💥 حكومت نايبان امام زمان و اعدامهاى فله اى
در اين نوشتار بخشى از گفت و گوی صادق خلخالی مسئول قتل عام هاى فله اى، با فضلی نژاد در سال ۱۳۸۱ را ميخوانيد.
با خواندن اين متن متوجه ميشود چرا #داعش براى ما ايرانيها پديده تازه اى نيست.
💢فضلی نژاد : اما شما در پاره ای از گفت و گو های خصوصی تان با من و دیگران گاه اشاره کرده اید به افراط هایی که در زمان حاکمیت شرع شما صورت گرفته ، چه از جانب خود شما و چه از جانب منصوبانتان...
👳🏻صادق خلخالی : یکبار گفتم که حالا #نبش_قبر نکن ، اتفاقاتی افتاد . نمی گویم که هیچ خطایی نبود که ، ولی وارد ماهوی آنها نمی شوم. بماند بین من و خدای من...
💢فضلی نژاد : برای تاریخ هم نمی خواهید خطایی از آن خطاها را بازگویید ؟
👳🏻صادق خلخالی : تاریخ باید نماد #دلاوری های انقلابیون باشد ، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد. مثلا اینکه پاسداران یک برادر #دوقلو را به جای دیگری آورده اند و من اعدامش کرده ام ، اینکه نکته مهمی نیست یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال 59 فکر می کنم دستگیر کردند که اساسا اسلامی بودند ، اما خب به ما گفتند که اینها #مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ گذراندمشان. بعد هم اعلام کردیم اینان در صف #شهدای_انقلاب هستند و حقیقتاً هم دروغ نگفتیم...
💢 فضلی نژاد : اگر فکر می کنید که با یک عذر خواهی و اعتراف مبهم به برخی اشتباهات ملت خطاها را از یاد می برند ، اشتباه کرده اید.بگذارید رک بگویم . حداقل یکبار هم که شده خیلی رک . خلخالی معرف قاضی ای انقلابی نزد مردم نیست. شاید در تب و تاب انقلاب خیلی از اصلاح طلبان امروز نیز از شما حمایت می کردند و حتی اگر برخی را اعدام نمی کردید ، شما را متهم به #مسامحه می نمودند ؛ اما زمانه ، زمانه دیگری است. #خلخالی نه تنها قاضی ای انقلابی نزد مردم نیست ، که #جلادی بی رحم است. ببخشید این گونه سخن می گویم. شاید تاب شنیدن آن را نداشته باشید ، ولی مردم کوچه و بازار قم حتی می گویند دست خلخالی به خون بسیاری از نوجوانان و جوانان بیگناه آلوده است. یکی از آنها برایم تعریف می کرد که شما روزی بنا داشتید بیست نفر را با هم محاکمه کنید. جلوی صف آنها رفتید و گفتید یکی درمیان از سمت راست ، اولی اعدام شود و دومی حبس ابد برود. نفر آخر که حبس ابد گرفته بود ، به امید اینکه شاید روزی آزاد شود ، گویا #خنده ای بر لبانش نقش بست و شما تا خنده او را دیدید گفتید حال که اینطور شد از آخز صف ، یکی در میان ، اولی اعدام شود و بعدی به حبس ابد رود...
👳🏻صادق خلخالی : آن #خنده_شیطانی بود. دقیقاً آن صحنه را به یاد دارم....
💢 فضلی نژاد : خنده آن فرد شیطانی بود ، مثلا . گناه بقیه متهمان چه بود ؟! و اصلا مگر خنده دلیل اثبات اتهامی است؟!
👳🏻صادق خلخالی : الان شما می آیید از دلیل و اثبات دلیل حرف می زنید . آن موقع این چیزها نبود اصلا. می گفتند فلانی ضد انقلاب است ما هم اعدامش می کردیم. آن دسته هم که گفتی همه شان #محارب بودند. حبس ابد هم با اعدام که زیاد فرقی نمی کرد...
خلخالی در کتاب خودش ک در حال حاضر ممنوعه هست نوشته تمام اعدامها بدستور امام بوده و اسناد ان را درکتاب خاطرات صادق خلخالی بچاپ رساند
@iranvatanmast⭐️
در اين نوشتار بخشى از گفت و گوی صادق خلخالی مسئول قتل عام هاى فله اى، با فضلی نژاد در سال ۱۳۸۱ را ميخوانيد.
با خواندن اين متن متوجه ميشود چرا #داعش براى ما ايرانيها پديده تازه اى نيست.
💢فضلی نژاد : اما شما در پاره ای از گفت و گو های خصوصی تان با من و دیگران گاه اشاره کرده اید به افراط هایی که در زمان حاکمیت شرع شما صورت گرفته ، چه از جانب خود شما و چه از جانب منصوبانتان...
👳🏻صادق خلخالی : یکبار گفتم که حالا #نبش_قبر نکن ، اتفاقاتی افتاد . نمی گویم که هیچ خطایی نبود که ، ولی وارد ماهوی آنها نمی شوم. بماند بین من و خدای من...
💢فضلی نژاد : برای تاریخ هم نمی خواهید خطایی از آن خطاها را بازگویید ؟
👳🏻صادق خلخالی : تاریخ باید نماد #دلاوری های انقلابیون باشد ، حالا خطاهایشان را که نباید بزرگ کرد. مثلا اینکه پاسداران یک برادر #دوقلو را به جای دیگری آورده اند و من اعدامش کرده ام ، اینکه نکته مهمی نیست یا مثلا یک گروه بودند که آخر سال 59 فکر می کنم دستگیر کردند که اساسا اسلامی بودند ، اما خب به ما گفتند که اینها #مارکسیست هستند و من بدون فوت وقت از دم تیغ گذراندمشان. بعد هم اعلام کردیم اینان در صف #شهدای_انقلاب هستند و حقیقتاً هم دروغ نگفتیم...
💢 فضلی نژاد : اگر فکر می کنید که با یک عذر خواهی و اعتراف مبهم به برخی اشتباهات ملت خطاها را از یاد می برند ، اشتباه کرده اید.بگذارید رک بگویم . حداقل یکبار هم که شده خیلی رک . خلخالی معرف قاضی ای انقلابی نزد مردم نیست. شاید در تب و تاب انقلاب خیلی از اصلاح طلبان امروز نیز از شما حمایت می کردند و حتی اگر برخی را اعدام نمی کردید ، شما را متهم به #مسامحه می نمودند ؛ اما زمانه ، زمانه دیگری است. #خلخالی نه تنها قاضی ای انقلابی نزد مردم نیست ، که #جلادی بی رحم است. ببخشید این گونه سخن می گویم. شاید تاب شنیدن آن را نداشته باشید ، ولی مردم کوچه و بازار قم حتی می گویند دست خلخالی به خون بسیاری از نوجوانان و جوانان بیگناه آلوده است. یکی از آنها برایم تعریف می کرد که شما روزی بنا داشتید بیست نفر را با هم محاکمه کنید. جلوی صف آنها رفتید و گفتید یکی درمیان از سمت راست ، اولی اعدام شود و دومی حبس ابد برود. نفر آخر که حبس ابد گرفته بود ، به امید اینکه شاید روزی آزاد شود ، گویا #خنده ای بر لبانش نقش بست و شما تا خنده او را دیدید گفتید حال که اینطور شد از آخز صف ، یکی در میان ، اولی اعدام شود و بعدی به حبس ابد رود...
👳🏻صادق خلخالی : آن #خنده_شیطانی بود. دقیقاً آن صحنه را به یاد دارم....
💢 فضلی نژاد : خنده آن فرد شیطانی بود ، مثلا . گناه بقیه متهمان چه بود ؟! و اصلا مگر خنده دلیل اثبات اتهامی است؟!
👳🏻صادق خلخالی : الان شما می آیید از دلیل و اثبات دلیل حرف می زنید . آن موقع این چیزها نبود اصلا. می گفتند فلانی ضد انقلاب است ما هم اعدامش می کردیم. آن دسته هم که گفتی همه شان #محارب بودند. حبس ابد هم با اعدام که زیاد فرقی نمی کرد...
خلخالی در کتاب خودش ک در حال حاضر ممنوعه هست نوشته تمام اعدامها بدستور امام بوده و اسناد ان را درکتاب خاطرات صادق خلخالی بچاپ رساند
@iranvatanmast⭐️
Forwarded from ربات بینام 2020
⚫️ مختصات و مشخصات تجمع کنندگان در گردهمآیی بهار آزادی با مدیریت و سخنرانی #حامد_اسماعیلیون ...
نرگس اسکندری ؛ عضو پیشین سازمان #مجاهدین_جنایتکار_خلق
مهدی اصلانی ؛ #مارکسیست_تروریست_تجزیه_طلب
تعداد حضار : کمتر از ششصد تن از گماشتگان سازمان مجاهدین
نرگس اسکندری ؛ عضو پیشین سازمان #مجاهدین_جنایتکار_خلق
مهدی اصلانی ؛ #مارکسیست_تروریست_تجزیه_طلب
تعداد حضار : کمتر از ششصد تن از گماشتگان سازمان مجاهدین
Forwarded from ربات بینام 2020
پس از اینکه سران اصلی سازمان اعدام شدند برخی از اعضای سازمان اقدام به تشکیل سه شاخه دادند که رهبری:
شاخه اول به عهده #مجید_شریف_واقفی قرار گرفت
شاخه دوم به #رضا_رضایی سپرده شد
شاخه سوم را #بهرام_آرام به عهده گرفت.
#تقی_شهرام یکی از اعضای سازمان که در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شده بود و به دلیل بی انضباطی های مکرر به زندان ساری تبعیدو منتقل شده بود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۲ توانست با مقدار قابل توجهی سلاح همراه با یک زندانی دیگر و افسر نگهبان زندان با نام احمدیان فرار کند
در ماه خرداد همین سال رضا رضایی که تا آن زمان رهبری یکی از شاخه های سازمان را در دست داشت طی یک درگیری مسلحانه با مامورین امنیتی کشته شد این فرصت بخت مساعدی برای تقی شهرام بود تا شاخه به رهبری دوم رسوخ کند شهرام در زندان از طریق یکی از وابسته های گروهی مارکسیستی بنام #ستاره_سرخ با آموزههای مارکسیستی بیشتر آشنا شده بود.
او با تکیه بر فضای مارکسیستی حاکم بر ذهن و خصلت های جاه طلبانه شخصی اش، دست به کار تحلیل ضربه ۵۰ و رکود مبارزاتی ناشی از آن در داخل سازمان زد.
تقی شهرام با بازنگری در روش رهبران سازمان در مقاطع ۵۰ - ۴۴ و ۵۲ - ۵۰ به این جمع بندی رسید که مرکزیت، نخستین وجه تئوریک مبارزه را بیش از حد برجسته کرده و همین کار باعث بی عملی سازمان در آن مقطع شده بود.
البته این انتقادی بود که در بدنه محدود سازمان هم در مقطع ۵۴ - ۵۰ وجود داشت وابسته ها اعضا و فعالان سازمان در دهه ۵۰ جملگی بر ضعف سازمان در سال های پیش از ۵۰ پای می فشردند و ضربه سال ۵۰ را نتیجه بی تجربگی و دست و پابستگی مفرط سازمان در زمینه فعالیت نظامی می دانستند برای مرکزیت ، نخسین سازمان برگزاری جلسات تفسیر و تحلیل قرآن و نهج البلاغه و در کنار آنها مطالعه آثار مارکس و مانو به همان اندازه برجسته و مهم بود که مبارزه نظامی مرکزیت نخستین درست یا نادرست آرزوی پرورش چریک تمام وقت حرفه ای و آگاه را در سر می پروراند از نظر آنها قابلیت نظامی به تنهایی به درد سازمان نمی خورد.
برعکس اعضای سازمان پس از سال ۵۰ خواه ناخواه وقت کمتری برای مطالعه تئوریک صرف میکردند با توجه به هوشیاری همه جانبه ساواک، آنها تقریبا تمام تمرکز و توجه و وقتشان را صرف فعالیتهای عملی مربوط به حفاظت تشکیلات و رعایت مخفی کاری میکردند کپسول سیانور پس از این تاریخ در سازمان باب شد.
با این شیوه ها همه تقصیرات رابه گردن مرکزیت قبلی می انداختند و خودشان را از هر اشتباهی مبری اعلام می کردند به این ترتیب شهرام راه خروج از بن بست موجود را تغییر ایدئولوژی کل سازمان تشخیص داد به ویژه که سازمان عملا مدتها بود که دیگر اساسا کاری با اسلام نداشت
در واقع تقی شهرام علت ضربه سال ۵۰ و قفل شدن سازمان را به ایدئولوژی گروه نسبت داد ومى گفت که این ایدئولوژی از کارآیی ساختن چریک بی بهره است.
شهرام گذار از اسلام به مارکسیسم را راه حل بحران حاکم بر سازمان تشخیص داد و در همین راستا در سال ۵۴ بیانیه تغییر ایدئولوژی را صادر و منتشر کرد.
پیش از این تاریخ برداشتها و تفسیرهای انقلابی از اسلام سازمان تفاوت چندانی با مارکسیسم نداشت و ازین حیث سازمان مجاهدین را یک جریان #مارکسیست_اسلامی می نامیدند
سازمان آنچنان در مقوله امپریالیسم غرق شده بود که برای جلوگیری از زدن انگ ارتجاعی بخودش هیچگونه جای شبهه ای در رابطه با همانندی دیدگاههایش با مارکسیت ها نگذاشت
ادامه⬇️⬇️⬇️
شاخه اول به عهده #مجید_شریف_واقفی قرار گرفت
شاخه دوم به #رضا_رضایی سپرده شد
شاخه سوم را #بهرام_آرام به عهده گرفت.
#تقی_شهرام یکی از اعضای سازمان که در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شده بود و به دلیل بی انضباطی های مکرر به زندان ساری تبعیدو منتقل شده بود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۲ توانست با مقدار قابل توجهی سلاح همراه با یک زندانی دیگر و افسر نگهبان زندان با نام احمدیان فرار کند
در ماه خرداد همین سال رضا رضایی که تا آن زمان رهبری یکی از شاخه های سازمان را در دست داشت طی یک درگیری مسلحانه با مامورین امنیتی کشته شد این فرصت بخت مساعدی برای تقی شهرام بود تا شاخه به رهبری دوم رسوخ کند شهرام در زندان از طریق یکی از وابسته های گروهی مارکسیستی بنام #ستاره_سرخ با آموزههای مارکسیستی بیشتر آشنا شده بود.
او با تکیه بر فضای مارکسیستی حاکم بر ذهن و خصلت های جاه طلبانه شخصی اش، دست به کار تحلیل ضربه ۵۰ و رکود مبارزاتی ناشی از آن در داخل سازمان زد.
تقی شهرام با بازنگری در روش رهبران سازمان در مقاطع ۵۰ - ۴۴ و ۵۲ - ۵۰ به این جمع بندی رسید که مرکزیت، نخستین وجه تئوریک مبارزه را بیش از حد برجسته کرده و همین کار باعث بی عملی سازمان در آن مقطع شده بود.
البته این انتقادی بود که در بدنه محدود سازمان هم در مقطع ۵۴ - ۵۰ وجود داشت وابسته ها اعضا و فعالان سازمان در دهه ۵۰ جملگی بر ضعف سازمان در سال های پیش از ۵۰ پای می فشردند و ضربه سال ۵۰ را نتیجه بی تجربگی و دست و پابستگی مفرط سازمان در زمینه فعالیت نظامی می دانستند برای مرکزیت ، نخسین سازمان برگزاری جلسات تفسیر و تحلیل قرآن و نهج البلاغه و در کنار آنها مطالعه آثار مارکس و مانو به همان اندازه برجسته و مهم بود که مبارزه نظامی مرکزیت نخستین درست یا نادرست آرزوی پرورش چریک تمام وقت حرفه ای و آگاه را در سر می پروراند از نظر آنها قابلیت نظامی به تنهایی به درد سازمان نمی خورد.
برعکس اعضای سازمان پس از سال ۵۰ خواه ناخواه وقت کمتری برای مطالعه تئوریک صرف میکردند با توجه به هوشیاری همه جانبه ساواک، آنها تقریبا تمام تمرکز و توجه و وقتشان را صرف فعالیتهای عملی مربوط به حفاظت تشکیلات و رعایت مخفی کاری میکردند کپسول سیانور پس از این تاریخ در سازمان باب شد.
با این شیوه ها همه تقصیرات رابه گردن مرکزیت قبلی می انداختند و خودشان را از هر اشتباهی مبری اعلام می کردند به این ترتیب شهرام راه خروج از بن بست موجود را تغییر ایدئولوژی کل سازمان تشخیص داد به ویژه که سازمان عملا مدتها بود که دیگر اساسا کاری با اسلام نداشت
در واقع تقی شهرام علت ضربه سال ۵۰ و قفل شدن سازمان را به ایدئولوژی گروه نسبت داد ومى گفت که این ایدئولوژی از کارآیی ساختن چریک بی بهره است.
شهرام گذار از اسلام به مارکسیسم را راه حل بحران حاکم بر سازمان تشخیص داد و در همین راستا در سال ۵۴ بیانیه تغییر ایدئولوژی را صادر و منتشر کرد.
پیش از این تاریخ برداشتها و تفسیرهای انقلابی از اسلام سازمان تفاوت چندانی با مارکسیسم نداشت و ازین حیث سازمان مجاهدین را یک جریان #مارکسیست_اسلامی می نامیدند
سازمان آنچنان در مقوله امپریالیسم غرق شده بود که برای جلوگیری از زدن انگ ارتجاعی بخودش هیچگونه جای شبهه ای در رابطه با همانندی دیدگاههایش با مارکسیت ها نگذاشت
ادامه⬇️⬇️⬇️