‍‍ ●شکِ یاران محمّد محقر به نبوتش


یکی از مسائلی که پرده از پشت پرده اسلام بر می‌دارد این است که عایشه همسرِ پیامبرِ اسلام در نبوت او شک کرده است و به او گفته است که اگر محمد تو واقعا پیامبر خدا هستی چرا عدالت را رعایت نمیکنی؟!.
این دلیلی آشکار است بر اینکه محمد ادعای نبوت داشته است، در حالی که شخصی دروغگو و ناعادل بوده است.

...قَالَتْ: فَقُلْتُ: أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ؟ قَالَتْ: فَتَبَسَّمَ، قَالَ: ” أَوَ فِی شَکٍّ أَنْتِ یَا أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ؟ “، قَالَتْ: قُلْتُ: أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ؟ أَفَهلا عَدَلْتَ؟ وَسَمِعَنِی أَبُو بَکْرٍ وَکَانَ فِیهِ غَرْبٌ، أَیْ حِدَّهٌ، فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَلَطَمَ وَجْهِی، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ” مَهْلا یَا أَبَا بَکْرٍ “...

عایشه می گوید که من به محمد گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی که پیامبر خدا هستی؟ محمد تبسم کرد و گفت : آیا در این مسأله تردید داری؟ عایشه می گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمی کنی؟ ابوبکر که بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلی زد...

📚أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای۳۰۷ هـ)، مسند أبی یعلی، جلد ۸، صفحه ۱۲۹، حدیث ۴۶۷۰، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.

این روایت کاملا معتبر است و هیچ‌گونه اشکالی بر آن وارد نیست؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی از علمای بزرگ اهل سنت در این خصوص می‌نویسد :

وقد أخرج أبو یعلى بسند لا بأس به عن عائشه ...(سند روایت مشکلی ندارد).

📚فتح الباری شرح صحیح البخاری ، جلد ۹، صفحه ۳۲۵، اسم المؤلف:  أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاه: ۸۵۲ ، دار النشر : دار المعرفه – بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب.

همچنین عاصمی مکی(سمط النجوم جلد ۱ صفحه ۴۵۱) و صالحی شامی نیز که هر دو از علمای بسیار بزرگ اهل سنت هستند، این روایت را معتبر، حسن می‌دانند که به جهت اختصار کلام صالحی شامی را نقل می کنیم:

وروی أبو یعلی بسند لا بأس به وأبو الشیخ بن حیان بسند جید قوی عن عائشه – رضی الله تعالی عنها قالت کان فی متاعی خف وکان علی جمل ناج… ورواه الامام أحمد بسند لا بأس به عن صفیه رضی الله تعالی عنها.

ابویعلی با سندی که هیچ اشکالی ندارد و همچنین ابوالشیخ با سند خوب و قوی از عایشه نقل کرده است… این روایت را امام احمد با سندی که هیچ ایرادی ندارد از صفیه نقل کرده است.

📚الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفای۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، جلد۹، صفحه۷۱، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۴هـ.

همانطور که مشاهده کردید همسر پیامبر اسلام که نزدیک ترین شخص به او بوده است؛ در نبوت او شک کرده است و او را ناعادل خطاب کرده است که این نشان از این است که محمد مدعی پیامبری بوده است و شخصی کذاب و دروغگو بوده است.
@islie

📚کتاب مسند أبی یعلی، أبو یعلی الموصلی التمیمی، جلد ۸، صفحه ۱۲۹، حدیث ۴۶۷۰

عایشه می گوید که من به محمد گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی که پیامبر خدا هستی؟ محمد تبسم کرد و گفت : آیا در این مسأله تردید داری؟ عایشه می گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمی کنی؟ ابوبکر که بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلی زد...

همسر محمّد که نزدیک ترین شخص به او بوده است؛ در نبوت او شک کرده است و او را ناعادل خطاب کرده است که این نشان از این است که محمد مدعی پیامبری بوده است و شخصی ناعادل و دروغگو بوده است.
@islie

کتاب سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، جلد ۹، صفحه ۷۱

عایشه می گوید که من به محمد گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی که پیامبر خدا هستی؟ محمد تبسم کرد و گفت : آیا در این مسأله تردید داری؟ عایشه می گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمی کنی؟ ابوبکر که بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلی زد...ابویعلی با سندی که هیچ اشکالی ندارد و همچنین ابوالشیخ با سند خوب و قوی از عایشه نقل کرده است… این روایت را امام احمد با سندی که هیچ ایرادی ندارد از صفیه نقل کرده است.
@islie

●شکِ یاران محمّد محقر به نبوتش

در قسمت قبل دیدیم که عایشه که نزدیک ترین شخص به محمّد بود، در نبوت او شک کرد و او را به چالش کشید و گفت اگر محمّد حقیقتاً نبی خدا است، چرا عدالت را رعایت نمی‌کند؟

در این قسمت نیز سندی صحیح را از عمر بن خطاب می آوریم :

حدثنا إسحاق بن إبراهيم الدبري ، عن عبد الرزاق ، عن معمر ، عن الزهري ، أخبرني عروة بن الزبير ، عن المسور بن مخرمة ، ومروان بن الحكم ، يصدق كل واحد منهما صاحبه قالا :
فقال عمر بن الخطاب : والله ما شككت منذ أسلمت إلا يومئذ ، فأتيت النبي صلى الله عليه وسلم فقلت : ألست نبي الله حقا ؟ قال : " بلى " ، قلت : ألسنا على الحق وعدونا على الباطل ؟ قال : " بلى " ، قلت : فلم نعطي الدنية في ديننا إذا ؟ قال : " إني لرسول الله ، ولست أعصيه ، وهو ناصري " ، قلت : أو ليس كنت تحدثنا أنا سنأتي البيت فنطوف به ؟ قال : " بلى ، فأخبرتك أنك تأتيه العام ؟ " قلت : لا ، قال : " فإنك آتيه ، ومطوف به " ، قال : فأتيت أبا بكر فقلت : يا أبا بكر أليس هذا نبي الله حقا ؟ قال : بلى ، قلت : أليس نحن على الحق وعدونا على الباطل ؟ قال : بلى ، قلت : فلم نعطي الدنية في ديننا إذا ؟ قال : أيها الرجل إنه رسول الله ، وليس يعصي ربه ، وهو ناصره ، فاستمسك بغرزه حتى تموت ، فوالله إنه لعلى الحق ، قلت : أو ليس كان يحدثنا أنا سنأتي البيت ونطوف به ؟ قال : بلى ، أفأخبرك أنك تأتيه العام ؟ قلت : لا ، قال : فإنك آتيه وتطوف به...

📚کتاب المعجم الكبير از طبراني جلد ۲۰ صفحه ۱۴ دار النشر: مكتبة ابن تيمية - القاهرة

📚المصنف از صنعانی جلد ۵ صفحه ۳۳۹

📚سنن ابی داود از سجستانی جلد ۳ صفحه ۱۳۵ دارابن حزم

📚تاریخ مدینه دمشق از ابن عساکر جلد ۵۷ صفحه ۲۲۹ دارالفکر


عمر گفت: قسم به خدا از زمانى كه اسلام آورده‌ام، جز آن روز ( در نبوت محمّد ) شک نكرده‌ام. نزد محمّد آمدم و گفتم: اى رسول خدا مگر شما حقاً پيامبر خدا نيستى؟ محمّد گفت: بلى هستم. عمر گفت: مگر ما بر حق و دشمنان ما بر باطل نيستند؟ او گفت: بلى چنين است. عمر گفت: پس چرا ذلت و حقارت در دينمان نشان‌ دهيم؟ محمّد گفت: من پيامبر خدا هستم و هرگز از دستورات او سرپيچى نخواهم كرد و او ياور من است. عمر گفت: مگر شما نگفتى كه وارد خانه كعبه شده و طواف خواهيم كرد؟ او گفت: آيا من گفتم كه همين امسال اين كار را خواهيم كرد؟ عمر گفت: نه، محمّد گفت: تو وارد مكه مى‌شوى و طواف خواهى كرد.

این روایت نیز کاملا صحیح است، چنانچه صالحی شامی از علمای بزرگ می‌نویسد :

وقال كما في الصحيح: والله ما شككت منذ أسلمت إلا يومئذ، وجعل يردّ على رسول الله الكلام ..

📚سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد جلد ۵ صفحه ۵۳ -  الناشر: دار الكتب العلمية بيروت - لبنان

همانطور که خود مشاهده کردید، عمر بن خطاب نبوت محمّد را به چالش می‌کشد و به آن شک می‌کند و اما جالب است بدانید که عمر بن خطاب بعد از مرگ محمّد، نبوت او را انکار می‌کند و می ‌گوید :

《...عمر بن خطاب دست خط پیامبر را گرفت و زیر پا گذاشت و گفت : نبوت و رسالتی در کار نبوده است بلکه محمد فقط یک پادشاه بوده است》.

📚کتاب تاریخ المدینه المنوره، نوشته ابن شبه نمیری،  جلد ۲، صفحه ۵۹۶، انتشارات دارالتراث

@islie