This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
گروهی از کشاورزان شهرستان هویزه در استان خوزستان نسبت به قطع جریان آب زمین های کشاورزی فریاد اعتراض دارند
.
ماموران سازمان آب و نیروی انتظامی قصد داشتند تا جریان آب را از زمین هایی که توسط اهالی هویزه به زیر کشت شلتوک رفته و بخشی از آن آماده کشت است قطع کنند.
.
سدسازی های بی رویه، حراج خاک ایران به کشورهای کرانه خلیج فارس، آتش سوزی ها در جنگل ها، از بین بردن طبیعت سبز و گونه های ارزشمند ایران، عدم مدیریت آب و همه این بی کفایتی به سبب فساد دستگاه جمهوری اسلامی است، سپاه تروریستی پاسداران انقلاب اسلامی طبیعت ناب ایران را به نابودی کشانده است و رهبرشان در کاخ خود بر آه و ناله مردم ایران خدایی می کند.
.
آنگاه کشاورزان ستمدیده خوزستان برای قطره ای آب اینگونه فریاد دادخواهی برآورده اند.
.
ننگ بر جمهوری اسلامی
.
هم میهنان برای ایران باهم هم آوا شویم!
.
برای پیوستن به پیمان نامه همآوا به لینک زیر مراجعه و امضای خود را اضافه کنید:
iranhamava.org
.
#هویزه
#خوزستان #آب #کارون
#کشاورز #همبستگی_ملی #دموکراسی #همآوا
#Coalition_of_Committed
@iranhamava
گروهی از کشاورزان شهرستان هویزه در استان خوزستان نسبت به قطع جریان آب زمین های کشاورزی فریاد اعتراض دارند
.
ماموران سازمان آب و نیروی انتظامی قصد داشتند تا جریان آب را از زمین هایی که توسط اهالی هویزه به زیر کشت شلتوک رفته و بخشی از آن آماده کشت است قطع کنند.
.
سدسازی های بی رویه، حراج خاک ایران به کشورهای کرانه خلیج فارس، آتش سوزی ها در جنگل ها، از بین بردن طبیعت سبز و گونه های ارزشمند ایران، عدم مدیریت آب و همه این بی کفایتی به سبب فساد دستگاه جمهوری اسلامی است، سپاه تروریستی پاسداران انقلاب اسلامی طبیعت ناب ایران را به نابودی کشانده است و رهبرشان در کاخ خود بر آه و ناله مردم ایران خدایی می کند.
.
آنگاه کشاورزان ستمدیده خوزستان برای قطره ای آب اینگونه فریاد دادخواهی برآورده اند.
.
ننگ بر جمهوری اسلامی
.
هم میهنان برای ایران باهم هم آوا شویم!
.
برای پیوستن به پیمان نامه همآوا به لینک زیر مراجعه و امضای خود را اضافه کنید:
iranhamava.org
.
#هویزه
#خوزستان #آب #کارون
#کشاورز #همبستگی_ملی #دموکراسی #همآوا
#Coalition_of_Committed
@iranhamava
.
#مهرنوش_طافیان روز یکشنبه در پی احضاریه و قرار وثیقه به شعبه ۱۳بازداشت دادستانی شهر #اهواز رفت و از آنجا به خانه برنگشت. بلکه بازداشت و به زندان و به سپیدار اهواز منتقل شد.
.
مهرنوش طافیان، #خبرنگار_آزاد و کنشگر رسانه ای است و بارها از طرف نهادهای امنیتی تهدید شده بود. مهرنوش در مورد #حاشیه نشینان و حمایت از #کارون و فعالیت #محیط_زیست فعالین #زاگرس یادداشت هایی نوشته و از حامیان آنهاست.
.
هم آوا و با همبستگی ملی ضحاکان جمهوری اسلامی را به کنار خواهیم زد. به پیمان نامه همآوا بپیوندید:
iranhamava.org
#اعتصابات_سراسری #همبستگی_ملی #همآوا
@iranhamava
#مهرنوش_طافیان روز یکشنبه در پی احضاریه و قرار وثیقه به شعبه ۱۳بازداشت دادستانی شهر #اهواز رفت و از آنجا به خانه برنگشت. بلکه بازداشت و به زندان و به سپیدار اهواز منتقل شد.
.
مهرنوش طافیان، #خبرنگار_آزاد و کنشگر رسانه ای است و بارها از طرف نهادهای امنیتی تهدید شده بود. مهرنوش در مورد #حاشیه نشینان و حمایت از #کارون و فعالیت #محیط_زیست فعالین #زاگرس یادداشت هایی نوشته و از حامیان آنهاست.
.
هم آوا و با همبستگی ملی ضحاکان جمهوری اسلامی را به کنار خواهیم زد. به پیمان نامه همآوا بپیوندید:
iranhamava.org
#اعتصابات_سراسری #همبستگی_ملی #همآوا
@iranhamava
ارس روایت اروند را اینگونه کامل میکند: «مامان فکر کرد بابا سکته کرده. پای بابا را گرفت و به من گفت هنوز گرم است، زنگ بزنیم اورژانس بیاید. گفتم نه مامان، بابا و کارون را کشتند.»
.
ارس در گوشهوکنار خانه دنبال چاقو میگردد و یک در میان نگاهی به پدر و نگاهی به برادر، تا پلیس از راه میرسد و بیرونشان میکند برای بررسی صحنه جرم. ارس به این تکه از خاطراتش که میرسد، نمیتواند از کارون نگوید:
.
«با کارون بازی میکردیم. بچه بود دیگر. آدم دلش میخواهد ببوسدش، بغلش کند. یک جایی که میبوسیدم، سینه کارون بود. همانجا چاقو خورده بود. ۷/۷/۷۷ یک برنامه [ویژه در برنامه کودک تلویزیون] بود به اسم فف. من و کارون میخواستیم در این برنامه شرکت کنیم، ولی همان روز شد هفتم کارون.»
.
ادامه ماجرا را اروند میگوید، از وقتی که افسر آگاهی سراسیمه خود را به صحنه قتل میرسد:
«سرهنگ پوررضاقلی سر صحنه قتل نشسته بود، گریه میکرد. نصفهشب با کتوشلوار [بدون لباس فرم] آمده بود. مامان فکر کرده بود او را [بهعنوان قاتل] گرفتهاند. رفت سراغش که چرا شوهر مرا کشتی. بندهخدا در حال گریه گفته بود که من پلیس هستم، من نکشتم.»
سرهنگ پوررضاقلی چنان متأثر میشود از این قتل هولناک که کل پلیس آگاهی را برای کار روی این پرونده بسیج میکند. اما این پیگیری سه روز بیشتر دوام نمیآورد تا وقتی اصطلاح «قتل سیاسی» برای اولین بار به گوش اروند نوجوان میخورد:
.
«سرهنگ پوررضاقلی کلِ شعبههای آگاهی را گذاشته بود روی این قتل و کل پلیس آگاهی داشتند روی این قتل کار میکردند. اما از روز سوم دیدیم جواب سربالا میدهند. عمو و عمه [فرخنده حاجیزاده، نویسنده] که مقاومتر بودند، بیشتر پیگیر بودند. مامان هم هر روز آگاهی میرفت. سرهنگ پوررضاقلی به عمویم گفته بود که بعید میدانم کار دزد و اینها باشد، این قتل انگیزهای به اندازه چنار میخواهد. بازپرس ویژه قتل هم گفته بود اگر دست من بود، دور تا دور کشور را سیم خاردار میکشیدم و قاتل را ۴۸ ساعته تحویل شما میدادم، اما نیست، نمیتوانم. باز هم ما متوجه نبودیم که چی میگوید. من ۱۶ سال داشتم، سن و سالی نداشتم. عمویم گفت اینطور که اینها میگویند، به نظر میآید قتل پدرت سیاسی باشد. من گفتم یعنی چی؟ قتل سیاسی یعنی چی؟ قاتلی نیست؟ تا گذشت و قتل آقای مختاری و پوینده و جناب آقای فروهر و خانم فروهر رخ داد و یک لیستی هم از آلمان فرستادند که در آن لیست اسم بابا و کارون بود. آنجا بود که ما دیگر متوجه سیاسی بودن قتل شدیم.»
.
وزارت اطلاعات با انتشار بیانیهای مسئولیت قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده را بر عهده گرفت و ادعا کرد گروهی از کارکنان «خودسر» این وزارتخانه در قتل آنها دست داشتهاند. این وزارتخانه اما هرگز مسئولیت قتل حمید و کارون حاجیزاده را برعهده نگرفت، همچنانکه قتل دهها دگراندیش و منتقد و نویسنده و مترجم دیگر را بر عهده نگرفت که در آن دوره زمانی هریک بهگونهای مشکوک اما معنادار به قتل رسیدند.
https://www.radiofarda.com/a/30968233.html
#قتلهای_زنجیرهای #حمید_حاجیزاده #کارون_حاجیزاده #دادخواهی #دموکراسی #همبستگی #همآوا
#Coalition_of_Committed
@iranhamava
.
ارس در گوشهوکنار خانه دنبال چاقو میگردد و یک در میان نگاهی به پدر و نگاهی به برادر، تا پلیس از راه میرسد و بیرونشان میکند برای بررسی صحنه جرم. ارس به این تکه از خاطراتش که میرسد، نمیتواند از کارون نگوید:
.
«با کارون بازی میکردیم. بچه بود دیگر. آدم دلش میخواهد ببوسدش، بغلش کند. یک جایی که میبوسیدم، سینه کارون بود. همانجا چاقو خورده بود. ۷/۷/۷۷ یک برنامه [ویژه در برنامه کودک تلویزیون] بود به اسم فف. من و کارون میخواستیم در این برنامه شرکت کنیم، ولی همان روز شد هفتم کارون.»
.
ادامه ماجرا را اروند میگوید، از وقتی که افسر آگاهی سراسیمه خود را به صحنه قتل میرسد:
«سرهنگ پوررضاقلی سر صحنه قتل نشسته بود، گریه میکرد. نصفهشب با کتوشلوار [بدون لباس فرم] آمده بود. مامان فکر کرده بود او را [بهعنوان قاتل] گرفتهاند. رفت سراغش که چرا شوهر مرا کشتی. بندهخدا در حال گریه گفته بود که من پلیس هستم، من نکشتم.»
سرهنگ پوررضاقلی چنان متأثر میشود از این قتل هولناک که کل پلیس آگاهی را برای کار روی این پرونده بسیج میکند. اما این پیگیری سه روز بیشتر دوام نمیآورد تا وقتی اصطلاح «قتل سیاسی» برای اولین بار به گوش اروند نوجوان میخورد:
.
«سرهنگ پوررضاقلی کلِ شعبههای آگاهی را گذاشته بود روی این قتل و کل پلیس آگاهی داشتند روی این قتل کار میکردند. اما از روز سوم دیدیم جواب سربالا میدهند. عمو و عمه [فرخنده حاجیزاده، نویسنده] که مقاومتر بودند، بیشتر پیگیر بودند. مامان هم هر روز آگاهی میرفت. سرهنگ پوررضاقلی به عمویم گفته بود که بعید میدانم کار دزد و اینها باشد، این قتل انگیزهای به اندازه چنار میخواهد. بازپرس ویژه قتل هم گفته بود اگر دست من بود، دور تا دور کشور را سیم خاردار میکشیدم و قاتل را ۴۸ ساعته تحویل شما میدادم، اما نیست، نمیتوانم. باز هم ما متوجه نبودیم که چی میگوید. من ۱۶ سال داشتم، سن و سالی نداشتم. عمویم گفت اینطور که اینها میگویند، به نظر میآید قتل پدرت سیاسی باشد. من گفتم یعنی چی؟ قتل سیاسی یعنی چی؟ قاتلی نیست؟ تا گذشت و قتل آقای مختاری و پوینده و جناب آقای فروهر و خانم فروهر رخ داد و یک لیستی هم از آلمان فرستادند که در آن لیست اسم بابا و کارون بود. آنجا بود که ما دیگر متوجه سیاسی بودن قتل شدیم.»
.
وزارت اطلاعات با انتشار بیانیهای مسئولیت قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده را بر عهده گرفت و ادعا کرد گروهی از کارکنان «خودسر» این وزارتخانه در قتل آنها دست داشتهاند. این وزارتخانه اما هرگز مسئولیت قتل حمید و کارون حاجیزاده را برعهده نگرفت، همچنانکه قتل دهها دگراندیش و منتقد و نویسنده و مترجم دیگر را بر عهده نگرفت که در آن دوره زمانی هریک بهگونهای مشکوک اما معنادار به قتل رسیدند.
https://www.radiofarda.com/a/30968233.html
#قتلهای_زنجیرهای #حمید_حاجیزاده #کارون_حاجیزاده #دادخواهی #دموکراسی #همبستگی #همآوا
#Coalition_of_Committed
@iranhamava
رادیو فردا
قتلهای زنجیرهای وزارت اطلاعات؛ فرزندان حمید حاجیزاده سکوت ۲۲ ساله خود را شکستند
روایت پسران حمید حاجیزاده، شاعر، که ۳۱ شهریور۷۷ او و پسر ۹سالهاش را با چاقو در خانهاش در کرمان کشتند و وزارت اطلاعات آن را اشتباه ساده خواند اما مسئولیت قتلشان را برعهده نگرفت.