نامه سرگشاده #خسروصادقی_بروجنی #نویسنده و #روزنامهنگار از #زندان_اوین: بکتاش آبتین شاعر بود. در کشور من شاعران را میکشند چرا که جا پای خدا میگذارند و با واژگان خود زیبایی و حقیقت میآفرینند. همچنان که فرخی یزدی و خسرو گل سرخی را کشتند و همچنان که سعید سلطان پور را در رخت دامادی اش ربودند تا بزنند و بکشند چونکه سروده بود: «بر کشورم چه رفته است؟»
#بکتاش_آبتین فیلم سازی مستقل بود. در کشور من #فیلمسازان مستقل را هم میکشند تا تصویر گر درد و رنج انسان نباشند. همچنان که کرامت الله دانشیان را به مسلخ بردند و سهراب شهید ثالث را در غربت دق دادند.
بکتاش آبتین عضو کانون نویسندگان ایران بود. در کشور من #روشنفکران را میکشند، همچنان که مفتول بر گلوی پوینده و مختاری نهادند تا پوینده دیگر در خانه های کوچک اجاره ای اش «تاریخ و آگاهی طبقاتی» ترجمه نکند و مختاری «انسان در شعر معاصر» را مرتکب نشود، تا مجید شریف از «زن شورشی» نگوید، احمد میر اعلایی اوکتاویو پاز نسراید و احمد تفضلی دل به تاریخ و اساطیر نیاکانمان نبندد.
در کشور من بکتاش را میکشند تا دلالان و دلقکان آسوده تر نفس بکشند، دست در دست هم، نرد عشق ببازند و کالای بنجلشان را بی هراس از تیغ تیز گزمکان به حراج بگذارند؛ کالای بنجلی که نه از انسانیت نشانی دارد و نه از رهایی.
در کشور من بکتاش را میکشند چون ویدیو از بمب اتم مخرب تر است و دهانت را میبویند تا مبادا در حال سرمستی به عشق و زیبایی گفته باشی دوستت میدارم. «دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت میدارم».
#بکتاش_آبتین فیلم سازی مستقل بود. در کشور من #فیلمسازان مستقل را هم میکشند تا تصویر گر درد و رنج انسان نباشند. همچنان که کرامت الله دانشیان را به مسلخ بردند و سهراب شهید ثالث را در غربت دق دادند.
بکتاش آبتین عضو کانون نویسندگان ایران بود. در کشور من #روشنفکران را میکشند، همچنان که مفتول بر گلوی پوینده و مختاری نهادند تا پوینده دیگر در خانه های کوچک اجاره ای اش «تاریخ و آگاهی طبقاتی» ترجمه نکند و مختاری «انسان در شعر معاصر» را مرتکب نشود، تا مجید شریف از «زن شورشی» نگوید، احمد میر اعلایی اوکتاویو پاز نسراید و احمد تفضلی دل به تاریخ و اساطیر نیاکانمان نبندد.
در کشور من بکتاش را میکشند تا دلالان و دلقکان آسوده تر نفس بکشند، دست در دست هم، نرد عشق ببازند و کالای بنجلشان را بی هراس از تیغ تیز گزمکان به حراج بگذارند؛ کالای بنجلی که نه از انسانیت نشانی دارد و نه از رهایی.
در کشور من بکتاش را میکشند چون ویدیو از بمب اتم مخرب تر است و دهانت را میبویند تا مبادا در حال سرمستی به عشق و زیبایی گفته باشی دوستت میدارم. «دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت میدارم».
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در مراسم اهدای جوایز مسابقه ادبی ایرانکتاب، که روز ششم دیماه ۱۴۰۳ در تالار ایوانشمس تهران برگزار شد، گلی امامی، مترجم و نویسنده نامآشنای ایران، بدون حجاب اجباری به روی صحنه رفت و در میان تشویقهای مکرر حاضران، تندیس ویژه یک عمر فعالیت در حوزه کتاب را دریافت کرد.
#گلی_امامی #مترجم #نویسنده #حجاب_اجباری #womenwatch #حقوق_زنان #هم_آوا
#گلی_امامی #مترجم #نویسنده #حجاب_اجباری #womenwatch #حقوق_زنان #هم_آوا