▪️ آقا کارهایشان خیلی منظم بود
یکی از خدمتکاران امام نقل میکند:
🔻بعدازظهر ساعت یک ایشان ناهار می خوردند. صبح ساعت شش چای می خوردند که برایشان می بردم. نمی دانم چه موقع شب بلند می شدند که تا صبح بیدار بودند. وقتی من چای می بردم آقا در حال قرآن خواندن بودند. بعداً چای برایشان می بردم. چایشان که تمام می شد طبق معمول باید قدم می زدند.
#خاطرات_امام
@Fars_plus
یکی از خدمتکاران امام نقل میکند:
🔻بعدازظهر ساعت یک ایشان ناهار می خوردند. صبح ساعت شش چای می خوردند که برایشان می بردم. نمی دانم چه موقع شب بلند می شدند که تا صبح بیدار بودند. وقتی من چای می بردم آقا در حال قرآن خواندن بودند. بعداً چای برایشان می بردم. چایشان که تمام می شد طبق معمول باید قدم می زدند.
#خاطرات_امام
@Fars_plus
🔰برای مردم کاری نکرده ام
🔹محمود بروجردی : پس از اینکه امام را گرفتند، دو ماه در زندان بودند که در طول این مدت از ماجراهای خارج از زندان هیچ مطلع نشده بودند. پس از اینکه حبس ایشان به حصر تبدیل شد، یک روز بعد از ظهر امام را به منزلی در داودیه آوردند.
🔺جمعیت سیل آسا برای دست بوسی و دیدار با امام آمدند و عدۀ زیادی شب همانجا خوابیدند. هنگامی که امام برای نماز شب بیدار شدند، من بیدار بودم، یکی از آقایان ماجراهای ۱۵ خرداد را برای اولین بار برای ایشان نقل کرد.
🔹پس از آن امام برای تجدید وضو برخاستند و به من فرمودند: «آقا محمود، من برای مردم کاری نکردم، تکلیف من خیلی سنگین شد. مردم چرا این جور کردند برای من، من که برای مردم کاری نکردم».
📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(ره) | ج ۳ ، ص ۲۴
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
🔹محمود بروجردی : پس از اینکه امام را گرفتند، دو ماه در زندان بودند که در طول این مدت از ماجراهای خارج از زندان هیچ مطلع نشده بودند. پس از اینکه حبس ایشان به حصر تبدیل شد، یک روز بعد از ظهر امام را به منزلی در داودیه آوردند.
🔺جمعیت سیل آسا برای دست بوسی و دیدار با امام آمدند و عدۀ زیادی شب همانجا خوابیدند. هنگامی که امام برای نماز شب بیدار شدند، من بیدار بودم، یکی از آقایان ماجراهای ۱۵ خرداد را برای اولین بار برای ایشان نقل کرد.
🔹پس از آن امام برای تجدید وضو برخاستند و به من فرمودند: «آقا محمود، من برای مردم کاری نکردم، تکلیف من خیلی سنگین شد. مردم چرا این جور کردند برای من، من که برای مردم کاری نکردم».
📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(ره) | ج ۳ ، ص ۲۴
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
▪️ حق ندارید جلوی مردم را بگیرید
محمدعلی انصاری کرمانی :
🔺امام دائماً به اعضای دفتر اخطار می کردند: «مبادا با مردم بدرفتاری شود، شما حق ندارید جلو مردم را بگیرید».
🔺یک روز امام زودتر از برنامۀ هر روز به بیرون خانه تشریف آوردند. مردم پشت نرده های خانۀ امام در فشار ایستاده بودند. به خصوص هنگام آمدن ایشان تلاش می کردند که دربها زودتر باز شود، امام با عصبانیت به اطراف نگاه کرده و رو کردند به ما و پاسداران، فرمودند: «اگر از فردا این نرده ها را برندارید همۀ آنها را آتش می زنم.»
📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(س) | ج ۲ ، ص ۷۳ و ۷۴
#خاطرات_امام
@Fars_plus
محمدعلی انصاری کرمانی :
🔺امام دائماً به اعضای دفتر اخطار می کردند: «مبادا با مردم بدرفتاری شود، شما حق ندارید جلو مردم را بگیرید».
🔺یک روز امام زودتر از برنامۀ هر روز به بیرون خانه تشریف آوردند. مردم پشت نرده های خانۀ امام در فشار ایستاده بودند. به خصوص هنگام آمدن ایشان تلاش می کردند که دربها زودتر باز شود، امام با عصبانیت به اطراف نگاه کرده و رو کردند به ما و پاسداران، فرمودند: «اگر از فردا این نرده ها را برندارید همۀ آنها را آتش می زنم.»
📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(س) | ج ۲ ، ص ۷۳ و ۷۴
#خاطرات_امام
@Fars_plus
▪️احترام امام خمینی(ره) به دلباختگان سیدالشهدا علیهالسلام
🔻حجةالاسلام و المسلمین سید محمد کوثری : چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی احوالپرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند.
🔺آقای صانعی فرمودند: «من کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و اهل بیت اند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(ع) احترام می گذارند.
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره ی امام خمینی | پا به پای آفتاب ج ۴ - ص ۱۲۶
@Fars_Plus
🔻حجةالاسلام و المسلمین سید محمد کوثری : چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی احوالپرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند.
🔺آقای صانعی فرمودند: «من کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و اهل بیت اند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(ع) احترام می گذارند.
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره ی امام خمینی | پا به پای آفتاب ج ۴ - ص ۱۲۶
@Fars_Plus
▪️ با دیدن امام آرام شدیم
🔹اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است.
🔺سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش کردیم.
📚راوی: عاطفه اشراقی | پا به پای آفتاب (جدید)، ج ۱، ص ۳۳۱
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
🔹اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار یک بمب است.
🔺سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش کردیم.
📚راوی: عاطفه اشراقی | پا به پای آفتاب (جدید)، ج ۱، ص ۳۳۱
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
▪️سر خم می سلامت...
خاطره آیتالله خامنهای از استقامت همسر #شهید:
🔹خانمی در تبریز به من گفت که پسر من در دست عراقی ها اسیر بوده و اخیراً شنیدم که پسر اسیرم را شهید کرده اند. آمدم به شما بگویم که به امام بگویید از بابت بچه های ما ناراحت نباشد، ما سلامتی امام را می خواهیم. خدمت امام که این را گفتم، آن چنان قیافۀ ایشان متغیر شد و اشک از چشمشان آمد که دیدن آن حالت ایشان، انسان را متأثر می کرد.
#خاطرات_امام
📚کتاب برداشتهایی از سیره امام، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۳
@Fars_Plus
خاطره آیتالله خامنهای از استقامت همسر #شهید:
🔹خانمی در تبریز به من گفت که پسر من در دست عراقی ها اسیر بوده و اخیراً شنیدم که پسر اسیرم را شهید کرده اند. آمدم به شما بگویم که به امام بگویید از بابت بچه های ما ناراحت نباشد، ما سلامتی امام را می خواهیم. خدمت امام که این را گفتم، آن چنان قیافۀ ایشان متغیر شد و اشک از چشمشان آمد که دیدن آن حالت ایشان، انسان را متأثر می کرد.
#خاطرات_امام
📚کتاب برداشتهایی از سیره امام، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۳
@Fars_Plus
▪️امام خمینی(ره) و پرهیز از تشریفات
حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی قرهی:
🔻یک روز امام می خواستند تشریف ببرند منزل، به من فرمودند: یک درشکه بگیر. – کرایه آن کمتر از ماشین بود – ماشین نگیری ها! درشکه های نجف خیلی تمیز و مرتب نبود. باور کنید من خودم خجالت می کشیدم، امام می خواستند تا آنجا که می شد، از سهم امام کمتر مصرف کنند. من سه چهار سال آخر، در نجف نبودم. اما در مدتی که بودم، تا آنجایی که می شد شاهد بودم که امام با درشکه می رفتند. البته گاهی که لازم می شد، با ماشین می رفتند. خلاصه در مصرف سهم امام خیلی مواظب بودند.
📝 #خاطرات_امام | جلد ۲،صفحه ۶۳
@Fars_Plus
حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی قرهی:
🔻یک روز امام می خواستند تشریف ببرند منزل، به من فرمودند: یک درشکه بگیر. – کرایه آن کمتر از ماشین بود – ماشین نگیری ها! درشکه های نجف خیلی تمیز و مرتب نبود. باور کنید من خودم خجالت می کشیدم، امام می خواستند تا آنجا که می شد، از سهم امام کمتر مصرف کنند. من سه چهار سال آخر، در نجف نبودم. اما در مدتی که بودم، تا آنجایی که می شد شاهد بودم که امام با درشکه می رفتند. البته گاهی که لازم می شد، با ماشین می رفتند. خلاصه در مصرف سهم امام خیلی مواظب بودند.
📝 #خاطرات_امام | جلد ۲،صفحه ۶۳
@Fars_Plus
▪️قرآن بخوانید
مرحومه مرضیه حدیده چی:
🔹وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.
📝 برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد ۳ ،صفحه ۱۱
📝#خاطرات_امام
@Fars_Plus
مرحومه مرضیه حدیده چی:
🔹وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم وارد اتاق که می شدم می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.
📝 برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد ۳ ،صفحه ۱۱
📝#خاطرات_امام
@Fars_Plus
▪️عتاب امام
🔻یکبار فردی تعدادی قرآن در قطع کوچک که فقط محتوی چند عدد از سوره های قرآن است را آورده بود تا پس از امضای امام برای رزمندگان جبهه ها هدیه برد. وقتی یکی از آقایان پاکت محتوی قرآنها را برداشت و به طرف امام نزدیک کرد، امام به گمان آنکه طبق معمول که گاهی نبات و امثال آن را برای تبرک خدمتشان می بردیم دستشان را جلو آوردند ولی وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد فرمودند:
🔺«اینها چیست»؟ به عرض رسید: «قرآنهایی است که برای تبرک خدمتتان آورده اند.» امام که همیشه حرکاتش کاملاً آرام و معقول بود ناگهان به طور بی سابقه ای با شتاب و شدت مضطربانه ای دستشان را عقب کشیده و با لحن تند و عتاب آمیز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟» این چه کارهایی است که می کنید؟
#خاطرات_امام
📝راوی: حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان |برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد۳،صفحه ۹
@Fars_Plus
🔻یکبار فردی تعدادی قرآن در قطع کوچک که فقط محتوی چند عدد از سوره های قرآن است را آورده بود تا پس از امضای امام برای رزمندگان جبهه ها هدیه برد. وقتی یکی از آقایان پاکت محتوی قرآنها را برداشت و به طرف امام نزدیک کرد، امام به گمان آنکه طبق معمول که گاهی نبات و امثال آن را برای تبرک خدمتشان می بردیم دستشان را جلو آوردند ولی وقتی چشمشان به داخل پاکت افتاد فرمودند:
🔺«اینها چیست»؟ به عرض رسید: «قرآنهایی است که برای تبرک خدمتتان آورده اند.» امام که همیشه حرکاتش کاملاً آرام و معقول بود ناگهان به طور بی سابقه ای با شتاب و شدت مضطربانه ای دستشان را عقب کشیده و با لحن تند و عتاب آمیز فرمودند: «من قرآن را تبرک کنم؟» این چه کارهایی است که می کنید؟
#خاطرات_امام
📝راوی: حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان |برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد۳،صفحه ۹
@Fars_Plus
▪️حاضرم ثواب عبادتم را عوض کنم
🔻یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم»
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
🔻یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم»
#خاطرات_امام
@Fars_Plus
▪️هرکس کرایه خودش را بدهد
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره):
🔹وقتی شاه رفت، امام تصمیم گرفتند به ایران بیایند؛ ولی در ایران همه تقریباً مخالف سفر امام از پاریس بودند. تلفن پشت تلفن می زدند که داستان را به امام بگو. من هم می گفتم. اما امام تصمیمشان را گرفته بودند. هواپیمایی اجاره شد، بنا شد هرکسی پول کرایه خودش را بدهد، لذا امام فقط کرایه خودشان و من را دادند.
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)
جلد۲، صفحه ۳۹۷
@Fars_Plus
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره):
🔹وقتی شاه رفت، امام تصمیم گرفتند به ایران بیایند؛ ولی در ایران همه تقریباً مخالف سفر امام از پاریس بودند. تلفن پشت تلفن می زدند که داستان را به امام بگو. من هم می گفتم. اما امام تصمیمشان را گرفته بودند. هواپیمایی اجاره شد، بنا شد هرکسی پول کرایه خودش را بدهد، لذا امام فقط کرایه خودشان و من را دادند.
#خاطرات_امام
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)
جلد۲، صفحه ۳۹۷
@Fars_Plus
📝تکذیب میکنم!
🔻اولین فتوا در حمایت از حرکت فلسطین را امام دادند. عدهای از طرف سازمان «الفتح» فلسطین به نجف آمدند که فتوا را بگیرند و هم با امام مصاحبهای انجام دهند. امام فرمودند همان فتوا را بگیرند. آقای حاج شیخ محمد صادقی تهرانی که رابط این آقایان بود از امام اجازه خواست تا فتوا را برای آنها ترجمه کند. امام اجازه دادند.
🔻ایشان هم از روی حسن نیت و علاقهای که به فلسطین داشت فتوای امام را ترجمه آزادی کرده بود و به صورت یک اعلامیه آرمانی و پرشور تحویل فلسطینیها داده بود. یکی از کارهای خوب فلسطینیها در ایام حج آن سال چاپ تمامی تأییدهای مذهبی شخصیتهای سرشناس و برجستۀ جهان اسلام از حرکتشان، به چند زبان زنده دنیا بود. در میان این تأییدها که از مراجع شیعه آقای حکیم و از علمای اهل سنت علمای الازهر و علمای بزرگ سعودی و سوریه بودند، داغترین و گیراترین فتوا و اعلامیه خصوصاً با ترجمهای که شده بود از آن امام بود
🔻 لذا از امام به امام الاکبر و از آقای حکیم به مرجع دینی تعبیر کرده بودند. امام وقتی این جزوه را دیدند به شدت ناراحت شدند. فرمودند: «این تعبیر، اهانت به آقای حکیم است و من اهانت به ایشان را هرگز نمیپذیرم. دیگر اینکه من این مطلب را نگفتهام لذا تکذیب میکنم.»
آقای صادقی ناگزیر شد به فلسطینیها توضیح بدهد که این مقدار فتوای امام بوده و این قسمتها توضیحات من بوده است.
📚 #خاطرات_امام/ برداشتهایی از سیره امام خمینی، جلد۳،صفحه۲۵۵
@Fars_Plus
🔻اولین فتوا در حمایت از حرکت فلسطین را امام دادند. عدهای از طرف سازمان «الفتح» فلسطین به نجف آمدند که فتوا را بگیرند و هم با امام مصاحبهای انجام دهند. امام فرمودند همان فتوا را بگیرند. آقای حاج شیخ محمد صادقی تهرانی که رابط این آقایان بود از امام اجازه خواست تا فتوا را برای آنها ترجمه کند. امام اجازه دادند.
🔻ایشان هم از روی حسن نیت و علاقهای که به فلسطین داشت فتوای امام را ترجمه آزادی کرده بود و به صورت یک اعلامیه آرمانی و پرشور تحویل فلسطینیها داده بود. یکی از کارهای خوب فلسطینیها در ایام حج آن سال چاپ تمامی تأییدهای مذهبی شخصیتهای سرشناس و برجستۀ جهان اسلام از حرکتشان، به چند زبان زنده دنیا بود. در میان این تأییدها که از مراجع شیعه آقای حکیم و از علمای اهل سنت علمای الازهر و علمای بزرگ سعودی و سوریه بودند، داغترین و گیراترین فتوا و اعلامیه خصوصاً با ترجمهای که شده بود از آن امام بود
🔻 لذا از امام به امام الاکبر و از آقای حکیم به مرجع دینی تعبیر کرده بودند. امام وقتی این جزوه را دیدند به شدت ناراحت شدند. فرمودند: «این تعبیر، اهانت به آقای حکیم است و من اهانت به ایشان را هرگز نمیپذیرم. دیگر اینکه من این مطلب را نگفتهام لذا تکذیب میکنم.»
آقای صادقی ناگزیر شد به فلسطینیها توضیح بدهد که این مقدار فتوای امام بوده و این قسمتها توضیحات من بوده است.
📚 #خاطرات_امام/ برداشتهایی از سیره امام خمینی، جلد۳،صفحه۲۵۵
@Fars_Plus