پژمان، نه زن است نه مرد
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
«ترجیح می دهم در کنار زن قربانی بایستم. میدانم اگر خلاف آن ثابت شود، در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود. چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند، بسیار غیر قابل جبران خواهد بود.»
این موضع یکی از فمینیستهای شهیر ایرانی است درباره اتهام پژمان جمشیدی. به احترام همهی کنشگران و آموزشگران برابری جنسیتی تمام قامت ایستادهام، و میدانم فعالیت در این حوزه چقدر پرهزینه و دشوار است، اما بر این باورم که دفاع از برابری حقوق زنان و مردان، مترادف با تبعیض معکوس نیست.
یکی از برداشتهای رایج از فمینیسم، مخصوصا از نگاه مردان، همین است که انگار فمینیسم یعنی ضدیت با مردان. اما اینطور نیست. هدف غالب جریانهای فمینیستی در یک قرن اخیر، نقد ساختار سلطهجویانهای است که بر قدرت مردانه استوار است. موضوع خود مردان نیستند. چه بسیارند زنانی که در خدمت همین ساختار سلطهاند، آن را تقدیس و از آن دفاع میکنند.
با این حال، از دل موج دوم فمینیسم، از دهه ۶۰ میلادی، جریانهای فمینیسم رادیکال هم برآمدهاند، که مردان را عامل مستقیم اعمال تبعیض میدانند؛ یا جریان فمینیسم فرهنگی که انگار باور دارد زنان ذاتاً برتر از مرداناند چون ویژگیهایی مثل همدلی، مراقبت، و صلحجویی در آنها قویتر است.
در سالهای اخیر نفوذ جریانهای رادیکال به موجهای سوم و چهارم فمینیسم، گاهی به تعابیر تند ضد مردانه در شبکههای اجتماعی رسیده؛ تعابیری مثل toxic masculinity، یا شعارهایی مثل kill all men که نمایانگر خشم ناشی از تجربهی آسیب زنان است، و نه دیدگاه نظری فمینیسم.
از آنجا که هیچوقت نمیشود خشونت را با خشونت از بین برد، یا اخلاق را با روشهای غیر اخلاقی ترویج کرد، نتیجهی این حرکات، طبعا به نفع برابری زنان تمام نشده و نمیشود. و برعکس، باعث شده خیلی از مردان، موضعی دفاعی و احساسی منفی نسبت به کلیت جنبشهای فمینیستی پیدا کنند و شکاف میان جنسیتها عمیقتر شود.
نگاه «تقابلگرا» در فمینیسم، که مثالش همان است که در ابتدای یادداشت آوردم، آنچه را که در متد EFIRR (ترمیم روابط بین فردی مبتنی بر برابری) «اصل جبران» مینامیم، فعال میکند. هروقت کسی پیام حقارت از دیگری دریافت کند، حس کند دیگری او را کوچک میبیند، میخواهد حقوقش را ضایع کند، یا زور بگوید، نیرو و انگیزهای در او برانگیخته میشود که ورق را برگرداند. این یعنی آغاز تقابل. یعنی رقابت. یعنی ناهمدلی. یعنی نزاع. و از این درخت، میوهی عدالت و برابری نمیشود چید.
ما برای ترویج برابری، نیاز به همدلی و گفتگو داریم. و این کاری است که میتوان با رویکرد «تعاملگرا» یا «تعادلگرا» انجام داد.
اصل جبران میگوید فمینیسم تقابلگرا، خودش محصول سلطهجویی تاریخی مردان است. در عصر جدید، که زنان نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند و ذهنیت سلطهپذیرشان تغییر کرده، خشمی ظهور میکند بر قاعدهی «زدی ضربتی ضربتی نوش کن». و فعال شدن اصل جبران، یعنی آزاد شدن انرژیای که اگر آنرا بالغانه مدیریت نکنیم و به مسیر جراتورزی هدایتش نکنیم، به سمت پرخاشگری و سلطهجویی متقابل میرود. این یعنی جنگ. درحالیکه ما نیاز به صلح داریم؛ صلحی که از مسیر گفتگوی جراتورزانه به دست میآید.
در پارادایم برابری اخلاقی و بدون سوگیریهای جنسیتی است که میتوانیم از مسیر برانگیختن همدلی، و نه با القای ترس از هزینههای اجتماعی، مردان و زنان را در جایگاهی برابر قرار دهیم. در این پارادایم، آبرو آبروست. مردانه و زنانه ندارد.
باز هم بگویم که میدانم مبارزه با تبعیض و دفاع از برابری در فرهنگی که مردسالاری در عمق جانش نشسته، جایی که حتی غالب زنان هم در برابرش مقاومتی ناهشیار دارند، چقدر سخت است. شخصا قدردان تلاش همهی زنان پیشرو در این مسیرم. اما باور دارم این مسیر، با آگاهیبخشی به عموم جامعه (مردان و زنان) و با توسعه و ترویج همدلی و مدارا و گفتگو، و البته با توانمندسازی زنان به نتیجه میرسد، نه با خصومت علیه مردان، حتی اگر خطاکار باشند.
@kherad_jensi
@drshakibclinic
محمدرضا رجبی شکیب @drmrshakib
«ترجیح می دهم در کنار زن قربانی بایستم. میدانم اگر خلاف آن ثابت شود، در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود. چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند، بسیار غیر قابل جبران خواهد بود.»
این موضع یکی از فمینیستهای شهیر ایرانی است درباره اتهام پژمان جمشیدی. به احترام همهی کنشگران و آموزشگران برابری جنسیتی تمام قامت ایستادهام، و میدانم فعالیت در این حوزه چقدر پرهزینه و دشوار است، اما بر این باورم که دفاع از برابری حقوق زنان و مردان، مترادف با تبعیض معکوس نیست.
یکی از برداشتهای رایج از فمینیسم، مخصوصا از نگاه مردان، همین است که انگار فمینیسم یعنی ضدیت با مردان. اما اینطور نیست. هدف غالب جریانهای فمینیستی در یک قرن اخیر، نقد ساختار سلطهجویانهای است که بر قدرت مردانه استوار است. موضوع خود مردان نیستند. چه بسیارند زنانی که در خدمت همین ساختار سلطهاند، آن را تقدیس و از آن دفاع میکنند.
با این حال، از دل موج دوم فمینیسم، از دهه ۶۰ میلادی، جریانهای فمینیسم رادیکال هم برآمدهاند، که مردان را عامل مستقیم اعمال تبعیض میدانند؛ یا جریان فمینیسم فرهنگی که انگار باور دارد زنان ذاتاً برتر از مرداناند چون ویژگیهایی مثل همدلی، مراقبت، و صلحجویی در آنها قویتر است.
در سالهای اخیر نفوذ جریانهای رادیکال به موجهای سوم و چهارم فمینیسم، گاهی به تعابیر تند ضد مردانه در شبکههای اجتماعی رسیده؛ تعابیری مثل toxic masculinity، یا شعارهایی مثل kill all men که نمایانگر خشم ناشی از تجربهی آسیب زنان است، و نه دیدگاه نظری فمینیسم.
از آنجا که هیچوقت نمیشود خشونت را با خشونت از بین برد، یا اخلاق را با روشهای غیر اخلاقی ترویج کرد، نتیجهی این حرکات، طبعا به نفع برابری زنان تمام نشده و نمیشود. و برعکس، باعث شده خیلی از مردان، موضعی دفاعی و احساسی منفی نسبت به کلیت جنبشهای فمینیستی پیدا کنند و شکاف میان جنسیتها عمیقتر شود.
نگاه «تقابلگرا» در فمینیسم، که مثالش همان است که در ابتدای یادداشت آوردم، آنچه را که در متد EFIRR (ترمیم روابط بین فردی مبتنی بر برابری) «اصل جبران» مینامیم، فعال میکند. هروقت کسی پیام حقارت از دیگری دریافت کند، حس کند دیگری او را کوچک میبیند، میخواهد حقوقش را ضایع کند، یا زور بگوید، نیرو و انگیزهای در او برانگیخته میشود که ورق را برگرداند. این یعنی آغاز تقابل. یعنی رقابت. یعنی ناهمدلی. یعنی نزاع. و از این درخت، میوهی عدالت و برابری نمیشود چید.
ما برای ترویج برابری، نیاز به همدلی و گفتگو داریم. و این کاری است که میتوان با رویکرد «تعاملگرا» یا «تعادلگرا» انجام داد.
اصل جبران میگوید فمینیسم تقابلگرا، خودش محصول سلطهجویی تاریخی مردان است. در عصر جدید، که زنان نسبت به حقوق خود آگاه شدهاند و ذهنیت سلطهپذیرشان تغییر کرده، خشمی ظهور میکند بر قاعدهی «زدی ضربتی ضربتی نوش کن». و فعال شدن اصل جبران، یعنی آزاد شدن انرژیای که اگر آنرا بالغانه مدیریت نکنیم و به مسیر جراتورزی هدایتش نکنیم، به سمت پرخاشگری و سلطهجویی متقابل میرود. این یعنی جنگ. درحالیکه ما نیاز به صلح داریم؛ صلحی که از مسیر گفتگوی جراتورزانه به دست میآید.
در پارادایم برابری اخلاقی و بدون سوگیریهای جنسیتی است که میتوانیم از مسیر برانگیختن همدلی، و نه با القای ترس از هزینههای اجتماعی، مردان و زنان را در جایگاهی برابر قرار دهیم. در این پارادایم، آبرو آبروست. مردانه و زنانه ندارد.
باز هم بگویم که میدانم مبارزه با تبعیض و دفاع از برابری در فرهنگی که مردسالاری در عمق جانش نشسته، جایی که حتی غالب زنان هم در برابرش مقاومتی ناهشیار دارند، چقدر سخت است. شخصا قدردان تلاش همهی زنان پیشرو در این مسیرم. اما باور دارم این مسیر، با آگاهیبخشی به عموم جامعه (مردان و زنان) و با توسعه و ترویج همدلی و مدارا و گفتگو، و البته با توانمندسازی زنان به نتیجه میرسد، نه با خصومت علیه مردان، حتی اگر خطاکار باشند.
@kherad_jensi
@drshakibclinic
👍30👎19❤7
مروری بر پژوهش «پدیدارشناسی خودکشی زنان در منطقۀ دیشموک»
مقاله بلند (منتشر شده در نشریه زن در توسعه و سیاست، ۲۱(۴)، ۱۴۰۲)
🔸 خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بهوسیلۀ روش کیفی پدیدارشناسی به شیوۀ گئورگی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقۀ روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونۀ پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبهشوندگان از علل و زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقولۀ اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛
2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیدهاند که هرکدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئیتر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبهشوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://jwdp.ut.ac.ir/article_93527.html
@kherad_jensi
مقاله بلند (منتشر شده در نشریه زن در توسعه و سیاست، ۲۱(۴)، ۱۴۰۲)
🔸 خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بهوسیلۀ روش کیفی پدیدارشناسی به شیوۀ گئورگی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقۀ روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونۀ پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبهشوندگان از علل و زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقولۀ اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛
2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیدهاند که هرکدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئیتر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبهشوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://jwdp.ut.ac.ir/article_93527.html
@kherad_jensi
jwdp.ut.ac.ir
پدیدارشناسی خودکشی زنان در منطقۀ دیشموک
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی…
❤8😢4👍1
سایت روزنامه هممیهن بدستور دادستانی از دسترس خارج شد!
سایت روزنامه «هممیهن» از دسترس کاربران خارج شده است. گفته میشود این اقدام به دلیل انتشار مصاحبه الهه محمدی با شاکی پرونده پژمان جمشیدی و همچنین درج عکسی با موضوع حجاب در صفحه اول روزنامه صورت گرفته است.
همچنین کانال تلگرامی این روزنامه نیز از ساعاتی قبل به روز نشده است.
@kherad_jensi
سایت روزنامه «هممیهن» از دسترس کاربران خارج شده است. گفته میشود این اقدام به دلیل انتشار مصاحبه الهه محمدی با شاکی پرونده پژمان جمشیدی و همچنین درج عکسی با موضوع حجاب در صفحه اول روزنامه صورت گرفته است.
همچنین کانال تلگرامی این روزنامه نیز از ساعاتی قبل به روز نشده است.
@kherad_jensi
🤬44👏15👍6❤4
📷مثل آینده تصمیم بگیرید
🔹دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران
@ensafnews
حاشیه؛
در این تصویر که نشانی از آینده دیده نمیشود!
اما هر چقدر دلتان بخواهد گذشتهای که هیچ #زن یا جوانی غیر آقازاده جزو تصمیمگیران، مدیران و سیاستگذاران ارشد کشور در آن حضور نداشته نباشد کاملا مشهود است!
@kherad_jensi
🔹دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران
@ensafnews
حاشیه؛
در این تصویر که نشانی از آینده دیده نمیشود!
اما هر چقدر دلتان بخواهد گذشتهای که هیچ #زن یا جوانی غیر آقازاده جزو تصمیمگیران، مدیران و سیاستگذاران ارشد کشور در آن حضور نداشته نباشد کاملا مشهود است!
@kherad_jensi
👍52👎8😁3❤2😢2🤔1
دکتر سید علی آذین
ویروس پاپیلومای انسانی یا HPV، از نظر سلامت همگانی مهم است؛ نه تنها به واسطه شیوع قابل توجه آن در بسیاری از جوامع، بلکه به علت پیامدهای درگیری با برخی گونههای آن که میتوانند بالقوه در ایجاد برخی سرطانها به ویژه سرطان دهانه رحم و سرطانهای سر و گردن نقش جدی داشته باشند. نکته امیدوارکننده این است که در مبارزه با این گروه از ویروسها، هم تدابیری از جنس پیشگیری نوع اول داریم (یعنی آموزش و فرهنگسازی برای رعایت ایمنی در زندگی جنسی و همچنین واکسیناسیون موثر بر گونههای خطرناک) و هم پیشگیری ثانویه یا غربالگری شرایط پرخطر و سرطان در مراحل اولیه در خانمها.
مقابله موثر با فراگیری HPV، نیازمند مسئولیتپذیری مسئولین، دانش و همت متخصصان و آگاهی و خودمراقبتی مردم است. دومین سمینار HPV و سلامت خانواده، طی روزهای اول و دوم آبان در شهر بیرجند و به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برگزار شد. جا دارد از مسئولیتپذیری و دغدغه اساتید و عوامل اجرایی سمینار، نهایت تشکر را داشته باشم. به واقع، در برنامه ریزی و اجرا و سطح علمی و همچنین پذیرایی سنگ تمام گذاشتند.
@drazinclinic
@kherad_jensi
ویروس پاپیلومای انسانی یا HPV، از نظر سلامت همگانی مهم است؛ نه تنها به واسطه شیوع قابل توجه آن در بسیاری از جوامع، بلکه به علت پیامدهای درگیری با برخی گونههای آن که میتوانند بالقوه در ایجاد برخی سرطانها به ویژه سرطان دهانه رحم و سرطانهای سر و گردن نقش جدی داشته باشند. نکته امیدوارکننده این است که در مبارزه با این گروه از ویروسها، هم تدابیری از جنس پیشگیری نوع اول داریم (یعنی آموزش و فرهنگسازی برای رعایت ایمنی در زندگی جنسی و همچنین واکسیناسیون موثر بر گونههای خطرناک) و هم پیشگیری ثانویه یا غربالگری شرایط پرخطر و سرطان در مراحل اولیه در خانمها.
مقابله موثر با فراگیری HPV، نیازمند مسئولیتپذیری مسئولین، دانش و همت متخصصان و آگاهی و خودمراقبتی مردم است. دومین سمینار HPV و سلامت خانواده، طی روزهای اول و دوم آبان در شهر بیرجند و به میزبانی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برگزار شد. جا دارد از مسئولیتپذیری و دغدغه اساتید و عوامل اجرایی سمینار، نهایت تشکر را داشته باشم. به واقع، در برنامه ریزی و اجرا و سطح علمی و همچنین پذیرایی سنگ تمام گذاشتند.
@drazinclinic
@kherad_jensi
👏19❤13👍8
مروری بر پژوهش «چالشهای کارآمدی اجتماعی قوانین سقط جنین»
مقاله بلند (منتشر شده در مجله حقوقی دادگستری، ۸۸(۱۲۸)، ۱۴۰۳)
🔸 سقط جنین پدیداری چندبُعدی است که قانونگذاری در باب آن، نیازمند توجه به همه ابعاد این پدیده، از جمله بُعد اجتماعی است. بنا بر همین ضرورت، باید به چالشهای کارآمدی اجتماعی قوانینی که قرار است این پدیدار را سامان ببخشند، توجه کرد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش کیفی تحلیل مضمون و ابزار مصاحبه عمیق و نیمهساختیافته، چالشهای کارآمدی اجتماعی این قوانین در ایران مطالعه شود. به همین منظور با یازده خبره و مطلع کلیدی این حوزه (پزشک متخصص زنان، ماما و کارشناس بهداشت باروری) مصاحبه شده است. یافتهها، چهار نوع چالش را در قالب چهار مضمون اصلی تشخیص داد: ۱) چالشهای ساختاری و خلأ قانونی (واقعگرایانه نبودن قانون، مطلق بودن قوانین از حیث استثنا نکردن موارد مشروع محتمل سقط جنین، بالادستی و دستوری بودن قوانین و عدم پیشبینی نهادهای اجتماعی لازم)؛ ۲) چالشهای فرهنگی (شیءانگاری جنین، قبحزدایی از سقط جنین، کاهش ارزشهای اخلاقی، فردگرایی و ضدارزش شدن فرزندآوری)؛ ۳) چالشهای اجرایی و نظارتی (عدم اجرای قوانین و ضعفهای نظارتی)؛ و ۴) چالشهای اقتصادی به عنوان آخرین مضمون در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://www.jlj.ir/article_723783.html
@kherad_jensi
مقاله بلند (منتشر شده در مجله حقوقی دادگستری، ۸۸(۱۲۸)، ۱۴۰۳)
🔸 سقط جنین پدیداری چندبُعدی است که قانونگذاری در باب آن، نیازمند توجه به همه ابعاد این پدیده، از جمله بُعد اجتماعی است. بنا بر همین ضرورت، باید به چالشهای کارآمدی اجتماعی قوانینی که قرار است این پدیدار را سامان ببخشند، توجه کرد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش کیفی تحلیل مضمون و ابزار مصاحبه عمیق و نیمهساختیافته، چالشهای کارآمدی اجتماعی این قوانین در ایران مطالعه شود. به همین منظور با یازده خبره و مطلع کلیدی این حوزه (پزشک متخصص زنان، ماما و کارشناس بهداشت باروری) مصاحبه شده است. یافتهها، چهار نوع چالش را در قالب چهار مضمون اصلی تشخیص داد: ۱) چالشهای ساختاری و خلأ قانونی (واقعگرایانه نبودن قانون، مطلق بودن قوانین از حیث استثنا نکردن موارد مشروع محتمل سقط جنین، بالادستی و دستوری بودن قوانین و عدم پیشبینی نهادهای اجتماعی لازم)؛ ۲) چالشهای فرهنگی (شیءانگاری جنین، قبحزدایی از سقط جنین، کاهش ارزشهای اخلاقی، فردگرایی و ضدارزش شدن فرزندآوری)؛ ۳) چالشهای اجرایی و نظارتی (عدم اجرای قوانین و ضعفهای نظارتی)؛ و ۴) چالشهای اقتصادی به عنوان آخرین مضمون در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
🔗 پیوند متن کامل مقاله:
https://www.jlj.ir/article_723783.html
@kherad_jensi
❤6👍2
➖ رشد مصرف نخ و ناس در مدارس
مصرف مواد مخدر نوظهور میان دانشآموزان شهرستانهای استان تهران زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی و خانوادههاست؛ ازجلمه نخ و ناس.
به گزارش انصاف نیوز، در سالهای اخیر، مصرف مواد مخدر و محرکهای نوظهور میان دانشآموزان در جنوب تهران، بهویژه در میان مهاجران افغان و خانوادههای مهاجر داخلی، افزایش یافته است.
یکی از این مواد، «نخ» است که به شیوهای جدید و خطرناک مورد استفاده قرار میگیرد و آثار خود را از طریق پوست به بدن منتقل میکند. نخ از طریق پوست پیشانی جذب میشود.
یک معاون مدرسهی متوسطهی دوم در جنوب تهران به انصاف نیوز میگوید: گسترش این روند میتواند پیامدهای بلندمدت جدی برای سلامت، تمرکز و آینده تحصیلی نوجوانان داشته باشد.
مشاهدات میدانی انصاف نیوز نشان میدهد مصرف سیگار، مشروبات الکلی و ناس در محیط مدارس و خارج از آن رواج یافته و حتی کشف بطریهای مواد نوظهور و سلاح سرد از کیف دانشآموزان دختر و پسر به موضوعی رایج بدل شده است.
خشونتهای خیابانی پس از ساعات درسی و بیتوجهی برخی خانوادهها، عمق مساله را بیشتر کرده است.
یکی از معاونان مدارس جنوب تهران میگوید: «دانشآموزان اغلب تحت فشار گروهی هم سن و سالهای خود یا از روی کنجکاوی به مصرف ناس و مواد روی میآورند. وقتی هم که خانوادهها خود مصرفکنندهاند، نمیتوانند فرزندانشان را بازدارند. ما بارها این موضوع را به آموزشوپرورش گزارش دادهایم اما واکنشها در حد اخراج موقت باقی مانده است.»
یک جامعهشناس دربارهی افزایش مصرف مواد مخدر نوظهور گفت: نوجوانانی که دچار ناکامیهای پیدرپی و استرسهای مکررند، اغلب برای آرامش یا فرار از مشکلات خود به مصرف سیگار و موادی مانند گل و نخ روی میآورند.
حمید مستخدمین حسینی در گفتوگویی با انصاف نیوز گفت: ابتدا باید به این امر مهم اشاره کنم که افزایش گرایش دانشآموزان به مصرف مواد مخدر سبک مانند سیگار، نخ و گل، پدیدهای پیچیده و چندعاملی است که از عوامل گوناگونی تأثیر میپذیرد.
او ادامه داد: از مهمترین این عوامل میتوان به تأثیر دوستان و همسالان در شکلگیری رفتارهای آسیبزا در میان نوجوانان و جوانان اشاره کرد. نوجوانان در محیطهای مدرسه، خانواده و اجتماع، رفتار اطرافیان خود را مشاهده میکنند و تمایل دارند برای پذیرفتهشدن در گروههای اطراف خود و طرد نشدن، رفتارهای مشابه آنان را – چه درست و چه غلط – تقلید کنند.
این جامعهشناس گفت: وقتی مصرف مواد مخدر یا سیگار و نخ در میان دوستان و همسالان پذیرفته یا حتی تحسین و تشویق میشود، این رفتار به سرعت در میان اعضای گروه و دانشآموزان دیگر شیوع یافته و گسترش پیدا میکند. این رفتارهای نابهنجار همچون ویروسی از طریق تعاملات نزدیک بین دانشآموزان منتقل میشوند و فشار برای «یکرنگی با گروه» باعث میشود نوجوانان حتی بدون میل اولیه خود، بهدلیل فشار جمعی به سمت مصرف سیگار یا مواد کشیده شوند. این موضوع در محیطهایی که نظارت اجتماعی ضعیفتر است، شدت بیشتری دارد.
آقای مستخدمین حسینی نقش شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در شکلگیری این آسیبها بسیار مهم میداند و میگوید: دانشآموزانی که در خانوادههای گسسته یا محیطهایی با مشکلات مالی، کمبود فرصتها و محدودیتهای فرهنگی بزرگ میشوند، ممکن است برای مقابله با استرسها و فشارهای زندگی به سمت رفتارهای پرخطر مانند مصرف سیگار یا مواد مخدر روی آورند. این رفتارها گاه نوعی پاسخ به ناتوانی در دستیابی به اهداف اجتماعی یا راهی برای کاهش فشارهای روانی هستند. نوجوانانی که دچار ناکامیهای پیدرپی و استرسهای مکررند، اغلب برای آرامش یا فرار از مشکلات خود به مصرف سیگار و موادی مانند گل و نخ روی میآورند.
او با بیان اینکه بیتردید نقش گروه همسالان در این میان بسیار برجسته است، گفت: زیرا هویت و رفتار نوجوانان مستقیماً از افرادی تأثیر میپذیرد که با آنان در ارتباط نزدیک هستند. گروههای همسالان میتوانند هم عامل خطر و هم عامل محافظتی باشند – بسته به اینکه هنجارهای حاکم بر آن گروه چیست.
مستخدمین حسینی ادامه داد: به نظر میرسد نهتنها در کلانشهرها بلکه در شهرستانهای کوچک و متوسط نیز دسترسی به سیگار و مواد مخدر و مصرف آن میان دانشآموزان افزایش یافته است؛ موضوعی که با کمبود امکانات فرهنگی و تفریحی سالم، ضعف نظارت و آموزشهای پیشگیرانه همراه است.
این جامعهشناس گفت: یکی از عوامل مهمی که کمتر به آن توجه شده ...
ادامه در لینک زیر:
https://ensafnews.com/612800/
@ensafnews
@kherad_jensi
مصرف مواد مخدر نوظهور میان دانشآموزان شهرستانهای استان تهران زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی و خانوادههاست؛ ازجلمه نخ و ناس.
به گزارش انصاف نیوز، در سالهای اخیر، مصرف مواد مخدر و محرکهای نوظهور میان دانشآموزان در جنوب تهران، بهویژه در میان مهاجران افغان و خانوادههای مهاجر داخلی، افزایش یافته است.
یکی از این مواد، «نخ» است که به شیوهای جدید و خطرناک مورد استفاده قرار میگیرد و آثار خود را از طریق پوست به بدن منتقل میکند. نخ از طریق پوست پیشانی جذب میشود.
یک معاون مدرسهی متوسطهی دوم در جنوب تهران به انصاف نیوز میگوید: گسترش این روند میتواند پیامدهای بلندمدت جدی برای سلامت، تمرکز و آینده تحصیلی نوجوانان داشته باشد.
مشاهدات میدانی انصاف نیوز نشان میدهد مصرف سیگار، مشروبات الکلی و ناس در محیط مدارس و خارج از آن رواج یافته و حتی کشف بطریهای مواد نوظهور و سلاح سرد از کیف دانشآموزان دختر و پسر به موضوعی رایج بدل شده است.
خشونتهای خیابانی پس از ساعات درسی و بیتوجهی برخی خانوادهها، عمق مساله را بیشتر کرده است.
یکی از معاونان مدارس جنوب تهران میگوید: «دانشآموزان اغلب تحت فشار گروهی هم سن و سالهای خود یا از روی کنجکاوی به مصرف ناس و مواد روی میآورند. وقتی هم که خانوادهها خود مصرفکنندهاند، نمیتوانند فرزندانشان را بازدارند. ما بارها این موضوع را به آموزشوپرورش گزارش دادهایم اما واکنشها در حد اخراج موقت باقی مانده است.»
یک جامعهشناس دربارهی افزایش مصرف مواد مخدر نوظهور گفت: نوجوانانی که دچار ناکامیهای پیدرپی و استرسهای مکررند، اغلب برای آرامش یا فرار از مشکلات خود به مصرف سیگار و موادی مانند گل و نخ روی میآورند.
حمید مستخدمین حسینی در گفتوگویی با انصاف نیوز گفت: ابتدا باید به این امر مهم اشاره کنم که افزایش گرایش دانشآموزان به مصرف مواد مخدر سبک مانند سیگار، نخ و گل، پدیدهای پیچیده و چندعاملی است که از عوامل گوناگونی تأثیر میپذیرد.
او ادامه داد: از مهمترین این عوامل میتوان به تأثیر دوستان و همسالان در شکلگیری رفتارهای آسیبزا در میان نوجوانان و جوانان اشاره کرد. نوجوانان در محیطهای مدرسه، خانواده و اجتماع، رفتار اطرافیان خود را مشاهده میکنند و تمایل دارند برای پذیرفتهشدن در گروههای اطراف خود و طرد نشدن، رفتارهای مشابه آنان را – چه درست و چه غلط – تقلید کنند.
این جامعهشناس گفت: وقتی مصرف مواد مخدر یا سیگار و نخ در میان دوستان و همسالان پذیرفته یا حتی تحسین و تشویق میشود، این رفتار به سرعت در میان اعضای گروه و دانشآموزان دیگر شیوع یافته و گسترش پیدا میکند. این رفتارهای نابهنجار همچون ویروسی از طریق تعاملات نزدیک بین دانشآموزان منتقل میشوند و فشار برای «یکرنگی با گروه» باعث میشود نوجوانان حتی بدون میل اولیه خود، بهدلیل فشار جمعی به سمت مصرف سیگار یا مواد کشیده شوند. این موضوع در محیطهایی که نظارت اجتماعی ضعیفتر است، شدت بیشتری دارد.
آقای مستخدمین حسینی نقش شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در شکلگیری این آسیبها بسیار مهم میداند و میگوید: دانشآموزانی که در خانوادههای گسسته یا محیطهایی با مشکلات مالی، کمبود فرصتها و محدودیتهای فرهنگی بزرگ میشوند، ممکن است برای مقابله با استرسها و فشارهای زندگی به سمت رفتارهای پرخطر مانند مصرف سیگار یا مواد مخدر روی آورند. این رفتارها گاه نوعی پاسخ به ناتوانی در دستیابی به اهداف اجتماعی یا راهی برای کاهش فشارهای روانی هستند. نوجوانانی که دچار ناکامیهای پیدرپی و استرسهای مکررند، اغلب برای آرامش یا فرار از مشکلات خود به مصرف سیگار و موادی مانند گل و نخ روی میآورند.
او با بیان اینکه بیتردید نقش گروه همسالان در این میان بسیار برجسته است، گفت: زیرا هویت و رفتار نوجوانان مستقیماً از افرادی تأثیر میپذیرد که با آنان در ارتباط نزدیک هستند. گروههای همسالان میتوانند هم عامل خطر و هم عامل محافظتی باشند – بسته به اینکه هنجارهای حاکم بر آن گروه چیست.
مستخدمین حسینی ادامه داد: به نظر میرسد نهتنها در کلانشهرها بلکه در شهرستانهای کوچک و متوسط نیز دسترسی به سیگار و مواد مخدر و مصرف آن میان دانشآموزان افزایش یافته است؛ موضوعی که با کمبود امکانات فرهنگی و تفریحی سالم، ضعف نظارت و آموزشهای پیشگیرانه همراه است.
این جامعهشناس گفت: یکی از عوامل مهمی که کمتر به آن توجه شده ...
ادامه در لینک زیر:
https://ensafnews.com/612800/
@ensafnews
@kherad_jensi
انصاف نیوز
رشد مصرف نخ و ناس در مدارس
مصرف مواد مخدر نوظهور میان دانشآموزان شهرستانهای استان تهران زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی و خانوادههاست؛ ازجلمه نخ و ناس. به گزارش انصاف نیوز، در سالهای اخیر، مصرف مواد مخدر و محرکهای نوظهور میان دانشآموزان در جنوب تهران، بهویژه در میان مهاجران افغان…
😢13🤬5❤3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پزشکان نگران تغییر فرهنگ
مساله تغییر سبک زندگی و الگوهای فرهنگی مخصوصا در حوزه خوراک و کنترل جسم یک دغدغه جامعه شناسان و مردم شناسان در دهه های گذشته بوده است.
در این بین پزشکان هم به این حوزه تغییر الگوی فرهنگی علاقهمند شدهاند علت هم تغییر الگوهای بیماری در ایران است!
مورد جالب قلیان است کاملا آشکارا مصرف قلیان در همه طیف های فرهنگی کشور افزایش یافته
خانم های ایرانی هم تمایل بیشتری برای مصرف قليان پيدا کردهاند بدون آنکه ناهنجاری اخلاقی محسوب شود.
حالا زنی که سیگار یا قلیان میکشد بی عفتی محسوب نمیشود! جامعه شناسان البته نوعا با این مساله کنار آمدهاند اما پزشکان هنوز مخالف این تغییر هستند!
علت هم گسترش سرطان سينه در زنان جوان ایرانی است خانم دکتر ناهید نفیسی جراح و متخصص سينه به شدت از این تغییر الگو گله می کند.
رئیس انجمن بیماریهای سینه ایران اعلام کرد: هر ۴۰ دقیقه یک زن در کشور به سرطان سینه مبتلا میشود و در صورت ادامه روند فعلی، این آمار تا سال ۲۰۳۰ دو برابر خواهد شد.
اينجا یک پزشک به کنشگر اجتماعی تبدیل میشود ولی آیا توصیه پزشکان میتواند رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد؟
بهگونه ای دیگر میپرسیم چرا سال هاست پزشکان میگویند سیگار نکشید ولی کسی گوش نمیدهد و حتی در سینمای خانگی ما مصرف سیگار توسط بازیگران و به دستور کارگردان چندبرابر شده است؟
آیا جامعه پزشکان می توانند تغییرات فرهنگی ایجاد کنند؟
غزالتیوی
@kherad_jensi
مساله تغییر سبک زندگی و الگوهای فرهنگی مخصوصا در حوزه خوراک و کنترل جسم یک دغدغه جامعه شناسان و مردم شناسان در دهه های گذشته بوده است.
در این بین پزشکان هم به این حوزه تغییر الگوی فرهنگی علاقهمند شدهاند علت هم تغییر الگوهای بیماری در ایران است!
مورد جالب قلیان است کاملا آشکارا مصرف قلیان در همه طیف های فرهنگی کشور افزایش یافته
خانم های ایرانی هم تمایل بیشتری برای مصرف قليان پيدا کردهاند بدون آنکه ناهنجاری اخلاقی محسوب شود.
حالا زنی که سیگار یا قلیان میکشد بی عفتی محسوب نمیشود! جامعه شناسان البته نوعا با این مساله کنار آمدهاند اما پزشکان هنوز مخالف این تغییر هستند!
علت هم گسترش سرطان سينه در زنان جوان ایرانی است خانم دکتر ناهید نفیسی جراح و متخصص سينه به شدت از این تغییر الگو گله می کند.
رئیس انجمن بیماریهای سینه ایران اعلام کرد: هر ۴۰ دقیقه یک زن در کشور به سرطان سینه مبتلا میشود و در صورت ادامه روند فعلی، این آمار تا سال ۲۰۳۰ دو برابر خواهد شد.
اينجا یک پزشک به کنشگر اجتماعی تبدیل میشود ولی آیا توصیه پزشکان میتواند رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد؟
بهگونه ای دیگر میپرسیم چرا سال هاست پزشکان میگویند سیگار نکشید ولی کسی گوش نمیدهد و حتی در سینمای خانگی ما مصرف سیگار توسط بازیگران و به دستور کارگردان چندبرابر شده است؟
آیا جامعه پزشکان می توانند تغییرات فرهنگی ایجاد کنند؟
غزالتیوی
@kherad_jensi
😢26👍7❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دو روی یک سکه
فحش و قسم
✍یاسرعرب
تصور بفرمایید بیماری که در اتاق عمل تحت عمل جراحی است و البته کبد و قلبش هم از قبل دچار مشکل بوده و علت این جراحی نیز تصادفی شدیدی است که بخاطر مستی در حین رانندگی رخ داده و البته بيمار در این تصادف به افراد دیگری هم آسیب زده و هم اکنون در مقابل داروی بیهوشی هم مقاومت دارد و در حین بیهوشی هزیان گفته و انواع فحش ناموسی را نیز نثار این و آن میکند!
به نظر شما اگر کسی در این میان بیاید و بگوید این فحش و ناسزا دادن زشت و قبیح است و اینجا کودک رد میشود!، اصلا محلی از اعراب دارد؟ شنیده میشود؟ عاقلی در آن میان باشد به طعنه نمیگوید در این هیر و ویر بیا زیر ابروی مرا بگیر؟
واقعیت این است که حال من که اینروزها بسیار کمتر مینویسم حال همان بوالفضولی است که قرار نیست شنیده شده و تاملی روی حرفهای او شود!
مدتی است به زبان مردم که دقت میکنم، متوجه میشوم چقدر فحش ناموسی به راحتی به زبان میاید. برای یک بوق یا پیچیدن بد، یا ترمز ناگهانی نوعا به ثانیه نمیکشد که زشت ترین فحشهای ناموسی به مادر و خواهر و حتی همسر به میان میاید.
برخی اوقات هم که به دنبالش دعوا و کتککاری و متاسفانه ضرب و جرح منجر به فوت ...
وضعیت پارکها را که دیدهاید. هر وقت با حسنا به پارک میروم سعی میکنم مسیر را جوری جلو ببريم که از کنار نوجوانها عبور نکنیم. چرا که به شوخی، به جدی، به طعنه، به جک، وسط هر بحثی آنقدر فحشهای رکیک جنسی میان حرفهای این بچهها هست که حتی در حال رد شدن از کنارشان هم چندتایی به گوش من یا فرزندم میرسد!
چه کنیم؟ این را میشود با ایجاد کمپین حل کرد؟ نمیدانم... بعید میبینم. به هر حال آن آقای آیسان که فحش خواهر از دهانش نمیافتد وقتی در چنین جامعهای با ١٤ میلیون فالوور احساس قبح نمیکند و از طرف مخاطبش هم تحت فشار نیست که عفت کلام و پاکیزگی بیان را رعایت کند و یا آن ساس افتاده به تمبان فرهنگ کودک و نوجوان وقتی توسط مخاطبان میلیونی ایرانی که در شبکههای اجتماعی هستند تحت فشار نباشد و در نهایت اگر خود جامعه دست به تنظیم گری خود نزند، مگر امید دیگری هم میتوان داشت؟
کاش در یک حرکت اجتماعی در یک حرکت تسهیلگرانه جمعی اولین جرقههای جدی مقابله با فرهنگ رکیکگویی (حداقل در سطح عناصر جنسی و خواهر و مادر و دختر و همسر/ فحش ناموسی) رقم بخورد!
من به سهم خود سعی کردم از انواع حال بد و البته واقعی این بيمار که کشور و جامعه ماست نترسم و واقعیتی که فکر میکنم باید عنوان شود را با شما در میان بگذارم.
شاید دیگرانی نیز همدل شدند و بدون مرعوب شدن از مدار شلوغ مسائل ایران، دست به قلم برده و چراغی در این زمینه روشن کردند!
در این برنامه جناب دکتر محسن بدره تاريخچه ارتباط فحش ناموسی و قسم را در تاریخ اجتماعی ایرانیان بررسی کردهاند.
چراکه قطعا جای تامل است که در فحاشیهای بسیار رکیک دست روی نمادهایی گذاشته میشود که در مواقع بسیار حساس به همان نمادها قسم یاد میشود!
@yaser_arab57
@kherad_jensi
فحش و قسم
✍یاسرعرب
تصور بفرمایید بیماری که در اتاق عمل تحت عمل جراحی است و البته کبد و قلبش هم از قبل دچار مشکل بوده و علت این جراحی نیز تصادفی شدیدی است که بخاطر مستی در حین رانندگی رخ داده و البته بيمار در این تصادف به افراد دیگری هم آسیب زده و هم اکنون در مقابل داروی بیهوشی هم مقاومت دارد و در حین بیهوشی هزیان گفته و انواع فحش ناموسی را نیز نثار این و آن میکند!
به نظر شما اگر کسی در این میان بیاید و بگوید این فحش و ناسزا دادن زشت و قبیح است و اینجا کودک رد میشود!، اصلا محلی از اعراب دارد؟ شنیده میشود؟ عاقلی در آن میان باشد به طعنه نمیگوید در این هیر و ویر بیا زیر ابروی مرا بگیر؟
واقعیت این است که حال من که اینروزها بسیار کمتر مینویسم حال همان بوالفضولی است که قرار نیست شنیده شده و تاملی روی حرفهای او شود!
مدتی است به زبان مردم که دقت میکنم، متوجه میشوم چقدر فحش ناموسی به راحتی به زبان میاید. برای یک بوق یا پیچیدن بد، یا ترمز ناگهانی نوعا به ثانیه نمیکشد که زشت ترین فحشهای ناموسی به مادر و خواهر و حتی همسر به میان میاید.
برخی اوقات هم که به دنبالش دعوا و کتککاری و متاسفانه ضرب و جرح منجر به فوت ...
وضعیت پارکها را که دیدهاید. هر وقت با حسنا به پارک میروم سعی میکنم مسیر را جوری جلو ببريم که از کنار نوجوانها عبور نکنیم. چرا که به شوخی، به جدی، به طعنه، به جک، وسط هر بحثی آنقدر فحشهای رکیک جنسی میان حرفهای این بچهها هست که حتی در حال رد شدن از کنارشان هم چندتایی به گوش من یا فرزندم میرسد!
چه کنیم؟ این را میشود با ایجاد کمپین حل کرد؟ نمیدانم... بعید میبینم. به هر حال آن آقای آیسان که فحش خواهر از دهانش نمیافتد وقتی در چنین جامعهای با ١٤ میلیون فالوور احساس قبح نمیکند و از طرف مخاطبش هم تحت فشار نیست که عفت کلام و پاکیزگی بیان را رعایت کند و یا آن ساس افتاده به تمبان فرهنگ کودک و نوجوان وقتی توسط مخاطبان میلیونی ایرانی که در شبکههای اجتماعی هستند تحت فشار نباشد و در نهایت اگر خود جامعه دست به تنظیم گری خود نزند، مگر امید دیگری هم میتوان داشت؟
کاش در یک حرکت اجتماعی در یک حرکت تسهیلگرانه جمعی اولین جرقههای جدی مقابله با فرهنگ رکیکگویی (حداقل در سطح عناصر جنسی و خواهر و مادر و دختر و همسر/ فحش ناموسی) رقم بخورد!
من به سهم خود سعی کردم از انواع حال بد و البته واقعی این بيمار که کشور و جامعه ماست نترسم و واقعیتی که فکر میکنم باید عنوان شود را با شما در میان بگذارم.
شاید دیگرانی نیز همدل شدند و بدون مرعوب شدن از مدار شلوغ مسائل ایران، دست به قلم برده و چراغی در این زمینه روشن کردند!
در این برنامه جناب دکتر محسن بدره تاريخچه ارتباط فحش ناموسی و قسم را در تاریخ اجتماعی ایرانیان بررسی کردهاند.
چراکه قطعا جای تامل است که در فحاشیهای بسیار رکیک دست روی نمادهایی گذاشته میشود که در مواقع بسیار حساس به همان نمادها قسم یاد میشود!
@yaser_arab57
@kherad_jensi
👏43❤11👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تلویزیون میگفت درباره «ایدز» به مسائل جنسی اشاره نکنید!
مینو محرز، عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران، با تأکید بر اینکه ویروس اچ آی وی هنوز هم وجود دارد، از ترس برخی مسوولان برای گفتن از این موضوع و دیگر بیماریهای حوزه عفونی سخن گفت.
@kherad_jensi
مینو محرز، عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران، با تأکید بر اینکه ویروس اچ آی وی هنوز هم وجود دارد، از ترس برخی مسوولان برای گفتن از این موضوع و دیگر بیماریهای حوزه عفونی سخن گفت.
@kherad_jensi
😢22🤬11😁2🤯2👍1