خلیجِ عرعرعربی بی بی بیهمهچیز!؟
اینجا كه ایران كردهام
برخی از ایرانیها خجالت میكشند بگویند ایرانیاند! لابد ایران را نمیشناسند! بعضی هم نمیدانند ایرانیاند چون نیستند!
برای خیلیها كه دور میشوند از وطن، تنها چیزی كه گرامین میشود ایران است، فارسیست كه مهم است.
وطن وطن، وطن مهم است!
دوباره شیر میخورم از سینهای كه رگ كرده تا جُعّلق جماعت بنالند
فلانی پانی شدیدن ایرانیست!
تا جامهای درخور به تن راست كنم
نشد اجباری بر اختیارِ كسی اختیار كنم چون ایرانیام!
بیرحمانه از رحِم بیرونام نیاوردند كه عمارتی در اوقات راست كنم
باید دوباره برگردم از اینهمه سال و حالی سر راست كنم؟
میكنم!
گرچه با هیزمِ كسی آتش برنمیكنم در وقت!
دوستترین وقتم وقتیست كه در وقت، دقت میكنم تا در كسانی كه وقتشان گم كردهاند، وقفِ وقت نکنم.
هنوز در حالِ شاعرم!
تا در فارسی اتراق كرده باشم
حالِ تازهای در داغ كردهام ابلاغ میكنم
من ایرانیِ همان ایرانِ مالكِ هزار حالت و یك آلتم
كه تا هر هزار مایل
مایل به چپ و راستش نیست
در این راستراهه بیم از كسانی كه تابلو سرِ دریا راست میكنند ندارم!
از كنارِ خلیج مدعی خیلی رفت
كه بعدها در هوایِ سرسنگینِ پارسی به گُه خوردهام مراجعت خواهد كرد!
دریغا كه دریا بیخود از سالیانی كه از خود گذشت
به خود نیامد!
از صدای هرجا كه خواهی میرو!
در دویدن آمد
كه پای گربهی درحال گریه بنشیند
ماندهام چگونه این جماعتی كه در چند و چونِ دنیا چند میكنند
مُشتهای خود از طریقِ دریا میبازند
بر تخته پارهای كه در دریای اعظم انداختند
آویختند كه مقصد كنند كجا؟
خلیج از درونِ خلیج پارسی بیرون آمد
با خیلی نامها كنار آمد
كه خیلی هم به او نمیآمد
سالهای سیاهی در ایران درگذشت
خیلی نفت از رگهای خزر به هدر رفت
و آبِ ولگا از تکههای شمالی خیلی سر رفت
حذر از مازندران كم بود كه خزر هم زیرآبِ گیلان زد!؟
در نقشه غش كرد و غشغش لش كه آوردید
قرِ فرنگی در نقشهی خلیج كشیدید كه پارسیست؟
خلیج عرعرعربی بی بی بیهمهچیز!؟
گُه خوردید!
با كیری كه غرب راست كرده در ایران جلق میزنید؟
امان كم بود كه از آب گرفتید؟
بد كردیم دریای بغل دستِ فارس را كه پارسیست عمان كردیم؟
دوباره تازی به گُهخوری راضی شد؟
دوباره دریا بیناخدا دیدید و به خود ریدید!؟
با دایه در خاکِ خایه خوابیده جنگیدید
خارک را خوار كردید
كیش را مات كردید
مات
ماندهام چگونه از آبهایی كه در رستم ادامه دارد نمیهراسید
برای خلیجِ فارس، پارس میكنید؟
وای به روزی كه این عربخواندههای فارسیخور عمامه بردارند از قم و گور گم كنند
آنوقت آلِ سعود از كیرِ زال سقوط خواهد كرد
و در عراق عرب به واقواق و شیخنشین با ملخ زمین خواهد خورد
دیشب به افراسیاب نوشتم آب!
رستم چرا كمیاب شد؟
سرشانه های زال را قال بال ها چرا!؟
در جنگ این جنگِ تن به تن سهراب كیست؟
كیست كه در چه كنم چه كنم
یك من ریش جنبِ كیش زیرِ عبا برده یك قطره قطر قدِ شاشِ گیلان هم نیست
اگر بگوزد گوزگوز در ریدمانِ بنفشِ اصفهان میشود بحرین
و از امارات اگر عمارت تهی كند تهران مات میشود
نوشتم آب دوباره از افراسیاب سرمیرود
و استانبول كه عاشقِ دولِ تهران است
سبزِ غربنوازش را خاموش كرده سینهبندش را باز میكند كه بعد از چراغِ غریبنوازی
هر دو پستانش ایرانی كند بازی!
دوباره این گربه شیر خواهد شد
و باكوی كوچههای آذری را پارس میكند كه در خود ایران كند سر دهد این نخ به نخجوان و جوانی نکند با قفقاز، حاضر كند این راز در محضرِ سمرقند و از بخارا دوباره بردارد هرات را كه از دهات خسته شد
همه با هم به نام ایران سند میخورند باز
دوباره شیر میشود این گربه كه دیوارهایِ قدبلندش موش دارد
كابل از دورِ كابُل دوباره باز میكنیم و تا كیش پیش میرویم
پیش میبریم در عرب
كه پیشاپیش بر عرب
كه جنبِ غرب پشت دارد، شاشیده باشیم!
كه عمامه از سرِ هر چه رهبریست، منبریست، برداشته باشیم
شعبهی شعب در لاوسرای لاوان شیخ كردید؟
با فیس و افاده كیش را با قیس مات كردید؟
خلیجِ عرعر عربی بی بی بیهمه چیز!؟
گُه خوردید!
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
اینجا كه ایران كردهام
برخی از ایرانیها خجالت میكشند بگویند ایرانیاند! لابد ایران را نمیشناسند! بعضی هم نمیدانند ایرانیاند چون نیستند!
برای خیلیها كه دور میشوند از وطن، تنها چیزی كه گرامین میشود ایران است، فارسیست كه مهم است.
وطن وطن، وطن مهم است!
دوباره شیر میخورم از سینهای كه رگ كرده تا جُعّلق جماعت بنالند
فلانی پانی شدیدن ایرانیست!
تا جامهای درخور به تن راست كنم
نشد اجباری بر اختیارِ كسی اختیار كنم چون ایرانیام!
بیرحمانه از رحِم بیرونام نیاوردند كه عمارتی در اوقات راست كنم
باید دوباره برگردم از اینهمه سال و حالی سر راست كنم؟
میكنم!
گرچه با هیزمِ كسی آتش برنمیكنم در وقت!
دوستترین وقتم وقتیست كه در وقت، دقت میكنم تا در كسانی كه وقتشان گم كردهاند، وقفِ وقت نکنم.
هنوز در حالِ شاعرم!
تا در فارسی اتراق كرده باشم
حالِ تازهای در داغ كردهام ابلاغ میكنم
من ایرانیِ همان ایرانِ مالكِ هزار حالت و یك آلتم
كه تا هر هزار مایل
مایل به چپ و راستش نیست
در این راستراهه بیم از كسانی كه تابلو سرِ دریا راست میكنند ندارم!
از كنارِ خلیج مدعی خیلی رفت
كه بعدها در هوایِ سرسنگینِ پارسی به گُه خوردهام مراجعت خواهد كرد!
دریغا كه دریا بیخود از سالیانی كه از خود گذشت
به خود نیامد!
از صدای هرجا كه خواهی میرو!
در دویدن آمد
كه پای گربهی درحال گریه بنشیند
ماندهام چگونه این جماعتی كه در چند و چونِ دنیا چند میكنند
مُشتهای خود از طریقِ دریا میبازند
بر تخته پارهای كه در دریای اعظم انداختند
آویختند كه مقصد كنند كجا؟
خلیج از درونِ خلیج پارسی بیرون آمد
با خیلی نامها كنار آمد
كه خیلی هم به او نمیآمد
سالهای سیاهی در ایران درگذشت
خیلی نفت از رگهای خزر به هدر رفت
و آبِ ولگا از تکههای شمالی خیلی سر رفت
حذر از مازندران كم بود كه خزر هم زیرآبِ گیلان زد!؟
در نقشه غش كرد و غشغش لش كه آوردید
قرِ فرنگی در نقشهی خلیج كشیدید كه پارسیست؟
خلیج عرعرعربی بی بی بیهمهچیز!؟
گُه خوردید!
با كیری كه غرب راست كرده در ایران جلق میزنید؟
امان كم بود كه از آب گرفتید؟
بد كردیم دریای بغل دستِ فارس را كه پارسیست عمان كردیم؟
دوباره تازی به گُهخوری راضی شد؟
دوباره دریا بیناخدا دیدید و به خود ریدید!؟
با دایه در خاکِ خایه خوابیده جنگیدید
خارک را خوار كردید
كیش را مات كردید
مات
ماندهام چگونه از آبهایی كه در رستم ادامه دارد نمیهراسید
برای خلیجِ فارس، پارس میكنید؟
وای به روزی كه این عربخواندههای فارسیخور عمامه بردارند از قم و گور گم كنند
آنوقت آلِ سعود از كیرِ زال سقوط خواهد كرد
و در عراق عرب به واقواق و شیخنشین با ملخ زمین خواهد خورد
دیشب به افراسیاب نوشتم آب!
رستم چرا كمیاب شد؟
سرشانه های زال را قال بال ها چرا!؟
در جنگ این جنگِ تن به تن سهراب كیست؟
كیست كه در چه كنم چه كنم
یك من ریش جنبِ كیش زیرِ عبا برده یك قطره قطر قدِ شاشِ گیلان هم نیست
اگر بگوزد گوزگوز در ریدمانِ بنفشِ اصفهان میشود بحرین
و از امارات اگر عمارت تهی كند تهران مات میشود
نوشتم آب دوباره از افراسیاب سرمیرود
و استانبول كه عاشقِ دولِ تهران است
سبزِ غربنوازش را خاموش كرده سینهبندش را باز میكند كه بعد از چراغِ غریبنوازی
هر دو پستانش ایرانی كند بازی!
دوباره این گربه شیر خواهد شد
و باكوی كوچههای آذری را پارس میكند كه در خود ایران كند سر دهد این نخ به نخجوان و جوانی نکند با قفقاز، حاضر كند این راز در محضرِ سمرقند و از بخارا دوباره بردارد هرات را كه از دهات خسته شد
همه با هم به نام ایران سند میخورند باز
دوباره شیر میشود این گربه كه دیوارهایِ قدبلندش موش دارد
كابل از دورِ كابُل دوباره باز میكنیم و تا كیش پیش میرویم
پیش میبریم در عرب
كه پیشاپیش بر عرب
كه جنبِ غرب پشت دارد، شاشیده باشیم!
كه عمامه از سرِ هر چه رهبریست، منبریست، برداشته باشیم
شعبهی شعب در لاوسرای لاوان شیخ كردید؟
با فیس و افاده كیش را با قیس مات كردید؟
خلیجِ عرعر عربی بی بی بیهمه چیز!؟
گُه خوردید!
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلیج عر عر عربی شعر از موتا( علی عبدالرضایی)
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
Forwarded from کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلیج عر عر عربی شعر از موتا( علی عبدالرضایی)
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشت.
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
💵 بلعیدهشدن #خلیج_پارس توسط چینیها💰
اهریمنخایمنی خزر را دو دستی به امام زمان پوتین تقدیم کرد و خلیج پارس را هم به اربابهای چینیاش بخشید که ایرانیان را بیش از این تحقیر و توسریخور کند. #براندازان برای انتقامی آهنین و هزار و چهارصد ساله آمدهاند و تا زمانیکه تکتکِ ملازامبیها را در خیابان لخت و عمامهها را جاکن نکنند، از پای نخواهند نشست. دیگر کثافت و ایرانیکُشی بس است. ما ناگزیر به #مسلح_شدن و #انتقام هستیم.
#مردم_مسلح_شوید
#خلیج_پارس
#موتا_را_بشنوید
@Iranarchismnews
اهریمنخایمنی خزر را دو دستی به امام زمان پوتین تقدیم کرد و خلیج پارس را هم به اربابهای چینیاش بخشید که ایرانیان را بیش از این تحقیر و توسریخور کند. #براندازان برای انتقامی آهنین و هزار و چهارصد ساله آمدهاند و تا زمانیکه تکتکِ ملازامبیها را در خیابان لخت و عمامهها را جاکن نکنند، از پای نخواهند نشست. دیگر کثافت و ایرانیکُشی بس است. ما ناگزیر به #مسلح_شدن و #انتقام هستیم.
#مردم_مسلح_شوید
#خلیج_پارس
#موتا_را_بشنوید
@Iranarchismnews
🔥 خلیجِ عرعرعربی بی بی بیهمهچیز؟!
اینجا كه ایران كردهام
برخی از ایرانیها خجالت میكشند بگویند ایرانیاند! لابد ایران را نمیشناسند! بعضی هم نمیدانند ایرانیاند چون نیستند!
برای خیلیها كه دور میشوند از وطن، تنها چیزی كه گرامین میشود ایران است، فارسیست كه مهم است.
وطن وطن، وطن مهم است!
دوباره شیر میخورم از سینهای كه رگ كرده تا جُعّلق جماعت بنالند
فلانی پانی شدیدن ایرانیست!
تا جامهای درخور به تن راست كنم
نشد اجباری بر اختیارِ كسی اختیار كنم چون ایرانیام!
بیرحمانه از رحِم بیرونام نیاوردند كه عمارتی در اوقات راست كنم
باید دوباره برگردم از اینهمه سال و حالی سر راست كنم؟
میكنم!
گرچه با هیزمِ كسی آتش برنمیكنم در وقت!
دوستترین وقتم وقتیست كه در وقت، دقت میكنم تا در كسانی كه وقتشان گم كردهاند، وقفِ وقت نکنم.
هنوز در حالِ شاعرم!
تا در فارسی اتراق كرده باشم
حالِ تازهای در داغ كردهام ابلاغ میكنم
من ایرانیِ همان ایرانِ مالكِ هزار حالت و یك آلتم
كه تا هر هزار مایل
مایل به چپ و راستش نیست
در این راستراهه بیم از كسانی كه تابلو سرِ دریا راست میكنند ندارم!
از كنارِ خلیج مدعی خیلی رفت
كه بعدها در هوایِ سرسنگینِ پارسی به گُه خوردهام مراجعت خواهد كرد!
دریغا كه دریا بیخود از سالیانی كه از خود گذشت
به خود نیامد!
از صدای هرجا كه خواهی میرو!
در دویدن آمد
كه پای گربهی درحال گریه بنشیند
ماندهام چگونه این جماعتی كه در چند و چونِ دنیا چند میكنند
مُشتهای خود از طریقِ دریا میبازند
بر تخته پارهای كه در دریای اعظم انداختند
آویختند كه مقصد كنند كجا؟
خلیج از درونِ خلیج پارسی بیرون آمد
با خیلی نامها كنار آمد
كه خیلی هم به او نمیآمد
سالهای سیاهی در ایران درگذشت
خیلی نفت از رگهای خزر به هدر رفت
و آبِ ولگا از تکههای شمالی خیلی سر رفت
حذر از مازندران كم بود كه خزر هم زیرآبِ گیلان زد!؟
در نقشه غش كرد و غشغش لش كه آوردید
قرِ فرنگی در نقشهی خلیج كشیدید كه پارسیست؟
خلیج عرعرعربی بی بی بیهمهچیز!؟
گُه خوردید!
با كیری كه غرب راست كرده در ایران جلق میزنید؟
امان كم بود كه از آب گرفتید؟
بد كردیم دریای بغل دستِ فارس را كه پارسیست عمان كردیم؟
دوباره تازی به گُهخوری راضی شد؟
دوباره دریا بیناخدا دیدید و به خود ریدید!؟
با دایه در خاکِ خایه خوابیده جنگیدید
خارک را خوار كردید
كیش را مات كردید
مات
ماندهام چگونه از آبهایی كه در رستم ادامه دارد نمیهراسید
برای خلیجِ فارس، پارس میكنید؟
وای به روزی كه این عربخواندههای فارسیخور عمامه بردارند از قم و گور گم كنند
آنوقت آلِ سعود از كیرِ زال سقوط خواهد كرد
و در عراق عرب به واقواق و شیخنشین با ملخ زمین خواهد خورد
دیشب به افراسیاب نوشتم آب!
رستم چرا كمیاب شد؟
سرشانه های زال را قال بال ها چرا!؟
در جنگ این جنگِ تن به تن سهراب كیست؟
كیست كه در چه كنم چه كنم
یك من ریش جنبِ كیش زیرِ عبا برده یك قطره قطر قدِ شاشِ گیلان هم نیست
اگر بگوزد گوزگوز در ریدمانِ بنفشِ اصفهان میشود بحرین
و از امارات اگر عمارت تهی كند تهران مات میشود
نوشتم آب دوباره از افراسیاب سرمیرود
و استانبول كه عاشقِ دولِ تهران است
سبزِ غربنوازش را خاموش كرده سینهبندش را باز میكند كه بعد از چراغِ غریبنوازی
هر دو پستانش ایرانی كند بازی!
@Iranarchismnews
دوباره این گربه شیر خواهد شد
و باكوی كوچههای آذری را پارس میكند كه در خود ایران كند سر دهد این نخ به نخجوان و جوانی نکند با قفقاز، حاضر كند این راز در محضرِ سمرقند و از بخارا دوباره بردارد هرات را كه از دهات خسته شد
همه با هم به نام ایران سند میخورند باز
دوباره شیر میشود این گربه كه دیوارهایِ قدبلندش موش دارد
كابل از دورِ كابُل دوباره باز میكنیم و تا كیش پیش میرویم
پیش میبریم در عرب
كه پیشاپیش بر عرب
كه جنبِ غرب پشت دارد، شاشیده باشیم!
كه عمامه از سرِ هر چه رهبریست، منبریست، برداشته باشیم
شعبهی شعب در لاوسرای لاوان شیخ كردید؟
با فیس و افاده كیش را با قیس مات كردید؟
خلیجِ عرعر عربی بی بی بیهمه چیز!؟
گُه خوردید!
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشته است! فایل ویدیویی این شعر را با صدای علی عبدالرضایی در آدرس زیر گوش کنید:
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
اینجا كه ایران كردهام
برخی از ایرانیها خجالت میكشند بگویند ایرانیاند! لابد ایران را نمیشناسند! بعضی هم نمیدانند ایرانیاند چون نیستند!
برای خیلیها كه دور میشوند از وطن، تنها چیزی كه گرامین میشود ایران است، فارسیست كه مهم است.
وطن وطن، وطن مهم است!
دوباره شیر میخورم از سینهای كه رگ كرده تا جُعّلق جماعت بنالند
فلانی پانی شدیدن ایرانیست!
تا جامهای درخور به تن راست كنم
نشد اجباری بر اختیارِ كسی اختیار كنم چون ایرانیام!
بیرحمانه از رحِم بیرونام نیاوردند كه عمارتی در اوقات راست كنم
باید دوباره برگردم از اینهمه سال و حالی سر راست كنم؟
میكنم!
گرچه با هیزمِ كسی آتش برنمیكنم در وقت!
دوستترین وقتم وقتیست كه در وقت، دقت میكنم تا در كسانی كه وقتشان گم كردهاند، وقفِ وقت نکنم.
هنوز در حالِ شاعرم!
تا در فارسی اتراق كرده باشم
حالِ تازهای در داغ كردهام ابلاغ میكنم
من ایرانیِ همان ایرانِ مالكِ هزار حالت و یك آلتم
كه تا هر هزار مایل
مایل به چپ و راستش نیست
در این راستراهه بیم از كسانی كه تابلو سرِ دریا راست میكنند ندارم!
از كنارِ خلیج مدعی خیلی رفت
كه بعدها در هوایِ سرسنگینِ پارسی به گُه خوردهام مراجعت خواهد كرد!
دریغا كه دریا بیخود از سالیانی كه از خود گذشت
به خود نیامد!
از صدای هرجا كه خواهی میرو!
در دویدن آمد
كه پای گربهی درحال گریه بنشیند
ماندهام چگونه این جماعتی كه در چند و چونِ دنیا چند میكنند
مُشتهای خود از طریقِ دریا میبازند
بر تخته پارهای كه در دریای اعظم انداختند
آویختند كه مقصد كنند كجا؟
خلیج از درونِ خلیج پارسی بیرون آمد
با خیلی نامها كنار آمد
كه خیلی هم به او نمیآمد
سالهای سیاهی در ایران درگذشت
خیلی نفت از رگهای خزر به هدر رفت
و آبِ ولگا از تکههای شمالی خیلی سر رفت
حذر از مازندران كم بود كه خزر هم زیرآبِ گیلان زد!؟
در نقشه غش كرد و غشغش لش كه آوردید
قرِ فرنگی در نقشهی خلیج كشیدید كه پارسیست؟
خلیج عرعرعربی بی بی بیهمهچیز!؟
گُه خوردید!
با كیری كه غرب راست كرده در ایران جلق میزنید؟
امان كم بود كه از آب گرفتید؟
بد كردیم دریای بغل دستِ فارس را كه پارسیست عمان كردیم؟
دوباره تازی به گُهخوری راضی شد؟
دوباره دریا بیناخدا دیدید و به خود ریدید!؟
با دایه در خاکِ خایه خوابیده جنگیدید
خارک را خوار كردید
كیش را مات كردید
مات
ماندهام چگونه از آبهایی كه در رستم ادامه دارد نمیهراسید
برای خلیجِ فارس، پارس میكنید؟
وای به روزی كه این عربخواندههای فارسیخور عمامه بردارند از قم و گور گم كنند
آنوقت آلِ سعود از كیرِ زال سقوط خواهد كرد
و در عراق عرب به واقواق و شیخنشین با ملخ زمین خواهد خورد
دیشب به افراسیاب نوشتم آب!
رستم چرا كمیاب شد؟
سرشانه های زال را قال بال ها چرا!؟
در جنگ این جنگِ تن به تن سهراب كیست؟
كیست كه در چه كنم چه كنم
یك من ریش جنبِ كیش زیرِ عبا برده یك قطره قطر قدِ شاشِ گیلان هم نیست
اگر بگوزد گوزگوز در ریدمانِ بنفشِ اصفهان میشود بحرین
و از امارات اگر عمارت تهی كند تهران مات میشود
نوشتم آب دوباره از افراسیاب سرمیرود
و استانبول كه عاشقِ دولِ تهران است
سبزِ غربنوازش را خاموش كرده سینهبندش را باز میكند كه بعد از چراغِ غریبنوازی
هر دو پستانش ایرانی كند بازی!
@Iranarchismnews
دوباره این گربه شیر خواهد شد
و باكوی كوچههای آذری را پارس میكند كه در خود ایران كند سر دهد این نخ به نخجوان و جوانی نکند با قفقاز، حاضر كند این راز در محضرِ سمرقند و از بخارا دوباره بردارد هرات را كه از دهات خسته شد
همه با هم به نام ایران سند میخورند باز
دوباره شیر میشود این گربه كه دیوارهایِ قدبلندش موش دارد
كابل از دورِ كابُل دوباره باز میكنیم و تا كیش پیش میرویم
پیش میبریم در عرب
كه پیشاپیش بر عرب
كه جنبِ غرب پشت دارد، شاشیده باشیم!
كه عمامه از سرِ هر چه رهبریست، منبریست، برداشته باشیم
شعبهی شعب در لاوسرای لاوان شیخ كردید؟
با فیس و افاده كیش را با قیس مات كردید؟
خلیجِ عرعر عربی بی بی بیهمه چیز!؟
گُه خوردید!
#خلیج_پارس
#رتو_موتا
#موتا_را_بشنوید
این شعر را علی عبدالرضایی در سال ۱۳۸۲ نوشته است! فایل ویدیویی این شعر را با صدای علی عبدالرضایی در آدرس زیر گوش کنید:
https://youtu.be/bItnfxEU1P4
YouTube
Ali Abdolrezaei -Persian Gulf خلیج عر عر عربی !؟
خلیج عرعرعربی!؟ : شعری از علی عبدالرضایی
www.haftaad.com
www.haftaad.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غارت گنجهای خلیج پارس توسط انیرانیان
روزبهروز فقر در ایران بیشتر و مردم فقیرتر میشوند، اما مادرسیّدات جمهوری انیرانیان تمام سرمایههای مردم را به روسپیه و چین تقدیم میکنند تا مردم در فلاکت بمانند. ما دیگر به انتهای خط رسیدهایم، خون دیگر سرخ نیست؛ تکتک کسانی را که سرمایهی ما را غارت کردهاند باید در #دادگاه_براندازان دار بزنیم. هیچ راهی نجاتبخشتر از #مبارزهی_مسلحانه نیست.
#اکوسیستم
#خلیج_پارس
#آبان_فصل_نابودی_اسلام_در_ایران
#خیابان_را_عمامهباران_کنید
#موتا_سخنگوی_براندازان
#موتا_را_بشنوید
@Iranarchismnews
🤝 همراهانِ گرامی، ما برای گسترش فعالیتهای براندازان و بالابردن امنیت مبارزان و همچنین برای نجات پارتیسانهایی که شناسایی شدهاند و تحتتعقیباند، نیاز به کمک مالی شما داریم، براندازان گرامی میتوانند کمک مالی خود را به حساب paypal زیر واریز کنند:
komake.mali20@gmail.com
روزبهروز فقر در ایران بیشتر و مردم فقیرتر میشوند، اما مادرسیّدات جمهوری انیرانیان تمام سرمایههای مردم را به روسپیه و چین تقدیم میکنند تا مردم در فلاکت بمانند. ما دیگر به انتهای خط رسیدهایم، خون دیگر سرخ نیست؛ تکتک کسانی را که سرمایهی ما را غارت کردهاند باید در #دادگاه_براندازان دار بزنیم. هیچ راهی نجاتبخشتر از #مبارزهی_مسلحانه نیست.
#اکوسیستم
#خلیج_پارس
#آبان_فصل_نابودی_اسلام_در_ایران
#خیابان_را_عمامهباران_کنید
#موتا_سخنگوی_براندازان
#موتا_را_بشنوید
@Iranarchismnews
🤝 همراهانِ گرامی، ما برای گسترش فعالیتهای براندازان و بالابردن امنیت مبارزان و همچنین برای نجات پارتیسانهایی که شناسایی شدهاند و تحتتعقیباند، نیاز به کمک مالی شما داریم، براندازان گرامی میتوانند کمک مالی خود را به حساب paypal زیر واریز کنند:
komake.mali20@gmail.com