دایه مینا مادری بود که علیرغم تمام سختیهای زندگی، بسیار مهماننواز بود، لبانش همیشه لبخندی بر تن داشت و چشمانش مملو از شوق زیستن بود؛ بعد ظهر شنبه ۲۵م #آبان۹۸ همراه همسایههایش از پشتبام آپارتمان ۴ طبقه محل سکونتش در تهران درحال نگاه کردن به اعتراضات خیابان بودکه تک تیراندازهای جمهوری اسلامی شروع به تیراندازی میکنند. در حین این تیراندازی سه گلوله به قلب او اصابت و لباس کُردی تناش را خونین کرد. پس از قتل دایه مینا، نیروهای امنیتی ۳ روز بعد و بدون اطلاع خانواده جنازهاش را از تهران به آرامستان آیچی برده و او را دفن کردند و فرصت خداحافظی با مادر را فرزندانش نداند.
پس از دفن نیز اجازه سوگواری به خانواده داده نشد و نیروهای امنیتی دو نفر از اقوام را که در حین چسپاندن آگهیهای ترحیم در سقز بودند را ربودند و شدیدا بازجویی و شکنجه کردند
#مینا_شیخی
پس از دفن نیز اجازه سوگواری به خانواده داده نشد و نیروهای امنیتی دو نفر از اقوام را که در حین چسپاندن آگهیهای ترحیم در سقز بودند را ربودند و شدیدا بازجویی و شکنجه کردند
#مینا_شیخی
یکی از فرزندانش اینگونه مادرش را توصیف میکند:
«دایه مینا گلی از جنس شادابی، طراوات، ذکاوت و انسانیت بود. زن زمانه بود با اندیشەای انسانی و چشمانی پر از امید و ذوق؛ دردمندی از جنس دردمندان بود که جامعه مذهب سالار و مردسالار همه دریچەهای خوشبختی را از بدو تولد به رویش بسته بودو زنجیری از بندگی عقاید پوسیده بر افکارشان زده بود. قلب مهربان و بزرگش و لبان پر از خنده و چشمان بر امیدش برای همیشه در یادهای ما ماندگار و خواهد بود»
"دایه مینا از گمنامهای آبان است"
#مینا_شیخی
#آبان_ادامه_دارد
#ژن_ژیان_ئازادی
«دایه مینا گلی از جنس شادابی، طراوات، ذکاوت و انسانیت بود. زن زمانه بود با اندیشەای انسانی و چشمانی پر از امید و ذوق؛ دردمندی از جنس دردمندان بود که جامعه مذهب سالار و مردسالار همه دریچەهای خوشبختی را از بدو تولد به رویش بسته بودو زنجیری از بندگی عقاید پوسیده بر افکارشان زده بود. قلب مهربان و بزرگش و لبان پر از خنده و چشمان بر امیدش برای همیشه در یادهای ما ماندگار و خواهد بود»
"دایه مینا از گمنامهای آبان است"
#مینا_شیخی
#آبان_ادامه_دارد
#ژن_ژیان_ئازادی