آری، کسانیکه دست از #جان شستهاند و از همه چیز سر خوردهاند،
تنها میتوانند کارهای بزرگ انجام بدهند.
#صادقهدایت
#زندهبگور
۳۰ خرداد، سالروز پرواز #ندا_آقاسلطان
یادش گرامی
🆔 @iranarchismnews
تنها میتوانند کارهای بزرگ انجام بدهند.
#صادقهدایت
#زندهبگور
۳۰ خرداد، سالروز پرواز #ندا_آقاسلطان
یادش گرامی
🆔 @iranarchismnews
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامهی متن در فایل پیدیاف زیر👇
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامهی متن در فایل پیدیاف زیر👇
Telegram
کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
📜 فایل پیدیاف👆
«گزارش علی عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
@kargah_democracy
«گزارش علی عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
@kargah_democracy
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامه مطلب در وبسایت ایرانارشیسم👇
https://iranarchism.com/iranian-blue-girl/
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامه مطلب در وبسایت ایرانارشیسم👇
https://iranarchism.com/iranian-blue-girl/
ایرانارشیسم
«گزارش علی عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ دربی دختر آبی»
«گزارش علی عبدالرضایی بنیانگذار حزب ایرانارشیسم دربارۀ جزئیات پروژۀ دربی دختر آبی» را در گزارش زیر میتوانید مطالعه بفرمایید.
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامهی متن در فایل پیدیاف زیر👇
ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کردهایم که «هیچچیز را برای خود نمیخواهیم؛ همهچیز را برای همه میخواهیم» و در عین حال بارها تأکید کردهایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشتهایم، پیش از انجاماش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفتهاند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما بهطور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچگونه کمکی دریافت نکردهایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عدهای از من میپرسند که چرا همهچیز آنقدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.
هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همهجا پیچید و عکسهایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحثهایی که در گروه ایرآنارشیست داشتهام، اثبات کردم که نه عکسهای بیمارستان و نه عکسهای عادیِ سحر خدایاری، هیچکدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیتهای سیاسی و رسانههای استمرارطالبان بسیج شدهاند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری که با #ندا_آقاسلطان و ترانه موسوی کردند. بههمین دلیل اینبار ما نباید اجازه میدادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیستودوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامیداشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت میکنیم. برای اینکار نیازمند رسانهای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفتوگو کنیم. روز بیستوپنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت میکرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسهای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آنها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همانروز کلید خورد. ما در همهجا اعلام کردیم که فردای آنروز، این برنامه را شروع میکنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آنروز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانههای استمرارطالب و حتی سلطنتطلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکهتکه شدن و ما نباید اجازه میدادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکهپاره کنند. بههمین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سهبعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار میشود. اما اینبار در یکشنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقبکشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلیها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخهای تویتری و تلویزیونهای برونمرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کردهاند. ما هم برای اینکه تبلیغات مالتیمدیا و تلویزیونهای برونمرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سهبعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانوادههایشان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آنجا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانههای تحریمچی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامههای مختلفی ارائه دادیم که این برنامهها باید تبلیغ میشد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچکدام از کانالهای پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچجایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانیمان را که باید صرف آموزش و سازماندهی میشدند، به دیوارنویسی و پخش شبنامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگایم! تلویزیونهایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من_و_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سالها که لااقل دهروز و یا یکهفته قبل از دربی بلیت میفروخت سهروز و نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آنهم فروشی که برای اولینبار فقط بهصورت اینترنتی انجام میشد...
ادامهی متن در فایل پیدیاف زیر👇
Telegram
کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
📜 فایل پیدیاف👆
«گزارش علی عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
@kargah_democracy
«گزارش علی عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی_دختر_آبی»
@kargah_democracy
برا گفتگو دیگه دیره، خیلی دیر!
ما دیگه گفتگو نمیکنیم فقط جر میدیم و فحش
چند روزه که سکوت کردم در برابر احمقایی که میگفتن شماها به جای گفتگو فقط فحش میدید
آخه جوجه بسیجی تو که حافظه سیاسیت نهایتن تا ۸ سال پیش رو به یاد داره خیلی چیزا رو نمیدونی.
حالا اینجا واقعیت رو برات میگم!
👇
سال ۵۸ چندماه بعد از انقلاب، وقتی یه عده از مردم روشنفکر، ماهیت انقلاب رو شناختن دست به اعتراض زدند. نتیجه؟ دستگیری و اعدام!
در دهه شصت تعداد بیشتری متوجه ذات کثیف انقلاب شدند، نتیجه؟ اعدامها و گورهای دسته جمعی خاوران، دادگاههای صحرایی.
اوایل دهه هفتاد همزمان با ریاست جمهوریِ مغز متفکر جاعش رفسنجانی، روش حکومت کمی تغییر کرد. جواب اعتراض و مطالعه کتاب و روشنگری فرهنگی، همون اعدام بود ولی یواشکی، به گور سپردن بود ولی مخفیانه، فضای مجازی و اینترنت هم نبود و این به نسلهای قبلی بسیجیها خیلی کمک میکرد.
دوم خرداد ۷۶
یه آخوند ریش بزی کراواتی پیدا شد که حرف از آزادی و تغییر میزد! دانشجوهای تحصیلکرده و مردم سرکوب شده گول قیافهشو خوردن ولی همین رو هم نسلهای قبل شما تاب نیاوردن و واسه پیروزی یه آخوند توی انتخابات مردم رو کتک زدن!
هنوز دو سال از وعده و وعیدهای روباه پیر اصلاحات نگذشته بود که دانشجوها فهمیدن رژیم چه کلاهی سر ملت گذاشته و شروع به اعتراض کردند، اتفاقا ، اتفاقا، اتفاقا به نیروهای ضد شورش مستقر در جلوی دانشگاه، گل تقدیم کردن.
فک میکنی جواب تقدیم گل چی بود؟!
حمله شبانه به خوابگاه دانشگاه و پرت کردن دانشجو از پنجره با رمز یا زهرا!!!
دلیل اعتراض دانشجو چی بود؟ آزادی بیان!! میدونی یعنی چی؟ یعنی ممنوعیت گفتگویی که ازش دم میزنی
بعدش چی؟! دستگاه اطلاعاتی اعلام کرد این کار، کارِ عوامل خود سر بوده و سریعا محاکمه میشن!!!
در همین اثنا قتلهای زنجیرهای هم شروع شد و یکی از کشته شده های این قتل ها #کارون_حاجیزاده بود حتما اسمشو سرچ کن جوجه حزباللهی
از قضا به گفته وزیر اطلاعات وقت این هم، کار عوامل خودسر بود.
ده سال بعدش یعنی سال ۸۸، قبل از انتخابات، یه فایل صوتی از خلبان خوش چهره(برای شما خوش چهره هست البته) پخش میشه که میگه اون قضیه #کوی_دانشگاه کار من بود و من دانشجوها رو گاز انبری غافلگیر کردم بعدم گفتم لولهشون کنین
همین آدم امروز رئیس یکی از سران قواست، بگذریم که نتیجه انتخابات ۸۸ از کجا در اومد
ولی مردمی که سرشون رو کلاه گذاشته بودین برای یه پرسش ساده که رأی من کو؟ اومدن توی خیابون
کاندیداهاشون هم برای گفتگو!!!! رفتن توی وزارت کشور
نتیجه؟
به آشوب کشیدن راهپیمایی سکوت مردمی که دنبال حقشون بودن!
وسط اینهمه وحشیگری دختری به نام #ندا_آقاسلطان وسط خیابون کشته میشه!
نتیجه؟ کی بود کی بود من نبودم
بزرگتراتون گفتن سلطنت طلبا و آدمای موساد و مجاهدین کشتنش!!!
لابد #سهراب_اعرابی رو عوامل موساد از بالای پایگاه مقداد زدن!!
از ۸۸ تا ۹۸ هرکسی رو که خواستن، گرفتند، بردند، زدند، کشتند واسه همه اینا هم سناریوی تعریف شده وجود داشت
تا رسیدیم به #ابان_۹۸
یک هفته تمام، همه درزای مملکت رو ماله کشیدن، ارتباط رو قطع کردن و تا میتونستن کشتن
هنوز بوی گوشت کباب شده از نیزارهای ماهشهر به مشام میرسه
#محسن_محمدپور رو هم کشتید در حالی که لباس عزای حسینتون رو به تن داشت و شرم نکردید
هواپیمای_اوکراینی رو روی هوا زدید اونم با دو تا موشک!!
سه روز به کل دنیا دروغ گفتید، تمام قوانین فیزیک و هوا و فضا رو قاطی کردید تا ثابت کنید کار شما نبوده ولی در آخر با وقاحت همیشگی گفتید خطای انسانی بود!!!
الان هم #مهسا_امینی رو کشتید گفتید بیماری زمینهای بوده
نیکا شاکرمی رو به فجیعترین وضع کشتید گفتید از ساختمون افتاده پایین
مادر ستارها، نویدها، پویاها رو خون به جگر کردید ولی باز از هم سناریوهای وقیح و ضد انسانیتون دست برنمیدارید.
باز هم دنبال گفتگو و مذاکره هستید؟!
کلامی جز ناسزا و دشنام لایق شما نیست
آره، ما گفتگو نمیکنیم و فحش میدیم چون برای گفتگو دیره، خیلی دیر
گفتگوها رو با بزرگتراتون کردیم بچه، خیلی سال پیش گفتگو کردیم ولی نتیجه شد این!!
هر روز پستتر شدید، موجودی پستتر، وقیحتر، زشتتر و بد ذاتتر از شما روی کره زمین نفس نکشیده
ما دیگه با شما فصل مشترکی نداریم تا سر میز باهاتون صحبت کنیم
#موتا_را_بشنوید
ما دیگه گفتگو نمیکنیم فقط جر میدیم و فحش
چند روزه که سکوت کردم در برابر احمقایی که میگفتن شماها به جای گفتگو فقط فحش میدید
آخه جوجه بسیجی تو که حافظه سیاسیت نهایتن تا ۸ سال پیش رو به یاد داره خیلی چیزا رو نمیدونی.
حالا اینجا واقعیت رو برات میگم!
👇
سال ۵۸ چندماه بعد از انقلاب، وقتی یه عده از مردم روشنفکر، ماهیت انقلاب رو شناختن دست به اعتراض زدند. نتیجه؟ دستگیری و اعدام!
در دهه شصت تعداد بیشتری متوجه ذات کثیف انقلاب شدند، نتیجه؟ اعدامها و گورهای دسته جمعی خاوران، دادگاههای صحرایی.
اوایل دهه هفتاد همزمان با ریاست جمهوریِ مغز متفکر جاعش رفسنجانی، روش حکومت کمی تغییر کرد. جواب اعتراض و مطالعه کتاب و روشنگری فرهنگی، همون اعدام بود ولی یواشکی، به گور سپردن بود ولی مخفیانه، فضای مجازی و اینترنت هم نبود و این به نسلهای قبلی بسیجیها خیلی کمک میکرد.
دوم خرداد ۷۶
یه آخوند ریش بزی کراواتی پیدا شد که حرف از آزادی و تغییر میزد! دانشجوهای تحصیلکرده و مردم سرکوب شده گول قیافهشو خوردن ولی همین رو هم نسلهای قبل شما تاب نیاوردن و واسه پیروزی یه آخوند توی انتخابات مردم رو کتک زدن!
هنوز دو سال از وعده و وعیدهای روباه پیر اصلاحات نگذشته بود که دانشجوها فهمیدن رژیم چه کلاهی سر ملت گذاشته و شروع به اعتراض کردند، اتفاقا ، اتفاقا، اتفاقا به نیروهای ضد شورش مستقر در جلوی دانشگاه، گل تقدیم کردن.
فک میکنی جواب تقدیم گل چی بود؟!
حمله شبانه به خوابگاه دانشگاه و پرت کردن دانشجو از پنجره با رمز یا زهرا!!!
دلیل اعتراض دانشجو چی بود؟ آزادی بیان!! میدونی یعنی چی؟ یعنی ممنوعیت گفتگویی که ازش دم میزنی
بعدش چی؟! دستگاه اطلاعاتی اعلام کرد این کار، کارِ عوامل خود سر بوده و سریعا محاکمه میشن!!!
در همین اثنا قتلهای زنجیرهای هم شروع شد و یکی از کشته شده های این قتل ها #کارون_حاجیزاده بود حتما اسمشو سرچ کن جوجه حزباللهی
از قضا به گفته وزیر اطلاعات وقت این هم، کار عوامل خودسر بود.
ده سال بعدش یعنی سال ۸۸، قبل از انتخابات، یه فایل صوتی از خلبان خوش چهره(برای شما خوش چهره هست البته) پخش میشه که میگه اون قضیه #کوی_دانشگاه کار من بود و من دانشجوها رو گاز انبری غافلگیر کردم بعدم گفتم لولهشون کنین
همین آدم امروز رئیس یکی از سران قواست، بگذریم که نتیجه انتخابات ۸۸ از کجا در اومد
ولی مردمی که سرشون رو کلاه گذاشته بودین برای یه پرسش ساده که رأی من کو؟ اومدن توی خیابون
کاندیداهاشون هم برای گفتگو!!!! رفتن توی وزارت کشور
نتیجه؟
به آشوب کشیدن راهپیمایی سکوت مردمی که دنبال حقشون بودن!
وسط اینهمه وحشیگری دختری به نام #ندا_آقاسلطان وسط خیابون کشته میشه!
نتیجه؟ کی بود کی بود من نبودم
بزرگتراتون گفتن سلطنت طلبا و آدمای موساد و مجاهدین کشتنش!!!
لابد #سهراب_اعرابی رو عوامل موساد از بالای پایگاه مقداد زدن!!
از ۸۸ تا ۹۸ هرکسی رو که خواستن، گرفتند، بردند، زدند، کشتند واسه همه اینا هم سناریوی تعریف شده وجود داشت
تا رسیدیم به #ابان_۹۸
یک هفته تمام، همه درزای مملکت رو ماله کشیدن، ارتباط رو قطع کردن و تا میتونستن کشتن
هنوز بوی گوشت کباب شده از نیزارهای ماهشهر به مشام میرسه
#محسن_محمدپور رو هم کشتید در حالی که لباس عزای حسینتون رو به تن داشت و شرم نکردید
هواپیمای_اوکراینی رو روی هوا زدید اونم با دو تا موشک!!
سه روز به کل دنیا دروغ گفتید، تمام قوانین فیزیک و هوا و فضا رو قاطی کردید تا ثابت کنید کار شما نبوده ولی در آخر با وقاحت همیشگی گفتید خطای انسانی بود!!!
الان هم #مهسا_امینی رو کشتید گفتید بیماری زمینهای بوده
نیکا شاکرمی رو به فجیعترین وضع کشتید گفتید از ساختمون افتاده پایین
مادر ستارها، نویدها، پویاها رو خون به جگر کردید ولی باز از هم سناریوهای وقیح و ضد انسانیتون دست برنمیدارید.
باز هم دنبال گفتگو و مذاکره هستید؟!
کلامی جز ناسزا و دشنام لایق شما نیست
آره، ما گفتگو نمیکنیم و فحش میدیم چون برای گفتگو دیره، خیلی دیر
گفتگوها رو با بزرگتراتون کردیم بچه، خیلی سال پیش گفتگو کردیم ولی نتیجه شد این!!
هر روز پستتر شدید، موجودی پستتر، وقیحتر، زشتتر و بد ذاتتر از شما روی کره زمین نفس نکشیده
ما دیگه با شما فصل مشترکی نداریم تا سر میز باهاتون صحبت کنیم
#موتا_را_بشنوید
خوشا دستی که راه اکسیژن را بر این کثیفی ببندد.
این عکس جلاد عباس کارگر جاوید قاتل ندا آقاسلطان است که امروز منتشر شده
پیش از این، حدود ١۵ سال قبل، تصاویری از «عباس کارگر جاوید» منتشر شده بودند.
مشخصات عکس اخیر:
١٨ تیر ١۴٠١، مشهد
#عباس_کارگر_جاوید
#ندا_آقاسلطان
@iranarchismnews
کانال یوتیوب جنبش براندازی را دنبال کنید:
https://www.youtube.com/poetrycollege
این عکس جلاد عباس کارگر جاوید قاتل ندا آقاسلطان است که امروز منتشر شده
پیش از این، حدود ١۵ سال قبل، تصاویری از «عباس کارگر جاوید» منتشر شده بودند.
مشخصات عکس اخیر:
١٨ تیر ١۴٠١، مشهد
#عباس_کارگر_جاوید
#ندا_آقاسلطان
@iranarchismnews
کانال یوتیوب جنبش براندازی را دنبال کنید:
https://www.youtube.com/poetrycollege