🔴 انتخابات و عیار فکری حزب الله!
.....
.....
🔵 شاید هیچ عرصه ای اندازه انتخابات، نمی توانست عیار فکری جریان مذهبی و حزب الهی را به این روشنی هویدا کرده و پرده از فقر شدید معرفتی آنان نسبت به اسلام و #انقلاب و حتی عقاید و شعارهای خودشان ، بردارد.
جوانانی که سعی می کنند با کارهای انتخاباتی و رفتن زیر یوغ یک جریان سیاسی، دین خود را به انقلاب ادا نمایند و اینچنین وجدان خود را آسوده کنند، که تکلیف از ما برداشته شده است.
🔵 برخی رفقای ما پیش از آنکه جناب #جلیلی از ثبت نام انصراف دهد، تمام هم و غمشان اقای رئیسی بود که مبادا بیاید و کاندید مورد نظرشان را به حاشیه ببرد.
پس با تمام توان ابتدا به صورت مودبانه سعی نمودند اذهان را از اقای رئیسی پراکنده کرده و حول جناب جلیلی متمرکز کنند.
پس در کانال ها و سایت هایشان هر یک خط در میان از آسیب هایی که کشور از ورود اقای رئیسی می بیند می نوشتند و به هر بهانه ای سعی می کردند ایشان را در همان تولیت حرم امام رضا مفید جلوه دهند.
کمی که گذشت و ورود اقای رئیسی جدی تر شد، آنها هم به صورت جدی تری وارد نقد ایشان شدند.
نامه گروهی با امضاهای متعدد به ایشان نوشتند و گفتند با توجه به اینکه شما در کار اقتصادی و سیاست خارجی بی تجربه هستید، به انتخابات ورود نکنید.
از سابقه قضایی ایشان مطلب ها نوشتند که کارامدی نداشته و از ثواب خدمت به مجاورین امام هشتم، حدیث ها نقل نمودند.
وقتی هم که اقای رئیسی رسما اعلام کاندیداتوری کرد، برخی سرخورده و برخی واکنش شدیدتر نشان دادند به حدی که بنده (که کلا زیر علم هیچ شخص و جناحی سینه نزده و نمیزنم) به آنان توصیه کردم که برادان! بس است دیگر، تمام کنید این معرکه گیری را، شما از خودتان دفاع کنید، اگر #راسخ هستید و فکر می کنید به حق اید.
مدتی گذشت و در کمال #بهت و ناباوری همه، جناب جلیلی از ثبت نام انصراف داد و ناگهان آن سینه زنان پر هیاهو در محاق رفتند چنان که انگار هرگز نبوده اند.
گویی تمام #هویت و #اندیشه و آرمان و نگاهشان به #باد_رفته و ناگهان تهی و بی تکیه گاه شده بودند.
بسیاری از این دوستان در مقام توجیه و تفسیر برامدند اما غالب آنها بر یک نکته توافق داشتند که انصراف اقای جلیلی، نباید به نفع شخص خاصی صورت بگیرد.
تا اینکه باز جناب جلیلی آنان را غافلگیر ساخت و طی بیانیه ای از اقای رئیسی حمایت کردند.
و ناگهان چه شد تکلیف آن جمعیت شوریده؟
آنان در حرکتی چرخشی و محیرالعقول، از اقای رئیسی حمایت کردند.
باورتان می شود؟
همان هایی که تا دیروز، صدها مطلب در #ناکارآمدی او نوشته و منتشر کرده بودند و آمدن ایشان را سبب یک فاجعه و سردرگمی قلمداد می کردند.
همان اشخاصی که پای نامه «رئیسی نیا» را امضا کرده بودند، نامه نوشتند که «چرا اینقدر دیر آمدی?»
و این روزها وقتی جناب رئیسی عطسه ای می کنند، فوری دست به قلم برده و آن را از پنج منظر انقلابی تفسیر می کنند که ایشان #اصلح است و منجی انقلاب.
🔵 این را برای ثبت در حافظه کوتاه مدت خودمان گفتم که بدانیم غالب دوستان به ظاهر همسنگر ما چگونه فکر و عمل می کنند.
🔵 سخن اصلا با جناب جلیلی که بنده برای ایشان همیشه احترام خاصی قائل بوده ام یا اقای رئیسی نیست، بحث در کم مایگی جریانی است که امید داریم اینها با فکر و اندیشه ای متعالی، انقلاب را رشد دهند، جماعتی که زود #ایمان می اوردند، و زودتر از آن #تبری می جویند و آنقدر از #استقلال_فکری برخوردار نیستند، که حتی علیه شعارها و اعمال خود، دست به عمل نزنند.
جریانی که همیشه سعی کرده اند تنبلی خود را در قبال انقلاب، با دفاع همه جانیه و محیرالعقول، از شخصیتی سیاسی سرپوش بگذارند و اگر آن شخص سیاسی را از آنها بگیرید، هیچ حرفی برای گفتن و هیچ برنامه ای برای عمل کردن ندارند.
آنها فقط می خواهند خود را #ارضا کرده باشند، همین!
....
....
@khamenism
.....
.....
🔵 شاید هیچ عرصه ای اندازه انتخابات، نمی توانست عیار فکری جریان مذهبی و حزب الهی را به این روشنی هویدا کرده و پرده از فقر شدید معرفتی آنان نسبت به اسلام و #انقلاب و حتی عقاید و شعارهای خودشان ، بردارد.
جوانانی که سعی می کنند با کارهای انتخاباتی و رفتن زیر یوغ یک جریان سیاسی، دین خود را به انقلاب ادا نمایند و اینچنین وجدان خود را آسوده کنند، که تکلیف از ما برداشته شده است.
🔵 برخی رفقای ما پیش از آنکه جناب #جلیلی از ثبت نام انصراف دهد، تمام هم و غمشان اقای رئیسی بود که مبادا بیاید و کاندید مورد نظرشان را به حاشیه ببرد.
پس با تمام توان ابتدا به صورت مودبانه سعی نمودند اذهان را از اقای رئیسی پراکنده کرده و حول جناب جلیلی متمرکز کنند.
پس در کانال ها و سایت هایشان هر یک خط در میان از آسیب هایی که کشور از ورود اقای رئیسی می بیند می نوشتند و به هر بهانه ای سعی می کردند ایشان را در همان تولیت حرم امام رضا مفید جلوه دهند.
کمی که گذشت و ورود اقای رئیسی جدی تر شد، آنها هم به صورت جدی تری وارد نقد ایشان شدند.
نامه گروهی با امضاهای متعدد به ایشان نوشتند و گفتند با توجه به اینکه شما در کار اقتصادی و سیاست خارجی بی تجربه هستید، به انتخابات ورود نکنید.
از سابقه قضایی ایشان مطلب ها نوشتند که کارامدی نداشته و از ثواب خدمت به مجاورین امام هشتم، حدیث ها نقل نمودند.
وقتی هم که اقای رئیسی رسما اعلام کاندیداتوری کرد، برخی سرخورده و برخی واکنش شدیدتر نشان دادند به حدی که بنده (که کلا زیر علم هیچ شخص و جناحی سینه نزده و نمیزنم) به آنان توصیه کردم که برادان! بس است دیگر، تمام کنید این معرکه گیری را، شما از خودتان دفاع کنید، اگر #راسخ هستید و فکر می کنید به حق اید.
مدتی گذشت و در کمال #بهت و ناباوری همه، جناب جلیلی از ثبت نام انصراف داد و ناگهان آن سینه زنان پر هیاهو در محاق رفتند چنان که انگار هرگز نبوده اند.
گویی تمام #هویت و #اندیشه و آرمان و نگاهشان به #باد_رفته و ناگهان تهی و بی تکیه گاه شده بودند.
بسیاری از این دوستان در مقام توجیه و تفسیر برامدند اما غالب آنها بر یک نکته توافق داشتند که انصراف اقای جلیلی، نباید به نفع شخص خاصی صورت بگیرد.
تا اینکه باز جناب جلیلی آنان را غافلگیر ساخت و طی بیانیه ای از اقای رئیسی حمایت کردند.
و ناگهان چه شد تکلیف آن جمعیت شوریده؟
آنان در حرکتی چرخشی و محیرالعقول، از اقای رئیسی حمایت کردند.
باورتان می شود؟
همان هایی که تا دیروز، صدها مطلب در #ناکارآمدی او نوشته و منتشر کرده بودند و آمدن ایشان را سبب یک فاجعه و سردرگمی قلمداد می کردند.
همان اشخاصی که پای نامه «رئیسی نیا» را امضا کرده بودند، نامه نوشتند که «چرا اینقدر دیر آمدی?»
و این روزها وقتی جناب رئیسی عطسه ای می کنند، فوری دست به قلم برده و آن را از پنج منظر انقلابی تفسیر می کنند که ایشان #اصلح است و منجی انقلاب.
🔵 این را برای ثبت در حافظه کوتاه مدت خودمان گفتم که بدانیم غالب دوستان به ظاهر همسنگر ما چگونه فکر و عمل می کنند.
🔵 سخن اصلا با جناب جلیلی که بنده برای ایشان همیشه احترام خاصی قائل بوده ام یا اقای رئیسی نیست، بحث در کم مایگی جریانی است که امید داریم اینها با فکر و اندیشه ای متعالی، انقلاب را رشد دهند، جماعتی که زود #ایمان می اوردند، و زودتر از آن #تبری می جویند و آنقدر از #استقلال_فکری برخوردار نیستند، که حتی علیه شعارها و اعمال خود، دست به عمل نزنند.
جریانی که همیشه سعی کرده اند تنبلی خود را در قبال انقلاب، با دفاع همه جانیه و محیرالعقول، از شخصیتی سیاسی سرپوش بگذارند و اگر آن شخص سیاسی را از آنها بگیرید، هیچ حرفی برای گفتن و هیچ برنامه ای برای عمل کردن ندارند.
آنها فقط می خواهند خود را #ارضا کرده باشند، همین!
....
....
@khamenism
🔴 اسوه للعالمین!
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
فلاخن||سلمان کدیور
🎉 ادب بوک برگزار می کند: 📚جشن امضای اینترنتی رمان #پس_از_بیست_سال📚 #ارسال_رایگان به سراسر کشور این کتاب را با امضای #سلمان_کدیور به یادگار داشته باشید. 📅 17 الی 19 تیر 🛍 ثبت سفارش در سایت #ادب_بوک از آدرس: https://adabbook.com/پس-از-بیست-سال @AdabBookOfficial…
✳️ سلیم مکثی کرد و با صدایی گرفته و آرام گفت:
« #علی یک شخص نیست پیرمرد! او چون انسانهایی نیست که در جسمانیت خویش خلاصه میشوند.
علی نوعی #ایمان، نوعی #اسلام و نوعی #حیات است، همانگونه که #معاویه چنین است.
نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقف نمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است.
علی در قلب هر آن کس که در برابر ستمگران نعره میکشد و در مقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است.
علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
🔷 بریده ای از رمان #پس_از_بیست_سال
🔆نوشته: #سلمان_کدیور
📚انتشارات #شهرستان_ادب
....
....
@Falaakhon
« #علی یک شخص نیست پیرمرد! او چون انسانهایی نیست که در جسمانیت خویش خلاصه میشوند.
علی نوعی #ایمان، نوعی #اسلام و نوعی #حیات است، همانگونه که #معاویه چنین است.
نزدیکی به علی فقط دیدار او نیست بلکه چون او زیستن و اندیشیدن، چون او خویش را برای هدایت مردمان وقف نمودن است، وگرنه بسیارند که صبح و شام با علیاند، حتی در سپاه اویند ولیک از او چون زمین و آسمان فاصله دارند، همچون تو که در سپاه معاویهای ولی روحت از او فاصله گرفته است.
علی در قلب هر آن کس که در برابر ستمگران نعره میکشد و در مقابل ضعیفان و مظلومان به لرزه میافتد، خیمهای به پا کرده است.
علی تا آخرین روزی که آفتاب بر زمین میتابد و جهان برقرار است، چون رودی جاری خواهد بود، همانگونه که معاویه چنین خواهد بود و جنگ میان این دو، جنگی است که از نزاع هابیل و قابیل آغاز شده و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
🔷 بریده ای از رمان #پس_از_بیست_سال
🔆نوشته: #سلمان_کدیور
📚انتشارات #شهرستان_ادب
....
....
@Falaakhon
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
🔴 اسوه للعالمین!
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
🔴 اسوه للعالمین!
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
🔴 اسوه للعالمین!
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
....
....
🔆 در شان نزول آیه یک سوره ممتحنه، مفسران، چنین تصریح کرده اند :
زنى به نام «ساره» که وابسته به یکى از قبائل «مکّه» بود و به مطربی و خوانندگی شهرت داشت، از «مکّه» به «مدینه» خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود:
آیا مسلمان شده اى و به اینجا آمده اى؟
عرض کرد: نه
فرمود: به عنوان مهاجرت آمده اى؟
گفت: نه.
فرمود: پس چرا آمدى؟
عرض کرد: شما اصل و عشیره ما بودید، سرپرستان من همه رفتند، و من شدیداً محتاج شدم، نزد شما آمده ام تا عطائى به من کنید و لباس و مرکبى ببخشید.
فرمود: پس، جوانان «مکّه» چه شدند؟ (اشاره به این که، آن زن برای جوانان در ازای پول خوانندگى مى کرد.)
گفت: بعد از واقعه «بدر»، هیچ کس از من تقاضاى خوانندگى نکرد.»
پس حضرت به فرزندان «عبد المطلب»، دستور داد تا به این زن خواننده، لباس، مرکب و خرج راه بدهند.
.....
.....
رفتار رسول خدا، رحمه للعالمین را ببینید. انصافا کجای رفتار ما به این اسوه حسنه و این الگوی بی نظیر شباهت دارد؟
رسول الله .ص.، زن را بخاطر شغلش سرزنش نمی کند، مثل ما که در حال میخواهیم همه را نصیحت کنیم، با او رفتار نمی کند.
در ازای کمک به این زن شرط نمی کند که باید مسلمان شوی وگرنه از کمک خبری نیست.
چنان باز و صادقانه با مردم رفتار کرده که زن مطرب نیازی نمی بیند که شغل و پیشه اش را کتمان کند و دروغ و دغل سرهم نماید تا شکمش را سیر سازد، چادر سرش نمی زند، ادعای اسلام نمی کند، مدح رسول نمی کند. اصلا نیازی به چاپلوسی نمی بیند.
مثل بسیاری از مردم که برای گرفتن یک وام، ناچار شده اند برای رئیس بانک هم سوسه بیایند یا برای استخدام در اداره آب و فاضلاب، ریش بلند بگذارند، رساله از حفظ کنند و حرفهای صد من یه غاز دینی بیرون بدهند، تا ریاآلود به نانی برسند، با مردم رفتار نکرده اند.
مردم میدانند عقیده، پیشه و تفکر آنان، مانع از رسیدن به حقوق انسانی آنان نیست. می دانند، ایمان داشتن یا نداشتن، هیچ ربطی به رفع مایحتاج زندگیشان ندارد.
اصلا قرار نیست #ایمان, کسی را به #نام و نانی برساند و دیگری را محروم سازد.
پیامبر .ص. جلویش فرم نمی گذارد و بنویسد شرط اعطای کمک، ایمان به پیامبری من یا حتی ترک شغل خوانندگی است. بی قید و شرط، بی مزد و منت، نیاز زن مطرب را رفع می کند.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon