🔴 قانون مصیبتآفرین «جوانی جمعیت»
✍️ محمدرضا جلائیپور
متاسفانه پریروز طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» با تایید شورای نگهبان قانون شد.
شش ماه پیش در نقدِ این طرح نوشته بودم طبق «ظرفیت زیستی کشور» و نیز «نظریهٔ جمعیت بهینه» جمعیت مطلوب ایران بیشتر از ۳۵ میلیون نیست و اساسا افزایش جمعیت ایران هدف قابل دفاعی نیست. حتی بر فرض مطلوبیت این هدف، ابزارهای این قانون ناکارآمد، ناقض حقوق زنان و عامل افزایش بیماریهای مقاربتی، بارداری ناخواسته، سقط جنین و معلولیت فرزندان است.
این طرح اما متاسفانه مشابه طرح صیانت اصل ۸۵ ای شد و دور از چشم رسانهها و کارشناسان به تصویب رسید. دربارهٔ این قانون جز آنچه در متن پیشین آورده بودم، چند نکته ذکرکردنی است:
🔹در این قانون الزام آزمایش ژنتیک پیش از ازدواج برداشته شده است. در قانون و رویهٔ قبلی در صورتی که سه پزشک تایید میکردند که بارداری برای مادر مضر است یا کودکِ در رحم معلولیت قطعی دارد، مادر مجاز به سقط جنین بود و سازمان بهزیستی هم از آزمایشهای ژنتیکی و این غربالگری حمایت مالی میکرد و سالانه بیش از شش هزار سقط قانونی فقط در جمعیت تحت پوشش بهزیستی صورت میگرفت. مطابق قانون جدید این حمایت متوقف میشود. با اختیاری شدن آزمایش ژنتیک پیش از ازدواج و غربالگری، سالانه هزاران کودک معلول به دنیا خواهند آمد و هزاران کودک بیمار بعد از تولد خواهند مرد. مسئولیت فاجعهٔ این مرگها و رنجهای اجتنابپذیر با کیست؟
🔹این قانون پرداخت بیمه برای سزارین و مراحل تکمیلی زایمان را ممنوع کرده است. اساسا چه ربطی به افزایش جمعیت دارد؟
🔹طبق مادهٔ ۵۴ که تعرض به حریم و اطلاعات شخصی شهروندان است آزمایشگاهها باید اطلاعات مراجعهکنندگان را ثبت آنلاین کنند و زنان باردار شناسایی و اگر فرزندشان بعدا به دنیا نیاید متهم به سقط میشوند. چه کسی چنین حقی به دولت داده است؟
🔹بر اساس مادهٔ ۵۱ توزیع دولتیِ یارانهای و رایگان وسایل جلوگیری از بارداری ممنوع میشوند. نتیجهاش افزایش بارداری ناخواسته و بیماریهای مقاربتی در اقشار محروم خواهد بود. چه کسی پاسخگو است؟
🔹فروش داروهای جلوگیری از بارداری هم نیازمند دستور پزشک شده است. حق شهروندان برای جلوگیری از بارداری چه ربطی به اجازهٔ پزشک دارد؟
🔹 مادهٔ ۵۲ عقیمسازی (حتی موقت) را جرمانگاری کرده است. چه کسی به حکومت حق جرمانگاریِ شخصیترین تصمیمات بیآزارِ شهروندان را داده است؟
🔹افزایش طول مرخصیِ فرزندآوری مطلوب است، اما چرا صرفا محدود به کارمندان دولت شده است و بخش خصوصی را شامل نمیشود؟ چرا به پدر هم داده نمیشود؟
🔹پارهای از امتیازاتی که این قانون برای فرزندآوران در نظر گرفته اولا در شرایط کسری بودجهٔ شدید کنونی بار مالی سنگینی روی دوش دولت میگذارد و ثانیا غیرضروری است (از جمله کاهش سن بازنشستگی). چرا نمایندگان از کیسهٔ منابع عمومی هزینههای سنگین غیرضروری کردهاند؟
🔹پیشفرض اشتباه این قانون این است که برای پیشگیری از بحران سالمندی نیازمند افزایش رشد جمعیتیم. اما:
اولا، افزایش نرخ باروری، تعداد سالمندان و منابع لازم برای ارائهٔ خدمات پایه به آنها را نمیکاهد و صرفا درصد سالمندان از کل جمعیت را کاهش میدهد.
ثانیا، بر اساس پیشبینیهای آیندهپژوهانه، در دهههای آینده ما نیز همچون سایر کشورها در اثر دانشبنیانتر و دیجیتالیتر شدنِ اقتصاد و پیشرفت هوش مصنوعی و کاهش نیاز به کار انسانی (از جمله در نسل جدید صنعت، کشاورزی، آموزش و خدمات)، با بحران بیکاری مواجه خواهیم بود و نه کمبود نیروی کار. بگذریم از اینکه ما حتی امروز هم بحران بیکاری داریم و نه کمبود نیروی کار و حتی در صورت کمبود نیروی کار میتوانیم مهاجر بپذیریم.
ثالثا، برای افزایش رشد اقتصادی نیازمند نیروی کار متخصص و سالم هستیم که مستلزم ارتقای کیفیت آموزش و سلامت عمومی است و نه افزایش باروری ناخواسته در خانوادههایی که تمایل و امکانات تربیت باکیفیت فرزند ندارند (کرهٔ جنوبی ۳۴ میلیون کمتر از ایران جمعیت دارد، ولی تولید ناخالص داخلیاش بیش از ۸ برابر ایران است).
رابعا، برای مواجههٔ بهتر با موج سالمندی نیازمند حل زودتر بحران صندوقهای بازنشستگی، افزایش سن بازنشستگی و ارتقای خدمات پایه به سالمندانیم (که متاسفانه در اولویت این دولت و مجلس نیز نیست) و نه افزایش جمعیت.
خامسا، امروز دیگر «اندازهٔ جمعیت» مولفهٔ اصلی قدرت ملی و بازدارندگی نیست، بلکه بازدارندگی در ترکیبی از کیفیت آموزش و سلامتِ جمعیت کشور، قدرت اقتصادی و میزان وابستگی کشورهای دیگر به اقتصادش، توان نظامی و دیپلماتیک و میزان رضایت عمومی شهروندان از حاکمیت است.
این قانون هم مشابه طرح صیانت (که به نام حمایت، نوعی اقتدارگرایی دیجیتال است)، به نام حمایت از خانواده، اقتدارگرایی را تا رختخواب شهروندان بسط میدهد.
@kherad_jensi
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
متاسفانه پریروز طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» با تایید شورای نگهبان قانون شد.
شش ماه پیش در نقدِ این طرح نوشته بودم طبق «ظرفیت زیستی کشور» و نیز «نظریهٔ جمعیت بهینه» جمعیت مطلوب ایران بیشتر از ۳۵ میلیون نیست و اساسا افزایش جمعیت ایران هدف قابل دفاعی نیست. حتی بر فرض مطلوبیت این هدف، ابزارهای این قانون ناکارآمد، ناقض حقوق زنان و عامل افزایش بیماریهای مقاربتی، بارداری ناخواسته، سقط جنین و معلولیت فرزندان است.
این طرح اما متاسفانه مشابه طرح صیانت اصل ۸۵ ای شد و دور از چشم رسانهها و کارشناسان به تصویب رسید. دربارهٔ این قانون جز آنچه در متن پیشین آورده بودم، چند نکته ذکرکردنی است:
🔹در این قانون الزام آزمایش ژنتیک پیش از ازدواج برداشته شده است. در قانون و رویهٔ قبلی در صورتی که سه پزشک تایید میکردند که بارداری برای مادر مضر است یا کودکِ در رحم معلولیت قطعی دارد، مادر مجاز به سقط جنین بود و سازمان بهزیستی هم از آزمایشهای ژنتیکی و این غربالگری حمایت مالی میکرد و سالانه بیش از شش هزار سقط قانونی فقط در جمعیت تحت پوشش بهزیستی صورت میگرفت. مطابق قانون جدید این حمایت متوقف میشود. با اختیاری شدن آزمایش ژنتیک پیش از ازدواج و غربالگری، سالانه هزاران کودک معلول به دنیا خواهند آمد و هزاران کودک بیمار بعد از تولد خواهند مرد. مسئولیت فاجعهٔ این مرگها و رنجهای اجتنابپذیر با کیست؟
🔹این قانون پرداخت بیمه برای سزارین و مراحل تکمیلی زایمان را ممنوع کرده است. اساسا چه ربطی به افزایش جمعیت دارد؟
🔹طبق مادهٔ ۵۴ که تعرض به حریم و اطلاعات شخصی شهروندان است آزمایشگاهها باید اطلاعات مراجعهکنندگان را ثبت آنلاین کنند و زنان باردار شناسایی و اگر فرزندشان بعدا به دنیا نیاید متهم به سقط میشوند. چه کسی چنین حقی به دولت داده است؟
🔹بر اساس مادهٔ ۵۱ توزیع دولتیِ یارانهای و رایگان وسایل جلوگیری از بارداری ممنوع میشوند. نتیجهاش افزایش بارداری ناخواسته و بیماریهای مقاربتی در اقشار محروم خواهد بود. چه کسی پاسخگو است؟
🔹فروش داروهای جلوگیری از بارداری هم نیازمند دستور پزشک شده است. حق شهروندان برای جلوگیری از بارداری چه ربطی به اجازهٔ پزشک دارد؟
🔹 مادهٔ ۵۲ عقیمسازی (حتی موقت) را جرمانگاری کرده است. چه کسی به حکومت حق جرمانگاریِ شخصیترین تصمیمات بیآزارِ شهروندان را داده است؟
🔹افزایش طول مرخصیِ فرزندآوری مطلوب است، اما چرا صرفا محدود به کارمندان دولت شده است و بخش خصوصی را شامل نمیشود؟ چرا به پدر هم داده نمیشود؟
🔹پارهای از امتیازاتی که این قانون برای فرزندآوران در نظر گرفته اولا در شرایط کسری بودجهٔ شدید کنونی بار مالی سنگینی روی دوش دولت میگذارد و ثانیا غیرضروری است (از جمله کاهش سن بازنشستگی). چرا نمایندگان از کیسهٔ منابع عمومی هزینههای سنگین غیرضروری کردهاند؟
🔹پیشفرض اشتباه این قانون این است که برای پیشگیری از بحران سالمندی نیازمند افزایش رشد جمعیتیم. اما:
اولا، افزایش نرخ باروری، تعداد سالمندان و منابع لازم برای ارائهٔ خدمات پایه به آنها را نمیکاهد و صرفا درصد سالمندان از کل جمعیت را کاهش میدهد.
ثانیا، بر اساس پیشبینیهای آیندهپژوهانه، در دهههای آینده ما نیز همچون سایر کشورها در اثر دانشبنیانتر و دیجیتالیتر شدنِ اقتصاد و پیشرفت هوش مصنوعی و کاهش نیاز به کار انسانی (از جمله در نسل جدید صنعت، کشاورزی، آموزش و خدمات)، با بحران بیکاری مواجه خواهیم بود و نه کمبود نیروی کار. بگذریم از اینکه ما حتی امروز هم بحران بیکاری داریم و نه کمبود نیروی کار و حتی در صورت کمبود نیروی کار میتوانیم مهاجر بپذیریم.
ثالثا، برای افزایش رشد اقتصادی نیازمند نیروی کار متخصص و سالم هستیم که مستلزم ارتقای کیفیت آموزش و سلامت عمومی است و نه افزایش باروری ناخواسته در خانوادههایی که تمایل و امکانات تربیت باکیفیت فرزند ندارند (کرهٔ جنوبی ۳۴ میلیون کمتر از ایران جمعیت دارد، ولی تولید ناخالص داخلیاش بیش از ۸ برابر ایران است).
رابعا، برای مواجههٔ بهتر با موج سالمندی نیازمند حل زودتر بحران صندوقهای بازنشستگی، افزایش سن بازنشستگی و ارتقای خدمات پایه به سالمندانیم (که متاسفانه در اولویت این دولت و مجلس نیز نیست) و نه افزایش جمعیت.
خامسا، امروز دیگر «اندازهٔ جمعیت» مولفهٔ اصلی قدرت ملی و بازدارندگی نیست، بلکه بازدارندگی در ترکیبی از کیفیت آموزش و سلامتِ جمعیت کشور، قدرت اقتصادی و میزان وابستگی کشورهای دیگر به اقتصادش، توان نظامی و دیپلماتیک و میزان رضایت عمومی شهروندان از حاکمیت است.
این قانون هم مشابه طرح صیانت (که به نام حمایت، نوعی اقتدارگرایی دیجیتال است)، به نام حمایت از خانواده، اقتدارگرایی را تا رختخواب شهروندان بسط میدهد.
@kherad_jensi
@jalaeipour
👍1
در ایران به زنان گواهینامه رانندگی موتور سیکلت نمیدهند اما مسابقه قهرمانی موتور کراس زنان برگزار می کنند!
تناقض!
@kherad_jensi
تناقض!
@kherad_jensi
🔳 اطلاعاتی درباره زنکشی در خوزستان
✍ الناز محمدی
🔴 براساس پژوهش انجمن زنان ریحانه اهواز، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود60 زن درخوزستان به دلایل منتسب به ناموس کشته شدهاند.
🔴 بریدن سر، خفهکردن و آتش زدن، به ترتیب بیشترین روشهای کشتن این زنان بوده.
🔴 بین کشتهشدگان، زنان ۱۱ تا ۱۵ ساله هم بودهاند.
🔸این قتلها عمدتا در مناطق عربنشین بوده و این زنان اهل شهرهای مختلفی مثل شوش، اهواز، آبادان، کارون و ... بودهاند. تعداد زنان مجردی که به دلیل داشتن رابطه، کشته شدهاند بیشتر از زنان متاهل با دلیل مشابه بوده است.
🔺بروایه، مدیر انجمن: «نحوه خشونتها و قتلها خیلی شنیع است. مثلا پسر جوانی را داشتیم که در یک درگیری لفظی، کسی به او گفته تو اگر مرد بودی خواهرت با فلانی رابطه نداشت و این پسر هم بدون اینکه بپرسد و بداند ماجرا چی بوده، مستقیم وارد خانه میشود و خشاب را روی دختری که 13 ساله و در حال آماده سازی خمیر نان بوده، خالی میکند. بدن دختر پر گلوله میشود. مواردی بوده که زن را خفه کردهاند و بعد گفتهاند گونی آرد افتاده روی او و خفه شده است.
🔸مواردی هست که از طریق آتش سوزی و ترکاندن کپسولهای گاز، زن را کشتهاند و خواستهاند نشان بدهند حادثه بوده است. مواردی، غرق کردن در آب بوده و بعد گفتهاند که غرق شده است. سر بریدن هم هست که کاملا سر را از تن جدا میکنند. موردی بوده که پسری سر خواهرش را جدا کرده و در بازار چرخانده و گفته این عاقبت دختری است که بخواهد کار خلاف شرع بکند.
🔺این یک قاعده است که سر زنی را که میبرند میاندازند دم در خانه معشوق مرد و به زعم خودشان این لکه ننگ را پاک میکنند. چون عرف جا افتاده که این زن اختیار بدنش را دارد، اگر خطایی مرتکب شده، تنها راهی که بتوانند سر بلند کنند این است که خونش ریخته شود.
🔸موضوع دیگر این است که از این 60 مورد، حتی یک مورد را هم سراغ ندارم که مجازات شده باشد.»
@kherad_jensi
@Zane_Ruz_Channel
✍ الناز محمدی
🔴 براساس پژوهش انجمن زنان ریحانه اهواز، از سال 1398 تا تابستان 1400، حدود60 زن درخوزستان به دلایل منتسب به ناموس کشته شدهاند.
🔴 بریدن سر، خفهکردن و آتش زدن، به ترتیب بیشترین روشهای کشتن این زنان بوده.
🔴 بین کشتهشدگان، زنان ۱۱ تا ۱۵ ساله هم بودهاند.
🔸این قتلها عمدتا در مناطق عربنشین بوده و این زنان اهل شهرهای مختلفی مثل شوش، اهواز، آبادان، کارون و ... بودهاند. تعداد زنان مجردی که به دلیل داشتن رابطه، کشته شدهاند بیشتر از زنان متاهل با دلیل مشابه بوده است.
🔺بروایه، مدیر انجمن: «نحوه خشونتها و قتلها خیلی شنیع است. مثلا پسر جوانی را داشتیم که در یک درگیری لفظی، کسی به او گفته تو اگر مرد بودی خواهرت با فلانی رابطه نداشت و این پسر هم بدون اینکه بپرسد و بداند ماجرا چی بوده، مستقیم وارد خانه میشود و خشاب را روی دختری که 13 ساله و در حال آماده سازی خمیر نان بوده، خالی میکند. بدن دختر پر گلوله میشود. مواردی بوده که زن را خفه کردهاند و بعد گفتهاند گونی آرد افتاده روی او و خفه شده است.
🔸مواردی هست که از طریق آتش سوزی و ترکاندن کپسولهای گاز، زن را کشتهاند و خواستهاند نشان بدهند حادثه بوده است. مواردی، غرق کردن در آب بوده و بعد گفتهاند که غرق شده است. سر بریدن هم هست که کاملا سر را از تن جدا میکنند. موردی بوده که پسری سر خواهرش را جدا کرده و در بازار چرخانده و گفته این عاقبت دختری است که بخواهد کار خلاف شرع بکند.
🔺این یک قاعده است که سر زنی را که میبرند میاندازند دم در خانه معشوق مرد و به زعم خودشان این لکه ننگ را پاک میکنند. چون عرف جا افتاده که این زن اختیار بدنش را دارد، اگر خطایی مرتکب شده، تنها راهی که بتوانند سر بلند کنند این است که خونش ریخته شود.
🔸موضوع دیگر این است که از این 60 مورد، حتی یک مورد را هم سراغ ندارم که مجازات شده باشد.»
@kherad_jensi
@Zane_Ruz_Channel
✅ استفاده از هر روش براي افزايش جمعيت
رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۱۴۰۱ درباره وام فرزندآوری گفت مبلغ وام فرزندآوری برای بچه اول ۱۵ میلیون تومان، بچه دوم ۲۵ میلیون تومان، بچه سوم ۳۵ میلیون تومان، بچه چهارم ۴۵ میلیون تومان و بیشتر از پنج فرزند ۵۰ میلیون تومان است!
@kherad_jensi
رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۱۴۰۱ درباره وام فرزندآوری گفت مبلغ وام فرزندآوری برای بچه اول ۱۵ میلیون تومان، بچه دوم ۲۵ میلیون تومان، بچه سوم ۳۵ میلیون تومان، بچه چهارم ۴۵ میلیون تومان و بیشتر از پنج فرزند ۵۰ میلیون تومان است!
@kherad_jensi
توییت قابل توجه و امیدوار کننده معاونت امور زنان خانم خزعلی در حالی که اکثر مسئولین این حوزه، در مورد خشونت واقع شده در اهواز روزه سکوت گرفتهاند.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
شرکت باربی عروسک ایدا.بی.ولز روزنامهنگار و از فعالان جنبش مدنی سیاهپوستان و حق رای زنان را تولید کرده است.
@kherad_jensi
@kherad_jensi
👍1
گفتمانی که زنان را می کشد
✍مصطفی مهرآیین
1.در تحلیل آنکه چرا مردان با به کارگیری اشکال متفاوت خشونت به آزار و اذیت زنان یا کشتن زنان می پردازند می توان از نگاه های متفاوت سخن گفت. بااینحال، یکی از کارآمدترین رویکردها به این مساله، تحلیل آن از نگاه «گفتمانی» یا «فرهنگی» است. در این نگاه، تحلیل گر پدیده اجتماعی را به یک جهان یا دنیای زبانی تقلیل می دهد که البته به زبان فوکو همراه با مجموعه ای از کردارهای غیر زبانی و نهادی از یک «گفتمان» تبدیل به یک «سامانه» یا «نظم جهت دار» می شود. در اینجا به جای سخن گفتن از اقتصاد یا سیاست یا اقتصاد سیاسی، خشونت علیه زنان همان زبانی است که قبل از فرو کردن چاقو یا داس در تن زنی او را می کشد و مثله اش می کند.
2.اگر تاریخ جامعه معاصر ایران را از منظر نوع زبانی که به نامیدن و فراخواندن زنان به کار گرفته است قرائت کنیم می توان فهمید که خشونت علیه زنان نه یک استثنا که یک نظم فرهنگی است که فعالانه به اشکال متفاوت زن می کشد. در عصر قاجار زن «منزل»، «متعلقه»، «ضعیفه» یا «حبسی» است. زن به عنوان یک موجود ضعیف و ناتوان و آلوده به ذهن شیطان و فریبگری در عین محبوس بودن در منزل در مالکیت و تعلق مردی است که می تواند در جایگاه خداوند با او هر کاری بکند. در عصر پهلوی زنان تبدیل به «مادام»، «لیدی»، «خانم»، «بانو»، «خوشگله»، «لعبت»،«عشق»، «دلبر»، و..شد. در اینجا هم اگرچه زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردارند می شوند، اما باز بنا به دنیای تعلقات، و احساسات و ذوق و قدرت نرینه مردان نامگذاری و فراخوانده می شوند. در عصر انقلاب زنان اگرچه در میدان مبارزه حضور دارند اما آن ها همان زری داستان سووشون هستند که تنها بواسطه وجه اجتماعی مرد خود یعنی یوسف و یوسف ها وارد جامعه می شوند و به فعالیت انقلابی می پردازند تا آنجا که به خواست مردان انقلابی در لحظاتی از انقلاب به صورت یکدست محجبه و حجاب دار می شوند. در عصر جنگ و سال های دهه شصت پس از انقلاب زنان تبدیل به «مادر»، «همسر» یا «همراه» و «همرزم» می شوند که ابتدا باید در خانه بمانند و بزایند و به تربیت رزمنده بپردازند و در نهایت داغ دار و محزون و افسرده در مرگ مردان یا پسران و خواهران خود تبدیل به «مادر شهید»، «مادر آزاده»، «خواهر شهید»، «خواهر آزاده» یا « خانم بسیجی» یا «خانم محله» شوند. در اینجا زن دو دنیا دارد: دنیای زایمان یا دنیای افسردگی پس از زایمان. همراه با دولت سازندگی، «زنان دارای حقوق اجتماعی» و «فمنیست» شکل گرفتند و زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردار شدند و باز همچون عصر پهلوی تبدیل به « کارمند» و «کارگر» و «سرکار خانم» و« خانم دکتر» و «خانم مهندس» شدند که همگی تا قبل از آن ترکیباتی همراه با کلمه «آقا» بودند و برای نامیدن و صدا زدن مردان به کار برده می شدند. اندکی بعدتر با توسعه بیشتر دانشهای زیبایی اندام و زیبایی پزشکی و استفاده از تکنیک های لاغری و ضد چاقی و به طور کلی گفتمان مد و زیبایی و روانشناسی موفقیت و با تاکید بر دو دال کلیدی «برجسته سازی»(باسن،سینه،..) و پنهان سازی(شکم، دور کمر،..)، زنان تبدیل به «داف»، «تیکه»، «پلنگ»، و «مورد» و .شدند که در تور مردان گرفتارند و نهایت اختلاف آنان با مردان آن است که «زنان ونوسی اند» و «مردان مریخی اند». در اینجا بدن زن تبدیل به یک هستی قطعه قطعه شد که برخی اندام آن به زن قدرت می دهند و برخی اندام آن بر حسب معیار میزان چربی مایه اذیت و آزار زن و به تبع آن مرد هستند.
3.اگر به این اشکال زبانی صدا زدن زن در جامعه نگاه کنیم میبینم جز در گفتمان توسعه که زن تبدیل به نیروی کار در دو قالب کارگر و کارمند می شود و برخی نقش های مردانه را به آن محول می سازند، وجود زن چیزی جز یک «تن» یا به زبان بازار «کالای گوشتی لذت بخش» نیست: زن کالای گوشتی لذت بخشی است که از یک دوره ای از زندگی مردان به بعد(دوران بلوغ جنسی)، مرد قادر به استفاده موقت یا دائمی از آن است و می تواند آن را به مجموعه دارایی های خود اضافه کند و به استفاده از آن بپردازد. بی شک، در چنین فضایی خشونت نه یک پدیده اجتماعی نادر که یک بستر گفتمانی و کرداری و نهادی عام است که وجود «زن» اصولا در درون آن صورتبندی شده است. کلماتی همچون «آبرو» یا «ناموس» واژه های کلیدی در این گفتمان نیستند، چرا که اصولا حتی اگر این کلمات مهم باشند متعلق به حوزه اخلاق خانواده هستند که پدیده ای مربوط به مراحل بعدی پردازش زبانی زن است: زن می تواند توسط مرد آزار ببیند یا کشته شود چون اصولا در مقابل شیر توانمند طبیعت انسانی یا همان مرد چیزی جز یک آهو که می توان آن را لقمه کرد و خورد نیست. زن اصولا وجود ندارد که حذف یا کشتن آن باعث جرم شود. به زبان لکان، زن تنها تا زمانی وجود دارد که به وجود مردها انسجام و تمامیت ببخشد و چون آینه باعث دادن هویت منسجم و تام مرد به مردان شود.
@kherad_jensi
✍مصطفی مهرآیین
1.در تحلیل آنکه چرا مردان با به کارگیری اشکال متفاوت خشونت به آزار و اذیت زنان یا کشتن زنان می پردازند می توان از نگاه های متفاوت سخن گفت. بااینحال، یکی از کارآمدترین رویکردها به این مساله، تحلیل آن از نگاه «گفتمانی» یا «فرهنگی» است. در این نگاه، تحلیل گر پدیده اجتماعی را به یک جهان یا دنیای زبانی تقلیل می دهد که البته به زبان فوکو همراه با مجموعه ای از کردارهای غیر زبانی و نهادی از یک «گفتمان» تبدیل به یک «سامانه» یا «نظم جهت دار» می شود. در اینجا به جای سخن گفتن از اقتصاد یا سیاست یا اقتصاد سیاسی، خشونت علیه زنان همان زبانی است که قبل از فرو کردن چاقو یا داس در تن زنی او را می کشد و مثله اش می کند.
2.اگر تاریخ جامعه معاصر ایران را از منظر نوع زبانی که به نامیدن و فراخواندن زنان به کار گرفته است قرائت کنیم می توان فهمید که خشونت علیه زنان نه یک استثنا که یک نظم فرهنگی است که فعالانه به اشکال متفاوت زن می کشد. در عصر قاجار زن «منزل»، «متعلقه»، «ضعیفه» یا «حبسی» است. زن به عنوان یک موجود ضعیف و ناتوان و آلوده به ذهن شیطان و فریبگری در عین محبوس بودن در منزل در مالکیت و تعلق مردی است که می تواند در جایگاه خداوند با او هر کاری بکند. در عصر پهلوی زنان تبدیل به «مادام»، «لیدی»، «خانم»، «بانو»، «خوشگله»، «لعبت»،«عشق»، «دلبر»، و..شد. در اینجا هم اگرچه زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردارند می شوند، اما باز بنا به دنیای تعلقات، و احساسات و ذوق و قدرت نرینه مردان نامگذاری و فراخوانده می شوند. در عصر انقلاب زنان اگرچه در میدان مبارزه حضور دارند اما آن ها همان زری داستان سووشون هستند که تنها بواسطه وجه اجتماعی مرد خود یعنی یوسف و یوسف ها وارد جامعه می شوند و به فعالیت انقلابی می پردازند تا آنجا که به خواست مردان انقلابی در لحظاتی از انقلاب به صورت یکدست محجبه و حجاب دار می شوند. در عصر جنگ و سال های دهه شصت پس از انقلاب زنان تبدیل به «مادر»، «همسر» یا «همراه» و «همرزم» می شوند که ابتدا باید در خانه بمانند و بزایند و به تربیت رزمنده بپردازند و در نهایت داغ دار و محزون و افسرده در مرگ مردان یا پسران و خواهران خود تبدیل به «مادر شهید»، «مادر آزاده»، «خواهر شهید»، «خواهر آزاده» یا « خانم بسیجی» یا «خانم محله» شوند. در اینجا زن دو دنیا دارد: دنیای زایمان یا دنیای افسردگی پس از زایمان. همراه با دولت سازندگی، «زنان دارای حقوق اجتماعی» و «فمنیست» شکل گرفتند و زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردار شدند و باز همچون عصر پهلوی تبدیل به « کارمند» و «کارگر» و «سرکار خانم» و« خانم دکتر» و «خانم مهندس» شدند که همگی تا قبل از آن ترکیباتی همراه با کلمه «آقا» بودند و برای نامیدن و صدا زدن مردان به کار برده می شدند. اندکی بعدتر با توسعه بیشتر دانشهای زیبایی اندام و زیبایی پزشکی و استفاده از تکنیک های لاغری و ضد چاقی و به طور کلی گفتمان مد و زیبایی و روانشناسی موفقیت و با تاکید بر دو دال کلیدی «برجسته سازی»(باسن،سینه،..) و پنهان سازی(شکم، دور کمر،..)، زنان تبدیل به «داف»، «تیکه»، «پلنگ»، و «مورد» و .شدند که در تور مردان گرفتارند و نهایت اختلاف آنان با مردان آن است که «زنان ونوسی اند» و «مردان مریخی اند». در اینجا بدن زن تبدیل به یک هستی قطعه قطعه شد که برخی اندام آن به زن قدرت می دهند و برخی اندام آن بر حسب معیار میزان چربی مایه اذیت و آزار زن و به تبع آن مرد هستند.
3.اگر به این اشکال زبانی صدا زدن زن در جامعه نگاه کنیم میبینم جز در گفتمان توسعه که زن تبدیل به نیروی کار در دو قالب کارگر و کارمند می شود و برخی نقش های مردانه را به آن محول می سازند، وجود زن چیزی جز یک «تن» یا به زبان بازار «کالای گوشتی لذت بخش» نیست: زن کالای گوشتی لذت بخشی است که از یک دوره ای از زندگی مردان به بعد(دوران بلوغ جنسی)، مرد قادر به استفاده موقت یا دائمی از آن است و می تواند آن را به مجموعه دارایی های خود اضافه کند و به استفاده از آن بپردازد. بی شک، در چنین فضایی خشونت نه یک پدیده اجتماعی نادر که یک بستر گفتمانی و کرداری و نهادی عام است که وجود «زن» اصولا در درون آن صورتبندی شده است. کلماتی همچون «آبرو» یا «ناموس» واژه های کلیدی در این گفتمان نیستند، چرا که اصولا حتی اگر این کلمات مهم باشند متعلق به حوزه اخلاق خانواده هستند که پدیده ای مربوط به مراحل بعدی پردازش زبانی زن است: زن می تواند توسط مرد آزار ببیند یا کشته شود چون اصولا در مقابل شیر توانمند طبیعت انسانی یا همان مرد چیزی جز یک آهو که می توان آن را لقمه کرد و خورد نیست. زن اصولا وجود ندارد که حذف یا کشتن آن باعث جرم شود. به زبان لکان، زن تنها تا زمانی وجود دارد که به وجود مردها انسجام و تمامیت ببخشد و چون آینه باعث دادن هویت منسجم و تام مرد به مردان شود.
@kherad_jensi
✅تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال رسیده است/ افسردگی باعث رابطه زودرس فرد با جنس مخالف میشود
علیرضا شریفی یزدی؛ روانشناس اجتماعی:
🔸️ افسردگی زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و یکی از این موارد رابطه زودرس با جنس مخالف است.
🔸️ تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال کاهش یافته و گاهی حتی رابطه جنسی کامل رخ میدهد.
🔸️ تمایل به استفاده از مواد مخدر هم دیگر آسیب اجتماعی ناشی از افسردگی در نوجوانان است. ما سه درگاه اعتیاد داریم که شامل سیگار، قلیان و مشروبات الکلی است. این درگاهها میتوانند به استفاده از مواد مخدر بیانجامند.
🔸️ امروز الگوی غالب مصرف مواد مخدر در نوجوانها ماده مخدر گل است./ دیدهبان ایران
@kherad_jensi
علیرضا شریفی یزدی؛ روانشناس اجتماعی:
🔸️ افسردگی زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است و یکی از این موارد رابطه زودرس با جنس مخالف است.
🔸️ تجربه رابطه جنسی به زیر ۱۳ سال کاهش یافته و گاهی حتی رابطه جنسی کامل رخ میدهد.
🔸️ تمایل به استفاده از مواد مخدر هم دیگر آسیب اجتماعی ناشی از افسردگی در نوجوانان است. ما سه درگاه اعتیاد داریم که شامل سیگار، قلیان و مشروبات الکلی است. این درگاهها میتوانند به استفاده از مواد مخدر بیانجامند.
🔸️ امروز الگوی غالب مصرف مواد مخدر در نوجوانها ماده مخدر گل است./ دیدهبان ایران
@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عذرخواهی نخست وزیر استرالیا به دلیل افتضاح تجاوز در پارلمان این کشور
🔸 اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا تحت فشارها مجبور شد در نخستین جلسه پارلمان این کشور در سال جدید به دلیل تجاوز یک کارمند سیاسی در محل پارلمان عذرخواهی کند.
🔸وی گفت: ما متاسفیم، من برای خانم هیگینز به خاطر اتفاقات وحشتناکی که اینجا رخ داد متاسفم، مکانی که باید امن باشد معلوم شد که یک کابوس بود!
🔹بررسیها نشان می دهد که نیمی از کارکنان پارلمان استرالیا مورد آزار و اذیت یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند!/ رویترز
@kherad_jensi
🔸 اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا تحت فشارها مجبور شد در نخستین جلسه پارلمان این کشور در سال جدید به دلیل تجاوز یک کارمند سیاسی در محل پارلمان عذرخواهی کند.
🔸وی گفت: ما متاسفیم، من برای خانم هیگینز به خاطر اتفاقات وحشتناکی که اینجا رخ داد متاسفم، مکانی که باید امن باشد معلوم شد که یک کابوس بود!
🔹بررسیها نشان می دهد که نیمی از کارکنان پارلمان استرالیا مورد آزار و اذیت یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند!/ رویترز
@kherad_jensi
✅عده طلاق اسلامی در ژاپن رسمیت یافت
🔹️دولت ژاپن قانونی شبیه به عده طلاق اسلامی در این کشور وضع و در چارچوب آن مقرر کرد زنان یکصد روز بعد از طلاق حق ازدواج دوباره نخواهند داشت.
🔹️روزنامه گاردین در این باره نوشت: دولت ژاپن قانونی متعلق به قرن نوزدهم را که ازدواج فوری زنان مطلقه را ممنوع میکند، مجدداً اجرایی کرده است.
🔹️بر اساس این گزارش، دولت ژاپن با هدف جلوگیری از اختلاط انساب، ازدواج فوری زنان را تا یکصد روز بعد از طلاق ممنوع کرده و در چارچوب آن هر نوزادی هم که تا ۳۰۰ روز بعد از طلاق به دنیا بیاید به زوج سابق نسبت داده میشود.
🔹️به نوشته گاردین، این قانون صرفاً مربوط به زنانی است که ازدواج مجدد میکنند، اما نوزادانی که از مادران مجرد بعد از طلاق به دنیا میآیند همچنان باید به نام همسر سابق به ثبت برسند./ اعتمادآنلاین
@kherad_jensi
🔹️دولت ژاپن قانونی شبیه به عده طلاق اسلامی در این کشور وضع و در چارچوب آن مقرر کرد زنان یکصد روز بعد از طلاق حق ازدواج دوباره نخواهند داشت.
🔹️روزنامه گاردین در این باره نوشت: دولت ژاپن قانونی متعلق به قرن نوزدهم را که ازدواج فوری زنان مطلقه را ممنوع میکند، مجدداً اجرایی کرده است.
🔹️بر اساس این گزارش، دولت ژاپن با هدف جلوگیری از اختلاط انساب، ازدواج فوری زنان را تا یکصد روز بعد از طلاق ممنوع کرده و در چارچوب آن هر نوزادی هم که تا ۳۰۰ روز بعد از طلاق به دنیا بیاید به زوج سابق نسبت داده میشود.
🔹️به نوشته گاردین، این قانون صرفاً مربوط به زنانی است که ازدواج مجدد میکنند، اما نوزادانی که از مادران مجرد بعد از طلاق به دنیا میآیند همچنان باید به نام همسر سابق به ثبت برسند./ اعتمادآنلاین
@kherad_jensi
سفیر نظامی ایران در چین احتمالا میخواد بگه «من در چین زن دیدم اما تکریم ندیدم ولی در ایران تکریم دیدم ولی زن ندیدم!»
😅
@kherad_jensi
😅
@kherad_jensi