فارس پلاس
40.1K subscribers
56.2K photos
27.2K videos
78 files
17.5K links
حقیقت روشن می‌شود

ارسال سوژه و ارتباط با #فارس_پلاس:
@Farsplus_ad

تبلیغات در #فارس_پلاس:
@Farsnews_ads

ارتباط با ادمین:
@Plus_Fars

Download Telegram
▪️ آقا کارهایشان خیلی منظم بود

یکی از خدمتکاران امام نقل می‌کند:
🔻بعدازظهر ساعت یک ایشان ناهار می خوردند.‌‎ ‌‏صبح ساعت شش چای می خوردند که برایشان می بردم. نمی دانم چه موقع شب بلند‌‎ ‌‏می شدند که تا صبح بیدار بودند. وقتی من چای می بردم آقا در حال قرآن خواندن بودند.‌‎ ‌‏بعداً چای برایشان می بردم. چایشان که تمام می شد طبق معمول باید قدم می زدند.

#خاطرات_امام

@Fars_plus
🔰برای مردم کاری نکرده ام‏

🔹محمود بروجردی : ‌‏پس از اینکه امام را گرفتند، دو ماه در زندان بودند که در طول این مدت از ماجراهای‌‎ ‌‏خارج از زندان هیچ مطلع نشده بودند. پس از اینکه حبس ایشان به حصر تبدیل شد، یک‌‎ ‌‏روز بعد از ظهر امام را به منزلی در داودیه آوردند.
🔺جمعیت سیل آسا برای دست بوسی و‌‎ ‌‏دیدار با امام آمدند و عدۀ زیادی شب همانجا خوابیدند. هنگامی که امام برای نماز شب‌‎ ‌‏بیدار شدند، من بیدار بودم، یکی از آقایان ماجراهای ۱۵ خرداد را برای اولین بار برای‌‎ ‌‏ایشان نقل کرد.
🔹پس از آن امام برای تجدید وضو برخاستند و به من فرمودند: «آقا‌‎ ‌‏محمود، من برای مردم کاری نکردم، تکلیف من خیلی سنگین شد. مردم چرا این جور‌‎ ‌‏کردند برای من، من که برای مردم کاری نکردم».‌‎

📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(ره) | ج ۳ ، ص ۲۴

#خاطرات_امام

@Fars_Plus
▪️ حق ندارید جلوی مردم را بگیرید‏

محمدعلی انصاری کرمانی : ‌‏
🔺امام دائماً به اعضای دفتر اخطار می کردند: «مبادا با مردم بدرفتاری شود، شما حق‌‎ ‌‏ندارید جلو مردم را بگیرید».
🔺یک روز امام زودتر از برنامۀ هر روز به بیرون خانه تشریف‌‎ ‌‏آوردند. مردم پشت نرده های خانۀ امام در فشار ایستاده بودند. به خصوص هنگام آمدن‌‎ ‌‏ایشان تلاش می کردند که دربها زودتر باز شود، امام با عصبانیت به اطراف نگاه کرده و رو‌‎ ‌‏کردند به ما و پاسداران، فرمودند: «اگر از فردا این نرده ها را برندارید همۀ آنها را آتش‌‎ ‌‏می زنم.»‌‎

📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(س) | ج ۲ ، ص ۷۳ و ۷۴

#خاطرات_امام

@Fars_plus
▪️احترام امام خمینی(ره) به دلباختگان سیدالشهدا علیه‌السلام

🔻حجةالاسلام و المسلمین سید محمد کوثری : چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی‌‎ ‌‏احوالپرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا‌‎ ‌‏علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم‌‎ ‌‏به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه‌‎ ‎کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند.

🔺آقای صانعی فرمودند: «من‌‎ ‌‏کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر‌‎ ‌‏ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و‌‎ ‌‏اهل بیت اند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(ع) احترام می گذارند.‏

#خاطرات_امام

📚برداشت هایی از سیره ی امام خمینی | پا به پای آفتاب ج ۴ - ص ۱۲۶

@Fars_Plus
▪️ با دیدن امام آرام شدیم‏

🔹‌‏اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن‌‎ ‌‌‏روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار‌‎ ‌‏یک بمب است.

🔺سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز‌‎ ‌‏خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که‌‎ ‌‏هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش‌‎ ‌‏کردیم. ‌

📚راوی: عاطفه اشراقی | پا به پای آفتاب (جدید)، ج ۱، ص ۳۳۱

#خاطرات_امام

@Fars_Plus
▪️سر خم می سلامت...

خاطره آیت‌الله خامنه‌ای از استقامت همسر #شهید:
🔹‌‏خانمی در تبریز به من گفت که پسر من در دست عراقی ها اسیر بوده و اخیراً شنیدم که‌‎ ‌‏پسر اسیرم را شهید کرده اند. آمدم به شما بگویم که به امام بگویید از بابت بچه های ما‌‎ ‌‏ناراحت نباشد، ما سلامتی امام را می خواهیم. خدمت امام که این را گفتم، آن چنان قیافۀ‌‎ ‌‏ایشان متغیر شد و اشک از چشمشان آمد که دیدن آن حالت ایشان، انسان را متأثر‌‎ ‌‏می کرد.‌

#خاطرات_امام

📚کتاب برداشت‌هایی از سیره امام، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۳

@Fars_Plus
▪️امام خمینی(ره) و پرهیز از تشریفات

حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی قرهی:
🔻‌‏یک روز امام می خواستند تشریف ببرند منزل، به من فرمودند: یک درشکه‌‎ ‌‏بگیر. – کرایه آن کمتر از ماشین بود – ماشین نگیری ها! درشکه های نجف خیلی تمیز و‌‎ ‌‏مرتب نبود. باور کنید من خودم خجالت می کشیدم، امام می خواستند تا آنجا که‌‎ ‌‏می شد، از سهم امام کمتر مصرف کنند. من سه چهار سال آخر، در نجف نبودم. اما در‌‎ ‌‏مدتی که بودم، تا آنجایی که می شد شاهد بودم که امام با درشکه می رفتند. البته گاهی که‌‎ ‌‏لازم می شد، با ماشین می رفتند. خلاصه در مصرف سهم امام خیلی مواظب بودند.

📝 #خاطرات_امام | جلد ۲،صفحه ۶۳

@Fars_Plus
▪️قرآن بخوانید

مرحومه مرضیه حدیده چی:
🔹‌‏وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را باز‌‎ ‌‏کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را‌‎ ‌‏مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن‌‎ ‌‏عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هر کس‌‎ ‌‏بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.‌‏ ‌

📝 برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد ۳ ،صفحه ۱۱

📝#خاطرات_امام

@Fars_Plus
▪️عتاب امام

🔻یکبار فردی تعدادی قرآن در قطع کوچک که فقط محتوی چند عدد از سوره های‌‎ ‌‏قرآن است را آورده بود تا پس از امضای امام برای رزمندگان جبهه ها هدیه برد. وقتی‌‎ ‌‏یکی از آقایان پاکت محتوی قرآنها را برداشت و به طرف امام نزدیک کرد، امام به گمان‌‎ ‌‌‏آنکه طبق معمول که گاهی نبات و امثال آن را برای تبرک خدمتشان می بردیم دستشان را‌‎ ‌‏جلو آوردند ولی وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد فرمودند:

🔺«اینها چیست»؟ به عرض‌‎ ‌‏رسید: «قرآنهایی است که برای تبرک خدمتتان آورده اند.» امام که همیشه حرکاتش کاملاً‌‎ ‌‏آرام و معقول بود ناگهان به طور بی سابقه ای با شتاب و شدت مضطربانه ای دستشان را‌‎ ‌‏عقب کشیده و با لحن تند و عتاب آمیز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟» این چه‌‎ ‌‏کارهایی است که می کنید؟

#خاطرات_امام

📝راوی: حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان |برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد۳،صفحه ۹

@Fars_Plus
▪️حاضرم ثواب عبادتم را عوض کنم‏

🔻‌‏یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت‌‎ ‌‏فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم»

#خاطرات_امام
@Fars_Plus