اصلاح‌وب | islahweb.org
4.39K subscribers
11.3K photos
2.51K videos
309 files
13.6K links
✳️ اصلاح‌وب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح

Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Download Telegram
🔺هشت مارس و جهان رهبران مرد قدرتمند

روز جهانی زن در حالی فرا می رسد که که جنبش  مساوات طلبی زنان در کشورهای مختلف با وقفه و پسرفت های مهمی روبرو شده است.
اسطورەی " مرد قدرتمند " به مثابەی پیوست فرهنگی حکومت های غیر لیبرال و اقتدارگرای عصر حاضر، دارای تضاد جوهری با برابری جنسیتی و پاسداشت بی چشمداشت حقوق زنان است.
بازگشت ناسیونالیسم و غلبەی سیاست هویت در کنار ضدیت با جهانی شدن، مهاجرت، چند فرهنگ گرایی و ...به طریق اولی زنان را هم هدف قرار می دهد. به عنوان بخشی از فرودستان که در زمینەهای سیاسی و اجتماعی محتاج توان بخشی اند.
حکومت های اقتدارگرا در چین، روسیه، ترکیه، هند و ...عموما توسط مردان قدرتمند رهبری می شوند. مردانی که با  شنل "پدر ملت "بر دوش سیمایی مردانه به کشورهای شان بخشیدەاند.
در دمکراسی های در حال زوال مانند لهستان و مجارستان، محافظە کاری سیاسی شدە بە بهانە هایی چون ارج نهادن به سنت و پاسداشت نهاد خانواده، سنگرهای حقوق مدنی را یکی یکی در می نوردد.
تجارب تاریخی نشان می دهد تعمیق و گسترش برابری جنسیتی تابعی از میزان دمکرتیک بودن یک جامعه است.
تقابل کارکردی ملی گرایی ستیزەجو با حقوق زنان و برابری جنسیتی، به بهانەی در اولویت بودن حقوق ملت، مانند هر ایدئولوژی جماعت گرای دیگر است.
در قرن گذشته مارکسیسم که داعیەی رهایی نهایی نوع بشر را داشت، نگاهی ابزاری و فرعی به حقوق زنان در پبش گرفته بود.
چه به عنوان یک ایدئولوژی مدرن که به قامت مرد سفیدپوست اروپایی دوخته شده، نزاع طبقاتی را اصل می دانست.
بدین سان عاری از خلاقیت هایی بود که بتواند فرودستان غیر اقتصادی نظیر زنان، قومیت ها، اقلیت ها و ...را هم ببیند.
به همین سیاق مردسالاری مستتر در اسلام سیاسی نیز از جنس همان مرض ایدئولوژیکی است که ذکر آن رفت.
با این وصف علیرغم پیشرفت های بسیار، برابری جنسیتی حتی در دهەی سوم قرن 21 همچنان آرمانی دست نیافتنی است.
حتی در ایران 1401 شعلەور شدن یک جنبش اجتماعی قدرتمند که با قسمی عاملیت زنان همراه بود، چیزی از واقعیت پسرفت کلی امر دمکراتیک و سیاست زنانه در سطح جهانی نمی کاهد.
گرچه نمی توان انکار کرد ایران به علت داشتن جامعەای پویا با داشتن انبوه جوانان و زنان شهرنشین و آموزش دیده، همواره دارای قسمی دینامیزم خاص اجتماعی خواهد بود.
عمدتا به دلیل شکافی که میان ساخت مردانەی حکومت و ذهنیت " روستایی " آن با بدنەی عمدتا شهری و زنانەی جامعه وجود دارد.
در پهنەی گیتی اما پوپولیسم و ملی گرایی به رهبری " ابرمردان " قدرتمند در حال گسترش است و موجی از محافظەکاری و لیبرال زدایی با خود می آورند.
ناسیونالیسم ستیزەجو امروز همان نقشی را بازی می کند که اسلام سیاسی و مارکسیسم انقلابی در گذشته ایفا نمود:
موکول کردن تمام امور به پس از فیصلەی تضاد خلق و امپریالیسم و فرارسیدن آخرالزمانی که قرار است بیاید!

#صلاح‌الدین_خدیو

🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
🔺قطر و خطر از دست دادن میزبانی حماس!

وال استریت ژورنال نوشته که دولت آمریکا، دوحه را برای اخراج رهبران حماس تحت فشار گذاشته است.
موضع آمریکا در این زمینه در واقع مجازات حماس بخاطر سرسختی در مذاکراتی است که در ماه های گذشته به منظور آزادی گروگان ها با میانجیگری قطر و مصر در جریان بوده است.
شکاف بزرگ و پرناشدنی میان موضع طرفین اصلی ترین عامل این بن بست است.
نتانیاهو هم آزادی گروگان هایش را می خواهد و هم نابودی شاخەی نظامی حماس و اخراج رهبران سیاسی آن از غزه را.
نزد حماس اما داستان کاملا متفاوت است. آنها صرف جان سالم بدر بردن از تهاجم ویرانگر و نامتعارف اسرائیل را پیروزی خود می دانند و درخواست آزادی گروگان ها را به آتش بس دائم، عقب نشینی کامل اسرائیل از غزه و رفع محاصرەی آن و بازگشت آوارگان به شمال این باریکه گره زدەاند.

این شکاف عظیم باعث شده تا کابینەی نتانیاهو و بخشی از دولت آمریکا، کاسه کوزەها را سر قطر بشکنند و برای اخراج دفتر سیاسی حماس آن را تحت فشار قرار دهند.

قطر چگونه به میزبان حماس بدل شد؟
برای یک کشور کوجک و ثروتمند ایفای نقشی کلیدی در معادلات بین المللی آرزویی بی بدیل است.
فارغ از برخی همسویی های فکری و سیاسی، میزبانی دوحه از حماس از جنس میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 است که قطر با کمک پول و لابیگری های خستگی ناپذیر آن را بدست آورد.
همچنین مشابه مهمان نوازی از جنبش طالبان است که دوحه در سال 2013، کاخی مجلل را به دفتر سیاسی آنها اختصاص داد.
مذاکرات آمریکا و طالبان که به توافق دوحەی 2020 انجامید، برای دوحه فرصتی بی نظیر جهت نشان دادن خود به عنوان مرکز ثقل تحولات منطقه و میانجیگری طرفدار صلح و آرامش بود.
آتش بس موقت یازده روزه در غزه هم که به آزادی دهها گروگان اسرائیلی نزد حماس انجامید، بورس این کشور کوچک را نزد شرکای غربی اش بالا برد.
در جنگ سرد عربی با عربستان و امارات، این میزبانی ها که به یمن شبکەی الجزیرە بلافاصله به تیتر یک رسانەهای بین المللی تبدیل می شوند، یک مزیت رقابتی مهم برای قطر است.
همچنین میزبانی از جنبش ها و شخصیت های مسلمان به افزایش اعتبار و قدرت نرم آن در مجموعەی جهان اسلام می انجامد.

چرا آمریکا با میزبانی حماس موافقت کرد؟
قطر اصلی ترین متحد نظامی آمریکا در بیرون از ناتوست.
تصور عدم هماهنگی آن با آمریکا در میزبانی از جنبش های ضد غربی نظیر طالبان و حماس، دور از ذهن است.
حماس و طالبان که به ترتیب در سال های 2012 و 2013 در قطر مستقر شدند، بازیگران مهم منطقه ای غیر قابل نادیده گرفتن هستند.
بازیگرانی که تعامل اجباری گاه و بیگاه با آنان، مستلزم داشتن آدرسی مشخص است.
آمریکا هم در پی داشتن آدرسی معین است که در زمان ضرورت به آن مراجعه کند.
حماس در پی هواداری از قیام علیه بشار اسد، جایگاهش را در دمشق از دست داده و دنبال مکانی جدید بود و آمریکا با منطق پیشگفته با استقرار آنها در دوحه مخالفت نکرد.

اکنون حماس کجا می رود؟
اگر خبر این روزنامەی ‌آمریکایی دقیق باشد،، این سومین اسباب کشی این سازمان در 25 سال گذشته است.
مرکزیت حماس ابتدا در اردن مستقر بود. امان در سال 1999 به درخواست اسرائیل آنها را اخراج کرد.
دفتر سیاسی این بار به دمشق رفت و تا زمان انتقال به دوحه 13 سال در آنجا ماند.
اکنون گزارش ها حاکی از مذاکرات آنها با سلطنت نشین عمان و ترکیه جهت انتقال دفتر سیاسی است.
طبعا اگر گفتگوها با این دو کشور به سرانجام نرسد، تهران مقصد بعدی خواهد بود. امری که خوشایند آمریکایی ها نبوده و از نظر آنان به معنای دور از دسترس تر شدن حماس و انعطاف ناپذیری بیشتر آن است.
هم اینک گزینەی اخراج حماس از دوحه از منظر به خطر افتادن گفتگوهای آتش بس مخالفانی پروپاقرص در دولت بایدن دارد.
برای رهبری حماس هم کوچ از دوحه، سپری برای خلاص شدن از فشارهای فزاینده برای کوتاه آمدن از مواضعش در جریان مذاکرات کنونی است.
این جنبش با مبرم ترین مسالەی حیات سیاسی خود از آغاز روبروست.
گروگان های موجود و یگان های سالم باقیماندەی نظامی ابزارهای حیاتی آن برای تضمبن حیات پساغزه هستند.
یقینا اگر بهای ماندن در برج های مجلل دوحه، دست کشیدن از این دارایی های استراتژیک باشد،  در بخشیدن عطای آن به لقایش درنگ نخواهند کرد.
از سوی دیگر اخراج حماس از قطر معنایی جز ناامیدی از راه حلی سیاسی برای آتش بس و مبادلەی اسیران نخواهد داشت.
در این صورت سرنوشت حملەی مورد انتظار به رفح در گشودن این قفل تعیین کننده است.

آیا اسرائیل گروگان ها و رهبران حماس را در تونل های رفح می یابد؟
به احتمال قوی پاسخ منفی است! در این صورت دوباره نقش میانجیگرها اهمیت می یابد.
با ملاحظەی این احتمالات است که می توان پیش بینی کرد، کاخ سفید به میزبانی عمان و ترکیه از حماس چراغ سبز نشان دهد و یا حتی گزینەی اخراج آنها از قطر به تعویق افتد!

#صلاح‌الدین_خدیو
مدارس دولتی؛ قربانیان اصلی سرمایه‌داری رفاقتی احتمالاً

صلاحالدین خدیو

مهمترین فراز گفتگوی تلویزیونی امشب رئیس جمهور این نکته بود: من در زمان شاه با داشتن خانوادەای فقیر راحت رفتم، درس خواندم و دکتر شدم، اگر امروز بود لابد با همان دیپلم می‌بایست در روستا می‌ماندم!

🔗متن کامل

#فرهنگ #اجتماع #صلاح‌الدین_خدیو


🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
🔺سه پیامد سیاسی مهم حادثەی هفت اکتبر

عملیات طوفان اقصی که یک سال قبل توسط یک رهبر سرسخت و منزوی محلی در باریکەی کوچک و محاصرە شدە انجام شد، به سرعت پیامدهای منطقه ای و جهانی یافت.
فارغ از ارزیابی تاثیرات ژئوپولتیک و راهبردی این عملیات که هنوز ادامه دارد و احتمالا با حملەی قریب الوقوع به ایران وارد فازی تازه می شود، می توان از سه پیامد مهم سیاسی و معنوی در سطح بین المللی سخن گفت.

نخست: با تبدیل شدن جنگ اسرائیل علیه غزه و اخیرا لبنان به فاجعەی انسانی و در موارد متعدد نسل کشی، وجدان جهانی تکانی بزرگ خورد.
دفاع تمام عیار آمریکا از اسرائیل و تامین بدون وقفەی احتیاجات نظامی آن در بحبوحەی یک کارزار آشکار نسل کشی، پرسش های پیشین دربارەی عادلانه بودن نظام جهانی و وجود استانداردهای دوگانه را برجسته کرد.
به جرات می توان گفت که در هشتاد سالی که از پایان جنگ دوم جهانی می گذرد، چیزی به اندازەی جنگ غزه، نظم جهانی پس از جنگ را مخدوش نکرده است؛
نظم مبتنی بر اصول نورنبرگ که به دقت مقولەی جنایت جنگی را کلاسه بندی کرده و نظام عمدتا غربی حاکم بر جهان بر شانه های آن استوار است.
ماهیت آپارتایدی این نظام در پرتو برخورد دوگانەی آمریکا برملا شد و وجوه ریاکارانه و دروغین آن آشکار گردید.
برندەی اصلی این چالش چین و روسیه هستند که خواهان تجدید نظر در نظام جهانی و رهایی از جبر استاتداردهایی چون دمکراسی و حقوق بشر می باشند.
بازندەی اصلی هم ایالات متحده است که با کاهش روزافزون قدرت نرم خود مواجه شده است.
در حقیقت معافیت اسرائیل از مجازات می تواند به یک اپیدمی در سراسر جهان بینجامد.
همچنین شکاف میان جنوب و شمال جهانی را افزایش دهد.
با فرسایش فزایندەی نظم موجود که به علت دروغین و ریاکارانه بودن آسیب دیده، احتمالا در دهه های آتی بحران ها و خلا های بیش تری پدید آید.

دوم: پیامد دوم این بحران عمدتا روی خاورمیانه است.
پس از آنکه هرج و مرج ناشی از اشغال عراق و تحولات بهار عربی، منطقه را در امتداد خطوط فرقه ای و بالاخص شکاف شیعه و سنی تقسیم کرد، تهاجم همزمان اسرائیل علیه فلسطین و لبنان  به مثابەی یک نقطه عطف است.
حذف تقریبا تمام رهبران درجه یک حماس و حزب الله در یک سنگر و کشتار هم زمان شیعیان و سنی ها توسط اسرائیل، به نوعی ورق افکار عمومی را برگردانده است.
آنچه که در جنگ های داخلی عراق، سوریه و یمن میان شیعه و سنی رخ داد در مقابل خشونت و ویران گری بی حد و حصر اسرائیل، نوعی میان پردەی گذرا به نظر می رسد.
می توان ادعا کرد ماشین جنگی اسرائیل و بربریت نمونه وار آن، افکار عمومی متفرق منطقه پس از بهار عربی را دگربار یکپارچه نمود.

سوم: کشتار غزه که با استانداردهای خود اسرائیل هم بی سابقه است، یک همدردی جهانی را با فلسطینیان برانگیخت.
دولت های غربی بیش تری دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت شناختند و نسل جوان کشورهای غربی به مدافعان جدید و پرشور آرمان فلسطین تبدیل شدند.
مضاف بر آن دولت های چپ گرا و منتقد وضع موجود نظیر روسیه و چین و آفریقای جنوبی و ... بیش از پیش به سیاست سنتی خود در این زمینه رجوع نمودند.
کشتار جمعی موصوف دوباره توجه جهان را به ریشەی اصلی مشکل یعنی تداوم اشغال گری اسرائیل جلب نمود.
امری که دهه ها اسرائیل با موفقیت آن را کم رنگ کرده بود. پیمان صلح ابراهیم که اساس آن صلح با دولت های عرب با نادیده گرفتن فلسطینیان است، قلەی موفقیت تل آویو در این زمینه بود.
اکنون عربستان سعودی مهم ترین کشور اسلامی و عربی می گوید بدون تشکیل کشور فلسطین، صلحی با اسرائیل در کار نخواهد بود.
#صلاح‌الدین_خدیو


🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
شش حقیقت مهم دربارەی انتخابات اقلیم کردستان

✍️صلاحالدین خدیو

انتخابات اقلیم کردستان پس از دو سال تاخیر و چهار بار تعویق سرانجام دیروز برگزار شد. برگزاری این انتخابات در میانەی افزایش نارضایتی عمومی از فساد و ناکارامدی حکومت، تنش فزاینده میان دو حزب حاکم، فشارهای روزافزون ایران و ترکیه، توقف صادرات نفت و بحران اقتصادی واجد اهمّیّت خاصی است.

🔗ادامه‌ی متن

#اجتماع #سیاست #اقلیم_کردستان #صلاح‌الدین_خدیو #انتخابات_پارلمان_کردستان

🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺با چشمی اشکبار و وجدانی شرمسار این فیلم را ببینیم!

تصویر سوررئال دختر بچەی فلسطینی که در میان ویرانەهای شمال غزه خواهر زخمیش را بر دوش می‌کشد!
این تصویر بیشتر از سکانس "واپسین نبرد رهبر فلسطین" که با تکەای چوب به مصاف کوادکوپتر پیشرفتە رفت، عبرت آموز و تکان‌دهنده است:
شکاف جهان گرسنەی جنوب و شمال ثروتمند، نظم جهانی مبتنی بر استانداردهای دوگانه، حق حیات بیشتر برای شهروندان جهان غربی در برابر شرقیان شهروند درجه دو و سه....

نظم جهانی برخاسته از نظامهای سیاسی غربی نه تنها دمکراتیک نیست، بلکه به حکومتی استبدادی با داشتن سیستم شهروندی درجەبندی شده شباهت می برد.
ملت‌های کوچک و ضعیف و بدون دولت قربانیان اصلی این بی عدالتی بزرگند.

اسرائیل موجودیتی استعماری  و دارای خاستگاهی مشابه جوامع ملی است که مهاجران غربی در کانادا، استرالیا و زلاندنو به زیان بومیان اصیل ساختند.
اما با مقصدی متفاوت با کشورهای فوق و این توهم؛ که می‌شود هم یهودی بود و هم دمکراتیک!
صد البته کلنی‌سازی در قلب شرق مسلمان با داشتن تاریخی کهن و تمدن‌های تا این اواخر مترقی و جمعیتی متراکم محتاج جنگ و خونریزی بیشتری است.

#صلاح‌الدین_خدیو
@islahweb
🔺 سریال معاویه و معمای هویت در خاورمیانه

همزمانی پخش درام تاریخی معاویه از شبکه‌ی MBC عربستان با شورش‌های علویان در شمال غربی سوریه، فرصتی مناسب برای تأمل در رابطه‌ی دین، تاریخ و دولت‌های خاورمیانه فراهم کرده است. شاید هیچ جای دنیا مانند این منطقه شاهد رقابت دولت‌ها از طریق تولید و پخش سریال‌های تاریخی نباشد.

ایران در دهه‌ی هفتاد با ساخت سریال پرهزینه و پرمخاطب امام علی پیشگام این مسیر شد. این سریال در تلاش بود روایت شیعیان را از رخدادهای صدر اسلام تثبیت کند. پس از آن، تولید مجموعه‌هایی درباره‌ی پیامبران بنی‌اسرائیل در دستور کار قرار گرفت که به نظر می‌رسید با تنش‌های فزاینده میان ایران و اسرائیل مرتبط باشد.

ترکیه، بازیگر تازه‌نفس خاورمیانه، طی دو دهه‌ی اخیر بیش از دیگران به صنعت فیلم‌سازی روی آورد. سریال‌های تاریخی با محوریت دوره‌ی عثمانی، با مضامینی نوستالژیک و همدلانه، به بخشی از قدرت نرم این کشور تبدیل شدند و در کنار سیاست‌های اقتصادی و اقدامات سیاسی، به نفوذ آن در آسیای مرکزی و خاورمیانه کمک کردند.

قطر و عربستان نیز با تولید سریال‌هایی درباره‌ی شخصیت‌های تاریخی اسلام، مانند عمر بن خطاب و صلاحالدین ایوبی، تلاش کردند از این قافله عقب نمانند. سریال معاویه را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد.

همزمانی پخش آن با سقوط احتمالی خاندان اسد و احتمال روی کار آمدن حکومتی اسلام‌گرا در سوریه، که مشروعیت خود را در گذشته‌ی طلایی شام و دوران امویان جستجو می‌کند، بر حساسیت‌های آن افزوده است. معاویه شخصیتی کلیدی و مناقشه‌برانگیز در تاریخ اسلام است که شیعیان و اهل سنت، دیدگاه‌های کاملاً متضادی درباره‌ی او دارند.

با این حال، چالش کنونی تمامی دولت‌های اسلامی، چه شیعه و چه سنی، همان دشواری معاویه در ۱۴۰۰ سال پیش است: ایجاد یک نظام حکومتی مدرن که مشروعیت دینی نیز داشته باشد. معاویه می‌بایست در سرزمینی وسیع، معادل تمام خاورمیانه‌ی امروز، حکومتی کارآمد و در عین حال مشروع بنا می‌نهاد.

صرف‌نظر از موفقیت یا ناکامی او، امروز نیز دولت‌های کنونی، که وارث امپراتوری‌های اسلامی اولیه هستند، همچنان با بحران مشروعیت روبه‌رو هستند و از دموکراسی واقعی خبری نیست. همین مسئله، دلیل اصلی احضار مکرر تاریخ به امروز و تلاش برای مصادره‌ی آن به نفع جریان‌های سیاسی است.

شاید هیچ جای دنیا به اندازه‌ی خاورمیانه درگیر گذشته نباشد. تاریخ در این منطقه گویی مأمنی برای فرار از ناکامی‌های معاصر و مرهمی برای زخم‌های عقب‌ماندگی است. ارجاع مداوم به صدر اسلام و شبیه‌سازی رخدادهای امروز با حوادث ۱۴۰۰ سال پیش، که غالباً به قصد مشروعیت‌بخشی صورت می‌گیرد، روشی آشنا اما غیرعلمی و فاقد تحلیل دقیق است.

این چنگ زدن به تاریخ، در واقع پاسخی روان‌شناختی به احساس تحقیر و حاشیه‌نشینی در برابر جهان پیشرفته‌ی غرب است. به قول امین معلوف، از آخرین پیروزی بزرگ مسلمانان شرقی در یک نبرد، دست‌کم ۵۰۰ سال می‌گذرد و از دوران شکوه تمدن علمی و فرهنگی‌شان نیز حدود ۱۰۰۰ سال گذشته است.

در حالی که غربی‌ها، چه در اروپا، چه آمریکای شمالی و اقیانوسیه، ضرورتی نمی‌بینند که هر روز به واترلو یا نرماندی افتخار کنند یا مدام از جیمز وات، گراهام بل و ادیسون نام ببرند. چرا که هر روز، از طریق صفحه‌ی گوشی همراهشان، با نوآوری‌های جدید آشنا می‌شوند و نام‌هایی مانند ایلان ماسک، مارک زاکربرگ و جف بزوس را می‌بینند.

دوستی با تاریخ، اگر به عشقی یک‌طرفه و مرگبار منتهی نشود، لزوماً بد نیست. تاریخ دانشی بی‌بدیل برای درک منطق تحولات و افزایش خرد و بصیرت است. اما تلاش برای بازسازی آن و زندگی در گذشته، تنها به ناکامی‌های جدید منجر خواهد شد. دوران امویان، عثمانیان و صفویان سپری شده و خیال‌پردازی درباره‌ی آن‌ها، همچون راه رفتن در خواب است.

هویت‌های فرهنگی و سیاسی که دولت‌های اقتدارگرا از طریق سریال‌های تلویزیونی می‌کوشند بازسازی کنند، ظرفیت بالایی برای تقابل‌های خطرناک دارند. هر فرد، به عنوان حامل یک هویت، دو مؤلفه‌ی عمودی و افقی را با خود دارد:

- هویت عمودی آن چیزی است که از نیاکان و اجتماع دینی‌اش به ارث برده است.
- هویت افقی از دوران معاصر و هم‌نسلانش به او می‌رسد.

در دنیای امروز که زمان و مکان فشردگی بی‌سابقه‌ای پیدا کرده‌اند، اهمیت هویت افقی از هویت عمودی بیشتر است. این مؤلفه، درجه‌ای از عام‌گرایی را فراهم می‌آورد که همزیستی را ممکن می‌سازد.

اگر به جای تمرکز بر تاریخ و سیاست، بر اقتصاد و پیشرفت تمرکز می‌شد، شاید خاورمیانه نیز مسیری مانند شرق آسیا را طی می‌کرد.

✍️#صلاح‌الدین_خدیو #گزیده #هویت #شارنامه


🌐 در شبکه‌های اجتماعی همراه ما باشید:‌

🔸
Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat