داعش ۴۳ سال است که اینجاست!
غزل رنجکش؛ دختری که در بندرعباس از فاصله خیلی نزدیک به صورتش شلیک کردند و یک چشمش را از دست داد.
او در شرح ماجرا می نویسد ضارب هنگام شلیک( با شاتگان) به او میخندید!!
غزل رنکش دانشجوی حقوق اهل بندرعباس
غزل رنجکش، دختر ۲۱ سالهای که بینایی چشم راست خود را از دست داد، ماجرا را اینگونه روایت کرد
«بعد از سرکار در راه بازگشت به خانه بودم
آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند آن شخص موقع شلیک کردن بود
نمیدانست با دیدن تفنگ عقب نمیکشم تا مبادا تیر به مادرم بخورد!
ساچمهها را از چشم راستم خارج کردند
چشم راستم دیگر بینایی ندارد
یک تصویری به جا مانده که هربار جلو آیینه یک غریبه را میبینم و میپرسم…
چرا منو زدی؟
چرا لبخند رو لبات بود؟»
غزل در استوری خود با روحیه بسیار بالا نوشته:
من یه چشمم رو از دست دارم اما بجاش کلی خواهر و برادر قوی و خفن مثل شماها به دست آوردم. خیلی دوستتون دارم و بالای هزارتا پیام پر از انگیزه بهم دادین.
#مهسا_امینی #کیان_پیرفلک #انقلاب۱۴۰۱ #غزل_رنجکش
غزل رنجکش؛ دختری که در بندرعباس از فاصله خیلی نزدیک به صورتش شلیک کردند و یک چشمش را از دست داد.
او در شرح ماجرا می نویسد ضارب هنگام شلیک( با شاتگان) به او میخندید!!
غزل رنکش دانشجوی حقوق اهل بندرعباس
غزل رنجکش، دختر ۲۱ سالهای که بینایی چشم راست خود را از دست داد، ماجرا را اینگونه روایت کرد
«بعد از سرکار در راه بازگشت به خانه بودم
آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند آن شخص موقع شلیک کردن بود
نمیدانست با دیدن تفنگ عقب نمیکشم تا مبادا تیر به مادرم بخورد!
ساچمهها را از چشم راستم خارج کردند
چشم راستم دیگر بینایی ندارد
یک تصویری به جا مانده که هربار جلو آیینه یک غریبه را میبینم و میپرسم…
چرا منو زدی؟
چرا لبخند رو لبات بود؟»
غزل در استوری خود با روحیه بسیار بالا نوشته:
من یه چشمم رو از دست دارم اما بجاش کلی خواهر و برادر قوی و خفن مثل شماها به دست آوردم. خیلی دوستتون دارم و بالای هزارتا پیام پر از انگیزه بهم دادین.
#مهسا_امینی #کیان_پیرفلک #انقلاب۱۴۰۱ #غزل_رنجکش
پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱، غزل رنجکش در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «زنده موندم و باید زندگی کنم؛چون داستانی دارم که هنوز تموم نشده…
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک»
🔸خانم رنجکش که بینایی یکی از چشمان خود را بر اثر گلولههای ساچمهای شلیک شده از سلاح نیروهای حکومتی از دستدادهاست، در این پست، از آخرین مرحله تخلیه چشم آسیبدیدهاش خبر داده است.
🔸#غزل_رنجکش، دانشجوی حقوق، ۲۴ آبان ماه مورد اصابت گلولههای ساچمهای نیروهای حکومتی قرار گرفت و بینایی چشم راست خود را از دست داد."داستان من تمام نشده است. چشم من برای دیدن روزی است که هنوز نیامده است، اما نزدیک است. بسیار نزدیک."
غزل، دانشجوی مقاوم حقوق، در پستی شجاعانه، آخرین وداع با آخرین بازمانده چشم راستش را می نویسد.
او آخرین عمل جراحی را دریافت خواهد کرد که به او یک چشم مصنوعی می دهد.
پزشکان و پرستاران شاغل در ایران گزارش دادند که نیروهای رژیم با شلیک گلوله به صورت، سینه و اندام تناسلی زنان را در اعتراضات هدف قرار می دهند.
صدها گزارش از دست دادن بینایی معترضان پس از شلیک گلوله از فاصله نزدیک منتشر شده است.
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک»
🔸خانم رنجکش که بینایی یکی از چشمان خود را بر اثر گلولههای ساچمهای شلیک شده از سلاح نیروهای حکومتی از دستدادهاست، در این پست، از آخرین مرحله تخلیه چشم آسیبدیدهاش خبر داده است.
🔸#غزل_رنجکش، دانشجوی حقوق، ۲۴ آبان ماه مورد اصابت گلولههای ساچمهای نیروهای حکومتی قرار گرفت و بینایی چشم راست خود را از دست داد."داستان من تمام نشده است. چشم من برای دیدن روزی است که هنوز نیامده است، اما نزدیک است. بسیار نزدیک."
غزل، دانشجوی مقاوم حقوق، در پستی شجاعانه، آخرین وداع با آخرین بازمانده چشم راستش را می نویسد.
او آخرین عمل جراحی را دریافت خواهد کرد که به او یک چشم مصنوعی می دهد.
پزشکان و پرستاران شاغل در ایران گزارش دادند که نیروهای رژیم با شلیک گلوله به صورت، سینه و اندام تناسلی زنان را در اعتراضات هدف قرار می دهند.
صدها گزارش از دست دادن بینایی معترضان پس از شلیک گلوله از فاصله نزدیک منتشر شده است.
پست اینستاگرام غزل رنجکش، شیر دختری که در جریان انقلاب مردم ایران از فاصله نزدیک به صورتش شلیک کردند و چشم راستش را از دست داد.
"امروز روز خداحاظی با آخرین بازموندههای چشممه…
مژههای سوخته که فقط چندتارش باقی مونده،بخش کوچیکی از پلکم که با جراحی پلاستیک بهم وصل شده ،قرنیهای که با چهل تا بخیه و لنز طبی،بازم سرجاش نیست!
اینها شدن همهی چیزی که از چشمم باقی مونده،
و فردا باید تخلیه بشن و خونرو خالی کنن برای چشم مصنوعی که قراره جاشون رو بگیره.
شاید هر آدمی بود خوشحال میشد از اینکه قراره دوباره زیباییش رو بدست بیاره
ولی من امروز کل وجودم شده یه بغض بزرگ؛
درسته بینایی نداشت،نور رو حس نمیکرد و زیباییش رو از دست داده بود؛
یا حتی وقتی میرفتم جلوی آیینه و پلکم و چشمم رو با دستم باز میکردم تا داخلش رو ببینم: یه قرنیه پر از بخیه و پاره شده میدیدم وسط یه دریای خون، و هرچی صداش میزدم و میگفتم انقدر بیمهر نگام نکن،تو همیشه پر از عشق بودی، بازم نگام نمیکرد؛
بازم دوسش داشتم
بازم مثل همیشه قربون صدقش میرفتم
خداروشکر میکردم که چیزی ازش باقی مونده؛هرچند زخمی و نابینا…
اینکه یه غریبه بیاد و تو خونش بشینه؛تحملش سخته…
ولی عادت میکنم
چون زنده موندم و باید زندگی کنم؛چون داستانی دارم که هنوز تموم نشده…
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک
پ.ن: فردا عمل تخلیه کامل چشم رو انجام میدم(اولین مرحله از عملهای زیبایی و چشم مصنوعی)
پ.ن۲: این عکس برای یادگاری از باقی مونده چشم راستم ثبت شد…"
#غزل_رنجکش
"امروز روز خداحاظی با آخرین بازموندههای چشممه…
مژههای سوخته که فقط چندتارش باقی مونده،بخش کوچیکی از پلکم که با جراحی پلاستیک بهم وصل شده ،قرنیهای که با چهل تا بخیه و لنز طبی،بازم سرجاش نیست!
اینها شدن همهی چیزی که از چشمم باقی مونده،
و فردا باید تخلیه بشن و خونرو خالی کنن برای چشم مصنوعی که قراره جاشون رو بگیره.
شاید هر آدمی بود خوشحال میشد از اینکه قراره دوباره زیباییش رو بدست بیاره
ولی من امروز کل وجودم شده یه بغض بزرگ؛
درسته بینایی نداشت،نور رو حس نمیکرد و زیباییش رو از دست داده بود؛
یا حتی وقتی میرفتم جلوی آیینه و پلکم و چشمم رو با دستم باز میکردم تا داخلش رو ببینم: یه قرنیه پر از بخیه و پاره شده میدیدم وسط یه دریای خون، و هرچی صداش میزدم و میگفتم انقدر بیمهر نگام نکن،تو همیشه پر از عشق بودی، بازم نگام نمیکرد؛
بازم دوسش داشتم
بازم مثل همیشه قربون صدقش میرفتم
خداروشکر میکردم که چیزی ازش باقی مونده؛هرچند زخمی و نابینا…
اینکه یه غریبه بیاد و تو خونش بشینه؛تحملش سخته…
ولی عادت میکنم
چون زنده موندم و باید زندگی کنم؛چون داستانی دارم که هنوز تموم نشده…
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک
پ.ن: فردا عمل تخلیه کامل چشم رو انجام میدم(اولین مرحله از عملهای زیبایی و چشم مصنوعی)
پ.ن۲: این عکس برای یادگاری از باقی مونده چشم راستم ثبت شد…"
#غزل_رنجکش
فراموش نمیکنیم چشم هایی که در راه بینایی جامعه نابینا شد./
"لطفا از آنها یاد کنید"
#راحله_امیری #نیلوفر_آقایی #کوثر_خوشنودی_کیا #حسین_عابدینی #کیارش_پوررسول #غزل_رنجکش ... اون دروغگو نبود، دروغگو شمایید...
#غزل_رنجکش
#نیلوفر_آقایی از دست دادن بینایی چشم کافی نیست. شلیککننده، قربانی رو وادار میکنه جلوی دوربین بشینه، با ناخن بزنه به چشم مصنوعیش تا ما صدای خوردن ناخن بهش رو بشنویم که ثابت بشه چشمی در کار نیست.
نیلوفر آقایی کارشناس ارشد مامایی که در اعتراضات پاییز گذشته در مقابل ساختمان نظام پزشکی هدف گلوله پینت بال قرار گرفت و یک چشمش را از دست داد، به بیلبورد شهرداری تهران واکنش نشان داد.
🔸نیلوفر آقایی، کارشناس ارشد مامایی، در تجمع اعتراضی پزشکان در آبان پارسال هدف شلیک گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و یک چشم خود را از دست داد. https://t.me/khabargar
"لطفا از آنها یاد کنید"
#راحله_امیری #نیلوفر_آقایی #کوثر_خوشنودی_کیا #حسین_عابدینی #کیارش_پوررسول #غزل_رنجکش ... اون دروغگو نبود، دروغگو شمایید...
#غزل_رنجکش
#نیلوفر_آقایی از دست دادن بینایی چشم کافی نیست. شلیککننده، قربانی رو وادار میکنه جلوی دوربین بشینه، با ناخن بزنه به چشم مصنوعیش تا ما صدای خوردن ناخن بهش رو بشنویم که ثابت بشه چشمی در کار نیست.
نیلوفر آقایی کارشناس ارشد مامایی که در اعتراضات پاییز گذشته در مقابل ساختمان نظام پزشکی هدف گلوله پینت بال قرار گرفت و یک چشمش را از دست داد، به بیلبورد شهرداری تهران واکنش نشان داد.
🔸نیلوفر آقایی، کارشناس ارشد مامایی، در تجمع اعتراضی پزشکان در آبان پارسال هدف شلیک گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و یک چشم خود را از دست داد. https://t.me/khabargar
به یاد #غزل_رنجکش
که گفت آخرین تصویری که چشم راستش ثبت کرد لبخند مأمور در لحظه شلیک بود.
#مهسا_امينی #دادخواهی_ادامه_دارد
.#انقلاب_مردم_ایران
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#ایران_رو_پس_میگیریم
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#انگشت_در_خون_نمیزنیم
#خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
که گفت آخرین تصویری که چشم راستش ثبت کرد لبخند مأمور در لحظه شلیک بود.
#مهسا_امينی #دادخواهی_ادامه_دارد
.#انقلاب_مردم_ایران
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#ایران_رو_پس_میگیریم
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#انگشت_در_خون_نمیزنیم
#خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان