگداشت امنیت سرمایه گذاری!
خیالتان آسوده
هنوز هم
امنیت برقرار است
و ایّام به کام
ما شب و روز کار می‌کنیم
تا شما سه هزار سه هزار بالا بکشید
مالیات می دهیم
تا ملک و املاک
به هم تعارف بزنید!
و روز و شب
مرکب شما می شویم
تا شما
با خیال آسوده
در برج بانک ها
به اسم آسمان
به راه زنی تان بپردازید
و در ویلا های شمال
به ریش همه ما بخندید!
...
حتی راحله
که پدرش روی داربست برج تان
سقوط کرد
هر شب ناخنش را می جود
تا شما
با شکم سیر بخوابید !
***
امروز ششم است
شش هشت
بزرگداشت زر و سیم های باد آورده
درکاسه گدایی دیروزتان!
همه چیز در امن و امان است
از منبرهای لوکس
صدای احکام رمضان می آید
اینکه چگونه
باید از مردم خورد
که روزه باطل نشود!
و شرطه خانه
مشغول بازجویی از
کریم کیف قاپ است
محتسب هم
خود را
به موی زنی خیابانی
آویزان کرده است!
***
امروز ششم است
شش هشت
روز بزرگداشت امنیت سرمایه گذاری !
داروغه هم توجیه است!
جای نگرانی نیست
می توانید پیاده رو ها را تصرف کنید
یا با درختان سبز
تخت های شهوتتان را بلندتر بسازید!
تا داروغه
شما را بهتر نبیند!
***
امروز ششم است
شش هشت
سالروز چرکین شدن زخم
زخم درد آور تبعیض !
خیالتان آسوده
دادیم
چند کارگر شورشی را شلاق بزنند
و آن شاعر
که زبان شما را نمی فهمید را
میان برگ برگ اشعارش
به آتش بکشند!
حتی همین دیروز
گلوی کامیون داران را
به چنگال گرفتیم
که چرا
بار شما
که بار تمام تاریخ است
بر زمین نهاده اند!
***
امروز ششم است
شش هشت
سالروز مسابقه
برای رفاه و شهوت
آقایان مفاسد اقتصادی!
شما آنقدر مخلصید
کسی جرأت نمی کند
اسمتان را کامل بچرخاند
آقای " میم " !
" خ " !
" م . پور " !
" ح . ق " !
" م . خ " !
و الخ ...
ما میدانیم
اگر زبان باز کنیم
و از بازار هایتان بگویم
یا به ساحتتان
جسارتی کنیم
اذهان را تشویش کرده ایم
اکاذیب نشر کرده ایم
مخلّ نظم عمومی شده ایم
ما
هر چه باشد
به طفیلی شما زنده ایم
به مدد سرمایه های شما مانده ایم

***

امروز ششم است
شش هشت
بازار مسابقه
گرم
اسب های قدرت رام
دین فروشان همه
در دام
شکاف زخم تبعیض
چرکین !
گلوگاه ها سرمایه
تضمین !
زر و سیم باد آورده
میان کاسه گدایان
تزئین !
نقاط استفهام
امّا
مسکوت ... مسکوت

...
یاران ز پا افتاده
صف ها
دور افتاده
دندان ها
نفشرده
بخود لرزیده!
...
امروز ششم است
شش هشت
امیر قافله امّا
بیرقش در دست
ایستاده چو سرو
سر افراز و سربلند
میان انبوهی از دشمن

#سلمان_کدیور
#شعر_اعتراض
....
....

https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴 شعری از #سید_حسن_حسینی ، کسی که نخستین جرقه #شعر_اعتراض را در من شعله ور ساخت، به مناسبت سال مرگش.
....
....
ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت
جای ارزش های ما را عرضه ی کالا گرفت

احترام «یاعلی» در ذهن بازوها شکست
دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست

فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد
خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد

زیر باران های جاهل سقف تقوا نم کشید
سقف های سخت، مانند مقوا نم کشید

با کدامین سحر از دل ها محبت غیب شد؟
ناجوانمردی هنر، مردانگی ها عیب شد؟

اندک اندک قلب ها با زرپرستی خو گرفت
در هوای سیم و زر گندید و کم کم بو گرفت

غالباً قومی که از جان زرپرستی می کنند
زمره ی بیچارگان را سرپرستی می کنند

سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست
لنگی این قافله تا بامداد محشر است!

از همان دست نخستین کج روی ها پا گرفت
روح تاجرپیشگی در کالبدها جان گرفت

کارگردانان بازی باز با ما جر زدند
پنج نوبت را به نام کاسب و تاجر زدند

چار تکبیر رسا بر روح مردی خوانده شد
طفل بیداری به مکر و فوت و فن خوابانده شد

روزگار کینه پرور عشق را از یاد برد
باز چون سابق کلاه عاشقان را باد برد
http://l1l.ir/1ba3


....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
🔴برای او که گویند چهل سال پیش گریخته است.

🔆 روح سرگردان!

گویند رفته ای
ولی من تو را
در کوچه پس کوچه های این شهر
بسیار دیده ام

دیده ام تو را که گاه
بر منبری لوکس
نهج البلاغه می خوانی
و فردای همان روز
با کراوات پاریسی ات
از رسو و راسل
حدیث قدسی نقل می کنی!

دوربین ها تو را دیده اند
که روی صندلی سبز سنا
از چرت بیست دقیقه ای پریده و
دکمه موافق فاجعه را فشرده ای

جای امضای تو را
هنوز پای فروش خام نفت خوانده اند
و مدادت را
که چوب لای چرخ سانتریفیوژها کرده است!


کسی باورش نیست
شده است شبی
میهمان بخش ویژه خبر هستی
و شبی دیگر
در استخر کاخ سعدآباد
صنعا و منامه را
به فرود چند ایرباس معامله می کنی
و به اشرف
مأموریت می دهی
که بیت المال را به عدالت
میان دربار تقسیم کند!

و روز دیگر در محکمه
شاعری را به بند می کشی
که چرا دهانش
بوی خمینی داده است
و لحظه ای بعد
پر میکنی با مشت
دهان کارگری
که از گرسنگی به فریاد است!
http://l1l.ir/3q9q

آه اعلی حضرت!
تو سرگردان ترین روح این جهانی
که در جلد این شهر
حتی در بارگاه پدرم هم
حلول کرده ای!

#سلمان_کدیور
#شعر_اعتراض

26 دی 95
.....
.....
@khamenism
🔆 روح سرگردان!

گویند گریخته ای
ولیک تو را
در کوچه پس کوچه های این شهر
بسیار دیده ام

دیده ام تو را که گاه
بر منبری لوکس
عرفان می گویی
و تفسیر می کنی آیات قرآن مطلا را
و فردای همان روز
با کراوات پاریسی ات
از رسو و راسل
حدیث قدسی نقل می کنی!

دوربین ها تو را دیده اند
که روی صندلی سبز سنا
از چرت بیست دقیقه ای پریده و
دکمه موافق فاجعه را فشرده ای

حتی دیده دست فروشی
که پشت شیشه دودی یک بنز
کیهان و شرق و جوان می خوانی!

چه بسیار نام تو را
روی برگه آراء یافته اند
و جای امضایت
پای فروش خام نفت
و مدادت
که چوب لای چرخ سانتریفیوژها کرده است!

شده است شبی
میهمان بخش ویژه خبر هستی
و شبی دیگر
در استخر کاخ سعدآباد
و به اشرف
مأموریت می دهی
که بیت المال را به عدالت
میان دربار تقسیم کند!

و دیگر روز در محکمه
شاعری را بند می کشی
که چرا دهانش
بوی #خمینی داده است
و لحظه ای بعد
پر میکنی با مشت
دهان کارگری
که از گرسنگی به فریاد است!

آه اعلی حضرت!
تو سرگردان ترین روح این جهانی
که در جلد این شهر
حتی در بارگاه پدرم هم
حلول کرده ای!

#سلمان_کدیور
#شعر_اعتراض

.....
.....
@Falaakhon