ایران بریفینگ
روایت۵۳/ روزنامه جمهوری اسلامی،دوشنبه ۱۳۶۰/۶/۹: پس ازوقوع حادثه #انفجار_نخست_وزیری ، جلـسه فـوقالعـاده هیئت دولت جمهوری اسلامی با شرکت #بهزاد_نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی، مهدوی کنی وزیـر کـشور و تنـی چنـد از وزرای کابینـه در محـل مجلس شورای اسلامی تشکیل…
روایت ۵۴/روزنامه جمهوری اسلامی،سه شنبه ۱۳۶۰/۶/۱۰:
روابط عمومی نخست وزیری اعلام میدارد : نفر سومی که دیروز توسط
مردم تهران تشییع و به خاک سپرده شده است، متعلق به #مسعود_کشمیری دبیر شورای امنیت نبوده و نام این شهید تشییع شده، سید عبدالحسین دفتریـان مـدیر کـل امور مالی نخستوزیری بوده است.
روابـط عمـومی نخـست وزیـری در ادامـه ایـن مطلـب افـزود: شـهید #عبدالحسین_دفتریان ، بههنگام وقوع حادثه در آسانسور بوده اسـت، کـه در همانجا بعلت قطع برق و بازماندن آسانسور در بین راه و همچنین وارد شدن دود غلیظ،به داخل کابین خفه شده است و متأسفانه امکان نجات ایشان در فاصلهای کوتاه، مـؤثر نبـوده اسـت.
براساس همین گزارش پیکر شهید مسعود کشمیری در واقعه انفجار متلاشی شده بود، که قسمتهای بدست آمده نیز همراه سه شهید دیگـر بـه خـاک سـپرده شـده است.
شهید سیدعبدالحسین دفتریان، از اواخر دی مـاه ۵۹ بـه سـمت مـدیر کـل امورمالی نخست وزیری منصوب و تا لحظه شهادت نیز در این مسئولیت باقی بوده است. از شهید دفتریان، سه فرزند به جای مانده است که بترتیب سه، هفت، و ده ساله هستند.
[در این اطلاعیه رسمی که سندی غیرقابل انکار میباشد، بـه دروغ نـه تنهـا مسعود کشمیری بهعنوان شهید اعلام میگردد، بلکه پس از افشای کذب بودن، بر دفن قسمتهای بدسـت آمده از جـسد وی بـه همـراه سـه شـهید دیگرتأکیـد میگردد ...نکته عجیب دیگر اینکه مطابق قسمت اول اطلاعیه: دفتریان در اثر خفگی در آسانسور کشته شده و نه سوختگی. پس پیکـر او از ابتـدا قابـل تـشخیص هویت بوده، پس چگونه او را با مسعود کشمیری اشتباه گرفتـه بودنـد؟، چرا همچنان نخست وزیری کشمیری را یکی از شهدای #انفجار_نخست_وزیری میداند؟ ]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روابط عمومی نخست وزیری اعلام میدارد : نفر سومی که دیروز توسط
مردم تهران تشییع و به خاک سپرده شده است، متعلق به #مسعود_کشمیری دبیر شورای امنیت نبوده و نام این شهید تشییع شده، سید عبدالحسین دفتریـان مـدیر کـل امور مالی نخستوزیری بوده است.
روابـط عمـومی نخـست وزیـری در ادامـه ایـن مطلـب افـزود: شـهید #عبدالحسین_دفتریان ، بههنگام وقوع حادثه در آسانسور بوده اسـت، کـه در همانجا بعلت قطع برق و بازماندن آسانسور در بین راه و همچنین وارد شدن دود غلیظ،به داخل کابین خفه شده است و متأسفانه امکان نجات ایشان در فاصلهای کوتاه، مـؤثر نبـوده اسـت.
براساس همین گزارش پیکر شهید مسعود کشمیری در واقعه انفجار متلاشی شده بود، که قسمتهای بدست آمده نیز همراه سه شهید دیگـر بـه خـاک سـپرده شـده است.
شهید سیدعبدالحسین دفتریان، از اواخر دی مـاه ۵۹ بـه سـمت مـدیر کـل امورمالی نخست وزیری منصوب و تا لحظه شهادت نیز در این مسئولیت باقی بوده است. از شهید دفتریان، سه فرزند به جای مانده است که بترتیب سه، هفت، و ده ساله هستند.
[در این اطلاعیه رسمی که سندی غیرقابل انکار میباشد، بـه دروغ نـه تنهـا مسعود کشمیری بهعنوان شهید اعلام میگردد، بلکه پس از افشای کذب بودن، بر دفن قسمتهای بدسـت آمده از جـسد وی بـه همـراه سـه شـهید دیگرتأکیـد میگردد ...نکته عجیب دیگر اینکه مطابق قسمت اول اطلاعیه: دفتریان در اثر خفگی در آسانسور کشته شده و نه سوختگی. پس پیکـر او از ابتـدا قابـل تـشخیص هویت بوده، پس چگونه او را با مسعود کشمیری اشتباه گرفتـه بودنـد؟، چرا همچنان نخست وزیری کشمیری را یکی از شهدای #انفجار_نخست_وزیری میداند؟ ]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۵۵/کتاب پیـشتازان شـهادت در انقـلاب سـوم، شـرح شـهادت عبدالحـسین دفتریان: وقتی که صدای انفجار را میشنود، بلافاصله برای کمک به برادران نخست وزیری اطاق خود را در طبقه ششم ترک میکند و برای نجات جان سایرین به تلاش میپردازد.آتش تا طبقه چهارم آمده بود و…
روایت ۵۶/ کتاب پیـشتازان شـهادت در انقـلاب سـوم، شـرح شـهادت #عبدالحسین_دفتریان و جسد سازی برای #مسعود_کشمیری از زبان همسر دفتریان:
….خلاصه آخر شب بود که من به اتفاق یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتم که در آنجا به من گفته شد اسم فرد مورد نظر شما در لیست مجروحین نیست و ما برنامهای نداریم که چیز دیگری بگوییم، شاید مرخص شده باشد،چون عدهای حالت خفگی پیدا کردند که سرپایی معالجه شدند و رفتند.
بهرحال آن شب صبح شد و من دوباره همراه یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتیم جمعیت زیاد بـود و کـسی را راه نمیدادند، به یک دوستی رسیدیم از او پرسیدم حال دفتریان چطور است و او با سر علامت داد که شهید شده و بهر حال با اصرار زیاد توانستم بـه سـردخانه بروم و جنازه را به من نشان دادند و من خودم کفن را تا روی سینه کنار زده و نگاه کردم، کمی صورت کبود شده بود و پیکر سالم سالم بود،جنازه را در آمبـولانس گذاشـتند و بردنـد، ولـی اینقدر میدانم که ساعت حدود هشت و چند دقیقهای بود که نام کشمیری را هم به عنوان سومین شهید نام بردند حتی تا ساعت ۲ آنروز هم نام دفتریان بهعنوان شـهید اعلام نشد و فردا بعدازظهر ساعت ۲ نام دفتریان را اعلام کردند معلوم شد که بهرحال شهید اول و دوم و سوم هم کشمیری و چهارم شهید دفتریان بوده ولی چون سه جنازه بیشتر حمل نشد یکی جنازه شهید رجایی و یکی جنازه شهید باهنر که سوخته بودند و غسل نمیخواستند و جنازه کشمیری، ولی جنازه ما تا رفت، شسته شد و دفن کردیم حدود سه بعدازظهر شد و فردای آن روز که من و خانم باهنر و خانم رجائی که قرار گذاشتیم با هم صبح به بهشتزهرا برویم در آنجا متوجه شدم که بعد از جنازه دفتریان جنازه کشمیری دفن شده که این برای مـن سؤال شد که دو تا جنازه که سوخته بود کنار هم دفن شده بود.
مگر نگفتند که کشمیری هم سوخته بود خوب این هم باید سریع دفن میشده. چطور شد که دو تا جنازه سوخته کنار هم بعد از آن جنازهای که سوخته نشده و بعد از آن یک خشتی زدهاند و نوشتهاند کشمیری به هر حال این سؤال برای ما بود. و آرام آرام در اطراف صحبت این بود که کار کـار کـشمیری بـوده و از همـان اول میدانستند که کار کشمیری بوده…
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
….خلاصه آخر شب بود که من به اتفاق یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتم که در آنجا به من گفته شد اسم فرد مورد نظر شما در لیست مجروحین نیست و ما برنامهای نداریم که چیز دیگری بگوییم، شاید مرخص شده باشد،چون عدهای حالت خفگی پیدا کردند که سرپایی معالجه شدند و رفتند.
بهرحال آن شب صبح شد و من دوباره همراه یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتیم جمعیت زیاد بـود و کـسی را راه نمیدادند، به یک دوستی رسیدیم از او پرسیدم حال دفتریان چطور است و او با سر علامت داد که شهید شده و بهر حال با اصرار زیاد توانستم بـه سـردخانه بروم و جنازه را به من نشان دادند و من خودم کفن را تا روی سینه کنار زده و نگاه کردم، کمی صورت کبود شده بود و پیکر سالم سالم بود،جنازه را در آمبـولانس گذاشـتند و بردنـد، ولـی اینقدر میدانم که ساعت حدود هشت و چند دقیقهای بود که نام کشمیری را هم به عنوان سومین شهید نام بردند حتی تا ساعت ۲ آنروز هم نام دفتریان بهعنوان شـهید اعلام نشد و فردا بعدازظهر ساعت ۲ نام دفتریان را اعلام کردند معلوم شد که بهرحال شهید اول و دوم و سوم هم کشمیری و چهارم شهید دفتریان بوده ولی چون سه جنازه بیشتر حمل نشد یکی جنازه شهید رجایی و یکی جنازه شهید باهنر که سوخته بودند و غسل نمیخواستند و جنازه کشمیری، ولی جنازه ما تا رفت، شسته شد و دفن کردیم حدود سه بعدازظهر شد و فردای آن روز که من و خانم باهنر و خانم رجائی که قرار گذاشتیم با هم صبح به بهشتزهرا برویم در آنجا متوجه شدم که بعد از جنازه دفتریان جنازه کشمیری دفن شده که این برای مـن سؤال شد که دو تا جنازه که سوخته بود کنار هم دفن شده بود.
مگر نگفتند که کشمیری هم سوخته بود خوب این هم باید سریع دفن میشده. چطور شد که دو تا جنازه سوخته کنار هم بعد از آن جنازهای که سوخته نشده و بعد از آن یک خشتی زدهاند و نوشتهاند کشمیری به هر حال این سؤال برای ما بود. و آرام آرام در اطراف صحبت این بود که کار کـار کـشمیری بـوده و از همـان اول میدانستند که کار کشمیری بوده…
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۵۶/ کتاب پیـشتازان شـهادت در انقـلاب سـوم، شـرح شـهادت #عبدالحسین_دفتریان و جسد سازی برای #مسعود_کشمیری از زبان همسر دفتریان: ….خلاصه آخر شب بود که من به اتفاق یکی از اقوام به بیمارستان انقلاب رفتم که در آنجا به من گفته شد اسم فرد مورد نظر شما در لیست…
روایت۵۷/ ادامه شـرح شـهادت #عبدالحسین_دفتریان و جسد سازی برای #مسعود_کشمیری از زبان همسر دفتریان:
ببینید ما که همجلوی ساختمان مجلس بودیم و هم در بهشت زهرا، آنزمان که نمیدانستیم چه خبره، من خواستم به غسالخانه بروم گفتند نمیشود، بعد رجایی و باهنر که غسل نمیخواستند آوردند و دفن کردند، کشمیری را هم دفن کردند وبعد جنازه دفتریان را آوردند ولی عجیب بود روی تابوت نوشته بود کشمیری ، حالا این آقای وزیر شعار داشت می گفت کشمیری مسلمان با شهداست امروز و… من که حالیام نبود، ولی خواهرم رفت جلو به پاسدارها گفت کشمیری که دفن شده این شهید ماست، که پلاکارد را کندند و آوردند…
ببینید به جهت اینکه وقتی میخواستند جسد آقای باهنر و رجائی را در کیسه بریزند ظاهرا اولین نفر آقای سازگارا بوده کـه میگوید این هم کشمیری و چون ظاهرا اینها تشخیص داده بودند که توطئهای در کار است، و کار کشمیری است اما بروی خودشان نمیآورند تا اینکه بعداً مسائل بیشتر رو شود. به این دلیل من فکر میکنم دولت مصلحت دید که بگوید شهید کشمیری تا همه فکر کنند که او کشته شـده و توطئهگرها به داخل صحنه بیایند.
از همان اول مشخص بود چون میگفتتند از جسد کشمیری ۲۵۰ گرم مانده. بخاطر آنکه اسمی را تو بزنند و خودشان فرار کنند.
کتاب عبور از بحران، خاطرات #اکبر_هاشمی_رفسنجانی: ۹ شهریور ۱۳۶۰ :
از طریق احمد آقا جریانات را به امام گزارش میدادیم. نیمه شـب دیشب، مطمئن شدیم که رئیس جمهور و نخستوزیر شهید شدهاند ...ساعت ده صبح، تشییع جنازه اعلام کردیم. جمعیت عظیمی بـیش از یـک میلیـون جمـع شد. برای جمعیت موجود در مقابل مجلس، عدهای از نمایندگان و وزراء سخنرانی کردند،من هم سخنرانی کردم.
مقداری گوشت سوخته هم در کیسه نایلونیجمع کرده بودنـد؛ بهعنوان فـرد دیگری به نام مسعود کشمیری منشی جلسه (در این باره بعداً مطلب را درست و مفصل مینویسم) جنازهها را به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سـوخته بودنـد. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلـو دهـان و آسیابـشان، میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود.
ابتدا نمایندگان خیال کردند، این نایلون متعلـق بـه جنـازه آقـای رجـایی است. خیلی متأثر شدند و فریاد میکشیدند! ...با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کم احتیاطی، گله کردند...
جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ببینید ما که همجلوی ساختمان مجلس بودیم و هم در بهشت زهرا، آنزمان که نمیدانستیم چه خبره، من خواستم به غسالخانه بروم گفتند نمیشود، بعد رجایی و باهنر که غسل نمیخواستند آوردند و دفن کردند، کشمیری را هم دفن کردند وبعد جنازه دفتریان را آوردند ولی عجیب بود روی تابوت نوشته بود کشمیری ، حالا این آقای وزیر شعار داشت می گفت کشمیری مسلمان با شهداست امروز و… من که حالیام نبود، ولی خواهرم رفت جلو به پاسدارها گفت کشمیری که دفن شده این شهید ماست، که پلاکارد را کندند و آوردند…
ببینید به جهت اینکه وقتی میخواستند جسد آقای باهنر و رجائی را در کیسه بریزند ظاهرا اولین نفر آقای سازگارا بوده کـه میگوید این هم کشمیری و چون ظاهرا اینها تشخیص داده بودند که توطئهای در کار است، و کار کشمیری است اما بروی خودشان نمیآورند تا اینکه بعداً مسائل بیشتر رو شود. به این دلیل من فکر میکنم دولت مصلحت دید که بگوید شهید کشمیری تا همه فکر کنند که او کشته شـده و توطئهگرها به داخل صحنه بیایند.
از همان اول مشخص بود چون میگفتتند از جسد کشمیری ۲۵۰ گرم مانده. بخاطر آنکه اسمی را تو بزنند و خودشان فرار کنند.
کتاب عبور از بحران، خاطرات #اکبر_هاشمی_رفسنجانی: ۹ شهریور ۱۳۶۰ :
از طریق احمد آقا جریانات را به امام گزارش میدادیم. نیمه شـب دیشب، مطمئن شدیم که رئیس جمهور و نخستوزیر شهید شدهاند ...ساعت ده صبح، تشییع جنازه اعلام کردیم. جمعیت عظیمی بـیش از یـک میلیـون جمـع شد. برای جمعیت موجود در مقابل مجلس، عدهای از نمایندگان و وزراء سخنرانی کردند،من هم سخنرانی کردم.
مقداری گوشت سوخته هم در کیسه نایلونیجمع کرده بودنـد؛ بهعنوان فـرد دیگری به نام مسعود کشمیری منشی جلسه (در این باره بعداً مطلب را درست و مفصل مینویسم) جنازهها را به سالن مجلس آوردند، مشاهده کردم. سخت سـوخته بودنـد. آقایان باهنر و رجایی را فقط از دندانهای طلای جلـو دهـان و آسیابـشان، میشد تشخیص داد. علامت دیگری نمانده بود.
ابتدا نمایندگان خیال کردند، این نایلون متعلـق بـه جنـازه آقـای رجـایی است. خیلی متأثر شدند و فریاد میکشیدند! ...با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کم احتیاطی، گله کردند...
جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing