This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خامنهای و سیستم امنیتیاش فاسدترین و خشنترین سیستم دیکتاتوری فعلی جهان را رهبری میکند.
#خامنه_ای_دیکتاتور
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دو پرونده مفقودی به یک شکل!
#سما_جهانباز ۲۲ساله،۳سال پیش شیراز و #الهه_حسیننژاد ۲۴ساله، قریب ۱۰ روز پیش میدان آزادی تا اسلامشهر .
هر دو ازمحل شناختهشده سوار خودرو شدهوناپدید شدند.
با گذشت نزدیک به سه سال ، پلیس در حال ردیابی گوشی سما و پیگیری سرنخهاست، مطلبی که در مورد الهه نیز در حال تکرار است..
تکرار یک تراژدی و التهاب در جامعه، در جمهوری اسلامی پروندههایی وجود دارد که شاید فراموش شوند اما هرگز حل نخواهند شد ، همچون #حملات_شیمیایی_به_مدارس ، داستان ربایش و یا مفقودی سما و اکنون الهه نیز به نظر میرسد آغاز پروندهای است سریالی که فقط با حساسیت جدی شهروندان میشود مقابل آن ایستاد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سما_جهانباز ۲۲ساله،۳سال پیش شیراز و #الهه_حسیننژاد ۲۴ساله، قریب ۱۰ روز پیش میدان آزادی تا اسلامشهر .
هر دو ازمحل شناختهشده سوار خودرو شدهوناپدید شدند.
با گذشت نزدیک به سه سال ، پلیس در حال ردیابی گوشی سما و پیگیری سرنخهاست، مطلبی که در مورد الهه نیز در حال تکرار است..
تکرار یک تراژدی و التهاب در جامعه، در جمهوری اسلامی پروندههایی وجود دارد که شاید فراموش شوند اما هرگز حل نخواهند شد ، همچون #حملات_شیمیایی_به_مدارس ، داستان ربایش و یا مفقودی سما و اکنون الهه نیز به نظر میرسد آغاز پروندهای است سریالی که فقط با حساسیت جدی شهروندان میشود مقابل آن ایستاد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز سالروز اعدام ٥٩ جوان مهابادی در سال ١٣٦٢ توسط جمهوری اسلامی است که بدون محاکمه و پروسه قضایی تیرباران شدند.
عمده اعدامیها زیر ١٨ سال بودند و تا کنون اجساد آنها به خانوادههایشان تحویل داده نشده است.
متهم اصلی این قتلعام #حمیدرضا_جلاییپور فرمانده وقت #مهاباد است.
پنجشنبه ۱۲ خرداد سال ۱۳۶۲، در زمان فرمانداری حمیدرضا جلاییپور در مهاباد، ۵۹ شهروند مهابادی که مدتی کوتاه پیش از آن بازداشت شده بودند به صورت دستهجمعی در تبریز تیرباران شدند.
جلاییپور، اکنون از تئوریسینها و چهرههای نامدار اصلاح طلب است و بارها گفته که از اعدامها بیاطلاع بوده است: «من اصلا یک ماه بعد از طریق خانواده زندانیها از اعدام این ۵۹ نفر مطلع شدم.»
این ادعا البته دروغ است چون او نخستین فردی بود که پس از اعدام این زندانیان، در مورد آن مصاحبه کرد.
پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ زندانی ضدانقلاب اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با جلاییپور، که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد.
او در آن مصاحبه تاکید کرد نظام انقلابی بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت ضدانقلاب را به سزای اعمالشان خواهد رساند و تهدید کرد اعدامهای بیشتری در راه خواهد بود.
این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کُردستان را ناامن کنند.
این اعدام دستهجمعی، انتقامی بود که جمهوری اسلامی از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.
به این ترتیب برخلاف ادعای جلاییپور، او نه تنها از اعدامها مطلع بود و همان روز اعدام، درباره آن در رادیو و فردایش در نماز جمعه مهاباد صحبت کرده است بلکه به گفته یک منبع مطلع به من، جلاییپور به احتمال زیاد از کسانی است که چهارشنبه ۴ خرداد ۶۲ به جلسه اضطراری شورای تامین استان در ارومیه دعوت شد و در مورد تصمیم برای انتقامگیری کشته شدن بروجردی، مورد مشورت قرار گرفت. تصمیم اعدام ۵۹ زندانی مهابادی.
#کشتار_مهاباد #حمیدرضا_جلایی_پور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عمده اعدامیها زیر ١٨ سال بودند و تا کنون اجساد آنها به خانوادههایشان تحویل داده نشده است.
متهم اصلی این قتلعام #حمیدرضا_جلاییپور فرمانده وقت #مهاباد است.
پنجشنبه ۱۲ خرداد سال ۱۳۶۲، در زمان فرمانداری حمیدرضا جلاییپور در مهاباد، ۵۹ شهروند مهابادی که مدتی کوتاه پیش از آن بازداشت شده بودند به صورت دستهجمعی در تبریز تیرباران شدند.
جلاییپور، اکنون از تئوریسینها و چهرههای نامدار اصلاح طلب است و بارها گفته که از اعدامها بیاطلاع بوده است: «من اصلا یک ماه بعد از طریق خانواده زندانیها از اعدام این ۵۹ نفر مطلع شدم.»
این ادعا البته دروغ است چون او نخستین فردی بود که پس از اعدام این زندانیان، در مورد آن مصاحبه کرد.
پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ زندانی ضدانقلاب اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با جلاییپور، که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد.
او در آن مصاحبه تاکید کرد نظام انقلابی بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت ضدانقلاب را به سزای اعمالشان خواهد رساند و تهدید کرد اعدامهای بیشتری در راه خواهد بود.
این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کُردستان را ناامن کنند.
این اعدام دستهجمعی، انتقامی بود که جمهوری اسلامی از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.
به این ترتیب برخلاف ادعای جلاییپور، او نه تنها از اعدامها مطلع بود و همان روز اعدام، درباره آن در رادیو و فردایش در نماز جمعه مهاباد صحبت کرده است بلکه به گفته یک منبع مطلع به من، جلاییپور به احتمال زیاد از کسانی است که چهارشنبه ۴ خرداد ۶۲ به جلسه اضطراری شورای تامین استان در ارومیه دعوت شد و در مورد تصمیم برای انتقامگیری کشته شدن بروجردی، مورد مشورت قرار گرفت. تصمیم اعدام ۵۹ زندانی مهابادی.
#کشتار_مهاباد #حمیدرضا_جلایی_پور
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تصویری از #زندان_تبریز مربوط به لحظات تیرباران ۵۹ جوان و نوجوان کرد مهابادی، به قیافه زندانیان دقت کنید اکثرا نوجوان بودهاند.
طنابی را به میلەی پنجرەهای زندان و طرف دیگر آن را بر گردن ۵۹ جوان و نوجوان حلقه کرده بودند تا وقتی که فرمان تیرباران صادر میشد و نوجوانان و جوانان به قتل میرسیدند پیکر بی جان آنها از طنابی که به گردن و پنجرهی زندان بسته شده بود آویزان گردد...
این جنایت به دستور #حمیدرضا_جلایی_پور فرماندار وقت جمهوری اسلامی انجام شده است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
طنابی را به میلەی پنجرەهای زندان و طرف دیگر آن را بر گردن ۵۹ جوان و نوجوان حلقه کرده بودند تا وقتی که فرمان تیرباران صادر میشد و نوجوانان و جوانان به قتل میرسیدند پیکر بی جان آنها از طنابی که به گردن و پنجرهی زندان بسته شده بود آویزان گردد...
این جنایت به دستور #حمیدرضا_جلایی_پور فرماندار وقت جمهوری اسلامی انجام شده است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جمهوری اسلامی در ۱۲ تا ۱۷ خرداد ۱۳۶۲ در مهاباد بە جنایتی بزرگ دست زد. ۵۹ جوان و نوجوان کرد را با بیرحمی تمام قتل عام کرد. متعاقب آن تنها در تابستان ۱۳۶۲ و فقط در شهر #مهاباد نزدیک به یکصد نوجوان و جوان کردستانی ربوده شده و اعدام و یا تیرباران شدند.
ابن دستورات از فرمانداری مهاباد صادر میشد و فرماندار مهاباد نیز در آنزمان #حمیدرضا_جلایی_پور ود.
جلایی پور امروز با جعل عنوان جامعه شناس برای خود از لیدرهای اصلی جناح حکومتی اصلاح طلبان است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم #جنایات_سپاه
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ابن دستورات از فرمانداری مهاباد صادر میشد و فرماندار مهاباد نیز در آنزمان #حمیدرضا_جلایی_پور ود.
جلایی پور امروز با جعل عنوان جامعه شناس برای خود از لیدرهای اصلی جناح حکومتی اصلاح طلبان است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم #جنایات_سپاه
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#مصطفی_ایزدی فرمانده وقت #قرارگاه_حمزه سپاه پاسداران و از هم دانشگاهی های #حمیدرضا_جلایی_پور است. حمیدرضا و مصطفی ایزدی برای سرکوب و اشغال دوباره کردستان اعزام شده بودند.
پس از هلاکت پاسدار #محمد_بروجردی در اول خرداد ۱۳۶۲، سپاە بە دنبال انتقام گیری بود. جلایی پور در مصاحبه های خود صریحا به نقش اصلی سپاه اشاره کرده.
مصطفی ایزدی فرمانده وقت قرارگاه حمزه سیدالشهدا و نیروهای تحت امرش در میدان جنگ توان پاسخگویی به پیشمرگەهای کردستان را نداشتند به همین دلیل به اعدام زندانیان و اسیران رو آوردند.
اینها با هماهنگی جلایی پور و از طریق چند نفر از حاکمان شرع دست نشانده حکم اعدام جوانان مهابادی را صادر و اجرا کردند. مصطفی ایزدی جنایتکار جنگی اکنون معاون راهبردی ستاد کل نیروهای مسلح است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم
#جنایات_سپاه
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پس از هلاکت پاسدار #محمد_بروجردی در اول خرداد ۱۳۶۲، سپاە بە دنبال انتقام گیری بود. جلایی پور در مصاحبه های خود صریحا به نقش اصلی سپاه اشاره کرده.
مصطفی ایزدی فرمانده وقت قرارگاه حمزه سیدالشهدا و نیروهای تحت امرش در میدان جنگ توان پاسخگویی به پیشمرگەهای کردستان را نداشتند به همین دلیل به اعدام زندانیان و اسیران رو آوردند.
اینها با هماهنگی جلایی پور و از طریق چند نفر از حاکمان شرع دست نشانده حکم اعدام جوانان مهابادی را صادر و اجرا کردند. مصطفی ایزدی جنایتکار جنگی اکنون معاون راهبردی ستاد کل نیروهای مسلح است.
#نە_میبخشیم_نە_فراموش_میکنیم
#جنایات_سپاه
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عبدالکریم موسوی اردبیلی از جمله چهرههای نام آور سالهای ابتدایی انقلاب و نزدیک به خمینی بود که در دورانی امام جمعه موقت شهر تهران بود، با آغاز رهبری خامنهای وی انتقادات بسیاری به نحوه انتخاب وی و صلاحیت وی داشت ، از اغلب مناصب خود استعفا کرد و ترجیح داد دانشگاهی تاسیس کند او تا پایان عمرش ریاست دانشگاه مفید را بر عهده داشت.
در خاطرات از وی که برای سال ۱۳۸۶ است آمده است:« روزی برای عمل چشم به بيمارستانی در تهران رفتم و بنا شد دكتر هاشمی كه چشم آيت اللّه منتظری را عمل كرد، چشمان مرا نيز عمل كند، آزمايشهاي لازم انجام شد.
دكتر گفت: شما مرخص هستيد برويد و فردا صبح ساعت هشت اينجا باشيد تا شما را عمل كنم.
به دكتر گفتم: چرا آيت اللّه منتظری شب همينجا ماند و به من مي گوييد بروم؟ مگر عمل من با عمل او تفاوتی دارد؟
دكتر هاشمی گفت: خير، عمل يكي است، به ايشان هم گفتم برود و صبح روز بعد بيايد.
اما آیت الله منتظری گفت: كجا بروم؟! در تهران خانه هر كسي بروم، براي او مسأله ايجاد مي كنند و فكر مي كنند كه آنجا رفته ام تا توطئه اي بكنم! اگر به قم هم بروم، صبح نميتوانم بيايم زيرا نيروهای اطلاعات برای اجازه گرفتن، بايد با مسئولينشان هماهنگ كنند و آنها تازه ساعت هشت بر سر كارشان ميآيند و اجازه بدهند يا ندهند معلوم نيست،اگر ميشود لطف کنید در همين بيمارستان به من جایی بدهيد تا شب همينجا بمانم و صبح مرا عمل كنيد.
آيت اللّه اردبيلی گفت: بغض گلويم را گرفت كه ديدم فقيهی با آن سوابق قبل و بعد از انقلاب، آن همه فداكاري، پدر شهيد، پدر جانباز و حالا در حالت بيماري چشم هر جايی نمي تواند بماند و ناچار است درخواست كند در بيمارستان به او جا بدهند تا شبی در آنجا بماند!»
آنچه بر #آیت_الله_منتظری رفت یک نمونه از دهها نمونه طرز برخورد نیروهای امنیتی به دستور مستقیم خامنهای است ، روحانیون، مراجع تقلید وبسیاری از چهرههای تراز اول انقلاب که به شخص خامنهای انتقاد داشتند، متحمل شدیدترین برخوردها و #سرکوب_فراگیر شدهاند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در خاطرات از وی که برای سال ۱۳۸۶ است آمده است:« روزی برای عمل چشم به بيمارستانی در تهران رفتم و بنا شد دكتر هاشمی كه چشم آيت اللّه منتظری را عمل كرد، چشمان مرا نيز عمل كند، آزمايشهاي لازم انجام شد.
دكتر گفت: شما مرخص هستيد برويد و فردا صبح ساعت هشت اينجا باشيد تا شما را عمل كنم.
به دكتر گفتم: چرا آيت اللّه منتظری شب همينجا ماند و به من مي گوييد بروم؟ مگر عمل من با عمل او تفاوتی دارد؟
دكتر هاشمی گفت: خير، عمل يكي است، به ايشان هم گفتم برود و صبح روز بعد بيايد.
اما آیت الله منتظری گفت: كجا بروم؟! در تهران خانه هر كسي بروم، براي او مسأله ايجاد مي كنند و فكر مي كنند كه آنجا رفته ام تا توطئه اي بكنم! اگر به قم هم بروم، صبح نميتوانم بيايم زيرا نيروهای اطلاعات برای اجازه گرفتن، بايد با مسئولينشان هماهنگ كنند و آنها تازه ساعت هشت بر سر كارشان ميآيند و اجازه بدهند يا ندهند معلوم نيست،اگر ميشود لطف کنید در همين بيمارستان به من جایی بدهيد تا شب همينجا بمانم و صبح مرا عمل كنيد.
آيت اللّه اردبيلی گفت: بغض گلويم را گرفت كه ديدم فقيهی با آن سوابق قبل و بعد از انقلاب، آن همه فداكاري، پدر شهيد، پدر جانباز و حالا در حالت بيماري چشم هر جايی نمي تواند بماند و ناچار است درخواست كند در بيمارستان به او جا بدهند تا شبی در آنجا بماند!»
آنچه بر #آیت_الله_منتظری رفت یک نمونه از دهها نمونه طرز برخورد نیروهای امنیتی به دستور مستقیم خامنهای است ، روحانیون، مراجع تقلید وبسیاری از چهرههای تراز اول انقلاب که به شخص خامنهای انتقاد داشتند، متحمل شدیدترین برخوردها و #سرکوب_فراگیر شدهاند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از سلسله روایات #جمهوری_اشباح ، روایت ۷۲ / روزنامه خرداد،محسن سازگارا: شنبه ۱۳۷۷/۱۱/۱۰:«زمانی که امام خمینی به پاریس آمد، من یکی از دو سه نفری بودم کـه بـرای
انجام مصاحبههای مطبوعاتیشان به ایشان کمک میکردیم.
در آنجا گاهی در آن واحد با بیش از ۳۰۰ خبرنگار حرفهای مطبوعاتی غرب سروکار داشتیم ...دقیقـاً پـاییز سـال ۱۳۵۷ بود، که ما درس را رها کردیم و آمدیم پیش امام،ما در واقـع کـارگزاران آن منزل بودیم، از کار مطبوعاتی و ترجمه گرفته تا حفظ جان ایشان و حفاظت از امام، موقع بازگشت امام به ایران، سه نفر مسئول همـاهنگی خبرنگـاران بودند که دو نفرشان جا ماندند و من، تنها مسئول هماهنگی این امور شـدم. بعـد از آن سال از سال ۵۸ تا نیمه دوم سال ۵۹ در رادیو و تلویزیون هم مـسئول راهانـدازی معاونت سیاسی صدا و سیما بودم و هم رئیس شورای مـدیریت رادیـو بـودم کـه بهعنوان نوع دیگری از کار رسانهای تجربه ذیقیمتی بود. بعد از آن هم به دلیل علاقهای که داشتم با کارهای رادیو و تلویزیونی، مثـل امـور بـینالملـل و کـار خبـر رادیـو و تلویزیون در ارتباط بودم.
بعد از اتمام جنگ و دوره تصدی آقای خاتمی در وزارت ارشاد و زمانی که معاونت مطبوعاتی ارشاد با مسئولیت آقای امینزاده به وجود آمد و آقای ستاری هم مدیرکل مطبوعات داخلی شد، بنده هم درست یا غلط بهعنوان یکی از مـصادیق انتخاب شدم. من قبلاً مدیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بـودم، و تجربـه مدیریتی داشتم. به این دلیل با تشویق دوستان وارد مدیریت مطبوعات شدم ...شخصاً و با همکاری دوستان، نشریه آینه را پایهگذاری کردیم. که کار بدی هم نبـود ... مسئول تعاونی مطبوعات بودم ...در سفری که برای معالجه چشم کرده بودم، با فدراسیون بین المللی روزنامهنگاران، ارتباط برقرار کردم و تبادل تجربیات مفیدی انجام شد... در کنفرانس رسانههای گروهی شمال و جنوب در سوئیس شرکت کردم و با
ژورنالیستها و مدیران مختلف مطبوعاتی دنیا آشنایی پیدا کردم.
[این بخش از زندگی #محسن_سازگارا به زبان خودش بسیار جالب است اواز پیش از انقلاب میگوید تا دهه ۷۰ وسال ۱۳۷۷ و جالب است هیچ اشارهای به تاسیس سپاه پاسدارن و عضویت در کمیته انقلاب اسلامی و فعالیت در #اطلاعات_نخست_وزیری و همراهی با #سعید_حجاریان کاشی، خسرو قنبری تهرانی و #مسعود_کشمیری نمیکند، حال آنکه اساس پیچیدگی و زندگی او در همین مقطع است]
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
انجام مصاحبههای مطبوعاتیشان به ایشان کمک میکردیم.
در آنجا گاهی در آن واحد با بیش از ۳۰۰ خبرنگار حرفهای مطبوعاتی غرب سروکار داشتیم ...دقیقـاً پـاییز سـال ۱۳۵۷ بود، که ما درس را رها کردیم و آمدیم پیش امام،ما در واقـع کـارگزاران آن منزل بودیم، از کار مطبوعاتی و ترجمه گرفته تا حفظ جان ایشان و حفاظت از امام، موقع بازگشت امام به ایران، سه نفر مسئول همـاهنگی خبرنگـاران بودند که دو نفرشان جا ماندند و من، تنها مسئول هماهنگی این امور شـدم. بعـد از آن سال از سال ۵۸ تا نیمه دوم سال ۵۹ در رادیو و تلویزیون هم مـسئول راهانـدازی معاونت سیاسی صدا و سیما بودم و هم رئیس شورای مـدیریت رادیـو بـودم کـه بهعنوان نوع دیگری از کار رسانهای تجربه ذیقیمتی بود. بعد از آن هم به دلیل علاقهای که داشتم با کارهای رادیو و تلویزیونی، مثـل امـور بـینالملـل و کـار خبـر رادیـو و تلویزیون در ارتباط بودم.
بعد از اتمام جنگ و دوره تصدی آقای خاتمی در وزارت ارشاد و زمانی که معاونت مطبوعاتی ارشاد با مسئولیت آقای امینزاده به وجود آمد و آقای ستاری هم مدیرکل مطبوعات داخلی شد، بنده هم درست یا غلط بهعنوان یکی از مـصادیق انتخاب شدم. من قبلاً مدیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بـودم، و تجربـه مدیریتی داشتم. به این دلیل با تشویق دوستان وارد مدیریت مطبوعات شدم ...شخصاً و با همکاری دوستان، نشریه آینه را پایهگذاری کردیم. که کار بدی هم نبـود ... مسئول تعاونی مطبوعات بودم ...در سفری که برای معالجه چشم کرده بودم، با فدراسیون بین المللی روزنامهنگاران، ارتباط برقرار کردم و تبادل تجربیات مفیدی انجام شد... در کنفرانس رسانههای گروهی شمال و جنوب در سوئیس شرکت کردم و با
ژورنالیستها و مدیران مختلف مطبوعاتی دنیا آشنایی پیدا کردم.
[این بخش از زندگی #محسن_سازگارا به زبان خودش بسیار جالب است اواز پیش از انقلاب میگوید تا دهه ۷۰ وسال ۱۳۷۷ و جالب است هیچ اشارهای به تاسیس سپاه پاسدارن و عضویت در کمیته انقلاب اسلامی و فعالیت در #اطلاعات_نخست_وزیری و همراهی با #سعید_حجاریان کاشی، خسرو قنبری تهرانی و #مسعود_کشمیری نمیکند، حال آنکه اساس پیچیدگی و زندگی او در همین مقطع است]
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از سلسله روایات #جمهوری_اشباح ، روایت۷۴/نشریه پیام هامون شهریور ۱۳۷۸، محسن سازگارا:«من خودم قبل از انقلاب هم، یک مبارز خارج از کشور بودم در آمریکا،از فعالین جنبش دانـشجویی بـودم،جنـبش دانشجویی در خارج از کشور، قبل از انقلاب بُرد خاصی داشـت. امـا در آن مقطـع، وظیفه خودم میدانستم که بلافاصله به کشور برگردم. به خصوص حرفهایی هم مطرح بود، که اینها محارب باخدا هستند و مفسدفیالارضاند و از این مزخرفات. این بـود که میخواستم حتماً بیایم و اعتراض خودم را در داخل ایران از طریق اعتصاب غذا در زندان انجام بدهم....
سایت تقاطع، محسن سازگارا در گفتگو با علیرضا کیانی:
سر پرونده نخستوزیری با اسدالله لاجوردی درگیر بودم. مستقیما با او سرشاخ شدم. در پرونده #انفجار_نخست_وزیری به من و دوستانم تهمت قتل رجایی و باهنر را زد وسرسختانه اعتقاد داشت من وخسرو تهرانی و نبوی رجایی وباهنر را کشتیم…
روزنامه دوران امروز، یکشنبه ۱۳۷۹/۲/۲۱ - مصاحبه با بهزاد نبوی:
سؤال: جریان انفجار نخست وزیری چیست؟
#بهزاد_نبوی این خیلی جالب است. بحث انفجار نخـست وزیـری را در مرحلـه اول به بنده منتسب کردند و در مرحله بعد چسباندند به سازگارا معاون من و تهرانی مسئول اطلاعات_نخست_وزیری بعد خواستند #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را به همراه من در پرونده، شریک و ذینفع کنند.
از سال ۱۳۶۰ و به دنبال فاجعه انفجار نخست وزیری، عناصری از جناح راست،در آن زمان به دنبال ایجاد این پرونده علیه بنده بودند. تا به این طریق بتوانند ابتـدا بنده و به تبع آن بعضی از عناصر سازمان را از صحنه خارج کنند،تا خیلی جاها هم پیش رفتند. علیرغم اینکه امـام رحمه الله علیـه در سـال ۱۳۶۴ و یا ۱۳۶۵ براساس گزارش رئیس قوه قضائیه وقت، موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور #موسوی_خوئینی_ها و دادستان انقلاب اسلامی، ابراهیم رئیسی که در یک جلسه، هر سه به حضور امام رسیدند. در آنجا گزارش پرونده را پس از بازجوئیهای مفصل از تمام افرادی که در ایـن زمینـه مـتهم بودنـد،انجام داده بودند.گزارش نتایج را به ایشان ارائه دادند. ایشان دستور مختومه شدن پرونده را بـه دلیـل عدم وقوع بزه صادر کردند و حتی دستور دادند کسانی که در این پروندهسازی شرکت داشتهاند، تحت پیگرد قرار بگیرند؛ تا اینکه معلوم شود، این افراد از کجا آمدهاند و چرا علیه خدمتگزاران انقلاب و نظام، پروندهسازی میکنند، که البته این کار هرگز انجام نشد»
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سایت تقاطع، محسن سازگارا در گفتگو با علیرضا کیانی:
سر پرونده نخستوزیری با اسدالله لاجوردی درگیر بودم. مستقیما با او سرشاخ شدم. در پرونده #انفجار_نخست_وزیری به من و دوستانم تهمت قتل رجایی و باهنر را زد وسرسختانه اعتقاد داشت من وخسرو تهرانی و نبوی رجایی وباهنر را کشتیم…
روزنامه دوران امروز، یکشنبه ۱۳۷۹/۲/۲۱ - مصاحبه با بهزاد نبوی:
سؤال: جریان انفجار نخست وزیری چیست؟
#بهزاد_نبوی این خیلی جالب است. بحث انفجار نخـست وزیـری را در مرحلـه اول به بنده منتسب کردند و در مرحله بعد چسباندند به سازگارا معاون من و تهرانی مسئول اطلاعات_نخست_وزیری بعد خواستند #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را به همراه من در پرونده، شریک و ذینفع کنند.
از سال ۱۳۶۰ و به دنبال فاجعه انفجار نخست وزیری، عناصری از جناح راست،در آن زمان به دنبال ایجاد این پرونده علیه بنده بودند. تا به این طریق بتوانند ابتـدا بنده و به تبع آن بعضی از عناصر سازمان را از صحنه خارج کنند،تا خیلی جاها هم پیش رفتند. علیرغم اینکه امـام رحمه الله علیـه در سـال ۱۳۶۴ و یا ۱۳۶۵ براساس گزارش رئیس قوه قضائیه وقت، موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور #موسوی_خوئینی_ها و دادستان انقلاب اسلامی، ابراهیم رئیسی که در یک جلسه، هر سه به حضور امام رسیدند. در آنجا گزارش پرونده را پس از بازجوئیهای مفصل از تمام افرادی که در ایـن زمینـه مـتهم بودنـد،انجام داده بودند.گزارش نتایج را به ایشان ارائه دادند. ایشان دستور مختومه شدن پرونده را بـه دلیـل عدم وقوع بزه صادر کردند و حتی دستور دادند کسانی که در این پروندهسازی شرکت داشتهاند، تحت پیگرد قرار بگیرند؛ تا اینکه معلوم شود، این افراد از کجا آمدهاند و چرا علیه خدمتگزاران انقلاب و نظام، پروندهسازی میکنند، که البته این کار هرگز انجام نشد»
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
میلان حقیقی، متولد ۹ خرداد ۸۰ در سوئد متولد شده بود، اما بقول خودش عاشق کوچههای اشنویه و مهربانی مادربزرگ و پدربزرگ بود.
او در ۲۱ سالگی پس از اخذ دیپلم، به ایران آمده بود و همزمان با اعتراضات در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، همراه با عموی خود به خیابانها رفت و به جمع هموطنان خود پیوست که خواستار تغییر و آزادی بودند.
نیروهای حکومتی به مردم شلیک کردند و در نزدیکی فرمانداری، #میلان_حقیقی با سه گلوله جنگی مجروح شد. او در راه بیمارستان جان باخت.
همرزمانش که او را در کف خیابان دیده بودند، از او بعنوان جوانی پرشور، بی باک و جسور یاد میکنند. میلان در خیزش بزرگ مردم اشنویه به دوستانش گفته بود:
«بگذارید من جلو بروم چون من هیچ ترسی از اینها و از کشته شدن ندارم.»
حکومت، پیکر بیجان میلان را دزدید و عموی او را بازداشت کرد. در نهایت، در تاریخ ۳۱ شهریور، پیکر او را با شرط خاکسپاری یک ساعته به خانوادهاش واگذار کردند و او در گورستان «فقیه شال» روستای «سنگان» از توابع اشنویه به خاک سپرده شد.
میلان حقیقی، نه تنها در خاک بلکه در قلب تک تک مردم ایران و در تاریخی که هرگز گواهان آزادیاش را فراموش نخواهد کرد، جاودانه شد. او نمادی از جوانانی است که برای آزادی و عدالت جان خود را فدا کردند و نامشان همواره در یادها باقی خواهد ماند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در ۲۱ سالگی پس از اخذ دیپلم، به ایران آمده بود و همزمان با اعتراضات در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، همراه با عموی خود به خیابانها رفت و به جمع هموطنان خود پیوست که خواستار تغییر و آزادی بودند.
نیروهای حکومتی به مردم شلیک کردند و در نزدیکی فرمانداری، #میلان_حقیقی با سه گلوله جنگی مجروح شد. او در راه بیمارستان جان باخت.
همرزمانش که او را در کف خیابان دیده بودند، از او بعنوان جوانی پرشور، بی باک و جسور یاد میکنند. میلان در خیزش بزرگ مردم اشنویه به دوستانش گفته بود:
«بگذارید من جلو بروم چون من هیچ ترسی از اینها و از کشته شدن ندارم.»
حکومت، پیکر بیجان میلان را دزدید و عموی او را بازداشت کرد. در نهایت، در تاریخ ۳۱ شهریور، پیکر او را با شرط خاکسپاری یک ساعته به خانوادهاش واگذار کردند و او در گورستان «فقیه شال» روستای «سنگان» از توابع اشنویه به خاک سپرده شد.
میلان حقیقی، نه تنها در خاک بلکه در قلب تک تک مردم ایران و در تاریخی که هرگز گواهان آزادیاش را فراموش نخواهد کرد، جاودانه شد. او نمادی از جوانانی است که برای آزادی و عدالت جان خود را فدا کردند و نامشان همواره در یادها باقی خواهد ماند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه شرق نوشت: برآوردهای غیررسمی و تحلیلهای نهادهای پژوهشی مستقل نشان میدهد که بازار خریدوفروش فیلترشکن و ویپیان در ایران سالانه بین ۳۰ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد.
از مارکتهای مستقل ایرانی گرفته تا کانالهای تلگرامی با صدها هزار دنبالکننده، تا سایتهایی که دامنه «ir.» دارند و با نامهای گمراهکننده فعالیت میکنند، این گروه مستقیما از فروش سرویس عبور از فیلتر درآمدزایی میکنند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از مارکتهای مستقل ایرانی گرفته تا کانالهای تلگرامی با صدها هزار دنبالکننده، تا سایتهایی که دامنه «ir.» دارند و با نامهای گمراهکننده فعالیت میکنند، این گروه مستقیما از فروش سرویس عبور از فیلتر درآمدزایی میکنند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#دیوار_رسانه_ماست ؛ #قم ، #صالحیه خرداد ۱۴۰۴ خمینی رکورد زد و بزرگترین ملعون تاریخ ایران شد.
#لعنت_بر_خمینی #سالمرگ_دجال
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#لعنت_بر_خمینی #سالمرگ_دجال
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#دیوار_رسانه_ماست ؛ پاشیدن رنگ خون بر تصویر خمینی وخامنهای دیوار پایگاه بسیج یاسر #مشهد #سالمرگ_خمینی
#سقوط_دیکتاتور_نزدیک_است
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سقوط_دیکتاتور_نزدیک_است
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تخریب تصویر منحوس خمینی، امام راحل قاتل ۵۷یها که روی دیوار بلندی در قم نقاشی شده بود توسط یک گروه از دختران دلیر با پاشیدن رنگ قرمز
#سالمرگ_خمینی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سالمرگ_خمینی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اسما شجاعی، متولد ۱۴ خرداد ۱۳۷۸ است، دانشجوی ۲۳ ساله فوقلیسانس رشته حسابداری در دانشگاه علامه طباطبایی بود. او که همزمان با تحصیل به کار نیز مشغول بود، به شجاعت و جسارت خود معروف بود و هرگز از بیان عقیده و دفاع از حقوق خود نمیترسید.
با شروع خیزش سراسری در سال ۱۴۰۱، اولویتهای اسما تغییر کرد و او تصمیم گرفت در اعتراضات شرکت کند و برای آزادی بجنگد.
اسما آرزو داشت شاهد نابودی حکومت باشد، اما در اوایل آذر ۱۴۰۱، در درگیری با نیروهای حکومتی قرار گرفت. او با وحشیگری مورد حمله قرار گرفت و کتک خورد، اما هرگز تسلیم نشد و با صدای بلند به شعار دادن ادامه داد.
در یکی از این درگیریها، یکی از نیروها ماسک او را کشید و او را شناسایی کرد. با وجود تهدیدها، اسما کوتاه نیامد.
فردای آن روز اسما بازداشت شد، و سه روز بعد به خانواده اطلاع دادند او در بیمارستان بستری است، ساعاتی پس از ورود خانواده به بیمارستان خبر فوت او داده میشود.
به گفته مادرش که برای لحظاتی پیکر #اسما_شجاعی را دیده است تمام پشت و کف پایش کبود و زخم شده بود و جای شلاق مشهود بوده، بر صورت و سر اسما آنقدر باتوم زده بودند که تمام صورتش کبود بوده، در روز تحویل پیکر اسما از پدرش که از #جانبازان_جنگ ایران و عراق است و با یک پای مصنوعی بر روی ویلچر است با تهدیدهای فراوان از او سه تعهد گرفتند که نه از پلیس و نه از سپاه شکایتی دارد و از قوه قضائیه نیز خواسته است پرونده دخترش را مختومه اعلام کنند تا پیکر بیجان فرزندش را به خانواده بدهند.
مادر اسما، چشمان او را اهدا کرد ، با امید به اینکه بتواند فردای پیروزی را ببیند.
پیکر او در آرامستان بهشت سکینه کرج، قطعه ۲۴، ردیف ۱۰، شماره ۳ به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
با شروع خیزش سراسری در سال ۱۴۰۱، اولویتهای اسما تغییر کرد و او تصمیم گرفت در اعتراضات شرکت کند و برای آزادی بجنگد.
اسما آرزو داشت شاهد نابودی حکومت باشد، اما در اوایل آذر ۱۴۰۱، در درگیری با نیروهای حکومتی قرار گرفت. او با وحشیگری مورد حمله قرار گرفت و کتک خورد، اما هرگز تسلیم نشد و با صدای بلند به شعار دادن ادامه داد.
در یکی از این درگیریها، یکی از نیروها ماسک او را کشید و او را شناسایی کرد. با وجود تهدیدها، اسما کوتاه نیامد.
فردای آن روز اسما بازداشت شد، و سه روز بعد به خانواده اطلاع دادند او در بیمارستان بستری است، ساعاتی پس از ورود خانواده به بیمارستان خبر فوت او داده میشود.
به گفته مادرش که برای لحظاتی پیکر #اسما_شجاعی را دیده است تمام پشت و کف پایش کبود و زخم شده بود و جای شلاق مشهود بوده، بر صورت و سر اسما آنقدر باتوم زده بودند که تمام صورتش کبود بوده، در روز تحویل پیکر اسما از پدرش که از #جانبازان_جنگ ایران و عراق است و با یک پای مصنوعی بر روی ویلچر است با تهدیدهای فراوان از او سه تعهد گرفتند که نه از پلیس و نه از سپاه شکایتی دارد و از قوه قضائیه نیز خواسته است پرونده دخترش را مختومه اعلام کنند تا پیکر بیجان فرزندش را به خانواده بدهند.
مادر اسما، چشمان او را اهدا کرد ، با امید به اینکه بتواند فردای پیروزی را ببیند.
پیکر او در آرامستان بهشت سکینه کرج، قطعه ۲۴، ردیف ۱۰، شماره ۳ به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باید خون گریست بر جامعه اسلامی...
چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، روز نصب خامنهای به عنوان ولی فقیه نظام
جانشین خمینی از سالها قبل حسینعلی منتظری بود ولی بهدلیل اعتراض به قتلعام ۶۷ از جانشینی رهبری عزل شد.
خامنهای، ولی فقیه جدید نظام یک روز پس از مرگ خمینی با هدایت و برنامهریزی رفسنجانی در مجلس خبرگان انتخاب شد.
رفسنجانی، که خودش بعدا تصفیه شد، با نقل یک خاطره مشکوک از خمینی این انتخاب را به دیگران پیشنهاد کرد.
خامنهای درباره انتخاب خود گفت: «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده به عنوان رهبر در آن مطرح شود».
انتخاب خامنهای بر خلاف قوانین جمهوری اسلامی بود. زیرا در قانون اساسی شرط ولیفقیه اجتهاد است که خامنهای فاقد آن بود.
آیتالله منتظری در این باره نوشت: «این ولایتفقیه چماقی و آمیخته با غارت و فحاشی برای آقایان مبارک باد!»
منتظری بعدها از سیاستهای امنیتی خامنهای به شدت انتقاد کرد و در نتیجه سالها در حبس خانگی بود.
#خامنه_ای_عامل_ویرانی #خامنه_ای_قاتله_ولایتش_باطله
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، روز نصب خامنهای به عنوان ولی فقیه نظام
جانشین خمینی از سالها قبل حسینعلی منتظری بود ولی بهدلیل اعتراض به قتلعام ۶۷ از جانشینی رهبری عزل شد.
خامنهای، ولی فقیه جدید نظام یک روز پس از مرگ خمینی با هدایت و برنامهریزی رفسنجانی در مجلس خبرگان انتخاب شد.
رفسنجانی، که خودش بعدا تصفیه شد، با نقل یک خاطره مشکوک از خمینی این انتخاب را به دیگران پیشنهاد کرد.
خامنهای درباره انتخاب خود گفت: «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده به عنوان رهبر در آن مطرح شود».
انتخاب خامنهای بر خلاف قوانین جمهوری اسلامی بود. زیرا در قانون اساسی شرط ولیفقیه اجتهاد است که خامنهای فاقد آن بود.
آیتالله منتظری در این باره نوشت: «این ولایتفقیه چماقی و آمیخته با غارت و فحاشی برای آقایان مبارک باد!»
منتظری بعدها از سیاستهای امنیتی خامنهای به شدت انتقاد کرد و در نتیجه سالها در حبس خانگی بود.
#خامنه_ای_عامل_ویرانی #خامنه_ای_قاتله_ولایتش_باطله
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#تصویرروز / ۱۴ خرداد #سالمرگ_خمینی_ملعون است که در باغ چند هزارمتری زندگی میکرد اما دخمه به مردم نشان میداد.
تنها #سامانه_موشکی_هاوک آمریکایی را در جماران مستقر کرده بودند تا جانش حفظ شود.
زنانِ پاسداران کشته شده را مسخره میکرد.
به خود میگفت #امام_مستضعفان اما یادگارش مجللترین و گرانقیمت ترین آرامگاه دنیاست.
مسبب فساد، تن فروشی، فقر و بدبختی یک کشور و چند نسل آینده است در حالی که خانوادهاش امروز فخر لاکچری بودن و کانادا بودنشان را به همین ملت بدبخت میفروشند و همچنان بر گرده ملت سوارند.
رفت و جز تف و لعن هیچ چیزی برای خود برجای نگذاشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تنها #سامانه_موشکی_هاوک آمریکایی را در جماران مستقر کرده بودند تا جانش حفظ شود.
زنانِ پاسداران کشته شده را مسخره میکرد.
به خود میگفت #امام_مستضعفان اما یادگارش مجللترین و گرانقیمت ترین آرامگاه دنیاست.
مسبب فساد، تن فروشی، فقر و بدبختی یک کشور و چند نسل آینده است در حالی که خانوادهاش امروز فخر لاکچری بودن و کانادا بودنشان را به همین ملت بدبخت میفروشند و همچنان بر گرده ملت سوارند.
رفت و جز تف و لعن هیچ چیزی برای خود برجای نگذاشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امشب سالمرگ خمینی است.
مرگ خمینی و آغاز رهبری خامنهای آغاز عصر جدیدی است که یکی از آنان افول و پایان قدرت اصلاح طلبان بود.
اصلاح طلبانی که اکنون هر کدام تئوریسین و روزنامه نگار و آزادیخواه و استاد دانشگاه شده اند اما در زمان حیات خمینی یا بازجو بودند یا امنیتی یا شلاق زن و حتی تیر خلاص زن .
یکی از آنها فیض الله عرب سرخی است که دست به کار شلاق زدن سینماگران و جوجه کباب کردن آنها و سانسور بود.
سینمای ایران در دهه شصت وارد دوران سیاه شد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۳ که مصادف با دوران حضور فخرالدین انوار در رأس معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد و سیدمحمدبهشتی در رأس بنیاد سینمایی فارابی بود، شاهد وقایع بسیار تلخی بوده که در چند سال اخیر، تنها چند برگ از آن نمایان شده است.
عبدالله علیخانی :«ما بیست، سی نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک اعتراض کردیم. بعد از این بود که یکباره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد ـ که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ـ بردند و یک هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند. در این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه میبندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق میزدند و میگفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمیشد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من میافتد.»
او در پاسخ به اینکه آیا زمان دستگیری حکم قضایی داشتند، گفت: «تا آنجا که میدانم، وزارت ارشاد مسئولیت برای دستگیری ندارد و وزارت ارشاد هم جایی برای بازداشت نیست؛ من حکمی ندیدم اما به هر حال در آن سالها حراست آنجا اسلحه داشت و با بیسیم و کلاشینکف آمده بودند و طبیعتاً من مجبور بودم، همراهشان به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد بروم.»
پس از انکار عجیب عرب سرخی و طرح این ادعای عجیب که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در این دوران به شعبه قوه قضاییه تبدیل کرده تا با سینماگران برخورد کنند، عبدالله علیخانی در گفت و گوی تازهای برخی جزئیات دیگر را بیان کرد و تاکید کرد که مشخصاً فیض الله عرب سرخی او را شلاق زده است.
مستند برزخی ها در دو قسمت مروری است کوتاه بر آنچه که اصلاح طلبان با سینماگران کرده اند.
#مستند_ایران_بریفینگ
این مستند را در لینک زیر ببینید:
https://www.instagram.com/reel/DKdWyHXvuco/?igsh=MTE5am9pMGZhYmVsYg==
مرگ خمینی و آغاز رهبری خامنهای آغاز عصر جدیدی است که یکی از آنان افول و پایان قدرت اصلاح طلبان بود.
اصلاح طلبانی که اکنون هر کدام تئوریسین و روزنامه نگار و آزادیخواه و استاد دانشگاه شده اند اما در زمان حیات خمینی یا بازجو بودند یا امنیتی یا شلاق زن و حتی تیر خلاص زن .
یکی از آنها فیض الله عرب سرخی است که دست به کار شلاق زدن سینماگران و جوجه کباب کردن آنها و سانسور بود.
سینمای ایران در دهه شصت وارد دوران سیاه شد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۳ که مصادف با دوران حضور فخرالدین انوار در رأس معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد و سیدمحمدبهشتی در رأس بنیاد سینمایی فارابی بود، شاهد وقایع بسیار تلخی بوده که در چند سال اخیر، تنها چند برگ از آن نمایان شده است.
عبدالله علیخانی :«ما بیست، سی نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک اعتراض کردیم. بعد از این بود که یکباره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد ـ که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ـ بردند و یک هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند. در این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه میبندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق میزدند و میگفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمیشد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من میافتد.»
او در پاسخ به اینکه آیا زمان دستگیری حکم قضایی داشتند، گفت: «تا آنجا که میدانم، وزارت ارشاد مسئولیت برای دستگیری ندارد و وزارت ارشاد هم جایی برای بازداشت نیست؛ من حکمی ندیدم اما به هر حال در آن سالها حراست آنجا اسلحه داشت و با بیسیم و کلاشینکف آمده بودند و طبیعتاً من مجبور بودم، همراهشان به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد بروم.»
پس از انکار عجیب عرب سرخی و طرح این ادعای عجیب که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در این دوران به شعبه قوه قضاییه تبدیل کرده تا با سینماگران برخورد کنند، عبدالله علیخانی در گفت و گوی تازهای برخی جزئیات دیگر را بیان کرد و تاکید کرد که مشخصاً فیض الله عرب سرخی او را شلاق زده است.
مستند برزخی ها در دو قسمت مروری است کوتاه بر آنچه که اصلاح طلبان با سینماگران کرده اند.
#مستند_ایران_بریفینگ
این مستند را در لینک زیر ببینید:
https://www.instagram.com/reel/DKdWyHXvuco/?igsh=MTE5am9pMGZhYmVsYg==
جمشید مختاری در ۱۰ خرداد۶۲ در جونقان به دنیا آمد. او دو دختر به نامهای مبینا و گلاره دارد. جمشید به عنوان گازرسان در شرکت «جوش طلایی» فعالیت میکرد و همه اهالی جونقان او را به خوبی میشناختند.
در بهار ۱۴۰۱، اعتراضات علیه گرانی افسارگسیخته آغاز شد. جمشید و مردم جونقان در ۲۲ اردیبهشت به خیابانها آمدند، قیام جونقان تا ۲۵ اردیبهشت ادامه داشت.
روز ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ، جمشید در خیابان توسط ماموران لباس شخصی سپاه با چندین خودرو محاصره شد. او و دوستش دستگیر شدند، اما جمشید با آنها درگیر شد و سپس از دست ماموران فرار کرد. در حین فرار، یکی از نیروهای سپاه پاسدارانداز پشت به او شلیک کرد و گلوله از زیر کتفش عبور کرد و ریههایش را سوراخ کرد، #جمشید_مختاری_جونقانی جان باخت…
برادرش جمشید را به خانه برد تا پاسداران نتوانند پیکر او را بربایند. همسایگان یخ آوردند و روی پیکر بیجان او گذاشتند . یگان ویژه جنایتکار خامنهای برای دزدیدن پیکر جمشید به جونقان حمله کرد، اما مردم شریف شهر در همان جایی که او گلوله خورده بود، جلوی سرکوبگران ایستادند و اجازه ندادند آنها وارد شهر شوند.
برادر جمشید با نگه داشتن پیکرش، پاسداران را وادار کرد که اعتراف کنند اطلاعات سپاه او را کشته است. روز بعد، جمشید با حضور انبوهی از جمعیت عزادار و همراه با نوای ساز و دهل بختیاری، به خانه ابدی بدرقه شد.
در اعتراضات استان چهار محال و بختیاری به دست یک نیروی سپاه پاسداران، شکایت خانواده او بینتیجه مانده است.
با گذشت دوسال از قتل جمشید ، اطلاعات سپاه پاسداران به خانواده مختاری اعلام کرده که بررسی پرونده و معرفی قاتل در حیطه اختیار این نهاد امنیتی نیست و پرونده را به دادسرای جنایی فرستاده است.
در پیگیریهای مکرر خانواده مقامهای محلی گفتهاند که اطلاعات سپاه پرونده را در اختیار گرفته و به تهران منتقل کرده اما عملا هیچ رسیدگی نسبت به #دادخواهی این خانواده صورت نگرفته است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در بهار ۱۴۰۱، اعتراضات علیه گرانی افسارگسیخته آغاز شد. جمشید و مردم جونقان در ۲۲ اردیبهشت به خیابانها آمدند، قیام جونقان تا ۲۵ اردیبهشت ادامه داشت.
روز ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ، جمشید در خیابان توسط ماموران لباس شخصی سپاه با چندین خودرو محاصره شد. او و دوستش دستگیر شدند، اما جمشید با آنها درگیر شد و سپس از دست ماموران فرار کرد. در حین فرار، یکی از نیروهای سپاه پاسدارانداز پشت به او شلیک کرد و گلوله از زیر کتفش عبور کرد و ریههایش را سوراخ کرد، #جمشید_مختاری_جونقانی جان باخت…
برادرش جمشید را به خانه برد تا پاسداران نتوانند پیکر او را بربایند. همسایگان یخ آوردند و روی پیکر بیجان او گذاشتند . یگان ویژه جنایتکار خامنهای برای دزدیدن پیکر جمشید به جونقان حمله کرد، اما مردم شریف شهر در همان جایی که او گلوله خورده بود، جلوی سرکوبگران ایستادند و اجازه ندادند آنها وارد شهر شوند.
برادر جمشید با نگه داشتن پیکرش، پاسداران را وادار کرد که اعتراف کنند اطلاعات سپاه او را کشته است. روز بعد، جمشید با حضور انبوهی از جمعیت عزادار و همراه با نوای ساز و دهل بختیاری، به خانه ابدی بدرقه شد.
در اعتراضات استان چهار محال و بختیاری به دست یک نیروی سپاه پاسداران، شکایت خانواده او بینتیجه مانده است.
با گذشت دوسال از قتل جمشید ، اطلاعات سپاه پاسداران به خانواده مختاری اعلام کرده که بررسی پرونده و معرفی قاتل در حیطه اختیار این نهاد امنیتی نیست و پرونده را به دادسرای جنایی فرستاده است.
در پیگیریهای مکرر خانواده مقامهای محلی گفتهاند که اطلاعات سپاه پرونده را در اختیار گرفته و به تهران منتقل کرده اما عملا هیچ رسیدگی نسبت به #دادخواهی این خانواده صورت نگرفته است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing