فلاخن||سلمان کدیور
11.3K subscribers
1.59K photos
667 videos
35 files
954 links
سلمان کدیور
نویسنده
دانش آموخته روابط بین الملل - گرایش کنترل تسلیحات

.
Download Telegram
🔴 حجاب عرف جبری یا قانون جبری؟
.....
....

از وقتی مطلب «تاملی در یک اجبار فرهنگی» را نوشته ام شاهد واکنش های #هیستریک بسیاری از دوستان که هضم نگاه متن برایشان گران بوده هستم.

در این باب چند نکته را عرض می کنم:

اول اینکه بنده موافق بی حجابی و بی عفتی و اباحه گری در پوشش به هیچ وجه نیستم و مراد مطلب هم این نیست که حاکمیت، حجاب را اجباری نکند و مسئله عفت عمومی را به فراموشی بسپارد و به حال خودش رها کند.

مگر می شود حکومت اسلامی تشکیل داد و نسبت به عفت جامعه بی تفاوت بود؟ و مگر می شود زنی با اختلاط با مردان و آشکار کردن زیبایی هایش و عرضه رایگان خودش در جامعه، به کمال انسانی خویش نائل آید؟

سخن بنده که اعتقاد بر «انتخاب» به جای «اجبار» دارد، ناشی از شناخت طبیعت و طبع انسان است که تعبیر امام معصوم، اگر او را از فضله حیوانی منع کنی، بیشتر کنجکاو می شود که درون آن را بشکافد.

وقتی ما یک پدیده را جبری میکنیم، در حقیقت راه #رشد را مسدود کرده ایم در حالی که می توان این پدیده را تبدیل به «عرف حاکم» کرد. و هر چه عرف رایج گشت، توپ و تانک هم نمی تواند آن را تغییر دهد.

اجباری کردن یک پدیده اخلاقی، آسانترین راهی بود که می توانست پیرامون حجاب روی دهد، اما آسانترین هر چیزی، الزاما بهترین راه آن نیست.

ما باید مسئله حجاب را تبدیل به یک «عرف جبری» می کردیم نه یک قانون جبری. باید به تعبیر شهید صدر، از منطق اصالت منفعت آن را رایج می کردیم نه گشت ارشاد.

همه ما به یاد داریم که زمانی بستن کمربند ایمنی خودرو رایج نبود. قانون بود اما جبری نداشت و کسی که نمی بست را تنبیه نمی کردند. اما وقتی تلفات ناشی از آن را دیدند نهادهای فرهنگی رسانه ای تبلیغات وسیعی پیرامون فواید آن با شعر و انیمیشن و .... به راه انداختند. و هم اکنون این مسئله یک عرف رایج رانندگی ما شده است.

آیا مسئله حجاب کمتر از این است؟
مردم در اخلاقیات اجتماعی باید یک مسئله را قلبا بپذیرند، تا آن را انجام دهند، به راستی ما برای گرایش قلبی به حجاب چه کردیم؟
اگر اندازه تبلیغ چیپس روی این مسئله و زیبایی های نهفته در عفت برای زنان تبلیغ و کار می شد، چه نتیجه ای می گرفتیم؟

هم اکنون فیلم و سینمای جمهوری اسلامی مملو است از ترویج بی عفتی و تبلیغ روابط آزاد. بعد می خواهید با زور مانع تسرری آن شویم؟

منتها ما اصلا لزوم چنین رویه ای را درک نکردیم چرا که گفتیم حجاب اجبار است و مردم چه خوششان بیاید چه نه، باید آن را رعایت کنند. و این «باید» افتضاح امروز را ساخته است.

سخن بنده این است که ما چهل سال است این اجبار فرهنگی را تجربه کرده ایم. بیاییم این چهل سال را بررسی کنیم.

اساتید و فضلا را دعوت کنیم، کرسی های بحث برپا کنیم که نتیجه و خروجی این سیاست فرهنگی چهل ساله چه بوده است؟ آیا نیاز به اصلاح و بازبینی نداریم؟چرا اینقدر #جمود باشیم که حتی نمی خواهیم مسئله را علمی پرداخت کنیم؟

نکته آخر اینکه رفتار مردم هر جامعه ای، بازتاب رفتار و اخلاقیات حاکمان آنها است.

مردم ما توصیه به اخلاق و عفت را از حاکمان ما نمی پذیرند چرا که خود آنها را عامل به آن نمی بینند.
آنها وقتی فساد و ارتشا و شکاف طبقاتی و رانت و اختلاس مسئولینی که داعیه اسلام دارند را می بینند، توصیه های اخلاقی آنها را نمی شنوند و به عکس در مقابل آن مقاومت می کنند.

اگر اسلام حقیقی در رفتار و گفتار حاکمان جاری و ساری شود، نیاز به هیچ جبری نیست و مردم فوج فوج به آن وارد می شوند.
قبل از وقوع انقلاب چند ملیون زن و دختر #مینی_ژوب پوش، تحت تاثیر امام و صحابه او محجه شدند؟
آنها انسان های عالم و عامل به اسلام را مشاهده کردند و خود را به آنان شبیه ساختند.

وقتی حاکمان #لیبرال می شوند، مردم نیز به تبع آنان اینچنین می شوند و وضعیت حجاب امروز، چیز عجیب و غیر قابل درکی نیست بلکه #کاملا_طبیعی است و اگر غیر این بود باید تعجب می کردیم.

وقتی حاکمان برای #اسلام از #شهواتشان نمی گذرند، چرا از مردم توقع داریم که چنین کنند؟
مگر می شود #ظاهر_مردم یک جامعه با #باطن_حاکمان آنها متضاد باشد؟
این #محال است.

#سلمان_کدیور
.....
.....
@khamenism
فلاخن||سلمان کدیور
🔘 کمرنگ تر از داعش! رهبر انقلاب اسلامی (۱۴ خرداد ۱۴۰۰):  "...مخالفان حاکمیّت مردمی، یعنی مردم‌سالاری هم باز دو جبهه بودند: یک جبهه لیبرال‌های سکولار بودند که معتقد به مردم‌سالاری بودند، منتها میگفتند مردم‌سالاری به دین اصلاً ربطی ندارد، اصلاً در عرصه‌ی جمهوریّت…
✳️ جمهوری اسلامی و آبشخور فکری جریان حزب الهی

🔹 آقای قنبریان از اساتید اهل فضل حوزه اخیرا در صدا و سیما بحثی کردند که طبق گفته رهبر انقلاب، دو گروه با مردم سالاری دینی مخالفند. اول سکولارها و دوم متدین ها. و متدین ها نگاهشان این است که در حکومت مردم اصلا کاره ای نیستند. و این گروه مذهبی، نگاهشان شبیه داعش است. (فایل پیوست را حتما بشنوید)

🔹 شاید اولین بار است که در رسانه ملی اینچنین عریان، تفکرات بخش مهمی از جریان حزب الهی، از نگاه رهبر انقلاب، شبه داعش خوانده می شود که مردم سالاری، انتخابات و آزادی سیاسی را نوعی تهدید تلقی می کنند. جریانی که شبه داعشی ها، مهمترین کار ویژه شان تکفیر و حذف مخالف برای انحصار داشتن قدرت است.

🔹اما آنچه در این گزاره و تحلیل جایش خالی است این است که، نقش خود جمهوری اسلامی و برخی دستگاه ها و نهادها و سازمان ها در تربیت چنین جریانی چه بوده؟

🔹بنده معتقدم که این جریان، یعنی تربیت و سازماندهی یک جریان مذهبی جزم اندیش، قشری نگر و عمیقا معتقد، جزو برنامه چند دهه گذشته بخشی از ساختار تربیتی برخی نهادها در ج. اسلامی بوده است و شیوه و مدل سیاست ورزی نیز چنان بوده که وجود و تشکیل چنین جریانی که اصطلاحا "هسته سخت نظام" نیز نامیده می شوند، ضرورت اهالی قدرت بوده است. به تعبیر روشن تر، جریان هایی در درون ج. اسلامی، تشکیل یک جریان مذهبی توده ای را رمز بقای نظام می دانستند. جریانی که کمتر بپرسد، کمتر تفکر و تعقل نماید، و بیشتر عملگرا جلوه کند.

🔹باید گفت طی چند دهه گذشته برگزاری دوره های آموزشی ذیل موسسه امام خمینی با عنوان "طرح ولایت " ذیل ایده های سیاسی مرحوم مصباح، که با هزینه های بسیار بالا مبادرت به تربیت و آموزش جریان های حزب الهی نمود، یکی از مهمترین آبشخور های نظری برخاستن چنین جریانی بوده است که همانند یک سیستم تربیتی بزرگ، نیروهای بساری را در دانشگاه ها، مساجد، پایگاه های بسیج و اردوهای بصیرتی و راهیان نور و... تربیت کرده و این نیروها به مرور زمان بخصوص بعد از آغاز دهه نود، در سیستم مدیریت و تصمیم گیری نظام بکارگیری شدند. و از آن فاجعه بارتر، این تفکر به عنوان فیلترهای گزینش ادارات و سازمان ها، طی چند دهه با قلع و قمع بسیاری از استعدادها و انگیزه ها، سکان هدایت فکری این نهادها را نیز بدست گرفته اند.

🔹در حقیقت خروجی فکری و تربیتی این جریان که بنظرم در آینده مستعد ایجاد بحران برای ج. اسلامی خواهد بود، همان نقد و انذاری است که شهید بهشتی نسبت به نگاه تربیتی مرحوم مصباح در مدرسه حقانی در اوایل اتقلاب داشتند.

🔴شهید بهشتی خطاب به مرحوم مصباح می گوید:
"آقای مصباح یزدی! بنده به‌عنوان یک صاحب‌نظر میگویم این رفتار شما خطرناک است.
من مکرر به شما گفته‌ام مدرسه‌ای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند، چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کرده‌اند؟ به چه انگیزه‌ای؟
من می‌گویم شرط اول خدمت در مدرسه این است که انسان منصف، اسلام انصاف‌آور، تشیع انصاف‌آور در مدرسه پا بگیرد.
برخورد باید منصفانه، منطقی، آرام، متین، روشنگر، امکان فکر گسترده‌دادن، باشد.
#تحجر، #تعصب، #جمود و مطالب را زود در چارچوب‌های محدودآوردن و تاختن، هرگز نمی‌تواند آهنگ تربیت مدرسه باشد، اگر هست، بنده از این مدرسه نیستم. "

#سلمان_کدیور

https://t.me/m_ghanbarian/5513
....
....
@Falaakhon