فلاخن||سلمان کدیور
11.3K subscribers
1.59K photos
667 videos
35 files
954 links
سلمان کدیور
نویسنده
دانش آموخته روابط بین الملل - گرایش کنترل تسلیحات

.
Download Telegram
راهی که کشف شده است!

اظهارات اسماعیل بخشی در مورد بدرفتاری با وی در زندان، بار دیگر موضوع شکنجه در نظام جمهوری اسلامی را در رأس اخبار شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور قرار داده است.
طبیعتاً در چنین شرایطی، بازار اصرار و انکار از سوی دو طرفِ ماجرا داغ می‌شود. دلیل‌اش هم این است که شکنجه در هر گوشه‌ای از دنیا، معمولاً در برابر چشم غیر و در محیطی عمومی اتفاق نمی‌افتد و بنابراین به جز موارد منجر به جرح شدید و یا فوت، شاهد یا شاهدانی برای اثبات آن در میان نیست.
این در حالی است که بسیاری از قضات نیز در برابر ادعای هرگونه بدرفتاری یا شکنجه، ابتدا به ساکن از درِ انکار در می‌آیند و در نرمترین برخورد، خواهان اثبات آن می‌شوند. اما از آنجا که این پدیده اغلب از راه‌های مورد نظر قضات قابل اثبات نیست، آن را به مثابۀ نشر اکاذیب تلقی کرده و حکم تازه‌ای علیه مدعی صادر می‌کنند.
از نقطه نظر عقلانی، قاعدتاً نه می‌توان هر ادعای شکنجه‌ای را پذیرفت و نه رد کرد. پس راه چاره برای احراز صحت و سقم ادعای شکنجه چیست؟ به نظرم اگر واقعاً حسن نیتی برای پایان دادن به این ماجراها در میان باشد؛ سالیان درازی است که بشر راه آن را کشف کرده است: دسترسی بی‌قید و شرط متهم به وکیل انتخابی در تمام مراحل تحقیق و بازجویی یعنی از همان لحظۀ بازداشت تا مختومه شدن پرونده. بدون این دسترسی، وسوسۀ شکنجه دادن از یک طرف و ادعای شکنجه شدن از طرف دیگر همواره پا برجا خواهد بود.
در چنین شرایطی از قضا طرف بازنده، حکومت‌هایند چرا که ای بسا شکنجه‌های موردی در نزد افکار عمومی به عنوان روشی فراگیر و سیستماتیک معرفی شود و مبانی مشروعیت حکومت را به چالش کشد.
به نظرم مورد اسماعیل بخشی فرصت مناسبی است تا در بارۀ قانون دسترسی به وکیل تعیینی در بازداشت‌های سیاسی یا اصطلاحاً امنیتی تجدید نظر شود.

🖊 #احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
....
....
@Falaakhon
همۀ راه‌حل ها به بازداشت ختم می‌شود!

فردی که نوشیدن ادرار شتر را تبلیغ می‌کرد بازداشت شده است.
خب، چرا بازداشت؟ اصل این کار به اندازۀ کافی او را در چشم مردم مجازات کرده است!
متأسفانه در اینگونه موارد، بخشی از افکار عمومی نخستین خواسته‌شان، برخورد قضایی و بازداشت طرف است، همان بخشی که معمولاً نسبت به بازداشت دیگران معترض است!
بازداشت اصولاً باید در موارد بسیار نادری اتفاق افتد نه اینکه به صورت رویه‌ای عادی درآید! در کشور ما اما گویی هیچ راه‌حلی جز بازداشت به ذهن حکومت و حتی فعالان سیاسی نمی‌رسد.
برای نمونه، فردی به دلیل ساخت ویدئوی بارش بادمجان از آسمان تهران بازداشت می‌شود. بعد افراد جامعه در حمایت یا مخالفت با بازداشت او به دو دسته تقسیم می‌شوند تا اینکه کارِ فرد دیگری به نوشیدن ادرار شتر و تبلیغ آن می‌رسد. در این میان، آنها که مخالف بازداشت سازندۀ ویدئوی بارش بادمجان بوده‌اند پا به میدان می‌گذارند و خواستار بازداشت نوشندۀ ادرار شتر می‌شوند با این منطق که: مگر نوشیدن ادرار شتر چه کم از ساخت ویدئوی بارش بادمجان دارد که او را بازداشت می‌کنید و این یکی را نه؟ تا سرانجام اینکه نوشندۀ ادرار شتر هم بازداشت می‌شود!
گویی بین جناح‌های سیاسی و عقیدتی کشور ما اصل بازداشت مشکلی ندارد، فقط مهم این است که فرد بازداشتی شیوه زندگی و افکارش به آنها نزدیکی دارد یا ندارد! از همین رو نوعی مسابقه برای تحریک قوۀ قضائیه به ورود به هر امر بی‌ربطی شکل گرفته است که نتیجۀ آن بازداشت های پیاپی و به زحمت انداختن خانواده‌های افراد است.
در همه جای دنیا معمولاً متهمی را بازداشت می‌کنند که حضورش در جامعه مال و جان مردم را به مخاطره اندازد! حال ساخت ویدئوی بارش بادمجان و خوردن ادرار شتر و ده‌ها عمل مشابه یا مغایر آن از جمله اظهارنظرهای سیاسی، جان و مال کدام شهروند را به خطر می‌اندازد که ضررتی برای بازداشت مرتکبان آنها پیش آید؟
شاید گفته شود تبلیغ نوشیدن ادرار شتر به خطر انداختن جان شهروندان است. اما این نوعی سفسطه است چرا که اولاً بدون بازداشت هم می‌توان آن اقدام را خنثی کرد؛ ثانیاً اگر سطح شعور برخی از افراد جامعۀ ما تا بدان حد سقوط کرده که از تبلیغ نوشیدن ادرار شتر بدان کار ترغیب می‌شوند، علت این مشکل را باید در نوع فرهنگ سازی عمومی در کشور جستجو کرد نه آدمی که شاید خود قربانی این گونه فرهنگ سازی باشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مناظره‌ای برای اتلاف وقت!

من فقط با حرص خوردن توانستم بخشی از مناظرۀ کاندیداهای ریاست جمهوری را تماشا کنم.
برایم اتلاف وقت کامل بود. به هیچکدام از علل بنیادی و ساختاری بروز مشکلات کنونی کشور اشاره نشد. نوعِ حملۀ شخصی برخی کاندیداها به یکدیگر به نظرم زننده آمد و بدتر از آن، ترتیباتِ کشدار و بچگانۀ برگزاری مناظره بود به طوری که گویی مراسم ختم را با مسابقه‌ای تلویزیونی در هم آمیخته‌اند.
#احمد_زیدآبادی
#مناظره
#انتخابات
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
شما را به خدا گوش کنید!

در پی حادثۀ خونین و جگرخراش شاه‌چراغ، مسئولان کشور در مورد ارادۀ دشمنان ایران برای ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور هشدار داده‌اند.
بدون شک، ایران در خارج از مرزهای خود دشمنانی از جمله برخی کشورها و برخی گروه‌های تروریستی دارد که مترصد ضربه زدن به امنیت و موجودیت آن هستند. اما در این میان، خود مسئولانِ کشور برای حفظ امنیت و ثبات پایدار ایران چه کرده‌اند؟
این وضع نتیجۀ عملکرد چه کسانی است؟ این رابطۀ خطرناک با روسیه و ارسال پهپاد انتحاری به مسکو کار کیست؟ تعلیق مذاکرات برجام و ادامۀ تحریم‌های سنگین علیه کشور از کجا آب ‌خورد؟ چشم بستن بر گسترش فقر و تبعیض در کشور به چه دلیلی است؟ بی‌اعتنایی به هشدارهای مکرر و بی‌وقفۀ عموم کارشناسان حوزه‌های مختلف در مورد بحرانی شدن شرایط جامعه در صورت ادامۀ سیاست‌های مرسوم با چه منطقی صورت گرفت؟ حذفِ مستمر و فزایندۀ نیروهای سیاسی از دایرۀ تصمیم‌گیری برای کشور و حاکم کردن افراد سطحی و ناکارآمد و بدون تخصص بر مقدرات اقتصاد و آموزش و آموزش عالی و فرهنگ و هنر و سیاست وغیره از کجا نشأت یافت؟ توسعه را امری مذموم شمردن و از الزاماتِ آن شانه خالی کردن با چه قصد و غرضی انجام شد؟ نادیده‌انگاری مطالبات عمومی و بخصوص زنان و جوانان برای انتخاب سبک زندگی خود و برچیدن بساط زورِ فرهنگی و عقیدتی طبق کدام مصلحت بود؟ بی‌تحملی در برابر اعتراض‌های صنفی و بازداشت برخی رهبران آنان با کدام دغدغۀ معطوف به حفظ امنیت کشور صورت گرفت؟...
حتی هم اینک نیز که بحران در ابعاد گوناگون خود را نشان داده است، چرا فکر عاجلی نمی‌شود؟ دریغ از یک وعدۀ تأثیرگذار، دریغ از یک ابتکار آرامش‌بخش، دریغ از یک انعطاف قابل توجه، دریغ از یک نرمش امیدوار کننده....حتی حاضر نمی‌شوند افراد هتاک و بحران‌آفرین را از دور و بر خودشان دور کنند و یا بازداشتی‌های بی‌گناه از جمله روزنامه‌نگاران را از بند رها سازند. همچنان زبان تهدید و تخفیف و نادیده‌انگاری در چرخش است و اگر هم مسئولی کلامی اندک امیدبخش بر زبان می‌راند بر اثر هجوم تندروها، بلافاصله با زدن چند تبصره، اصلِ حرفش را پس می‌گیرد!
می‌خواهید با سرنوشت این کشور چه کنید؟ استفادۀ بی‌نهایت از زور تا اثر و نشانی از هیچ معترضی باقی نماند؟ آیا این اصلاً ممکن است؟ آیا امکان ایجاد کمترین حد از نظم و ثبات از این طریق وجود دارد؟ آیا این کار کشور را غرق در خون نمی‌کند؟ پس اگر احیاناً این راه را بسته می‌دانید، چرا در ارائۀ ابتکاری جدید و افق‌گشا کاری ملموس نمی‌کنید؟ با این بی‌‌تصمیمی و تعلل منتظر چه هستید؟ که آتش به طور فراگیر دامن کشور را بگیرد و تمام هستی آن را بسوزاند؟
من به شما اطمینان می‌دهم که با هیچ سطحی از زور و خشونت نمی‌توان وضع را به حال سابق آن برگرداند. فقط و فقط دو راه وجود دارد. یا تغییر مسیر به سمت تحول و اصلاح بنیادی بدون درنگ و فوت لحظه‌ای وقت و یا درگیر کردن کشور در آتش ناامنی. هر چه از ابزار زور بیشتر استفاده شود شعله‌های آتش ناامنی بلندتر می‌شود. هر کسی در هر مقامی جز این را به شما بگوید، قصد فریب‌تان را دارد. من ناصح امین و دلسوزی برای شما هستم. بی‌هیچ کینه و غرض شخصی شما را خطاب قرار می‌دهم. از همین لحظه شروع کنید و با آزاد کرد بازداشتی‌های بیگناه، نوری در افق این تونل به مردم نشان دهید. مطمئن باشید اکثریت قاطع مردم اگر در انتهای این تونل نوری واقعی ببینند آن را نادیده نخواهند گرفت. قبلاً صدها بار گفتم که عجله کنید، فرصت را از دست ندهید، وقت تنگ است. گوش نکردید. شما را به خدا الان گوش کنید. از بد روزگار اکنون سرنوشت این کشور به تصمیم شماست. با تصمیم درست قادرید آن را نجات دهید و با ادامۀ بی‌تصمیمی و یا تصمیم نادرست می‌توانید آن را کنام موران و ماران کنید چرا که دیگر اثری از پلنگان و شیران هم نمانده که در یک ایران ویران لانه کنند!
#احمد_زیدآبادی
#اعتراض
#سرکوب
#آزادی_زندانیان
#شاهچراغ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii