#من_هم_شکنجه_شدم
ا
من الهام حسناتی، زندانی سیاسی سابق همراه اسماعیل بخشی خواهان پاسخ وزیر اطلاعات هستم که ماموران اطلاعات بر چه اساس وپایه ای زندانیان سیاسی را شکنجه میکنند؟ برچه اساسی من را شکنجه کردید؟بر چه اساس پدرم راشکنجه کردید؟برچه اساسی به دختری که فقط ۲۴سال داشت، تجاوز کردید؟برچه اساسی فردی راکه میخواهد آزادانه فکر کند،آزادانه زندگی کند واز حق مسلمش دفاع کند را زندان و شکنجه میکنید؟وبه او تجاوز میکنید؟آقای علوی نزدیک به ۱سال از آزادی من میگذرد و همچنان کابوس میبینم.کابوسی که تمام شبانه روز با من است. آقای علوی شکنجه های ماموران شما که خود را سربازان گمنام امام زمان میدانند باعث شده است که ضعف اعصاب بگیرم وبا کوچکترین صدایی دچار استرس شوم.آقای علوی شما موظف هستید جواب من را بدهید! این سوال را با صدای بلند و تمام خشم از شما میپرسم:اگرکسی با دختر شما چنین کاری را بکند شما چه به سرآن فرد می آورید؟پاسخ مرا و دهها زن زندانی دیگر ، خانواده ام و تمام خانواده های زندانیان سیاسی را بدهید.پاسخ سوال پدرم، برادرم، مادرم و اسماعیل بخشی ومادر آتنا دائمی و تمام زندانیان سیاسی را بدهید!
#من_هم_شکنجه_شدم
🆔@khabargar
ا
من الهام حسناتی، زندانی سیاسی سابق همراه اسماعیل بخشی خواهان پاسخ وزیر اطلاعات هستم که ماموران اطلاعات بر چه اساس وپایه ای زندانیان سیاسی را شکنجه میکنند؟ برچه اساسی من را شکنجه کردید؟بر چه اساس پدرم راشکنجه کردید؟برچه اساسی به دختری که فقط ۲۴سال داشت، تجاوز کردید؟برچه اساسی فردی راکه میخواهد آزادانه فکر کند،آزادانه زندگی کند واز حق مسلمش دفاع کند را زندان و شکنجه میکنید؟وبه او تجاوز میکنید؟آقای علوی نزدیک به ۱سال از آزادی من میگذرد و همچنان کابوس میبینم.کابوسی که تمام شبانه روز با من است. آقای علوی شکنجه های ماموران شما که خود را سربازان گمنام امام زمان میدانند باعث شده است که ضعف اعصاب بگیرم وبا کوچکترین صدایی دچار استرس شوم.آقای علوی شما موظف هستید جواب من را بدهید! این سوال را با صدای بلند و تمام خشم از شما میپرسم:اگرکسی با دختر شما چنین کاری را بکند شما چه به سرآن فرد می آورید؟پاسخ مرا و دهها زن زندانی دیگر ، خانواده ام و تمام خانواده های زندانیان سیاسی را بدهید.پاسخ سوال پدرم، برادرم، مادرم و اسماعیل بخشی ومادر آتنا دائمی و تمام زندانیان سیاسی را بدهید!
#من_هم_شکنجه_شدم
🆔@khabargar
#اختصاصی_خبرگر
#حمیدرضا _امینی(#اریو_برزن) از فعالین مدنی و سیاسی محبوس در# زندان_ اوین طی بیانیه ای خطاب به #اسماعیل _بخشی در چالش:
#من_هم_شکنجه_شدم.
🆔@khabargar
گفت:
بنده نیز بارها طی شکنجه های متعددی قرار گرفته ام .که از نمونه های آن میتوان به دی ماه ۸۷ در کرمانشاه به خاطر عضو بودن در جنبش (ما هستیم ) اشاره کنم که به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه و حتی اویزان کردن بنده به سقف توسط نیروی انتظامی اشاره کنم .
بله از نمونه های دیگر میتوان به عاشورای ۸۸ اشاره کنم که توسط بسیجی ها و لباس شخصی ها و نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار گرفتم که با وجود اینکه سالها از این موضوع میگذرد اما اثار آن بر روی ساق پاهای من به وضوح کاملا قابل مشاهده میباشد .
من هم صدای اسماعیل بخشی هستم.
#ماله_کش_سیاسی
#اصلاح_طلب
#آخوند_کرواتی
🆔http://t.me/khabargar
#حمیدرضا _امینی(#اریو_برزن) از فعالین مدنی و سیاسی محبوس در# زندان_ اوین طی بیانیه ای خطاب به #اسماعیل _بخشی در چالش:
#من_هم_شکنجه_شدم.
🆔@khabargar
گفت:
بنده نیز بارها طی شکنجه های متعددی قرار گرفته ام .که از نمونه های آن میتوان به دی ماه ۸۷ در کرمانشاه به خاطر عضو بودن در جنبش (ما هستیم ) اشاره کنم که به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه و حتی اویزان کردن بنده به سقف توسط نیروی انتظامی اشاره کنم .
بله از نمونه های دیگر میتوان به عاشورای ۸۸ اشاره کنم که توسط بسیجی ها و لباس شخصی ها و نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار گرفتم که با وجود اینکه سالها از این موضوع میگذرد اما اثار آن بر روی ساق پاهای من به وضوح کاملا قابل مشاهده میباشد .
من هم صدای اسماعیل بخشی هستم.
#ماله_کش_سیاسی
#اصلاح_طلب
#آخوند_کرواتی
🆔http://t.me/khabargar
کمپین #من_هم_شکنجه_شدم
رضا سهند از ارومیه: درحالی که فقط شانزده سال داشتم در سال ۶۷ به اتهام همکاری با یکی از سازمانهای مخالف توسط اطلاعات سپاه دستگیر شدم و مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفتم.
بدین صورت که پاهایم را به لبه تخت سربازی میبستند و با کابل به زیر پاهایم میزدند و موقع شکنجه نوار صوتی قران باز میکردند که صدای ان با صدای فریادهایم در هم میپیچید و بعد از شکنجه مرا مجبور میکردند که روی زمینی که آب ریخته بودند راه بروم تا آثار شکنجه در دراز مدت نمایان نشود، البته مشت و لگد ناسزاهای رکیک جز و شکنجههای معمولی بود و به مدت شش ماه در انفرادی بودم و...
بار دوم در سال ۱۳۸۶ به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با احزاب کردی دستگیر شدم و مورد شکنجه قرار گرفتم که به غیر از زدن با کابل و آویزان کردنهای طولانی و داخل لاستیک ماشین قرار دادن یکی از وحشیانهترین شکنجهها این بود که دستها را از پشت دستبند میزدند و طناب را به دستبند بسته و بالا میکشیدند به طوری که دستهایت از عقب سرت پشت گوشت قرار میگرفت که به شکنجه فلسطینی معروف بود، و وقتی بیهوش میشدی پایینت میآوردند و درد مضاعف وقتی شروع میشد که دستهایت خشک شده وپایین نمیومد.
این فقط خلاصه ای از سرگذشتم میباشد و من الان درواقع یک فردی هستم که از لحاظ جسمی و روحی بیمار میباشم و توانایی کاری را ندارم.
🆔@khabargar
رضا سهند از ارومیه: درحالی که فقط شانزده سال داشتم در سال ۶۷ به اتهام همکاری با یکی از سازمانهای مخالف توسط اطلاعات سپاه دستگیر شدم و مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفتم.
بدین صورت که پاهایم را به لبه تخت سربازی میبستند و با کابل به زیر پاهایم میزدند و موقع شکنجه نوار صوتی قران باز میکردند که صدای ان با صدای فریادهایم در هم میپیچید و بعد از شکنجه مرا مجبور میکردند که روی زمینی که آب ریخته بودند راه بروم تا آثار شکنجه در دراز مدت نمایان نشود، البته مشت و لگد ناسزاهای رکیک جز و شکنجههای معمولی بود و به مدت شش ماه در انفرادی بودم و...
بار دوم در سال ۱۳۸۶ به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با احزاب کردی دستگیر شدم و مورد شکنجه قرار گرفتم که به غیر از زدن با کابل و آویزان کردنهای طولانی و داخل لاستیک ماشین قرار دادن یکی از وحشیانهترین شکنجهها این بود که دستها را از پشت دستبند میزدند و طناب را به دستبند بسته و بالا میکشیدند به طوری که دستهایت از عقب سرت پشت گوشت قرار میگرفت که به شکنجه فلسطینی معروف بود، و وقتی بیهوش میشدی پایینت میآوردند و درد مضاعف وقتی شروع میشد که دستهایت خشک شده وپایین نمیومد.
این فقط خلاصه ای از سرگذشتم میباشد و من الان درواقع یک فردی هستم که از لحاظ جسمی و روحی بیمار میباشم و توانایی کاری را ندارم.
🆔@khabargar
Forwarded from Attach Master
پیوستن شکوفه آذر ماسوله فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی به کمپین #من_هم_شکنجه_شدم
پس صدای اسماعیل بخشی هستم من شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با رتبه سه رقمی ( که البته بعد از زندان اخراج وشغلم رو نیز از دست دادم. ) به دلیل فعالیت های حقوق بشری در خصوص زندانیان سیاسی و تجمعات اعتراضی به شش سال زندان محکوم شدم.
اتهامات وارد شده به من از طرف بازجو ، تشکیل گروه ترور قاضی صلواتی، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی اعلام شد که بخاطرش بارها وبارها شکنجه شدم... بازجوی حقیر من، بخاطر اینکه من در منزل نرگس محمدی در حمایت از ایشان و اتنا فرقدانی صحبت کرده ودر میان صحبت هایم از خانواده ام ( پدر، عمو، وعمه ام جزو شهدا و زندانیان دهه شصت بودند ) و فراموش نکردن شهدای دهه شصت صحبت کرده بودم گفت نباید واژه شهدا رو به کار ببری شهدای یعنی شهدای حرم، یعنی شهدای جنگ این افراد معاند بودند وباید طبق قانون کشته میشدند... ازمن خواست مصاحبه ای دربرنامه 20 و30 انجام بده و اعلام ندامت کن... ووقتی با واکنش منفی من مواجه شد بارها وبارها در حالتی که چشم هایم بسته بود با لگد از صندلی بازجویی به زمین پرتاپ ام کرد ودرهمان حالت به ضرب وشتم پراخت... یکی از اتهاماتم اعلام تجمع برای روز شهادت ندا آقا سلطان زنده یاد در روز 30 خرداد در بهشت زهرا بود.. بازجویم با بی شرافتی چندین بار پرسید 30 خرداد چه روزی یه ودرنهایت به عملیات فروغ جاودان ربطش داد وگفت چون خانواده ات از مجاهدین بودند توهم به بهانه ندا میخواستی توی اون روز خاص شورش راه بیاندازی....هرگز فراموش نمیکنم بابیشرمی و وقاحت از ندا به نام روسپی نام برد که خود جنبش سبزی ها کشته ان وبه گردن نظام انداخته اند. حتی اسم مستعار پریسا آزادی رو به سیمای آزادی ربط داد..درحالیکه من همیشه خود رو یک فعال مدنی مستقل و کاملا پایبند حقوق بشر به دور از هرگونه گرایش سیاسی خاصی خوانده ام... البته با احترام به تمامی گرایش ها و تفکرات سیاسی موجود .
بیشترین حد شکنجه ها زمانی بود که به دروغ میخواست از من برعلیه هم پرونده ایم پوریا ابراهیمی درمورد ترور قاضی صلواتی اعتراف بگیره.... درحالیکه چنین چیزی هرگز و جود نداشت... هیچ مدرک وسندی هم وجود نداشت ولی بازجوی حقیر و جنایتکار من بارها وبارها بخاطر چیزی که هرگز وجود نداشت ضرب وشتم وفشار هایش را افزایش میداد حتی تهدید به تجاوز فیزیکی...... در اثر این شکنجه ها هنوز بعد از سه سال کمردردهای مزمن و مشکلات زنانگی که علت اش نفرستادن به اعزام و بیمارستان همچنان ادامه دارد. یکی از موارد اتهامی من شرکت در تجمعات اعتراضی مقابل زندان اوین درحمایت از نرگس محمدی و تجمعات خانم نسرین ستوده عنوان گرديده است.
البته در سایت های مختلف درمورد شرکت من در تجمعات اسید پاشی هم نام برده شده که البته کاملا درست است ولی در این خصوص خوشبختانه چیزی به دست بازجوی من نرسیده بود ودر این مورد شکنجه نشدم یا اتهامی به من وارد نشد ولی بد نیست ذکر کنم روز تجمعات اسید پاشی به دلیل اینکه سعی کردم پسر جوانی روکه البته نمیشناختم به زور از چنگ نیروی ضد شورش نجات دهم به شدت باتوم خوردم ولی خوشبختانه هم من وهم پسر جوان موفق به فرار از دست اطلاعاتی ها شدیم.
در اینجا لازمه که بگم بعد از گذشت سالها هنوز گاهی شب ها خواب باز جوم رو میبینم و لحظات بازجویی ولی وقتی به نازنینانی چون اسماعیل بخشی، آرش صادقی، مریم اکبری منفرد، صدیقه مرادی، زهرا زهتابچی، فاطمه مثنی وهزاران هزار زندانی سیاسی گمنام وبیصدا میاندیشم شکنجه هایم را تنها بخش کوچکی از رنج ی میبینم که گریزی نیست شاید برای آزادی ایران زمین.... وقتی یاد خاطرات عمه ام هما آذر ماسوله میافتم که تنها به دلیل بخشیدن چند حبه قند به هم بندی اش که کودکی شیر میداد شلاق خورد..... باور م هزاران برابر میشود که برای آزادی سرزمینم باید که از جان گذشت شکنجه که بخش کوچکی از این مبارزه است
و خطاب به بازجو و بازجویان ج. ا ودژخیمانشان.... از سال 60 وحتی قبل تر کشتید و کشتید وشکنجه کردید ولی تمام نشدیم جوانه زدیم.... بعد از 40 سال پیروز این میدان نابرابر اسماعیل بخشی ها وآرش صادقی ها و دیگر دلاوران اند که رودر روی شما همچنان می ایستند.... بدانید پیروز این میدان مزدوران به وطن نخواهند بود... چون ما هستیم... همچنان استوار ایستاده بر آرمان.... @khabargar
پس صدای اسماعیل بخشی هستم من شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با رتبه سه رقمی ( که البته بعد از زندان اخراج وشغلم رو نیز از دست دادم. ) به دلیل فعالیت های حقوق بشری در خصوص زندانیان سیاسی و تجمعات اعتراضی به شش سال زندان محکوم شدم.
اتهامات وارد شده به من از طرف بازجو ، تشکیل گروه ترور قاضی صلواتی، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی اعلام شد که بخاطرش بارها وبارها شکنجه شدم... بازجوی حقیر من، بخاطر اینکه من در منزل نرگس محمدی در حمایت از ایشان و اتنا فرقدانی صحبت کرده ودر میان صحبت هایم از خانواده ام ( پدر، عمو، وعمه ام جزو شهدا و زندانیان دهه شصت بودند ) و فراموش نکردن شهدای دهه شصت صحبت کرده بودم گفت نباید واژه شهدا رو به کار ببری شهدای یعنی شهدای حرم، یعنی شهدای جنگ این افراد معاند بودند وباید طبق قانون کشته میشدند... ازمن خواست مصاحبه ای دربرنامه 20 و30 انجام بده و اعلام ندامت کن... ووقتی با واکنش منفی من مواجه شد بارها وبارها در حالتی که چشم هایم بسته بود با لگد از صندلی بازجویی به زمین پرتاپ ام کرد ودرهمان حالت به ضرب وشتم پراخت... یکی از اتهاماتم اعلام تجمع برای روز شهادت ندا آقا سلطان زنده یاد در روز 30 خرداد در بهشت زهرا بود.. بازجویم با بی شرافتی چندین بار پرسید 30 خرداد چه روزی یه ودرنهایت به عملیات فروغ جاودان ربطش داد وگفت چون خانواده ات از مجاهدین بودند توهم به بهانه ندا میخواستی توی اون روز خاص شورش راه بیاندازی....هرگز فراموش نمیکنم بابیشرمی و وقاحت از ندا به نام روسپی نام برد که خود جنبش سبزی ها کشته ان وبه گردن نظام انداخته اند. حتی اسم مستعار پریسا آزادی رو به سیمای آزادی ربط داد..درحالیکه من همیشه خود رو یک فعال مدنی مستقل و کاملا پایبند حقوق بشر به دور از هرگونه گرایش سیاسی خاصی خوانده ام... البته با احترام به تمامی گرایش ها و تفکرات سیاسی موجود .
بیشترین حد شکنجه ها زمانی بود که به دروغ میخواست از من برعلیه هم پرونده ایم پوریا ابراهیمی درمورد ترور قاضی صلواتی اعتراف بگیره.... درحالیکه چنین چیزی هرگز و جود نداشت... هیچ مدرک وسندی هم وجود نداشت ولی بازجوی حقیر و جنایتکار من بارها وبارها بخاطر چیزی که هرگز وجود نداشت ضرب وشتم وفشار هایش را افزایش میداد حتی تهدید به تجاوز فیزیکی...... در اثر این شکنجه ها هنوز بعد از سه سال کمردردهای مزمن و مشکلات زنانگی که علت اش نفرستادن به اعزام و بیمارستان همچنان ادامه دارد. یکی از موارد اتهامی من شرکت در تجمعات اعتراضی مقابل زندان اوین درحمایت از نرگس محمدی و تجمعات خانم نسرین ستوده عنوان گرديده است.
البته در سایت های مختلف درمورد شرکت من در تجمعات اسید پاشی هم نام برده شده که البته کاملا درست است ولی در این خصوص خوشبختانه چیزی به دست بازجوی من نرسیده بود ودر این مورد شکنجه نشدم یا اتهامی به من وارد نشد ولی بد نیست ذکر کنم روز تجمعات اسید پاشی به دلیل اینکه سعی کردم پسر جوانی روکه البته نمیشناختم به زور از چنگ نیروی ضد شورش نجات دهم به شدت باتوم خوردم ولی خوشبختانه هم من وهم پسر جوان موفق به فرار از دست اطلاعاتی ها شدیم.
در اینجا لازمه که بگم بعد از گذشت سالها هنوز گاهی شب ها خواب باز جوم رو میبینم و لحظات بازجویی ولی وقتی به نازنینانی چون اسماعیل بخشی، آرش صادقی، مریم اکبری منفرد، صدیقه مرادی، زهرا زهتابچی، فاطمه مثنی وهزاران هزار زندانی سیاسی گمنام وبیصدا میاندیشم شکنجه هایم را تنها بخش کوچکی از رنج ی میبینم که گریزی نیست شاید برای آزادی ایران زمین.... وقتی یاد خاطرات عمه ام هما آذر ماسوله میافتم که تنها به دلیل بخشیدن چند حبه قند به هم بندی اش که کودکی شیر میداد شلاق خورد..... باور م هزاران برابر میشود که برای آزادی سرزمینم باید که از جان گذشت شکنجه که بخش کوچکی از این مبارزه است
و خطاب به بازجو و بازجویان ج. ا ودژخیمانشان.... از سال 60 وحتی قبل تر کشتید و کشتید وشکنجه کردید ولی تمام نشدیم جوانه زدیم.... بعد از 40 سال پیروز این میدان نابرابر اسماعیل بخشی ها وآرش صادقی ها و دیگر دلاوران اند که رودر روی شما همچنان می ایستند.... بدانید پیروز این میدان مزدوران به وطن نخواهند بود... چون ما هستیم... همچنان استوار ایستاده بر آرمان.... @khabargar
Telegram
📎
#خبرگر
#من_هم_شکنجه_شدم
جان کلام..
نامه ای از شعله پاکروان ؛
"من هم شکنجه شده و میشوم. مثل تو. مثل او. مثل ما. مثل شما. مثل انها"
🆔@khabargar
چند روز است کارزار "من هم شکنجه شدم " ابعاد تازه ای از انواع شکنجه را پیش روی مردم ایران فاش کرده است.یکی شلاق خورده . یکی قپانی شده . یکی تهدید به تجاوز شده و یکی واقعا مورد تجاوز قرار گرفته. یک زندانی سیاسی سابق شرح شکنجه هایش را برایم فرستاد و با خواندن هر قسمت از جفای رفته بر او , دست و پایم بیحس شد.
چند روز است میخواهم ببینم اسماعیل بخشی بیشتر شکنجه شده یا ستار بهشتی ؟ سپیده قلیان یا سعید ماسوری ؟ ارژنگ داوودی یا خالد حردانی؟ حسن نظری یا خواهر و برادران مریم اکبری منفرد؟ میخواهم بدانم اساسا شکنجه جسمی بیشتر شکنجه است یا شکنجه روحی؟ فقط زندانی شکنجه میشود یا خانواده اش هم به همان اندازه درد میکشند؟وقتی سبیلهای یک درویش را میتراشند به همان اندازه درد میکشد که موهای سر پسر جوانی را میتراشند؟ وقتی به نوزده سال چشم انتظاری اکرم زینالی فکر میکنم میخواهم بدانم شکنجه طولانی هم درد دارد یا نه؟اکرم و هاشم زینالی بیشتر شکنجه شدند یا سعید؟ وقتی به قپانی شدن ریحانم توسط مردی به نام مومنی در زندان اوین و درد کتف ریحان که او را تا حد فکر کردن به خودکشی میکشاند فکر میکنم به خودم میگویم درد ریحان بیشتر بود یا درد کتف ارش صادقی که استخوان درمان نشده دوران شکنجه اش تبدیل به سرطان شد؟ درد همسرم که با چشمهای پر از بیم و امید پشت دیوار رجایی شهر منتظر بود بیشتر است یا درد عبدالفتاح سلطانی که با کمر تا شده از زندان امد تا همای رنج کشیده و جوانمرگش را به خاک بسپارد؟ درد مردی که به دلیل فقر به سه فرزندش قرص برنج داد تا به رنج گرسنگی فرزندانش پایان دهد بیشتر است یا درد کسانی که هنوز نمیدانند عزیزانشان چرا و در چه روزی اعدام و در کجا دفن شدند ؟ درد ان اعدامی روی برانکارد بیشتر بود یا درد کسانی که سنگسار شدند؟ درد گورخواب بیشتر است یا گرسنگانی که در انبوه زباله به دنبال غذا میگردند؟ درد دانشجوی دکترایی که کولبری میکند بیشتر است یا سعید شیرزاد که برای رویای ایران بدون کودک کار جنگید و اکنون زندانی ست؟ درد شهرام احمدی با سی و چهار ماه انفرادی بیشتر بود یا مادرش با دو داغ اعدام بر جگر؟ درد زندانی بلوچ بیشتر است یا زینب جلالیان کرد؟ درد پدر رامین حسین پناهی بیشتر است یا فرزند اصغر رحیمی ؟ درد مادر رضایی بیشتر است با هفت فرزند جانباخته در قبل و بعد از انقلاب یا زهره شفایی که پدر و مادر و خواهر و برادرانش را با هم کشتند؟ درد مادری که بچه هایش اواره شدند و در حسرت دیدار میسوزد بیشتر است یا درد مادری که دخترش در اتش شین اباد سوخت ؟ درد بینی شکسته سهیل عربی بیشتر است یا حبیبی معلم که در مدرسه با ضرب و شتم دستگیر شد؟
بقول معروف درد را از هر طرف بخوانی درد است .شکنجه , شکنجه است . کم و زیاد ندارد. حتی شکنجه گر هم روح خود را شکنجه میدهد . هر شلاق که بر پشت کسی میزند ضربه ای به روح خود مینوازد که قادر به دیدنش نیست. تهی شدن قالب از انسانیت و خوی حیوانی یافتن هم شکنجه ای است که او بر خود روا داشته.
من از شکنجه خود و دادخواهان نمیگویم. از شکنجه زندانیان سیاسی یا عادی نمیگویم. . از شکنجه زندانی ایرانی و افغانستانی نمیگویم. حتی از شکنجه در حکومت نالایق و فاسد کنونی نمیگویم . بلکه میگویم رد خون و خاطره بر روح هشتاد میلیون ایرانی وجود دارد که توسط دیکتاتوری های مختلف در طول تاریخ بر وجدان بشریت سنگینی میکند. برای پایان دادن به شکنجه هشت کارگر فولاد و هشت زندانی محیط زیست و هشت هزار کارگر فصلی هفت تپه و هشتاد میلیون ایرانی , باید روی دیکتاتوری خط بطلان کشید. باید ازادی را در اغوش کشید و قدرش را دانست و با چنگ و دندان مراقبش بود.
اگر میخواهید داستان شکنجه برای همیشه پایان یابد میبایست حاکمیتی که بر پایه شکنجه است پایان دهید. نیازی به مناظره نیست . همه مان میدانیم که حتی یک بخشدار هم هرگز پاسخگو نبوده . چرا که حکومت از اساس پاسخگو نیست. چه رسد به وزیر اطلاعات!
باید خطاب به خودمان یعنی مردم رنج کشیده ایران بگوییم : شکنجه بس است. اعدام بس است . مرگ بس است. ما عدالت میخواهیم و انرا با مبارزات بی امانمان خواهیم یافت. عدالت از نان شب برایمان واجب تر است . وقتی عدالت باشد , ازادی میاورد . وقتی ازادی بود , شکنجه نیست. درد شکنجه نیست. نجاتی ازاد میشود. سام رجبی ازاد میشود. ارشام رضایی ازاد میشود. بهنام ابراهیم زاده ازاد میشود. اتنا دائمی و گلرخ ازاد میشوند. حتی شکنجه گر از شکنجه دائمی روح خود ازاد میشود.
و شکنجه من و تو پایان میابد.
تا ان زمان "من هم شکنجه میشوم" درست مثل تو.
#من_هم_شکنجه_شدم
#ما_همه_اسماعیل_بخشی_هستیم
🆔http://t.me/khabargar
#من_هم_شکنجه_شدم
جان کلام..
نامه ای از شعله پاکروان ؛
"من هم شکنجه شده و میشوم. مثل تو. مثل او. مثل ما. مثل شما. مثل انها"
🆔@khabargar
چند روز است کارزار "من هم شکنجه شدم " ابعاد تازه ای از انواع شکنجه را پیش روی مردم ایران فاش کرده است.یکی شلاق خورده . یکی قپانی شده . یکی تهدید به تجاوز شده و یکی واقعا مورد تجاوز قرار گرفته. یک زندانی سیاسی سابق شرح شکنجه هایش را برایم فرستاد و با خواندن هر قسمت از جفای رفته بر او , دست و پایم بیحس شد.
چند روز است میخواهم ببینم اسماعیل بخشی بیشتر شکنجه شده یا ستار بهشتی ؟ سپیده قلیان یا سعید ماسوری ؟ ارژنگ داوودی یا خالد حردانی؟ حسن نظری یا خواهر و برادران مریم اکبری منفرد؟ میخواهم بدانم اساسا شکنجه جسمی بیشتر شکنجه است یا شکنجه روحی؟ فقط زندانی شکنجه میشود یا خانواده اش هم به همان اندازه درد میکشند؟وقتی سبیلهای یک درویش را میتراشند به همان اندازه درد میکشد که موهای سر پسر جوانی را میتراشند؟ وقتی به نوزده سال چشم انتظاری اکرم زینالی فکر میکنم میخواهم بدانم شکنجه طولانی هم درد دارد یا نه؟اکرم و هاشم زینالی بیشتر شکنجه شدند یا سعید؟ وقتی به قپانی شدن ریحانم توسط مردی به نام مومنی در زندان اوین و درد کتف ریحان که او را تا حد فکر کردن به خودکشی میکشاند فکر میکنم به خودم میگویم درد ریحان بیشتر بود یا درد کتف ارش صادقی که استخوان درمان نشده دوران شکنجه اش تبدیل به سرطان شد؟ درد همسرم که با چشمهای پر از بیم و امید پشت دیوار رجایی شهر منتظر بود بیشتر است یا درد عبدالفتاح سلطانی که با کمر تا شده از زندان امد تا همای رنج کشیده و جوانمرگش را به خاک بسپارد؟ درد مردی که به دلیل فقر به سه فرزندش قرص برنج داد تا به رنج گرسنگی فرزندانش پایان دهد بیشتر است یا درد کسانی که هنوز نمیدانند عزیزانشان چرا و در چه روزی اعدام و در کجا دفن شدند ؟ درد ان اعدامی روی برانکارد بیشتر بود یا درد کسانی که سنگسار شدند؟ درد گورخواب بیشتر است یا گرسنگانی که در انبوه زباله به دنبال غذا میگردند؟ درد دانشجوی دکترایی که کولبری میکند بیشتر است یا سعید شیرزاد که برای رویای ایران بدون کودک کار جنگید و اکنون زندانی ست؟ درد شهرام احمدی با سی و چهار ماه انفرادی بیشتر بود یا مادرش با دو داغ اعدام بر جگر؟ درد زندانی بلوچ بیشتر است یا زینب جلالیان کرد؟ درد پدر رامین حسین پناهی بیشتر است یا فرزند اصغر رحیمی ؟ درد مادر رضایی بیشتر است با هفت فرزند جانباخته در قبل و بعد از انقلاب یا زهره شفایی که پدر و مادر و خواهر و برادرانش را با هم کشتند؟ درد مادری که بچه هایش اواره شدند و در حسرت دیدار میسوزد بیشتر است یا درد مادری که دخترش در اتش شین اباد سوخت ؟ درد بینی شکسته سهیل عربی بیشتر است یا حبیبی معلم که در مدرسه با ضرب و شتم دستگیر شد؟
بقول معروف درد را از هر طرف بخوانی درد است .شکنجه , شکنجه است . کم و زیاد ندارد. حتی شکنجه گر هم روح خود را شکنجه میدهد . هر شلاق که بر پشت کسی میزند ضربه ای به روح خود مینوازد که قادر به دیدنش نیست. تهی شدن قالب از انسانیت و خوی حیوانی یافتن هم شکنجه ای است که او بر خود روا داشته.
من از شکنجه خود و دادخواهان نمیگویم. از شکنجه زندانیان سیاسی یا عادی نمیگویم. . از شکنجه زندانی ایرانی و افغانستانی نمیگویم. حتی از شکنجه در حکومت نالایق و فاسد کنونی نمیگویم . بلکه میگویم رد خون و خاطره بر روح هشتاد میلیون ایرانی وجود دارد که توسط دیکتاتوری های مختلف در طول تاریخ بر وجدان بشریت سنگینی میکند. برای پایان دادن به شکنجه هشت کارگر فولاد و هشت زندانی محیط زیست و هشت هزار کارگر فصلی هفت تپه و هشتاد میلیون ایرانی , باید روی دیکتاتوری خط بطلان کشید. باید ازادی را در اغوش کشید و قدرش را دانست و با چنگ و دندان مراقبش بود.
اگر میخواهید داستان شکنجه برای همیشه پایان یابد میبایست حاکمیتی که بر پایه شکنجه است پایان دهید. نیازی به مناظره نیست . همه مان میدانیم که حتی یک بخشدار هم هرگز پاسخگو نبوده . چرا که حکومت از اساس پاسخگو نیست. چه رسد به وزیر اطلاعات!
باید خطاب به خودمان یعنی مردم رنج کشیده ایران بگوییم : شکنجه بس است. اعدام بس است . مرگ بس است. ما عدالت میخواهیم و انرا با مبارزات بی امانمان خواهیم یافت. عدالت از نان شب برایمان واجب تر است . وقتی عدالت باشد , ازادی میاورد . وقتی ازادی بود , شکنجه نیست. درد شکنجه نیست. نجاتی ازاد میشود. سام رجبی ازاد میشود. ارشام رضایی ازاد میشود. بهنام ابراهیم زاده ازاد میشود. اتنا دائمی و گلرخ ازاد میشوند. حتی شکنجه گر از شکنجه دائمی روح خود ازاد میشود.
و شکنجه من و تو پایان میابد.
تا ان زمان "من هم شکنجه میشوم" درست مثل تو.
#من_هم_شکنجه_شدم
#ما_همه_اسماعیل_بخشی_هستیم
🆔http://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
#من_هم_شکنجه_شدم
#IWasTorturedToo
اسماعیل عزیز، من هم شکنجه شده ام و نزدیک به سه سال را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کردم بعد از تصرف کردستان در شهر مسجد سلیمان دستگیر و بعد از یازده ماه به زندان سنندج منتقلم کردند
براثر اذیت و آزار و به شدت مریض شدم که مداوی آن سالها طول کشید و هنوز عوارض آن بر جسم و روحم حس می کنم
بگذارتا صدای رفقای دوران بچگی و نوجوانیم که توسط جمهوری اسلامی پرپر شده اند یاد کنم
بساط صلواتي که شانزده سال بيشتر نداشت توسط ماموران جمهوري اسلامي تير باران شد،
به جرم داشتن یک روزنامه در دستش
لطیف صفری ۱۷ زیر شکنجه جان باخت! به جرم هواداری از کومه له و بحث کردن در مورد سوسیالیزم
وفا اویسی به دلیل عوارض شکنجه بعداز سپری کردن پنچ سال زندان به جرمی هواداری از کومه له کمونیست. چند ماه بعد از آزادی زندگی را واداع گفت!
و همچنين عابد ابراهيمي هیجده ساله ، مهدي حسني ۱۷ ساله فريد منصوري ۱۸ ساله
صباح سليمي دستگیری در سال ۶۱ که تا به امروز هنوز اطلاعی در دست نیست
مسلم ابراهيمي و فاضل ابراهيمي بعد از سخت ترین شکنجه ها تیرباران شدند
عسکر صلواتي، مسعود صلواتي،قاسم صلواتی به جرم هواداری از احزاب سیاسی در کردستان تیرباران شدند
در اينجا نيز از علي سليمي که پدر صباح سلیمی بود بيشتر از شصت سال سن داشت هنگاهي باز گشت از مزرعه توسط گشت پاسداران جمهوري اسلامي که فرماندهش پاسداري بود به نام تقي سرش آبادي دستگير و تا حالا که نزدیک به چهل سال از آن موقع مي گذارد اطلاعي در دست نيست سالهاست از پدر و پسر که فامیل نزدیک من هستند اطلاعی در دست نیست.
شمی صلواتی
🆔http://t.me/khabargar
#IWasTorturedToo
اسماعیل عزیز، من هم شکنجه شده ام و نزدیک به سه سال را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کردم بعد از تصرف کردستان در شهر مسجد سلیمان دستگیر و بعد از یازده ماه به زندان سنندج منتقلم کردند
براثر اذیت و آزار و به شدت مریض شدم که مداوی آن سالها طول کشید و هنوز عوارض آن بر جسم و روحم حس می کنم
بگذارتا صدای رفقای دوران بچگی و نوجوانیم که توسط جمهوری اسلامی پرپر شده اند یاد کنم
بساط صلواتي که شانزده سال بيشتر نداشت توسط ماموران جمهوري اسلامي تير باران شد،
به جرم داشتن یک روزنامه در دستش
لطیف صفری ۱۷ زیر شکنجه جان باخت! به جرم هواداری از کومه له و بحث کردن در مورد سوسیالیزم
وفا اویسی به دلیل عوارض شکنجه بعداز سپری کردن پنچ سال زندان به جرمی هواداری از کومه له کمونیست. چند ماه بعد از آزادی زندگی را واداع گفت!
و همچنين عابد ابراهيمي هیجده ساله ، مهدي حسني ۱۷ ساله فريد منصوري ۱۸ ساله
صباح سليمي دستگیری در سال ۶۱ که تا به امروز هنوز اطلاعی در دست نیست
مسلم ابراهيمي و فاضل ابراهيمي بعد از سخت ترین شکنجه ها تیرباران شدند
عسکر صلواتي، مسعود صلواتي،قاسم صلواتی به جرم هواداری از احزاب سیاسی در کردستان تیرباران شدند
در اينجا نيز از علي سليمي که پدر صباح سلیمی بود بيشتر از شصت سال سن داشت هنگاهي باز گشت از مزرعه توسط گشت پاسداران جمهوري اسلامي که فرماندهش پاسداري بود به نام تقي سرش آبادي دستگير و تا حالا که نزدیک به چهل سال از آن موقع مي گذارد اطلاعي در دست نيست سالهاست از پدر و پسر که فامیل نزدیک من هستند اطلاعی در دست نیست.
شمی صلواتی
🆔http://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
Forwarded from Attach Master
چندین میلیون نفر مانند اسماعیل بخشی در زندانها توسط حکومت اسلامی در ایران شکنجه شده اند.
@khabargar
کارزار من هم شکنجه شدم
’ باید به ظرفی برای انعکاس صدای تمام این زنان و مردان، این جوانان و کودکانی تبدیل شود که در زندانهای شهرهای ایران. شب و روز را تحت شکنجه جسمی و روحی سپری کردند. باید صدای خانواده هایی باشد که جگر گوشه هایشان را زیر شکنجه این جلادان از دست دادند.
امیدرضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگنویس ایرانی بود که توسط دادگاه انقلاب ایران به اتهام توهین به روحالله خمینی و علی خامنهای به دو سال حبس محکوم گردید
وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ (در سن ۲۸ سالگی) در زندان اوین درگذشت.
#من_هم_شکنجه_شدم
@khabargar
کارزار من هم شکنجه شدم
’ باید به ظرفی برای انعکاس صدای تمام این زنان و مردان، این جوانان و کودکانی تبدیل شود که در زندانهای شهرهای ایران. شب و روز را تحت شکنجه جسمی و روحی سپری کردند. باید صدای خانواده هایی باشد که جگر گوشه هایشان را زیر شکنجه این جلادان از دست دادند.
امیدرضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگنویس ایرانی بود که توسط دادگاه انقلاب ایران به اتهام توهین به روحالله خمینی و علی خامنهای به دو سال حبس محکوم گردید
وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ (در سن ۲۸ سالگی) در زندان اوین درگذشت.
#من_هم_شکنجه_شدم
Telegram
📎
https://t.me/khabargar#من_هم_شکنجه_شدم
🌾اخبار اختصاصی خبرگر . طبق شنیده ها ، به پدرزن افشین حسین پناهی, برادررامین حسین پناهی مدافع حقوق بشر و جنگنده مقابل داعش ، که همراه زانیار و لقمان مرادی جوانان بیگناه کرد، در زندان رجایی شهر اعدام شد. فشارمیاورندکه طلاق دخترش را از افشین حسین پناهی بگیرد ،،،
https://t.me/khabargar
🌾اخبار اختصاصی خبرگر . طبق شنیده ها ، به پدرزن افشین حسین پناهی, برادررامین حسین پناهی مدافع حقوق بشر و جنگنده مقابل داعش ، که همراه زانیار و لقمان مرادی جوانان بیگناه کرد، در زندان رجایی شهر اعدام شد. فشارمیاورندکه طلاق دخترش را از افشین حسین پناهی بگیرد ،،،
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
#خبرگر
#من_هم_شکنجه_شدم
برای پیوستن به کمپین #من_هم_شکنجه_شدم و ارسال ویدیو و متن لطفا به این گروه مراجعه کنید. در مقابل دروغگويي حكومتيان،
پرچم کیفر خواست اسماعیل بخشی بر علیه شکنجه، ضرب وشتم، اعمال فشار های روحی، روانی، جسمی و زندان را با پیوستن به کمپین " من هم شکنجه شدم" برافرازیم.
آدرس گروه:
https://t.me/joinchat/CVrck1OoajmsI22B-b5gdg
#من_هم_شکنجه_شدم
برای پیوستن به کمپین #من_هم_شکنجه_شدم و ارسال ویدیو و متن لطفا به این گروه مراجعه کنید. در مقابل دروغگويي حكومتيان،
پرچم کیفر خواست اسماعیل بخشی بر علیه شکنجه، ضرب وشتم، اعمال فشار های روحی، روانی، جسمی و زندان را با پیوستن به کمپین " من هم شکنجه شدم" برافرازیم.
آدرس گروه:
https://t.me/joinchat/CVrck1OoajmsI22B-b5gdg
Telegram
من هم شکنجه شدم
پرچم کیفر خواست اسماعیل بخشی بر علیه شکنجه، ضرب وشتم، اعمال فشار های روحی، جسمی و زندان را با پیوستن به کمپین " من هم شکنجه شدم" برافرازیم.
#خبرگر
چندین میلیون نفر مانند اسماعیل بخشی در زندانها توسط حکومت اسلامی در ایران شکنجه شده اند.
🆔http://t.me/khabargar
کارزار #من_هم_شکنجه_شدم
باید به ظرفی برای انعکاس صدای تمام این زنان و مردان، این جوانان و کودکانی تبدیل شود که در زندانهای شهرهای ایران. شب و روز را تحت شکنجه جسمی و روحی سپری کردند. باید صدای خانواده هایی باشد که جگر گوشه هایشان را زیر شکنجه این جلادان از دست دادند.
#افشين اسانلو عضو هيات مؤسس وبازگشايي سنديكاي رانندگان جاده اي، و از فعالان کارگری و زندانی سیاسی بود که در زندان رجایی شهر درگذشت. دلیل مرگ وی سکته قلبی اعلام شد.
#پوریا_ابراهیمی زندانی سیاسی سابق شاهد بدن کبود و ناخن ها و دندان های کشیده شده #افشین_اسانلو بوده است.
وی میگوید سال 89 در قرنطینه بند هفت خود شاهد کبودی ها و آثار شکنجه بر روی تن #افشین_اسانلو بودم و او همه چیز را برایم تعریف کرد.
🆔http://t.me/khabargar
چندین میلیون نفر مانند اسماعیل بخشی در زندانها توسط حکومت اسلامی در ایران شکنجه شده اند.
🆔http://t.me/khabargar
کارزار #من_هم_شکنجه_شدم
باید به ظرفی برای انعکاس صدای تمام این زنان و مردان، این جوانان و کودکانی تبدیل شود که در زندانهای شهرهای ایران. شب و روز را تحت شکنجه جسمی و روحی سپری کردند. باید صدای خانواده هایی باشد که جگر گوشه هایشان را زیر شکنجه این جلادان از دست دادند.
#افشين اسانلو عضو هيات مؤسس وبازگشايي سنديكاي رانندگان جاده اي، و از فعالان کارگری و زندانی سیاسی بود که در زندان رجایی شهر درگذشت. دلیل مرگ وی سکته قلبی اعلام شد.
#پوریا_ابراهیمی زندانی سیاسی سابق شاهد بدن کبود و ناخن ها و دندان های کشیده شده #افشین_اسانلو بوده است.
وی میگوید سال 89 در قرنطینه بند هفت خود شاهد کبودی ها و آثار شکنجه بر روی تن #افشین_اسانلو بودم و او همه چیز را برایم تعریف کرد.
🆔http://t.me/khabargar
Forwarded from Attach Master
#خبرگر
#من_هم_شکنجه_شدم
با خبر مرگ عزیزم برای همیشه شکنجه شدم !
با هر خاطره آن عاشورای خونین شکنجه میشوم!
هنگامی که استخوان های برادرم زیر چرخ ماشین له میشد من هم شکنجه شدم!
🆔http://t.me/khabargar
من خواهر ، مادر ، دوست و رفیقی که با
مرگ شکنجه شدم
از دوری عزیزانم که از آغوش میهن محروم شده اند، شکنجه می شوم!
من از وحشت مجازات برای درد دل با خواهرم شکنجه شده ام !
از زنگ گوشی تلفنم که یاد آور تهدید های مکرر است شکنجه میشوم !
از گلایه و اشک فرزند
از ترس و آرزوی مرگ
از نگاه سنگین وحشت شکنجه شدم!
از لبخند پر از کینه بازجو
از ناسزا گویی هایشان از تهمت و دروغ
از ستمهایی که مادرم را هم با خود برد ، از دق مرگ شدن مادرم شکنجه شدم !
از ترس نان فردا
از خبر شکنجه
از رسانه ای که نوید مرگ دارد شکنجه شدم
به راستی شکنجه چیست جز نگاه پر درد کودک گلفروش
به غیر از شنیدن مویه مادری داغ دیده
به غیر از آغوش خواهری بی برادر
به غیر از شرم زیر چادر
به غیر از بیدار خوابی
به غیر از کار بی دستمزد
به غیر از آنچه بر " بخشی" روا داشته اند ،
من هم شکنجه شدم،
با آرش، با گلرخ ، با سعید و زینب
با عزیزانی که آفتابشان جیره بندی شده است شکنجه شده ام !
من هم شکنجه شده ام ،
دل من هم زیر چرخهای ماشینهای نیروی انتظامی له شده است
من هم شکنجه شده ام!
شکنجه ای به وسعت غم بزرگی که بر سینه یک ملت نشسته است
حوریه فرج زاده طارانی
🆔http://t.me/khabargar
#من_هم_شکنجه_شدم
با خبر مرگ عزیزم برای همیشه شکنجه شدم !
با هر خاطره آن عاشورای خونین شکنجه میشوم!
هنگامی که استخوان های برادرم زیر چرخ ماشین له میشد من هم شکنجه شدم!
🆔http://t.me/khabargar
من خواهر ، مادر ، دوست و رفیقی که با
مرگ شکنجه شدم
از دوری عزیزانم که از آغوش میهن محروم شده اند، شکنجه می شوم!
من از وحشت مجازات برای درد دل با خواهرم شکنجه شده ام !
از زنگ گوشی تلفنم که یاد آور تهدید های مکرر است شکنجه میشوم !
از گلایه و اشک فرزند
از ترس و آرزوی مرگ
از نگاه سنگین وحشت شکنجه شدم!
از لبخند پر از کینه بازجو
از ناسزا گویی هایشان از تهمت و دروغ
از ستمهایی که مادرم را هم با خود برد ، از دق مرگ شدن مادرم شکنجه شدم !
از ترس نان فردا
از خبر شکنجه
از رسانه ای که نوید مرگ دارد شکنجه شدم
به راستی شکنجه چیست جز نگاه پر درد کودک گلفروش
به غیر از شنیدن مویه مادری داغ دیده
به غیر از آغوش خواهری بی برادر
به غیر از شرم زیر چادر
به غیر از بیدار خوابی
به غیر از کار بی دستمزد
به غیر از آنچه بر " بخشی" روا داشته اند ،
من هم شکنجه شدم،
با آرش، با گلرخ ، با سعید و زینب
با عزیزانی که آفتابشان جیره بندی شده است شکنجه شده ام !
من هم شکنجه شده ام ،
دل من هم زیر چرخهای ماشینهای نیروی انتظامی له شده است
من هم شکنجه شده ام!
شکنجه ای به وسعت غم بزرگی که بر سینه یک ملت نشسته است
حوریه فرج زاده طارانی
🆔http://t.me/khabargar
Telegram
📎