این روزها، دوباره جامعهی ما درگیر دودستگی و شکافی بسیار عظیم شده است. دوباره ما ایرانیان در مقابل هم جبهه تشکیل دادهایم، البته طبق معمول نه چون دشمنی داریم، بلکه چون دردهای مشترکمان را از زوایای متفاوتی میبینیم. حملهی اخیر اسرائیل به ایران نهتنها تلفات و خسارات جانی و مادی داشت، بلکه شکافهای فکری و معنوی میان ما را هم عمیقتر کرد.
یک نکتهی واضح را ایضاح کنیم: هیچ انسانی از جنگ، خونریزی و کشتهشدن هموطنانش، ولو یک نفر باشد، دلشاد و راضی نمیشود. ما هم که نقدی جدی به حکومت داریم و این حمله را تا حدی واکنشی طبیعی به رفتارهای بسیار تحریکآمیز و لجوجانهی جاا میدانیم، از مرگ مردم بیدفاع، متأسفیم و قطعاً آن را محکوم میدانیم. اما از آن طرف، نمیتوانیم مانند یک ناسیونالیست کودک و خام چشم ببندیم بر اینکه خود این حکومت، با سیاستهای بیجای توسعهطلبانه، سرکوبگرانه، لجوجانه و بیفکر در منطقه، زمینهساز این تقابلها شده است.
آیا واقعاً راه دیگری جز این باقی مانده بود؟ آیا دههها سیاست بیپاسخگویی، هزینهتراشی برای ملت، و بهخطرانداختن منافع ملی و منطقهای و جهانی، نباید بالاخره با تبعاتی مواجه میشد؟ متأسفانه بله، مردمی هم این وسط قربانیاند، اما عامل اصلی این رنج، ساختاری است که سالهاست کشور را به لبهی پرتگاه کشانده.
قطع به یقین ما حامی خونریزی نیستیم و هر انسان عاقلی این را میفهمد. ما فقط خواهان پایان چرخهای هستیم که ایران را گروگان سیاستهای غیرپاسخگو و لجوجانه و کور و هیجانی کرده است. خواستهی ما صلح، زندگی، آزادی و آیندهای روشن برای ایران است که با تداوم وضع موجود هرگز بهدست نخواهد آمد.
بهتر آن است که بهجای حمله به هم و دشمنی، درد را بشناسیم و عاملش را درست تشخیص داده و آسیبشناسی کنیم. عزاداری و غصه برای مردم قربانی و نقد و نفی حکومت و سیاستهای آن، میتوانند هر دو همزمان در دل یک انسان موجود باشند و هیچ تضاد و تنافری با هم ندارند.
پارادوکس صلح همین است، درگیری با جنگ، برای رسیدن به صلح. همهی صلحطلبان عاقل جهان میدانند که از جنگ گزیری نیست چون جنگ لازمه و پیششرط صلح عمیق و پایدار است. نفی هر جنگی به نحو مطلق میشود اتوپیانیسم! یعنی آرمانشهرگرایی خام.
کشتهشدن مردم عادی شر است و رنج. اما عامل آن کیست؟ لجاجت حکومت بر حماقت. حقش بود یک ایران بهخاطر یک نوارک غزه به گند کشیده شود؟ شما یک ایران را قربانی یک نوار مسموم و بیمارتر از خودتان کردید؟! زور ما که نرسید شما را متوقف کنیم، خودتان هم که توقف ندارید. پس یک نیروی خارجی آن هم در دفاع از موجودیت خود باید اقدام به توقیف شما کند.
متخصصان گفتند، نشنیدید، مردم و عوام خواهش کردند، اعتناء نکردید، قدرتها آماده مذاکره شدند، خواستید فقط برای خود وقت بخرید، خب آیا چارهای مانده بود غیر از اینکه با پتک بر سرتان بکوبند و مثل مگس تحقیرتان کنند؟ انتظار دارید بگذارند شمایی بمب هستهای داشته باشید که جنبه موشک هم ندارید و هواپیمای مسافربری خودی را میزنید و بعد از چند روز انکار میگویید خطای انسانی بود؟ آنهایی که الان از شما دفاع میکنند آیا عقل و قدرت تشخیصی دارند؟!
@islie
یک نکتهی واضح را ایضاح کنیم: هیچ انسانی از جنگ، خونریزی و کشتهشدن هموطنانش، ولو یک نفر باشد، دلشاد و راضی نمیشود. ما هم که نقدی جدی به حکومت داریم و این حمله را تا حدی واکنشی طبیعی به رفتارهای بسیار تحریکآمیز و لجوجانهی جاا میدانیم، از مرگ مردم بیدفاع، متأسفیم و قطعاً آن را محکوم میدانیم. اما از آن طرف، نمیتوانیم مانند یک ناسیونالیست کودک و خام چشم ببندیم بر اینکه خود این حکومت، با سیاستهای بیجای توسعهطلبانه، سرکوبگرانه، لجوجانه و بیفکر در منطقه، زمینهساز این تقابلها شده است.
آیا واقعاً راه دیگری جز این باقی مانده بود؟ آیا دههها سیاست بیپاسخگویی، هزینهتراشی برای ملت، و بهخطرانداختن منافع ملی و منطقهای و جهانی، نباید بالاخره با تبعاتی مواجه میشد؟ متأسفانه بله، مردمی هم این وسط قربانیاند، اما عامل اصلی این رنج، ساختاری است که سالهاست کشور را به لبهی پرتگاه کشانده.
قطع به یقین ما حامی خونریزی نیستیم و هر انسان عاقلی این را میفهمد. ما فقط خواهان پایان چرخهای هستیم که ایران را گروگان سیاستهای غیرپاسخگو و لجوجانه و کور و هیجانی کرده است. خواستهی ما صلح، زندگی، آزادی و آیندهای روشن برای ایران است که با تداوم وضع موجود هرگز بهدست نخواهد آمد.
بهتر آن است که بهجای حمله به هم و دشمنی، درد را بشناسیم و عاملش را درست تشخیص داده و آسیبشناسی کنیم. عزاداری و غصه برای مردم قربانی و نقد و نفی حکومت و سیاستهای آن، میتوانند هر دو همزمان در دل یک انسان موجود باشند و هیچ تضاد و تنافری با هم ندارند.
پارادوکس صلح همین است، درگیری با جنگ، برای رسیدن به صلح. همهی صلحطلبان عاقل جهان میدانند که از جنگ گزیری نیست چون جنگ لازمه و پیششرط صلح عمیق و پایدار است. نفی هر جنگی به نحو مطلق میشود اتوپیانیسم! یعنی آرمانشهرگرایی خام.
کشتهشدن مردم عادی شر است و رنج. اما عامل آن کیست؟ لجاجت حکومت بر حماقت. حقش بود یک ایران بهخاطر یک نوارک غزه به گند کشیده شود؟ شما یک ایران را قربانی یک نوار مسموم و بیمارتر از خودتان کردید؟! زور ما که نرسید شما را متوقف کنیم، خودتان هم که توقف ندارید. پس یک نیروی خارجی آن هم در دفاع از موجودیت خود باید اقدام به توقیف شما کند.
متخصصان گفتند، نشنیدید، مردم و عوام خواهش کردند، اعتناء نکردید، قدرتها آماده مذاکره شدند، خواستید فقط برای خود وقت بخرید، خب آیا چارهای مانده بود غیر از اینکه با پتک بر سرتان بکوبند و مثل مگس تحقیرتان کنند؟ انتظار دارید بگذارند شمایی بمب هستهای داشته باشید که جنبه موشک هم ندارید و هواپیمای مسافربری خودی را میزنید و بعد از چند روز انکار میگویید خطای انسانی بود؟ آنهایی که الان از شما دفاع میکنند آیا عقل و قدرت تشخیصی دارند؟!
@islie
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد ❌
این عوعو شما سگان نیز بگذرد ✅
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد ❌
گرد سم شما خران نیز بگذرد ✅
شما سگ و خر ندارید، شما خودتان سگ هار و خر بیعار هستید. یک قرن، طول یک پلکزدن مادر تاریخ است، عمر عاریتی شما از نصف یک پلکزدنش هم کمتر است. نه دیر است و نه به احتمال قوی دور، که این عوعو شما سگان و گرد سم شما خران نیز بگذرد.
@islie
این عوعو سگان شما نیز بگذرد ❌
این عوعو شما سگان نیز بگذرد ✅
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد ❌
گرد سم شما خران نیز بگذرد ✅
شما سگ و خر ندارید، شما خودتان سگ هار و خر بیعار هستید. یک قرن، طول یک پلکزدن مادر تاریخ است، عمر عاریتی شما از نصف یک پلکزدنش هم کمتر است. نه دیر است و نه به احتمال قوی دور، که این عوعو شما سگان و گرد سم شما خران نیز بگذرد.
@islie
تلافی «ساختمون» نارمک، در قلب تلآویو!
یه ساختمون مسکونی شهروندان عادی رو زدن، این یارو میگه تلافی ساختمون نارمک!
یعنی الان مسئله تو خود ساختموناست؟ سران سپاه و دانشمندان هستهای از چهارتا شیشه و آجر کمترن؟ خاک بر سرت! 😂🤦♂
@islie
یه ساختمون مسکونی شهروندان عادی رو زدن، این یارو میگه تلافی ساختمون نارمک!
یعنی الان مسئله تو خود ساختموناست؟ سران سپاه و دانشمندان هستهای از چهارتا شیشه و آجر کمترن؟ خاک بر سرت! 😂🤦♂
@islie
دوستان عزیزم لطفاً دقت کنید تکلیف یه موضوع گندیدهای رو خیلی صریح روشن کنیم
ما تا میاییم دفاع میکنیم از حقوق زنان، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، سایر قومیتها، جمهوریت و بقیه موارد مشابه، یه عده احمق فوراً انگ چپگرایی میزنند و منظورشون چیه؟ معمولاً کمونیسم و مارکسیسم!
چرا اینقدر صفر و صدی هستید؟ چرا نمیفهمید ما با یک طیف بسیار وسیع و دقیق مواجهیم؟ مگه دفاع از حقوق و کرامت انسانها، اصلاً تحزب و جناحبندی سیاسی داره؟ نمیخواهید بفهمید که موضوع همیشه سیاسی نیست؟ گاهی فلسفی و حقوقی و انسانی است!
عیب اول شما سیاستزدگی عمیقه و عیب دومتون اینه که در همین سیاست هم توجه به طیفهای التقاطی و متکثر ندارید و همهچیز رو صفر - صد و سیاه - سفید میبینید!
از اون طرف هم یه عده حب وطن رو فوراً به راستگرایی و فاشیسم ربط میدهند
موردی نیست، به همین روال ادامه بدید، اما این رو بدونید که شما به معنای واقعی کلمه یک #احمق هستید
@islie
@khod2
ما تا میاییم دفاع میکنیم از حقوق زنان، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، سایر قومیتها، جمهوریت و بقیه موارد مشابه، یه عده احمق فوراً انگ چپگرایی میزنند و منظورشون چیه؟ معمولاً کمونیسم و مارکسیسم!
چرا اینقدر صفر و صدی هستید؟ چرا نمیفهمید ما با یک طیف بسیار وسیع و دقیق مواجهیم؟ مگه دفاع از حقوق و کرامت انسانها، اصلاً تحزب و جناحبندی سیاسی داره؟ نمیخواهید بفهمید که موضوع همیشه سیاسی نیست؟ گاهی فلسفی و حقوقی و انسانی است!
عیب اول شما سیاستزدگی عمیقه و عیب دومتون اینه که در همین سیاست هم توجه به طیفهای التقاطی و متکثر ندارید و همهچیز رو صفر - صد و سیاه - سفید میبینید!
از اون طرف هم یه عده حب وطن رو فوراً به راستگرایی و فاشیسم ربط میدهند
موردی نیست، به همین روال ادامه بدید، اما این رو بدونید که شما به معنای واقعی کلمه یک #احمق هستید
@islie
@khod2
دروغها و خرافات اسلام
تلافی «ساختمون» نارمک، در قلب تلآویو! یه ساختمون مسکونی شهروندان عادی رو زدن، این یارو میگه تلافی ساختمون نارمک! یعنی الان مسئله تو خود ساختموناست؟ سران سپاه و دانشمندان هستهای از چهارتا شیشه و آجر کمترن؟ خاک بر سرت! 😂🤦♂ @islie
We have never heard the devil's side of the story, God wrote all the book! - Anatole France
@islie
@islie
تقریباً همگی میدانیم که بهطور عام در شبکههای تلویزیونی جهان و بهطور خاص آنها که پخش زنده دارند و بهطور اخص آنها که شبکههای ملی و رسمی اخبارند، برای مجریان مجموعهای از آموزشها و آزمونها در نظر گرفته میشود، از جمله تمرینهای مربوط به مدیریت استرس، کنترل ترس و واکنش در برابر بحرانهای ناگهانی مانند قطع صدا / برق، حملات نظامی / طبیعی، اختلالات شدید فنی و...
در نتیجه، واکنش خونسردانه آن خانم مجری در مواجهه با انفجار در استودیوی صداوسیمای جاا، ولو برای بینندگان عادی ممکن است «قابل تحسین و حماسی» بهنظر برسد، اما در واقع علت آن نه شجاعت استعدادی و ذاتی، بلکه آموزشها و تمرینات دقیق و علمی و مکرر و البته انضباطی پادگانی است که بر صداوسیما حاکم است.
او راهی جز ماندن و درسپسدادن نداشت. حتی برای خروج اضطراری هم باید منتظر دستور میماند، چون همهچیز در این ساختار، سلسله مراتب دارد و دستوری و نظامی است، حتی نجات جان خود!
اما قبل از همه اینها، مردم ایران کم ندیدهاند از این صحنهها.
بارها در طول سالیان گذشته، چهرههایی از روحانیون، مجریان یا سایر شخصیتهای رسانهای بهظاهر آرام، دلسوز و معقول را دیدهایم که پس از مدتی، پردهها کنار رفته و روشن شده که از استادان بازیگری و نمایشهای حکومتی بودهاند.
در واقع آنها شجاع نیستند، عاقل نیستند، عالم نیستند، قوی نیستند، اخلاقی نیستند، حتی گاهی متدین هم نیستند، آنها فقط استاد بازیگری و نمایش و فریباند.
بنابراین، نه آن آرامش و تسلط تمرینشده نشانه دلاوری است و نه آن صحنه، سندی از مشروعیت.
ما آموختهایم که در این رژیم فریبکار، سکوت، لبخند، اشک، خطابه و هر چیز دیگر همه بخشهایی از روایتهای ساختگی و از پیش تنظیمشده هستند. نمایشی که در ظاهر خودجوش و طبیعی و روزمره است اما به اندازه فیلمهای هالیوودی هزینه و تمرین و سناریو و فیلمبردار دارد و کارگردانان آن در پشت صحنه بهدقت در حال کنترل این نمایشاند.
فکر میکنم شجاعت بینمایش را همه آن کسانی به یادگیر گذاشتند که نیازی به ذکر نامشان نیست. چون اگر بخواهم نام بیاورم باید هزاران کاراکتر به این پست اضافه کنم و البته نمیتوانم ترجیح بلامرجح کنم و فقط اسامی بعضی از آن قهرمانان را فهرست کنم.
من متأسفم برای همه کسانی که در این چند ساعت دوباره فریب نمایشهای از پیش تعیین و تمرینشده این رژیم را خوردند و از یاد بردند که قهرمانان بینمایش و شجاع این ملت چه کسانی بودند.
@islie
در نتیجه، واکنش خونسردانه آن خانم مجری در مواجهه با انفجار در استودیوی صداوسیمای جاا، ولو برای بینندگان عادی ممکن است «قابل تحسین و حماسی» بهنظر برسد، اما در واقع علت آن نه شجاعت استعدادی و ذاتی، بلکه آموزشها و تمرینات دقیق و علمی و مکرر و البته انضباطی پادگانی است که بر صداوسیما حاکم است.
او راهی جز ماندن و درسپسدادن نداشت. حتی برای خروج اضطراری هم باید منتظر دستور میماند، چون همهچیز در این ساختار، سلسله مراتب دارد و دستوری و نظامی است، حتی نجات جان خود!
اما قبل از همه اینها، مردم ایران کم ندیدهاند از این صحنهها.
بارها در طول سالیان گذشته، چهرههایی از روحانیون، مجریان یا سایر شخصیتهای رسانهای بهظاهر آرام، دلسوز و معقول را دیدهایم که پس از مدتی، پردهها کنار رفته و روشن شده که از استادان بازیگری و نمایشهای حکومتی بودهاند.
در واقع آنها شجاع نیستند، عاقل نیستند، عالم نیستند، قوی نیستند، اخلاقی نیستند، حتی گاهی متدین هم نیستند، آنها فقط استاد بازیگری و نمایش و فریباند.
بنابراین، نه آن آرامش و تسلط تمرینشده نشانه دلاوری است و نه آن صحنه، سندی از مشروعیت.
ما آموختهایم که در این رژیم فریبکار، سکوت، لبخند، اشک، خطابه و هر چیز دیگر همه بخشهایی از روایتهای ساختگی و از پیش تنظیمشده هستند. نمایشی که در ظاهر خودجوش و طبیعی و روزمره است اما به اندازه فیلمهای هالیوودی هزینه و تمرین و سناریو و فیلمبردار دارد و کارگردانان آن در پشت صحنه بهدقت در حال کنترل این نمایشاند.
فکر میکنم شجاعت بینمایش را همه آن کسانی به یادگیر گذاشتند که نیازی به ذکر نامشان نیست. چون اگر بخواهم نام بیاورم باید هزاران کاراکتر به این پست اضافه کنم و البته نمیتوانم ترجیح بلامرجح کنم و فقط اسامی بعضی از آن قهرمانان را فهرست کنم.
من متأسفم برای همه کسانی که در این چند ساعت دوباره فریب نمایشهای از پیش تعیین و تمرینشده این رژیم را خوردند و از یاد بردند که قهرمانان بینمایش و شجاع این ملت چه کسانی بودند.
@islie
مسلمانان محترم کانال
ضمن عرض سلام، میدانیم و میدانید که اکثر عوام و تودههای شما، به نحو بسیار تقلیدی متدیناند. فعلاً کاری با آنهایی که عمرشان را مصروف علوم دینی کردهاند ندارم، اما بقیه:
قواعد و تعاریف نماز را از کجا گرفتهاید؟ پدر و مادر؟ آخوند محله؟ کتب درسی؟ چند سؤال بسیار ساده میپرسم، سعی کنید به آنها پاسخ قطعی بدهید و نمره مسلمانی خودتان را محاسبه کنید!
در نماز «تلفظ صحیح» چیست؟ آیا شامل تجوید هم میشود یا فقط صحت مخارج؟ یا هیچکدام یا چه؟ رعایت قواعد تجوید (مثل مدّ، ادغام، اخفاء...) در نماز واجب است یا مستحب؟ کدام واجب است و کدام نیست؟
اگر شخصی نتواند حرفی مانند «عین» یا «قاف» را از مخرج عربی ادا کند، حکم نماز او چیست؟
کسی که به خاطر لهجه غیرفصیح (مثلاً فارسی) تلفظ اشتباهی دارد، نماز او صحیح است؟
در موارد شک در تلفظ، اصل بر صحت است یا بطلان؟
آیا امکان دارد «احتیاط» در تلفظ باعث وسواس شرعی و گناه شود؟
اصلاً ملاک تشخیص «تلفظ صحیح» در نماز چیست؟ معیار کدام دوره یا لهجه است؟
آیا تفاوت لهجههای عربی (مثلاً مصری، لبنانی، خلیجی) میتواند بر معیار «تلفظ صحیح» تأثیر بگذارد؟
آیا رعایت دقیق قواعد صرفی - نحوی واجب است؟
توجه به امر تلفظ و ساحت الفاظ، روح و معنا و توجه نمازگزار را تضعیف نمیکند؟ اگر بکند چه حکمی دارد؟
آیا آموزش تلفظ دقیق عربی، بر همه مسلمانان واجب است؟ اگر بله، چه نهادی مسئول آن است؟
نتیجه:
اکثر شما پاسخ این سؤالات را نمیدانید، مگر نه؟ حال بگویید توجیهتان چیست؟
خدا کسی را به بیش از وسعش تکلیف نمیکند؟ مگر تحقیق در باب این سوالات واقعاً خارج از وسع شماست؟ وسع شما را چه کسی تعیین میکند؟ چقدر تلاش کردهاید و موفق نبودهاید؟ و کجاست که دیگر میتوان تلاشی نکرد؟
از مرجع تقلیدتان شنیدهاید؟ کجا؟ در کدام رساله؟ دقیقاً چه نوشته بود؟ مرجع تقلید شما واقعاً اعلم است در این امور؟ لازم نیست در مورد مرجع تقلید خود تجدید نظر کنید؟ نماز شمایی که پاسخ این سؤالات بسیار ساده را نمیدانید، باطل نیست؟ کجا خواندهاید؟ آنچه خواندهاید اعتبار دینی و شرعی و علمی داشته؟ از کجا میدانید؟ باز همان دانسته را از کجا میدانید؟ آیا دنیا محل آرامش و کسب درامد مادی است؟ اگر نه، چرا نمیروید در باب این سؤالات جستوجو کنید؟ معلم دینی، یا آخوند مسجد، آیا فلان سایت، یا بهمان فامیل، اینها اعتبار علمی و شرعی دارند؟ اگر بله، از کجا میدانید؟ و اگر نه، چرا اعتماد و تقلید میکنید؟
آیا همین که بگویید جاهل و ناتوان بودیم، شما را تبرئه میکند؟ مگر وسع تعلم و تحقیق نداشتید؟ مگر عقبمانده ذهنی بودید که نتوانید بیاموزید؟ وسع شما را چه کسی تعیین میکند؟ خودتان؟! فکر نمیکنید دین خدا و احکامش را بازیچه گرفتهاید؟ شاید بگویید این همه دقت در فروع دین لازم نیست. این را بر چه اساس میگویید؟ ملاک دقت معتدل و دقت مفرط چیست؟ چه کسی اینها را تعیین میکند؟ فروع دین را از کجا میشناسید؟ جایی خواندهاید؟ آنجا که خواندهاید واقعاً اعتبار داشته است؟ از کجا میدانید؟
@islie
ضمن عرض سلام، میدانیم و میدانید که اکثر عوام و تودههای شما، به نحو بسیار تقلیدی متدیناند. فعلاً کاری با آنهایی که عمرشان را مصروف علوم دینی کردهاند ندارم، اما بقیه:
قواعد و تعاریف نماز را از کجا گرفتهاید؟ پدر و مادر؟ آخوند محله؟ کتب درسی؟ چند سؤال بسیار ساده میپرسم، سعی کنید به آنها پاسخ قطعی بدهید و نمره مسلمانی خودتان را محاسبه کنید!
در نماز «تلفظ صحیح» چیست؟ آیا شامل تجوید هم میشود یا فقط صحت مخارج؟ یا هیچکدام یا چه؟ رعایت قواعد تجوید (مثل مدّ، ادغام، اخفاء...) در نماز واجب است یا مستحب؟ کدام واجب است و کدام نیست؟
اگر شخصی نتواند حرفی مانند «عین» یا «قاف» را از مخرج عربی ادا کند، حکم نماز او چیست؟
کسی که به خاطر لهجه غیرفصیح (مثلاً فارسی) تلفظ اشتباهی دارد، نماز او صحیح است؟
در موارد شک در تلفظ، اصل بر صحت است یا بطلان؟
آیا امکان دارد «احتیاط» در تلفظ باعث وسواس شرعی و گناه شود؟
اصلاً ملاک تشخیص «تلفظ صحیح» در نماز چیست؟ معیار کدام دوره یا لهجه است؟
آیا تفاوت لهجههای عربی (مثلاً مصری، لبنانی، خلیجی) میتواند بر معیار «تلفظ صحیح» تأثیر بگذارد؟
آیا رعایت دقیق قواعد صرفی - نحوی واجب است؟
توجه به امر تلفظ و ساحت الفاظ، روح و معنا و توجه نمازگزار را تضعیف نمیکند؟ اگر بکند چه حکمی دارد؟
آیا آموزش تلفظ دقیق عربی، بر همه مسلمانان واجب است؟ اگر بله، چه نهادی مسئول آن است؟
نتیجه:
اکثر شما پاسخ این سؤالات را نمیدانید، مگر نه؟ حال بگویید توجیهتان چیست؟
خدا کسی را به بیش از وسعش تکلیف نمیکند؟ مگر تحقیق در باب این سوالات واقعاً خارج از وسع شماست؟ وسع شما را چه کسی تعیین میکند؟ چقدر تلاش کردهاید و موفق نبودهاید؟ و کجاست که دیگر میتوان تلاشی نکرد؟
از مرجع تقلیدتان شنیدهاید؟ کجا؟ در کدام رساله؟ دقیقاً چه نوشته بود؟ مرجع تقلید شما واقعاً اعلم است در این امور؟ لازم نیست در مورد مرجع تقلید خود تجدید نظر کنید؟ نماز شمایی که پاسخ این سؤالات بسیار ساده را نمیدانید، باطل نیست؟ کجا خواندهاید؟ آنچه خواندهاید اعتبار دینی و شرعی و علمی داشته؟ از کجا میدانید؟ باز همان دانسته را از کجا میدانید؟ آیا دنیا محل آرامش و کسب درامد مادی است؟ اگر نه، چرا نمیروید در باب این سؤالات جستوجو کنید؟ معلم دینی، یا آخوند مسجد، آیا فلان سایت، یا بهمان فامیل، اینها اعتبار علمی و شرعی دارند؟ اگر بله، از کجا میدانید؟ و اگر نه، چرا اعتماد و تقلید میکنید؟
آیا همین که بگویید جاهل و ناتوان بودیم، شما را تبرئه میکند؟ مگر وسع تعلم و تحقیق نداشتید؟ مگر عقبمانده ذهنی بودید که نتوانید بیاموزید؟ وسع شما را چه کسی تعیین میکند؟ خودتان؟! فکر نمیکنید دین خدا و احکامش را بازیچه گرفتهاید؟ شاید بگویید این همه دقت در فروع دین لازم نیست. این را بر چه اساس میگویید؟ ملاک دقت معتدل و دقت مفرط چیست؟ چه کسی اینها را تعیین میکند؟ فروع دین را از کجا میشناسید؟ جایی خواندهاید؟ آنجا که خواندهاید واقعاً اعتبار داشته است؟ از کجا میدانید؟
@islie
دروغها و خرافات اسلام pinned «مسلمانان محترم کانال ضمن عرض سلام، میدانیم و میدانید که اکثر عوام و تودههای شما، به نحو بسیار تقلیدی متدیناند. فعلاً کاری با آنهایی که عمرشان را مصروف علوم دینی کردهاند ندارم، اما بقیه: قواعد و تعاریف نماز را از کجا گرفتهاید؟ پدر و مادر؟ آخوند محله؟…»
دروغها و خرافات اسلام
مسلمانان محترم کانال ضمن عرض سلام، میدانیم و میدانید که اکثر عوام و تودههای شما، به نحو بسیار تقلیدی متدیناند. فعلاً کاری با آنهایی که عمرشان را مصروف علوم دینی کردهاند ندارم، اما بقیه: قواعد و تعاریف نماز را از کجا گرفتهاید؟ پدر و مادر؟ آخوند محله؟…
شاید بگویید همانطور که در فیزیک و شیمی و پزشکی به متخصصان رجوع و اعتماد میکنیم، اینجا هم همین کار را میکنیم.
سؤال:
وقتی در مورد یک مدعای پزشکی یا فیزیکی، دو یا چند پزشک یا دو یا چند فیزیکدان نظر متضادی دارند، شما کدام را انتخاب میکنید و چرا؟ در متخصصان و عالمان دینی هم اختلاف نظر فراوان است، خیلی بیشتر از علوم پزشکی و فیزیکی. از بین آنها کدام را ترجیح میدهید؟ ملاکتان تعداد بیشتر است؟ مگر توسل به تعداد بیشتر در منطق مغالطه نیست؟ تعداد که به تنهایی قدرت علمی ندارد. پس ملاکتان چیست؟ همین سؤالات من را درباره آن ملاکها از خودتان بپرسید و سعی کنید به آنها جواب دهید.
فیزیک و پزشکی مگر دین خدا هستند؟ مگر سرنوشت ابدی و اخروی ما وابسته به آنهاست؟ اصلاً از کجا میدانید همین رجوع به متخصصان فیزیک و پزشکی درست است؟ در چه شرایطی درست است و در چه شرایطی غلط است؟ چگونه تخصص را تشخیص دهیم؟ همین که دانشگاه تهران یا حوزه قم بگوید شخص متخصص است، کافی و درست است؟ اعتبار خود دانشگاه تهران یا حوزه قم از کجا آمده است؟ چطور میتوانید از سوءنیت و فریب متخصصان مطلع بشوید؟ همیشه که جلوه بیرونی و ظاهری ندارد!
جواب اینها را که پیدا کردید و مسلط شدید، بیایید صدها سؤال دیگر مطرح کنم.
همین سؤالات را میشود درباره اصول دین هم پرسید.
اگر به سؤالات من بیاعتنائی کنید در آن دنیا مسئول یا گناهکار یا حتی جهنمی نمیشوید؟ از کجا میدانید؟
@islie
سؤال:
وقتی در مورد یک مدعای پزشکی یا فیزیکی، دو یا چند پزشک یا دو یا چند فیزیکدان نظر متضادی دارند، شما کدام را انتخاب میکنید و چرا؟ در متخصصان و عالمان دینی هم اختلاف نظر فراوان است، خیلی بیشتر از علوم پزشکی و فیزیکی. از بین آنها کدام را ترجیح میدهید؟ ملاکتان تعداد بیشتر است؟ مگر توسل به تعداد بیشتر در منطق مغالطه نیست؟ تعداد که به تنهایی قدرت علمی ندارد. پس ملاکتان چیست؟ همین سؤالات من را درباره آن ملاکها از خودتان بپرسید و سعی کنید به آنها جواب دهید.
فیزیک و پزشکی مگر دین خدا هستند؟ مگر سرنوشت ابدی و اخروی ما وابسته به آنهاست؟ اصلاً از کجا میدانید همین رجوع به متخصصان فیزیک و پزشکی درست است؟ در چه شرایطی درست است و در چه شرایطی غلط است؟ چگونه تخصص را تشخیص دهیم؟ همین که دانشگاه تهران یا حوزه قم بگوید شخص متخصص است، کافی و درست است؟ اعتبار خود دانشگاه تهران یا حوزه قم از کجا آمده است؟ چطور میتوانید از سوءنیت و فریب متخصصان مطلع بشوید؟ همیشه که جلوه بیرونی و ظاهری ندارد!
جواب اینها را که پیدا کردید و مسلط شدید، بیایید صدها سؤال دیگر مطرح کنم.
همین سؤالات را میشود درباره اصول دین هم پرسید.
اگر به سؤالات من بیاعتنائی کنید در آن دنیا مسئول یا گناهکار یا حتی جهنمی نمیشوید؟ از کجا میدانید؟
@islie
آب و برق و گاز و اینترنت و همهچیز یک کشور شده ماسماسک دست اینها، هر وقت اراده کنند قطعش میکنند. کرامت و زندگی انسان برای این حرامزادگان خالی از هر ارزشی است. تف به گور بنیانگذاران شما، از اولیش تا همین آخریش. پدرسگها! با جامعه انسانی طرفاید نه مشتی موش آزمایشگاهی. جامعه باید هدف شما باشد نه وسیلهیتان. باید رید به آن کتاب مقدسی که نتوانست کثیری از پیروانش را رام و آدم کند.
قدرتهای جهانی با سایر حکومتها معمولاً هیچ کاری ندارند هر چقدر هم که آن سایر حکومتها وحشی و خشن و احمقانه باشند. نمونهاش هم کره شمالی! اما جاا چون خودش پا روی دم قدرتها گذاشت و ایجاد تزاحم کرد، آنها مجبور شدند علیهش اقدام کنند وگرنه هرگز اقدامی نمیکردند. فراموش نکنید در قرن حاضر ملتها به تنهایی قدرت سرنگونی هیچ حکومتی را ندارند! چون علم و فناوری جدید قدرت بینظیری به حکومتها داده که جوامع هر چقدر هم پرشمار باشند، از پس مقابله با آن برنمیآیند. حال که جاا با حماقتهای خودش قدرتهای جهانی را به جان خودش انداخته باید از فرصت استفاده کرد (البته نه اینکه بیگدار به آب زد! غفلت یا تغافل باعث پشیمانیهای عمیق و طولانی خواهد شد، خطر جدی وجود دارد). اگر جاا در برابر قدرتها کوتاه بیایید هیچکس مانعش نیست که به جان مردم ایران بیفتد و آنوقت ما به تنهایی هرگز توان مقابله با آن را نداریم ولو بدترین بلاها را بر سرمان بیاورد!
@islie
@islie
تو را آزادی نام نهادهاند، لیک در میانه قفسی به وسعت ایران قد کشیدهای
چه طنزی است در تقدیر تو؟!
که «آزادی» را بر محور و میدان تو حک کردهاند
اما هر صبح، آفتاب از پس دیوارهای زندانی بر تو میتابد
به مساحت تهران، به وسعت ایران!
تو نماد چه هستی؟
نماد آزادیهای یواشکی در قلب زندانی امنیتی؟
یا نماد آن آزادی که نیامده اما بالاخره خواهد آمد؟
یا نماد همه آزادیخواهان ایرانی؟ که به احترام زنده و مردهیشان در دل ایران ایستادهای؟
دقیق نمیدانم، فقط میدانم کسانی نام آزادی را بر تو نهادهاند که خود قاتلان زنجیرهای و دشمنان خونی «آزادی» بودند.
@islie
چه طنزی است در تقدیر تو؟!
که «آزادی» را بر محور و میدان تو حک کردهاند
اما هر صبح، آفتاب از پس دیوارهای زندانی بر تو میتابد
به مساحت تهران، به وسعت ایران!
تو نماد چه هستی؟
نماد آزادیهای یواشکی در قلب زندانی امنیتی؟
یا نماد آن آزادی که نیامده اما بالاخره خواهد آمد؟
یا نماد همه آزادیخواهان ایرانی؟ که به احترام زنده و مردهیشان در دل ایران ایستادهای؟
دقیق نمیدانم، فقط میدانم کسانی نام آزادی را بر تو نهادهاند که خود قاتلان زنجیرهای و دشمنان خونی «آزادی» بودند.
@islie
این جمهوری اسلامی یه سری حماقتهای خاص و بچگانهای هم داره! 😂 در اپهای داخلی مثل سروش، همون اموجیهای تلگرام رو آورده ولی بعضیش رو حذف کرده. قبلاً این اموجی «🖕» رو هم نداشت ولی پیشرفت کردن و افزودن. جالب اینه هنوز چند اموجی وجود نداره، مثل پرچم اسرائیل و جالبتر از همه پرچم همجنسگرایان (و بقیه)! پرچم ترنسها 🏳⚧ وجود داره، ولی پرچم گیها (و بقیه) 🏳🌈 نه! 🤣 با یه مشت بچه لجوج طرفایم!
@islie
@islie
اوایل دهه ۸۰، برای اولین بار نامی به گوشهای ما خورد که آن روزها شبیه افسانههای علمی - سیاسی بود: #برنامه_هستهای!
اسمش را با لحنی غرورآمیز تکرار میکردند، «انرژی صلحآمیز هستهای»، «حق مسلم ما»، «قلههای افتخار» و...
و اکثر ما نوجوانهایی بودیم که تازه وارد دبیرستان شده بودند و نمیدانستند که «#هستهای و #اتمی» اسامی رمز نابودی تمام جوانی و عمرشان خواهد بود.
بحثها در تلویزیون، نمازهای جمعه، گفتوگوهای پدرانمان در تاکسیها و مادرهایمان در صف نان، هر جا که میرفتی، یک چیز ثابت بود: «ایران اسلامی دارد ابرقدرت و هستهای میشود اگر شیطانهای بزرگ و کوچک چوب لای چرخ آن نکنند!»
لبخندهای مفتخرانهای میزدند وقتی نطنز را میساختند. تحریمها و بدبختیها هر روز شدت میگرفت، هر روز از دنیا بیشتر فاصله میگرفتیم و فقیرتر میشدیم...
اوایل دهه ۹۰، کسی آمد که به خیال خودش زبان دنیا را بلد بود. ایران دل و امید بست به توافق. به چیزی که اسمش را گذاشتند #برجام
نوجوانهای آن سالها، حالا دانشجویانی بودند خسته، با هزار امید منتظر گشایش اما در عین حال در فکر پاسپورت.
سفرهها داشت کمی رنگ میگرفت که خیلی زود، ورق برگشت به اول این دفتر نحس. ترامپ آمد و برجام رفت. تحریمها برگشتند، اما امیدها نه.
سالها گذشت، بزرگتر شدند. نه چرخ سانتریفیوژها توانست بچرخد، نه چرخ زندگی آنها. مهاجرت شد رؤیای هر شبشان، قیمت دلار شد کابوس هر صبحشان. پیر شدند در صف وام ازدواج، اجارهخانه، دارو، پراید و...
و هر بار که پرسیدیم « خب چرا؟»، پاسخ یکی بود: هستهای!
ما باید پیشرفت کنیم، دشمن نمیگذارد، مقاومت هزینه دارد...
اما هرگز نفهمیدند این هزینه را کی باید بدهد؟ ما؟ یا خودشان که در برجهای شیشهای دستور مقاومت میدادند؟
و حالا... ۱۴۰۴ است، اوایل دهه ۱۰. اکثر نوجوانهای آن روزها دیگر پیر و ناامید شدهاند. سالهاست پیراهن مشکی سوگ رؤیاهایشان را هم از تن درآوردهاند. بالاخره امریکا حمله کرد، همان ترامپی که از روز اولش هم معلوم بود شوخی ندارد. سایتهای فردو، نطنز، اصفهان... با خاک یکسان شدند. با بمبهایی که برای نفوذ به اعماق زمین طراحی شده بودند، اما بیشتر به اعماق جان آن نوجوانهای خسته و پیر این قصه زدند.
با یک دستور، دکمهها فشرده، و همه آن افتخارات عاریتی و کذایی در عرض یک شب خاموش و نابود شدند. همهچیز مثل روز اولش شد جز عمر و جوانی ما که دیگر با هیچ ثروت و سیاستی جبران نخواهد شد. زندگی و جوانی چند نسل را قربانی کمتر از سه دهه استمناء سیاسی خود کردند. استمنائی که هنوز به ارگاسم نرسیده، آلتش بریده شد. جا دارد به اندازه عمق و تعداد زخمهای دل نوجوانان آن سالها آنان را فحشکش کنم، اما به همین بسنده میکنم که: تف بر شرفشان.
@islie
اسمش را با لحنی غرورآمیز تکرار میکردند، «انرژی صلحآمیز هستهای»، «حق مسلم ما»، «قلههای افتخار» و...
و اکثر ما نوجوانهایی بودیم که تازه وارد دبیرستان شده بودند و نمیدانستند که «#هستهای و #اتمی» اسامی رمز نابودی تمام جوانی و عمرشان خواهد بود.
بحثها در تلویزیون، نمازهای جمعه، گفتوگوهای پدرانمان در تاکسیها و مادرهایمان در صف نان، هر جا که میرفتی، یک چیز ثابت بود: «ایران اسلامی دارد ابرقدرت و هستهای میشود اگر شیطانهای بزرگ و کوچک چوب لای چرخ آن نکنند!»
لبخندهای مفتخرانهای میزدند وقتی نطنز را میساختند. تحریمها و بدبختیها هر روز شدت میگرفت، هر روز از دنیا بیشتر فاصله میگرفتیم و فقیرتر میشدیم...
اوایل دهه ۹۰، کسی آمد که به خیال خودش زبان دنیا را بلد بود. ایران دل و امید بست به توافق. به چیزی که اسمش را گذاشتند #برجام
نوجوانهای آن سالها، حالا دانشجویانی بودند خسته، با هزار امید منتظر گشایش اما در عین حال در فکر پاسپورت.
سفرهها داشت کمی رنگ میگرفت که خیلی زود، ورق برگشت به اول این دفتر نحس. ترامپ آمد و برجام رفت. تحریمها برگشتند، اما امیدها نه.
سالها گذشت، بزرگتر شدند. نه چرخ سانتریفیوژها توانست بچرخد، نه چرخ زندگی آنها. مهاجرت شد رؤیای هر شبشان، قیمت دلار شد کابوس هر صبحشان. پیر شدند در صف وام ازدواج، اجارهخانه، دارو، پراید و...
و هر بار که پرسیدیم « خب چرا؟»، پاسخ یکی بود: هستهای!
ما باید پیشرفت کنیم، دشمن نمیگذارد، مقاومت هزینه دارد...
اما هرگز نفهمیدند این هزینه را کی باید بدهد؟ ما؟ یا خودشان که در برجهای شیشهای دستور مقاومت میدادند؟
و حالا... ۱۴۰۴ است، اوایل دهه ۱۰. اکثر نوجوانهای آن روزها دیگر پیر و ناامید شدهاند. سالهاست پیراهن مشکی سوگ رؤیاهایشان را هم از تن درآوردهاند. بالاخره امریکا حمله کرد، همان ترامپی که از روز اولش هم معلوم بود شوخی ندارد. سایتهای فردو، نطنز، اصفهان... با خاک یکسان شدند. با بمبهایی که برای نفوذ به اعماق زمین طراحی شده بودند، اما بیشتر به اعماق جان آن نوجوانهای خسته و پیر این قصه زدند.
با یک دستور، دکمهها فشرده، و همه آن افتخارات عاریتی و کذایی در عرض یک شب خاموش و نابود شدند. همهچیز مثل روز اولش شد جز عمر و جوانی ما که دیگر با هیچ ثروت و سیاستی جبران نخواهد شد. زندگی و جوانی چند نسل را قربانی کمتر از سه دهه استمناء سیاسی خود کردند. استمنائی که هنوز به ارگاسم نرسیده، آلتش بریده شد. جا دارد به اندازه عمق و تعداد زخمهای دل نوجوانان آن سالها آنان را فحشکش کنم، اما به همین بسنده میکنم که: تف بر شرفشان.
@islie
می ۲۰۲۳:
این تازه آغاز ماجراست...
۵ روز پیش:
ما تازه شروع کردهایم...
۷ ساعت پیش:
اکنون جنگ برای ما آغاز شده است.
۷ ساعت بعد:
کمکم داریم آماده میشویم که شروع کنیم...
۵ روز بعد:
تا سه میشماریم و بعد شروع میکنیم
یک، دو، دو و بیست و پنج صدم، دو و نیم، دو و هفتاد و پنج صدم...
می ۲۰۲۶:
دو و هشتصد و هفتاد و سه میلیون و هفتصد و هشتاد و دو هزار و هشتصد و بیست و دو صدمیلیونوم...
خلاصه بدانید آغاز این ماجرا با شما بود و پایانش با ماست، البته دقت کنید این ماجرا فقط آغاز دارد، پایانی ندارد، ما همیشه در آغاز و در فعل شما و انفعال خود گیر کردهایم. این «مرحله آغاز»، معبر ما نیست، مقر ماست!
@islie
این تازه آغاز ماجراست...
۵ روز پیش:
ما تازه شروع کردهایم...
۷ ساعت پیش:
اکنون جنگ برای ما آغاز شده است.
۷ ساعت بعد:
کمکم داریم آماده میشویم که شروع کنیم...
۵ روز بعد:
تا سه میشماریم و بعد شروع میکنیم
یک، دو، دو و بیست و پنج صدم، دو و نیم، دو و هفتاد و پنج صدم...
می ۲۰۲۶:
دو و هشتصد و هفتاد و سه میلیون و هفتصد و هشتاد و دو هزار و هشتصد و بیست و دو صدمیلیونوم...
خلاصه بدانید آغاز این ماجرا با شما بود و پایانش با ماست، البته دقت کنید این ماجرا فقط آغاز دارد، پایانی ندارد، ما همیشه در آغاز و در فعل شما و انفعال خود گیر کردهایم. این «مرحله آغاز»، معبر ما نیست، مقر ماست!
@islie
فرض کنیم خدا وجود داره و قرآن رو نازل کرده. چرا باید به قرآن التزام داشته باشیم؟ چون خدا وعده داده که این التزام سعادت ما رو در پی داره. خب از کجا میدونیم خدا خلف وعده نمیکنه و زیر قولش نمیزنه؟ منطق پاسخی نداره! پاسخ رو باید از اخلاق گرفت. این یعنی چه؟ یعنی اخلاق خودش پشتوانه باور به وجود خدا و رعایت دستورات اوست. پس خدا و دین بدون اخلاق اعتبار نداره. اونهایی که میگن اخلاق اعتبارش رو از خدا و دین میگیره دچار خطاء و دور میشن، چون خدا و دین و دستوراتش بدون اخلاق اعتباری ندارن.
حالا یه مسلمون پیدا بشه و جرأت کنه روی این پست کوتاه بحث کنه.
@islie
حالا یه مسلمون پیدا بشه و جرأت کنه روی این پست کوتاه بحث کنه.
@islie
مگسی را کشتم:
۱ - موجودی محصول میلیونها سال تکامل و آزمون و خطای طبیعت، با بالهایی شفاف و طرحدار که صدها بار در ثانیه میزنند. با چشمهایی مرکب از هزاران عدسی بسیار ریز و حساس که از پیچیدهترین دوربینهای دیجیتال هم پیچیدهتر است. با سیستم عصبیای بسیار سریع و دقیق که تهدیدات را در کسری از ثانیه شناسایی و دفع میکند. موجودی که در سختترین شرایط محیطی میتواند بقای خودش را به خوبی و به تنهایی تضمین کند. موجودی که زمانی یک سلول بسیار کوچک بود که نه بال داشت نه چشم، اما تدریجاً از روی کدهایی که در دلش وجود داشت همه را در خود توسعه داد. پاهایی ظریف با کرکهایی ظریفتر روی آنها. موجودی کوچک اما «زنده» که نیروی دست من در یک لحظه، تمام هستی و بقایش را بین جلد سنگین و سفت کتاب و کف سنگی اتاق، له و مسطح کرد. من این را کشتم!
۲ - موجودی همیشه مزاحم و اضافی، با وزوزی بسیار کریه و گوشخراش، که لانه و غذایش را در بین مدفوع و جسد و مرگ پیدا میکند و خوراکش شیره مردار حیات است. با آن پاهای سیاهش ناقل بیشمار میکروب و باکتری مضر است، سیاهی بدرنگ و کدر، با هیکلی زشت و بیریخت، مملو از خونی تیره و تاریک. با سیستمی عصبی کُند و بیعرضه، که در کسری از ثانیه به راحتی شکار و له میشود. بقایش را مدیون تولید مثل انبوه است و کمیت، و نه استراتژی و هوش و کیفیت. در بدترین شرایط هم زنده میماند، چون فقط میخواهد زنده بماند ولو روی چشم باز یک مُردار یا بین مدفوع و زخم یک جاندار. بین سنگ و کتابم له شد و هر دو را به گند و کثافت کشید. لاشهاش زشتترین ترکیب عالم است که در بافت جلد کتابم فرو رفته و آن را هم به عالم زشتی و کثیفی برده است. من این را کشتم!
@islie
۱ - موجودی محصول میلیونها سال تکامل و آزمون و خطای طبیعت، با بالهایی شفاف و طرحدار که صدها بار در ثانیه میزنند. با چشمهایی مرکب از هزاران عدسی بسیار ریز و حساس که از پیچیدهترین دوربینهای دیجیتال هم پیچیدهتر است. با سیستم عصبیای بسیار سریع و دقیق که تهدیدات را در کسری از ثانیه شناسایی و دفع میکند. موجودی که در سختترین شرایط محیطی میتواند بقای خودش را به خوبی و به تنهایی تضمین کند. موجودی که زمانی یک سلول بسیار کوچک بود که نه بال داشت نه چشم، اما تدریجاً از روی کدهایی که در دلش وجود داشت همه را در خود توسعه داد. پاهایی ظریف با کرکهایی ظریفتر روی آنها. موجودی کوچک اما «زنده» که نیروی دست من در یک لحظه، تمام هستی و بقایش را بین جلد سنگین و سفت کتاب و کف سنگی اتاق، له و مسطح کرد. من این را کشتم!
۲ - موجودی همیشه مزاحم و اضافی، با وزوزی بسیار کریه و گوشخراش، که لانه و غذایش را در بین مدفوع و جسد و مرگ پیدا میکند و خوراکش شیره مردار حیات است. با آن پاهای سیاهش ناقل بیشمار میکروب و باکتری مضر است، سیاهی بدرنگ و کدر، با هیکلی زشت و بیریخت، مملو از خونی تیره و تاریک. با سیستمی عصبی کُند و بیعرضه، که در کسری از ثانیه به راحتی شکار و له میشود. بقایش را مدیون تولید مثل انبوه است و کمیت، و نه استراتژی و هوش و کیفیت. در بدترین شرایط هم زنده میماند، چون فقط میخواهد زنده بماند ولو روی چشم باز یک مُردار یا بین مدفوع و زخم یک جاندار. بین سنگ و کتابم له شد و هر دو را به گند و کثافت کشید. لاشهاش زشتترین ترکیب عالم است که در بافت جلد کتابم فرو رفته و آن را هم به عالم زشتی و کثیفی برده است. من این را کشتم!
@islie
دروغها و خرافات اسلام
مگسی را کشتم: ۱ - موجودی محصول میلیونها سال تکامل و آزمون و خطای طبیعت، با بالهایی شفاف و طرحدار که صدها بار در ثانیه میزنند. با چشمهایی مرکب از هزاران عدسی بسیار ریز و حساس که از پیچیدهترین دوربینهای دیجیتال هم پیچیدهتر است. با سیستم عصبیای بسیار…
تلقینپذیری:
تلقین یعنی رأیی را بیانکردن و آرای مخالف را بیاننکردن و مخاطب را در معرض همین رأی قراردادن. یا نکات مثبت را بیانکردن و نکات منفی را بیاننکردن و مخاطب را در معرض همین نکات مثبت قراردادن. هر وقت شما در برابر هر عقیدهای نظر مخالفان آن را هم خواستید بدانید، نشان میدهد که تلقینپذیر نیستید. تلقینپذیری یعنی قبول تکآوایی.
@islie
تلقین یعنی رأیی را بیانکردن و آرای مخالف را بیاننکردن و مخاطب را در معرض همین رأی قراردادن. یا نکات مثبت را بیانکردن و نکات منفی را بیاننکردن و مخاطب را در معرض همین نکات مثبت قراردادن. هر وقت شما در برابر هر عقیدهای نظر مخالفان آن را هم خواستید بدانید، نشان میدهد که تلقینپذیر نیستید. تلقینپذیری یعنی قبول تکآوایی.
@islie