شروع جنگ و جنایت سپاه مسلمین در ایران از زمان محمّد پیامبر اسلام
محمّد، پیامبر دروغین اسلام به خاک ایران در سال ۸ هجری حمله میکند که شروع کشورگشایی و جنایت از زمان خود محمّد و به دستور شخص خود او بوده است؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ سرشناس ایرانی مینویسد :
تازیان در سال هشتم هجرت نخستین حمله را به جزیره بحرین یعنی خاک ایران کردند و از آن زمان تا سال ۳۰ هجری دامنه جنگهای ایران و عرب کشیده شد و یک بار در اواخر زندگی رسول اکرم و خلافت عمر و یک بار پس از مرگ عمر چندی تعطیل شد و سرانجام در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان قسمت عمده ایران به تصرف اعراب درآمد.
📚کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۹
@islie
محمّد، پیامبر دروغین اسلام به خاک ایران در سال ۸ هجری حمله میکند که شروع کشورگشایی و جنایت از زمان خود محمّد و به دستور شخص خود او بوده است؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ سرشناس ایرانی مینویسد :
تازیان در سال هشتم هجرت نخستین حمله را به جزیره بحرین یعنی خاک ایران کردند و از آن زمان تا سال ۳۰ هجری دامنه جنگهای ایران و عرب کشیده شد و یک بار در اواخر زندگی رسول اکرم و خلافت عمر و یک بار پس از مرگ عمر چندی تعطیل شد و سرانجام در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان قسمت عمده ایران به تصرف اعراب درآمد.
📚کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۹
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
شروع جنگ و جنایت سپاه مسلمین در ایران از زمان محمّد پیامبر اسلام محمّد، پیامبر دروغین اسلام به خاک ایران در سال ۸ هجری حمله میکند که شروع کشورگشایی و جنایت از زمان خود محمّد و به دستور شخص خود او بوده است؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ سرشناس ایرانی مینویسد…
شروع جنگ و جنایت اسلامگرایان در ایران از زمان محمّد پیامبر دروغین اسلام
شروع و جنایات مسلمین در ایران از زمانِ پیامبر اسلام و به دستور شخص او بوده است؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ شهیر ایرانی مینویسد :
آغاز استیلای تازیان بر ایران سال ۸ هجری در زمان پیغمبر است که اعراب وارد بحرین از خاک ایران شدند....تاریخ نویسان صدر اسلام تصریح کرده اند که سرزمین بحرین جزو خاکِ کشور ایران بوده.
📚کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۸۹
@islie
شروع و جنایات مسلمین در ایران از زمانِ پیامبر اسلام و به دستور شخص او بوده است؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ شهیر ایرانی مینویسد :
آغاز استیلای تازیان بر ایران سال ۸ هجری در زمان پیغمبر است که اعراب وارد بحرین از خاک ایران شدند....تاریخ نویسان صدر اسلام تصریح کرده اند که سرزمین بحرین جزو خاکِ کشور ایران بوده.
📚کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۸۹
@islie
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
●دروغهای مولوی عبدالرحیم ملازاده مبلّغ وهابیت و از حامیان گروهک تروریستی جند الله در خصوص حمله تازیان به ایران
ملازاده مدعی میشود که اسلام به عنوان یک حرکت آزادیبخش وارد ایران شد و چیزی خلاف این گفته شود از تحریفات صفویان و پهلویها است!
پاسخ ما به این دروغها: https://t.me/islie/23043
ملازاده مدعی میشود که اسلام به عنوان یک حرکت آزادیبخش وارد ایران شد و چیزی خلاف این گفته شود از تحریفات صفویان و پهلویها است!
پاسخ ما به این دروغها: https://t.me/islie/23043
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
●دروغهای مولوی عبدالرحیم ملازاده مبلّغ وهابیت و از حامیان گروهک تروریستی جند الله در خصوص حمله تازیان به ایران ملازاده مدعی میشود که اسلام به عنوان یک حرکت آزادیبخش وارد ایران شد و چیزی خلاف این گفته شود از تحریفات صفویان و پهلویها است! پاسخ ما به این…
●لاشخوری، مفتخوری و به بردگی گرفتن زنان، تنها دلایل حمله مسلمانان به ایران بود.
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَمْشَاذٍ، وَیَحْیَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ، قَالَا: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْعَبْدِیُّ، ثَنَا أُمَیَّةُ بْنُ بِسْطَامٍ، ثَنَا یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ، ثَنَا حَجَّاجُ الصَّوَّافُ، حَدَّثَنِی إِیَاسُ بْنُ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْقَادِسِیَّةِ بُعِثَ بِالْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ إِلَى صَاحِبِ فَارِسَ، فَقَالَ:...وَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنَ الطَّعَامِ، فَإِنَّا لَعَمْرِی مَا نَجْدُ مِنَ الطَّعَامِ مَا نَشْبَعُ مِنْهُ، وَرُبَّمَا لَمْ نَجْدْ رِیًّا مِنَ الْمَاءِ أَحْیَانًا، فَجِئْنَا إِلَى أَرْضِکُمْ هَذِهِ فَوَجَدْنَا فِیهَا طَعَامًا کَثِیرًا وَمَاءً کَثِیرًا، فَوَاللَّهِ لَا نَبْرَحُهَا حَتَّى تَکُونَ لَنَا أَوْ لَکُمْ» ، فَقَالَ الْعِلْجُ بِالْفَارِسِیَّةِ: صَدَقَ. قَالَ: «وَأَنْتَ تُفْقَأُ عَیْنُکَ» ، فَفُقِئَتْ عَیْنُهُ مِنَ الْغَدِ أَصَابَتْهُ نُشَّابَةٌ.
📚الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 510 و 511، ح 5901، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990 م. [تعلیق الحاکم : غریب صحیح الاسناد تعلیق الذهبی : صحیح]
📚الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر،ج 20،ص 269، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة - القاهرة، الطبعة: الثانیة.
📚الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی - القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م. [تعلیق الهیثمی : رجاله رجال الصحیح]
ترجمه: معاویه بن قُرَّه روایت کرده است که در روز قادسیه مغیره بن شعبه به نزد فرمانده فارس فرستاده شد.مغیره گفت: ده تن دیگر را باید با من بفرستید. و این کار را کردند، وى لباسهاى خود را محکم بست. سپس سپر چرمى را که چوپ نداشت با خود برداشت. تا این که نزد فرمانده فارس رسیدند. مغیره گفت: یک سپر را به من بدهید و بر آن نشست، عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است. شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید، بنابراین به قدر همان نیازمندىتان به شما طعام مىدهیم، و آن را بگیرید، چون ما قومى مجوس هستیم و کشتنتان را خوب نمىبینیم، به خاطر این که شما سرزمین ما را نجس و پلید مىگردانید. مغیره در پاسخ به وى گفت: به خدا سوگند، این چیز ما را به اینجا نیاورده است،ولى ما قومى بودیم که سنگها و بتها را عبادت مىکردیم. چون سنگى را بهتر از سنگى مىدیدیم، سنگ قبلى را انداخته و دیگرى را مىگرفتیم، و پروردگارى را نمىشناختیم، تا این که خداوند از خودمان بهسوى ما پیامبرى فرستاد، و او ما را به اسلام دعوت نمود، و ما از وى پیروى نمودیم، و اینجا به خاطر طعام نیامدهایم، ما به جنگ دشمنمان - کسانى که اسلام را ترک نمودهاند - مأمور شدهایم. ما براى طعام نیامدهایم، بلکه به خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
روایت از جهت سندی نیز کاملاً صحیح است و هیچ اشکالی در سند آن نمیباشد.
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَمْشَاذٍ، وَیَحْیَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ، قَالَا: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْعَبْدِیُّ، ثَنَا أُمَیَّةُ بْنُ بِسْطَامٍ، ثَنَا یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ، ثَنَا حَجَّاجُ الصَّوَّافُ، حَدَّثَنِی إِیَاسُ بْنُ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْقَادِسِیَّةِ بُعِثَ بِالْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ إِلَى صَاحِبِ فَارِسَ، فَقَالَ:...وَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنَ الطَّعَامِ، فَإِنَّا لَعَمْرِی مَا نَجْدُ مِنَ الطَّعَامِ مَا نَشْبَعُ مِنْهُ، وَرُبَّمَا لَمْ نَجْدْ رِیًّا مِنَ الْمَاءِ أَحْیَانًا، فَجِئْنَا إِلَى أَرْضِکُمْ هَذِهِ فَوَجَدْنَا فِیهَا طَعَامًا کَثِیرًا وَمَاءً کَثِیرًا، فَوَاللَّهِ لَا نَبْرَحُهَا حَتَّى تَکُونَ لَنَا أَوْ لَکُمْ» ، فَقَالَ الْعِلْجُ بِالْفَارِسِیَّةِ: صَدَقَ. قَالَ: «وَأَنْتَ تُفْقَأُ عَیْنُکَ» ، فَفُقِئَتْ عَیْنُهُ مِنَ الْغَدِ أَصَابَتْهُ نُشَّابَةٌ.
📚الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 510 و 511، ح 5901، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990 م. [تعلیق الحاکم : غریب صحیح الاسناد تعلیق الذهبی : صحیح]
📚الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر،ج 20،ص 269، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة - القاهرة، الطبعة: الثانیة.
📚الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی - القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م. [تعلیق الهیثمی : رجاله رجال الصحیح]
ترجمه: معاویه بن قُرَّه روایت کرده است که در روز قادسیه مغیره بن شعبه به نزد فرمانده فارس فرستاده شد.مغیره گفت: ده تن دیگر را باید با من بفرستید. و این کار را کردند، وى لباسهاى خود را محکم بست. سپس سپر چرمى را که چوپ نداشت با خود برداشت. تا این که نزد فرمانده فارس رسیدند. مغیره گفت: یک سپر را به من بدهید و بر آن نشست، عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است. شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید، بنابراین به قدر همان نیازمندىتان به شما طعام مىدهیم، و آن را بگیرید، چون ما قومى مجوس هستیم و کشتنتان را خوب نمىبینیم، به خاطر این که شما سرزمین ما را نجس و پلید مىگردانید. مغیره در پاسخ به وى گفت: به خدا سوگند، این چیز ما را به اینجا نیاورده است،ولى ما قومى بودیم که سنگها و بتها را عبادت مىکردیم. چون سنگى را بهتر از سنگى مىدیدیم، سنگ قبلى را انداخته و دیگرى را مىگرفتیم، و پروردگارى را نمىشناختیم، تا این که خداوند از خودمان بهسوى ما پیامبرى فرستاد، و او ما را به اسلام دعوت نمود، و ما از وى پیروى نمودیم، و اینجا به خاطر طعام نیامدهایم، ما به جنگ دشمنمان - کسانى که اسلام را ترک نمودهاند - مأمور شدهایم. ما براى طعام نیامدهایم، بلکه به خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
روایت از جهت سندی نیز کاملاً صحیح است و هیچ اشکالی در سند آن نمیباشد.
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
●لاشخوری، مفتخوری و به بردگی گرفتن زنان، تنها دلایل حمله مسلمانان به ایران بود. حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَمْشَاذٍ، وَیَحْیَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَنْبَرِیُّ، قَالَا: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْعَبْدِیُّ، ثَنَا أُمَیَّةُ بْنُ بِسْطَامٍ، ثَنَا یَزِیدُ…
●لاشخوری، مفتخوری و به بردگی گرفتن زنان، تنها دلایل حمله مسلمانان به ایران بود.
"عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما".
📚الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 510 و 511، ح 5901، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
"عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما".
📚الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 510 و 511، ح 5901، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
●دروغهای مولوی عبدالرحیم ملازاده مبلّغ وهابیت و از حامیان گروهک تروریستی جند الله در خصوص حمله تازیان به ایران ملازاده مدعی میشود که اسلام به عنوان یک حرکت آزادیبخش وارد ایران شد و چیزی خلاف این گفته شود از تحریفات صفویان و پهلویها است! پاسخ ما به این…
●لاشخوری، مفتخوری و به بردگی گرفتن زنان، تنها دلایل حمله مسلمانان به ایران بود.
عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
📚الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر،ج 20،ص 269، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
📚الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر،ج 20،ص 269، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان بوده است و وقتی آب و غذای مناسبی در ایران یافته اند، این امر نیز موجب ترغیب بیشتر آنان شده است.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
●دروغهای مولوی عبدالرحیم ملازاده مبلّغ وهابیت و از حامیان گروهک تروریستی جند الله در خصوص حمله تازیان به ایران ملازاده مدعی میشود که اسلام به عنوان یک حرکت آزادیبخش وارد ایران شد و چیزی خلاف این گفته شود از تحریفات صفویان و پهلویها است! پاسخ ما به این…
●لاشخوری، مفتخوری و به بردگی گرفتن زنان، تنها دلایل حمله مسلمانان به ایران بود.
عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
📚الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی - القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م. [تعلیق الهیثمی : رجاله رجال الصحیح]
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان و دستیابی به آب و خوراک بوده است.
@islie
عِلج به مغیره و همراهانش گفت: شما - اى گروه عرب - من این را مىدانم که چه انگیزهاى باعث آمدن شما به دیار ما شده است.شما قومى هستید که در کشور خود آنقدر طعام نمىیابید که از آن سیر شوید،...مغیره در پاسخ گفت:...خاطر این آمده ایم تا جنگجویانتان را به قتل برسانیم و زنان و فرزندانتان را کنیز و غلام بگیریم.اما آن چه در ارتباط با غذا گفتی، سوگند به جانم، ما آن قدر طعام نمىیابیم که از آن سیر شویم، و گاهى آنقدر آبى نمىیابیم که ما را سیراب نماید. چون به سرزمین شما آمدیم، در اینجا غذا زیاد و آب فراوان یافتیم. به خدا سوگند، ما از این جا بیرون نمىرویم تا این که آن یا برای ما باشد یا برای شما.
📚الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المحقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی - القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م. [تعلیق الهیثمی : رجاله رجال الصحیح]
اکنون در می یابید که انگیزه ی اصلی حملهی مسلمانان به ایران، گرفتن کنیز و اسیر کردن زنان و مردان و دستیابی به آب و خوراک بوده است.
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
Photo
📌طبق گمان بعضی، منطق مظفر مصون از هر گونه خطاست و هر آنچه در آن آمده را بیچونوچرا باید پذیرفت، در حالی که چنین نیست و این کتاب پر است از جهل، خطا، جانبداری، مغالطه و تناقض! نمونهای از تناقضات درونیِ منطق مظفر:
◾️طبق تعریف مؤلف، ارتفاع دو طرف در مانعة الجمع سالبه، ممکن نیست.
◾️اما در مثالی که خودش برای مانعة الجمع سالبه ذکر کرده، ارتفاع دو طرف ممکن است (یعنی ارتفاع نبوت و امامت در یک خانواده!).
❔بالأخره ارتفاع طرفین در مانعة الجمع سالبه ممکن است یا محال؟
@islie
◾️طبق تعریف مؤلف، ارتفاع دو طرف در مانعة الجمع سالبه، ممکن نیست.
◾️اما در مثالی که خودش برای مانعة الجمع سالبه ذکر کرده، ارتفاع دو طرف ممکن است (یعنی ارتفاع نبوت و امامت در یک خانواده!).
❔بالأخره ارتفاع طرفین در مانعة الجمع سالبه ممکن است یا محال؟
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
Photo
در پُستهای اسبق شاتهایی ارسال کردیم با عنوان «تناقضات درونیِ منطق مظفر» که چنانکه پیداست اشارهای بود بر ناسازگاریهای تعاریف، استدلالات، قواعد و مثالهای درونی و مختار و منتخب محمدرضا مظفر. متوجه شدیم که یک نفر از اسلامگرایان در ضمن ابراز و بروز هیجانات وافر، به إشکال ما جواب گفتهاند.
با پُستی که اکنون میخوانید، اولاً سند دروغهایی را مطالبه میکنیم که به ما منتسب شد، مثلاً اینکه ما افراد را نهی و نکوهش کردهایم از استناد به کتاب منطق محمدرضا مظفر و کامنت هم گذاشتهایم که «استناد نکنید به علامه مظفر» و این تناقض را به سایر بخشهای کتاب نیز، سرایت دادهایم، و ثانیاً درخواست مظفرنمای کوچک (دریس) را مستجاب میکنیم، و ثالثاً بیدقتی و جهل مرکب ایشان را در معرض عقل و وجدان شما میگذاریم.
اما چرا این پُستها را ارسال کردیم؟ مطلوب و منظور ما - چنانکه صراحتاً و مکرراً بدان اشاره کردیم - این است که این کتاب بر خلاف گمان بسیاری از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان، جام جهاننمایی نیست که قواعد، تعاریف و استدلالاتش صاف به سنگ واقعیت بخورد؛ فراواناند کسانی چون آقای دریس، که ناقص این کتاب را میخوانند یا خلاصه و جزوات آن را میخوانند یا روزنامهوار و رمانوار آن را میخوانند یا شرح و توضیح شارحان را نمیخوانند، یا منطق فلسفی نمیخوانند و بعد چه در شبکههای اجتماعی و چه در دانشگاه و حوزه و فیضیه، از همه توقع دارند که بیچونچرا هر آنچه در این کتاب آمده را بپذیرند، آن هم این کتاب پر از تناقض و خطا و جهل! لذا به منظور خدمت به اعضاء کانال در مسیر رویارویی با بندگان تسلیم و تصمیم محمدرضا مظفر بود که تصمیم گرفتیم چند نمونه از تناقضات آشکار و خدشهناپذیر این کتاب را ارسال کنیم. البته ما از هیچ انسانی توقع عصمت نداریم، ضعف و خطای علمی آفتی است که به محصول هر عالم و مؤلفی میزند، اما از هر انسانی انتظار میرود که به منظور پردهپوشی، از پذیرش ضعف و خطای علمی خود یا دیگران، امتناع و ابا نکند تا گرفتار سایر خطاها، از جمله خطای اخلاقی، نشود.
مستشکل محترم گفته است: «دقیقاً این عبارتی که علامه (مظفر) گفته از لازم به معنای بین الأعم استفاده نکنید را، بیاورید»؛ جواب: این شرط را در همان شات اول نمیبینید؟! مصنف نوشته است: «این دلالت [التزامی] همچنین مشروط به آن است که تلازم موجود میان معنای لفظ و معنای بیرون از آن، روشن و بیّن باشد؛ بدین معنا که ذهن هنگام تصور معنای لفظ، بدون نیاز به وساطت شیء دیگری، به لازم آن منتقل گردد»، این «بدون نیاز به وساطت شیء دیگری» یعنی چه؟! یعنی تلازم بیّن بالمعنی الأخص! و این چه بود؟! شرط دلالت التزامی! و گمان میکنم حاجتی به بیان این نکته واضح نیست که تا شرط محقق نشود، مشروط محققشدنی نیست! به بیان اخص، اگر تلازمی بیّن بالمعنی الأخص در کار نباشد، دلالت التزامیی هم در کار نخواهد بود - همانطور که خود مظفر هم در پاورقی نوشته است: «در حقیقت دلالت التزامی در صورتی تحقق مییابد که لازم، لازم بیّن به معنای اخص باشد»، این تا اینجا. در ادامه مظفر دلالت حد تام بر معرَف را مطابقی میداند و دلالت حد ناقص و رسمهای تام و ناقص (یعنی تعریف رسمی) را فقط التزامی؛ اما مظفر در ادامه تصریح میکند که در تعریف رسمی میتوان خاصهای را هم داخل کرد که بیّن بالمعنی الأعم است! این یعنی خاصه چون در تعریفِ رسمی، است باید تنها دلالت التزامی بر معرَف داشته باشد، اما مگر شرط لازمِ دلالت التزامی، تلازم بیّن بالمعنی الأخص نبود؟! اینجاست که گفتیم صدر و ذیل کتاب منطق مظفر با هم نمیسازد و دچار تناقضات درونیِ آشکاری است.
در آخر مستشکل محترم گفتهاند: «میشود این کتاب را نقد کرد ولی تخصصی و با روش درست، نه اینکه الکی إشکال بتراشیم... کسانی که نخوانده ملا شدند به این اشتباهات میافتند وگرنه کسی که یک دور، فقط یک دور، متن اصلی را هم نه، ترجمه فارسیاش را بخواند، متوجه میشود که این یک اشتباه فاحشی از سوی ملحدین است». جواب: ناسازگاریِ درونیی که ذکر آن گذشت اظهر از آن است که یک منطقی مرتکب آن بشود یا یک انسان بیطرف و منصف آن را انکار کند، اما بیهوده نیست اگر اضافه کنیم که این تناقض در نظر غلامرضا فیاضی (استاد سطح عالی حوزه، عضو هیئت مدیره مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه) هم حاضر و ظاهر شده و على شيروانی (مترجم المنطق) هم آن را در کتابش آورده است. مظفر در المنطق گرفتار تناقضات و إشکالات بسیار متعدد و آشکاری شده است ولی ترجیح ما این بوده و هست که بیشتر تناقضاتی را پُست کنیم که مورد توجه و قبول اساتید و مترجمان و شارحان مسلمان و حوزوی خودتان است. حال طبق گمان شما فیاضی، شيروانى، محمدی خراسانی، رضایی و... از المنطق اشکالتراشی کردهاند؟ نخوانده ملا شدند؟ یک دور هم کتاب را - ولو ترجمهاش - نخواندهاند؟ و العهدة علی الراوی!
@islie
با پُستی که اکنون میخوانید، اولاً سند دروغهایی را مطالبه میکنیم که به ما منتسب شد، مثلاً اینکه ما افراد را نهی و نکوهش کردهایم از استناد به کتاب منطق محمدرضا مظفر و کامنت هم گذاشتهایم که «استناد نکنید به علامه مظفر» و این تناقض را به سایر بخشهای کتاب نیز، سرایت دادهایم، و ثانیاً درخواست مظفرنمای کوچک (دریس) را مستجاب میکنیم، و ثالثاً بیدقتی و جهل مرکب ایشان را در معرض عقل و وجدان شما میگذاریم.
اما چرا این پُستها را ارسال کردیم؟ مطلوب و منظور ما - چنانکه صراحتاً و مکرراً بدان اشاره کردیم - این است که این کتاب بر خلاف گمان بسیاری از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان، جام جهاننمایی نیست که قواعد، تعاریف و استدلالاتش صاف به سنگ واقعیت بخورد؛ فراواناند کسانی چون آقای دریس، که ناقص این کتاب را میخوانند یا خلاصه و جزوات آن را میخوانند یا روزنامهوار و رمانوار آن را میخوانند یا شرح و توضیح شارحان را نمیخوانند، یا منطق فلسفی نمیخوانند و بعد چه در شبکههای اجتماعی و چه در دانشگاه و حوزه و فیضیه، از همه توقع دارند که بیچونچرا هر آنچه در این کتاب آمده را بپذیرند، آن هم این کتاب پر از تناقض و خطا و جهل! لذا به منظور خدمت به اعضاء کانال در مسیر رویارویی با بندگان تسلیم و تصمیم محمدرضا مظفر بود که تصمیم گرفتیم چند نمونه از تناقضات آشکار و خدشهناپذیر این کتاب را ارسال کنیم. البته ما از هیچ انسانی توقع عصمت نداریم، ضعف و خطای علمی آفتی است که به محصول هر عالم و مؤلفی میزند، اما از هر انسانی انتظار میرود که به منظور پردهپوشی، از پذیرش ضعف و خطای علمی خود یا دیگران، امتناع و ابا نکند تا گرفتار سایر خطاها، از جمله خطای اخلاقی، نشود.
مستشکل محترم گفته است: «دقیقاً این عبارتی که علامه (مظفر) گفته از لازم به معنای بین الأعم استفاده نکنید را، بیاورید»؛ جواب: این شرط را در همان شات اول نمیبینید؟! مصنف نوشته است: «این دلالت [التزامی] همچنین مشروط به آن است که تلازم موجود میان معنای لفظ و معنای بیرون از آن، روشن و بیّن باشد؛ بدین معنا که ذهن هنگام تصور معنای لفظ، بدون نیاز به وساطت شیء دیگری، به لازم آن منتقل گردد»، این «بدون نیاز به وساطت شیء دیگری» یعنی چه؟! یعنی تلازم بیّن بالمعنی الأخص! و این چه بود؟! شرط دلالت التزامی! و گمان میکنم حاجتی به بیان این نکته واضح نیست که تا شرط محقق نشود، مشروط محققشدنی نیست! به بیان اخص، اگر تلازمی بیّن بالمعنی الأخص در کار نباشد، دلالت التزامیی هم در کار نخواهد بود - همانطور که خود مظفر هم در پاورقی نوشته است: «در حقیقت دلالت التزامی در صورتی تحقق مییابد که لازم، لازم بیّن به معنای اخص باشد»، این تا اینجا. در ادامه مظفر دلالت حد تام بر معرَف را مطابقی میداند و دلالت حد ناقص و رسمهای تام و ناقص (یعنی تعریف رسمی) را فقط التزامی؛ اما مظفر در ادامه تصریح میکند که در تعریف رسمی میتوان خاصهای را هم داخل کرد که بیّن بالمعنی الأعم است! این یعنی خاصه چون در تعریفِ رسمی، است باید تنها دلالت التزامی بر معرَف داشته باشد، اما مگر شرط لازمِ دلالت التزامی، تلازم بیّن بالمعنی الأخص نبود؟! اینجاست که گفتیم صدر و ذیل کتاب منطق مظفر با هم نمیسازد و دچار تناقضات درونیِ آشکاری است.
در آخر مستشکل محترم گفتهاند: «میشود این کتاب را نقد کرد ولی تخصصی و با روش درست، نه اینکه الکی إشکال بتراشیم... کسانی که نخوانده ملا شدند به این اشتباهات میافتند وگرنه کسی که یک دور، فقط یک دور، متن اصلی را هم نه، ترجمه فارسیاش را بخواند، متوجه میشود که این یک اشتباه فاحشی از سوی ملحدین است». جواب: ناسازگاریِ درونیی که ذکر آن گذشت اظهر از آن است که یک منطقی مرتکب آن بشود یا یک انسان بیطرف و منصف آن را انکار کند، اما بیهوده نیست اگر اضافه کنیم که این تناقض در نظر غلامرضا فیاضی (استاد سطح عالی حوزه، عضو هیئت مدیره مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه) هم حاضر و ظاهر شده و على شيروانی (مترجم المنطق) هم آن را در کتابش آورده است. مظفر در المنطق گرفتار تناقضات و إشکالات بسیار متعدد و آشکاری شده است ولی ترجیح ما این بوده و هست که بیشتر تناقضاتی را پُست کنیم که مورد توجه و قبول اساتید و مترجمان و شارحان مسلمان و حوزوی خودتان است. حال طبق گمان شما فیاضی، شيروانى، محمدی خراسانی، رضایی و... از المنطق اشکالتراشی کردهاند؟ نخوانده ملا شدند؟ یک دور هم کتاب را - ولو ترجمهاش - نخواندهاند؟ و العهدة علی الراوی!
@islie
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
در پُستهای اسبق شاتهایی ارسال کردیم با عنوان «تناقضات درونیِ منطق مظفر» که چنانکه پیداست اشارهای بود بر ناسازگاریهای تعاریف، استدلالات، قواعد و مثالهای درونی و مختار و منتخب محمدرضا مظفر. متوجه شدیم که یک نفر از اسلامگرایان در ضمن ابراز و بروز هیجانات…
- ادامه:
بنابراین توجه و دقت بفرمایید که ما قصد نداریم یک سالبه کلیه (هیچ تعریف و قاعده مطابق با واقعی در المنطق نیست) را اثبات کنیم، ما تنها قصد داریم یک موجبه کلیه (هر آنچه در المنطق آمده، حق است) را نقض کنیم.
در ادامه نقل به معنا بیان شد که ما بدیهیات را منکریم زیرا در برابر منطق مسلمانان، تاب و توان مقاومت و پایداری نداریم. جواب: اولاً بدیهیات را ارسطو تقریباً هزار سال پیش از انعقاد نطفه محمد بن عبدالله مطرح کرده بود و بودند کسانی که هم قبل از ارسطو و هم بعد از ارسطو، شاک و منکر به بدیهیات بشوند. ثانیاً ما از باور و عمل به بدیهیات کسی را نهی نکردیم، ما واقعنمایی آنها و اعتبار سیستمهای مبناگرا را نفی کردیم، وگرنه بدون هیچ شکی باور و عمل مطابق با اصول بدیهیی مانند اصل عدم تناقض و اصل هوهویت کاملاً موجه و بجاست. ثالثاً ظاهراً شما در اتمسفر جهان فعلی تنفس نمیکنید که با شکاکیت بهروز-شده جهان جدید بیگانهاید که فوراً این تشکیکات را معلول ترس و لرز ما دانستید. رابعاً خلط انگیزه و انگیخته مغالطه نیست؟ پاسخ تشکیکات را بدهید، مقام تعلیل و تبیین انگیزه غیر از مقام دفاع و نقد است. خامساً اگر ما واقعنمایی و صدق یقینی بدیهیات را هم بپذیریم، شما همچنان درماندهاید در اثبات حقانیت، وحیانیت و اصول دین خودتان. سادساً به محضر شما عرض میکنم که مسلمانان و نواندیشان اسلامی شما در تشکیک در بدیهیات و اصول منطقی-عقلی و قواعد بینالاذهانی و جهانشمول، گوی سبقت را از ما ربودهاند و سالهاست برای توجیه و دفاع از دین به نظریات نسبیگرایانه مانند نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین پناه بردهاند. دکتر بیژن عبدالکریمی مشتی از خروار است که بارها صراحتاً گفته و میگوید: «اگر عقل در معنایی باشد که سنت متافیزیک یونانی مطرح میکند، یعنی عقل آن چیزی باشد که «ارسطو» میفهمد، دکارت میفهمد، کانت میفهمد، مسیح هیچ عقلی نداشت! و مسیح دیوانه بود. اما عقل مسیح آنچه که مسیح به منزله عقل درک میکند، آنچه که محمد به منزله عقل درک میکند، آنچه که ابراهیم به منزله عقل درک میکند، آنچه که بودا به منزله عقل درک میکند، به هیچ وجه با عقل لوژیسیستی و راسیونالیسم خشک و بیروح ارسطویی متافیزیکی کانتی دکارتی اصلاً نسبت ندارد. من بارها گفتم اگر شما با عقل مدرن سراغ کتب مقدس بروید، کتب مقدس مجموعی از مزخرفات است! مجموعی از مزخرفات است.»
با آرزوی عقلانیت و وجدان
@islie
بنابراین توجه و دقت بفرمایید که ما قصد نداریم یک سالبه کلیه (هیچ تعریف و قاعده مطابق با واقعی در المنطق نیست) را اثبات کنیم، ما تنها قصد داریم یک موجبه کلیه (هر آنچه در المنطق آمده، حق است) را نقض کنیم.
در ادامه نقل به معنا بیان شد که ما بدیهیات را منکریم زیرا در برابر منطق مسلمانان، تاب و توان مقاومت و پایداری نداریم. جواب: اولاً بدیهیات را ارسطو تقریباً هزار سال پیش از انعقاد نطفه محمد بن عبدالله مطرح کرده بود و بودند کسانی که هم قبل از ارسطو و هم بعد از ارسطو، شاک و منکر به بدیهیات بشوند. ثانیاً ما از باور و عمل به بدیهیات کسی را نهی نکردیم، ما واقعنمایی آنها و اعتبار سیستمهای مبناگرا را نفی کردیم، وگرنه بدون هیچ شکی باور و عمل مطابق با اصول بدیهیی مانند اصل عدم تناقض و اصل هوهویت کاملاً موجه و بجاست. ثالثاً ظاهراً شما در اتمسفر جهان فعلی تنفس نمیکنید که با شکاکیت بهروز-شده جهان جدید بیگانهاید که فوراً این تشکیکات را معلول ترس و لرز ما دانستید. رابعاً خلط انگیزه و انگیخته مغالطه نیست؟ پاسخ تشکیکات را بدهید، مقام تعلیل و تبیین انگیزه غیر از مقام دفاع و نقد است. خامساً اگر ما واقعنمایی و صدق یقینی بدیهیات را هم بپذیریم، شما همچنان درماندهاید در اثبات حقانیت، وحیانیت و اصول دین خودتان. سادساً به محضر شما عرض میکنم که مسلمانان و نواندیشان اسلامی شما در تشکیک در بدیهیات و اصول منطقی-عقلی و قواعد بینالاذهانی و جهانشمول، گوی سبقت را از ما ربودهاند و سالهاست برای توجیه و دفاع از دین به نظریات نسبیگرایانه مانند نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین پناه بردهاند. دکتر بیژن عبدالکریمی مشتی از خروار است که بارها صراحتاً گفته و میگوید: «اگر عقل در معنایی باشد که سنت متافیزیک یونانی مطرح میکند، یعنی عقل آن چیزی باشد که «ارسطو» میفهمد، دکارت میفهمد، کانت میفهمد، مسیح هیچ عقلی نداشت! و مسیح دیوانه بود. اما عقل مسیح آنچه که مسیح به منزله عقل درک میکند، آنچه که محمد به منزله عقل درک میکند، آنچه که ابراهیم به منزله عقل درک میکند، آنچه که بودا به منزله عقل درک میکند، به هیچ وجه با عقل لوژیسیستی و راسیونالیسم خشک و بیروح ارسطویی متافیزیکی کانتی دکارتی اصلاً نسبت ندارد. من بارها گفتم اگر شما با عقل مدرن سراغ کتب مقدس بروید، کتب مقدس مجموعی از مزخرفات است! مجموعی از مزخرفات است.»
با آرزوی عقلانیت و وجدان
@islie
●دستور ائمه شیعه به زندانی کردن زنان در خانهها
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن أبيه، عن وهب، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام) خلق الرجال من الأرض وإنما همهم في الأرض و خلقت المرأة من الرجال وإنما همها في الرجال،احبسوا نساءكم يا معاشر الرجال.
📚الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
آقای سپهروز مولودی در کتاب خود(عایشه در زمان محمد) به این روایت استناد میکند و ترجمه آن را نیز میآورد:
امام علی گفت: خدای متعال مردان را از زمین خلق نمود، این است که تمام همت آنها به آب و خاک مصروف است و زنان را از مردان خلق فرمود و جز این نیست که تمام توجه و مقصد زنان به مردان است؛ پس تا میتوانید زنان خود را حبس نمایید و ای جماعت رجال، آنها را از مردان حفظ کنید.
📚کتاب عایشه در حیات محمد، نوشته سهپروز مولودی، صفحه ۴۷
همین روایت با اسنادی دیگر نیز آمده است
عنه أبي (رحمه الله) قال حدثنا سعد بن عبد اللّه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن يحيى الخزاز عن غياث بن أبي إبراهيم عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) قال إن المرأة خلقت من الرجل و إنما همتها فيالرجال فاحبسوا نساءكم و إن الرجل خلق من الأرض و إنما همته في الأرض.
📚مسند الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد(ع) نویسنده : العطاردي، الشيخ عزيز الله جلد : ۱۶ صفحه : ۲۵۶
📚علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق، صفحه : ۴۸۶ و ۴۸۷، انتشارات دارالمرتضی بیروت
ترجمه آیت الله محمد جواد ذهنی تهرانی: از امام صادق نقل شده است که ایشان گفتند: زن از مرد آفريده شده لذا قصد و توجّه زنها به مردان معطوف است از اين رو زنان را در خانهها حبس و حفظ نماييد ولى مرد چون از زمين خلق شده تمام همّت و قصد او به خاك متوجّه مىباشد.
📚ترجمه علل الشرایع، جلد ۲ صفحه ۵۹۳
✍🏻همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه مثل امام علی و امام صادق، گفتهاند که زنان را باید در خانه ها حبس کنید.
یک سوال از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند؟
در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس و زندانی شدن دارند؟
@islie
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن أبيه، عن وهب، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام) خلق الرجال من الأرض وإنما همهم في الأرض و خلقت المرأة من الرجال وإنما همها في الرجال،احبسوا نساءكم يا معاشر الرجال.
📚الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۵ صفحه : ۳۳۷
آقای سپهروز مولودی در کتاب خود(عایشه در زمان محمد) به این روایت استناد میکند و ترجمه آن را نیز میآورد:
امام علی گفت: خدای متعال مردان را از زمین خلق نمود، این است که تمام همت آنها به آب و خاک مصروف است و زنان را از مردان خلق فرمود و جز این نیست که تمام توجه و مقصد زنان به مردان است؛ پس تا میتوانید زنان خود را حبس نمایید و ای جماعت رجال، آنها را از مردان حفظ کنید.
📚کتاب عایشه در حیات محمد، نوشته سهپروز مولودی، صفحه ۴۷
همین روایت با اسنادی دیگر نیز آمده است
عنه أبي (رحمه الله) قال حدثنا سعد بن عبد اللّه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن يحيى الخزاز عن غياث بن أبي إبراهيم عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) قال إن المرأة خلقت من الرجل و إنما همتها فيالرجال فاحبسوا نساءكم و إن الرجل خلق من الأرض و إنما همته في الأرض.
📚مسند الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد(ع) نویسنده : العطاردي، الشيخ عزيز الله جلد : ۱۶ صفحه : ۲۵۶
📚علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق، صفحه : ۴۸۶ و ۴۸۷، انتشارات دارالمرتضی بیروت
ترجمه آیت الله محمد جواد ذهنی تهرانی: از امام صادق نقل شده است که ایشان گفتند: زن از مرد آفريده شده لذا قصد و توجّه زنها به مردان معطوف است از اين رو زنان را در خانهها حبس و حفظ نماييد ولى مرد چون از زمين خلق شده تمام همّت و قصد او به خاك متوجّه مىباشد.
📚ترجمه علل الشرایع، جلد ۲ صفحه ۵۹۳
✍🏻همانطور که خودتان مشاهده کردید ائمه شیعه مثل امام علی و امام صادق، گفتهاند که زنان را باید در خانه ها حبس کنید.
یک سوال از شما مردم: آیا یک انسان عاقل و شرافتمند میگوید که مردان باید زنانشان را در خانهها حبس و زندانی کنند؟
در اسلام اهانت به زنان، کوچکشمردن آنان و برده دانستن آنها به نهایت حد خود در مقایسه با حتی ادیان دیگر رسیده است؛ آیا وقت آن نرسیده که این دین تروریستی و ضد بشری و جنایتکارانه را به دور بیاندازید؟
آیا زنان عاقل و باشعور این سخنان مزخرف و ضد بشری ائمه شیعه را برای خود میپسندند؟ آیا آنان علاقه به حبس و زندانی شدن دارند؟
@islie