اندیشکده خرد جنسی
11.2K subscribers
1.79K photos
681 videos
31 files
927 links
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.

ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
Download Telegram
سعید تجربه‌ی تلخی از این گونه برخوردها دارد: «از نزدیک‌ترین آدم‌هایی که به اونها اعتماد کردم ضربه خوردم و پس از جدایی بدترین تحقیرها و توهین‌ها را از همون‌ها شنیدم. من رو مفعول می‌خواندند و با الفاظ خیلی خیلی بدی خطاب می‌کردن. اینها باعث شد که بیشتر و بیشتر احساس ترس کنم نسبت به دنیای اطرافم. هیچ قانون و حقوقی هم از امثال من دفاع نمی‌کنه چون این مسئله لواط خوانده می‌شه. شرعا و عرفا هم قابل پذیرش برای مردم ایران نیست؛ خصوصا غرب کشور که من ساکن آن هستم. خانواده‌هایی هم که این مسئله رو می‌پذیرند انگشت‌شمارند و از نظر مالی و فرهنگی در سطح خیلی بالایی هستند.»

مهسا هم تابحال به لحاظ فیزیکی برخورد خشونت آمیزی را تجربه نکرده اما می‌گوید به کرات شنیده است که «نجس است چون به دیگر دختران هم نگاه جنسی دارد» و همین نوع ادبیات و رفتار بسیار آزارش داده است.

او می‌گوید اما بیشترین هراسش از این است که نزدیکانش پس از در جریان قرار گرفتن به مخالفت شدید بپردازند، تصور کنند که او دچار مشکلی است و مجبور به مراجعه به پزشکش کنند.

بیشتر بخوانید؛

http://www.ensafnews.com/298061

@kherad_jensi
به بهانه حذف رشته تئاتر از هنرستان دخترانه سوره؛ به اندازه یک تنفس از حذف زنان دست بردارید

امتداد - پرستو سرمدی:

🟢 حذف زنان از سپهر عمومی تاریخی طولانی دارد، البته تاریخی کمتر از تاریخ زندگی بشر. به قولی از زمان یک‌جانشینی و کشاورز شدن انسان‌ها و اهمیت یافتن بحث مالکیت و وارث برای مردان که بعد از زمان صنعتی شدن و جدا شدن سپهر عمومی از سپهر خصوصی بیشتر شد. به هر حال آن چه مشخص است در زمانی از حیات بشر، زنان شکست خوردند، فرودست و جنس دوم شدند و در عرصه خصوصی حصر شدند.

🟢 ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هم به طور سیستماتیک این شکست تاریخی را عمیق‌تر کردند. اما زنان از لحظه‌ای که فهمیدند آن طور که برخی نهادهای فرهنگی و مذهبی القا می‌کنند فرودست بودن سرنوشت محتوم آن‌ها و خواست خدا و طبیعت، یا حاصل ویژگی‌های روانی و فیزیکی‌شان نیست، با مردسالاری مبارزه کردند. این مبارزه در بسیاری از کشورها صدها سال طول کشید اما در حد قابل قبولی به نتیجه رسید.

🟢 در خاورمیانه اما روند به گونه‌ای دیگر است. زنان سال‌ها تلاش می‌کنند و به نتایجی هم می‌رسند، اما یک‌باره با حاکم شدن گروه و دسته‌ای همه دستاوردها به باد می‌رود، زنان باز می‌گردند به نقطه اول و یا کمی جلوتر از گام اول. چنانچه این روزها در افغانستان شاهد هستیم.

🟢 در ایران هم روند تدریجی حرکت زنان از ابتدا فراز و نشیب‌های زیادی داشته است، از جمله در آموزش.از زمان شکل‌گیری اولین مدارس دخترانه بعد انقلاب مشروطه، که با مخالفت‌ها و فشارهای زیادی مواجه شد و برخی از آن‌ها تعطیل شدند تا امروز، آموزش همواره یکی از عرصه‌های اصلی تقابل و رویارویی زنان با متحجرین بوده است. عرصه‌ای که اتفاقا در بیشتر اوقات زنان پیروز شده‌اند و حتی تلاش کرده‌اند شکست‌هایشان در عرصه سیاسی و اقتصادی را در آن جبران کنند.

🟢 اما نیروهای مقابل زنان هم از پا ننشستند، مثلا بعد انقلاب فرهنگی دختران را از پذیرش در ۹۱ رشته دانشگاهی منع کردند، که بیشتر آن‌ها مربوط به رشته‌های مهندسی بود. از سال ۸۵ سهمیه‌بندی جنسیتی به نفع پسران در کنکور اعمال شد، چون موفقیت دختران در کنکور به بالای ۶۵ درصد پذیرفته‌شدگان رسید. هنوز هم گزارش‌هایی از این که پسران با رتبه‌های پایین‌تر در رشته‌های بهتری قبول می‌شوند به دست می‌رسد، اما به طور رسمی اعمال چنین سهمیه‌بندی‌ای رد می‌شود.

🟢 این‌بار پذیرش دختران در رشته نمایش منع شده است، دلیل آن را امکان‌ناپذیر بودن آموزش در این رشته به دلیل کرونا اعلام کرده‌اند. اتفاقی که در هیچ کشور دیگری نیفتاده است. گفته‌اند فرصت یک تنفس کوتاه می‌خواهند تا کاستی‌ها و نقص‌های این رشته را رفع کنند. این که نمی‌توانیم صحت این ادعاها را باور کنیم، به دلیل تاریخ طولانی حذفی است که زنان با آن مواجه بوده‌اند و هستند. چگونه باور کنیم زمانی که حتی به اندازه یک تنفس کوتاه از حذف زنان دست برنداشته‌اند؟

http://emtedad.news/?p=3728

@kherad_jensi
@emtedadnet
👎1
برهم کنشی بحران جامعه و بحران خانواده

مریم شعبان (رئیس گروه جامعه شناسی کودکی انجمن علمی حقوق کودک ایران)

تئودور آدورنو مفهوم عشق را از درون سائقه های لیبیدوی فروید بیرون آورد. عشق از منظر او شکلی از دگرخواهی عمیق است که ابعادی از آن ارتباطی با شکل عریان میل جنسی ندارند.

لیبیدو در دو کانال جریان دارد. کانال مرگ و کانال زندگی. جریان تصعید، انرژی های لیبیدوی را به هر دو کانال مرگ و زندگی هدایت میکند.

ابزار اصلی که هدایتگر جریان تصعید برای تخلیه لیبیدو در کانال مرگ یا زندگی است همان بسترهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است. شرایط اجتماعی و فرهنگی که هر فرد در آن قرار دارد تعیین کننده ی برآمدن کانال مرگ یا زندگی برای پذیرش لیبیدو از دستانِ تصعید است.

زمانی که جامعه به کنشگران رنگ و تصویری از رنج، خشونت، بیماری، فقر، خستگی و سیاهی نشان میدهد، لیبیدو در کانال مرگ جاری شده و خود را در قالب خشونت، آدم کشی، تجاوز، فریاد و فحاشی و نقض حقوق دیگران، توهین و تحقیر دیگران، دزدی، جرایم و انحرافات، وندالیسم و... نشان می دهد که همین ها مجددا فضایی اجتماعی می شوند برای جاری شدن مجدد و مجدد لیبیدو در کانال مرگ. یک برهم کنشی، گردونه یا دور بی پایان که نابودکننده و تخریبگر است.

اما زمانی که فضای جامعه رنگ و تصویری از شادی، احترام، دوستی، همبستگی، آرامش و... را به کنشگران نشان می دهد، لیبیدو در کانال زندگی، هدایت شده و در قالبِ شادی، دگرخواهی، کمک به دیگران، از خودگذشتگی، مهربانی، خلاقیت، نوآوری، هنر و... نمودار می شود. همین ها فضایی به بار می آوردند که بارها و بارها لیبیدو در کانال زندگی جاری می شود. یک برهم کنشی، گردونه یا دور بی پایانِ سازنده.

عشق نتیجه جاری شدن لیبیدو در کانال زندگی و خودش شکلی عمیق از دگرخواهی بی پایان است.
خانواده بستر اصلی ظهور عشق است زیرا کانون خانواده، مهمترین بستر برای هدایت لیبیدو در کانال زندگی و خلق عشق است. خلقی مداوم از عشق که در دوری بی پایان به خانواده و خانواده به عشق تبدیل می شود.

در جامعه فعلی که شبهه ای عظیم از رنج و سیاهی است آیا عشق ممکن است؟
در این کارزار رنج مداومِ خانواده ها برای تامین معیشت و سرپناه، آیا نهاد خانواده به عنوان خالق عشق، عاجز از تداوم عشق است؟

خانواده را دربیابیم. دریچه مرگ را ببندیم و ناجی زندگی را بازیابیم. عشقِ در حال مرگ را احیاء کنیم.

@kherad_jensi
بازخورها ...

@kherad_jensi
بخش کوچکی از بازخوردهای فعالین فضای مجازی و روزنامه نگاران و اصحاب فرهنگ به انتصاب خانم انسیه خزعلی به سمت معاونت زنان به حکم ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم.

@kherad_jensi
⭕️ انتصاب انسیه خزعلی، مدافع اشکالی از نهادها و قوانین مردسالار، به معاونت زنان ریاست جمهوری (که قاعدتا باید در جهت بسط عدالت جنسیتی بکوشد)، آیا شبیه این نیست که یک منکر تغییرات اقلیمی را رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست یا رئیس مافیا را رئیس پلیس یا یک فعال ضد واکسن ‌و مروج طب گیاهیِ ضد علم پزشکی را وزیر بهداشت و مدیر واکسیناسیون کنید؟
@kherad_jensi
@jalaeipour
♦️از رومینا تا مبینا:‌ معضلی به نام تقدس مالکیت مردانه‌ بر وجود زن ایرانی

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۴ شهریور ۱۴۰۰

🔻داستان قتل مبینا زن (!) شانزده ساله‌‌ای در لرستان بار دیگر مرا به یاد رومینا دختر سیزده‌ساله‌ی تالش انداخت و باز هم همان داستان پرآب‌چشم ایرانی که دایماً تکرار می‌شود.

🔻این خاک و این سرزمین از خون زنان و دختران ایرانی رنگین است. روح قبیله‌ای (بیناسوبژکتیویته‌ی جمعی‌ی قبیله‌ای) در این سرزمین هنوز تشنه‌ی خون دختران و زنان ایرانی است. چه فرقی می‌کند اسم‌شان چیست؟ و از کجای این سرزمین است؟

🔻روح قبیله‌ای با ناموس زنده است و ناموس یعنی مالکیت مردانه بر جسم و وجود و هویت زن. ناموس یعنی جسم زن تحت تملک مردان گروه خویشاوندی است. روح قبیله‌ای، فردیت زن را انکار می‌کند.

🔻جسم زن (در هر سنی) و اصلاً کلیّت پیکر زن از آنِ خود او نیست. اگر زن رابطه‌ای با مردی بیگانه داشته باشد یا حتا اگر تصوّر شود که او یحتمل رابطه‌ای با مردی اجنبی داشته باشد، این بدان معنا است که در مالکیت مردانه‌ بر وجود و هستی‌ی زنانه خللی وارد شده است.

🔻هر نوع خلل در مالکیت وجود زن و هر آن چیزی که متعلّق به او است، روح قبیله‌ای را دردمند و رنجور می‌سازد و تقدس مالکیت مردانه‌ بر وجود زن را در ذهنیت مشترک قبیله‌ای نابود می‌سازد.

🔻لاجرم، برای جبران این خلل در مالکیت مردانه، پیکر زن می‌بایست نابود شود تا روح قبیله‌ای آرام گیرد. خون زن باید ریخته شود و جسم او به زیر خاک برود تا روح قبیله‌ای خویشاوندان، آرام گیرد.

🔻تقدس مالکیت مردانه بر جسم زن، معادله‌ای همه یا هیچ است. کوچک‌ترین خللی، این تقدس مالکیت مردانه را نابود می‌کند و لاجرم موضوع مالکیت مردانه (یعنی وجود و پیکر زن و هر آن‌چه به او تعلق دارد)، باید نابود گردد.

🔻چه‌ مدت دیگری باید منتظر بمانیم تا روح قبیله‌ای بمیرد (از بین رفتن حس تملک مردان بر وجود زنان) و زن ایرانی مالک جسم و جان و وجود خویشتن گردد؟

🔻هر وقت چنین چیزی تحقّق یافت، آن‌گاه می‌توانیم بگوییم که انسان تازه‌ای و جهان اجتماعی‌ی به‌کلی متفاوتی متولد شده است و ما از جهان حاکمیت روح قبیله‌ای به‌نحو همه‌جانبه‌ای به‌در آمده‌ایم.

https://t.me/MyAsriran/423191
#قتل‌ـناموسی
#روح‌ـقبیله‌ای
#بیناسوبژکتیویته

@kherad_jensi
@NewHasanMohaddesi
بسم الله الرحمن الرحیم
((بیانیه جمعی از اعضا مجمع فعالین خانواده پیرامون انتصاب خانم دکتر یاوری به عنوان معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری))
جناب آقای رئیس جمهور
سلام و احترام
متاسفانه شواهد و قرائن نشان از این دارد که سرکار خانم دکتر الهام یاوری با تحصیلات و سوابق کاری ای متفاوت با حوزه زنان و خانواده به عنوان معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری انتخاب شده است.
 جمعی از  اعضا مجمع فعالین خانواده به عنوان یک انجمن غیر دولتی و تخصصی متشکل از اساتید، پژوهشگران و کنشگران حوزه خانواده لازم می داند در این برهه حساس دلسوزانه نکاتی را به شما گوشزد نماید:
1- آقای دکتر رئیسی، بارها شما در سخنرانی های خود به تقلیل بی سابقه سرمایه های اجتماعی و اهمیت این موضوع اشاره کرده اید، قطعا می دانید که بهبود این وضعیت بحرانی، نیاز به کار آگاهانه، علمی و عقلایی دارد.
بارها بر لزوم داشتن تحصیلات مرتبط در انتخاب افراد اشاره کرده اید، چگونه شده است که فردی که سوابق تحصیلاتی و حتی شغلی او غالبا در حوزه مهندسی  و نظائر آن بوده است را به عنوان معاونت زنان و خانواده انتخاب کرده اید.؟!
آیا این انتخاب، مردم و خصوصا نخبگان را به این دلالت نمی کند که علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه نیستند و قدر آنها آن طور که باید شناخته نشده است؟!
متاسفانه در حوزه خانواده در بدترین شرایط تاریخ آماری خود از نظر کاهش ازدواج، افزایش طلاق، کاهش فرزندآوری، بالا رفتن سن ازدواج و.... قرار داریم و در حوزه زنان هم با انبوهی از مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رو به رو هستیم.  این وضعیت جامعه را با انواع بحران ها رو به رو ساخته که افزایش آسیب های اجتماعی تنها نشانه ای از آنهاست.
واقعا چگونه شخصی که تحصیلات و حتی سابقه کاری مرتبط ندارد می تواند به حل این بحران کمک کند. حتی با فرض سلامت، آشنایی او با شبکه مسائل و راهکارهای این حوزه سالها طول می کشد.
2- فرد انتخاب شده در این حوزه علاوه بر فهم تخصصی و علمی از این بحران باید سابقه کنشگری اجتماعی و حتی مدیریتی در این موضوع را داشته باشد. بسیاری از عالمان این حوزه به دلیل عدم آشنایی با فضای کنشگری اجتماعی و فرهنگی از انجام عمل موثر، باز مانده اند چه رسد به شخصی که فهم عمیق از این مسائل را دارا نیست.
3- آقای دکتر، صحبت از معاونت امور زنان است، یعنی چیزی بیش از نصف جمعیت این کشور، معاونتی که با همه وزارت خانه ها و استانداری ها و .. باید مرتبط باشد و ظرفیت های مردمی را بشناسد، چگونه کسی که در میان فعالین زنان و خانواده گمنام است، می تواند این بار سترگ را به دوش کشد ؟!
4- آقای رئیس جمهور درباره روند انتصابات شما جای شبهه بسیار است، این چه روندی است که خروجی آن با وجود افرادی صاحب صلاحیت و با سابقه در این حوزه، شخصی غیر متخصص می گردد. متاسفانه، شنیده های مکرر، حاکی از تاثیر برخی از افراد منسوب به شما و افراد غیر متخصص در روند انتخاب این فرد می باشد.
این روند غیر شفاف که نه دلیل کنار گذاشتن هایش، معلوم است و نه انتخاب هایش، بسیار می تواند فسادزا باشد.
5-متاسفانه انتصابات شما در برخی موارد و از جمله در این مورد، باعث دلسردی فضای نخبگانی شده است. این حق را به آنان بدهید که از خود بپرسند: چرا آنها در روند انتخاب دخیل نبوده اند؟ چرا باید صلاحیت های علمی و حرفه ای نادیده گرفته شود؟
این انتصاب حضرتعالی بی توجهی به سرمایه های انسانی جامعه است که با مواضع قبلی شما کاملا متضاد است.
6-چون شنیده ها حاکی از دخالت گروهی از متنفذین با سابقه، در کنار زدن افراد شایسته تر می باشد، اجازه دهید دلسوزانه این اخطار را به شما بدهیم که سالهاست و شاید دهه ها که بخشی از ظرفیت حاکمیت در اختیار جمعی است که به راحتی دست به رد و تکفیر برخی از فعالین این حوزه می زنند. این عده از متنفذین که به ظاهر زنان انقلابی هم هستن خود بخشی علل شکل گیری بحران خانواده و مسائل زنان در  این کشور هستند.
هشیار باشید که با بدگوی آنان خودی ها را نرانید و افراد صاحب صلاحیت را کنار نزنید.
7-خانم دکتر یاوری با سوابق تحصیلی و شغلی شان شاید جای دیگر مناسب باشند ولی استفاده از ایشان در این معاونت به غیر از اتلاف وقت و منابع کشور، به شخصیت حرفه ای و شغلی خود ایشان هم می تواند آسیب بزند و کشور را از استفاده از ظرفیت ایشان در جایی مناسب محروم سازد.
ما وظیفه خود دانستیم، دلسوزانه اما صریح این اخطارها  را به شما بدهیم و وظیفه شرعی و میهنی خود را به انجام رسانیم. فرصت پیش آمده در دوران شما برای انقلاب اسلامی بسیار مغتنم است و برای ما که دغدغه مردم و انقلاب را داریم دیدن اشتباه وکجروی  از شما ناگوارتر.
با تشکر
@kherad_jensi
@armanainstitute
👍1
🔺 تلفات جانبی مردسالاری
✍️ دکتر فاطمه موسوی ویایه

📌 تلفات جانبی به آسیب‌های ناخواسته‌ای گفته می‌شود که هنگام تهاجم به یک هدف به افراد و سازه‌هایی غیر از هدف موردنظر وارد می‌شود. اولین بار این اصطلاح در جنگ به کار رفت و به کشته و زخمی شدن غیرنظامیان و تخریب اموال خصوصی حین عملیات نظامی گفته شد. امروزه این اصطلاح کاربرد وسیع‌تری یافته و در مواردی از سیاست و اقتصاد نیز اصطلاح تلفات جانبی استفاده می‌شود. یکی از این موارد تعیین و اجرای یک سیاست اجتماعی است که همواره پیامدهای ناخواسته و اثرات جانبی نیز دارد.

📌 به عنوان مثال قتل‌های ناموسی تلفات جانبی سیاست خانواده در ایران است. هر سال چند صد زن به دلایل ناموسی از طرف مردان خویشاوند خود کشته می‌شوند. آخرین مورد مبینا سوری چهارده ساله اهل رومشکان لرستان است. او که با جوانی از بستگانش ازدواج کرده بود متهم شده بود که با مرد جوانی رابطه دارد. عموها، برادر، عموی همسر و پدر همسرش او را مستحق مرگ دانستند و اکنون همسر (طلبه)ش به قتل او (خفه کردن با روسری) اعتراف کرده است و در بازداشت است. البته مانند بقیه موارد قتل‌های ناموسی با گذشت اولیای دم و طی مراحل اداری بدون هیچ مجازاتی آزاد خواهد شد. حاکمیت هیچ دلیلی نمی‌بیند تا با تغییر قوانین کیفری از قتل‌های ناموسی بکاهد.

📌 بنا به دلایل ایدئولوژيک، سیاسی و حتی اقتصادی در گفتمان رسمی حاکمیت، مردسالاری مرتبا بازتولید می‌شود. در سیاست مردسالارانه زنان به خانه و حوزه خصوصی تعلق دارند. آنها باید ازدواج کنند و به خانه‌داری و بچه‌داری بپردازند. حضور زنان در فضای عمومی جامعه مطلوب نیست چون زن با ذات زنانه و اغواگر خود موجب برانگیختن شهوت مردان می‌شود و سلامت جامعه (مردان) در آن است که حتی الامکان نادیده و در خانه بماند. هر زن باید صاحب داشته باشد و مردی (پدر، شوهر) او را به عنوان ناموس خود کنترل کند. تخطی زنان از هنجارهای حجاب و عفاف به خطر افتادن سلامت جامعه است و مردان باید از سر غیرت این خطر را برطرف و ناموس خود را کنترل کنند و آنکه کنترل‌ناپذیر شده را از صحنه روزگار محو سازند تا دوباره نظم جنسیتی مردسالارانه برقرار شود. قتل‌های ناموسی تلفات جانبی است و قابل چشم‌پوشی.

📌 کودک همسری نیز یکی دیگر از تلفات جانبی است. جمهوری اسلامی، در ادامه سیاست جنسیِ سنتیِ بازدارندگی، نوجوانی را سرکوب می‌کند. کودک‌همسری یکی از اَشکال این سرکوب است که به‌خصوص بر دختران اِعمال می‌شود. خانواده سنتی، تحت تأثیر سنت‌های محلیِ مردسالارانه، با سیاست دولت مردسالار همراه می‌شود و دختران نوجوان را کنترل می‌کند تا مبادا درگیر روابط جنسی شوند و بکارتشان را از دست بدهند. دختران نوجوان باید هرچه زودتر شوهر و صاحب پیدا کنند. نتیجه این توافق دولت و فرهنگ سنتی این است که هر ساله هزاران دختر سیزده تا پانزده ساله را شوهر می‌دهند و کودکی اشان را نابود می‌کنند.

📌 برای حاکمیت مهم نیست اگر هر سال، نوجوانی هزاران دختر با ازدواج اجباری نابود می‌شود و صدها زن به دلایل ناموسی به قتل می‌رسند. مهم آن است که زنان کنترل شوند و خانواده مردسالار پابرجا بماند. در نتیجه همه این تلفات جانبی، ناچیز و پذیرفتنی است.
@womenstudiesisaorg
@kherad_jensi