نظر طنازانه ی یکی از مخاطبین راجع به پاسخ مسئولین آموزش و پرورش در مورد حذف تصاویر دختران از جلد کتاب ریاضی:
انقلاب 57 کمی شلوغ بود.
خلوت اش کردیم!
پ.ن: عکس سمت راست واقعی و شخصیتها به تدریج در طی این سالها از تصویر اصلی پاک و حالا به شکل تصویر سمت چپ منتشر می شود!
@kherad_jensi
انقلاب 57 کمی شلوغ بود.
خلوت اش کردیم!
پ.ن: عکس سمت راست واقعی و شخصیتها به تدریج در طی این سالها از تصویر اصلی پاک و حالا به شکل تصویر سمت چپ منتشر می شود!
@kherad_jensi
😁1
https://telegra.ph/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%88%D9%84-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B5%D8%AE%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D9%85-09-10
🔶کول پنجم: کولبران زن؛ دردهایمان را به صخرهها میگوییم
#اختصاصی
🎙 مرضیه حسینی
🔹کولبری یکی از معضلات مهم کشور ما و مخصوصا مناطق کردنشین است. پدیدهای چند وجهی که نیاز به بررسی جامعی دارد. روایتهای مربوط به کولبری نیز به مانند دیگر پدیدههای اجتماعی در سطح کشور، روایتی از مرکز و از دل رسانههای مرکز است و این روایتها نمیتوانند به تنهایی تصویر و تحلیل دقیقی به ما بدهند.
🔹«دیدار» در پرونده ویژه کولبری تلاش کرده است تا از دل روایتهای بومی و محلی این پدیده را مورد بررسی قرار دهد.
🔹گزارش حاضر به سراغ زنان کولبر رفته است و روایت کار طاقتفرسای آنها را از زبان خودشان روایت میکند. روایتهایی اندوهناک و تاسفآور که لایه عمیقتری از رنج کولبری را به تصویر میکشد.
🔹کلمات آخر ترانه را بریده بریده میخواند، سربالایی سختی است، آن هم با ۳۰ کیلو چای و صابونی که روی کولش دارد. نزدیک به ۵ ساعت است که به همراه دوستانش به راه افتادهاند تا بارشان را تحویل دهند.
🔹زنهای کولبر شبیه من هستند، یعنی بیوهاند، تا جایی که من میشناسم هیچ کدام شوهر ندارند. کار ماهایی که توی این محور خوری آباد کار میکنیم، سختتر است؛ مجبوریم شب کولبری کنیم، چون اینجا یکی از مراکز هنگ مرزبانی است و چون دشت است نمیتوانیم پشت صخرهها پنهان شویم.
🔹اسمش شرافت است، ۶۰ سال سن و دیابت دارد. زانوهایش را با روغنی که دارد چرب میکند و میگوید: «این پا دیگر برای من پا نمیشود. اما چه کنم مجبورم کل تابستان را کار کنم. شوهرم چند سال پیش مرد و مرا با ۵ بچه تنها گذاشت، نه مستمری دارم و نه بیمهای، کل تابستان را به همراه خواهرم، دختر عمو و بقیه زنهای فامیل کولبری میکنیم.»
🔹مریم، کولبر ۴۵ ساله و مادر سه فرزند است که یکی از آنها هموفیلی دارد. مریم میگوید: «شوهرم کارگر بود، سال ۸۰ توی جاده مریوان – سنندج، تصادف کرد و مرد. من ماندم و سه بچه، بدون پشتوانه و مستمری و هیچی، ما خانوادگی کولبری میکنیم یعنی من و برادر و خواهر و بعضی وقتا عروسمان، کولبری کلا به صورت خانوادگی و فامیلی است. بارمان هم همه چیز هست، پوشاک، سیگار، چای، پوشک بچه و هر چیزی که صاحب کار بخواهد.
🔹توی محور تته زنی که مجبور بود به خاطر بچههایش بیشتر کار کند تا پول بیشتری بگیرد، بار سنگین گرفت، اما در میان راه طاقت نیاورد و همراه با بارش به پایین دره پرت شد و مرد. در مقابل کاری که انجام میدهیم دستمزدمان کم است.
@kherad_jensi
🔶کول پنجم: کولبران زن؛ دردهایمان را به صخرهها میگوییم
#اختصاصی
🎙 مرضیه حسینی
🔹کولبری یکی از معضلات مهم کشور ما و مخصوصا مناطق کردنشین است. پدیدهای چند وجهی که نیاز به بررسی جامعی دارد. روایتهای مربوط به کولبری نیز به مانند دیگر پدیدههای اجتماعی در سطح کشور، روایتی از مرکز و از دل رسانههای مرکز است و این روایتها نمیتوانند به تنهایی تصویر و تحلیل دقیقی به ما بدهند.
🔹«دیدار» در پرونده ویژه کولبری تلاش کرده است تا از دل روایتهای بومی و محلی این پدیده را مورد بررسی قرار دهد.
🔹گزارش حاضر به سراغ زنان کولبر رفته است و روایت کار طاقتفرسای آنها را از زبان خودشان روایت میکند. روایتهایی اندوهناک و تاسفآور که لایه عمیقتری از رنج کولبری را به تصویر میکشد.
🔹کلمات آخر ترانه را بریده بریده میخواند، سربالایی سختی است، آن هم با ۳۰ کیلو چای و صابونی که روی کولش دارد. نزدیک به ۵ ساعت است که به همراه دوستانش به راه افتادهاند تا بارشان را تحویل دهند.
🔹زنهای کولبر شبیه من هستند، یعنی بیوهاند، تا جایی که من میشناسم هیچ کدام شوهر ندارند. کار ماهایی که توی این محور خوری آباد کار میکنیم، سختتر است؛ مجبوریم شب کولبری کنیم، چون اینجا یکی از مراکز هنگ مرزبانی است و چون دشت است نمیتوانیم پشت صخرهها پنهان شویم.
🔹اسمش شرافت است، ۶۰ سال سن و دیابت دارد. زانوهایش را با روغنی که دارد چرب میکند و میگوید: «این پا دیگر برای من پا نمیشود. اما چه کنم مجبورم کل تابستان را کار کنم. شوهرم چند سال پیش مرد و مرا با ۵ بچه تنها گذاشت، نه مستمری دارم و نه بیمهای، کل تابستان را به همراه خواهرم، دختر عمو و بقیه زنهای فامیل کولبری میکنیم.»
🔹مریم، کولبر ۴۵ ساله و مادر سه فرزند است که یکی از آنها هموفیلی دارد. مریم میگوید: «شوهرم کارگر بود، سال ۸۰ توی جاده مریوان – سنندج، تصادف کرد و مرد. من ماندم و سه بچه، بدون پشتوانه و مستمری و هیچی، ما خانوادگی کولبری میکنیم یعنی من و برادر و خواهر و بعضی وقتا عروسمان، کولبری کلا به صورت خانوادگی و فامیلی است. بارمان هم همه چیز هست، پوشاک، سیگار، چای، پوشک بچه و هر چیزی که صاحب کار بخواهد.
🔹توی محور تته زنی که مجبور بود به خاطر بچههایش بیشتر کار کند تا پول بیشتری بگیرد، بار سنگین گرفت، اما در میان راه طاقت نیاورد و همراه با بارش به پایین دره پرت شد و مرد. در مقابل کاری که انجام میدهیم دستمزدمان کم است.
@kherad_jensi
Telegraph
پرونده ویژه «دیدار» درباره کولبری/کول پنجم: کولبران زن؛ دردهایمان را به صخرهها میگوییم
شرافت میگوید: کل تابستان کولبری میکنیم تا برای زمستان خرجی داشته باشیم، زمستان به زنان بار نمیدهند، چون سال پیش زن کولبری توی سرما یخ زد و مرد. اگر اصرار هم کنی فایده ندارد، میگویند وقتی که کول برمیداری معلوم نیست زنده به پایین کوه برسی یا نه، اگر مادر…
برخی کاربران در کنار تصویر کتاب ریاضی (حذف دختران) به تصویر کتاب علوم (حذف پسران) اشاره کرده اند.
اگر مایل هستید با عواقب این افتراق (رشد همجنسگرایی) و عوارض تفکیک جنسیتیِ فضا آشنا شوید این قسمت مجموعه خرد جنسی کمک می کند.
لینک ارائه ی دکتر آذر تشکر:
https://t.co/eqFdnE3zdG?amp=1
@kherad_jensi
اگر مایل هستید با عواقب این افتراق (رشد همجنسگرایی) و عوارض تفکیک جنسیتیِ فضا آشنا شوید این قسمت مجموعه خرد جنسی کمک می کند.
لینک ارائه ی دکتر آذر تشکر:
https://t.co/eqFdnE3zdG?amp=1
@kherad_jensi
نامه به مسئولین آموزش و پرورش.pdf
276.1 KB
نامه ای مهم به مسئولین آموزش و پرورش!
✍دکتر سید علی آذین
(متخصص پزشکی اجتماعی
و نایب رئیس انجمن علمی پزشکی اجتماعی ایران و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی.)
از متن:
✅آنچه طی روزهای گذشته اتفاق افتاد و سخنان و توضیحات متناقض متولیان آموزش و پرورش که بعضاً به احساس سردرگمی در والدین دانش آموزان منجر شد و البته پیشنهاد یکی از دوستان و همکاران، سبب گردید تا این مطلب را مشخصاً خطاب به شما بزرگواران و البته به شکل سرگشاده منتشر نمایم.
✅مواجهه با همه گیری کرونا مسئولین همه کشورها را با چالش های جدی مواجه کرده است. یکی از این موارد نیز نحوه مدیریت فعالیت های آموزشی است. در حوزه تامین "سلامت همگانی"، وظیفه ما متخصصین پزشکی اجتماعی، اپیدمیولوژی، بیماری های عفونی، بهداشت محیط، بهداشت حرفه ای، طب کار و سایر رشته های مرتبط آن است که...
@kherad_jensi
@DrAzinClinic
✍دکتر سید علی آذین
(متخصص پزشکی اجتماعی
و نایب رئیس انجمن علمی پزشکی اجتماعی ایران و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی.)
از متن:
✅آنچه طی روزهای گذشته اتفاق افتاد و سخنان و توضیحات متناقض متولیان آموزش و پرورش که بعضاً به احساس سردرگمی در والدین دانش آموزان منجر شد و البته پیشنهاد یکی از دوستان و همکاران، سبب گردید تا این مطلب را مشخصاً خطاب به شما بزرگواران و البته به شکل سرگشاده منتشر نمایم.
✅مواجهه با همه گیری کرونا مسئولین همه کشورها را با چالش های جدی مواجه کرده است. یکی از این موارد نیز نحوه مدیریت فعالیت های آموزشی است. در حوزه تامین "سلامت همگانی"، وظیفه ما متخصصین پزشکی اجتماعی، اپیدمیولوژی، بیماری های عفونی، بهداشت محیط، بهداشت حرفه ای، طب کار و سایر رشته های مرتبط آن است که...
@kherad_jensi
@DrAzinClinic
خیانت میکنند، میگویند پرستو بود
✅ بخشی از گفتگوی فائزه هاشمی با روزنامه شرق در مورد بحث آزار جنسی در عرصه سیاست:
✅متأسفانه عمدتا با اسم صیغه تمامش میکنند. بخشی از سیاستمداران و مردان ما آلوده شدهاند. مردان هم لفظ پرستو را یاد گرفتهاند و از آن سوءاستفاده میکنند.
✅هوسبازیهای خودشان را ربط میدهند به وجود پرستوها، درصورتیکه برعکس است؛ یعنی اول این رابطه است و بعد این خانمها تبدیل به پرستو میشوند
@kherad_jensi
✅ بخشی از گفتگوی فائزه هاشمی با روزنامه شرق در مورد بحث آزار جنسی در عرصه سیاست:
✅متأسفانه عمدتا با اسم صیغه تمامش میکنند. بخشی از سیاستمداران و مردان ما آلوده شدهاند. مردان هم لفظ پرستو را یاد گرفتهاند و از آن سوءاستفاده میکنند.
✅هوسبازیهای خودشان را ربط میدهند به وجود پرستوها، درصورتیکه برعکس است؛ یعنی اول این رابطه است و بعد این خانمها تبدیل به پرستو میشوند
@kherad_jensi
✅ واکنش خانواده اعظم طالقانی به مخالفت فرمانداری با نامگذاری خیابانی به نام وی: طالقانی نیازی به شناخته شدن توسط شما ندارد
✅در پی مخالفت فرمانداری برای نامگذاری معبری به نام اعظم طالقانی، خانواده این فعال سیاسی و حوزه زنان نامهای را منتشر کرد که در بخشی از آن یادآوری شده است:
✅خانواده طالقانی قبل از اعلامِ عدم شناختِ فرمانداری مخالفت خود را با نامگذاری معبری به نامِ اعظم طالقانی، به شورای شهر اظهار کرده بود.
@kherad_jensi
✅در پی مخالفت فرمانداری برای نامگذاری معبری به نام اعظم طالقانی، خانواده این فعال سیاسی و حوزه زنان نامهای را منتشر کرد که در بخشی از آن یادآوری شده است:
✅خانواده طالقانی قبل از اعلامِ عدم شناختِ فرمانداری مخالفت خود را با نامگذاری معبری به نامِ اعظم طالقانی، به شورای شهر اظهار کرده بود.
@kherad_jensi
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
☘️ درباره زنانی که شریک نظام مردسالارند
✍️ #آرش_نراقی
🔅متأسفانه بسیاری از زنانی که پرچم مبارزه با تعرّض مردان به حریم و حقوق زنان را برمی افرازند، خود از برقراری مناسبات جنسی با مردان متأهل ابایی ندارند. این زنان که گاه خود نیز متأهل هستند، آگاهانه و عامدانه با مردان متأهل وارد مناسبات عشقی یا جنسی میشوند، و ظاهراً مشارکت در این خیانت را ناقض حقوق همسران خود و همسران آن مردان متأهل نمیدانند. یک نمونه بارز از این دست زنان فروغ فرخزاد است. او که همیشه مورد ستایش و الهامبخش فعالان جنبش زنان بوده است، بیمحابا با مردان متأهل روابط جنسی برقرار میکرد.
🔅برای مثال، هنگامی که او همسر شاپور و مادر یک فرزند بود با سردبیر متأهل مجله «روشنفکر» رابطه جنسی برقرار کرد تا او را پلهای برای پیشرفت حرفهای خود کند، و سپس سرفرازانه درباره آن رابطه سرود که «گنه کردم گناهی پر ز لذّت/ کنار پیکری لرزان و مدهوش». اما پس از آنکه این ماجرا به رسوایی علنی انجامید، فرخزاد کوشید تا در پس نقاب یک زن مظلوم و فریب خورده پنهان شود و مسؤولیت آن «گناه پر ز لذّت» را از خود سلب و به گردن آن مرد بیفکند. ماجرای روابط او با مردان متأهل البته تا پایان عمرش همچنان ادامه داشت، و روابط او با ابراهیم گلستان فقط یک نمونه مشهور آن است. در حدّی که من می دانم فرخزاد هرگز از جانب فعالان حقوق زنان بواسطه این رفتارهای تهاجمی و نقض حقوق همسر خود و همسران آن مردان متأهل مورد نقد و نکوهش قرار نگرفته است، که برعکس، این رفتار غیراخلاقی او تحت عنوان تجلّی «فاعلیت» زنانه مورد ستایش ایشان بوده است.
🔅در متن جامعه مردسالار، زن از طریق مرد ارزش و منزلت می یابد. بنابراین، زنان با این ذهنیت پرورده میشوند که باید هرچه زودتر شوهری برای خود بیابند. نتیجه آن است که زنان، مردان مجرّد را به چشم همسران بالقوه می بینند، و سبک زندگی مجردانه را تهدیدی برای خود و خوشبختی شان تلقی می کنند. متأسفانه این ذهنیت حتّی در میان بسیاری از زنان تحصیل کرده و امروزین ما هم که دعاوی فمینیستی دارند ریشه دارد. در بسیاری موارد، مردانی که تجرّد را به عنوان سبک زندگی خود برگزیدهاند، موضوع مزاحمت ها و خشونتهای این گروه از زنان قرار می گیرند. ظاهراً این زنان مجرد، مردان مجرد را «سهم» خود و تجرّد آنها را تعرّض به حقوق خود می شمارند.
🔅شیوه برخورد این زنان با مردان مجرّد غالباً در چند مرحله شکل می پذیرد: در مرحله اوّل، شیوهها غالباً مسالمتجویانه، غیرمستقیم، و دلبرانه است. گویی این زنان معتقدند که این مردان از آن رو مجرّد هستند که هنوز ایشان را ملاقات نکرده اند! بنابراین، میکوشند به این مردان امکان بدهند که زیبایی ها و کمالات ایشان را از نزدیک و به چشم خریدار ببینند، و پیش از آنکه دیر شود پا پیش بگذارند. اما وقتی که اشتیاق لازم را در طرف مقابل نمی بینند به مرحله دوّم وارد می شوند...
🌐 مطالعه متن کامل
🌾 @Sedanet
🌾 @arash_naraghi
✍️ #آرش_نراقی
🔅متأسفانه بسیاری از زنانی که پرچم مبارزه با تعرّض مردان به حریم و حقوق زنان را برمی افرازند، خود از برقراری مناسبات جنسی با مردان متأهل ابایی ندارند. این زنان که گاه خود نیز متأهل هستند، آگاهانه و عامدانه با مردان متأهل وارد مناسبات عشقی یا جنسی میشوند، و ظاهراً مشارکت در این خیانت را ناقض حقوق همسران خود و همسران آن مردان متأهل نمیدانند. یک نمونه بارز از این دست زنان فروغ فرخزاد است. او که همیشه مورد ستایش و الهامبخش فعالان جنبش زنان بوده است، بیمحابا با مردان متأهل روابط جنسی برقرار میکرد.
🔅برای مثال، هنگامی که او همسر شاپور و مادر یک فرزند بود با سردبیر متأهل مجله «روشنفکر» رابطه جنسی برقرار کرد تا او را پلهای برای پیشرفت حرفهای خود کند، و سپس سرفرازانه درباره آن رابطه سرود که «گنه کردم گناهی پر ز لذّت/ کنار پیکری لرزان و مدهوش». اما پس از آنکه این ماجرا به رسوایی علنی انجامید، فرخزاد کوشید تا در پس نقاب یک زن مظلوم و فریب خورده پنهان شود و مسؤولیت آن «گناه پر ز لذّت» را از خود سلب و به گردن آن مرد بیفکند. ماجرای روابط او با مردان متأهل البته تا پایان عمرش همچنان ادامه داشت، و روابط او با ابراهیم گلستان فقط یک نمونه مشهور آن است. در حدّی که من می دانم فرخزاد هرگز از جانب فعالان حقوق زنان بواسطه این رفتارهای تهاجمی و نقض حقوق همسر خود و همسران آن مردان متأهل مورد نقد و نکوهش قرار نگرفته است، که برعکس، این رفتار غیراخلاقی او تحت عنوان تجلّی «فاعلیت» زنانه مورد ستایش ایشان بوده است.
🔅در متن جامعه مردسالار، زن از طریق مرد ارزش و منزلت می یابد. بنابراین، زنان با این ذهنیت پرورده میشوند که باید هرچه زودتر شوهری برای خود بیابند. نتیجه آن است که زنان، مردان مجرّد را به چشم همسران بالقوه می بینند، و سبک زندگی مجردانه را تهدیدی برای خود و خوشبختی شان تلقی می کنند. متأسفانه این ذهنیت حتّی در میان بسیاری از زنان تحصیل کرده و امروزین ما هم که دعاوی فمینیستی دارند ریشه دارد. در بسیاری موارد، مردانی که تجرّد را به عنوان سبک زندگی خود برگزیدهاند، موضوع مزاحمت ها و خشونتهای این گروه از زنان قرار می گیرند. ظاهراً این زنان مجرد، مردان مجرد را «سهم» خود و تجرّد آنها را تعرّض به حقوق خود می شمارند.
🔅شیوه برخورد این زنان با مردان مجرّد غالباً در چند مرحله شکل می پذیرد: در مرحله اوّل، شیوهها غالباً مسالمتجویانه، غیرمستقیم، و دلبرانه است. گویی این زنان معتقدند که این مردان از آن رو مجرّد هستند که هنوز ایشان را ملاقات نکرده اند! بنابراین، میکوشند به این مردان امکان بدهند که زیبایی ها و کمالات ایشان را از نزدیک و به چشم خریدار ببینند، و پیش از آنکه دیر شود پا پیش بگذارند. اما وقتی که اشتیاق لازم را در طرف مقابل نمی بینند به مرحله دوّم وارد می شوند...
🌐 مطالعه متن کامل
🌾 @Sedanet
🌾 @arash_naraghi
صدانت
نوشتار آرش نراقی با عنوان «درباره زنانی که شریک نظام مردسالارند» • صدانت
جنبش حقوق زنان، بهحق، به نقد ساختارهای اجتماعی مردسالار و نیز نقش مردان در تقویت و تداوم این ساختارهای تبعیضآمیز نشسته است،..
✅ فرزندان حاصل از رابطه نامشروع هم شناسنامه دریافت میکنند
سخنگوی سازمان ثبت احوال:
✅سازمان ثبت احوال در شناسنامه فرزندان حاصل از روابط نامشروع، تنها نام و نام خانوادگی مادر را ثبت میکند و در مقابل نام پدر یک اسم فرضی مینویسد/ اعتماد
@kherad_jensi
سخنگوی سازمان ثبت احوال:
✅سازمان ثبت احوال در شناسنامه فرزندان حاصل از روابط نامشروع، تنها نام و نام خانوادگی مادر را ثبت میکند و در مقابل نام پدر یک اسم فرضی مینویسد/ اعتماد
@kherad_jensi
4_5983481010648516460.pdf
301.9 KB
بازنمایی کلیشه های جنسیّتی در کتاب های فارسی دوره پنجساله ابتدایی
✍️مصطفی آب روشن / صدیقه ارجمندی
✅در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهوم سازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیده تحقق یافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشه های جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهنِ دانش آموز عادی سازی می کند؛ چراکه نهاد آموزش و پرورش از جمله عوامل جامعه پذیری اعضای جدید جامعه است.
✅این پژوهش بر آن است تا تبیین کند تمایزات رفتاری از نوع اجتماعی شدن افراد نشئت می گیرد نه تفاوت های بیولوژیکی و زیستی افراد. به صراحت می توان گفت که در بیشتر جوامع کنونی، نقش های مردانه، مردان را در منزلت و ارزش های فرهنگی بالاتری از زنان قرار می دهد. این باور در محتوای کتاب های درسی که قطبی شده و رنگ جنسوندی پیدا کرده مشهود است. در نتیجه، جنس ها از کلیشه های تجویزی پیروی می کنند. پرسش این است: آیا نقش ها و هویت جنسی به طور طبیعی، تفاوت های زیستی را بیان می کند؟
متن کامل به شکل پی دی اف
@kherad_jensi
✍️مصطفی آب روشن / صدیقه ارجمندی
✅در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهوم سازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیده تحقق یافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشه های جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهنِ دانش آموز عادی سازی می کند؛ چراکه نهاد آموزش و پرورش از جمله عوامل جامعه پذیری اعضای جدید جامعه است.
✅این پژوهش بر آن است تا تبیین کند تمایزات رفتاری از نوع اجتماعی شدن افراد نشئت می گیرد نه تفاوت های بیولوژیکی و زیستی افراد. به صراحت می توان گفت که در بیشتر جوامع کنونی، نقش های مردانه، مردان را در منزلت و ارزش های فرهنگی بالاتری از زنان قرار می دهد. این باور در محتوای کتاب های درسی که قطبی شده و رنگ جنسوندی پیدا کرده مشهود است. در نتیجه، جنس ها از کلیشه های تجویزی پیروی می کنند. پرسش این است: آیا نقش ها و هویت جنسی به طور طبیعی، تفاوت های زیستی را بیان می کند؟
متن کامل به شکل پی دی اف
@kherad_jensi
✅ شناسنامه برای فرزندان حاصل از رابطه نامشروع فقط با حكم دادگاه
سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان:
✅اینکه سازمان ثبت احوال به فرزندان حاصل از رابطه نامشروع شناسنامه میدهد، صحت و امکان ندارد.
✅فرزندان نامشروع در صورتی که دادگاه تایید کند و حکم دهد میتوانند شناسنامه دریافت کنند.
✅نام پدر فرزندان نامشروع نامعلوم است. آماری در دسترس نیست که تا کنون چند شناسنامه برای این افراد صادر شده است.
@kherad_jensi
سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان:
✅اینکه سازمان ثبت احوال به فرزندان حاصل از رابطه نامشروع شناسنامه میدهد، صحت و امکان ندارد.
✅فرزندان نامشروع در صورتی که دادگاه تایید کند و حکم دهد میتوانند شناسنامه دریافت کنند.
✅نام پدر فرزندان نامشروع نامعلوم است. آماری در دسترس نیست که تا کنون چند شناسنامه برای این افراد صادر شده است.
@kherad_jensi
این «قانون حمایت از اطفال و نوجوانان» از این جرمانگاریهای عجیب کم ندارد: مثلاً اگر شما کودکآزاری را گزارش نکنید به ۲ سال حبس محکوم میشوید (ماده ۱۷) اما اگر خودتان مرتکب آزار جنسی غیر تماسی شوید به ۳ ماه حبس! (بند ۴ ماده ۱۰)
✍سعید ممتاز
@kherad_jensi
✍سعید ممتاز
@kherad_jensi
مناظره در باره موضوع حجاب
مهدی نصیری و حسین سوزنچی
فایل صوتی مناظره مهدی نصیری و حسین سوزنچی در باره حجاب الزامی در برنامه زنده زاویه،
چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹
@kherad_jensi
@nasiri42
چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹
@kherad_jensi
@nasiri42
حجاب اجباری در ایران امروز مسئلهای فرهنگی اجتماعی است نه دینی و فقهی
(به بهانهی مناظرهی مهدی نصیری و حسین سوزنچی در موضوع حجاب)
✍🏻محسنحسام مظاهری
برگزاری مناظرهی مابین آقایان مهدی نصیری و حسین سوزنچی باموضوع حجاب اجباری در شبکه چهار سیما زمینهساز طرح مجدد مباحثاتی در فضای مجازی شده است.
به نظر میرسد اغلب مباحثات درباره حجاب اجباری، چه در موافقت و چه مخالفت با آن، ازجمله مناظره مذکور، دچار ایدهآلگرایی اند و با واقعیت جامعه همخوانی ندارند. چهل سال بعد از اجرای سیاست حجاب اجباری و تحمیل هزینههای فراوان آن بر جامعه و بهشکستانجامیدن آن، کماکان بحث بر سر مباحث نظری و فقهی و استدلالات دروندینی الزام حجاب چندان راه به جایی نمیبرد. نیاز به مباحث انضمامی و عینی با هدف ارایهی نسخههایی واقعبینانه برای حل این معضل اجتماعی ـ فرهنگی داریم.
سال گذشته در یادداشتی با عنوان «عبور از ارادهگرایی دولت به خودتنظیمی جامعه» تلاش کردم چنین نسخهای ارایه دهم. به بهانه مناظره مذکور آن یادداشت را بازنشر میکنم.
برشهایی از متن:
✅نیاز امروز، گفتگویی ملی برای رسیدن به راهکاری عملی و مطابق واقع برای خارجساختن مقولهی حجاب از وضعیت بحرانی فعلی است. هر راهکاری برای واقعبینانهبودن ناگزیر از پذیرش واقعیاتی است که خوب یا بد در هندسهی مقولهی حجاب اثرگذارند. ازجمله:
• واقعیتِ استقرار حکومت دینیِ جمهوری اسلامی و شئون حاکمیتیِ آن؛
• واقعیتِ تکثر الگوهای هنجاری و رفتاری در جامعه؛
• واقعیتِ نفوذ جریانهای مذهبی و انتظاراتی که از حاکمیت دارند. خصوصاً جریانهای سنتی که همیناندازه از تحکم نظام در حجاب را هم کافی نمیدانند؛
• ملاحظات سیاسی و امنیتی سیاستگذاری حجاب؛
• روند شتابندهی تغییرات فرهنگی که یکی از پیامدهایش تکثیر الگوهای مصرف ازجمله در پوشش است؛
• تجربهی چهار دهه اعمال قانون الزامیبودن حجاب؛
• افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی زنان و ارتقای جایگاه و منزلت زنان در قشربندی اجتماعی؛
• رشد گرایشها و رویکردهای فمینیستی در جامعه (حتی در بین اقشاری از دینداران: «فمینیسم مذهبی»)؛
• تغییرات دینداری و حرکت از الگوهای سنتی به تکثر مدلهای دینداری خصوصاً در بین جوانان مذهبی (نظیر تبدیل حجاب به «مُد مذهبی»)؛
• وجوه اقتصادی موضوع و گردش مالی بازار حجاب؛
• تبدیل حجاب به «امر سیاسی» و تقویت این تلقی نادرست توسط هم حاکمیت و هم اپوزیسیون که «نوع حجاب افراد گویای گرایش سیاسی آنهاست». (حال آنکه در واقع امر اینگونه نیست و نه همهی موافقان حجاب کاملاً هوادار نظام اند و نه همهی مخالفان، کاملاً مخالف نظام)؛
• خشم و نفرت انباشتشده در بخشی از جامعه در اثر اقدامات آسیبزایی مثل «گشت ارشاد» در جامعه و پتانسیل بالای تراکم این خشم با نارضایتیهای اقتصادی و سیاسی.
به این فهرست میتوان موارد دیگری نیز افزود.
✅راهحل پیشنهادی من این است که حاکمیت در یک روند تدریجی از نقش تصدیگری و مداخلهی مستقیم و «حداکثری» در مدیریت و کنترل حجاب عقبنشینی کند و به نقشی «حداقلی» در تنظیم مناسبات جریانهای اجتماعی و حفاظت از مرزهای عرفیِ مورد وفاق حداکثری جامعه در امر پوشش بسنده کند. به عبارت دیگر لااقل درین موضوع جایگاه و کارکردی مشابه یک دولت عرفی بیابد: دولت بهمثابهی مکانیکِ جامعه. در این حالت، بهجای آنکه دولت خود مستقیماً و بلاواسطه مهمترین کنشگر میدان فرهنگ باشد، باید در سطحی بالاتر میدان کنش را تعریف کرده و توازن نیروهای اجتماعی را در چهارچوب قانون، عرف حداکثری و منافع ملی تحت نظر داشته باشد.
✅این بازسازی و اصلاح عملکردی، باید بهصورت تدریجی و گام به گام و بدون تبلیغات آشکار دنبال شود. نیازی نیست این تغییر در بوق و کرنا شود یا حاکمیت صراحتاً اعلام عقبنشینی کند. زیرا درآنصورت حساسیت نیروهای مذهبی برانگیخته شده و احساس خطر خواهند کرد که این امر به شکاف دینداران سنتی و نظام دامن خواهد زد. حتی نیازی به الغای قانون الزام حجاب نیست. منتها این قانون میتواند روی کاغذ باقی بماند اما در مقام اجرا، بهتدریج اولاً دایرهی اعمال قانون تحدید شود (بهجای همهی اماکن و معابر عمومی، حجاب تنها در برخی محیطهای خاص (اماکن مذهبی مثل مساجد و بقاع، فضاهای آموزشی مثل مدارس و دانشگاهها، فضاهای سازمانی مثل ادارات الزامی باشد) و ثانیاً سنبهی مجریان تعمداً و آگاهانه کمزورتر شود و حاکمیت، نسبت به مصادیق تخطی از این قانون در محیطهای عمومی (غیر از مصادیق خاص مذکور) تجاهلالعارف کند.
مشابه وضعیتی که امروزه قانون ممنوعیت ماهواره و موارد مشابه دارند. قانونهایی که نوشته شدهاند، ولی خوانده نمیشوند.
@kherad_jensi
@mohsenhesammazaheri
(به بهانهی مناظرهی مهدی نصیری و حسین سوزنچی در موضوع حجاب)
✍🏻محسنحسام مظاهری
برگزاری مناظرهی مابین آقایان مهدی نصیری و حسین سوزنچی باموضوع حجاب اجباری در شبکه چهار سیما زمینهساز طرح مجدد مباحثاتی در فضای مجازی شده است.
به نظر میرسد اغلب مباحثات درباره حجاب اجباری، چه در موافقت و چه مخالفت با آن، ازجمله مناظره مذکور، دچار ایدهآلگرایی اند و با واقعیت جامعه همخوانی ندارند. چهل سال بعد از اجرای سیاست حجاب اجباری و تحمیل هزینههای فراوان آن بر جامعه و بهشکستانجامیدن آن، کماکان بحث بر سر مباحث نظری و فقهی و استدلالات دروندینی الزام حجاب چندان راه به جایی نمیبرد. نیاز به مباحث انضمامی و عینی با هدف ارایهی نسخههایی واقعبینانه برای حل این معضل اجتماعی ـ فرهنگی داریم.
سال گذشته در یادداشتی با عنوان «عبور از ارادهگرایی دولت به خودتنظیمی جامعه» تلاش کردم چنین نسخهای ارایه دهم. به بهانه مناظره مذکور آن یادداشت را بازنشر میکنم.
برشهایی از متن:
✅نیاز امروز، گفتگویی ملی برای رسیدن به راهکاری عملی و مطابق واقع برای خارجساختن مقولهی حجاب از وضعیت بحرانی فعلی است. هر راهکاری برای واقعبینانهبودن ناگزیر از پذیرش واقعیاتی است که خوب یا بد در هندسهی مقولهی حجاب اثرگذارند. ازجمله:
• واقعیتِ استقرار حکومت دینیِ جمهوری اسلامی و شئون حاکمیتیِ آن؛
• واقعیتِ تکثر الگوهای هنجاری و رفتاری در جامعه؛
• واقعیتِ نفوذ جریانهای مذهبی و انتظاراتی که از حاکمیت دارند. خصوصاً جریانهای سنتی که همیناندازه از تحکم نظام در حجاب را هم کافی نمیدانند؛
• ملاحظات سیاسی و امنیتی سیاستگذاری حجاب؛
• روند شتابندهی تغییرات فرهنگی که یکی از پیامدهایش تکثیر الگوهای مصرف ازجمله در پوشش است؛
• تجربهی چهار دهه اعمال قانون الزامیبودن حجاب؛
• افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی زنان و ارتقای جایگاه و منزلت زنان در قشربندی اجتماعی؛
• رشد گرایشها و رویکردهای فمینیستی در جامعه (حتی در بین اقشاری از دینداران: «فمینیسم مذهبی»)؛
• تغییرات دینداری و حرکت از الگوهای سنتی به تکثر مدلهای دینداری خصوصاً در بین جوانان مذهبی (نظیر تبدیل حجاب به «مُد مذهبی»)؛
• وجوه اقتصادی موضوع و گردش مالی بازار حجاب؛
• تبدیل حجاب به «امر سیاسی» و تقویت این تلقی نادرست توسط هم حاکمیت و هم اپوزیسیون که «نوع حجاب افراد گویای گرایش سیاسی آنهاست». (حال آنکه در واقع امر اینگونه نیست و نه همهی موافقان حجاب کاملاً هوادار نظام اند و نه همهی مخالفان، کاملاً مخالف نظام)؛
• خشم و نفرت انباشتشده در بخشی از جامعه در اثر اقدامات آسیبزایی مثل «گشت ارشاد» در جامعه و پتانسیل بالای تراکم این خشم با نارضایتیهای اقتصادی و سیاسی.
به این فهرست میتوان موارد دیگری نیز افزود.
✅راهحل پیشنهادی من این است که حاکمیت در یک روند تدریجی از نقش تصدیگری و مداخلهی مستقیم و «حداکثری» در مدیریت و کنترل حجاب عقبنشینی کند و به نقشی «حداقلی» در تنظیم مناسبات جریانهای اجتماعی و حفاظت از مرزهای عرفیِ مورد وفاق حداکثری جامعه در امر پوشش بسنده کند. به عبارت دیگر لااقل درین موضوع جایگاه و کارکردی مشابه یک دولت عرفی بیابد: دولت بهمثابهی مکانیکِ جامعه. در این حالت، بهجای آنکه دولت خود مستقیماً و بلاواسطه مهمترین کنشگر میدان فرهنگ باشد، باید در سطحی بالاتر میدان کنش را تعریف کرده و توازن نیروهای اجتماعی را در چهارچوب قانون، عرف حداکثری و منافع ملی تحت نظر داشته باشد.
✅این بازسازی و اصلاح عملکردی، باید بهصورت تدریجی و گام به گام و بدون تبلیغات آشکار دنبال شود. نیازی نیست این تغییر در بوق و کرنا شود یا حاکمیت صراحتاً اعلام عقبنشینی کند. زیرا درآنصورت حساسیت نیروهای مذهبی برانگیخته شده و احساس خطر خواهند کرد که این امر به شکاف دینداران سنتی و نظام دامن خواهد زد. حتی نیازی به الغای قانون الزام حجاب نیست. منتها این قانون میتواند روی کاغذ باقی بماند اما در مقام اجرا، بهتدریج اولاً دایرهی اعمال قانون تحدید شود (بهجای همهی اماکن و معابر عمومی، حجاب تنها در برخی محیطهای خاص (اماکن مذهبی مثل مساجد و بقاع، فضاهای آموزشی مثل مدارس و دانشگاهها، فضاهای سازمانی مثل ادارات الزامی باشد) و ثانیاً سنبهی مجریان تعمداً و آگاهانه کمزورتر شود و حاکمیت، نسبت به مصادیق تخطی از این قانون در محیطهای عمومی (غیر از مصادیق خاص مذکور) تجاهلالعارف کند.
مشابه وضعیتی که امروزه قانون ممنوعیت ماهواره و موارد مشابه دارند. قانونهایی که نوشته شدهاند، ولی خوانده نمیشوند.
@kherad_jensi
@mohsenhesammazaheri
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان کمتر شنیده شده دکتر عبدالکریم سروش درباره تفکیک جنسیتی و روابط دختران و پسران در جامعه.
@kherad_jensi
@Haghighatznu
@kherad_jensi
@Haghighatznu
◀️ نقد محسن مهدیان بر اظهارات مهدی نصیری در مناظره حجاب و پاسخ نصیری
مقاله مهدیان:
✅ خبرگزاری فارس: محسن مهدیان در یادداشتی نوشت: آقای نصیری در برنامه زاویه با حجاب قانونی مخالفت کرد. کل استدلال آقای نصیری دو جمله است. اول اینکه با زور نمی شود جامعه را با حجاب کرد چه آنکه تجربه رضاخان نیز همین نشان داده است. دوم اینکه مردم مخالفند.
چند نکته در این رابطه:
1.اول اینکه ما حجاب اجباری نداریم. الزام قانونی داریم. الزام قانونی خودش برآمده و با امضای رای اکثریت است. اگر وجاهت دموکراتیک قانونگذاری را زیر سوال ببریم سنگ روی سنگ بند می شود؟ ازفردا هر کس بگوید فلان قانون رامردم مخالفند چه کنیم؟ با کدام منطق باید بپذیریم شاخص اکثریت نزدشماست؟
2.مقایسه الزام حجاب در جمهوری اسلامی با الزام رضاقلدر از مبنا دچار اشکال است. مثل اینکه کسی قانون در دیکتاتوری را با قانون درجمهوریت مقایسه کند. ان شاء الله که روشنست دچار چه اشتباه فاحشی شده اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد نه قلدری یک دیکتاتور.
3. آقای نصیری گفته اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ این که وضع حجاب بدتر شده است یعنی الزام ثمرنداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است.
جامعه ای که تحت هجمه های فرهنگی و تمدنی است با همین میزان حجاب نیز یک جامعه عفیف است. سوال اینست که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟ مثل اینکه فردی خلاف جریان اب پارو بزند. قدرت فرد را در عقبگردش نباید دید. مهم اینکه اگر خلاف آب پارو نزده بود، همین میزان عقب رفته بود؟
4. آقای نصیری معقدند مردم بدحجاب شده اند. این حرف نیز غلط است. اساسا مقایسه تقوا و دینداری مردم در مبارزه آنهاست نه تغییر ظاهری شان. مساله حجاب در ایران ناشی از غربزدگی است نه کاهش دینداری. ان شاء الله فرق این دو روشن است. لذا اتفاقا مردم با همین میزان حجاب نیز رشد دینداری داشته اند.
5. گفتند قانون حجاب نتواسته مردم را باحجاب کند. آیا تصور کردیم الزام حجاب برای باحجاب کردن بی حجاب هاست؟ الزام حجاب برای صیانت از یک جامعه دینی است. لذا هدف الزام تنها باحجاب کردن نیست و دفاع از حیا و عفت جامعه است که هم برای مرد است و هم زن. برای صیانت از ظاهر یک جامعه دینی است.
6. می گویند چرا وقتی تبعیض وجود دارد قانون حجاب باید اجرا شود. این هم از آن استدلال های آنچنانی است. اگر سازمان ثبت احوال به وظیفه اش عمل نکرد، سازمان آب و فاضلاب هم تعطیل کند؟ فردا اگر دزد، خانه آقای نصیری را زد بگوئیم چون بقیه نهادها درست عمل نمی کند پی گیری دزد هم اشتباه است؟
7. می گویند حجاب را باید فرهنگی ترویج کرد. سلمنا. خب؟ ترویج فرهنگی به معنی نفی الزام است؟ همه قوانین نیازمند فرهنگ سازی دارند. مگر بستن کمربند فرهنگ سازی نمی خواهد؟ خود الزام هم جزئی از ساخت فرهنگ است.
8. .گفته اند در پذیرفتن دین و اعتقادات آزادی است پس مردم حق دارند حجاب را نپذیرند. مقدمه درست و نتیجه غلط. مردم در انتخاب دین آزادند نه انتخاب اجزای دین.ضمن اینکه حجاب امری اجتماعی است نه فردی. مردم درانتخابی آزادند که به دیگری ضربه نزند. آیا حجاب درخیابان مثل نماز در پستوخانه است؟
9. می گویند با حجاب موافقم اما با الزامش نه. مثل اینکه کسی بگوید با دروغ مخالفم اما با حرمتش نه. برادرم حجاب خودش یک الزام دینی است. چطور ممکن است با حجاب موافق باشید ولی با الزامش نه. همان که از ضرورت حجاب گفته از الزامش گفته است. مگر دلبخواهی و سلیقه ایست؟
پاسخ جناب نصیری در پست بعد👇👇👇
@kherad_jensi
@nasiri42
مقاله مهدیان:
✅ خبرگزاری فارس: محسن مهدیان در یادداشتی نوشت: آقای نصیری در برنامه زاویه با حجاب قانونی مخالفت کرد. کل استدلال آقای نصیری دو جمله است. اول اینکه با زور نمی شود جامعه را با حجاب کرد چه آنکه تجربه رضاخان نیز همین نشان داده است. دوم اینکه مردم مخالفند.
چند نکته در این رابطه:
1.اول اینکه ما حجاب اجباری نداریم. الزام قانونی داریم. الزام قانونی خودش برآمده و با امضای رای اکثریت است. اگر وجاهت دموکراتیک قانونگذاری را زیر سوال ببریم سنگ روی سنگ بند می شود؟ ازفردا هر کس بگوید فلان قانون رامردم مخالفند چه کنیم؟ با کدام منطق باید بپذیریم شاخص اکثریت نزدشماست؟
2.مقایسه الزام حجاب در جمهوری اسلامی با الزام رضاقلدر از مبنا دچار اشکال است. مثل اینکه کسی قانون در دیکتاتوری را با قانون درجمهوریت مقایسه کند. ان شاء الله که روشنست دچار چه اشتباه فاحشی شده اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد نه قلدری یک دیکتاتور.
3. آقای نصیری گفته اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ این که وضع حجاب بدتر شده است یعنی الزام ثمرنداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است.
جامعه ای که تحت هجمه های فرهنگی و تمدنی است با همین میزان حجاب نیز یک جامعه عفیف است. سوال اینست که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟ مثل اینکه فردی خلاف جریان اب پارو بزند. قدرت فرد را در عقبگردش نباید دید. مهم اینکه اگر خلاف آب پارو نزده بود، همین میزان عقب رفته بود؟
4. آقای نصیری معقدند مردم بدحجاب شده اند. این حرف نیز غلط است. اساسا مقایسه تقوا و دینداری مردم در مبارزه آنهاست نه تغییر ظاهری شان. مساله حجاب در ایران ناشی از غربزدگی است نه کاهش دینداری. ان شاء الله فرق این دو روشن است. لذا اتفاقا مردم با همین میزان حجاب نیز رشد دینداری داشته اند.
5. گفتند قانون حجاب نتواسته مردم را باحجاب کند. آیا تصور کردیم الزام حجاب برای باحجاب کردن بی حجاب هاست؟ الزام حجاب برای صیانت از یک جامعه دینی است. لذا هدف الزام تنها باحجاب کردن نیست و دفاع از حیا و عفت جامعه است که هم برای مرد است و هم زن. برای صیانت از ظاهر یک جامعه دینی است.
6. می گویند چرا وقتی تبعیض وجود دارد قانون حجاب باید اجرا شود. این هم از آن استدلال های آنچنانی است. اگر سازمان ثبت احوال به وظیفه اش عمل نکرد، سازمان آب و فاضلاب هم تعطیل کند؟ فردا اگر دزد، خانه آقای نصیری را زد بگوئیم چون بقیه نهادها درست عمل نمی کند پی گیری دزد هم اشتباه است؟
7. می گویند حجاب را باید فرهنگی ترویج کرد. سلمنا. خب؟ ترویج فرهنگی به معنی نفی الزام است؟ همه قوانین نیازمند فرهنگ سازی دارند. مگر بستن کمربند فرهنگ سازی نمی خواهد؟ خود الزام هم جزئی از ساخت فرهنگ است.
8. .گفته اند در پذیرفتن دین و اعتقادات آزادی است پس مردم حق دارند حجاب را نپذیرند. مقدمه درست و نتیجه غلط. مردم در انتخاب دین آزادند نه انتخاب اجزای دین.ضمن اینکه حجاب امری اجتماعی است نه فردی. مردم درانتخابی آزادند که به دیگری ضربه نزند. آیا حجاب درخیابان مثل نماز در پستوخانه است؟
9. می گویند با حجاب موافقم اما با الزامش نه. مثل اینکه کسی بگوید با دروغ مخالفم اما با حرمتش نه. برادرم حجاب خودش یک الزام دینی است. چطور ممکن است با حجاب موافق باشید ولی با الزامش نه. همان که از ضرورت حجاب گفته از الزامش گفته است. مگر دلبخواهی و سلیقه ایست؟
پاسخ جناب نصیری در پست بعد👇👇👇
@kherad_jensi
@nasiri42
پاسخ جناب مهدی نصیری به آقای مهدیان به ترتیب شماره:
1. بنده از تعبیر اجبار استفاده نکردم بلکه از الزام قانونی سخن گفتم و در دموکراتیک بودن تصویب چنین قانونی از نظر من بحثی نیست. بحث در باره کارآمد و یا ناکار آمد بودن یک قانون است که نفس چنین بحثی نه تنها خلاف دموکراسی و مردم سالاری نیست بلکه از لوازم آن است و البته یکی از ادله ناکارآمدبودن آن عدم موافقت اکثریت مردم با آن بر اساس برخی آمارهای رسمی است.
2. قانون الزام به حجاب در جمهوری اسلامی با قانون کشف حجاب رضا خان از این جهت که یکی در پی محو یک امر اعتقادی و اخلاقی با الزام بود و شکست خورد و دیگری در پی حفظ آن با الزام است و توفیقی نداشته، مماثلت دارد و قانونی بودن یا نبودن چندان تاثیری در ناکارآمدی چنین الزامی ندارد.
3. شما از کجا فهمیده اید که ثمر داشته است؟ آنچه عیان است افت وضعیت رعایت حجاب حداقل در دو دهه اخیر است و این که 60 تا 70 درصد زنان ایرانی حجاب کامل شرعی را رعایت نمی کنند، هر چند به نظرم بیش از این مقدار به وجوب شرعی حجاب باور دارند. یک دیدگاه مدعی است که اگر از آغاز و یا در همین دو دهه الزام رفع شده بود، الان وضع حجاب در ایران نرمال تر بود. البته باید بر سر دو دیدگاه بحث کرد و برای آن استدلال آورد.
4. من بالاتر از شما معتقدم حتی بسیاری از کسانی که اصلا پوشش اسلامی نداشته باشند، می توانند در زمره متدینین باشند و در عین حال شکاف عاطفی یا سیاسی با جمهوری اسلامی بر سر الزام به حجاب هم نداشته باشند.
ضمنا جناب عالی با این دید بازتان بفرمایید اگر زنان ایرانی حتی کسانی که حجاب شرعی را رعایت نمی کنند دیندارند و مشکل از هجمه فرهنگی غرب است پس این همه دو قطبی سازی و پمپاژ تنفر از برخی تریبونها نسبت به این زنان، ناشی از چیست و بیمارستان های متعلق به فلان ارگان انقلابی چرا حتی زنان با حجاب کامل اسلامی (مانتو) را وادار و ملزم به پوشیدن چادر می کند؟
5. من هم اگر این قانون به تثبیت درونی و اعتقادی حجاب می انجامید و نتیجه اش صیانت اخلاقی بیشتر جامعه بود، با آن موافق بودم اما همه بحث بر سر این است که این قانون نه تنها نتوانسته چنین مقصودی را در حد انتظار تامین کند بلکه نتایج سوء دیگری را نیز به دنبال داشته است. ظاهر جامعه ما از حیث حجاب و پوشش و آرایش زنان برای بسیاری از مسلمانان و شیعیان و غیر مسلمانان خارج از ایران و حتی غربی ها بهت آور است.
6. اگر سازمان ثبت به وظابفش عمل نکرد حتما نباید شهرداری هم به وظایفش عمل نکند اما اگر قوه قضاییه و مقننه و مجریه سرشار از ناکارآمدی و برخی از فسادهای شرم آور و اعتماد و ایمان سوز باشند و استقرار عدالت را که به گفته امام صادق علیه السلام : «العدل اساس الاحکام» به فراموشی یا حاشیه رانده باشند، حتما نباید رسانه ملی و تریبون های نماز جمعه و علمای اعلام و نهادهای تبلیغی نظام به حجاب زنان گیر بدهند و تلاش کنند ویترین دینی نظام را با آن آرایش دهند. این امری خلاف عقل و عدل و ارتکاز عقلا و طبعا خلاف شرع است.
7. برخی از امور مانند برخورد با خشونت و سرقت و جنایت و بی نظمی (قوانین رانندگی) و اعمال آشکار خلاف عفت عمومی حتما الزام بردار است و مقابله با آن از بدیهی ترین وظایف اولیه یک حکومت است و البته باید در باره آنها فرهنگ سازی هم کرد اما در این که آیا حجاب هم در زمره این امور است، شدیدا تردید وجود دارد و لااقل بین کارشناسان دینی و اجتماعی و فرهنگی در مورد موثر ومفید بودن آن اختلاف نظر جدی وجود دارد و باید در باره آن همچنان به بحث و گفتگو بنشینیم.
8. به چه دلیل مردم در انتخاب اصل دین آزادند اما در انتخاب برخی از احکام دین آزاد نیستند؟ چطور مردم در انتخاب فرم و محتوای حکومت آزادند و به تعبیر امام خمینی (ره) می توانند حتی یک نظام دیکتاتوری را برگزینند اما در این که می توانند بر سر برخی احکام و قوانین هم در بستر مردم سالاری وارد گفتگو وچانه زنی شوند، به خصوص اگر دارای اکثریت باشند، آزاد و محق نیستند؟ لابد روشن است که منظور امام و بنده طلبه از این حرف این نیست که مردم می توانند حق و باطل را در حیطه شریعت تعیین کنند بلکه منظور این است که خداوند انتخاب هدایت و ضلالت و بهشت و جهنم را به خود انسانها سپرده است و نه به شمشیر و زور حاکمان.
9. قیاس مع الفارق است. نسبت وجوب شرعی حجاب با الزام قانونی آن مانند نسبت حرمت شرعی دروغ با حرمت آن نیست. حجاب واجب شرعی است اما این که قانونا می تواند الزامی باشد، مورد نقد و رد بسیاری از صاحب نظران است و در زمره اجتهادیات است و نه مسلمات مانند حرمت دروغ، به خصوص اگر الزام بی نتیجه یا اثر معکوس داشته باشد.
@kherad_jensi
@nasiri42
1. بنده از تعبیر اجبار استفاده نکردم بلکه از الزام قانونی سخن گفتم و در دموکراتیک بودن تصویب چنین قانونی از نظر من بحثی نیست. بحث در باره کارآمد و یا ناکار آمد بودن یک قانون است که نفس چنین بحثی نه تنها خلاف دموکراسی و مردم سالاری نیست بلکه از لوازم آن است و البته یکی از ادله ناکارآمدبودن آن عدم موافقت اکثریت مردم با آن بر اساس برخی آمارهای رسمی است.
2. قانون الزام به حجاب در جمهوری اسلامی با قانون کشف حجاب رضا خان از این جهت که یکی در پی محو یک امر اعتقادی و اخلاقی با الزام بود و شکست خورد و دیگری در پی حفظ آن با الزام است و توفیقی نداشته، مماثلت دارد و قانونی بودن یا نبودن چندان تاثیری در ناکارآمدی چنین الزامی ندارد.
3. شما از کجا فهمیده اید که ثمر داشته است؟ آنچه عیان است افت وضعیت رعایت حجاب حداقل در دو دهه اخیر است و این که 60 تا 70 درصد زنان ایرانی حجاب کامل شرعی را رعایت نمی کنند، هر چند به نظرم بیش از این مقدار به وجوب شرعی حجاب باور دارند. یک دیدگاه مدعی است که اگر از آغاز و یا در همین دو دهه الزام رفع شده بود، الان وضع حجاب در ایران نرمال تر بود. البته باید بر سر دو دیدگاه بحث کرد و برای آن استدلال آورد.
4. من بالاتر از شما معتقدم حتی بسیاری از کسانی که اصلا پوشش اسلامی نداشته باشند، می توانند در زمره متدینین باشند و در عین حال شکاف عاطفی یا سیاسی با جمهوری اسلامی بر سر الزام به حجاب هم نداشته باشند.
ضمنا جناب عالی با این دید بازتان بفرمایید اگر زنان ایرانی حتی کسانی که حجاب شرعی را رعایت نمی کنند دیندارند و مشکل از هجمه فرهنگی غرب است پس این همه دو قطبی سازی و پمپاژ تنفر از برخی تریبونها نسبت به این زنان، ناشی از چیست و بیمارستان های متعلق به فلان ارگان انقلابی چرا حتی زنان با حجاب کامل اسلامی (مانتو) را وادار و ملزم به پوشیدن چادر می کند؟
5. من هم اگر این قانون به تثبیت درونی و اعتقادی حجاب می انجامید و نتیجه اش صیانت اخلاقی بیشتر جامعه بود، با آن موافق بودم اما همه بحث بر سر این است که این قانون نه تنها نتوانسته چنین مقصودی را در حد انتظار تامین کند بلکه نتایج سوء دیگری را نیز به دنبال داشته است. ظاهر جامعه ما از حیث حجاب و پوشش و آرایش زنان برای بسیاری از مسلمانان و شیعیان و غیر مسلمانان خارج از ایران و حتی غربی ها بهت آور است.
6. اگر سازمان ثبت به وظابفش عمل نکرد حتما نباید شهرداری هم به وظایفش عمل نکند اما اگر قوه قضاییه و مقننه و مجریه سرشار از ناکارآمدی و برخی از فسادهای شرم آور و اعتماد و ایمان سوز باشند و استقرار عدالت را که به گفته امام صادق علیه السلام : «العدل اساس الاحکام» به فراموشی یا حاشیه رانده باشند، حتما نباید رسانه ملی و تریبون های نماز جمعه و علمای اعلام و نهادهای تبلیغی نظام به حجاب زنان گیر بدهند و تلاش کنند ویترین دینی نظام را با آن آرایش دهند. این امری خلاف عقل و عدل و ارتکاز عقلا و طبعا خلاف شرع است.
7. برخی از امور مانند برخورد با خشونت و سرقت و جنایت و بی نظمی (قوانین رانندگی) و اعمال آشکار خلاف عفت عمومی حتما الزام بردار است و مقابله با آن از بدیهی ترین وظایف اولیه یک حکومت است و البته باید در باره آنها فرهنگ سازی هم کرد اما در این که آیا حجاب هم در زمره این امور است، شدیدا تردید وجود دارد و لااقل بین کارشناسان دینی و اجتماعی و فرهنگی در مورد موثر ومفید بودن آن اختلاف نظر جدی وجود دارد و باید در باره آن همچنان به بحث و گفتگو بنشینیم.
8. به چه دلیل مردم در انتخاب اصل دین آزادند اما در انتخاب برخی از احکام دین آزاد نیستند؟ چطور مردم در انتخاب فرم و محتوای حکومت آزادند و به تعبیر امام خمینی (ره) می توانند حتی یک نظام دیکتاتوری را برگزینند اما در این که می توانند بر سر برخی احکام و قوانین هم در بستر مردم سالاری وارد گفتگو وچانه زنی شوند، به خصوص اگر دارای اکثریت باشند، آزاد و محق نیستند؟ لابد روشن است که منظور امام و بنده طلبه از این حرف این نیست که مردم می توانند حق و باطل را در حیطه شریعت تعیین کنند بلکه منظور این است که خداوند انتخاب هدایت و ضلالت و بهشت و جهنم را به خود انسانها سپرده است و نه به شمشیر و زور حاکمان.
9. قیاس مع الفارق است. نسبت وجوب شرعی حجاب با الزام قانونی آن مانند نسبت حرمت شرعی دروغ با حرمت آن نیست. حجاب واجب شرعی است اما این که قانونا می تواند الزامی باشد، مورد نقد و رد بسیاری از صاحب نظران است و در زمره اجتهادیات است و نه مسلمات مانند حرمت دروغ، به خصوص اگر الزام بی نتیجه یا اثر معکوس داشته باشد.
@kherad_jensi
@nasiri42