اندیشکده خرد جنسی

درباره ی خانواده و دشمنان آن

خانواده را می توان نهادی سنتی دانست نهادی که تکیه ی فراوانی بر اعتماد ، صداقت ، وفاداری ، فداکاری و...دارد
همان طور که با افول سنت ها خانواده نیز رو به افول می رود
▪▪▪
● تکیه گاه خانواده :

▪خانه: خانواده باید جای پایی در زمین داشته باشد ، خانواده ی بدون خانه!!!
البته خانه، نه لانه ای گاها 50 متری

▪ثبات: تا قرن ها چند نسل از یک خانواده در یک شهر یا روستا و چه بسا در یک خانه ی بزرگ زندگی می کردند و غربت یک استثنا بود ؛ امروز اما گاهی حتی دوعضو خانواده در یک شهر نیستند
البته طبیعی است که عده ای برای رشد خانواده حرکت کنند و جابجا شوند؛ برای "رشد" نه برای "نان"
▪امنیت درامد:
اینکه هر روز نگران فردا باشی و از فردا بترسی مثل خوره بنیان هر نوع همنوع دوستی را می خورد
وحشت همیشگی، به مرور همه چیز را نابود می کند؛ خانواده هم یکی از قربانیانش

▪امیدواری برای فرزندان: مهم است که نگرانی چندانی درباره ی آینده ی فرزندان وجود نداشته باشد و واضح باشد که آنها هم از یک زندگی متوسط برخوردار خواهند بود
▪سنّت :
وقتی زن و شوهر به یک سنّت اعتقاد دارند
¤ اشتراکات فکری فراوانی خواهند داشت
¤ درموارد اختلاف نظر هم محل ارجاعی که مورد قبول هر دو باشد وجود دارد

و برعکس آن هنگامی که زن و شوهر به سنّت خاصی وابسته نیستند
¤ هر کدام از آنها در هر موضوعی نظری شخصی دارد که در طی زمان هم می تواند تغییر کند
بنابر این احتمال اینکه در موضوعات زیادی اشتراک نظر داشته باشند پایین است
بنابر این با از بین رفتن جذابیت جنسی و...بنیان ازدواج سست می شود

¤در مواردی که دچار اختلاف می شوند هم هیچ مرجعی که هر دو آن را قبول داشته باشند وجود ندارد
▪▪▪
● دشمنان خانواده:

▪فردگرایی: وقتی فرد امروز یاد هر جا خانواده دستورش را اطاعت نکرد بر علیه خانواده شورش کند فردا نمی تواند خانواده تشکیل دهد
او همیشه دنبال لذت ها و منافع خودش است و هرلحظه آماده است تا همه چیز را فدای خود کند
▪آموزش دولتی:
سیستم آموزشی دولتی به فرد چیزی می آموزد که ربطی به محیطِ او ندارد و مربوط به محیط دیگری است و با این کار به فرد القا می کند که محیط خود را رها کند و به محیطی برود که برای آن آموزش دیده است
▪مدرک پراکنی:
مدرک پراکنی مدیریت جامعه را به گله بانی گربه ها شبیه می کند ...

▪اشتغال زیاد : بعضا وضعیت چنان است که برای یک شغل باید زندگی را بدهی، اشتغال زیاد پدرومادر، نبودن مادر در خانه و...خانواده را تضعیف می کند
▪اشتغال دستوری زنان:
زنان حق اشتغال دارند اما در یک اقتصاد رقابتی واقعی نه به کمک استخدام دولتی و تغییر استانداردها و...
اگر بخواهیم قانون هم بنویسیم حق نداریم بگوییم 50%
مثلا می توان گفت نسبت کارمندان زن به مرد باید برابر نسبت مالیات پرداختی زنان به مالیات پرداختی مردان در بخش خصوصی باشد
▪فریب بزرگ:
داستان های خیالی در مورد موفقیت که به کمک سیستم آموزشی و کتابهای انگیزشی و...به نوجوانان تحویل داده می شود و آنان را به موجوداتی متوهّم تبدیل می کند که خانواده را در اولویت نمی دانند

▪وابسته کردن ازدواج به بلوغ اقتصادی، چیزی که شاید برای خیلی ها رخ ندهد

▪دو سیستم ازدواج جدی وجود دارد:
¤ "سنتی" که مرد وظیفه ی تامین خانواده را دارد و مرد تصمیم گیر نهایی است و...

¤ "جدید" که هردوطرف وظیفه ی تامین خانواده را دارند و هردو تصمیم گیر نهایی هستند و...
دولت حق ندارد از خودش چیز جدیدی اختراع کند و به مردم تحمیل کند

▪▪▪
● آنچه باید انجام دهیم:

▪باید حقوق شهروندی به مردم پرداخت شود
همانطور که اینجا گفتیم 80 درصد درامد کشور باید بصورت روزانه با رعایت اصل کنترل جمعیت به طور مساوی به مردم پرداخت شود
با رعایت کنترل جمعیت حق کودکان هم برابر با بقیه است و 75% آن بصورت نقد به حساب خانواده ریخته می شود و 25% آن در بانکی امن ذخیره می شود و هنگام ازدواج به زوج داده می شود

▪باید سربازی اجباری لغو شود

▪هرکس در هر سنی که دوست دارد حق ازدواج دارد و ممانعت از آن جرم محسوب می شود

البته می توان الزامی کرد که تا دختر به سن 18سالگی نرسیده صاحب فرزند نشود مثلا می توان تا آن سن حق فرزند را نپرداخت

▪باید آموزش به بخش خصوصی واگذار شود و مدارک به روشی استاندارد باروشی که اینجا گفته شده به افراد داده شود

▪باید خدمات به بخش خصوصی واگذار شود خدمات در دست بخش خصوصی واقعی درامدی متوسط دارد و افراد با خیال دکتر و مهندس شدن زندگی خود را نابود نمی کنند
و ضمنا در دست بخش خصوصی دکتر مهندس شدن آنقدر زمان نمی برد

▪باید زمین مسکونی طبق آنچه اینجا گفته شد به مردم داده شود

خانواده با پول و زمین و امنیت و...حفظ می شود نه با شعار و تبلیغات

@kherad_jensi
@edalatnaame

3.8K viewsedited 01:49