Iranncorg شورای ملی ایران
10.8K subscribers
35.1K photos
24.6K videos
204 files
10.4K links
شورای ملی ايران يك نهاد سياسی است كه برای برگزارى انتخابات آزاد و استقرار دموكراسى تلاش مى‌كند.
Irannc.org
facebook.com/Iranncorg/
twitter.com/Iranncorg
instagram.com/iranncorg
تماس با ادمین کانال
@iranncmedia
Download Telegram
گلرخ ایرایی: “از نهادهای حقوق بشری تقاضا دارم در برابر مرگ خاموش همسرم واکنش نشان دهند”
گلرخ ایرایی، کنشگر مدنی محبوس در بند نسوان زندان اوین، طی نامه ای از تمامی نهاد های حقوق بشری درخواست کرد که نسبت به وضعیت همسرش، آرش صادقی، پس از سی و شش روز اعتصاب غذا، واکنش نشان داده و مانع از بروز اتفاقی بی بازگشت شوند.

متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می آید:

آزادگان، سرفرازان تاریخ اند و آن‌چیزی که هرگز به بند کشیده نمی‌شود آزادگی‌ست.

در میان حجم سختی که قصد فرسودن‌مان را دارد، روز به روز مقاوم‌تر می‌شویم و با هر دم و بازدم، گامی بیشتر به فردایی که برای آمدنش، بی‌هم بودن را تاب می آوریم، نزدیک می‌شویم. کمی آنسو تر از منی، پشت همین دیوار های آجری و شاید این روزها با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنی و من بی‌خبر از حال تو. عشقت را در تار و پود وجودم مرور می‌کنم و بیش از پیش به این باور می‌رسم که تو از سربلندترین‌هایی. می‌دانم بی‌ عدالتی ای که در حق‌مان روا شده را با در دست گرفتن جانت فریاد می‌کنی. فردایی که بی‌تاب آمدنش هستیم از راه خواهد رسید.

باید بمانی تا طلوع صبح آزادی را در کنار پرچم افراشته‌اش، به شوق نظاره کنیم.

استقامتت ستودنیست آرش جانم.

باید بمانی که جان عزیزت را بیش از لمس آزادی عاشقم.

همراه همیشگی‌ات گلرخ

خطاب به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر:

با وجود گذشت بیش از یک ماه از اعتصاب غذای همسرم، #آرش_صادقی و علیرغم وخامت حال ایشان که چندین بار دچار خونریزی معده شده و طبق اعلام بهداری زندان فشارش ۸ روی ۴ است، وی همچنان بدون واکنشی از جانب مسئولین و بدون پیگیری خاصی رها شده است.

اعتراض همسرم به روند پروند سازی هایی است که در مورد بازداشت من در ۲-الف سپاه توسط بازجویان قرارگاه ثارالله انجام گرفته است. پرونده و هم انگیزی که هدف از تشکیل آن تحت فشار قرار دادن همسرم بوده و بدون هیچ گونه ادله و مستنداتی تشکیل و منجر به ۶ سال حکم برای من گردید. همسرم نیز که محکوم به ۱۹ سال حبس است، به خاطر بی توجهی مسئولین به این حجم سنگین پرونده سازی ناچار به اعتصاب غذا شده.

هم اکنون نیز با وجود اینکه از جانب دادستانی اعلام شده به تخلف صورت گرفته در پرونده من آگاه هستند، اما آنچه مشخص است این است که دادستانی در برابر ارگان بازداشت کننده توانایی بروز واکنش نداشته و قوه قضاییه نیز که بارها اعلام کرده کاملا مستقل عمل می کند، تاکنون هیچ واکنشی به تخلفات صورت گرفته نشان نداده است.

در این روزها که همسرم به شدت دچار افت فشار شده و با مرگ دست و پنجه نرم می کند، مسئولیت جان و سلامت وی به عهده رئیس قوه قضاییه و دادستانی کل کشور و ارگان بازداشت کننده (سپاه) است.

از کلیه نهادهای حقوق بشری تقاضامندم در برابر مرگ خاموش همسرم واکنش نشان داده و مانع از بروز اتفاقی بی بازگشت شوند.

#گلرخ_ابراهیمی_ایرایی

بند نسوان زندان اوین
@irannc
“آرش هر روز هر مقابل چشمانم، چون شمع آب می شود”؛ دلنوشته ای از امیر امیرقلی
#امیر_امیرقلی، زندانی سیاسی محبوس در بند هشت #زندان_اوین، در دلنوشته ای از وضعیت وخیم #آرش_صادقی که در شصت و هفتمین روز از اعتصاب غذا به سر می برد، ابراز نگرانی کرده است.

متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می آید:

یکم: شهریور ۹۳؛ آرش صادقی و #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی بازداشت شدند.

آبان ۹۳؛ گلرخ را در دفتر امیر سالار داودی دیدم. خیلی سخت نبود که بفهمی تک تک سلول های بدنش نگران آرش است.

آذر ۹۳:

بازجو : آرش کیه ؟

زندانی : پسر دایی ام.

بازجو : گلرخ کیه ؟

زندانی : دوست دخترش.

بازجو: چرا با هم رفتید کرج ؟

زندانی : رفتیم جاده چالوس

بازجو: خودتی

اسفند ۹۳: حس غریبی است که از دیدن رفیقت در زندان خوشحال شوی. وقتی آرش را در حیاط بند ۸ زندان اوین دیدم و در آغوشش کشیدم.

مهر ۹۴:حکم ۱۵ سال حبس + ۴ سال تعلیقی از قبل برای آرش و ۶ سال برای گلرخ

بهمن ۹۵: حکم دادگاه بدوی تائید شد، ۱۹ سال آرش و ۶ سال گلرخ

خرداد ۹۵: آرش دستگیر شد.

آبان ۹۵: دستگیری گلرخ، و آرش آغاز اعتصاب غذا

دی ۹۵: تابستان ۹۲ بود که یک سوال در دنیای مجازی تکرار شد. آرش کجاست ؟ عده ایی پاسخ دادند ” آنتالیا” .

از آنتالیا که آزاد شد چهره اش شبیه به بیمارانی بود که به سوء تغذیه حاد دچار هستند. چهره آن روزهایش را بخاطر دارید؟ چهره امروز او صدها بار شکسته تر و تکیده تر از تصویر سال ۹۲ است.

دوم:

وه، چه شیرین است، رنج بردن، پا فشردن، در ره یک آرزو مردانه مردن، جان سپردن.

این شعر را این روزها در نگاه مصمم و امیدوار آرش صادقی به راحتی می توان خواند.

مرگ تدریجی تک تک اعضای بدن آرش کابوسی است که این روزها رهایم نمی کند. هر روز تکیده تر از روز قبل می شود. وزن و فشار اعداد بی معنی است برای کسانی که این روزها نگران سلامتی آرش هستند.

بیش از دو ماه از اعتصاب غذای آرش صادقی می گذرد و ذهن من این روزها در پارادوکسی عجیب گیر کرده است . مغزم به مخابراتی متروکه تبدیل شده، در روستایی دور افتاده در نا کجا آبادی که سال ها است از سکنه خالی است. این روزها آرش را هم می فهمم و هم نمی فهمم.

سوم:

دوست مشترکی که اهل کشور توگو است، در باره آرش می گویید ” در فرهنگ من، مرد باید برای عشقش بمیرد ” و من می اتدیشم که او باید برای گلرخ زنده بماند.

گرچه می دانم مرگ در هر حالتی تلخ است، اما باور دارم که مرگ مقدر آن لحظه منجمد نیست که به آن باور داری، خایف و لرزان، لیک مرگ دیگری هم هست، دردناک اما شگفت و سرکش و مغرور، مرگ مردان، مرگ در میدان.

آرش باید زنده بماند که عشق را سروری کند، سر سبزتر از جنگل، پر طبل تر از مرگ، بخاطر بهاری که خنده می زند، ارغوانی که می شکفد و یاس پیری که پشت پنجره گل می دهد. به خاطر نوزاد دشمن که آرش نه عدوش، که انکارش بود. به خاطر هر چیز کوچک، هر چیز پاک، برای گلرخ، برای فردایی که آزاد و رها هستیم.

چهارم:

حال این روزهای من ، سر گیجه تهوع آوری است در میان هست و نیست. در بودن و نبودن. در میان سرگشتگی و حیرانی، در بیابانی برهوت در ظلمت نیمه شب، در فهمیدن و نفهمیدن آرش عزیزتر از جانم.

هر روز، هر ساعت، هر لحظه که می گذرد، این کابوس روحم را می آزارد که داریم به لحظه ایی که آن شماطه مقدر به صدا درآید نزدیک می شویم.

پنجم:

هیچگاه به خودم جرات نداده ام و نمی دهم که از آرش بخواهم که اعتصاب غذایش را بشکند، که می دانم خواسته اش به قدری منطقی است، که در چهارچوب قوانین این حکومت هم قانونی است.

آرش هر روز هر مقابل چشمانم، چون شمع آب می شود و من نمی دانم که چه می توانم بکنم . این ندانستن ، این جهل بلای جانم شده است.

این سطور را نمی نویسم از بابت این که از خودم رفع مسئولیت کرده باشم، می نویسم که با صدایی بلند و رسا فریاد بزنم که ناتوانم. در پاسخ به این پرسش که برای آرش چه باید کرد؟

این نامه را می نویسم که سندی مکتوب باشد برای امروز و فردایم که شاهدی باشد بر بی غیرتی و بی شرفی من، که مرگ تدریجی آزادی خواهی بزرگ چون آرش صادقی را به تماشا نشسته ام و هیچ نکرده ام.

امیر (علی) امیرقلی

اوین – #دانشگاه_انقلابیون – بند ۸

هشتم، دی ۱۳۹۵

@irannc
ذره ذره آب می شود پیش چشمانمان ...

نامه ی #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی در مورد #آتنا_دائمی و وضعیت این زندانی در اعتصاب @irannc
ذره ذره آب می شود پیش چشمانمان ...

متن کامل نامه ی #گلرخ_ابراهیمی زندانی بند زنان زندان اوین ، درمورد وضعیت جسمانی پس از اعتصاب غذای #آتنا_دائمی را در زیر بخوانید :

" ذره ذره آب می‌شود پیش چشمانمان، ۷ کیلو کاهش وزن طی دو هفته و با وجود بیماری‌‌هایی که دارد نگرانم کرده است. یاد روزهای اعتصاب آرش می‌افتم. سلامت از دست رفته اش برنگشته و روز به روز، بیش از پیش به هم می‌ریزدش. وضعیت سلامت آتنا وخیم است. همانقدر که خواسته‌اش برحق است، همانقدر که وضعیت پرونده گشوده شده برای خانواده‌اش قابل پیگیری است، اعتراض کرد که اگر می‌خواهید دهان مرا ببندید، تمام قد در برابر خودم بایستید. دست به گشودن پرونده برای خواهرانم نبرید و بند بر آزادی‌شان نزنید.

یاد اردی‌بهشت ۹۵ می‌افتم، روزهای اولی که آرش بازداشت شده بود و آتنا در کنارم بوده، از هر چیزی حرف می‌زدیم. گاه نظراتمان با هم یکی بود و گاه متفاوت. آتنا با اعتصاب غذا موافق نبود و آن را نوعی خشونت علیه خود می دانست. حالا با همان نگاه به جایی رسیده که راهی جز این همه آسیبی که به خود می‌رساند نیافته و ناگزیر خود را در سراشیبی نابودی قرار داده است. سلاح دیگری در دست ندارد.

پس از مهلتی که برای رسیدگی به اتهامات بی ادله نسبت داده شده به خانواده اش در نظر گرفته بود. ۱۹ فروردین با وجود مخالفت به نفس اعتصاب غذا، شروعش را اعلام نمود. سال گذشته بنا بر تشخیص اشتباه پزشک بهداری زندان اوین دچار مشکل کلیه شده بود و حالا همان درد و عفونت، مزمن شده و پس از بروز ضعف ناشی از اعتصاب، منجر به خونریزی عفونت حاد در ناحیه کلیه شده است.

عفونتی که حالا بنا بر تشخیص پزشک بهداری زندان، به دستگاه گوارشی هم سرایت کرده است. علاوه بر آن، سرگیجه و تهوع مدام و عدم انجام ام‌آرآی که بنا بر تشخیص پزشکان متخصص، بر انجام اورژانسی آن تاکید شده بود، نگرانی‌ها در خصوص سلامتش را بیشتر کرده است.

این اعتصاب تا این زمان، هیچ واکنشی را از جانب مسئولین درپی نداشته و این بی‌توجهی با وجود خطرات تایید شده از جانب پزشکان بهداری زندان اوین، می تواند علاوه بر از دست رفتن سلامت او، به صدمات جبران ناپذیری منجر شود. تا دیر نشده با کاری کرد.

گلرخ ایرایی، دوست و هم‌بند آتنا و شاهد دردهای این روزهای سختش "

#باهم_برای_آزادی #آرش_صادقی #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی #آتنا_دائمی
#UnityForFreedom #FreeArashSadeghi #FreeGolrokhEbrahimi #FreeAtenaDaemi

شهروند خبرنگار شورای ملّی ایران برای انتخابات آزاد

@irannc
زندانی سیاسی #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی طی نامه ای سر گشاده از زندان اوین چنین نوشت :


ما که درد را و فقر را و سقوط به قعر دره‌ی ارتجاع را و بیش از یک قرن استبداد را تاب آوردیم. ما که تازیانه خوردیم و ایستادیم.

کشته دادیم و ماندیم. سفره های بی نان گشودیم و ادامه دادیم. بر گور قلم، سرود آزادی خواندیم و از پای ننشستیم و حال بر دیوار لرزان و پایه های ارتجاع می کوبیم. تا لرزشی دوباره. تا عمیق تر شدن ترک های افتاده بر پیکر استبداد ایستاده‌ایم حتی اگر دشنه ی زهرآگین دژخیم، پهلویمان را دریده قصد جان مان را کنند.

متن کامل نامه را در لینک زیر بخوانید:

http://yon.ir/oz5G1

@irannc
صفحه رسمی آتنا دائمی نوشت: دادگاه تجدیدنظر حکم ۳ سال و ۷ ماه حبس برای گلرخ ابراهیمی ایرایی⁩ و ⁧ آتنا دائمی⁩ را عیناً تایید کرد.

او خردادماه ۹۸ به همراه گلرخ ایرایی به اتهام حمایت از زندانیان سیاسی کُرد و توهین به رهبری مجددا در بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی محاکمه شد و هر کدام از آنان به سه سال و هفت ماه حبس محکوم شدند.

https://www.instagram.com/p/B2ChYNigbJE/?igshid=jajb0jac33f7
#آتنا_دائمی #زندانی_سیاسی #گلرخ_ایرایی
#FreeAtenaDaemi
#humanrights #civilrights #iranncorg #IranRegimeChange

ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:

▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
.
گلرخ ابراهیمی: به وضعیت دو زندانی سیاسی زن در زندان قرچک توجه کنید
.
گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین با انتشار نامه‌ سرگشاده‌ای از درون زندان، با اشاره به افزایش آزار و اذیت زینب جلالیان و سکینه پروانه، دو زندانی سیاسی محبوس در این زندان توسط نهادهای امنیتی، خواستار توجه افکار عمومی به وضعیت آنها شد.
.
«زینب جلالیان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی ایران است. او پس از گذراندن سال‌ها حبس در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های مختلف و پس از تحمل شکنجه‌های بسیار، مجدداً در روزهای اخیر از زندان خوی که نزدیک به محل سکونت خانواده‌اش است، به زندان قرچک ورامین منتقل شد و با فشارهای مجدد ماموران امنیتی مواجه شد.
.
زینب جلالیان طی سال‌های طولانی حبس در برابر تمامی آزار و اذیت‌ها مقاومت کرد و تن به اعترافات دیکته شده‌ی امنیتی‌ها نداد.
.
این انتقال نابهانگام پس از سال‌ها حبس و همچنین انتقال سکینه پروانه دیگر زندانی سیاسی کرد به زندان قرچک ورامین که در ماه‌های اخیر فشارهای زیادی را متحمل شده شده، برای اعمال فشار بیشتر بوده است.
.
سکینه پروانه از زمان انتقال به زندان قرچک برای اعمال فشار بیشتر بارها با بیمارستان روان‌درمانی امین‌آباد منتقل و مورد صرب و جرح قرار گرفته است. و باید گفت این‌ها همه گویای نقض حقوق انسان است.
.
این حرکات کینه‌توزانه توسط ارگان‌های امنیتی محکوم است و سکوت در برابر آن جنایت است و مسئولیتی سنگین برعهده مدعیان می‌گذارد.
.
زینب جلالیان، نه فقط یک شخص و نه فقط یک زندانی است؛ بلکه مفهوم گم‌شده‌ی مبارزه در فضای مبتذل سیاسی امروز ایران است.
.
زینب جلالیان آموزگار الفبای آزادی‌خواهی است. او مفهوم مقاومتی است که توسط دوست و دشمن از یاد برده شد.
.
زنده باد یاد فرزاد کمانگر که در دهمین سالروز جان‌باختن‌اش هستیم. و پُر رهرو باد راه آزادی‌خواهانی که فریفته‌ی نام و جایگاه نشدند؛ و اگرچه سر به دار و تن به تازیانه داده‌اند، مفهوم مبارزه را دست‌خوش منافع و مطامع شخصی نکرده‌اند.
.
گلرخ ابراهیمی ایرایی / ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ / زندان قرچک ورامین»

https://ibb.co/C2LpDvM
#سکینه_پروانه #زینب_جلالیان #زندانیان_سیاسی #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی #زندان_قرچک #۲۰اردیبهشت۹۹ #9May2020

شما می‌توانید فایل‌های ویدیویی، صوتی و تصویری خود را از طریق سیگنال، واتساپ و تلگرام ارسال کنید.
0033 7 88 80 62 30

@irannc
بحران کرونا در زندان‌ها؛ ابراز نگرانی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی نسبت به وضعیت سلامت گلرخ ایرایی

جمعی از فعالین مدنی و سیاسی طی بیانیه‌ای با اشاره به گسترش ویروس کرونا در کشور و عدم رعایت پروتکل‌های ویژه وضعیت بحرانی کرونا در زندان قرچک ورامین، نسبت به وضعیت سلامت گلرخ ابراهیمی ایرایی در زندان و عدم اعزام او به مرخصی ابراز نگرانی کردند. در بخشی از این بیانیه آمده است “جان و سلامت گلرخ ایرایی در زندانی که بیشتر به شکنجه‌گاه شباهت دارد و اصل تفکیک جرایم و نیز اصول بهداشتی در آن رعایت نشده، مسئولان آن از درک ارزش جان، سلامت و حق آدمی تماما بی‌بهره‌اند و هم و غمی جز زجر دادن زندانی و خانواده‌هایشان ندارند، شدیدا در خطر است.”



#۲۶اردیبهشت۹۹ #15May2020 #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی #کرونا #زندان_قرچک_ورامین #بحران_کرونا #سوءمدیریت #نه_به_جمهوری_اسلامی


شما می‌توانید فایل‌های ویدیویی، صوتی و تصویری خود را از طریق تلگرام ارسال کنید. @iranncmedia


@irannc