خبرگر
2.24K subscribers
25K photos
19K videos
165 files
36.1K links
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
Download Telegram
ما باید به دشمنان نشان دهیم که این زند‌گی مشقت‌باری که به ما تحمیل کرده‌اند، مانع از آن نیست که ما خود را از نظر هوش و آگاهی، بالاتر و برتر از آن‌ها نرسانیم.

🍁#ماکسیم_گورکی
🍂تفکر در واقعیت
#خبرگر
آن روز فرا خواهد رسید که همه کارگران تمامی کشورها سر بلند کنند و قرص و محکم بگویند: دیگر بس است! ما دیگر این زندگی را نمی‌خواهیم! آن وقت قدرت رویایی کسانی که تنها به اتکای حرص و آز خود قوی هستند فروخواهد ریخت، زمین از زیر پای ایشان در خواهد رفت و دیگر تکیه‌گاهی نخواهند داشت.

📚 #مادر

#ماکسیم_گورکی




https://t.me/khabargar
نمیدانم چگونه زندگی کنم.
خندید:
آه؛ خیال میکنی کسی می‌داند؟
هیچکس.
من گمان نمی‌کنم حتی یک نفر معنای زندگی را فهمیده باشد.
هر کسی خود را به جریان می‌سپارد...
بشر هر کاری که بکند دورتر از کفن خود را نمی‌تواند ببیند و بنابراین همه این جریانات به چه درد می‌خورد.
حال خواه انسان زندانی باشد و خواه زندان‌بان.

📚 در جستجوی نان

#ماکسیم_گورکی

#زن_زندگی_آزادی




https://t.me/khabargar
شما چه مزیتی بر این مردم عادی و تیره روز دارید که با چنان بی رحمی و خرده گیری تصورشان میکنید و بخاطر غلبه نیکی بر بدی خود را پیامبر و واعظ آنها میدانید و افشا کننده گناهانشان میشمارید؟
ولی آیا ملاحظه میکنید نیکی و بدی ای که شما آنها را به زور تحمیل کرده اید مثل دو کلاف سیا و سفید سردرگمی هستند که به علت نزدیکی به هم خاکستری رنگ شده و جزئی از رنگهای اولیه همدیگر را گرفته اند ؟مشکل است شما برگزیده خدا بر روی زمین باشید!او میتوانست خیلی از شما قویترها را انتخاب کند.میتوانست دلهای آنها را با آتش عشق سرشار به زندگانی،به حقیقت و به مردم برافروزاند تا آنها در ظلمت هستی ،مانند انوار قدرت عظمتش بدرخشند...ولی شما همچون مشعل قدرت شیطان دود میکنید و دود شما در فکر و روح نفوذ میکند و آنها را با زهر بی اعتمادی به خود مسموم میسازد.

📚 داستانهای برگزیده

#ماکسیم_گورکی


#زن_زندگی_آزادی

https://t.me/khabargar
زنده ماندن و زندگی کردن وقتی که هیچ چیز دور و بر آدم عوض نمی‌شود خیلی دشوار است و حتی اگر بتوانی روحت را از مرگ برهانی، هر روز که می‌گذرد بی حرکتی پیرامون برایت سخت‌تر و دردناک تر می‌شود

📚 بیست و شش نفر و یکی

#ماکسیم_گورکی


https://t.me/khabargar
من احتیاج به معلم دارم چون انسان هستم .در ظلمت زندگی راه را گم کرده ام و راه رستگاری به سوی روشنایی ،به طرف حقیقت وزیبایی ،به سمت زندگی نوین را میجویم. راه را به من نشان بده !من انسان هستم .به من کینه ورزی کن ،بزن، ولی مرا از این لجن زار بی اعتنایی به زندگی بیرون بکش ،میخواهم بهتر از آنچه هستم باشم !چکار کنم !به من بیاموز!


📚 داستانهای برگزیده (ملاقات)

#ماکسیم_گورکی



#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar
ممکن است به من بگویی که زندگی تمثال های دیگری جز اینهایی که ما بوجود می آوریم به ما نمیدهد .این را نگو.زیرا برای کسی که خوشبختی تسلط بر کلمات را دارد بس ننگین و شرم آور است که به ضعف خود در برابر زندگی و اینکه نمی تواند برتر از آن باشد اعتراف کند .اگر هم سطح زندگی نیستی ،اگر نمی توانی با نیروی ابداع نمونه هایی که در زندگی نیست ،ولی برای آموختن لازم است ایجاد کنی ،کار تو چه فایده ای دارد وچگونه خود را مستحق میدانی؟وقتی که حافظه و توجه مردم را از جریانهای بیهوده ،از تصاویر کثیفی که از زندگانیشان برمی داری، انباشته میکنی ،فکر میکنی آیا به مردم زیان نمیرسانی؟

📚داستانهای برگزیده(ملاقات)

#ماکسیم_گورکی

#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar
در زندان خیلی دوست داشتم خودم را با کمربند خفه کنم!
یک روز با یکی از شماها"یک نفر روس " که مرد بسیار خشن و با اراده بود" در این باره صحبت کردم
او به من گفت:
طبق عقاید تو نباید زندگی کرد"اما مطابق فرمان خداوند"نباید از زندگی دست کشید.به اراده خدا تسلیم شو"آرزوهایت برآورده می شود.
او خودش لباسی کهنه و پر سوراخ به تن داشت.
به همین دلیل من به او نصیحت کردم که لباسی نو از خدا بخواهد.او عصبانی شد
به من ناسزا گفت و از در بیرونم انداخت.
تا آن وقت همیشه به من میگفت مردم را باید بخشید و دوستشان باید داشت.
پس اگر سخنان من به معبود او توهین و بی احترامی کرده بود
"می بایست مرا میبخشید.
او را ارباب صدا می زدند .
این آدمها "کم خوردن را به شما
موعظه می کنند" اما خودشان روزی ده بار غذای کامل می خورند

📚 ماکار چودرا
#ماکسیم_گورکی


#زن_زندگی_آزادی




https://t.me/khabargar
چهره آدم ها حالت آرامشی بی جان به خود گرفته است.شاید در میان این آدمها یک نفر هم پیدا نشود که از بدبختی های خودآگاه باشدو بداند که برده و اسیر این زندگی و لقمه های در دهان دیو شهر است.آدم ها در این خودبینی قابل ترحمشان خود را ارباب سرنوشت خویش می پندارند.آگاهی از رهایی و استقلال خویش که گه گاه در چشم هایشان می درخشد اما نمی فهمند که این استقلال همانا استقلال تیشه در دست نجار و پتک در دست آهنگر و یا آجر در دست بنای نامریی است که با خنده ای موذیانه و شیطانی برای همه زندانی بزرگ و دردناک می سازد....

📚 خداوندگان زندگی

#ماکسیم_گورکی

#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar
تنها آنهایی که مثل شمشیر سخت و برنده هستند میتوانند توی این دنیا جایی برای خودشان باز کنند

#ماکسیم_گورکی

#زن_زندگی_آزادی


https://t.me/khabargar
معرفی و سال چاپ کتاب های #ماکسیم_گورکی

رمان:

    چلکاش (۱۸۹۵) (رمان کوتاه)
    سه رفیق (کتاب) (۱۹۰۰)
    مادر (۱۹۰۷) [۱].
    یک اعتراف (۱۹۰۸)
    زندگی ماتوی کوژمیاکین (۱۹۱۰)
    تجارت آرتامانوف (۱۹۲۷) [۲].

اتوبیوگرافی:

    دوران کودکی[۳] (۱۹۱۴)
    دانشکده‌های من[۴] (۱۹۲۴)

داستان کوتاه:

    مالوا (۱۸۹۷)
    بیست و شش مرد و یک زن (۱۸۹۹)

درام:

 در اعماق[۵] (۱۹۰۲)
فوناگوردیف (۱۸۹۹)
    در جهان (۱۹۱۶) [۶]
    ادبیات از نظر گورکی
    زندانبان
    خاطرات من
    استادان زندگی
    خرده بورژواها
    خرده بورژواها (مجموعه مقالات)
    ولگردها
    یک شب پاییزی
    انگلستان و انقلاب روسیه
    ارباب
    کلیم سامگین
    میراث


#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar
با وجود اینکه اینقدر زمین گل و گشاد است ،جمع میشوند و توی هم میپیچند و همدیگر را پایمال میکنند ..
او میگوید آدمهایی را که سراسر زندگی کار میکنند و سفر نمی روند و چیزی از دنیا نمی فهمند ،درک نمیکند،فکر نمی کنید کسی به شما نیاز دارد؟
شما نه نان هستید و نه عصا که کسی به شما نیازمند باشد

📚 ماکار چودرا
#ماکسیم_گورکی
#زن_زندگی_آزاد


https://t.me/khabargar
مواظب باش: مواظب!دارند می آیند!تمام شد. دارند می آیند! توده های بیشمار مردم و اشباح در حرکت
بودند، نوری ستاره مانند و غیر طبیعی از هزاران چشم صادر می شد. متوجه شدم که راز آنها در این چشم
ها است: روز رستاخیز بود و مردم دوباره زنده شده بودند. منظورم را میفهمی؟


📚 شکست در اوج پیروزی

#ماکسیم_گورکی
#زن_زندگی_آزاد



https://t.me/khabargar
دلاور آنست که با مرگ می جنگد، زندگی می آفریند و بر مرگ پیروز می شود...

📚 مادر یک خائن

#ماکسیم_گورکی
#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar
پاول خطاب به مادر:
فکرش را بکن آخر این چه زندگیه که ما داریم؟
تو چهل سال از عمرت میگذرد و آیا واقعا زندگی کرده ای؟
تاوقتی پدرم زنده بود همیشه از دستش کتک میخوردی ومن حالا میفهمم که او چرا غم و غصه هایی که ناشی از این زندگی نکبتش بود و داشت خفه اش میکرد ،سر تو خالی میکرد و خودش هم نمی دونست منشا آن کجاست .
سی سال تمام کار کرد ،تاوقتی هم که شروع به کار کرد کارخانه دو ساختمان بیشتر نداشت و امروز هفت ساختمان !!این کارخانه در حال پیشرفته ولی در ازای توسعه و پیشرفت آن "سالانه چه تعداد کارگر قربانی و کشته میشوند؟"


📚 مادر
#ماکسیم_گورکی
نقاشی اثر #ونسان_ونگوگ


#زن_زندگی_آزادی


https://t.me/khabargar
پیرها سرسختند. اصل مطلب اینجاست،یک آدم پیر میداند که اشتباه میکند و از چیزی سردر نمی اورد ولی نمی خواهد این را قبول کند.برای این که خیلی مغرور است و فکر میکند "مگر میشود این همه سال زندگی کرد و چهل تا شلوار پاره کرد و با این حال از چیزی سر در نیاورد ؟اوه نه!
قبول کردن چنین مطلبی خیلی دردناک است.برای همین است که مشت می‌کوبد و فریاد میکشد :من پیرم! من درست میگویم!
ولی فایده ای ندارد ،چون مغزش فرسوده شده.
ولی فکر جوانها حساس و روشن است.


📚 انگل

#ماکسیم_گورکی


#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar