هزار و یک شهر
91 subscribers
217 photos
24 videos
181 links
پایگاه خبری هزار و یک شهر
www.hezaaroyekshahr.ir
Download Telegram
✔️هتلی که به همت دکتر #تقی_رازی بیمارستان شد

‌‌جنگ آغاز شده بود و شهر اهواز آماج حملات هوایی دشمن بود. انبوه مجروحان به بیمارستان امام می‌آمدند و من{دکتر تقی رازی رئیس بیمارستان}، مستأصل و ناتوان شده بودم. نه مجروحان و بیماران امنیّت داشتند، نه پزشکان و پرستاران و نه هیچ‌کس دیگر. من و امثال من از جنگ چه می‌دانستیم؟ هیچ... ‌

‌‌‌‌ناگهان گرفتار جنگ شده بودیم و تصمیم گرفته بودیم بمانیم و با آن بجنگیم. باید فکری می‌شد. به یک زیرزمین بزرگ و امن نیاز داشتیم تا آنجا را اطاق عمل کنیم. پس از چند روز استیصال و ناتوانی ناگهان فکری به ذهنم رسید. یاد زیرزمینی بزرگ و خوب افتادم که مدت‌ها قبل در یک مراسم عروسی دیده بودم. ‌ بی‌درنگ دکتر فربد، معاونم را صدا کردم ...



🔽متنِ کاملِ این #روایت را در #هزار_و_یک_شهر بخوانید:
https://b2n.ir/294474

▫️هزار و یک شهر در تلگرام @hezaaryekshahr
▫️هزار و یک شهر در اینستاگرام @hezaaroyekshahr
‌‌✔️منش ریاضیاتی دکتر #غلامحسین_مصاحب

مرد تنی خسته و قلبی بیمار داشت. طبیب او را از کار زیاد بر حذر داشته بود. اما مگر روح حقیقت‌جوی او به تن آسایی و استراحت رضا می‌داد؟ حاشا و کلا! که تغییری در سبک زندگی‌اش حاصل شده باشد. ‌
‌‌
‌‌ساعت سه و نیم بامداد از خواب بر می‌خاست، قهوه‌اش را گرم می‌کرد و فنجانی می‌نوشید، سپس تا حدود ساعت شش صبح در همان کتاب خانه منزل به تحقیق و مطالعه می‌پرداخت.‌ آنگاه دوش آب گرمی می‌گرفت و صبحانه‌ای را که همسر یا دخترش برایش می‌آوردند صرف می‌کرد و قبل از هر استاد، دانشجو و یا کارمندی در محل کار حاضر می‌شد.

اما ای دریغ...


🔽متنِ کاملِ این #روایت را در #هزار_و_یک_شهر بخوانید:
https://b2n.ir/114244
▫️هزار و یک شهر در تلگرام @hezaaryekshahr
▫️هزار و یک شهر در اینستاگرام @hezaaroyekshahr
✔️‌‌دکتر #علی_زرگری علم و عشق را درآمیخته بود

‌‌استاد را تا به آن روز چنین آشفته ندیده بودم. او مردی آرام و متین بود. کسی صدایش را از حد معمول بالاتر نشنیده بود. امّا امروز وقتی جلسه را با عصبانیت ترک کرد، طور دیگری شده بود. ‌
‌‌
صورتش به سرخی می‌زد و دانه‌های درشت عرق سر و صورتش را فرا گرفته بود. برایمان جای سوال داشت که استاد داروساز و گیاه‌شناس ما را چه شده است؟ مگر در آن جلسه چه گذشته بود؟ استاد سخنی نمی‌گفت و ما را جرأت پرسش نبود... ‌
‌‌


🔽متنِ کاملِ این #روایت را در #هزار_و_یک_شهر بخوانید:
https://b2n.ir/861009
▫️هزار و یک شهر در تلگرام @hezaaryekshahr
▫️هزار و یک شهر در اینستاگرام @hezaaroyekshahr
✔️حرفِ راست را باید از بچه شنید!

هزار و یک شهر -
"حمیدرضا" یک پسربچه‌ی کوچک است که در محله‌ی اوقافی‌های کرج زندگی می‌کند؛ شاید کوچک‌ترین مهمانِ دفترِ تسهیل‌گریِ این محله. دفعه‌ی پیش دیدمش که داشت نقاشی‌اش را رنگ می‌کرد؛ یک نقاشیِ زیبا که قرار بود به عباس زارع؛ عضو شورای شهر کرج هدیه دهد.

حمیدرضا می‌گوید رنگِ محله‌اش سبز است چون همه با هم خوشحال هستند. نقاشی‌اش هم دو قسمت است؛ یک قسمت مربوط به ماشین پلیس است.

می‌گوید دوست ندارد که دیگر دزد بیاید توی محله و ماشین‌های پلیس هم بزرگ نباشند. اگر دزد کم شود ماشین‌های پلیس هم کوچک خواهند شد و مردم محله و پلیس‌ها خوشحال. نقاشیِ بعدی‌اش هم راجع به مردی است که پولِ کرایه تاکسی ندارد اما در تصویرِ کناری‌اش خوشحال است چرا که پولش به خرید مایحتاجِ روزانه‌اش می‌رسد.‌‌‌‌

🌐 واردِ لینکِ https://b2n.ir/707273 شوید و گزارشِ کامل را بخوانید.

#مدیریت_شهری_کرج #کرج #البرز #اوقافیها #عباس_زارع #شورای_شهر_کرج #دفتر_تسهیلگری #شهرسازی #معماری #بافت_فرسوده #اعتمادسازی #اعتماد_مردمی #روایت_شهری #هزار_و_یک_شهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏙‌خطِ ِآسمانِ شهرت را دوست داری؟
‌‌‌
#‌‌‌سید_محسن_حبیبی در مقدمه‌ی کتاب #مکتب_اصفهان در شهرسازی می‌گوید: «قصه‌ی شهر چون همه‌ی قصه‌های دیگر با "یکی بود یکی نبود" آغاز می‌شود و با این آغاز، شهر به خود #خاطره می‌بخشد. به این ترتیب شهر، قصه‌ی خاص خود را دارد و هر بار که راوی به #روایت این قصه می‌نشیند #قصه با توجه به گوینده و شنوندگان مسیری تازه را می‌پیماید؛ این چنین شهر به حافظه‌ی جمعی مردمان رسوخ می‌کند؛ مردمانی که در گذشته در آن می‌زیسته‌اند، اکنون نیز در آن می‌زیَند و در آینده هم در آن خواهند زیست. امری که برای بازگوکنندگان دیروز، امروز و فردای #شهر نیز معنا می‌پذیرد.»
‌‌‌‌‌
💭خط آسمان شهرهایمان چه خاطره‌ای، چه روایتی از گذشته برای ما بازگو می‌کند؛ چه داستانی برای آیندگان تعریف می‌کند
‌‌‌‌
📍حد فاصل میدان شهدا تا #چهارراه_طالقانی
‌‌‌‌‌‌‌
‌Designed & Directed by Armin Rezvani‌

🌐 www.hezaaroyekshahr.ir
🆔 Telegram: @hezaaryekshahr
🆔 Instagram: https://instagram.com/hezaaroyekshahr?igshid=10baqjeuqlqb1
#راویان_خاموش #شهر‌
🌟#مسابقه 🌟

1️⃣ از مُبل‌ها و صندلی‌های فراموش شده در گوشه و کنار شهر عکس بگیرید.‌😊
‌‌‌
2️⃣روایتی کوتاه در حد یک پاراگراف از احساستان به عکس بنویسید.😍
‌‌
3️⃣سه عکس و روایت برگزیده با اسم و عکس شما در سایت و صفحه اینستاگرام هزار و یک شهر پُست خواهد شد.🙋‍♂️🙋‍♀️
‌‌‌
📲ارسال متن و فایل تصویر به واتس‌اپ: 09900217939‌
‌‌
هزار و یک شهر
#روایت
#عکاسی
#داستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📢پادکست هزار و یک شب

اپیزود اول: روایتِ مو به مو از نشست خبری اعضای شورای شهر کرج با اصحاب رسانه...‌🤔
به جای "وی گفت" و "وی افزود" گوش بدید که کی چی گفت، کی چی کار کرد، چه سوالای جنجالی پرسیده شد، کی بحثو به حاشیه بُرد، کی حواسش به جلسه نبود اصلا! 😊

‌لینکِ فایل کامل در سایت هزار و یک شهر: https://B2n.ir/r15630
لینکِ فایل کامل در اپلیکیشنِ شنوتو: https://B2n.ir/d99706

هر داستانی ارزشِ روایت دارد

‌#هزار_و_یک_شهر‌ #هزار_و_یک_شب #پادکست #کرج #شورای_شهر_کرج #رسانه #روایت