روز 5
#ترک_ناامیدی
آثار ناامیدی
1 - ترک توبه و استغفار: كسی كه از رستگاری ناامید است در فكر جبران گذشته بر نمی آید زیرا جبران آن را ناممكن می‌داند.
2 - فرو رفتن در گناه: كسی كه از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگاری نداشته باشد با خود می گوید من كه آخرت بدی دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ كنم. با این اندیشه نادرست ارتكاب گناه برای او آسان می شود و در دریای عصیان غرق می گردد و از هیچ گناهی ابا ندارد.
3 - كفر یا تباهی دنیا: كسی كه به دلیل اطمنیان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روی می آورد بسا كه از لذات دنیایی هم بهره ای نداشته باشد؛ زیرا اگر همچنان به قیامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناكش شیرینی هر لذتی را بر او تلخ می كند و یا در اثر زشت كاری به كفر و انكار خدا و قیامت مبتلا می شود.
4 - تباهی آخرت: طبیعی است كه آثار سه گانه گذشته به آخرتی پر از عذاب و رنج منتهی می شود. انسان مأیوس از رحمت خدا، افزون بر كیفری كه برای گناهانش می كشد، كیفری هم برای یأس خود تحمل خواهد كرد؛ زیرا یأس و قنوط از رحمت خدا گناهی كبیره محسوب می شود.
#ترک_ناامیدی
آثار ناامیدی
1 - ترک توبه و استغفار: كسی كه از رستگاری ناامید است در فكر جبران گذشته بر نمی آید زیرا جبران آن را ناممكن می‌داند.
2 - فرو رفتن در گناه: كسی كه از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگاری نداشته باشد با خود می گوید من كه آخرت بدی دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ كنم. با این اندیشه نادرست ارتكاب گناه برای او آسان می شود و در دریای عصیان غرق می گردد و از هیچ گناهی ابا ندارد.
3 - كفر یا تباهی دنیا: كسی كه به دلیل اطمنیان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روی می آورد بسا كه از لذات دنیایی هم بهره ای نداشته باشد؛ زیرا اگر همچنان به قیامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناكش شیرینی هر لذتی را بر او تلخ می كند و یا در اثر زشت كاری به كفر و انكار خدا و قیامت مبتلا می شود.
4 - تباهی آخرت: طبیعی است كه آثار سه گانه گذشته به آخرتی پر از عذاب و رنج منتهی می شود. انسان مأیوس از رحمت خدا، افزون بر كیفری كه برای گناهانش می كشد، كیفری هم برای یأس خود تحمل خواهد كرد؛ زیرا یأس و قنوط از رحمت خدا گناهی كبیره محسوب می شود.
💥گناه ناامیدی قاتل علویان❗
💥عبدالله بزاز نیشابوری در ماه رمضان به خانه ی حمید بن قحطبه رفت حمید ناهاری حاضر کرد بزاز گفت من روزه ام و عذری برای افطار ندارم و شاید امیر عذری دارد امیر گریست و گفت من هم ندارم بعد از خوردن طعام بزاز از او علت گریه را پرسید.
حمید گفت زمانیکه که هارون الرشید در طوس بود شبی به دنبال من فرستاد شمعی روشن و شمشیر سبزی برهنه در نزدش بود از من سوال پرسید اطاعت تو از امیرالمومنین چگونه است؟
من پاسخ دادم با جان و مالم و هارون مرا مرخص کرد.
طولی نکشید مرا دوباره احضار کرد و همان سوال را پرسید این بار گفتم با جان و مال و اهل و اولاد
برای بار سوم هم احضار شدم و این بار گفتم با جان و مال و اهل و اولاد و دین.
پس خنده ای کرد و شمشیر را به من داد و گفت هر که را که این خادم می گوید باید بکشی مرا به حجره هایی بردن که در ان شصت نفر از اولاد زهرا(س) و علی(ع) در زنجیر بودند و چاهی در بینشان خادم گفت باید اینها راسر ببری یکی یکی ان ها را با اشاره خادم سربریدم و سر و بدنشان را در چاه انداختم.
نفر اخر پیرمردی بود که به من گفت وای بر تو روز قیامت تو چه عذری داری وقتی به حضور پیامبر (ص) احضار شوی در حالیکه که شصت نفر از اولاد او را بدون گناهی کشته ای؟
بدنم لرزید خادم نگاه غضب الودی کرد و من ترسیدم و پیرمردرا هم کشتم.
حمید ادامه داد و گفت کسیکه شصت نفر از اولاد رسول را کشته نماز و روزه چه نفعی به او می رساند من یقین دارم مخلد در اتش هستم.
🍃وقتی که امام رضا (ع) به خراسان امد عبدالله نیشابوری داستان حمید را به ایشان گفت امام فرمودند: وای بر او آن یأسی که حمید از رحمت الهی داشت گناهش بیشتر از گناه کشتن شصت نفر علوی است.
تلخیص از گناهان کبیره ، دستغیب ،ص ۷۷
#ترک_ناامیدی
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
💥عبدالله بزاز نیشابوری در ماه رمضان به خانه ی حمید بن قحطبه رفت حمید ناهاری حاضر کرد بزاز گفت من روزه ام و عذری برای افطار ندارم و شاید امیر عذری دارد امیر گریست و گفت من هم ندارم بعد از خوردن طعام بزاز از او علت گریه را پرسید.
حمید گفت زمانیکه که هارون الرشید در طوس بود شبی به دنبال من فرستاد شمعی روشن و شمشیر سبزی برهنه در نزدش بود از من سوال پرسید اطاعت تو از امیرالمومنین چگونه است؟
من پاسخ دادم با جان و مالم و هارون مرا مرخص کرد.
طولی نکشید مرا دوباره احضار کرد و همان سوال را پرسید این بار گفتم با جان و مال و اهل و اولاد
برای بار سوم هم احضار شدم و این بار گفتم با جان و مال و اهل و اولاد و دین.
پس خنده ای کرد و شمشیر را به من داد و گفت هر که را که این خادم می گوید باید بکشی مرا به حجره هایی بردن که در ان شصت نفر از اولاد زهرا(س) و علی(ع) در زنجیر بودند و چاهی در بینشان خادم گفت باید اینها راسر ببری یکی یکی ان ها را با اشاره خادم سربریدم و سر و بدنشان را در چاه انداختم.
نفر اخر پیرمردی بود که به من گفت وای بر تو روز قیامت تو چه عذری داری وقتی به حضور پیامبر (ص) احضار شوی در حالیکه که شصت نفر از اولاد او را بدون گناهی کشته ای؟
بدنم لرزید خادم نگاه غضب الودی کرد و من ترسیدم و پیرمردرا هم کشتم.
حمید ادامه داد و گفت کسیکه شصت نفر از اولاد رسول را کشته نماز و روزه چه نفعی به او می رساند من یقین دارم مخلد در اتش هستم.
🍃وقتی که امام رضا (ع) به خراسان امد عبدالله نیشابوری داستان حمید را به ایشان گفت امام فرمودند: وای بر او آن یأسی که حمید از رحمت الهی داشت گناهش بیشتر از گناه کشتن شصت نفر علوی است.
تلخیص از گناهان کبیره ، دستغیب ،ص ۷۷
#ترک_ناامیدی
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼