Forwarded from خط رهبری
🔰 #پرونده| روایت حضرت آیتالله خامنهای از الگوی مبارزاتیشان در دوران ستمشاهی
🔸دو خط «مبارزه» و «آگاهیبخشی»
باید یکی از مشخصه های مهم نهضت اسلامی ایران را بیان کنم. این مشخصه عبارت است از وجود دو خط در این نهضت، که تعامل میان این دو خط، تشکیل دهندهی روند تکاملی حرکت به سمت اسلام در این کشور بوده؛ نخست، #خط_مقابله_دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیده ی دینی بود. دوّم، خط بیدارگری فکری و ارائه ی برنامهی اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارت دیگر: خط نوسازی اندیشهی دینی. از یک سو، کسانی بودند که خط مقابله با دستگاه حاکم را در پیش گرفتند، ولی از یک اندیشه ی مترقی اسلامی برخوردار نبودند، بلکه دچار تحجر و جمود فکری بودند. آنها به انگیزه ی غیرت اسلامی شان به مقابله با قدرت حاکمهای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود. از سوی دیگر، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند و افکار روشنی در زمینه ی اسلام داشتند؛ میکوشیدند #دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند، با کج روی های فکری هم #مبارزه میکردند، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند.
🔹کسانی که بصیرت دینی و فکر روشن داشتند، در مسیر نهضت ماندند
در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصهی #بیدارگری_فکری بودند، اما عامل «مقابله»، در نهضت برجستگی داشت. در اوایل، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمهی دین ستیز بود. پس از آنکه روحیهی مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائهی نظریهی اندیشهی اسلامی به نحو مطلوب پیش برود، متحجران عقب ماندند؛ اما کسانی که #بصیرت_دینی داشتند و از فکر باز و روشن بهرهای داشتند، در مسیر نهضت ماندند.
بویژه طی سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ که دشوارترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همهی گروههای مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود، بسیاری از شخصیتهای نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم (خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند.
کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایان زندگی جهادی خود در میدان مقاومت حضور داشتند، اما در سالهای یادشده، هم خود را مصروف روشنگری فکری کردند. شهیدان بزرگوار، مطهری و بهشتی و باهنر از این جملهاند.
🔸دو خط «مقاومت» و «روشنگری» را باهم ادامه دادم
باید برای ثبت در تاریخ بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همهی لحظات #نهضت، هر دو خط را با هم آمیختم و به این ویژگی معروف بودم. در تمام زندگی مبارزاتی خود، همواره هر دو خط «مقاومت» و «روشنگری» را باهم ادامه دادم و معتقدم این دو را کاملاً باهم درآمیختم.
نهایت سعی من این بود که دین را چنان که خدای متعال خواسته، به عنوان روشی برای #رفتار_عملی، و برنامه ای برای زندگی، و تغییری مستمر به سوی کمال مطلوب بفهمم و ارائه کنم. در همهی کارهای فکری و عملی ام، و در سخنرانی ها و درسهایم، روی این خط تمرکز داشتم. همین گرایش به درک آگاهانه و روشن از اسلام، مرا واداشت تا به کتابهای اسلامگرایان عرب روی بیاورم. در کنار این، به هر فعالیتی که میتوانست مردم را علیه قدرت حاکم بسیج کند و به صورت هستهای برای رهبری مردم به سوی برپایی حکومت اسلامی درآید، دست میزدم.
در این پانزده سال، یک روز هم از زندگی من بدون #مقاومت علیه رژیم نگذشت.
البته برادرانی که در «خط فکری» بودند ما را پشتیبانی و یاری میکردند.
📚 منبع: کتاب «خون دلی که لعل شد» - انتشارات انقلاب اسلامی
@rahbari_plus
🔸دو خط «مبارزه» و «آگاهیبخشی»
باید یکی از مشخصه های مهم نهضت اسلامی ایران را بیان کنم. این مشخصه عبارت است از وجود دو خط در این نهضت، که تعامل میان این دو خط، تشکیل دهندهی روند تکاملی حرکت به سمت اسلام در این کشور بوده؛ نخست، #خط_مقابله_دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیده ی دینی بود. دوّم، خط بیدارگری فکری و ارائه ی برنامهی اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارت دیگر: خط نوسازی اندیشهی دینی. از یک سو، کسانی بودند که خط مقابله با دستگاه حاکم را در پیش گرفتند، ولی از یک اندیشه ی مترقی اسلامی برخوردار نبودند، بلکه دچار تحجر و جمود فکری بودند. آنها به انگیزه ی غیرت اسلامی شان به مقابله با قدرت حاکمهای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود. از سوی دیگر، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند و افکار روشنی در زمینه ی اسلام داشتند؛ میکوشیدند #دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند، با کج روی های فکری هم #مبارزه میکردند، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند.
🔹کسانی که بصیرت دینی و فکر روشن داشتند، در مسیر نهضت ماندند
در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصهی #بیدارگری_فکری بودند، اما عامل «مقابله»، در نهضت برجستگی داشت. در اوایل، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمهی دین ستیز بود. پس از آنکه روحیهی مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائهی نظریهی اندیشهی اسلامی به نحو مطلوب پیش برود، متحجران عقب ماندند؛ اما کسانی که #بصیرت_دینی داشتند و از فکر باز و روشن بهرهای داشتند، در مسیر نهضت ماندند.
بویژه طی سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ که دشوارترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همهی گروههای مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود، بسیاری از شخصیتهای نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم (خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند.
کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایان زندگی جهادی خود در میدان مقاومت حضور داشتند، اما در سالهای یادشده، هم خود را مصروف روشنگری فکری کردند. شهیدان بزرگوار، مطهری و بهشتی و باهنر از این جملهاند.
🔸دو خط «مقاومت» و «روشنگری» را باهم ادامه دادم
باید برای ثبت در تاریخ بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همهی لحظات #نهضت، هر دو خط را با هم آمیختم و به این ویژگی معروف بودم. در تمام زندگی مبارزاتی خود، همواره هر دو خط «مقاومت» و «روشنگری» را باهم ادامه دادم و معتقدم این دو را کاملاً باهم درآمیختم.
نهایت سعی من این بود که دین را چنان که خدای متعال خواسته، به عنوان روشی برای #رفتار_عملی، و برنامه ای برای زندگی، و تغییری مستمر به سوی کمال مطلوب بفهمم و ارائه کنم. در همهی کارهای فکری و عملی ام، و در سخنرانی ها و درسهایم، روی این خط تمرکز داشتم. همین گرایش به درک آگاهانه و روشن از اسلام، مرا واداشت تا به کتابهای اسلامگرایان عرب روی بیاورم. در کنار این، به هر فعالیتی که میتوانست مردم را علیه قدرت حاکم بسیج کند و به صورت هستهای برای رهبری مردم به سوی برپایی حکومت اسلامی درآید، دست میزدم.
در این پانزده سال، یک روز هم از زندگی من بدون #مقاومت علیه رژیم نگذشت.
البته برادرانی که در «خط فکری» بودند ما را پشتیبانی و یاری میکردند.
📚 منبع: کتاب «خون دلی که لعل شد» - انتشارات انقلاب اسلامی
@rahbari_plus