🔺❓🔻حرف یا عمل
فقیهی پدر را گفت هیچ ازین سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمیکند به حُکم آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار
تَرک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالِمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالِم آن کس بوَد که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
حرف های زیبا بسیارند، کارهای خوب اما کم.
توصیه ها، نصیحت ها، جمله های مثبت و پند آموز، دعوت به خوبی ها و راستی ها چرا آنقدر ها که باید بر قلب ما نمی نشینند، یا چرا حتی اگر نشستند تاثیری ندارند.
شاید به خاطر اینکه حرف، بس است. جهان و جامعه به عمل نیاز دارد.
گفتارها اگر به رفتارها و کردارها بدل نشوند؛ فراموش می شوند.
حرف های خوب را باید زندگی کرد.
تو اما چه می کنی آیا به آنچه می دانی عمل می کنی؟
آیا رفتارت مطابق گفته هایت هست؟
آیا خبر داری که مردم تو را با کرده هایت می شناسند نه با حرف هایت؟
✍️عرفان نظرآهاری
📚سعدی خوانی
🔸گلستان باب دوم
#تکست
@karnil
فقیهی پدر را گفت هیچ ازین سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمیکند به حُکم آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار
تَرک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالِمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالِم آن کس بوَد که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
حرف های زیبا بسیارند، کارهای خوب اما کم.
توصیه ها، نصیحت ها، جمله های مثبت و پند آموز، دعوت به خوبی ها و راستی ها چرا آنقدر ها که باید بر قلب ما نمی نشینند، یا چرا حتی اگر نشستند تاثیری ندارند.
شاید به خاطر اینکه حرف، بس است. جهان و جامعه به عمل نیاز دارد.
گفتارها اگر به رفتارها و کردارها بدل نشوند؛ فراموش می شوند.
حرف های خوب را باید زندگی کرد.
تو اما چه می کنی آیا به آنچه می دانی عمل می کنی؟
آیا رفتارت مطابق گفته هایت هست؟
آیا خبر داری که مردم تو را با کرده هایت می شناسند نه با حرف هایت؟
✍️عرفان نظرآهاری
📚سعدی خوانی
🔸گلستان باب دوم
#تکست
@karnil
📃 زندگیمان ارزشش را دارد که برای ساختنش کمی تلاش کنیم!
آدم ها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدم ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختيم.
🎯 زندگیمان ارزشش را دارد که برای ساختنش کمی تلاش کنیم.
🖋 آنتوان دوسنت اگزوپری
#تکست
@karnil
آدم ها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدم ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختيم.
🎯 زندگیمان ارزشش را دارد که برای ساختنش کمی تلاش کنیم.
🖋 آنتوان دوسنت اگزوپری
#تکست
@karnil
دکتر احمد حلت:
دلبندم!
خیلیها میگویند معیار موفقیت در زندگی این است که هرروز از روز قبل سریعتر بدوی!
اما من به تو میگویم معیار موفقیت سمت نگاه توست . اگر سمت نگاهت به سوی قله است و شیب جاده زندگیات به سمت بالاست ،پس بدان مهم نیست که چقدر آهسته میروی . همین که در جاده درست هستی و متوقف نشدهای کفایت میکند .
اما اگر شیب جادهای که میروی به سمت دره است ،در این صورت هرچه تندتر بروی وضع بدتر میشود .
تکرار میکنم:"مادامی که متوقف نشدهای ،اینکه چقدر آهسته میروی اهمیتی ندارد . اغلب مواقع کم کردن سرعت و از جاده و خود سفر لذت بردن بسیار ارزشمندتر از شتابگرفتن است ."
این کاریست که من خودم در تمام عمرم انجام دادهام و ضمن اینکه لحظهای متوقف نشدهام،از تمام زیباییهای سفر زندگی بهره بردهام .
📚دلنوشته احمد به امیروالا
#تکست
@karnil
دلبندم!
خیلیها میگویند معیار موفقیت در زندگی این است که هرروز از روز قبل سریعتر بدوی!
اما من به تو میگویم معیار موفقیت سمت نگاه توست . اگر سمت نگاهت به سوی قله است و شیب جاده زندگیات به سمت بالاست ،پس بدان مهم نیست که چقدر آهسته میروی . همین که در جاده درست هستی و متوقف نشدهای کفایت میکند .
اما اگر شیب جادهای که میروی به سمت دره است ،در این صورت هرچه تندتر بروی وضع بدتر میشود .
تکرار میکنم:"مادامی که متوقف نشدهای ،اینکه چقدر آهسته میروی اهمیتی ندارد . اغلب مواقع کم کردن سرعت و از جاده و خود سفر لذت بردن بسیار ارزشمندتر از شتابگرفتن است ."
این کاریست که من خودم در تمام عمرم انجام دادهام و ضمن اینکه لحظهای متوقف نشدهام،از تمام زیباییهای سفر زندگی بهره بردهام .
📚دلنوشته احمد به امیروالا
#تکست
@karnil
❣
هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن:
---> من مستحق آرامشم <---
ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ!
و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ!
ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،
ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ...
ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ...
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕـﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ!
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕـﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ...
ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها...
❣لحظایتان سرشار از انرژی مثبتِ کائنات...
#تکست
@karnil
هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن:
---> من مستحق آرامشم <---
ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ!
و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ!
ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،
ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ...
ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ...
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕـﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ!
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕـﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ...
ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها...
❣لحظایتان سرشار از انرژی مثبتِ کائنات...
#تکست
@karnil
من بعد از سالها زندگی کردن با این مردم فهمیدم که خطرناکتر از آدمهایی که هیچ کتابی نخواندند، آدمهایی هستن که فقط چند کتاب خواندند!
آنها دیگر خودشان را از روشنفکرها میدانند و میخواهند در مورد هر چیزی اظهار نظر تخصصی کنند، هر اتفاق و داستانی را به آن کتابها ربط میدهند و از سطر به سطرش نقل قول میکنند.
مطمئن باش اگر آنها روشنفکر واقعی باشند در مورد مسائلی که تخصص ندارند حرف نمیزنند و به چند کتاب بسنده نمیکنند.
#تکست
@karnil
آنها دیگر خودشان را از روشنفکرها میدانند و میخواهند در مورد هر چیزی اظهار نظر تخصصی کنند، هر اتفاق و داستانی را به آن کتابها ربط میدهند و از سطر به سطرش نقل قول میکنند.
مطمئن باش اگر آنها روشنفکر واقعی باشند در مورد مسائلی که تخصص ندارند حرف نمیزنند و به چند کتاب بسنده نمیکنند.
#تکست
@karnil
هستي چون درياست و ما امواجي هستيم كه در زير نور خورشيد به رقص و آواز در مي آييم. پيوسته پديد و ناپديد مي شويم. موج هيچ تولد و مرگي ندارد، بلكه جاودان است. در ظاهر اينگونه به نظر مي رسد كه موج متولد مي شود و مي ميرد اما فقط در ظاهر اينگونه است، زيرا موج هماني كه بود باقي مي ماند. موج گاهي آشكار است. گاهي با اشتياقي شديد براي لمس آسمان، براي رسيدن به ستارگان به سوي خورشيد خيز بر مي دارد و لحظه اي بعد در ژرفاي دريا فرو مي رود و مي آرامد. مرگ استراحت اوست و وقتي استراحت به پايان مي رسد، دوباره برمي خيزد. اين چرخه ابدي است. ما بارها و بارها مي آييم و مي رويم. نبايد از مرگ ترسيد، زيرا مرگ دروغين است. تولد نيز همينطور. ما قبل از تولد وجود داشتيم و بعد مرگ نيز همچنان وجود خواهيم داشت. آنگاه كه جاودانگي ات را احساس كني، نه اينكه باور كني، بلكه تجربه كني، تمام ترسهايت ناپديد مي شوند. انرژي اي كه درترس نهان بود آزاد مي شود و به عشق دگرگون مي شود. آن همان انرژي است كه به ترس تبديل شده بود. آنگاه كه ترسي وجود نداشته باشد انرژي عظيم آن رها و به عشق تبديل مي شود. با پراكنده شدن از تو به ديگران مي رسد. آنگاه تو از عشق سرشار مي شوي!
#تکست
@karnil
#تکست
@karnil
شاد و خندان باش؛ این تعریف من از دینداری است.
غمگین بودن گناه است و شاد بودن پرهیزگاری.
اگر بتوانی با تمام وجود و از ته دل بخندی، زندگیات مقدس خواهد شد.
خنده از ته دل با تمام وجود پدیدهای یگانه و بی همتاست.
هیچ چیزی چون خندهی از ته دل نمیتواند خندهی تو را مقدس کند.
پس وقتی میخندی بگذار تمام سلولهای بدنت به همراه تو بخندند.
بگذار خنده از فرق سر تا نوک پایت گسترش یابد.
بگذار به ژرفترین و درونیترین نقاط وجودت برسد.
آن گاه حیران خواهی شد که خنده چگونه تو را راحتتر از هر عبادتی به خدا نزدیک میسازد.
خداوند انسان های شاد را دوست دارد...
👤 اُشو
#تکست
@karnil
غمگین بودن گناه است و شاد بودن پرهیزگاری.
اگر بتوانی با تمام وجود و از ته دل بخندی، زندگیات مقدس خواهد شد.
خنده از ته دل با تمام وجود پدیدهای یگانه و بی همتاست.
هیچ چیزی چون خندهی از ته دل نمیتواند خندهی تو را مقدس کند.
پس وقتی میخندی بگذار تمام سلولهای بدنت به همراه تو بخندند.
بگذار خنده از فرق سر تا نوک پایت گسترش یابد.
بگذار به ژرفترین و درونیترین نقاط وجودت برسد.
آن گاه حیران خواهی شد که خنده چگونه تو را راحتتر از هر عبادتی به خدا نزدیک میسازد.
خداوند انسان های شاد را دوست دارد...
👤 اُشو
#تکست
@karnil
🍃🍂🌼🍃🍂🌺
🌼🍃🍂🌺🍃
🍂🍃🌼🍂🍃
🌼🍂🍃🌺
🍂🌼🍃
باید راهی یافت،
برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چَشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی
خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،
و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..
اصلا خدا را هم خوش نمی آید،
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،
یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،
وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،
با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه اش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگی ات را در کنی،
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..
اینطور که نمیشود،
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،
باید زندگی را زندگی کرد ...
#تکست
@karnil
🌼🍃🍂🌺🍃
🍂🍃🌼🍂🍃
🌼🍂🍃🌺
🍂🌼🍃
باید راهی یافت،
برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چَشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی
خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،
و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..
اصلا خدا را هم خوش نمی آید،
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،
یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،
وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،
با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه اش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگی ات را در کنی،
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..
اینطور که نمیشود،
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،
باید زندگی را زندگی کرد ...
#تکست
@karnil
آدم ها فکر می کنند که خوشبخت یا بدبخت آفریده شده اند
اما واقعیت این است که افراد خوشبخت یا بدبخت "می شوند"؛
با دیدگاهی که دارند و مسیری که انتخاب می کنند.
یکی سنگ را مانع و دیگری همان سنگ را سکویِ پرتاب می بیند، مسئله این است که تو دنیایت را از چه دریچه ای می بینی و با چه انگیزه ای آن را شکل می دهی
جهان ، محیطی است خنثی و خمیریست آماده ی شکل گیری،
هرکس، آمده تا دنیای خودش را داشته باشد و هرکس، مسئول آینده ای ست که با رفتار و باورهایش می سازد
افرادي كه مهارت و پشتکار ندارند تسلیم مي شوند و بخت و اقبال را بهانه می کنند
مشکل از جهان نیست..
مشکل از "جهان بینی" آدم هاست.
#تکست
@karnil
اما واقعیت این است که افراد خوشبخت یا بدبخت "می شوند"؛
با دیدگاهی که دارند و مسیری که انتخاب می کنند.
یکی سنگ را مانع و دیگری همان سنگ را سکویِ پرتاب می بیند، مسئله این است که تو دنیایت را از چه دریچه ای می بینی و با چه انگیزه ای آن را شکل می دهی
جهان ، محیطی است خنثی و خمیریست آماده ی شکل گیری،
هرکس، آمده تا دنیای خودش را داشته باشد و هرکس، مسئول آینده ای ست که با رفتار و باورهایش می سازد
افرادي كه مهارت و پشتکار ندارند تسلیم مي شوند و بخت و اقبال را بهانه می کنند
مشکل از جهان نیست..
مشکل از "جهان بینی" آدم هاست.
#تکست
@karnil
به حرف آنهایی که میگویند با هرکس مثل خودش باش گوش نکن. خودِ عالی هر انسانی به قدری بزرگ و خاص و بینظیر است که حتی ذرهای از آن را نباید به خاطر دیگری از دست داد.
اگر کسی به تو بد کرد، این بدی را یک تجربه بدان.
اگر کسی به تو نیکی کرد، آن را به عنوان یک خاطره شیرین در ذهنت جای ده،هر کسی هرطوری که بود، خوب یا بد، تو فقط خودت باش.
اگر دیدی از خوبی تو سوءاستفاده میکنند یا اگر دیدی نمیتوانی خوبی را به زندگی بعضیها ببری، به جای آنکه مقاومت کنی و خوبیهایی که داری را بسوزانی، فاصله بگیر و خودت را کنار بکش،به جای مقابله به مثل با بدها، فقط خودت را کنار بکش و هرچه آنها پشت سر تو گفتند، تو فاصلهات را با آنها بیشتر کن.
تو به هر قیمتی که هست والای زندگی خودت باقی بمان و ذرهای از این کیمیا بودن دست بر ندار.
داغ بد شدن خودت را به دل همه آنهایی که گمان میکنند بدی یک مزیت است بزار.
آدمِ خوبِ زندگی خويش باش و به خاطر این خوب بودن سرت را بالا بگیر و خود را تحسين كن.
#تکست
@karnil
اگر کسی به تو بد کرد، این بدی را یک تجربه بدان.
اگر کسی به تو نیکی کرد، آن را به عنوان یک خاطره شیرین در ذهنت جای ده،هر کسی هرطوری که بود، خوب یا بد، تو فقط خودت باش.
اگر دیدی از خوبی تو سوءاستفاده میکنند یا اگر دیدی نمیتوانی خوبی را به زندگی بعضیها ببری، به جای آنکه مقاومت کنی و خوبیهایی که داری را بسوزانی، فاصله بگیر و خودت را کنار بکش،به جای مقابله به مثل با بدها، فقط خودت را کنار بکش و هرچه آنها پشت سر تو گفتند، تو فاصلهات را با آنها بیشتر کن.
تو به هر قیمتی که هست والای زندگی خودت باقی بمان و ذرهای از این کیمیا بودن دست بر ندار.
داغ بد شدن خودت را به دل همه آنهایی که گمان میکنند بدی یک مزیت است بزار.
آدمِ خوبِ زندگی خويش باش و به خاطر این خوب بودن سرت را بالا بگیر و خود را تحسين كن.
#تکست
@karnil
#هنر_زندگی
♻️"با هر چيزی بجنگيد، قويترش ميكنيد."
"در برابر هرچيز ،مقاومت كنيد،مقاوم ترش ميكنيد"
وقتی با رنج ها و ناراحتی هايی كه در زندگی براتون اتفاق ميافته ، "مقاومت ميكنيد" يا "ميجنگيد" يا "گفت و گوی ذهنی" در مورد آن به وجود مياريد
انرژی آنها را بيشتر ميكنيد.
اما برعكس آن : وقتی بپذيريد كه رنج در همهٔ مقاطع زندگی وجود دارد ، وقتی مقاومت نميكنيد از انرژی آنها كم
ميكنيد.
جواب ها و راهكارهايی كه لازم داريد ، در زمانِ بی مقاومتی ،در آن زمانِ "هيچ فكری و سكوتِ ذهنی" به شما ميرسند.
#تکست
@karnil
♻️"با هر چيزی بجنگيد، قويترش ميكنيد."
"در برابر هرچيز ،مقاومت كنيد،مقاوم ترش ميكنيد"
وقتی با رنج ها و ناراحتی هايی كه در زندگی براتون اتفاق ميافته ، "مقاومت ميكنيد" يا "ميجنگيد" يا "گفت و گوی ذهنی" در مورد آن به وجود مياريد
انرژی آنها را بيشتر ميكنيد.
اما برعكس آن : وقتی بپذيريد كه رنج در همهٔ مقاطع زندگی وجود دارد ، وقتی مقاومت نميكنيد از انرژی آنها كم
ميكنيد.
جواب ها و راهكارهايی كه لازم داريد ، در زمانِ بی مقاومتی ،در آن زمانِ "هيچ فكری و سكوتِ ذهنی" به شما ميرسند.
#تکست
@karnil
زندگی، قبل از هرچیز زندگیست. گل میخواهد، موسیقی میخواهد، زیبایی میخواهد. زندگی حتی اگر یکسره جنگیدن هم باشد، خستگی در کردن میخواهد. عطر شمعدانیها را بوییدن میخواهد. خشونت هست، قبول؛ اما خشونت اصل که نیست، زایده است، انگل است، مرض است. ما باید به اصلمان برگردیم.
زخم را که مظهر خشونت است با زخم نمیبندند، با نوار نرم و پنبه پاک میبندند، با نوار نرم و پنبه پاک میبندند، با محبت، با عشق...
📚 آتش بدون دود
👤 نادر ابراهیمی
#تکست
@karnil
زخم را که مظهر خشونت است با زخم نمیبندند، با نوار نرم و پنبه پاک میبندند، با نوار نرم و پنبه پاک میبندند، با محبت، با عشق...
📚 آتش بدون دود
👤 نادر ابراهیمی
#تکست
@karnil
جَهان بازتابی از خود شماست اگر خود را از درون دوست بداريد و به خود مهر بورزيد و ارج و ارزش نهيد در زندگی بيرونی نيز همين حالات آشكار خواهد شد!
اگر طالب عشق بيشتری هستيد به خود عشق بورزيد، اگر خواهان پذيرفته شدن هستيد خود را بپذيريد و اگر از اعماق وجودتان خود را محترم شماريد همان سطح احترام را از هستی فراخواهيد خواند...
دبی فورد
#تکست
@karnil
اگر طالب عشق بيشتری هستيد به خود عشق بورزيد، اگر خواهان پذيرفته شدن هستيد خود را بپذيريد و اگر از اعماق وجودتان خود را محترم شماريد همان سطح احترام را از هستی فراخواهيد خواند...
دبی فورد
#تکست
@karnil
جنبههای غم انگیز زندگی روزمره در ایران(مخصوصا تهران):
وبسایت فرارو_ آرمان شهرکی
جنبههای تراژیک زندگی روزمره در ایران
چند مورد جغرافیایی و فضایی
۱. ریخت خیابانها و کوچهها و ساختمانها در ایران فسرده و ملالآور است.
۲.نوعی حس مرگ در معماری خانهها لانه کرده. آنها زیبا نیستند. بی هویتاند.
۳. مراکز شهری آلوده هستند.
۴. متداولترین تجربهی شهری روزمره در ایران ترافیک است. وقتی در ترافیک قرار میگیرید انگار که بار سنگین هستی و تاریخ بشر را بر روی دوش دارید.
۵. ما با شهرهای خودمان عجین نیستیم. حسی دفاعی دربرابر آن داریم.
۶. سرعتگیرهای بیش از حد خیابانی توهینی به قرار و آرامش ماست
۷. کارناوال مرگ و نیستی در شهرهای ایران زیاد است
در عوض نمایش زندگی و شادی نه، یا اگر هست مخصوص مایهدارهای الکیخوش است.
۸. شهرها برای سالخوردهها مریض احوالها کودکان زنانِ باردار و برای نابیناها تفاوتی با میدان مین ندارد نوعی جهنم است
۹. نقاشی دیواری و دیوارنوشت در ایران مرسوم نیست حال آنکه سطوح خالی و عاری، بسیاری هنرمندان را به سوی خویش فرا میخوانند.
۱۰. شهردارها در ایران غالبن نامحبوب و کم سوادند و نیز حریص. آنها میخواهند رُس شهرها را کشیده و از تمام روزنهها و زوایایش پول دربیاورند آنها اهل هنر و فرهیخته نیستند.
۱۱. جای گالریها آتلیهها و نمایشگاهها و کتابخانهها و پارکهای موضوعی و نمایشهای خیابانی و هنرکدهها و سالنهای ورزشی واقعا خالی است.
۱۲. آنچه میبینید شما را به تفکر وامیدارد ما محل سکونتمان را اصلا نمیبینیم ایرانیها از سر استیصال در فضاهای عمومی مثل مترو یا خوابند یا سر در گریبان خویش و تلفنهای هوشمند دارند.
۱۳. برج سازی های بد قواره و فروش غیرقانونی و قانونی تراکم، شهرها و شهروندان را خفه کرده
۱۴. هنرهای تجسمی عنصری فراموش شده در فضاهای شهری ایران هستند.
۱۵. شهرها علیرغم میل ما هستند از هر نظر این امر سبب شده تا ما آنها را جای آنکه دوست داشته باشیم با بیتفاوتی محض درونشان بپلکیم.
۱۶. چیزی معنوی درونی و مکاشفهآمیز در تاروپود شهرهای ما نیست
۱۷. روز در شهرهای ما طولانی و شب کوتاه دلهرهآور و پر از وحشت است.
۱۸. نمیخواهم بگویم شهرها نوعی تدفینِ زنده هستند نوعی خاکسپاریِ دستهجمعی، لیکن وقتی سکوت درهمهجا حاکم است چه میشود گفت. درکجای شهر میتوان صدای موسیقی شنید؟ از کدام بالکن؟
۱۹. شهرها، صحنهی انفعال عمومیاند آنجا که هرروز از بام تا شام باید شهرنشینهای درمانده و ناچاری را ببینی که درست وسط سال که قیمتها دو یا سه برابر شد؛ آنها تنها تحمل کردند تحمل میکنند.
۲۰. موجود زندهای غیر از انسان در شهرهای ایران پر نمیزند. یا اگر میزند اغلباز نوع ولگرد و موذیاش است.
۲۱. شهرها در ایران پُر و آکنده از دیوارند. از این حیث، احساسِ زجرآورِ درحبسبودن شما را وِل نمیکُنَد.
۲۲. میراث باستانی شهرهای ایران جز در موارد معدود و محدود بیصاحباند انگار. میراث باستانی ما تنها به بازار بزرگ تبریز و میدان امام اصفهان محدود نمیشود. کجاست آن کاروانسراها تیمچهها دالانها گرمابهها، راستهبازارها کجا هستند؟
۲۳. به نامهای اماکن و معابر عمومی نگاه کنید. نامهای بیگانه و نچسب. وقتی در ثبت احوال برای کودکان ما "کمیتهی نام" تشکیل میدهند تکلیف اماکن عمومی مشخص است.
۲۴. خانهی مشایخ و پیشکسوتان هنر و علم کجا هستند و به چه سرنوشتی دچاراند؟
_چند مورد فرهنگی
۲۵. دروغ میان ایرانیان شایع شده. دروغ بیاعتمادی میآورد و بیاعتمادی زندگی را سخت و پرخطر میکند.
۲۶. نوعی از خودبیگانگیِ اجباری در زندگی روزمرهی ایرانی موج میزند. شهروندان اکثرا با کار خود یکی و همسرشت نیستند هیچ کس جای خود نیست
۲۷. آمار خودکشی بالا رفته. خودکشی هم که واگیر دارد.
۲۸. متولیان خودخواندهی امور در ایران مدام توصیه میکنند و خط و نشان میکِشند. بدترین کنش فرهنگی در جهان همین توصیه است و بیاخلاقترینِ کارها خطونشان کشیدن.
۲۹. سیاست در ایران عرصهی پوپولیزم و عوامفریبی شده؛ بسیاری اوقات چنین است. ایرانیهای شاید سیاسیترین ملّت خاورمیانه باشند و در عین حال از سیاست جفای بسیار دیده و میبینند
۳۰. مادیگرایی و ابتذال زیاد شده؛ این یک خیانتِ خجالتآور به هرچه هنر و معنویت و تعهد است. درهرحال هنوز جای امیدواری هست. اگر کمی از ولع خویش به مادّیّات کم کرده و به هنگام ساختوساز به عناصر فرهنگی سرزمینمان توجه نموده و در کمال شجاعت رودرروی هر مرجع قدرتی بایستیم که قصدِ تخریب هویت سرزمینیمان و فرهنگیمان را دارد؛ هنوز فرصت هست...
#تکست
@karnil
وبسایت فرارو_ آرمان شهرکی
جنبههای تراژیک زندگی روزمره در ایران
چند مورد جغرافیایی و فضایی
۱. ریخت خیابانها و کوچهها و ساختمانها در ایران فسرده و ملالآور است.
۲.نوعی حس مرگ در معماری خانهها لانه کرده. آنها زیبا نیستند. بی هویتاند.
۳. مراکز شهری آلوده هستند.
۴. متداولترین تجربهی شهری روزمره در ایران ترافیک است. وقتی در ترافیک قرار میگیرید انگار که بار سنگین هستی و تاریخ بشر را بر روی دوش دارید.
۵. ما با شهرهای خودمان عجین نیستیم. حسی دفاعی دربرابر آن داریم.
۶. سرعتگیرهای بیش از حد خیابانی توهینی به قرار و آرامش ماست
۷. کارناوال مرگ و نیستی در شهرهای ایران زیاد است
در عوض نمایش زندگی و شادی نه، یا اگر هست مخصوص مایهدارهای الکیخوش است.
۸. شهرها برای سالخوردهها مریض احوالها کودکان زنانِ باردار و برای نابیناها تفاوتی با میدان مین ندارد نوعی جهنم است
۹. نقاشی دیواری و دیوارنوشت در ایران مرسوم نیست حال آنکه سطوح خالی و عاری، بسیاری هنرمندان را به سوی خویش فرا میخوانند.
۱۰. شهردارها در ایران غالبن نامحبوب و کم سوادند و نیز حریص. آنها میخواهند رُس شهرها را کشیده و از تمام روزنهها و زوایایش پول دربیاورند آنها اهل هنر و فرهیخته نیستند.
۱۱. جای گالریها آتلیهها و نمایشگاهها و کتابخانهها و پارکهای موضوعی و نمایشهای خیابانی و هنرکدهها و سالنهای ورزشی واقعا خالی است.
۱۲. آنچه میبینید شما را به تفکر وامیدارد ما محل سکونتمان را اصلا نمیبینیم ایرانیها از سر استیصال در فضاهای عمومی مثل مترو یا خوابند یا سر در گریبان خویش و تلفنهای هوشمند دارند.
۱۳. برج سازی های بد قواره و فروش غیرقانونی و قانونی تراکم، شهرها و شهروندان را خفه کرده
۱۴. هنرهای تجسمی عنصری فراموش شده در فضاهای شهری ایران هستند.
۱۵. شهرها علیرغم میل ما هستند از هر نظر این امر سبب شده تا ما آنها را جای آنکه دوست داشته باشیم با بیتفاوتی محض درونشان بپلکیم.
۱۶. چیزی معنوی درونی و مکاشفهآمیز در تاروپود شهرهای ما نیست
۱۷. روز در شهرهای ما طولانی و شب کوتاه دلهرهآور و پر از وحشت است.
۱۸. نمیخواهم بگویم شهرها نوعی تدفینِ زنده هستند نوعی خاکسپاریِ دستهجمعی، لیکن وقتی سکوت درهمهجا حاکم است چه میشود گفت. درکجای شهر میتوان صدای موسیقی شنید؟ از کدام بالکن؟
۱۹. شهرها، صحنهی انفعال عمومیاند آنجا که هرروز از بام تا شام باید شهرنشینهای درمانده و ناچاری را ببینی که درست وسط سال که قیمتها دو یا سه برابر شد؛ آنها تنها تحمل کردند تحمل میکنند.
۲۰. موجود زندهای غیر از انسان در شهرهای ایران پر نمیزند. یا اگر میزند اغلباز نوع ولگرد و موذیاش است.
۲۱. شهرها در ایران پُر و آکنده از دیوارند. از این حیث، احساسِ زجرآورِ درحبسبودن شما را وِل نمیکُنَد.
۲۲. میراث باستانی شهرهای ایران جز در موارد معدود و محدود بیصاحباند انگار. میراث باستانی ما تنها به بازار بزرگ تبریز و میدان امام اصفهان محدود نمیشود. کجاست آن کاروانسراها تیمچهها دالانها گرمابهها، راستهبازارها کجا هستند؟
۲۳. به نامهای اماکن و معابر عمومی نگاه کنید. نامهای بیگانه و نچسب. وقتی در ثبت احوال برای کودکان ما "کمیتهی نام" تشکیل میدهند تکلیف اماکن عمومی مشخص است.
۲۴. خانهی مشایخ و پیشکسوتان هنر و علم کجا هستند و به چه سرنوشتی دچاراند؟
_چند مورد فرهنگی
۲۵. دروغ میان ایرانیان شایع شده. دروغ بیاعتمادی میآورد و بیاعتمادی زندگی را سخت و پرخطر میکند.
۲۶. نوعی از خودبیگانگیِ اجباری در زندگی روزمرهی ایرانی موج میزند. شهروندان اکثرا با کار خود یکی و همسرشت نیستند هیچ کس جای خود نیست
۲۷. آمار خودکشی بالا رفته. خودکشی هم که واگیر دارد.
۲۸. متولیان خودخواندهی امور در ایران مدام توصیه میکنند و خط و نشان میکِشند. بدترین کنش فرهنگی در جهان همین توصیه است و بیاخلاقترینِ کارها خطونشان کشیدن.
۲۹. سیاست در ایران عرصهی پوپولیزم و عوامفریبی شده؛ بسیاری اوقات چنین است. ایرانیهای شاید سیاسیترین ملّت خاورمیانه باشند و در عین حال از سیاست جفای بسیار دیده و میبینند
۳۰. مادیگرایی و ابتذال زیاد شده؛ این یک خیانتِ خجالتآور به هرچه هنر و معنویت و تعهد است. درهرحال هنوز جای امیدواری هست. اگر کمی از ولع خویش به مادّیّات کم کرده و به هنگام ساختوساز به عناصر فرهنگی سرزمینمان توجه نموده و در کمال شجاعت رودرروی هر مرجع قدرتی بایستیم که قصدِ تخریب هویت سرزمینیمان و فرهنگیمان را دارد؛ هنوز فرصت هست...
#تکست
@karnil
کمی تامل❣
براى اينكه خانه اى، خانه باشد بايد كسى مدام در آن راه برود.
بايد يكى باشد كه ظرفهاى كثيف را بگذارد توى سينك.
تميزها را بچيند سر جايش. تختها را مرتب كند.
زنگ بزند سوپر رب گوجه فرنگى و ماكارونى سفارش بدهد.
ميوه ها را بشورد. قبضها را پرداخت كند.
به گلدانها آب بدهد. ملافه ها را عوض كند.
لباسها را مرتب كند.
به ناهار فردا و شام شب فكر كند.
جارو بزند و گردگيرى كند. براى اينكه خانه، خانه باشد
يك عالمه قدمهاى خاموش از تراس تا آشپزخانه،
از آشپزخانه تا اتاق خواب، از اتاق خواب تا حمام،
از حمام تا دم در بارها و بارها بايد تكرار شود.
تازه آن موقع میشود نشست و خيره شد
به خانه اى كه آرام و در صلح به نظر مى رسد.
انگار نه انگار كه براى رسيدن به اين ثبات و سكون
كسى ساعتها راه رفته و به هيچ جا نرسيده.
آرامش و ثبات جايزه ى كسى ست كه
راه میرود.
بعضیها اما فكر میكنند خانه خود به خود اداره میشود.
فكر میكنند داشتن غذايى آماده روى ميز و يخچال و فريزرى پر ،طبيعى و عادى است.
تا وقتى كه خود خانه اى داشته باشند و بفهمند كه معجزه اى اتفاق نمى افتد مگر با راه رفتن.
آرام... ممتد و بى پايان از اين طرف به آن طرف
و براى ساعتهاى متمادى اين همه راه رفتن
فقط براى اينكه خانه همين سكون را حفظ كند.
اين همه راه رفتن، فقط براى حفظ يك سكون.
یک نفر باید عاشقانه در خانه راه برود
و الا راه رفتن از هر کسی بر میاید.
قدر دان این قدمها باش❤️
#تکست
@karnil
براى اينكه خانه اى، خانه باشد بايد كسى مدام در آن راه برود.
بايد يكى باشد كه ظرفهاى كثيف را بگذارد توى سينك.
تميزها را بچيند سر جايش. تختها را مرتب كند.
زنگ بزند سوپر رب گوجه فرنگى و ماكارونى سفارش بدهد.
ميوه ها را بشورد. قبضها را پرداخت كند.
به گلدانها آب بدهد. ملافه ها را عوض كند.
لباسها را مرتب كند.
به ناهار فردا و شام شب فكر كند.
جارو بزند و گردگيرى كند. براى اينكه خانه، خانه باشد
يك عالمه قدمهاى خاموش از تراس تا آشپزخانه،
از آشپزخانه تا اتاق خواب، از اتاق خواب تا حمام،
از حمام تا دم در بارها و بارها بايد تكرار شود.
تازه آن موقع میشود نشست و خيره شد
به خانه اى كه آرام و در صلح به نظر مى رسد.
انگار نه انگار كه براى رسيدن به اين ثبات و سكون
كسى ساعتها راه رفته و به هيچ جا نرسيده.
آرامش و ثبات جايزه ى كسى ست كه
راه میرود.
بعضیها اما فكر میكنند خانه خود به خود اداره میشود.
فكر میكنند داشتن غذايى آماده روى ميز و يخچال و فريزرى پر ،طبيعى و عادى است.
تا وقتى كه خود خانه اى داشته باشند و بفهمند كه معجزه اى اتفاق نمى افتد مگر با راه رفتن.
آرام... ممتد و بى پايان از اين طرف به آن طرف
و براى ساعتهاى متمادى اين همه راه رفتن
فقط براى اينكه خانه همين سكون را حفظ كند.
اين همه راه رفتن، فقط براى حفظ يك سكون.
یک نفر باید عاشقانه در خانه راه برود
و الا راه رفتن از هر کسی بر میاید.
قدر دان این قدمها باش❤️
#تکست
@karnil
🔳⭕️تولدت مبارک دیکتاتور!
رومانی در زمان حکومت چائوشسکوی دیکتاتور، روزگار ويژه ای داشت کشوری که زمانی انبار غله اروپا بود کارش به جایی رسیده بود که همه چیز سهمیه بندی و کوپنی شده بود؛ گوشت، نان، تخم مرغ و ... کمبود برق و بنزین در کشور بیداد می کرد و مردم روزی چهار تا دوازده ساعت صرف ایستادن در صفها می کردند، هر صف برای خودش یک کمیته داشت و هر کمیته یک رئیس تا متخلفان را جریمه و بازداشت کند. همه اینها در حالی بود که رومانی یکی از حاصلخیزترین خاک ها برای کشاورزی در اروپا را داشت اما حکومت کشور را به خاک سیاه نشانده بود، در مقابل بلندگوها و رادیوهای حکومت مدام خبر موفقیتها و آمارهای حیرت انگیز پیشرفت و توسعۀ صنعت و کشاورزی را پخش میکرد. طبقه سیاسی حاکم کاملا نالایق و بیکفایت شده بود و هیچ کدام از آنان، مدرک معتبر دانشگاهی نداشتند. حتی خود چائوشسکو هم نتوانسته بود از هیچ دانشگاهی فارغالتحصیل شود با این حال او ۷۲ جلد کتاب نوشت تقریبا سالی دو جلد!! و اینگونه میلیونها دلار از بودجۀ ناچیز کشور را صرف ترجمه و چاپ کتابهایش می کرد (اقتصاد برای زندگی)
تا اینجایش شاید برای تان خیلی عجیب نباشد، دیکتاتورها در طول تاریخ همیشه بوده اند اما نکته دقیقا همین جاست که ما همیشه دیکتاتوری را در پادشاهان دیده ایم. اما از یک نکته مهم غفلت کرده ایم. بگذارید یک مثال از کشوری بزنم که شعارش آزادی است.
یکی از اساتید دانشگاه برکلی (جزو دانشگاه های برتر جهان)، به جرم آزار و تعرض جنسی به دانشجوی اش کنار گذاشته شد. حالا ممکن است فکر کنید که این طبیعی است و اتفاق می افتد. نکته اینجاست که این اخراج در سال ۲۰۱۷ رخ داد ولی دست کم از سال ۲۰۰۴ گلایه ها از وی شروع شده بود. ۱۳ سال طول کشید تا به درخواست ها و اعتراض های دانشجویان رسیدگی شود. چرا؟ خُب او یکی از سرشناسترین چهرههای معاصر در فلسفه زبان و ذهن بود. چشم و چراغ برکلی بود و شأنش اجل از این حرفها. یک کلام: او قدرت داشت. اگر دانشجو شکایت قضایی نمی کرد و ماجرا علنی و مطبوعاتی نمی شد چه بسا باید تا سال ۲۰۲۷ صبر می کردیم.
این استاد دانشگاه زورش نمی رسید که به بانک دستبرد بزند اما میتوانست به بدن دانشجویانش دست بزند! او نمی توانست درخواست نامشروع از سوپری سر محل شان داشته باشد اما می توانست درخواست نامشروعی را از دانشجویانش بکند. هر گونه خاصی از قدرت، گونه خاصی از فساد را به همراه می آورد. یکی استاد است، دیگری شاگرد. کافی است استاد، عوضی باشد تا زندگی را به کام شاگرد تلخ کند. تعرض جنسی یک نمونه است. نمونههای خوشخیمترش را خیلیها تاب میآورند: برای استاد بیگاری میکنند، حاصل تحقیقاتشان به نام یا به همراه نام استاد منتشر میکنند و ...(شب چراغ)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این را می دانستیم و بارها شنیده ایم که قدرت، فساد می آورد اما رسوایی برکلی به ما آموخت؛ هر گونه خاصی از قدرت، گونه خاصی از فساد را به همراه می آورد. فساد همیشه به یک شکل بروز نمی کند و از همه مهم تر، لزوماً دیکتاتورها آدم های زشت، خون خوار، بی رحم، بد اخلاق و تندخو نیستند. دیکتاتورها گاهی در لباس یک پروفسور مهربانِ روشنفکرِ با کلاسِ امروزیِ جنتلمن ظاهر می شود. چه می توان کرد؟
دیکتاتورها، دیکتاتور زاده نمی شوند، مفسدین، مفسد زاده نمی شوند. این نهادها و روابط است که آن ها را در میانه راه زندگی، دیکتاتور می کند. در وجود همه ما بذر دیکتاتوری و فساد وجود دارد، این بذر در برخی جوانه می زند، رشد می کند و پا می گیرد و به ناگاه در میانه راه زندگی، دیکتاتوری شصت ساله یا چهل ساله متولد می شود!
اگر می خواهیم مدرسه مان، محله مان، شهرمان، استان مان و کشورمان توسعه پیدا کند. باید به کارگزاران، مدیران، دست اندرکاران و استادان «قدرت» داد. اما آن قدرت باید این چند ويژگی را داشته باشد:
▫️قدرت باید چارچوب مند باشد، یعنی حدود اختیارات هر کس مشخص باشد.
▫️قدرت باید پاسخگو باشد، یعنی در ازای اختیارات باید پاسخگو باشد.
▫️قدرت باید در اتاق شیشه ای باشد، تمام تصمیمات، ترجیحات و تعاملات باید قابل مشاهده و قابل دسترسی باشد.
▫️قدرت باید نامقدس باشد، یعنی هر کسی بتواند آن را زیر سوال ببرد و نقد کند. قدرت مقدس سرآغاز فساد مضاعف است.
▫️قدرت باید مشروط باشد؛ اعمال اختیارات باید مبتنی بر ضوابط از پیش تنظیم شده باشد و نه روابط و سلایق صاحب قدرت.
▫️قدرت باید محدود باشد، باید مدت زمانی محدود و مشخصی در قدرت بماند.
▫️قدرت نباید انحصاری باشد (البته حتی الامکان، در برخی موارد انحصار اجباری است).
اگر چنین نکنیم، شرایط از همه ما یک دیکتاتور خواهد ساخت، از پدر/مادر دیکتاتور بگیرید تا رییس دیکتاتور تا استاد دیکتاتور پس پیشاپیش باید گفت دیکتاتورها تولدتان مبارک!
مجتبی لشکربلوکی
#تکست
@karnil
رومانی در زمان حکومت چائوشسکوی دیکتاتور، روزگار ويژه ای داشت کشوری که زمانی انبار غله اروپا بود کارش به جایی رسیده بود که همه چیز سهمیه بندی و کوپنی شده بود؛ گوشت، نان، تخم مرغ و ... کمبود برق و بنزین در کشور بیداد می کرد و مردم روزی چهار تا دوازده ساعت صرف ایستادن در صفها می کردند، هر صف برای خودش یک کمیته داشت و هر کمیته یک رئیس تا متخلفان را جریمه و بازداشت کند. همه اینها در حالی بود که رومانی یکی از حاصلخیزترین خاک ها برای کشاورزی در اروپا را داشت اما حکومت کشور را به خاک سیاه نشانده بود، در مقابل بلندگوها و رادیوهای حکومت مدام خبر موفقیتها و آمارهای حیرت انگیز پیشرفت و توسعۀ صنعت و کشاورزی را پخش میکرد. طبقه سیاسی حاکم کاملا نالایق و بیکفایت شده بود و هیچ کدام از آنان، مدرک معتبر دانشگاهی نداشتند. حتی خود چائوشسکو هم نتوانسته بود از هیچ دانشگاهی فارغالتحصیل شود با این حال او ۷۲ جلد کتاب نوشت تقریبا سالی دو جلد!! و اینگونه میلیونها دلار از بودجۀ ناچیز کشور را صرف ترجمه و چاپ کتابهایش می کرد (اقتصاد برای زندگی)
تا اینجایش شاید برای تان خیلی عجیب نباشد، دیکتاتورها در طول تاریخ همیشه بوده اند اما نکته دقیقا همین جاست که ما همیشه دیکتاتوری را در پادشاهان دیده ایم. اما از یک نکته مهم غفلت کرده ایم. بگذارید یک مثال از کشوری بزنم که شعارش آزادی است.
یکی از اساتید دانشگاه برکلی (جزو دانشگاه های برتر جهان)، به جرم آزار و تعرض جنسی به دانشجوی اش کنار گذاشته شد. حالا ممکن است فکر کنید که این طبیعی است و اتفاق می افتد. نکته اینجاست که این اخراج در سال ۲۰۱۷ رخ داد ولی دست کم از سال ۲۰۰۴ گلایه ها از وی شروع شده بود. ۱۳ سال طول کشید تا به درخواست ها و اعتراض های دانشجویان رسیدگی شود. چرا؟ خُب او یکی از سرشناسترین چهرههای معاصر در فلسفه زبان و ذهن بود. چشم و چراغ برکلی بود و شأنش اجل از این حرفها. یک کلام: او قدرت داشت. اگر دانشجو شکایت قضایی نمی کرد و ماجرا علنی و مطبوعاتی نمی شد چه بسا باید تا سال ۲۰۲۷ صبر می کردیم.
این استاد دانشگاه زورش نمی رسید که به بانک دستبرد بزند اما میتوانست به بدن دانشجویانش دست بزند! او نمی توانست درخواست نامشروع از سوپری سر محل شان داشته باشد اما می توانست درخواست نامشروعی را از دانشجویانش بکند. هر گونه خاصی از قدرت، گونه خاصی از فساد را به همراه می آورد. یکی استاد است، دیگری شاگرد. کافی است استاد، عوضی باشد تا زندگی را به کام شاگرد تلخ کند. تعرض جنسی یک نمونه است. نمونههای خوشخیمترش را خیلیها تاب میآورند: برای استاد بیگاری میکنند، حاصل تحقیقاتشان به نام یا به همراه نام استاد منتشر میکنند و ...(شب چراغ)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این را می دانستیم و بارها شنیده ایم که قدرت، فساد می آورد اما رسوایی برکلی به ما آموخت؛ هر گونه خاصی از قدرت، گونه خاصی از فساد را به همراه می آورد. فساد همیشه به یک شکل بروز نمی کند و از همه مهم تر، لزوماً دیکتاتورها آدم های زشت، خون خوار، بی رحم، بد اخلاق و تندخو نیستند. دیکتاتورها گاهی در لباس یک پروفسور مهربانِ روشنفکرِ با کلاسِ امروزیِ جنتلمن ظاهر می شود. چه می توان کرد؟
دیکتاتورها، دیکتاتور زاده نمی شوند، مفسدین، مفسد زاده نمی شوند. این نهادها و روابط است که آن ها را در میانه راه زندگی، دیکتاتور می کند. در وجود همه ما بذر دیکتاتوری و فساد وجود دارد، این بذر در برخی جوانه می زند، رشد می کند و پا می گیرد و به ناگاه در میانه راه زندگی، دیکتاتوری شصت ساله یا چهل ساله متولد می شود!
اگر می خواهیم مدرسه مان، محله مان، شهرمان، استان مان و کشورمان توسعه پیدا کند. باید به کارگزاران، مدیران، دست اندرکاران و استادان «قدرت» داد. اما آن قدرت باید این چند ويژگی را داشته باشد:
▫️قدرت باید چارچوب مند باشد، یعنی حدود اختیارات هر کس مشخص باشد.
▫️قدرت باید پاسخگو باشد، یعنی در ازای اختیارات باید پاسخگو باشد.
▫️قدرت باید در اتاق شیشه ای باشد، تمام تصمیمات، ترجیحات و تعاملات باید قابل مشاهده و قابل دسترسی باشد.
▫️قدرت باید نامقدس باشد، یعنی هر کسی بتواند آن را زیر سوال ببرد و نقد کند. قدرت مقدس سرآغاز فساد مضاعف است.
▫️قدرت باید مشروط باشد؛ اعمال اختیارات باید مبتنی بر ضوابط از پیش تنظیم شده باشد و نه روابط و سلایق صاحب قدرت.
▫️قدرت باید محدود باشد، باید مدت زمانی محدود و مشخصی در قدرت بماند.
▫️قدرت نباید انحصاری باشد (البته حتی الامکان، در برخی موارد انحصار اجباری است).
اگر چنین نکنیم، شرایط از همه ما یک دیکتاتور خواهد ساخت، از پدر/مادر دیکتاتور بگیرید تا رییس دیکتاتور تا استاد دیکتاتور پس پیشاپیش باید گفت دیکتاتورها تولدتان مبارک!
مجتبی لشکربلوکی
#تکست
@karnil
🔴 باکلاس های بی شخصیت
✍️ #مجتبی_لشکربلوکی
🔹ما در جامعهمان یک مشکل جدید پیدا کردهایم. افرادی هستند که ظاهرشان کاملا امروزی، مدرن و کار درست است اما بیشخصیت هستند. این افراد دست کم شش ويژگی دارند:
1️⃣ این افراد ساعت لاکچری دارند اما ....
این افراد ساعت های لاکچری و گران قیمت میبندند مانند برموند، شوپارد، امگا، پیاژه، رولکس. اما تفاوت بین 8 تا 8:15 را نمیدانند. ساعت را نه برای آن تایم (سروقت) بودن و مدیریت بهینه وقت خودشان و دیگران، بلکه برای زینت میبنندند. بدقولاند. در هر جلسهای دیر میرسند. به قولشان وفا نمیکنند. تفاوت 60 دقیقه و 61 دقیقه را درک نمی کنند و بابت تاخیر خجالت نمیکشند.
2️⃣ مدرک دانشگاهی عالی دارند اما ....
این افراد مدرک دانشگاهی دارند، اما سطح تحلیلشان، سطح نگاهشان، با یک فرد فاقد تحصیلات دانشگاهی هیچ تفاوتی نمیکند. این افراد عاجزند از اینکه بر اساس یک مدل، یک تئوری، یک چهارچوب فکری روشن صحبت و تحلیل کنند. از آن بدتر دارای ثبات فکری نیستند و چون چارچوب فکری منسجم ندارند به تناسب شرایط، حس و حال و مخاطب، افکار و مواضع خود را تغییر میدهند. در یک گفتگوی یک ساعته سه موضع متفاوت راجع به یک موضوع میگیرند چرخشهای 180 درجهای در کمتر از 15 دقیقه!
3️⃣ این افراد ماشین های گران قیمت سوار می شوند اما ....
این افراد ماشین های گران قیمت عمدتا خارجی دارند. اما توجه ندارند که صدای ضبطشان را در محدوده خودروی خود نگاه دارند. آن قدر با شخصیت نیستند که برای خانمی که کودکش را بغل کرده ماشین را کاملا متوقف کنند تا با خیال راحت از خیابان رد شود. خیابان را سطل آشغال خود فرض میکنند و ته سیگارشان را به راحتی در سطل آشغال شخصیشان (همان خیابان عمومی شهر) میاندازند و علایم و خطوط راهنمایی و رانندگی را چیزهای زایدی میدانند.
4️⃣ این افراد خوش صحبت هستند و خوش محضر اما ...
این افراد از واژههای امروزی استفاده میکنند. علاوه بر اینکه خوب و سلیس صحبت میکنند، زبان خارجی هم بلدند و از برخی اصطلاحات زبان خارجی هم استفاده میکنند، اما دایره واژگان آنها شامل برخی واژه ها نمیشود، آنها بلد نیستند بگویند اشتباه کردم، نمیتوانند بگویند من این موضوع را بلد نیستم و نمیدانم. بلد نیستند بگویند فعلا حرفی ندارم باید مطالعه کنم و یا باید فکر کنم.
5️⃣ این افراد سفر خارجی میروند اما ...
این ها درآمدشان و سبک زندگی و کارشان به گونهای است که سفر خارج میروند. اما بلد نیستند که آداب خوب، افکار خوب، رفتارهای پسندیده را با خود به هدیه بیاورند. آن ها فقط سرکوفت، حسرت، مرغ همسایه غاز است را برای ما تکرار میکنند.
6️⃣ این افراد گوشیهای به روز دارند اما ....
این ها گوشی های گران قیمت دارند، همچنین شماره گوشیهایشان نیز رُند است اما سواد رسانهای ندارند، هر مطلبی را میخوانند. هر مطلبی را فوروارد میکنند. تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانهای را نمیدانند. متوجه نیستند که رسانهها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری میکنند. از آن مهمتر در زمینه رعایت مالکیت معنوی از هفت دولت آزاد هستند و دزدی محتوا و مطلب میکنند.
⬅️تجویز راهبردی:
🔹آنچه گفتم را همه ما کمابیش داریم. حالا یکی هست که همه این ويژگی ها را دارد و دیگری ممکن است دو تا را داشته باشد. ما برای آنکه توسعه یافته شویم، نیازمند انسان.هایی هستیم که روی شخصیتشان کار کردهاند به عبارتی دیگر توسعه یافتهاند. ما زمانی توسعه خواهیم یافت که:
🔸فرق هشت و هشت و ربع را بفهمیم.
🔸قاعده مند فکر و گفتگو (دیالوگ) کنیم.
🔸در زندگی جمعی، انضباط رفتاری نشان دهیم (نمونه اش انضباط ترافیکی)
🔸همانگونه که پول و وسایل و دوچرخه کسی را نمیدزدیم، مطلب و نوشته و ایده و نقاشی دیگران را ندزدیم.
🔸بیاموزیم که خجالت نکشیم و بگوییم «بلد نیستم، باید کمی فکر کنم، دانش من در این زمینه ناقص است و نمیدانم!»
🔸کشورهای پیشرفته را نقد کنیم، حسرت و سرکوفت و ناامیدی را پشت سر بگذاریم و آنچه خوب است را برای کشور خود برداریم.
🔹ساعت باکلاس، سفر خارجی، مدرک دانشگاهی، گوشیهای آخرین مدل و ماشین گران قیمت، توسعه نمیآفریند. برای حرکت باثبات و پایدار به سمت توسعه یافتگی، به ذهنیت توسعه یافته و شخصیت توسعه یافته نیازمندیم.
#تکست
اینجا #هدفمند زندگی کن👇
@karnil
✍️ #مجتبی_لشکربلوکی
🔹ما در جامعهمان یک مشکل جدید پیدا کردهایم. افرادی هستند که ظاهرشان کاملا امروزی، مدرن و کار درست است اما بیشخصیت هستند. این افراد دست کم شش ويژگی دارند:
1️⃣ این افراد ساعت لاکچری دارند اما ....
این افراد ساعت های لاکچری و گران قیمت میبندند مانند برموند، شوپارد، امگا، پیاژه، رولکس. اما تفاوت بین 8 تا 8:15 را نمیدانند. ساعت را نه برای آن تایم (سروقت) بودن و مدیریت بهینه وقت خودشان و دیگران، بلکه برای زینت میبنندند. بدقولاند. در هر جلسهای دیر میرسند. به قولشان وفا نمیکنند. تفاوت 60 دقیقه و 61 دقیقه را درک نمی کنند و بابت تاخیر خجالت نمیکشند.
2️⃣ مدرک دانشگاهی عالی دارند اما ....
این افراد مدرک دانشگاهی دارند، اما سطح تحلیلشان، سطح نگاهشان، با یک فرد فاقد تحصیلات دانشگاهی هیچ تفاوتی نمیکند. این افراد عاجزند از اینکه بر اساس یک مدل، یک تئوری، یک چهارچوب فکری روشن صحبت و تحلیل کنند. از آن بدتر دارای ثبات فکری نیستند و چون چارچوب فکری منسجم ندارند به تناسب شرایط، حس و حال و مخاطب، افکار و مواضع خود را تغییر میدهند. در یک گفتگوی یک ساعته سه موضع متفاوت راجع به یک موضوع میگیرند چرخشهای 180 درجهای در کمتر از 15 دقیقه!
3️⃣ این افراد ماشین های گران قیمت سوار می شوند اما ....
این افراد ماشین های گران قیمت عمدتا خارجی دارند. اما توجه ندارند که صدای ضبطشان را در محدوده خودروی خود نگاه دارند. آن قدر با شخصیت نیستند که برای خانمی که کودکش را بغل کرده ماشین را کاملا متوقف کنند تا با خیال راحت از خیابان رد شود. خیابان را سطل آشغال خود فرض میکنند و ته سیگارشان را به راحتی در سطل آشغال شخصیشان (همان خیابان عمومی شهر) میاندازند و علایم و خطوط راهنمایی و رانندگی را چیزهای زایدی میدانند.
4️⃣ این افراد خوش صحبت هستند و خوش محضر اما ...
این افراد از واژههای امروزی استفاده میکنند. علاوه بر اینکه خوب و سلیس صحبت میکنند، زبان خارجی هم بلدند و از برخی اصطلاحات زبان خارجی هم استفاده میکنند، اما دایره واژگان آنها شامل برخی واژه ها نمیشود، آنها بلد نیستند بگویند اشتباه کردم، نمیتوانند بگویند من این موضوع را بلد نیستم و نمیدانم. بلد نیستند بگویند فعلا حرفی ندارم باید مطالعه کنم و یا باید فکر کنم.
5️⃣ این افراد سفر خارجی میروند اما ...
این ها درآمدشان و سبک زندگی و کارشان به گونهای است که سفر خارج میروند. اما بلد نیستند که آداب خوب، افکار خوب، رفتارهای پسندیده را با خود به هدیه بیاورند. آن ها فقط سرکوفت، حسرت، مرغ همسایه غاز است را برای ما تکرار میکنند.
6️⃣ این افراد گوشیهای به روز دارند اما ....
این ها گوشی های گران قیمت دارند، همچنین شماره گوشیهایشان نیز رُند است اما سواد رسانهای ندارند، هر مطلبی را میخوانند. هر مطلبی را فوروارد میکنند. تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانهای را نمیدانند. متوجه نیستند که رسانهها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری میکنند. از آن مهمتر در زمینه رعایت مالکیت معنوی از هفت دولت آزاد هستند و دزدی محتوا و مطلب میکنند.
⬅️تجویز راهبردی:
🔹آنچه گفتم را همه ما کمابیش داریم. حالا یکی هست که همه این ويژگی ها را دارد و دیگری ممکن است دو تا را داشته باشد. ما برای آنکه توسعه یافته شویم، نیازمند انسان.هایی هستیم که روی شخصیتشان کار کردهاند به عبارتی دیگر توسعه یافتهاند. ما زمانی توسعه خواهیم یافت که:
🔸فرق هشت و هشت و ربع را بفهمیم.
🔸قاعده مند فکر و گفتگو (دیالوگ) کنیم.
🔸در زندگی جمعی، انضباط رفتاری نشان دهیم (نمونه اش انضباط ترافیکی)
🔸همانگونه که پول و وسایل و دوچرخه کسی را نمیدزدیم، مطلب و نوشته و ایده و نقاشی دیگران را ندزدیم.
🔸بیاموزیم که خجالت نکشیم و بگوییم «بلد نیستم، باید کمی فکر کنم، دانش من در این زمینه ناقص است و نمیدانم!»
🔸کشورهای پیشرفته را نقد کنیم، حسرت و سرکوفت و ناامیدی را پشت سر بگذاریم و آنچه خوب است را برای کشور خود برداریم.
🔹ساعت باکلاس، سفر خارجی، مدرک دانشگاهی، گوشیهای آخرین مدل و ماشین گران قیمت، توسعه نمیآفریند. برای حرکت باثبات و پایدار به سمت توسعه یافتگی، به ذهنیت توسعه یافته و شخصیت توسعه یافته نیازمندیم.
#تکست
اینجا #هدفمند زندگی کن👇
@karnil