📌 نفی خدای خاص ادیان با تناقضات میان صفات الهی [پارت اول]
✨ طبق تعریف خدای ادیان ابراهیمی، خدا تمام صفات را بهصورت مطلق داراست.
طبق تعریف این خدا علیم و همهچیز-دان است به معنای دانای مطلق. از طرف دیگر این خدا مختار است؛ چراکه سلب اختیار از خدا نقصان بحساب میآید ولی خدا نقصانپذیر نیست (ادامه دارد).
🖊 پارت دوم
🖊 پارت سوم
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ طبق تعریف خدای ادیان ابراهیمی، خدا تمام صفات را بهصورت مطلق داراست.
طبق تعریف این خدا علیم و همهچیز-دان است به معنای دانای مطلق. از طرف دیگر این خدا مختار است؛ چراکه سلب اختیار از خدا نقصان بحساب میآید ولی خدا نقصانپذیر نیست (ادامه دارد).
🖊 پارت دوم
🖊 پارت سوم
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 نفی خدای خاص ادیان با تناقضات میان صفات الهی [پارت اول] ✨ طبق تعریف خدای ادیان ابراهیمی، خدا تمام صفات را بهصورت مطلق داراست. طبق تعریف این خدا علیم و همهچیز-دان است به معنای دانای مطلق. از طرف دیگر این خدا مختار است؛ چراکه سلب اختیار از خدا نقصان بحساب…
...
✨ موجود مختار و موجود مجبور را در زمانی که انتخاب میکنند میتوان از یکدیگر تمیز داد.
شما برای اینکه مختار باشید، باید با بیش از یک گزینه برای انتخابکردن مواجه باشید؛ بهصورتی که توان عدم انتخاب هر کدام از آن چند گزینه برای شما مسیر باشد.
و این بدین معنی است که قبل از آنکه شما بعنوان یک شخص مختار یک انتخاب را اختیار کنید، باید یک مرحله شک (عدم یقین و اطمینان) در هنگامی که انتخاب شرایط بالقوه را دارد (شرایطی که هنوز انتخابی صورت نگرفته است) برای شما وجود داشته باشد.
شما نمیشود هم آینده را بدانید و هم کماکان مختار باشید. حتی اگر فکر کنید که میتوانید انتخاب خود را پیشبینی کنید، اگر مدعی داشتن اختیار هستید باید لزوماً قبول کنید که باید شرایط تغییر تصمیم خود برای انتخاب را قبل از اینکه در واقع انتخاب نهایی انجام گیرد، داشته باشید و توانا (اگر نه مایل) به تغییر تصمیم و اختیار خود باشید.
موجودی که همهچیز را میداند (عالم مطلق است) هیچگاه در مرحله شک قرار نمیگيرد.
او از پیش، از انتخابش آگاه است (میداند که چه تصمیمی را در آینده خواهد گرفت). این بدین معنی است که او توانا به تغییر-دادن تصمیم نهایی یا اساساً عدم انتخاب آن نیست، و بنابراین از خود اختیاری ندارد و مختار نیست. و یک شخص عالم مطلق نمیتواند مختار باشد. زیرا علیمبودن و مختار-بودن در تناقض با یکدیگر هستند و اجتماع نقضین محال عقلی است.
در نتیجه: خدا یا عالم مطلق است یا مختار
سلب هر کدام از صفات کمالیه فوق، نقصان در کمال خداست. و خدایی که نقصان داشته باشد
طبق تعریف خدا، خدا نیست. پس وجود خدا طبق تعریف خدا با صفات کمالی محال عقلی میباشد.
پینوشت: وجود و آينده کیهان منوط به تصمیمات خداست پس هر اتفاقی در گیتی تحت تأثیر تصمیمات خداست.
طبق تعریف خدای ادیان، برگی از درخت نمیافتد مگر به خواست خدا. یعنی تصمیمات خدای ادیان در هر مکان و زمان در گیتی جاریست. عدم آگاهی از نتیجه تصمیماتش میشود عدم آگاهی از کلیت وقایع و پدیدههای گیتی، در نتیجه جهل.
🔗 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ موجود مختار و موجود مجبور را در زمانی که انتخاب میکنند میتوان از یکدیگر تمیز داد.
شما برای اینکه مختار باشید، باید با بیش از یک گزینه برای انتخابکردن مواجه باشید؛ بهصورتی که توان عدم انتخاب هر کدام از آن چند گزینه برای شما مسیر باشد.
و این بدین معنی است که قبل از آنکه شما بعنوان یک شخص مختار یک انتخاب را اختیار کنید، باید یک مرحله شک (عدم یقین و اطمینان) در هنگامی که انتخاب شرایط بالقوه را دارد (شرایطی که هنوز انتخابی صورت نگرفته است) برای شما وجود داشته باشد.
شما نمیشود هم آینده را بدانید و هم کماکان مختار باشید. حتی اگر فکر کنید که میتوانید انتخاب خود را پیشبینی کنید، اگر مدعی داشتن اختیار هستید باید لزوماً قبول کنید که باید شرایط تغییر تصمیم خود برای انتخاب را قبل از اینکه در واقع انتخاب نهایی انجام گیرد، داشته باشید و توانا (اگر نه مایل) به تغییر تصمیم و اختیار خود باشید.
موجودی که همهچیز را میداند (عالم مطلق است) هیچگاه در مرحله شک قرار نمیگيرد.
او از پیش، از انتخابش آگاه است (میداند که چه تصمیمی را در آینده خواهد گرفت). این بدین معنی است که او توانا به تغییر-دادن تصمیم نهایی یا اساساً عدم انتخاب آن نیست، و بنابراین از خود اختیاری ندارد و مختار نیست. و یک شخص عالم مطلق نمیتواند مختار باشد. زیرا علیمبودن و مختار-بودن در تناقض با یکدیگر هستند و اجتماع نقضین محال عقلی است.
در نتیجه: خدا یا عالم مطلق است یا مختار
سلب هر کدام از صفات کمالیه فوق، نقصان در کمال خداست. و خدایی که نقصان داشته باشد
طبق تعریف خدا، خدا نیست. پس وجود خدا طبق تعریف خدا با صفات کمالی محال عقلی میباشد.
پینوشت: وجود و آينده کیهان منوط به تصمیمات خداست پس هر اتفاقی در گیتی تحت تأثیر تصمیمات خداست.
طبق تعریف خدای ادیان، برگی از درخت نمیافتد مگر به خواست خدا. یعنی تصمیمات خدای ادیان در هر مکان و زمان در گیتی جاریست. عدم آگاهی از نتیجه تصمیماتش میشود عدم آگاهی از کلیت وقایع و پدیدههای گیتی، در نتیجه جهل.
🔗 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
... ✨ موجود مختار و موجود مجبور را در زمانی که انتخاب میکنند میتوان از یکدیگر تمیز داد. شما برای اینکه مختار باشید، باید با بیش از یک گزینه برای انتخابکردن مواجه باشید؛ بهصورتی که توان عدم انتخاب هر کدام از آن چند گزینه برای شما مسیر باشد. و این بدین…
📌 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
✨ برهان مطروحه یکی از مطرحترین برهانهاست و فلاسفه زیادی به آن پرداختهاند. در ادامه چند ردیه که به برهان وارد شده را مطرح و نقد میکنیم و برای سادهکردن موضوع، از بحث فلسفی صرف خودداری میکنیم.
🖊 ردیه اول مخالفین:
علم به چگونگی تعامل و رفتار یک موجود، به معنی دخالت در امور آن موجود نیست.
بهعنوان یک مثال، فرد گرسنه حتماً برای رفع گرسنگی اقدام میکند. دانستن این مطلب، به معنی رد اختیار فرد نیست. صرفاً چون مشرف به تمام خلقیات و حالات مخلوق است، علم به عملکرد مخلوق را دارد.
❗️نقد:
بحث برهان اینجا انتخاب است. یعنی یک موجود مختار باید بتواند بین دو یا چند گزینه انتخاب کند ولی اگر از قبل نسبت به اینکه چه انتخابی میکند آگاه باشد، دیگر انتخابی در کار نیست.
فرد گرسنه به گرسنگی خود علم دارد حالا برای انتخاب غذا مثلاً بین چلو-کباب و پیتزا ابتدا باید بین این دو شک کند و بعد انتخاب کند. حالا اگر فرد از پیش علم داشته باشد که پیتزا را انتخاب خواهد کرد، دیگر هنگام انتخاب اختیاری ندارد؛ چون اگر انتخاب خود را تغییر دهد در علم پیشینی خلل وارد میشود لذا مجبور است پیتزا را انتخاب کند پس از او سلب اختیار میشود.
🖊ردیه دوم مخالفین:
این علم صرفاً در مورد اسباب هدایت و بهرهبردن فرد از این امکان و پذیرش یا عدم پذیرش آن است. بهعبارتی از آنجا که خدا به مخلوق آشناست (گاهاً اشاره به تیرهشدن قلب در آیات و روایات میکنند) بیان میشود که خدا میداند که مخلوق این دعوت را میپذیرد یا خیر، و این به معنی کنترل یا سلب اختیار نیست. صرفاً بهمعنی علم به علاقه است.
❗️نقد:
اینجا باید به این نکته دقت شود که وقتی در مورد علم الهی صحبت میکنیم این علم مطلق، و بر تمام ابعاد گذشته حال و آينده گسترده شده است. و اینجا خلطی که توسط مؤمنين صورت گرفته این است که اختیار خالق را با اختیار مخلوق خلط کردند. ما در این برهان نگفتیم علم الهی اختیار انسان را نقض میکند! دلیلی که اقامه شد عدم نقض اختیار انسان توسط علم الهی بود. حال آنکه ما در برهان علیمبودن را ناقض اختیار خود خدا مطرح کردهایم. اجازه بدهید با ذکر مثالی از همان بحث هدایت که مطرح شد، بیشتر مسئله را باز کنیم... فرض کنید من در معرض دعوت خدا قرار میگیرم و خدا طبق علم مطلقش میداند که من این دعوت را نمیپذیرم؛ حالا آيا خدا میتواند اختیار کند که من هدایت بشوم؟ خیر! چون اگر من هدایت شوم علم الهی که در آن عدم هدایت من دیده شده بود، نقض میشود؛ لذا خدا مجبور است به عدم هدایت من.
🖊 ردیه سوم مخالفین:
خدا لزوماً محدود به زمان نیست و میتواند قبل از رخداد فعلی، رخداد آن را ببیند.
❗️نقد:
این هم فقط نحوه حصول علم مطلق الهی را تبیین میکند. يعنی علم الهی نسبت به آينده بر اساس فرا-زمانبودن و دیدن اتفاقات آینده است
اما آيا میتواند اختیار کند و آنچه رؤیت کرده را تغییر دهد؟ خیر! یعنی در اصلِ تناقض، تغییری حاصل نمیشود.
🖊 ردیه چهارم مخالفین:
دو نوع واقعیت داریم؛ واقعیت مستقر و غیر-مستقر (با بیان مثال مطرح میکنیم).
در واقعیت غیر-مستقر، مخلوق، قبل از اینکه خالق کاری را انجام دهد، فعلی را انجام میدهد.
مثلاً دوست من، قبل از آنکه من فردا به دیدنش بروم، به مسافرت رفت!
این یک واقعیت غیر-مستقر هست. و اگر در این حالت من فردا به دیدن دوستم نروم، این حقیقت تغییر میکند، و از آنجا که فعل آینده من در اختیار من است و سلبکننده اختیار دوست من نیست، پس نه اختیارات من و نه دانش غیر-مستقر من، منافی اختیار مخلوق نیست.
❗️نقد:
واقعیت مستقر و غیر-مستقر از سلسله مباحث بین جبریون و اختیاریون است. یعنی اختیاریون با مطرحکردن واقعیت غیر-مستقر سعی میکنند اثبات کنند که علم الهی خللی در اختیار مخلوق (انسان) وارد نمیکند؛ اما همانطور که در صورت برهان و در پاسخهای قبلی توضیح داده شد، اینجا بحث تناقض میان علم و اختیار خود خالق است نه خالق و مخلوق؛ لذا واقعیت غیر-مستقر خللی به اعتبار برهان وارد نمیکند؛ چون اساساً ارتباطی با تناقض میان صفات خود خالق ندارد.
✨ تاپیک را با شعری از خیام پایان میدهیم...
⚡️من مِی خورم و هر که چون من اهل بود
مِی خوردن من به نزد او سهل بود ☄
☄ مِی خوردن من حق ز ازل میدانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بود⚡️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ برهان مطروحه یکی از مطرحترین برهانهاست و فلاسفه زیادی به آن پرداختهاند. در ادامه چند ردیه که به برهان وارد شده را مطرح و نقد میکنیم و برای سادهکردن موضوع، از بحث فلسفی صرف خودداری میکنیم.
🖊 ردیه اول مخالفین:
علم به چگونگی تعامل و رفتار یک موجود، به معنی دخالت در امور آن موجود نیست.
بهعنوان یک مثال، فرد گرسنه حتماً برای رفع گرسنگی اقدام میکند. دانستن این مطلب، به معنی رد اختیار فرد نیست. صرفاً چون مشرف به تمام خلقیات و حالات مخلوق است، علم به عملکرد مخلوق را دارد.
❗️نقد:
بحث برهان اینجا انتخاب است. یعنی یک موجود مختار باید بتواند بین دو یا چند گزینه انتخاب کند ولی اگر از قبل نسبت به اینکه چه انتخابی میکند آگاه باشد، دیگر انتخابی در کار نیست.
فرد گرسنه به گرسنگی خود علم دارد حالا برای انتخاب غذا مثلاً بین چلو-کباب و پیتزا ابتدا باید بین این دو شک کند و بعد انتخاب کند. حالا اگر فرد از پیش علم داشته باشد که پیتزا را انتخاب خواهد کرد، دیگر هنگام انتخاب اختیاری ندارد؛ چون اگر انتخاب خود را تغییر دهد در علم پیشینی خلل وارد میشود لذا مجبور است پیتزا را انتخاب کند پس از او سلب اختیار میشود.
🖊ردیه دوم مخالفین:
این علم صرفاً در مورد اسباب هدایت و بهرهبردن فرد از این امکان و پذیرش یا عدم پذیرش آن است. بهعبارتی از آنجا که خدا به مخلوق آشناست (گاهاً اشاره به تیرهشدن قلب در آیات و روایات میکنند) بیان میشود که خدا میداند که مخلوق این دعوت را میپذیرد یا خیر، و این به معنی کنترل یا سلب اختیار نیست. صرفاً بهمعنی علم به علاقه است.
❗️نقد:
اینجا باید به این نکته دقت شود که وقتی در مورد علم الهی صحبت میکنیم این علم مطلق، و بر تمام ابعاد گذشته حال و آينده گسترده شده است. و اینجا خلطی که توسط مؤمنين صورت گرفته این است که اختیار خالق را با اختیار مخلوق خلط کردند. ما در این برهان نگفتیم علم الهی اختیار انسان را نقض میکند! دلیلی که اقامه شد عدم نقض اختیار انسان توسط علم الهی بود. حال آنکه ما در برهان علیمبودن را ناقض اختیار خود خدا مطرح کردهایم. اجازه بدهید با ذکر مثالی از همان بحث هدایت که مطرح شد، بیشتر مسئله را باز کنیم... فرض کنید من در معرض دعوت خدا قرار میگیرم و خدا طبق علم مطلقش میداند که من این دعوت را نمیپذیرم؛ حالا آيا خدا میتواند اختیار کند که من هدایت بشوم؟ خیر! چون اگر من هدایت شوم علم الهی که در آن عدم هدایت من دیده شده بود، نقض میشود؛ لذا خدا مجبور است به عدم هدایت من.
🖊 ردیه سوم مخالفین:
خدا لزوماً محدود به زمان نیست و میتواند قبل از رخداد فعلی، رخداد آن را ببیند.
❗️نقد:
این هم فقط نحوه حصول علم مطلق الهی را تبیین میکند. يعنی علم الهی نسبت به آينده بر اساس فرا-زمانبودن و دیدن اتفاقات آینده است
اما آيا میتواند اختیار کند و آنچه رؤیت کرده را تغییر دهد؟ خیر! یعنی در اصلِ تناقض، تغییری حاصل نمیشود.
🖊 ردیه چهارم مخالفین:
دو نوع واقعیت داریم؛ واقعیت مستقر و غیر-مستقر (با بیان مثال مطرح میکنیم).
در واقعیت غیر-مستقر، مخلوق، قبل از اینکه خالق کاری را انجام دهد، فعلی را انجام میدهد.
مثلاً دوست من، قبل از آنکه من فردا به دیدنش بروم، به مسافرت رفت!
این یک واقعیت غیر-مستقر هست. و اگر در این حالت من فردا به دیدن دوستم نروم، این حقیقت تغییر میکند، و از آنجا که فعل آینده من در اختیار من است و سلبکننده اختیار دوست من نیست، پس نه اختیارات من و نه دانش غیر-مستقر من، منافی اختیار مخلوق نیست.
❗️نقد:
واقعیت مستقر و غیر-مستقر از سلسله مباحث بین جبریون و اختیاریون است. یعنی اختیاریون با مطرحکردن واقعیت غیر-مستقر سعی میکنند اثبات کنند که علم الهی خللی در اختیار مخلوق (انسان) وارد نمیکند؛ اما همانطور که در صورت برهان و در پاسخهای قبلی توضیح داده شد، اینجا بحث تناقض میان علم و اختیار خود خالق است نه خالق و مخلوق؛ لذا واقعیت غیر-مستقر خللی به اعتبار برهان وارد نمیکند؛ چون اساساً ارتباطی با تناقض میان صفات خود خالق ندارد.
✨ تاپیک را با شعری از خیام پایان میدهیم...
⚡️من مِی خورم و هر که چون من اهل بود
مِی خوردن من به نزد او سهل بود ☄
☄ مِی خوردن من حق ز ازل میدانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بود⚡️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 نواندیشان دینی؛ خوب یا بد؟
✨ آنها چون با زبان خود مردم با مردم صحبت میکنند، تأثیر-گذار-ترند. به یکباره کل باورهای افراد را به چالش نمیکشند، بهصورت تدریجی در اندیشه افراد اصلاحاتی انجام میدهند.
✨ ولی از منظری دیگر آنها خیلی خطرناکتر از نمایندگان سنتی دین هستند. حداقلش این است که نمایندگان سنتی نمودشان میشود طالبان، داعش و... چهره عریان، خشن و بدوی اسلام را علناً نشان میدهند. اما نواندیشان، دین را در ظاهری زیبا و مدرن و منطبق بر تفکر روز نشان میدهند که این خطرناکتر است! مثل یک بمب که در یک پکیج زیبا به دست مردم داده میشود و هر لحظه احتمال انفجارش وجود دارد و افراد هم آگاه نیستند که بمب در دست دارند!
✨ حداقل مزیت اسلامگرایان سلفی و سنتی این است که خود بمب را نشان میدهند. و خطرات آن بمب دیگر مشخص است. حالا کسی اگر خواست بمب را در دست بگیرد، خودش میداند!
✨ دین پدیدهای اجتنابناپذیر نیست. یعنی هم میشود آن را نابود کرد و هم اصلاح. اما اصلاح و زیبا-کردن آن، بستگی به ذات آن دین و قدرت سیاسی حاکم بر جامعه دارد.
مثلاً امروزه در اروپا، ظاهر مسیحیت را بزک میکنند ولی همین مسحیت بود که در قرون وسطی جنایتهایی مرتکب شد که اسلام هنوز به گرد پای آن نرسیده است. و اسلام و مسیحیت در ذات هم با هم متفاوتاند؛ یعنی مسیحیت یک فرقه اصلاحاتی در دل يهوديت بوده، ولی اساس ساختیابی اسلام برای حکومت و قدرت سیاسی بوده است. به همین خاطر خطر ذاتی اسلام بیشتر از خطر ذاتی مسیحیت است. ❌
❗️خیلی از ادیان در طول تاریخ از بین رفتهاند ولی کلیت ساختار دین یا چیزی مشابه به آن، جهت کارکردش در جامعه نیاز است. اما نه الزاماً یک دین خاص مانند اسلام. پس میتوان اسلام را در جامعه به فراموشی سپرد.
🔅نهاد دین یا چیزی شبیه به آن، برای حفظ انگاره - Latent Pattern Maintenance (هر نظامی باید تا حد امکان خود را در حالت تعادل نگه دارد، یعنی هنجارها و ارزشهای مشترک بین آن جامعه تقویت شود) در جوامع ساختیابی شده است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ آنها چون با زبان خود مردم با مردم صحبت میکنند، تأثیر-گذار-ترند. به یکباره کل باورهای افراد را به چالش نمیکشند، بهصورت تدریجی در اندیشه افراد اصلاحاتی انجام میدهند.
✨ ولی از منظری دیگر آنها خیلی خطرناکتر از نمایندگان سنتی دین هستند. حداقلش این است که نمایندگان سنتی نمودشان میشود طالبان، داعش و... چهره عریان، خشن و بدوی اسلام را علناً نشان میدهند. اما نواندیشان، دین را در ظاهری زیبا و مدرن و منطبق بر تفکر روز نشان میدهند که این خطرناکتر است! مثل یک بمب که در یک پکیج زیبا به دست مردم داده میشود و هر لحظه احتمال انفجارش وجود دارد و افراد هم آگاه نیستند که بمب در دست دارند!
✨ حداقل مزیت اسلامگرایان سلفی و سنتی این است که خود بمب را نشان میدهند. و خطرات آن بمب دیگر مشخص است. حالا کسی اگر خواست بمب را در دست بگیرد، خودش میداند!
✨ دین پدیدهای اجتنابناپذیر نیست. یعنی هم میشود آن را نابود کرد و هم اصلاح. اما اصلاح و زیبا-کردن آن، بستگی به ذات آن دین و قدرت سیاسی حاکم بر جامعه دارد.
مثلاً امروزه در اروپا، ظاهر مسیحیت را بزک میکنند ولی همین مسحیت بود که در قرون وسطی جنایتهایی مرتکب شد که اسلام هنوز به گرد پای آن نرسیده است. و اسلام و مسیحیت در ذات هم با هم متفاوتاند؛ یعنی مسیحیت یک فرقه اصلاحاتی در دل يهوديت بوده، ولی اساس ساختیابی اسلام برای حکومت و قدرت سیاسی بوده است. به همین خاطر خطر ذاتی اسلام بیشتر از خطر ذاتی مسیحیت است. ❌
❗️خیلی از ادیان در طول تاریخ از بین رفتهاند ولی کلیت ساختار دین یا چیزی مشابه به آن، جهت کارکردش در جامعه نیاز است. اما نه الزاماً یک دین خاص مانند اسلام. پس میتوان اسلام را در جامعه به فراموشی سپرد.
🔅نهاد دین یا چیزی شبیه به آن، برای حفظ انگاره - Latent Pattern Maintenance (هر نظامی باید تا حد امکان خود را در حالت تعادل نگه دارد، یعنی هنجارها و ارزشهای مشترک بین آن جامعه تقویت شود) در جوامع ساختیابی شده است.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 نفی خدای خاص ادیان با تناقضات میان صفات الهی [پارت دوم] ✨ حکیمبودن و صمدیتِ الله ◾️در ادمه براهین رد خدای خاص ادیان از طریق تناقض میان صفات کمالی، در این پست به بررسی دو صفت حکمت و صمدیت میپردازیم... (ادامه دارد) 🖊 پارت اول 🖊 پارت سوم 🟪 کانال دروغها…
▫️حکمت الهی در بین فلاسفه مسلمان در دو وجه بررسی میشود:
🔸حکمت بهعنوان علت فاعلی: سنخیتداشتن اثر با مؤثر.
🔸حکمت بهعنوان علت غایی: هدفمندی خدا؛ یعنی خدا بهعنوان موجودی حکیم، کار عبث و بیهودهای انجام نمیدهد.
🔻در این پست، ما حکمت را بهعنوان یکی از صفات کمالیه خدا اثباتشده فرض میکنیم (اثبات حکمت الهی در بین فلاسفه و متکلمین مسلمان بحث جداگانهایست که ما فعلاً نمیخواهیم به آن ورود کنیم. لذا آن را اثباتشده فرض میکنیم).
◾️یکی دیگر از صفات مشهور کمالیه، صمدیت است.
🔸صمد از ماده صمود است؛ بهمعنی پر-شدن بهگونهای که هیچ گنجایش و ظرفیتی برای آن باقی نماند. خداوند صمد است یعنی از بینیازی پر شده است، و تمام ذات خدا را بینیازی و غنا فرا-گرفته است و کمترین نیازی در او راه ندارد.
◾️حال همانطور که در تعریف حکمت الهی دیدیم، افعال خدا هدفمند است.
🔸اما هدف یعنی چه؟
در سادهترین تعریف، هدف یک نیاز یا یک خواستهایست که برنامه اجرایی داشته باشد. هدف از نیاز برمیخیزد؛ یعنی تا نیازی نباشد هدفی در کار نخواهد بود. موجود هدفمند موجودی است که برای اجابت نیازش برنامه اجرایی داشته باشد.
▫️بنابراین حکیمبودن خدا مستلزم نیازمند-بودن خداست. و یا بینیازی خدا منتج به بیهدفی او میشود. بهعبارت دیگر صمدیت و حکیمبودن نقیض یگدیگرند و یک موجود در آنِ واحد نمیتواند هم حکیم باشد و هم صمد.
🔴 در نتیجه وجود خدای حکیم و صمد ممتنع و محال است. 🔴
🔗 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🔸حکمت بهعنوان علت فاعلی: سنخیتداشتن اثر با مؤثر.
🔸حکمت بهعنوان علت غایی: هدفمندی خدا؛ یعنی خدا بهعنوان موجودی حکیم، کار عبث و بیهودهای انجام نمیدهد.
🔻در این پست، ما حکمت را بهعنوان یکی از صفات کمالیه خدا اثباتشده فرض میکنیم (اثبات حکمت الهی در بین فلاسفه و متکلمین مسلمان بحث جداگانهایست که ما فعلاً نمیخواهیم به آن ورود کنیم. لذا آن را اثباتشده فرض میکنیم).
◾️یکی دیگر از صفات مشهور کمالیه، صمدیت است.
🔸صمد از ماده صمود است؛ بهمعنی پر-شدن بهگونهای که هیچ گنجایش و ظرفیتی برای آن باقی نماند. خداوند صمد است یعنی از بینیازی پر شده است، و تمام ذات خدا را بینیازی و غنا فرا-گرفته است و کمترین نیازی در او راه ندارد.
◾️حال همانطور که در تعریف حکمت الهی دیدیم، افعال خدا هدفمند است.
🔸اما هدف یعنی چه؟
در سادهترین تعریف، هدف یک نیاز یا یک خواستهایست که برنامه اجرایی داشته باشد. هدف از نیاز برمیخیزد؛ یعنی تا نیازی نباشد هدفی در کار نخواهد بود. موجود هدفمند موجودی است که برای اجابت نیازش برنامه اجرایی داشته باشد.
▫️بنابراین حکیمبودن خدا مستلزم نیازمند-بودن خداست. و یا بینیازی خدا منتج به بیهدفی او میشود. بهعبارت دیگر صمدیت و حکیمبودن نقیض یگدیگرند و یک موجود در آنِ واحد نمیتواند هم حکیم باشد و هم صمد.
🔴 در نتیجه وجود خدای حکیم و صمد ممتنع و محال است. 🔴
🔗 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 ایران، نظام و آلترناتیو
✨ جمهوری اسلامی درگیر فقط یک بیماری نیست؛ سرطان، اِماِس، ایدز، تالاسمی، دیابت، نارسایی کلیه و... همه را با هم دارد. اگر با شیمیدرمانی سرطانش هم درمان بشود، فرق چندانی به حالش نمیکند. یک بیماری دیگر وجود دارد که از پا درش بیاورد! اقتصاد بیمار، سیاست بیمار، فرهنگ بیمار؛ قانونگذار، مجری و ناظر هر سه فاسد و... .
✨ امیدی به نجات این بیمار وجود ندارد. هر درمانی فقط چند صباحی مرگش را به تعویق میاندازد.
✨جامعه را هم بیمار کرده اما مشکل جامعه قابل درمان است، اگر این نظام بهطور کامل عوض بشود. چراکه هیچ امیدی به اصلاح وجود ندارد. باید کل ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عوض بشود تا امکان نجات جامعه فراهم شود.
⚡️اما در مورد آلترناتیو...
✨ در کشورهای پیرامونی (جهان سوم) هر تغییر اساسی در ساختار سیاسی با دخالت کشورهای مرکزی صورت میپذیرد. کشورهای مرکزی با استفاده از قدرت مدیا (رسانه) اذهان تودههای کشورهای پیرامونی را مهندسی میکنند.
🔺با توجه به این مقدمات، نگاهی تحلیلی به روند تغییرات اجتماعی و مهندسی اذهان بعد از سال ۸۸ میاندازیم...
◾️سال ۸۸ بزرگترین خیزش مردمی کل تاریخ ایران بود. فقط جمعیتی که در روز ۲۵ خرداد سال ۸۸ در تهران به خیابان آمد بهاندازه کل جمعیتی بود که بین سالهای ۴۲ تا ۵۷ به خیابان آمدند.
◾️اما شعارها و خواستههای اکثریت این جمعیت، اصلاحات بود، نه براندازی! و طبیعی هم بود؛ چون این جمعیت خود-جوش بود و رهبریت و سازماندهی برای براندازی نداشت! اما بعد از آن، و با قطعیشدن کودتای ۸۸ سپاه و بیت و چرخش کامل رهبران ایران به سمت روسیه، پروسهای توسط غرب استارت خورد که با تأسیس شبکه منوتو در سال ۸۹ شروع شد؛ این شبکه بعد از جا-اندختن خودش در برنامههای خانوادههای ایرانی، شروع به ساخت و پخش برنامهها و مستندهایی هدفمند و جالب در خصوص پهلوی، انقلاب ۵۷ و... کرد. و سایر رسانهها مثل بیبیسی و صدای امریکا و... در همین راستا بهصورت نا-محسوس عمل کردند. از طرف دیگر رشد شبکههای اجتماعی و چرخش اطلاعات باعث تسریع روند مهندسی افکار اجتماعی شد. بهطوری که بین سالهای ۸۸ تا ۹۶ شعارها از اصلاحات به براندازی تغییر کرد! از طرف دیگر در سال ۸۸ ما شعار یا صدایی از پهلوی نداشتیم ولی سال ۹۶ اولین شعارهای "رضاشاه روحت شاد" شنیده شد. و ظرف مدت ۵ سال یعنی تا سال ۱۴۰۱، این شعارِ غالب تجمعات ایران شد.
✨ اگر بهصورت تقریبی محبوبيت پهلوی در سال ۸۸ رو دهدرصد در نظر بگیریم، درسال ۱۴۰۱ به محبوبيت هشتاد-درصدی رسید؛ و این یک پروسه رهبر-سازی کامل و تحسینبرانگیز بود. از طرف دیگر با درگیر-شدن روسیه با اکراین و تحریمهای اروپا علیه روسیه، برای زمستان، اروپا با بحران انرژی مواجه خواهد شد و تنها جایگزین گاز روسیه، ایران خواهد بود. لذا اگر جمهوری اسلامی کماکان لجاجت کند و برجام به سرانجام نرسد، محتملترین گزینه، انتقال مجدد قدرت به پهلوی که هوشمندانه برای چنین روزی ساخته و پرداخته شده، خواهد بود‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ جمهوری اسلامی درگیر فقط یک بیماری نیست؛ سرطان، اِماِس، ایدز، تالاسمی، دیابت، نارسایی کلیه و... همه را با هم دارد. اگر با شیمیدرمانی سرطانش هم درمان بشود، فرق چندانی به حالش نمیکند. یک بیماری دیگر وجود دارد که از پا درش بیاورد! اقتصاد بیمار، سیاست بیمار، فرهنگ بیمار؛ قانونگذار، مجری و ناظر هر سه فاسد و... .
✨ امیدی به نجات این بیمار وجود ندارد. هر درمانی فقط چند صباحی مرگش را به تعویق میاندازد.
✨جامعه را هم بیمار کرده اما مشکل جامعه قابل درمان است، اگر این نظام بهطور کامل عوض بشود. چراکه هیچ امیدی به اصلاح وجود ندارد. باید کل ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عوض بشود تا امکان نجات جامعه فراهم شود.
⚡️اما در مورد آلترناتیو...
✨ در کشورهای پیرامونی (جهان سوم) هر تغییر اساسی در ساختار سیاسی با دخالت کشورهای مرکزی صورت میپذیرد. کشورهای مرکزی با استفاده از قدرت مدیا (رسانه) اذهان تودههای کشورهای پیرامونی را مهندسی میکنند.
🔺با توجه به این مقدمات، نگاهی تحلیلی به روند تغییرات اجتماعی و مهندسی اذهان بعد از سال ۸۸ میاندازیم...
◾️سال ۸۸ بزرگترین خیزش مردمی کل تاریخ ایران بود. فقط جمعیتی که در روز ۲۵ خرداد سال ۸۸ در تهران به خیابان آمد بهاندازه کل جمعیتی بود که بین سالهای ۴۲ تا ۵۷ به خیابان آمدند.
◾️اما شعارها و خواستههای اکثریت این جمعیت، اصلاحات بود، نه براندازی! و طبیعی هم بود؛ چون این جمعیت خود-جوش بود و رهبریت و سازماندهی برای براندازی نداشت! اما بعد از آن، و با قطعیشدن کودتای ۸۸ سپاه و بیت و چرخش کامل رهبران ایران به سمت روسیه، پروسهای توسط غرب استارت خورد که با تأسیس شبکه منوتو در سال ۸۹ شروع شد؛ این شبکه بعد از جا-اندختن خودش در برنامههای خانوادههای ایرانی، شروع به ساخت و پخش برنامهها و مستندهایی هدفمند و جالب در خصوص پهلوی، انقلاب ۵۷ و... کرد. و سایر رسانهها مثل بیبیسی و صدای امریکا و... در همین راستا بهصورت نا-محسوس عمل کردند. از طرف دیگر رشد شبکههای اجتماعی و چرخش اطلاعات باعث تسریع روند مهندسی افکار اجتماعی شد. بهطوری که بین سالهای ۸۸ تا ۹۶ شعارها از اصلاحات به براندازی تغییر کرد! از طرف دیگر در سال ۸۸ ما شعار یا صدایی از پهلوی نداشتیم ولی سال ۹۶ اولین شعارهای "رضاشاه روحت شاد" شنیده شد. و ظرف مدت ۵ سال یعنی تا سال ۱۴۰۱، این شعارِ غالب تجمعات ایران شد.
✨ اگر بهصورت تقریبی محبوبيت پهلوی در سال ۸۸ رو دهدرصد در نظر بگیریم، درسال ۱۴۰۱ به محبوبيت هشتاد-درصدی رسید؛ و این یک پروسه رهبر-سازی کامل و تحسینبرانگیز بود. از طرف دیگر با درگیر-شدن روسیه با اکراین و تحریمهای اروپا علیه روسیه، برای زمستان، اروپا با بحران انرژی مواجه خواهد شد و تنها جایگزین گاز روسیه، ایران خواهد بود. لذا اگر جمهوری اسلامی کماکان لجاجت کند و برجام به سرانجام نرسد، محتملترین گزینه، انتقال مجدد قدرت به پهلوی که هوشمندانه برای چنین روزی ساخته و پرداخته شده، خواهد بود‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
▫️حکمت الهی در بین فلاسفه مسلمان در دو وجه بررسی میشود: 🔸حکمت بهعنوان علت فاعلی: سنخیتداشتن اثر با مؤثر. 🔸حکمت بهعنوان علت غایی: هدفمندی خدا؛ یعنی خدا بهعنوان موجودی حکیم، کار عبث و بیهودهای انجام نمیدهد. 🔻در این پست، ما حکمت را بهعنوان یکی از…
📌 نقد ردیههای وارد-شده بر برهان مذکور
🖊 ردیه اول:
✨ صفات خدا به دو دسته «صفات ذات» و «صفات فعل» تقسیم میشود.
✨ صفات فعل، صفاتی هستند که بهصرف فعلی که انجام داده شده، به خدا نسبت میدهیم، مثل خالق.
✨ نداشتن صفات فعل را بهمعنی ضعف نمیدانیم چون توان انجام آن بوده و در ذات خدا تغییری ایجاد نکرده است. بنابراین خلقکردن، نیازی را در خدا ارضا نکرده، صرفاً فعلی بوده که رخ داده و صفتی را به خالق اضافه کرده است.
◾️نقد:
✨ تا فعلی رخ ندهد، صفتی شناسایی نمیشود؛ یعنی در مثال مذکور، تا زمانی که خلقتی روی ندهد مشخص نمیشود صفت خالقیت را داراست.
✨ در ادامه، شق اولِ تعریف حکمت، یعنی سنخیت اثر با موثر، مربوط به فعل است یعنی اثری رخ داده و این اثر باید با موثر سنخیت داشت باشد.
✨ اما شق دوم که اتفاقاً اینجا ما آن شق را مورد بررسی قرار دادیم، این است که موجود ذاتاً حکیم غایتمند است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد ما طبق تعریف صفات کمالی خدا را ذاتاً حکیم میدانیم.
✨ لذا ما در برهان حکمت را بهصورت ذاتی بررسی کردیم؛ بنابراین موجودی نمیتواند ذاتاً هم حکیم باشد هم ذاتاً صمد. و برهان به قوت خود باقی است.
🖊 ردیه دوم:
✨ خالق اهداف و افعالی که دارد، چون در قالب زمانی نیستند، نشانه ضعف یا نیاز نیست. بهعبارتی خالق چیزی به نام زمان نیاز-داشتن و زمان خلقکردن برایش معنی ندارد، پس لزوماً خالق در زمانی محتاج و در زمانی بینیاز نبوده است؛ بلکه در «آن» (یک لحظه) همه چیز اتفاق میافتد.
◾️نقد:
✨ این ردیه مربوط به تناقض بین خالقیت و صمدیت است؛ یعنی لا-زمانی خدا باعث میشود که خلقکردن نیازی را از خدا مرتفع نکند، و عملاً هدفی از خلق تعقیب نشده است.
✨ اما بحث ما حکمت است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد، چه در زمان باشد چه لا-زمان، موجود حکیم هدفمند است و هدف ذاتاً از نیاز برمیخیزد!
✨ لذا موجود حکیم ذاتاً نیازمند است، مگر اینکه همانطور که بالاتر ذکر شد، هدفی از خلق تعقیب نشود که آنگاه ما موجودی داریم که خالق و صمد است اما حکیم نیست! یعنی این موجود در آنِ واحد ذاتاً میتواند یا حکیم باشد یا صمد.
✨ لذا محال است موجودی وجود داشته باشد که ذاتاً هم حکیم باشد هم صمد.
🖊 ردیه سوم:
✨ خالق نیازی به خلق نداشته است، بلکه صرفاً فعلی رخ داده (رجوع به انواع صفات کنید) و این مخلوق است که نیاز به خالق و هدف پیدا میکند.
✨ در ادامه این ردیه بیان میشود که خدا موجودی بینهایت و بینیاز است و این انسان است که هدفی برای خلقت دارد، و آن هدف تکامل انسان است نه تکامل خالق؛ پس خالق همچنان بینیاز است و هدف هم، هدف مخلوق است نه هدف خالق.
◾️نقد:
✨ این ردیه هم بحث تناقض بین خالقیت و صمدیت است، و آن هم در شق افعالی.
✨ ما حکمت و صمدیت را در شق ذاتی بررسی کردیم، یعنی چه فعلی از خدا صادر شود چه نشود ذاتاً این دو صفت در تناقص هستند.
✨ اما خارج از اینکه این ردیه خللی به برهان ما وارد نمیکند، خود این ردیه مغالطه پنداشت پرسش یا مصادره به مطلوب است که از نتیجه (صمدیت) در مقدمه استفاده و به آن استناد کرده است. ❌
🔰 خوانندگان ارجمند میتوانند سایر ردیههای مد-نظرشان را در بخش کامنتها مطرح فرمایند.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🖊 ردیه اول:
✨ صفات خدا به دو دسته «صفات ذات» و «صفات فعل» تقسیم میشود.
✨ صفات فعل، صفاتی هستند که بهصرف فعلی که انجام داده شده، به خدا نسبت میدهیم، مثل خالق.
✨ نداشتن صفات فعل را بهمعنی ضعف نمیدانیم چون توان انجام آن بوده و در ذات خدا تغییری ایجاد نکرده است. بنابراین خلقکردن، نیازی را در خدا ارضا نکرده، صرفاً فعلی بوده که رخ داده و صفتی را به خالق اضافه کرده است.
◾️نقد:
✨ تا فعلی رخ ندهد، صفتی شناسایی نمیشود؛ یعنی در مثال مذکور، تا زمانی که خلقتی روی ندهد مشخص نمیشود صفت خالقیت را داراست.
✨ در ادامه، شق اولِ تعریف حکمت، یعنی سنخیت اثر با موثر، مربوط به فعل است یعنی اثری رخ داده و این اثر باید با موثر سنخیت داشت باشد.
✨ اما شق دوم که اتفاقاً اینجا ما آن شق را مورد بررسی قرار دادیم، این است که موجود ذاتاً حکیم غایتمند است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد ما طبق تعریف صفات کمالی خدا را ذاتاً حکیم میدانیم.
✨ لذا ما در برهان حکمت را بهصورت ذاتی بررسی کردیم؛ بنابراین موجودی نمیتواند ذاتاً هم حکیم باشد هم ذاتاً صمد. و برهان به قوت خود باقی است.
🖊 ردیه دوم:
✨ خالق اهداف و افعالی که دارد، چون در قالب زمانی نیستند، نشانه ضعف یا نیاز نیست. بهعبارتی خالق چیزی به نام زمان نیاز-داشتن و زمان خلقکردن برایش معنی ندارد، پس لزوماً خالق در زمانی محتاج و در زمانی بینیاز نبوده است؛ بلکه در «آن» (یک لحظه) همه چیز اتفاق میافتد.
◾️نقد:
✨ این ردیه مربوط به تناقض بین خالقیت و صمدیت است؛ یعنی لا-زمانی خدا باعث میشود که خلقکردن نیازی را از خدا مرتفع نکند، و عملاً هدفی از خلق تعقیب نشده است.
✨ اما بحث ما حکمت است؛ یعنی چه فعلی رخ دهد چه رخ ندهد، چه در زمان باشد چه لا-زمان، موجود حکیم هدفمند است و هدف ذاتاً از نیاز برمیخیزد!
✨ لذا موجود حکیم ذاتاً نیازمند است، مگر اینکه همانطور که بالاتر ذکر شد، هدفی از خلق تعقیب نشود که آنگاه ما موجودی داریم که خالق و صمد است اما حکیم نیست! یعنی این موجود در آنِ واحد ذاتاً میتواند یا حکیم باشد یا صمد.
✨ لذا محال است موجودی وجود داشته باشد که ذاتاً هم حکیم باشد هم صمد.
🖊 ردیه سوم:
✨ خالق نیازی به خلق نداشته است، بلکه صرفاً فعلی رخ داده (رجوع به انواع صفات کنید) و این مخلوق است که نیاز به خالق و هدف پیدا میکند.
✨ در ادامه این ردیه بیان میشود که خدا موجودی بینهایت و بینیاز است و این انسان است که هدفی برای خلقت دارد، و آن هدف تکامل انسان است نه تکامل خالق؛ پس خالق همچنان بینیاز است و هدف هم، هدف مخلوق است نه هدف خالق.
◾️نقد:
✨ این ردیه هم بحث تناقض بین خالقیت و صمدیت است، و آن هم در شق افعالی.
✨ ما حکمت و صمدیت را در شق ذاتی بررسی کردیم، یعنی چه فعلی از خدا صادر شود چه نشود ذاتاً این دو صفت در تناقص هستند.
✨ اما خارج از اینکه این ردیه خللی به برهان ما وارد نمیکند، خود این ردیه مغالطه پنداشت پرسش یا مصادره به مطلوب است که از نتیجه (صمدیت) در مقدمه استفاده و به آن استناد کرده است. ❌
🔰 خوانندگان ارجمند میتوانند سایر ردیههای مد-نظرشان را در بخش کامنتها مطرح فرمایند.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
Telegram
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 نفی خدای خاص ادیان با تناقضات میان صفات الهی [پارت دوم]
✨ حکیمبودن و صمدیتِ الله
◾️در ادمه براهین رد خدای خاص ادیان از طریق تناقض میان صفات کمالی، در این پست به بررسی دو صفت حکمت و صمدیت میپردازیم... (ادامه دارد)
🖊 پارت اول
🖊 پارت سوم
🟪 کانال دروغها…
✨ حکیمبودن و صمدیتِ الله
◾️در ادمه براهین رد خدای خاص ادیان از طریق تناقض میان صفات کمالی، در این پست به بررسی دو صفت حکمت و صمدیت میپردازیم... (ادامه دارد)
🖊 پارت اول
🖊 پارت سوم
🟪 کانال دروغها…
📌 اخلاق و دین!
✨ اخلاق دینی با چالشهای زیادی مواجه است؛ اخلاق در اسلام ذاتی است و نتیجهگرا؛ بنابراين فضايل اخلاقی تبیینشده در دین ابدی، ازلی و ثابت است.
✨ اما در واقعیت اصلاً چنین نیست! این یک بحث جامعهشناختی است. نحوه ساختیابی ساختارهای اجتماعی که با پوزیتیویسم خشک آگوست کنت شروع میشود و جامعه را بهسان یک ارگانیسم مورد مشاهده علمی قرار میدهد و بهصورت علمی ساختیافتن نهاد ارزشها و هنجارها را مورد تحلیل قرار میدهد تا علم روز جامعهشناسی و پارادایمهای منعطفی مثل پدیدار-شناسی و برساختگرایی (برساختگرایی پارادایمی از مسائل
اجتماعی است).
✨ آنچه میان تمامی پارادایمهای جامعهشناسی مشترک است، ساختیافتهبودن ارزشها در جامعه است.
✨ بهطور مثال در ساختارگرایی کارکردی پارسونز دین بهعنوان یک نهاد اجتماعی که کارکرد آن نهادینهکردن ارزشها در حین جامعهپذیری است تبیین میشود ولی حتی در پارادایم ساختارگرایی کارکردی هم ارزشها محصول ساختیابی جامعه دانسته میشوند!
✨ سیر این ساختیابی یک سیر تاریخی-تحلیلی است که از زندگی بشر در کمونهای ابتدایی و فاقد طبقه شروع، و بعدِ پیدایش مالکیت خصوصی، ارزشهای حاکم بر این مالکیت که در جوامع یکجا-نشین بدوی ساختیابی میشود و تا ارزشهای پیچیده امروزی ادامه مییابد.
✨ به هر روی طبق تبیین علم جامعهشناسی ارزشها (اخلاقیات) یک امر ثابت و ذاتی نیست و بسته به مقاطع زمانی و مکانی جامعه تغییر-پذیر است.
✨ همچنین ما در واقعیت و سیر تاریخی جوامع به تغییر ارزشها در جوامع اذعان داریم. بهطور مثال بردهداری تا یک دورهای از تاریخ رذیلت محسوب نمیشد و حتی جزو ارزشها هم به حساب میآمد. اما در حال حاضر یک رذیلت اخلاقی محسوب میشود.
✨ از این دست مسائل در تغییر ارزشهای اخلاقی بسیار است که ادیان و همینطور اسلام مجبور به تطبیق خود با ارزشهای جامعه شدند اما صورت دیگری از تضاد در اخلاقيات مطلق و ذاتی مطرح میشود.
✨ طبق این رویکرد فضایل همواره فضیلت است؛ برای مثال اگر راستگویی و صداقت را یک ارزش فرض کنیم طبق اخلاقیات مطلق باید همواره ارزش باشد، اما فرض کنید از یک فرمانده جنگی اسیر-شده بپرسند: "نقشه جنگی شما چیست؟" اگر راست بگوید جان هزاران سرباز بهخطر میافتد!
❌ در این دست مسائل دست اخلاقیات ذاتی بسته میشود و روی به تبصرههایی میآورد که با ذاتیبودن اخلاق در تضاد است.
🖊 بنابراین بر طبق علم جامعهشناسی، متأسفانه اخلاقیات ثابت و مطلق ادیانی مثل اسلام عملاً کاربرد و ارزشی ندارد‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ اخلاق دینی با چالشهای زیادی مواجه است؛ اخلاق در اسلام ذاتی است و نتیجهگرا؛ بنابراين فضايل اخلاقی تبیینشده در دین ابدی، ازلی و ثابت است.
✨ اما در واقعیت اصلاً چنین نیست! این یک بحث جامعهشناختی است. نحوه ساختیابی ساختارهای اجتماعی که با پوزیتیویسم خشک آگوست کنت شروع میشود و جامعه را بهسان یک ارگانیسم مورد مشاهده علمی قرار میدهد و بهصورت علمی ساختیافتن نهاد ارزشها و هنجارها را مورد تحلیل قرار میدهد تا علم روز جامعهشناسی و پارادایمهای منعطفی مثل پدیدار-شناسی و برساختگرایی (برساختگرایی پارادایمی از مسائل
اجتماعی است).
✨ آنچه میان تمامی پارادایمهای جامعهشناسی مشترک است، ساختیافتهبودن ارزشها در جامعه است.
✨ بهطور مثال در ساختارگرایی کارکردی پارسونز دین بهعنوان یک نهاد اجتماعی که کارکرد آن نهادینهکردن ارزشها در حین جامعهپذیری است تبیین میشود ولی حتی در پارادایم ساختارگرایی کارکردی هم ارزشها محصول ساختیابی جامعه دانسته میشوند!
✨ سیر این ساختیابی یک سیر تاریخی-تحلیلی است که از زندگی بشر در کمونهای ابتدایی و فاقد طبقه شروع، و بعدِ پیدایش مالکیت خصوصی، ارزشهای حاکم بر این مالکیت که در جوامع یکجا-نشین بدوی ساختیابی میشود و تا ارزشهای پیچیده امروزی ادامه مییابد.
✨ به هر روی طبق تبیین علم جامعهشناسی ارزشها (اخلاقیات) یک امر ثابت و ذاتی نیست و بسته به مقاطع زمانی و مکانی جامعه تغییر-پذیر است.
✨ همچنین ما در واقعیت و سیر تاریخی جوامع به تغییر ارزشها در جوامع اذعان داریم. بهطور مثال بردهداری تا یک دورهای از تاریخ رذیلت محسوب نمیشد و حتی جزو ارزشها هم به حساب میآمد. اما در حال حاضر یک رذیلت اخلاقی محسوب میشود.
✨ از این دست مسائل در تغییر ارزشهای اخلاقی بسیار است که ادیان و همینطور اسلام مجبور به تطبیق خود با ارزشهای جامعه شدند اما صورت دیگری از تضاد در اخلاقيات مطلق و ذاتی مطرح میشود.
✨ طبق این رویکرد فضایل همواره فضیلت است؛ برای مثال اگر راستگویی و صداقت را یک ارزش فرض کنیم طبق اخلاقیات مطلق باید همواره ارزش باشد، اما فرض کنید از یک فرمانده جنگی اسیر-شده بپرسند: "نقشه جنگی شما چیست؟" اگر راست بگوید جان هزاران سرباز بهخطر میافتد!
❌ در این دست مسائل دست اخلاقیات ذاتی بسته میشود و روی به تبصرههایی میآورد که با ذاتیبودن اخلاق در تضاد است.
🖊 بنابراین بر طبق علم جامعهشناسی، متأسفانه اخلاقیات ثابت و مطلق ادیانی مثل اسلام عملاً کاربرد و ارزشی ندارد‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 نفی وجود خدای خاص ادیان از طریق نشاندادن تناقض میان صفات کمالی و الهی [پارت سوم]
✨ طبق تعریف، الله دارای صفات خیر-خواهی مطلق، همهچیز-دانی و همهکار-توانی است؛ اتصاف موجودی به این سه صفت، با توجه به ماهیت کیهان، ممتنع و مستلزم تناقضی است که در ادامه آن را نشان میدهیم (ادامه دارد).
🖊 پارت اول
🖊 پارت دوم
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ طبق تعریف، الله دارای صفات خیر-خواهی مطلق، همهچیز-دانی و همهکار-توانی است؛ اتصاف موجودی به این سه صفت، با توجه به ماهیت کیهان، ممتنع و مستلزم تناقضی است که در ادامه آن را نشان میدهیم (ادامه دارد).
🖊 پارت اول
🖊 پارت دوم
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 نفی وجود خدای خاص ادیان از طریق نشاندادن تناقض میان صفات کمالی و الهی [پارت سوم] ✨ طبق تعریف، الله دارای صفات خیر-خواهی مطلق، همهچیز-دانی و همهکار-توانی است؛ اتصاف موجودی به این سه صفت، با توجه به ماهیت کیهان، ممتنع و مستلزم تناقضی است که در ادامه آن…
📌 در ابتدا عرض شود که اصولاً هیچ نیازی به این نیست که ما وجود الله را با تقریر ادله نفی کنیم، چون طبق اصل عدم، فرض بر عدم پیشینی وجود هر چیزی است که اثبات نشود (جدلاً).
✨ همچنین طبق قاعده البینه علیالمدعی، بار اثبات بر دوش مدعی است. اما در این تاپیکها، ما وجود خدای خاص ادیان را بهصورت منطقی رد میکنیم.
✨ یکی از قویترین و مشهور-ترین براهین نفی وجود خدا، برهان شر میباشد. در ابتدا جدلاً فرض میگیریم که خدای خاص ادیان با صفات کمالی وجود دارد (فرض خلف)؛ یعنی:
۱) خدا وجود دارد🔻
۲) خدا عالم مطلق است🔻
۳) خدا قادر مطلق است🔻
۴) خدا خیر-خواه مطلق است🔻
✨ با این فرض، واقعیتی که در کیهان با آن رو-بهرو هستیم را بررسی میکنیم. در کیهان شر گزاف وجود دارد (شر گزاف شری است که هیچ خیری از آن نمیتوان متصور شد).
✨ برای مثال، صاعقه باعث آتشسوزی در جنگل، و آهو-بچهای نیمهسوز میشود؛ نه آنقدر شدید که در جا بمیرد و نه آنقدر ضعیف که درمانشود بلکه یکهفته طول میکشد تا آهو-بچه بر اثر سوختگی بمیرد. زجری که در این یک هفته آهو-بچه متحمل میشود مصداق شر گزاف است.
◾️بنابراین شر گزاف وجود دارد؛ حال یا:
🔸خدا نمیداند که این شر وجود دارد (تناقض با عالمیت مطلق)
🔸خدا میداند اما نمیتواند کاری بکند (تناقض با قادریت مطلق)
🔸خدا هم میداند و هم میتواند کاری بکند اما نمیخواهد که کاری بکند (تناقض با خیر-خواهی مطلق)
✨ لذا از حد وسط بالا، با توجه به وجود شر گزاف نتیجهگیری میشود که موجودی که همزمان همهچیز-دان و همهکار-توان و خیر-خواه مطلق باشد، نمیتواند وجود داشته باشد.
🖊 لذا وجود خدای خاص ادیان (الله) عقلاً مردود است (ادامه دارد).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ همچنین طبق قاعده البینه علیالمدعی، بار اثبات بر دوش مدعی است. اما در این تاپیکها، ما وجود خدای خاص ادیان را بهصورت منطقی رد میکنیم.
✨ یکی از قویترین و مشهور-ترین براهین نفی وجود خدا، برهان شر میباشد. در ابتدا جدلاً فرض میگیریم که خدای خاص ادیان با صفات کمالی وجود دارد (فرض خلف)؛ یعنی:
۱) خدا وجود دارد🔻
۲) خدا عالم مطلق است🔻
۳) خدا قادر مطلق است🔻
۴) خدا خیر-خواه مطلق است🔻
✨ با این فرض، واقعیتی که در کیهان با آن رو-بهرو هستیم را بررسی میکنیم. در کیهان شر گزاف وجود دارد (شر گزاف شری است که هیچ خیری از آن نمیتوان متصور شد).
✨ برای مثال، صاعقه باعث آتشسوزی در جنگل، و آهو-بچهای نیمهسوز میشود؛ نه آنقدر شدید که در جا بمیرد و نه آنقدر ضعیف که درمانشود بلکه یکهفته طول میکشد تا آهو-بچه بر اثر سوختگی بمیرد. زجری که در این یک هفته آهو-بچه متحمل میشود مصداق شر گزاف است.
◾️بنابراین شر گزاف وجود دارد؛ حال یا:
🔸خدا نمیداند که این شر وجود دارد (تناقض با عالمیت مطلق)
🔸خدا میداند اما نمیتواند کاری بکند (تناقض با قادریت مطلق)
🔸خدا هم میداند و هم میتواند کاری بکند اما نمیخواهد که کاری بکند (تناقض با خیر-خواهی مطلق)
✨ لذا از حد وسط بالا، با توجه به وجود شر گزاف نتیجهگیری میشود که موجودی که همزمان همهچیز-دان و همهکار-توان و خیر-خواه مطلق باشد، نمیتواند وجود داشته باشد.
🖊 لذا وجود خدای خاص ادیان (الله) عقلاً مردود است (ادامه دارد).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 در ابتدا عرض شود که اصولاً هیچ نیازی به این نیست که ما وجود الله را با تقریر ادله نفی کنیم، چون طبق اصل عدم، فرض بر عدم پیشینی وجود هر چیزی است که اثبات نشود (جدلاً). ✨ همچنین طبق قاعده البینه علیالمدعی، بار اثبات بر دوش مدعی است. اما در این تاپیکها،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 یک کلیپ در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که توسط خداباوران در واکنش به برهان شر ساخته شده است. در این کلیپ آلبرت اینشتین به استاد خود اثبات میکند که شرور (که به اشتباه در کلیپ شیطان ترجمه شده است) عدمی و محصول نبود خیر یا خداست! مانند سرما و تاریکی که محصول نبود گرما و نور هستند؛ و جالب است استاد داستان ما، حتی به این موضوع ساده واقف نیست که سرما و تاریکی وجود ندارند! در ادامه دفاعیه عدمیبودن شرور که در کلیپ به آن اشاره شده است را رد میکنیم.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 یک کلیپ در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که توسط خداباوران در واکنش به برهان شر ساخته شده است. در این کلیپ آلبرت اینشتین به استاد خود اثبات میکند که شرور (که به اشتباه در کلیپ شیطان ترجمه شده است) عدمی و محصول نبود خیر یا خداست! مانند سرما و تاریکی…
📌 دفاعیه عدمیبودن شرور
✨ در برابر برهان شر در مقام نقد گفتهاند شر عدمی است یعنی وجود دارد اما نیازی به خالق ندارد، درد و رنج که قطعاً وجود دارند اما این تعارضی با صفات خدا ندارد چراکه خالق آن خدا نیست بلکه این شر عدم یک خیر است مثلاً بیماری عدم سلامت است، فقر عدم ثروت است، جنگ عدم صلح است، مرگ عدم حیات است و سکوت عدم کلام است.
✨ اما این نقد بههیچ عنوان موجه و قابل قبول نیست.
🖊 ایرادات آن از این قرار است:
🔸اول اینکه چگونه میتوان یک امر عدمی را از یک امر وجودی تشخیص و تمیز داد؟ مثلاً در لغتنامههای جهانی در تعریف صلح آمده: عدم وجود جنگ.
✨ یا برای تعریف سلامت آمده: عدم وجود بیماری.
الان ثروت عدم فقر است یا فقر عدم ثروت است؟ نابینایی عدم بینایی است یا بینایی عدم نابینایی؟
✨ بهصرف اینکه اول کلمه "نا" و "لا" بگذاریم که آن را عدمی نمیکند.
🔸دوم اینکه در آیه 2 سوره ملک قرآن آمده: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ؛ آنکس که مرگ و حیات را خلق کرد، این آیه اثبات میکند امور عدمی هم خلق میشوند مثل مرگ؛ پس خالق دارند و خالق آن خداست.
🔸سوم اینکه آیا خدا عاجز بود جهانی بیآفریند که امور عدمی در آن پدید نیایند؟ نه اینکه آنها را آفریده باشد بلکه جهان را طوری خلق میکرد که امور عدمی در آن راه نداشته باشند.
🔸چهارم اینکه فرض میکنیم توانستیم امر وجودی را از امر عدمی تفکیک کنیم، حالا چگونه اثبات میکنید که شرور همه عدمی هستند؟ از کجا به عدمیبودن شر رسیدهاید؟ استدلال قیاسی عقلی دارید یا استدلال استقرائی تجربی؟ راه پیشینی یا راه پسینی؟
این را چگونه اثبات میکنید؟ وگرنه میشود ادعا کرد که جهان سراسر شر است و خیر عدم شر است.
🔸پنجم اینکه اگر خدا خیر بینهایت است و همهجا حضور دارد کوچکترین شری نشان میدهد که یا همهجا نیست یا خیرش بینهایت نیست.
🔸ششم اینکه عدم خیر که منجر به شر میشود خودش نوعی شر است.
و ایرادات دیگر...
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ در برابر برهان شر در مقام نقد گفتهاند شر عدمی است یعنی وجود دارد اما نیازی به خالق ندارد، درد و رنج که قطعاً وجود دارند اما این تعارضی با صفات خدا ندارد چراکه خالق آن خدا نیست بلکه این شر عدم یک خیر است مثلاً بیماری عدم سلامت است، فقر عدم ثروت است، جنگ عدم صلح است، مرگ عدم حیات است و سکوت عدم کلام است.
✨ اما این نقد بههیچ عنوان موجه و قابل قبول نیست.
🖊 ایرادات آن از این قرار است:
🔸اول اینکه چگونه میتوان یک امر عدمی را از یک امر وجودی تشخیص و تمیز داد؟ مثلاً در لغتنامههای جهانی در تعریف صلح آمده: عدم وجود جنگ.
✨ یا برای تعریف سلامت آمده: عدم وجود بیماری.
الان ثروت عدم فقر است یا فقر عدم ثروت است؟ نابینایی عدم بینایی است یا بینایی عدم نابینایی؟
✨ بهصرف اینکه اول کلمه "نا" و "لا" بگذاریم که آن را عدمی نمیکند.
🔸دوم اینکه در آیه 2 سوره ملک قرآن آمده: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ؛ آنکس که مرگ و حیات را خلق کرد، این آیه اثبات میکند امور عدمی هم خلق میشوند مثل مرگ؛ پس خالق دارند و خالق آن خداست.
🔸سوم اینکه آیا خدا عاجز بود جهانی بیآفریند که امور عدمی در آن پدید نیایند؟ نه اینکه آنها را آفریده باشد بلکه جهان را طوری خلق میکرد که امور عدمی در آن راه نداشته باشند.
🔸چهارم اینکه فرض میکنیم توانستیم امر وجودی را از امر عدمی تفکیک کنیم، حالا چگونه اثبات میکنید که شرور همه عدمی هستند؟ از کجا به عدمیبودن شر رسیدهاید؟ استدلال قیاسی عقلی دارید یا استدلال استقرائی تجربی؟ راه پیشینی یا راه پسینی؟
این را چگونه اثبات میکنید؟ وگرنه میشود ادعا کرد که جهان سراسر شر است و خیر عدم شر است.
🔸پنجم اینکه اگر خدا خیر بینهایت است و همهجا حضور دارد کوچکترین شری نشان میدهد که یا همهجا نیست یا خیرش بینهایت نیست.
🔸ششم اینکه عدم خیر که منجر به شر میشود خودش نوعی شر است.
و ایرادات دیگر...
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 پیامی برای دوستان آتئیست و ناباور که در شبکههای اجتماعی به روشنگری مشغولاند...
◾️واقعیت کنونی جامعه ما ایجاب میکند که در فعالیتهای خود با دید باز-تری تصمیمگیری کنیم؛ میزان کینه و نفرت دوستان آتئیست از اسلام کاملاً قابل درک است اما هیچ فکر کردهاید که اکثریت مخالفان رژیم به نوعی باور-مند هستند؟
◾️اکثریت معترضان کف خیابان مسلماناند؛ بازنشستهها، معلمین، کارگران هفتتپه، کارگران اتوبوسرانی، معترضان آبادانی و خوزستانی که پارسال یک ماه کف خیابان بودند و... اکثریت خودشان را مسلمان میدانند! همسایههای ما، بچههای محل، همکاران و اقوام و بستگان ما اکثراً خودشان را مسلمان میدانند.
◾️نقد اسلام جای خود، ولی اگر بخواهیم به هر مسلمانی حمله کنیم چیزی از ایران باقی نخواهد ماند!
◾️برخی از ما نقد دین را از سالها پیش شروع کردهایم، زمانی که اکثر آتئیستهای جوان کنونی مدرسه هم نمیرفتند، اما الان همهچیز عوض شده، دریاچه ارومیه، هورالعظیم، زایندهرود و... خشک شدهاند. منابع ایران به تاراج برده میشود، دزدی و فساد به نهایت خود رسیده است. با جمهوری اسلامی چند وقت دیگر چیزی از ایران باقی نخواهد ماند.
◾️اولويتها تغییر کرده، نقد دین جای خود اما در حال حاضر اولويت ما سقوط نظام است؛ آن هم حاصل نخواهد شد مگر با اتحاد.
◾️اینکه بهجای اتحاد تفرقه ایجاد کنیم ضمانت بقای رژیم است، باید بهجای حمله به همدیگر بهدنبال اتحاد باشیم، بین تمام مخالفان نظام.
◾️وقتی نظام ساقط شد در یک نظام سکولار میتوان نقد دین را در اولويت قرار داد. در این برهه حساس کنونی اگر نتوانیم یکصدا شویم و اتحاد ایجاد کنیم، فردا روز حسرت و افسوس هیچ دردی را دوا نخواهد کرد و این رژیم نابودی کامل ایران را رقم خواهد زد.
✨ پیشنهاد ما این است، تمام مخالفان رژیم را در کنار خود قرار دهیم؛ فارغ از اعتقاداتی که دارند، هموطن ماست و خواهان رسیدن به حکومتی قانونمند، هدفی که همه ما خواهان آن هستیم‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
◾️واقعیت کنونی جامعه ما ایجاب میکند که در فعالیتهای خود با دید باز-تری تصمیمگیری کنیم؛ میزان کینه و نفرت دوستان آتئیست از اسلام کاملاً قابل درک است اما هیچ فکر کردهاید که اکثریت مخالفان رژیم به نوعی باور-مند هستند؟
◾️اکثریت معترضان کف خیابان مسلماناند؛ بازنشستهها، معلمین، کارگران هفتتپه، کارگران اتوبوسرانی، معترضان آبادانی و خوزستانی که پارسال یک ماه کف خیابان بودند و... اکثریت خودشان را مسلمان میدانند! همسایههای ما، بچههای محل، همکاران و اقوام و بستگان ما اکثراً خودشان را مسلمان میدانند.
◾️نقد اسلام جای خود، ولی اگر بخواهیم به هر مسلمانی حمله کنیم چیزی از ایران باقی نخواهد ماند!
◾️برخی از ما نقد دین را از سالها پیش شروع کردهایم، زمانی که اکثر آتئیستهای جوان کنونی مدرسه هم نمیرفتند، اما الان همهچیز عوض شده، دریاچه ارومیه، هورالعظیم، زایندهرود و... خشک شدهاند. منابع ایران به تاراج برده میشود، دزدی و فساد به نهایت خود رسیده است. با جمهوری اسلامی چند وقت دیگر چیزی از ایران باقی نخواهد ماند.
◾️اولويتها تغییر کرده، نقد دین جای خود اما در حال حاضر اولويت ما سقوط نظام است؛ آن هم حاصل نخواهد شد مگر با اتحاد.
◾️اینکه بهجای اتحاد تفرقه ایجاد کنیم ضمانت بقای رژیم است، باید بهجای حمله به همدیگر بهدنبال اتحاد باشیم، بین تمام مخالفان نظام.
◾️وقتی نظام ساقط شد در یک نظام سکولار میتوان نقد دین را در اولويت قرار داد. در این برهه حساس کنونی اگر نتوانیم یکصدا شویم و اتحاد ایجاد کنیم، فردا روز حسرت و افسوس هیچ دردی را دوا نخواهد کرد و این رژیم نابودی کامل ایران را رقم خواهد زد.
✨ پیشنهاد ما این است، تمام مخالفان رژیم را در کنار خود قرار دهیم؛ فارغ از اعتقاداتی که دارند، هموطن ماست و خواهان رسیدن به حکومتی قانونمند، هدفی که همه ما خواهان آن هستیم‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 شما بهعنوان یک ناباور به اسلام، اگر بخواهید قوانین جامعه را تدوین و تصویب کنید، بر چه اساسی این کار را انجام میدهید؟
✨ قانونگذاری یک بحث دو-وجهیست؛ یک وجه در حیطه جامعهشناسی و یک وجه در حیطه حقوق.
✨ در وجه جامعهشناختی، ما اصول کلی قانونگذاری برای حفظ انسجام، پویایی و رشد جامعه را تبیین میکنیم.
✨ بعد از آن در وجه حقوقی، بر اساس این تبیین جامعهشناختی حقوقدانها قوانین را تدوین میکنند (ادامه دارد).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ قانونگذاری یک بحث دو-وجهیست؛ یک وجه در حیطه جامعهشناسی و یک وجه در حیطه حقوق.
✨ در وجه جامعهشناختی، ما اصول کلی قانونگذاری برای حفظ انسجام، پویایی و رشد جامعه را تبیین میکنیم.
✨ بعد از آن در وجه حقوقی، بر اساس این تبیین جامعهشناختی حقوقدانها قوانین را تدوین میکنند (ادامه دارد).
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 شما بهعنوان یک ناباور به اسلام، اگر بخواهید قوانین جامعه را تدوین و تصویب کنید، بر چه اساسی این کار را انجام میدهید؟ ✨ قانونگذاری یک بحث دو-وجهیست؛ یک وجه در حیطه جامعهشناسی و یک وجه در حیطه حقوق. ✨ در وجه جامعهشناختی، ما اصول کلی قانونگذاری برای…
✨ بهجهت جامعهشناختی، قوانین باید ابتدا از تداخل نهادی جلوگیری کنند؛ یعنی نهادهای اساسی (سیاست، اقتصاد و دین) مستقل از هم فعالیت داشته باشند و هیچکدام تحت سیطره کامل دیگری نباشد.
✨ مسئله بعدی این است که قوانین باید بهنحوی تبیین شود که جلوی انسداد اجتماعی گرفته شود و برای همه آحاد جامعه فرصتهای برابر وجود داشته باشد.
✨ مسئله بعدی حفظ مالکيت خصوصی و دولت حداقلی است که منجر به پویایی جامعه میشود.
✨ مسئله بعدی این است که قوانین جزایی باید از حالت تنبیهی خارج و به حالت جبرانی تبدیل شود (مگر در شرایط خاص).
✨ مسئله بعدی حفظ حقوق اجتماعی افراد، فارغ از جنسیت، نژاد و مذهب است.
🖊 این کلیات را میشود همینطور ادامه داد و بعد حقوقدانها بر اساس این چهارچوب قوانین را تدوين میکنند. و بهطور کلی در دنیای مدرن در تبیین و تدوین و تصویب قوانین، خدا و ادیان جایگاهی ندارند. ❌
✨ کتاب "قراردادهای اجتماعی" اثر روسو و رساله "در باب دموکراسی" اثر جان لاک، پایه تدوین قانون اساسی ایالاتمتحده امریکا بودهاند که بعدها بسیاری از کشورهای مدرن تحت تأثیر آن در قوانین خود اصلاحاتی صورت دادند؛ قوانین در ساختارهای لائیک منطبق بر قراردادهای اجتماعی هستند و نه بر مبنای امر و نهی ادیان و پيشوايان خدا.
📌 اقتصاد صرفاً رقابتی که بهنوعی بر اساس تعمیم نظریات داروین بر اقتصاد میباشد سیستم عادلانهای است؟
✨ این نظریه ابتدا توسط هربرت اسپنسر مطرح شد؛ یعنی حدود ۱۰ سال قبل از داروین، اصطلاح فرگشت اجتماعی مطرح شد. اسپنسر جامعه را بر اساس انتخاب طبیعی تحلیل کرد؛ بهگونهای که قویتر-ها بقایشان تداوم مییابد و ضعیفتر-ها حذف میشوند. بعدها در اوایل قرن گذشته، این نظریه مورد توجه اقتصاد-دانان و جامعهشناسان آمریکایی قرار گرفت اما بهعلت مشکلات بنیادی و تناقضات درونی، این تفکر خیلی زود از دور خارج شد و عملاً چندان اجرایی نشد!
✨ بازار رقابتی بهلحاظ پویایی جوابگو است ولی اگر این مسئله تحت کنترل قرار نگیرد عواقب سنگینی برای جامعه دارد؛ برای مثال همبستگی جامعه رو به نابودی خواهد رفت، گسیختگی اجتماعی باعث آنومی میشود و آنومی تبعات اجتماعی و فردی عميقی بههمراه دارد. لذا حفظ همبستگی اجتماعی مقدم است بر پویایی؛ یعنی ما نمیتوانیم همبستگی اجتماعی را فدای پویایی کنیم.
📌 آیا روزی میرسد که بشر به یک سیستم اقتصادی ثابت و بیمشکلی برسد که همه از آن راضی باشند؟
✨ اینکه بخواهیم آرمانگرایانه به ماجرا نگاه کنیم، ما را دچار مشکل میکند. راندمان هیچ مکانیسمی در هستی صد-درصد نیست؛ بنابراین هر نوع تئوری اقتصادی-اجتماعی قابل نقد بوده و حتماً میشود ایرادات اساسی به آن وارد کرد.
✨ ولی باید نهایت تلاشمان را بکنیم که سیستمی متعادل تعریف شود که تعادل بین همبستگی و پویایی حفظ بشود.
✨ یکی از تئوریهای قوی که در این زمینه مطرح شد و چند دهه است که در امریکا اجرا میشود، حمایت از سازمانهای مردمنهاد (NGO) و خيريههاست؛ این تشکیلات نقش میانجی بین اقتصاد و جامعه را ایفا میکنند و تا حد مطلوبی موفق بودهاند. در ایران هم قصد داشتند از این تئوری استفاده کنند که در نهایت، سوءمدیریت و مدیریت سیاسی جناحی به قلعوقمع این سازمانها منجر شد؛ یکی از قویترین این سازمانها، مؤسسه خیریه امام علی بود که در نهایت، نظام توتالیتر اسلامی نتوانست این نهاد مردمی را تحمل کند و با شکایت وزرات کشور، این سازمان منحل شد‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ مسئله بعدی این است که قوانین باید بهنحوی تبیین شود که جلوی انسداد اجتماعی گرفته شود و برای همه آحاد جامعه فرصتهای برابر وجود داشته باشد.
✨ مسئله بعدی حفظ مالکيت خصوصی و دولت حداقلی است که منجر به پویایی جامعه میشود.
✨ مسئله بعدی این است که قوانین جزایی باید از حالت تنبیهی خارج و به حالت جبرانی تبدیل شود (مگر در شرایط خاص).
✨ مسئله بعدی حفظ حقوق اجتماعی افراد، فارغ از جنسیت، نژاد و مذهب است.
🖊 این کلیات را میشود همینطور ادامه داد و بعد حقوقدانها بر اساس این چهارچوب قوانین را تدوين میکنند. و بهطور کلی در دنیای مدرن در تبیین و تدوین و تصویب قوانین، خدا و ادیان جایگاهی ندارند. ❌
✨ کتاب "قراردادهای اجتماعی" اثر روسو و رساله "در باب دموکراسی" اثر جان لاک، پایه تدوین قانون اساسی ایالاتمتحده امریکا بودهاند که بعدها بسیاری از کشورهای مدرن تحت تأثیر آن در قوانین خود اصلاحاتی صورت دادند؛ قوانین در ساختارهای لائیک منطبق بر قراردادهای اجتماعی هستند و نه بر مبنای امر و نهی ادیان و پيشوايان خدا.
📌 اقتصاد صرفاً رقابتی که بهنوعی بر اساس تعمیم نظریات داروین بر اقتصاد میباشد سیستم عادلانهای است؟
✨ این نظریه ابتدا توسط هربرت اسپنسر مطرح شد؛ یعنی حدود ۱۰ سال قبل از داروین، اصطلاح فرگشت اجتماعی مطرح شد. اسپنسر جامعه را بر اساس انتخاب طبیعی تحلیل کرد؛ بهگونهای که قویتر-ها بقایشان تداوم مییابد و ضعیفتر-ها حذف میشوند. بعدها در اوایل قرن گذشته، این نظریه مورد توجه اقتصاد-دانان و جامعهشناسان آمریکایی قرار گرفت اما بهعلت مشکلات بنیادی و تناقضات درونی، این تفکر خیلی زود از دور خارج شد و عملاً چندان اجرایی نشد!
✨ بازار رقابتی بهلحاظ پویایی جوابگو است ولی اگر این مسئله تحت کنترل قرار نگیرد عواقب سنگینی برای جامعه دارد؛ برای مثال همبستگی جامعه رو به نابودی خواهد رفت، گسیختگی اجتماعی باعث آنومی میشود و آنومی تبعات اجتماعی و فردی عميقی بههمراه دارد. لذا حفظ همبستگی اجتماعی مقدم است بر پویایی؛ یعنی ما نمیتوانیم همبستگی اجتماعی را فدای پویایی کنیم.
📌 آیا روزی میرسد که بشر به یک سیستم اقتصادی ثابت و بیمشکلی برسد که همه از آن راضی باشند؟
✨ اینکه بخواهیم آرمانگرایانه به ماجرا نگاه کنیم، ما را دچار مشکل میکند. راندمان هیچ مکانیسمی در هستی صد-درصد نیست؛ بنابراین هر نوع تئوری اقتصادی-اجتماعی قابل نقد بوده و حتماً میشود ایرادات اساسی به آن وارد کرد.
✨ ولی باید نهایت تلاشمان را بکنیم که سیستمی متعادل تعریف شود که تعادل بین همبستگی و پویایی حفظ بشود.
✨ یکی از تئوریهای قوی که در این زمینه مطرح شد و چند دهه است که در امریکا اجرا میشود، حمایت از سازمانهای مردمنهاد (NGO) و خيريههاست؛ این تشکیلات نقش میانجی بین اقتصاد و جامعه را ایفا میکنند و تا حد مطلوبی موفق بودهاند. در ایران هم قصد داشتند از این تئوری استفاده کنند که در نهایت، سوءمدیریت و مدیریت سیاسی جناحی به قلعوقمع این سازمانها منجر شد؛ یکی از قویترین این سازمانها، مؤسسه خیریه امام علی بود که در نهایت، نظام توتالیتر اسلامی نتوانست این نهاد مردمی را تحمل کند و با شکایت وزرات کشور، این سازمان منحل شد‼️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📌 دفاعیه عدمیبودن شرور ✨ در برابر برهان شر در مقام نقد گفتهاند شر عدمی است یعنی وجود دارد اما نیازی به خالق ندارد، درد و رنج که قطعاً وجود دارند اما این تعارضی با صفات خدا ندارد چراکه خالق آن خدا نیست بلکه این شر عدم یک خیر است مثلاً بیماری عدم سلامت…
📌 اصالت شر و عدمیبودن خیر
✨ آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، اصالت را برای شر قائل میباشد؛ یعنی اصالت را به "درد و رنج" میدهد و لذت و خوشی را عمدتاً عدم اینها تلقی میکند.
✨ شوپنهاور هدف و اساس هستی را شر میداند! بهعبارتی شر را امری وجودی میداند و خیر را عدمی.
✨ درد و رنج مُفتاند؛ نیازی نیست برای بهدستآوردنش تلاش کنید، اگر چند ساعت یکجا بنشینید به سراغتان خواهد آمد.
✨ در جهانی که درد و رنج فراگیر میباشند، لذایذ بسیار محدودند.
🖊 خدا نمیدانست در جهانی که میآفریند اصالت با شر خواهد بود؟ (تناقض با همهچیز-دانی خدا)
🖊 خدا نمیتوانست جهانی بیآفریند که اصالت با شر نباشد؟ (تناقض با همهکار-توانی خدا)
🖊 اگر هم میخواسته در جهان اصالت با شر باشد که دیگر خیرخواه مطلق نیست.
🔸غرض از بیان این نکته این بود که نشان بدهیم ادعای اصالت خیرات و عدمیبودن شرور میتواند تا چه اندازه دشوار و بیپایه باشد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، اصالت را برای شر قائل میباشد؛ یعنی اصالت را به "درد و رنج" میدهد و لذت و خوشی را عمدتاً عدم اینها تلقی میکند.
✨ شوپنهاور هدف و اساس هستی را شر میداند! بهعبارتی شر را امری وجودی میداند و خیر را عدمی.
✨ درد و رنج مُفتاند؛ نیازی نیست برای بهدستآوردنش تلاش کنید، اگر چند ساعت یکجا بنشینید به سراغتان خواهد آمد.
✨ در جهانی که درد و رنج فراگیر میباشند، لذایذ بسیار محدودند.
🖊 خدا نمیدانست در جهانی که میآفریند اصالت با شر خواهد بود؟ (تناقض با همهچیز-دانی خدا)
🖊 خدا نمیتوانست جهانی بیآفریند که اصالت با شر نباشد؟ (تناقض با همهکار-توانی خدا)
🖊 اگر هم میخواسته در جهان اصالت با شر باشد که دیگر خیرخواه مطلق نیست.
🔸غرض از بیان این نکته این بود که نشان بدهیم ادعای اصالت خیرات و عدمیبودن شرور میتواند تا چه اندازه دشوار و بیپایه باشد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
مصطفی ملکیان: روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد
📌 مصطفی ملکیان:
🔸روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد!🔸
✨ روحانيون در جهان اسلام دیگر سخنی برای عرضه ندارند! چیزی برای گفتن در برابر فرهنگ فلسفی غرب ندارند، چیزی ندارند در برابر علوم انسانی غرب، خب حالا که چیزی ندارند بروند خودشان را تقویت کنند! آخر شما خودتان میگفتید سخن خدا رو دست ندارد، پس اگر سخنی برای گفتن ندارید پس یعنی سخنتان سخن خدا نیست. اگر سخن شما دون همه سخنان است، که هست، این یعنی شما سخن خدا را نمیدانید! بروید خودتان را تقویت کنید، دلتان را خوش نکنید که چهارتا تروریست چهارتا روشنفکر و اهل قلم را ترور کردند. از این داستان آبی برای شما گرم نخواهد شد! حالا یک داعشی آمد بالای سر من، من را هم خفه کرد... تو به این دل خوش میکنی⁉️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
🔸روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد!🔸
✨ روحانيون در جهان اسلام دیگر سخنی برای عرضه ندارند! چیزی برای گفتن در برابر فرهنگ فلسفی غرب ندارند، چیزی ندارند در برابر علوم انسانی غرب، خب حالا که چیزی ندارند بروند خودشان را تقویت کنند! آخر شما خودتان میگفتید سخن خدا رو دست ندارد، پس اگر سخنی برای گفتن ندارید پس یعنی سخنتان سخن خدا نیست. اگر سخن شما دون همه سخنان است، که هست، این یعنی شما سخن خدا را نمیدانید! بروید خودتان را تقویت کنید، دلتان را خوش نکنید که چهارتا تروریست چهارتا روشنفکر و اهل قلم را ترور کردند. از این داستان آبی برای شما گرم نخواهد شد! حالا یک داعشی آمد بالای سر من، من را هم خفه کرد... تو به این دل خوش میکنی⁉️
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
📌 چرا اسلام ذاتاً از مسيحيت خطرناکتر هست؟
✨ پاسخ این سؤال برمیگردد به ساختیابی این دو دین و جامعهای که در آن ساختیابی شدهاند.
✨ مسيحيت یک فرقه اصلاحی در دین یهود بوده که به علت دگماتیسم مذهبی و خشونت دین یهود در جامعه رو به اعتدال آن زمان ساختیابی شده است.
✨ لذا تا جاییکه وجدان جمعی جامعه اجازه میداده، سعی در اصلاح و تلطیف يهوديت داشته. برای همین ذاتاً خشونت کمتری نسبت به یهودیت و اسلام دارد.
✨ اما برعکس، اسلام در جامعه بدوی و خشن حجاز ساختیابی شده و اساس ساختیابی آن برای حکومت و یکپارچهسازی قبایل اعراب بوده؛ لذا هم به لحاظ شرایط اجتماعی خشنوت بیشتری نسبت به مسيحيت داراست، هم به لحاظ اینکه جهت حکومتداری ساختیابی شده، ابزار قدرتمندی در دست طبقه فرادست برای کنترل تودههاست!
❌ یعنی اسلام مصداق این سخن است که "دین هژمونی طبقه حاکم است برای کنترل طبقه فرودست"
🖊 به این دو علت اسلام برای دموکراسی و سکولاریسم ذاتاً خطرناکتر از مسيحيت است.
کما اینکه سکولاریسم و لائیسیته از درون مسیحیت زاده شده اما اسلام عملاً این قابلیت را نداشته و ندارد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE
✨ پاسخ این سؤال برمیگردد به ساختیابی این دو دین و جامعهای که در آن ساختیابی شدهاند.
✨ مسيحيت یک فرقه اصلاحی در دین یهود بوده که به علت دگماتیسم مذهبی و خشونت دین یهود در جامعه رو به اعتدال آن زمان ساختیابی شده است.
✨ لذا تا جاییکه وجدان جمعی جامعه اجازه میداده، سعی در اصلاح و تلطیف يهوديت داشته. برای همین ذاتاً خشونت کمتری نسبت به یهودیت و اسلام دارد.
✨ اما برعکس، اسلام در جامعه بدوی و خشن حجاز ساختیابی شده و اساس ساختیابی آن برای حکومت و یکپارچهسازی قبایل اعراب بوده؛ لذا هم به لحاظ شرایط اجتماعی خشنوت بیشتری نسبت به مسيحيت داراست، هم به لحاظ اینکه جهت حکومتداری ساختیابی شده، ابزار قدرتمندی در دست طبقه فرادست برای کنترل تودههاست!
❌ یعنی اسلام مصداق این سخن است که "دین هژمونی طبقه حاکم است برای کنترل طبقه فرودست"
🖊 به این دو علت اسلام برای دموکراسی و سکولاریسم ذاتاً خطرناکتر از مسيحيت است.
کما اینکه سکولاریسم و لائیسیته از درون مسیحیت زاده شده اما اسلام عملاً این قابلیت را نداشته و ندارد.
🟪 کانال دروغها و خرافات اسلام
🆔 @ISLIE