Forwarded from پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)
🖌 احمد کسروی
🔸گفتار سوم : زیانهایی که از این کیش برمیخیزد (9 از 21)
چهارم : میباید از داستان گریه و روضهخوانی نیز جداگانه سخن رانیم. این نیز زیانهای بسیاری را درپی دارد.
چنانکه گفتیم نخست از این راه سودجویی سیاسی میکردهاند ، بکسی که ستم رسیده مردم دلهاشان سوزد و خواهان و ناخواهان هواداری ازو نمایند. از اینرو سران شیعه از ستمدیدگی حسینبنعلی به پیشرفت کار خود میافزودهاند.
چیزی که هست در آن زمانها کار تنها «شعرهایی خواندن و گریستن» میبوده که سالی یک بار و دو بار بآن میپرداختهاند. در زمان خود امامان بیش از این سراغ نمیداریم. سپس در تاریخها میبینیم که در زمان خاندان بویه در بغداد روزهای عاشورا تکانی هم در شیعیان پدید میآمده و نمایشی میرفته.
پس از آن یادی در کتابها در این باره نمیبینیم تا از زمان صفویان دوباره آغاز یافته است. ملاحسین کاشفی کتابی دربارهی داستان کربلا بنام «روضةالشهداء» نوشته بوده ، و کسانی در نشستها از آن خوانده مردم را میگریانیدهاند و همانا نام «روضهخوان» از همانجا پیدا شده است.
گویا نخست نشستهای سادهای از سوی مردم برپا میشده. ولی سپس شاه و پیرامونیان او بکار برخاستهاند و توان گفت که در روزهای عاشورا برخی نمایشها از جمله شبیهسازی میرفته است.
از آن زمان آگاهی کمتر است. ولی چون بزمان قاجاریان میرسیم که نوشتههای جهانگردان اروپایی در دستست میبینیم دستگاه بزرگی درمیان میبوده و در ایران و هندوستان و قفقاز و دیگر جاها در دوازده روزِ محرم روضهخوانیهای بسیار میشده و سینهزنی و قمهزنی و شاهحسینی از همان زمانها شناخته میبوده.
هرچه هست در زمان ما روضهخوانی و نمایشهای محرمی یک گرفتاری بزرگی برای ایرانیان گردیده و این میدانْ بیاندازه پهناور شده بود. در شهرهای بزرگ شمارهی روضهخوانها از دویست و سیصد گذشتی ، و بسیاری از آنان از آن راه ، داراک اندوخته توانگر بودندی. برخی نیز بدربار بستگی داشته لقبهایی ـ از سلطانالذاکرین ، ملکالذاکرین و مانند اینها ـ یافتندی. در سراسر سال روضهخوانیها رفتی. اگر کسی درگذشتی ، و یا از سفر آمدی ، و یا عروسی کردی ، و یا خانهی تازه خریدی ، و یا فرزندی پیدا کردی ، در خانهی خود روضه خوانانیدی. هر توانگری سالانه ده روز یا بیشتر نشست برپا کردی و درِ خانهاش را بروی مردم گشادی. کمتر نشست بودی که روضهای خوانده نشود.
شیعی بافهم و باور ، کسی بودی که اگر پدرش مرده بحسین گرید ، اگر برادرش درگذشته یاد عباس برادر حسین کند ، اگر پسر جوانی از دستش رفته علیاکبر را بیاد آورد ، اگر عروسی کند روضه از عروسی قاسم خواناند. یک زن شیعی بایستی همیشه یاد از زینب و امکلثوم کند و هر اندوهی که رخ دهد آن را بکنار گزارده باندوه خواهران و زنان حسین گرید. این دستوری میبود که پیشوایانشان داده بودند : «و على الحسین فلیبک الباکون لیندب النادبون». ⁽¹⁾
از آنسوی چون محرم رسیدی بسیاری از مردم رخت سیاه پوشیدندی ، و از همان روزِ نخستین در تیمچهها و کاروانسراها و در خانههای مجتهدان و بزرگان دستگاه سوگواری درچیده شدی. در همه جا روضهخوانیها آغاز یافتی. بازار روضهخوانان بسیار گرم شده هر یکی سوار اسب یا خر از اینجا درآمده بآنجا شتافتی. در هر جایی روضهخوانان همینکه یکی از منبر پایین آمدی آن دیگری بالا رفتی.
در همان هنگام از هر کویی دستهای راه افتادی. سینهزنها ، عربها ، زنجیرزنان ، هر گروهی دنبال دیگری را گرفته ، درفشهای بسیار جلو انداخته ، با طبل و شیپور (و یا بیآنها) نالان و مویان ⁽²⁾ براه افتادندی. در بازارها گردیده و به تیمچهها و خانههای مجتهدان و بزرگان رفته بدینسان روز را بپایان رسانیدندی.
هنگام شام در هر کویی و کوچهای دستهی شاهحسینی راه افتادی. سپس نیز در هر مسجدی روضهخوانی رفتی.
از روزهای هشتم یا نهم «شبیه» نیز درآمدی. شمر و یزید و حسین و عباس و علیاکبر و قاسم و زینالعابدین بیمار و زینب و امکلثوم و سکینه بروی اسبها در بازارها گردیدندی. در تبریز روز نهم «شیر» آوردندی که خود داستانی داشتی.
👇
🖌 احمد کسروی
🔸گفتار سوم : زیانهایی که از این کیش برمیخیزد (9 از 21)
چهارم : میباید از داستان گریه و روضهخوانی نیز جداگانه سخن رانیم. این نیز زیانهای بسیاری را درپی دارد.
چنانکه گفتیم نخست از این راه سودجویی سیاسی میکردهاند ، بکسی که ستم رسیده مردم دلهاشان سوزد و خواهان و ناخواهان هواداری ازو نمایند. از اینرو سران شیعه از ستمدیدگی حسینبنعلی به پیشرفت کار خود میافزودهاند.
چیزی که هست در آن زمانها کار تنها «شعرهایی خواندن و گریستن» میبوده که سالی یک بار و دو بار بآن میپرداختهاند. در زمان خود امامان بیش از این سراغ نمیداریم. سپس در تاریخها میبینیم که در زمان خاندان بویه در بغداد روزهای عاشورا تکانی هم در شیعیان پدید میآمده و نمایشی میرفته.
پس از آن یادی در کتابها در این باره نمیبینیم تا از زمان صفویان دوباره آغاز یافته است. ملاحسین کاشفی کتابی دربارهی داستان کربلا بنام «روضةالشهداء» نوشته بوده ، و کسانی در نشستها از آن خوانده مردم را میگریانیدهاند و همانا نام «روضهخوان» از همانجا پیدا شده است.
گویا نخست نشستهای سادهای از سوی مردم برپا میشده. ولی سپس شاه و پیرامونیان او بکار برخاستهاند و توان گفت که در روزهای عاشورا برخی نمایشها از جمله شبیهسازی میرفته است.
از آن زمان آگاهی کمتر است. ولی چون بزمان قاجاریان میرسیم که نوشتههای جهانگردان اروپایی در دستست میبینیم دستگاه بزرگی درمیان میبوده و در ایران و هندوستان و قفقاز و دیگر جاها در دوازده روزِ محرم روضهخوانیهای بسیار میشده و سینهزنی و قمهزنی و شاهحسینی از همان زمانها شناخته میبوده.
هرچه هست در زمان ما روضهخوانی و نمایشهای محرمی یک گرفتاری بزرگی برای ایرانیان گردیده و این میدانْ بیاندازه پهناور شده بود. در شهرهای بزرگ شمارهی روضهخوانها از دویست و سیصد گذشتی ، و بسیاری از آنان از آن راه ، داراک اندوخته توانگر بودندی. برخی نیز بدربار بستگی داشته لقبهایی ـ از سلطانالذاکرین ، ملکالذاکرین و مانند اینها ـ یافتندی. در سراسر سال روضهخوانیها رفتی. اگر کسی درگذشتی ، و یا از سفر آمدی ، و یا عروسی کردی ، و یا خانهی تازه خریدی ، و یا فرزندی پیدا کردی ، در خانهی خود روضه خوانانیدی. هر توانگری سالانه ده روز یا بیشتر نشست برپا کردی و درِ خانهاش را بروی مردم گشادی. کمتر نشست بودی که روضهای خوانده نشود.
شیعی بافهم و باور ، کسی بودی که اگر پدرش مرده بحسین گرید ، اگر برادرش درگذشته یاد عباس برادر حسین کند ، اگر پسر جوانی از دستش رفته علیاکبر را بیاد آورد ، اگر عروسی کند روضه از عروسی قاسم خواناند. یک زن شیعی بایستی همیشه یاد از زینب و امکلثوم کند و هر اندوهی که رخ دهد آن را بکنار گزارده باندوه خواهران و زنان حسین گرید. این دستوری میبود که پیشوایانشان داده بودند : «و على الحسین فلیبک الباکون لیندب النادبون». ⁽¹⁾
از آنسوی چون محرم رسیدی بسیاری از مردم رخت سیاه پوشیدندی ، و از همان روزِ نخستین در تیمچهها و کاروانسراها و در خانههای مجتهدان و بزرگان دستگاه سوگواری درچیده شدی. در همه جا روضهخوانیها آغاز یافتی. بازار روضهخوانان بسیار گرم شده هر یکی سوار اسب یا خر از اینجا درآمده بآنجا شتافتی. در هر جایی روضهخوانان همینکه یکی از منبر پایین آمدی آن دیگری بالا رفتی.
در همان هنگام از هر کویی دستهای راه افتادی. سینهزنها ، عربها ، زنجیرزنان ، هر گروهی دنبال دیگری را گرفته ، درفشهای بسیار جلو انداخته ، با طبل و شیپور (و یا بیآنها) نالان و مویان ⁽²⁾ براه افتادندی. در بازارها گردیده و به تیمچهها و خانههای مجتهدان و بزرگان رفته بدینسان روز را بپایان رسانیدندی.
هنگام شام در هر کویی و کوچهای دستهی شاهحسینی راه افتادی. سپس نیز در هر مسجدی روضهخوانی رفتی.
از روزهای هشتم یا نهم «شبیه» نیز درآمدی. شمر و یزید و حسین و عباس و علیاکبر و قاسم و زینالعابدین بیمار و زینب و امکلثوم و سکینه بروی اسبها در بازارها گردیدندی. در تبریز روز نهم «شیر» آوردندی که خود داستانی داشتی.
👇
Forwarded from پاکدینی ـ احمد کسروی
روز دهم یا عاشورا «دیوانگی» بالا گرفتی. از آغاز روز صد دستهی شاهحسینی راه افتادی. از هر کوی و کویچه قمهزنان با سرهای شکافته و کفنهای سفیدِ خونآلود بیرون آمدندی. مردم قرهباغ در تبریز و تهران «قفل بتنان» آوردندی. در این روز ملایان و بازرگانان و توانگران نیز خودداری ننموده با پاهای برهنه و سرهای باز ، گِل بِرو مالیده بجلو دستهها افتادندی ، بسرهاشان خاکستر و کاه ریختندی ، کسانی چندان گریستندی و بسر کوفتندی که از خود رفته افتادندی. بدینسان دستههای گوناگون از اینسو و از آنسو راه افتادندی و در بازارها بهم رسیدندی. انبوه زنان و مردان بتماشا ایستاده گریه کردندی. بسیاری از قمهزنان بخودنمایی چندان زدندی که افتاده از خود رفتندی و سالانه چند کس با این آسیب درگذشتندی.
در بسیاری از شهرها روز عاشورا «نخل» گردانیدندی. یک چیز بسیار بزرگ و سنگینی از چوب ساخته «نخل» نامیدندی. هر کویی نخلی داشتی و در آن روز بیست و سی تن یا بیشتر بزیرش رفته آن را برداشتندی و در کوچهها گردانیدندی و چون دو نخل بهم رسیدی بیکدیگر راه نداده به پیکار برخاستندی و سر و روی همدیگر را خستندی. گاهی نیز خون ریختندی.
در شهرهایی که دوتیرگی حیدری و نعمتی از میان نرفته بود ، هر ساله در روز عاشورا پیکار بمیان افتادی و سرها شکسته و تنها کوفته شدی.
از این نادانیها چندان بودی که اگر کسی بشمارد و داستان همه را بنویسد یک کتاب بزرگی باشد. این نادانیها در ایران رواج میداشت تا رضاشاه پهلوی جلو گرفت که ده سال بیشتر ، کم نشانی از این نمایشها دیده شدی. ولی چنانکه میدانیم پس از رفتن او دولت بجلوگیری نمیکوشد و ملایان میکوشند که بار دیگر آنها را رواج دهند و چنانکه میشنویم در بسیاری از شهرها آغاز یافته در محرم همان نمایشها بمیان میآید. ⁽³⁾
🔹 پانوشت (از ویراینده) :
1ـ بر حسین گریند گریهکنندگان و شیون کنند شیونکنندگان.
2ـ مویه = گریه با آواز بلند ؛ موییدن فعل آن و مویان (= مویهکنان) اسم فاعلِ «همانزمانی» است.
3ـ جای افسوس فراوانست که محمدرضاشاه پهلوی نتوانست همچون پدرش به جلوگیری از ارتجاع پردازد. بزرگا دردا که به ملایان پر و بال هم میداد و باید گفت مار در آستین پرورد. درین باره کتاب «دولت بما پاسخ دهد؟» دیده شود.
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
در بسیاری از شهرها روز عاشورا «نخل» گردانیدندی. یک چیز بسیار بزرگ و سنگینی از چوب ساخته «نخل» نامیدندی. هر کویی نخلی داشتی و در آن روز بیست و سی تن یا بیشتر بزیرش رفته آن را برداشتندی و در کوچهها گردانیدندی و چون دو نخل بهم رسیدی بیکدیگر راه نداده به پیکار برخاستندی و سر و روی همدیگر را خستندی. گاهی نیز خون ریختندی.
در شهرهایی که دوتیرگی حیدری و نعمتی از میان نرفته بود ، هر ساله در روز عاشورا پیکار بمیان افتادی و سرها شکسته و تنها کوفته شدی.
از این نادانیها چندان بودی که اگر کسی بشمارد و داستان همه را بنویسد یک کتاب بزرگی باشد. این نادانیها در ایران رواج میداشت تا رضاشاه پهلوی جلو گرفت که ده سال بیشتر ، کم نشانی از این نمایشها دیده شدی. ولی چنانکه میدانیم پس از رفتن او دولت بجلوگیری نمیکوشد و ملایان میکوشند که بار دیگر آنها را رواج دهند و چنانکه میشنویم در بسیاری از شهرها آغاز یافته در محرم همان نمایشها بمیان میآید. ⁽³⁾
🔹 پانوشت (از ویراینده) :
1ـ بر حسین گریند گریهکنندگان و شیون کنند شیونکنندگان.
2ـ مویه = گریه با آواز بلند ؛ موییدن فعل آن و مویان (= مویهکنان) اسم فاعلِ «همانزمانی» است.
3ـ جای افسوس فراوانست که محمدرضاشاه پهلوی نتوانست همچون پدرش به جلوگیری از ارتجاع پردازد. بزرگا دردا که به ملایان پر و بال هم میداد و باید گفت مار در آستین پرورد. درین باره کتاب «دولت بما پاسخ دهد؟» دیده شود.
————————————
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
Telegram
کتابخانه پاکدینی (کتابهای احمد کسروی و یاران او)
🔶 دولت بما پاسخ دهد
🖌 احمد کسروی
🔍 جُستار : دعوای حکومت نمودن ملایان و درخواست از دولت برای اقدام جدی و تعیین تکلیف خود با آنان در این زمینه
📊 شمار ساتها : ۴۴
🔸 بازپسین پراکنش : مهرماه ۱۴۰۱
کتابخانهی پاکدینی
🔸 این کتاب از سوی «باهَمادِ پاکدینان»…
🖌 احمد کسروی
🔍 جُستار : دعوای حکومت نمودن ملایان و درخواست از دولت برای اقدام جدی و تعیین تکلیف خود با آنان در این زمینه
📊 شمار ساتها : ۴۴
🔸 بازپسین پراکنش : مهرماه ۱۴۰۱
کتابخانهی پاکدینی
🔸 این کتاب از سوی «باهَمادِ پاکدینان»…
Forwarded from پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا با نقد نویسنده دربارهی زیانهای بسیار گریه و روضهخوانی همداستانید؟
Anonymous Poll
94%
آری
5%
نه
1%
نه ، دلیلش را برایتان (با فشردن دکمهی شیشهای پایین) مینویسم.