🔻بالغ بر ۷۰ درصد بیکاران کشور در گروه سنی جوان ۱۸ تا ۳۵ ساله قرار دارد.
طبق گزارش گزارش مرکز آمار ایران (روایت دولتی) نرخ مشارکت در تابستان به ۴۱.۵ رسيده است. نرخ مشاركت اقتصادی در سال ۲۰۲۰ میلادی در قطر ۸۶ درصد، در جمهوری آذربايجان ۶۳ درصد و تركيه ۵۰ درصد بوده است.
نابرابری جنسیتی در بازار کار
طبق آمارهای رسمی، دو سوم زنان بیکار فارغالتحصیل دانشگاه هستند در حالی که کمتر از یک سوم مردان داری تحصیلات عالیه، جویای کار هستند.
با توجه به رشد سالانه جمعیت، نرخ اشتغال (درصد افراد بالای ۱۵ سال که شاغل هستند) فقط ۳۸.۳ درصد است که همچنان از اواسط دهه ۱۳۹۰ پایینتر است.
@kherad_Jensi
طبق گزارش گزارش مرکز آمار ایران (روایت دولتی) نرخ مشارکت در تابستان به ۴۱.۵ رسيده است. نرخ مشاركت اقتصادی در سال ۲۰۲۰ میلادی در قطر ۸۶ درصد، در جمهوری آذربايجان ۶۳ درصد و تركيه ۵۰ درصد بوده است.
نابرابری جنسیتی در بازار کار
طبق آمارهای رسمی، دو سوم زنان بیکار فارغالتحصیل دانشگاه هستند در حالی که کمتر از یک سوم مردان داری تحصیلات عالیه، جویای کار هستند.
با توجه به رشد سالانه جمعیت، نرخ اشتغال (درصد افراد بالای ۱۵ سال که شاغل هستند) فقط ۳۸.۳ درصد است که همچنان از اواسط دهه ۱۳۹۰ پایینتر است.
@kherad_Jensi
آموزشهای شهروندی از ارکان اساسی زندگی اجتماعی دوران ما به شمار میرود که اگر به صورت اصولی اجرا شود به افزایش کیفیت زندگی جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی جامعه منجر میشود.
در این پست با ابتکار یکی از مستندسازان دغدغهمند کشورمان –یاسر عرب– آشنا میشویم که به صورت مستقل و صرفا با حمایت محدود مردمی به تولید چندین مجموعه مهم در حوزه حساس و مغفول "زیست جنسی" پرداخته و طی آن در گفتوگو با متخصصان، مباحث متنوع و مهمی را به اشتراک گذاشته شده است.
توجه به موضوعاتی که عموما در آموزشهای رسمی به آنها پرداخته نمیشود و رویکرد علمی و به ویژه نگاه اجتماعی حاکم بر این مجموعه مستندها باعث شده که بارها در وبسایت آپارات و کانال تلگرام "اندیشکده خرد جنسی" دیده شود و مورد توجه عموم جامعه قرار گیرد.
@kherad_Jensi
در این پست با ابتکار یکی از مستندسازان دغدغهمند کشورمان –یاسر عرب– آشنا میشویم که به صورت مستقل و صرفا با حمایت محدود مردمی به تولید چندین مجموعه مهم در حوزه حساس و مغفول "زیست جنسی" پرداخته و طی آن در گفتوگو با متخصصان، مباحث متنوع و مهمی را به اشتراک گذاشته شده است.
توجه به موضوعاتی که عموما در آموزشهای رسمی به آنها پرداخته نمیشود و رویکرد علمی و به ویژه نگاه اجتماعی حاکم بر این مجموعه مستندها باعث شده که بارها در وبسایت آپارات و کانال تلگرام "اندیشکده خرد جنسی" دیده شود و مورد توجه عموم جامعه قرار گیرد.
@kherad_Jensi
اولین زن فضانورد اماراتی برای اعزام به ماموریت فضایی آماده میشود
«محمد الملا» و «نورا المطروشی»، فضانوردان اماراتی سال آینده پس از فارغالتحصیلی برای ماموریتهای فضایی آماده خواهند شد./ایسنا
@kherad_Jensi
«محمد الملا» و «نورا المطروشی»، فضانوردان اماراتی سال آینده پس از فارغالتحصیلی برای ماموریتهای فضایی آماده خواهند شد./ایسنا
@kherad_Jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴بازی تلخ و ادامه دار قانون حجاب!
(نظرات امام خمینی در مورد پوشش مردان)
🔸آیا پوشیدن پیراهن آستین کوتاه برای مردان به دور از حجاب می باشد یا خیر؟
بسمه تعالی، بر مرد لازم است پوشاندن عورت، و پوشاندن بقیۀ بدن بر او واجب نیست.
🔸لطفاً بفرمایید حدود پوشش شرعی مرد نسبت به زن نامحرم تا کجا است؟
بسمه تعالی، نظر زن به بدن مرد اجنبی جایز نیست، ولی بر مرد لازم نیست خود را بپوشاند.
🔸حد پوشیدگی برای مردان و زنان هر کدام چقدر است؟ آیا تجاوز از کمترین مقدار آن حرام است؟
بسمه تعالی، بر مرد ستر عورتین واجب است و ستر باقی بدن واجب نیست.
📌جرم انگاری بر پوشش مردان آنهم در سطح شلوارک(شلوار تا پایین زانو که همین هم در ذهن عده ای دارای تحریکات جنسی است) و یا تیشرت اندامی رسما مایه وهن دین است و براساس همان الگوی تکخوانشی انحصارطلبانه و پرایراد از تفقه، مبنای شرعی نمی تواند داشته باشد.
📌🔸آیا براستی پیش از انجام امور تعقل و تدبر نمی شود؟
با این تفاسیر پوشش احرام حاجیان در آن فضای مختلط را چگونه تفسیر می کنند؟!
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
(نظرات امام خمینی در مورد پوشش مردان)
🔸آیا پوشیدن پیراهن آستین کوتاه برای مردان به دور از حجاب می باشد یا خیر؟
بسمه تعالی، بر مرد لازم است پوشاندن عورت، و پوشاندن بقیۀ بدن بر او واجب نیست.
🔸لطفاً بفرمایید حدود پوشش شرعی مرد نسبت به زن نامحرم تا کجا است؟
بسمه تعالی، نظر زن به بدن مرد اجنبی جایز نیست، ولی بر مرد لازم نیست خود را بپوشاند.
🔸حد پوشیدگی برای مردان و زنان هر کدام چقدر است؟ آیا تجاوز از کمترین مقدار آن حرام است؟
بسمه تعالی، بر مرد ستر عورتین واجب است و ستر باقی بدن واجب نیست.
📌جرم انگاری بر پوشش مردان آنهم در سطح شلوارک(شلوار تا پایین زانو که همین هم در ذهن عده ای دارای تحریکات جنسی است) و یا تیشرت اندامی رسما مایه وهن دین است و براساس همان الگوی تکخوانشی انحصارطلبانه و پرایراد از تفقه، مبنای شرعی نمی تواند داشته باشد.
📌🔸آیا براستی پیش از انجام امور تعقل و تدبر نمی شود؟
با این تفاسیر پوشش احرام حاجیان در آن فضای مختلط را چگونه تفسیر می کنند؟!
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
من خیلی جوان بودم که نقش مادری را قبول کردم. دخترک ۲۲ ساله را تصور کنید. زمانی که بهترین وقت خوشگذرانی و جمع کردن تجارب اجتماعی ست، دو چشمم را به فرزندم دوخته بودم. این انتخاب من بود. به انتخابم هنوز هم شک نکردم. اگرچه مسیر سخت و پررنجی را از سر گذراندم، اما میارزید.
بیست و شش ساله شدم که برای بار دوم نقش مادری را پذیرفتم. درحالیکه برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد، درست در زمان بارداری، کنکور دادم و بلافاصله بعد از تولد فرزندم مشغول به تحصیل شدم. این هم انتخاب من بود.
در تمام این انتخابها، کسی مقصر نبود. من خواستم و شد! به همین سادگی نبود ولی یک خطیاش همین است! تمام مسیر آمده، انتخاب من بود.
تمام این سالها من در تکاپو بودم تا به زمان حالا و اکنون برسم، بچهها نوجوان شوند و استقلال نسبی برای امورشان داشته باشند. در میان این تکاپو و هیاهو، مواجههی جامعهی پیرامون من آنقدر متنوع بود که همان اول، همهشان را کنار زدم. نمی شود آدمی خودش را با این همه تنوع سازگار کند .
مثلا اگر اوقاتی را با دوستان میگذراندم، عدهای معتقد بودند تو جوانی نکردی حالا داری تلافی میکنی! حالا مثلا سی ساله بودم و همان وقت هم برای جوانی کردن دیر نبود. عدهی دیگر میپرسیدند: واقعا تنها رفتی سفر؟ انگار که آفریده شده باشم تا برای همیشه مادری کنم! دیگری معتقد بود: تو که این همه برای فرزندانت وقت میگذاری و هویتت خلاصه شده به هویت مادرانهات، حواست هست پنجاه ساله که باشی، پسرانت سراغت را هم نمیگیرند و آنوقت است که میفهمی باختی؟ انگار که مثلا اگر وقت نگذارم بعدا همینها به منِ مادر، عذاب وجدان نمیدهند! میگفتند خودت را معرفی کن! هرطور معرفی میکردی کسی بود که ان قلتی را بیندازد وسط! میگفتی معمارم، بعدا متوجه میشدند مادر هستی، میگفتند واقعا نباید بگی مادر هم هستی؟ خب آخر چرا باید در حوزهی کار، شناسنامهام را به گردنم بیندازم؟ میگفتی مادرم، اعتمادشان سست میشد که آخر شما مسئولیت سنگینی داری، مطمئن نیستیم بتوانید برای ما وقت بگذارید!
و اصلا کسی نیست و نبود از تمام این صاحبنظران پلاستیکی بپرسد: آیا هیچ وقت اجازه میدهید زنی از آنچه انتخاب کرده، خرسند باشد و به آن ببالد؟
یا ما زنها برای کسب رضایت از زندگیمان هم باید بجنگیم؟ باید دائم مقابل این صاحبنظران پلاستیکی لبخند بزنیم که خب چرا فکر میکنی انتخاب من، مبتنی بر خواست درونی ام نیست؟ چه دلیلی دارد که زنها را با احساس گناه همیشگی مواجه کنیم، جز اینکه جامعهی مردسالار ازین حربه برای کنترل جامعهی زنان بهره میبرد!؟ مجبور کردن زنان به توضیحات، هُل دادن آنها به موضع انفعال است. این طناب خیلی وقت است که پوسیده!
به عبارت دیگر، آیا شما مقابل همین زنی که برای من توصیف میکنید، زبان در کام میبرید؟ یا همچنان به تصویری از زنی چون من بهره خواهید برد تا به دیگری، احساس گناه مستمر بدهید؟
من قبلتر حتی با زن آمریکایی هم قیاس شدهام. که او در موقعیت تو چنین و چنان عمل میکرد. نه اینکه تصور کنید اینها را آدمهای معمولی گفته باشند. در تمام این اظهار نظرها، افراد به ظاهر موفق و اجتماعی حضور دارند که بعضا عناوینشان را لوکوموتیو هم نمیکشد.
وقتی تلاش برخی از مردان و زنان اینچنینی را برای آزادی حق پوشش زنان، میبینم. دلم میخواهد روبرویشان بنشینم و به یادشان بیاورم که برای تار و پود پوسیدهی افکارشان، این نخ ابریشمِ "زن، زندگی، آزادی" جفت و جور نمیشود.
این حرفها اصلا جدید نیست. اما به گمانم از هر زبان که جاری شود نامکرر است . این رنج مدام و پیوسته که زنان باید مراقب باشند آنطوری زندگی کنند که بالاخره حرفی نشنوند، یا اگر شنیدند آنقدر قوی باشند که ادامه دهند... تا روزی که آزادی، زندگیِ زنان باشد.
@radio_zee64
@kherad_Jensi
بیست و شش ساله شدم که برای بار دوم نقش مادری را پذیرفتم. درحالیکه برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد، درست در زمان بارداری، کنکور دادم و بلافاصله بعد از تولد فرزندم مشغول به تحصیل شدم. این هم انتخاب من بود.
در تمام این انتخابها، کسی مقصر نبود. من خواستم و شد! به همین سادگی نبود ولی یک خطیاش همین است! تمام مسیر آمده، انتخاب من بود.
تمام این سالها من در تکاپو بودم تا به زمان حالا و اکنون برسم، بچهها نوجوان شوند و استقلال نسبی برای امورشان داشته باشند. در میان این تکاپو و هیاهو، مواجههی جامعهی پیرامون من آنقدر متنوع بود که همان اول، همهشان را کنار زدم. نمی شود آدمی خودش را با این همه تنوع سازگار کند .
مثلا اگر اوقاتی را با دوستان میگذراندم، عدهای معتقد بودند تو جوانی نکردی حالا داری تلافی میکنی! حالا مثلا سی ساله بودم و همان وقت هم برای جوانی کردن دیر نبود. عدهی دیگر میپرسیدند: واقعا تنها رفتی سفر؟ انگار که آفریده شده باشم تا برای همیشه مادری کنم! دیگری معتقد بود: تو که این همه برای فرزندانت وقت میگذاری و هویتت خلاصه شده به هویت مادرانهات، حواست هست پنجاه ساله که باشی، پسرانت سراغت را هم نمیگیرند و آنوقت است که میفهمی باختی؟ انگار که مثلا اگر وقت نگذارم بعدا همینها به منِ مادر، عذاب وجدان نمیدهند! میگفتند خودت را معرفی کن! هرطور معرفی میکردی کسی بود که ان قلتی را بیندازد وسط! میگفتی معمارم، بعدا متوجه میشدند مادر هستی، میگفتند واقعا نباید بگی مادر هم هستی؟ خب آخر چرا باید در حوزهی کار، شناسنامهام را به گردنم بیندازم؟ میگفتی مادرم، اعتمادشان سست میشد که آخر شما مسئولیت سنگینی داری، مطمئن نیستیم بتوانید برای ما وقت بگذارید!
و اصلا کسی نیست و نبود از تمام این صاحبنظران پلاستیکی بپرسد: آیا هیچ وقت اجازه میدهید زنی از آنچه انتخاب کرده، خرسند باشد و به آن ببالد؟
یا ما زنها برای کسب رضایت از زندگیمان هم باید بجنگیم؟ باید دائم مقابل این صاحبنظران پلاستیکی لبخند بزنیم که خب چرا فکر میکنی انتخاب من، مبتنی بر خواست درونی ام نیست؟ چه دلیلی دارد که زنها را با احساس گناه همیشگی مواجه کنیم، جز اینکه جامعهی مردسالار ازین حربه برای کنترل جامعهی زنان بهره میبرد!؟ مجبور کردن زنان به توضیحات، هُل دادن آنها به موضع انفعال است. این طناب خیلی وقت است که پوسیده!
به عبارت دیگر، آیا شما مقابل همین زنی که برای من توصیف میکنید، زبان در کام میبرید؟ یا همچنان به تصویری از زنی چون من بهره خواهید برد تا به دیگری، احساس گناه مستمر بدهید؟
من قبلتر حتی با زن آمریکایی هم قیاس شدهام. که او در موقعیت تو چنین و چنان عمل میکرد. نه اینکه تصور کنید اینها را آدمهای معمولی گفته باشند. در تمام این اظهار نظرها، افراد به ظاهر موفق و اجتماعی حضور دارند که بعضا عناوینشان را لوکوموتیو هم نمیکشد.
وقتی تلاش برخی از مردان و زنان اینچنینی را برای آزادی حق پوشش زنان، میبینم. دلم میخواهد روبرویشان بنشینم و به یادشان بیاورم که برای تار و پود پوسیدهی افکارشان، این نخ ابریشمِ "زن، زندگی، آزادی" جفت و جور نمیشود.
این حرفها اصلا جدید نیست. اما به گمانم از هر زبان که جاری شود نامکرر است . این رنج مدام و پیوسته که زنان باید مراقب باشند آنطوری زندگی کنند که بالاخره حرفی نشنوند، یا اگر شنیدند آنقدر قوی باشند که ادامه دهند... تا روزی که آزادی، زندگیِ زنان باشد.
@radio_zee64
@kherad_Jensi
عباس عبدی: دولت و مجلس کنونی سالانه حداقل ۲۵ هزار میلیارد تومان هزینه کردهاند تا زاد و ولد را افزایش دهند، ولی در عمل حدود ۲۵ هزار نوزاد هم کمتر متولد شده است، هزینه آن نیز به ازای کاهش تولد هر کودک، یک میلیارد تومان است
مهمتر از این دستاورد منفی این است که آیا کسی هست که جرات اذعان به این شکست را داشته باشد و از همین امروز، سیاست را تغییر دهد؟
سیاست غلط خطرناک هست ولی با اصلاح آن، میتوان خطر را رفع کرد. در حالی که اصرار به ادامه سیاست غلط؛ ویرانگر است.اعتماد
@kherad_Jensi
مهمتر از این دستاورد منفی این است که آیا کسی هست که جرات اذعان به این شکست را داشته باشد و از همین امروز، سیاست را تغییر دهد؟
سیاست غلط خطرناک هست ولی با اصلاح آن، میتوان خطر را رفع کرد. در حالی که اصرار به ادامه سیاست غلط؛ ویرانگر است.اعتماد
@kherad_Jensi
عضو قرارگاه جمعیت وزارت کشور:
🔹 سال به سال نرخ رشد جمعیت کشور کمتر می شود
🔹 نرخ رشد جمعیت به کمتر از ۷ درصد رسیده؛ این در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده
@Entekhab_ir
@kherad_Jensi
🔹 سال به سال نرخ رشد جمعیت کشور کمتر می شود
🔹 نرخ رشد جمعیت به کمتر از ۷ درصد رسیده؛ این در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده
@Entekhab_ir
@kherad_Jensi
🔴راه نجات!
«نرخ رشد جمعیت به کمتر از ۷/ درصد رسیده؛ این در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده است.»
📌هیچ مفر نجاتی جز بازگشت به دامان و خواست مردم با محوریت دو مولفه اقتصاد و فرهنگ وجود ندارد.
با اقتصاد تحت سیطره ایدئولوژی سیاسی مرد را به بند کشیده اید.
و با فرهنگ تحت سیطره ایدئولوژی متعصبانه زن را!
فلذا آنچه دارد قربانی می شود #خانواده است که نمادین ترین شکل آن همین کاهش در تشکیل(تجرد)سستی در تثبیت(طلاق) و ناکامی در توسعه(فرزندآوری)است.
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
«نرخ رشد جمعیت به کمتر از ۷/ درصد رسیده؛ این در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده است.»
📌هیچ مفر نجاتی جز بازگشت به دامان و خواست مردم با محوریت دو مولفه اقتصاد و فرهنگ وجود ندارد.
با اقتصاد تحت سیطره ایدئولوژی سیاسی مرد را به بند کشیده اید.
و با فرهنگ تحت سیطره ایدئولوژی متعصبانه زن را!
فلذا آنچه دارد قربانی می شود #خانواده است که نمادین ترین شکل آن همین کاهش در تشکیل(تجرد)سستی در تثبیت(طلاق) و ناکامی در توسعه(فرزندآوری)است.
https://t.me/kherad_jensi
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
Telegram
اندیشکده خرد جنسی
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
در رسانهها خواندم که طی تصمیم اعضای شورای فرهنگ عمومی شهرستان آستارا، ممنوعیت برگزاری مجالس ترحیم در تالارهای شهرستان و همچنین استفاده از تصاویر بانوان در اعلامیهها و سنگ مزار به تصویب این شورا رسیده است. و باز هم بانوان!
نوشته زیر را چند سال قبل منتشر کردم که با اندکتغییراتی دوباره منتشر میشود.
مجلس ترحیم دیگری باید؟
✍فردین علیخواه|عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
در سالهای اخیر برخی از ایرانیان ترجیح میدهند تا مجلس ترحیم عزیزان خود را نه در سالنهای مساجد شهر بلکه در سالنهای پذیرایی وابسته به بخش خصوصی برگزار کنند. واقعیت آن است که سبک زندگی، سلایق، افکار و جهانبینی بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانی دچار تغییراتی شده است که ظاهراً نهادهای رسمی کشور نمیخواهند و یا به هر دلیلی نمیتوانند با آن همراه و همگام شوند و همین امر باعث شده است تا شاهد تفاوت الگوها در شیوه اجرای مراسم و مناسبتها بین گروههایی از مردم و نهادهای رسمی باشیم. منظورم همان شکاف معروف رسمی/ غیررسمی، و به شکلی وسیعتر شکاف دولت - ملت در جامعه ایرانی است. از این لحاظ شاید تفاوتی بین عروسی و عزا وجود نداشته باشد. برای برگزاری جشن عروسی به شیوه مرسوم و متداول در جامعه ایرانی نیز گروههایی از مردم با پرداخت هزینههای بیشتر، بهناچار باید به سالنهای عروسی خارج از شهرها پناه ببرند تا بتوانند موسیقی زنده داشته باشند، آنگونه که دوست دارند لباس بپوشند و با اقوام و نزدیکان خود پایکوبی کنند.
سالنهای خاص مجالس ترحیم وابسته به مساجد ضعفی عمده دارند، اینکه همه چیز از قبل برنامهریزیشده است و سالها به شکل کلیشهای خود پیش میرود. فرقی نمیکند جامعه ایرانی و سبکهای زندگی مردمان چه تغییراتی کرده باشد. فرقی نمیکند سلیقه نسلهای جوان دچار چه تحولاتی شده باشد، فرقی نمیکند مخاطبان و شرکتکنندگان در مجلس از کدام اقشار اجتماعی باشند، فرقی نمی کند بانوان گرامی به چه موفقیتهایی در جامعه دست یافته باشند. چند دهه است که همان حرفها، همان اشعار پشتِ وانتی، همان روضهها و همان جملههای کلیشهای و کسالتآور که ارتباطی با زندگی واقعی جامعه و تغییرات سبکهای زندگی ندارد بیان میشود. بهیقین میتوانم بگویم که در این مجالس بهندرت کسی به صحبتهای مدّاح گوش میدهد. گویی مهم فقط حضور و عرض تسلیت به خانواده متوفی است. این وضعیت باعث شده است تا این مجالس تبدیل به کسلکنندهترین مجالس شوند بهگونهای که حتی حوصله سالمندان نیز از حضور در آن سر رود و بهناچار مدام درگوشی با یکدیگر صحبت کنند.
تفکیک جنسیتی یکی دیگر از مشکلات جدی سالنهای مجالس ترحیم مساجد است. امروزه باتوجهبه حضور و مشارکت زنان در عرصههای مختلف جامعه، بسیاری از کسانی که در این مجالس شرکت میکنند نه از اقوام بلکه همکاران، دوستان و همکلاسیهای جنس مخالف اعضای خانواده متوفی هستند؛ ولی نکته آن است که آنان امکان تسلیت و دیدار حضوری ندارند و اگر بخواهند حضوری تسلیت بگویند باید تا پایان مجلس صبر کنند تا در بیرون از سالن و در خیابان به سوگوار تسلیت بگویند.
فعلاً برگزاری مجلس ترحیم در سالنهای بخش خصوصی، متعلق به اقشار تحصیلکرده، فرهنگی و متفاوت جامعه است؛ ولی پیشبینی میشود که در صورت عدم تغییر جدی در شیوه اجرای مجالس ترحیم در مساجد، استقبال از این شیوههای جدید افزایش یابد. ویژگی بارز شیوه جدید برگزاری مجالس ترحیم در سالنهای بخش خصوصی، عدم تفکیک جنسیتی و حضور محترم و مؤدبانه همکاران، دوستان و آشنایان متوفی در کنار یکدیگر است. همچنین ذکر خاطرات شیرین و حتی طنزآمیز در خصوص متوفی (بهجای ذکر مصیبت و اشکدرآور)، بیان نقاط مثبت شخصیتی متوفی توسط دوستان و همکاران و همکلاسیها، در مواردی پخش موسیقی موردعلاقه یا خواندن صفحاتی از کتابهای موردعلاقه متوفی، نواختن ملودیهای غمگین با سازهای سنتی، خواندن اشعاری از حافظ و مولانا از جمله برنامههایی است که شاید بتوان گفت سالنهای بخش خصوصی را از کسالت حاکم بر سالنهای مساجد دور میکند. در ضمن، در این مجالس آدمها حس محترم بودن دارند. این بسیار مهم است. در اینجا فاصله واقعیت اجتماعی و فضای حاکم بر سالن کاهش مییابد و آنچه میگذرد همهوهمه درباره شخص متوفی است.
سبک زندگی، سلایق، جهانبینیها و افکار در جامعه ایرانی در حال تحول است. درک این نکته چندان دشوار نیست. نمیدانم چرا مدام مجبوریم نهادهای رسمی را مخاطب قرار دهیم و درباره بدیهیات بنویسم.
@fardinalikhah
@kherad_Jensi
نوشته زیر را چند سال قبل منتشر کردم که با اندکتغییراتی دوباره منتشر میشود.
مجلس ترحیم دیگری باید؟
✍فردین علیخواه|عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
در سالهای اخیر برخی از ایرانیان ترجیح میدهند تا مجلس ترحیم عزیزان خود را نه در سالنهای مساجد شهر بلکه در سالنهای پذیرایی وابسته به بخش خصوصی برگزار کنند. واقعیت آن است که سبک زندگی، سلایق، افکار و جهانبینی بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانی دچار تغییراتی شده است که ظاهراً نهادهای رسمی کشور نمیخواهند و یا به هر دلیلی نمیتوانند با آن همراه و همگام شوند و همین امر باعث شده است تا شاهد تفاوت الگوها در شیوه اجرای مراسم و مناسبتها بین گروههایی از مردم و نهادهای رسمی باشیم. منظورم همان شکاف معروف رسمی/ غیررسمی، و به شکلی وسیعتر شکاف دولت - ملت در جامعه ایرانی است. از این لحاظ شاید تفاوتی بین عروسی و عزا وجود نداشته باشد. برای برگزاری جشن عروسی به شیوه مرسوم و متداول در جامعه ایرانی نیز گروههایی از مردم با پرداخت هزینههای بیشتر، بهناچار باید به سالنهای عروسی خارج از شهرها پناه ببرند تا بتوانند موسیقی زنده داشته باشند، آنگونه که دوست دارند لباس بپوشند و با اقوام و نزدیکان خود پایکوبی کنند.
سالنهای خاص مجالس ترحیم وابسته به مساجد ضعفی عمده دارند، اینکه همه چیز از قبل برنامهریزیشده است و سالها به شکل کلیشهای خود پیش میرود. فرقی نمیکند جامعه ایرانی و سبکهای زندگی مردمان چه تغییراتی کرده باشد. فرقی نمیکند سلیقه نسلهای جوان دچار چه تحولاتی شده باشد، فرقی نمیکند مخاطبان و شرکتکنندگان در مجلس از کدام اقشار اجتماعی باشند، فرقی نمی کند بانوان گرامی به چه موفقیتهایی در جامعه دست یافته باشند. چند دهه است که همان حرفها، همان اشعار پشتِ وانتی، همان روضهها و همان جملههای کلیشهای و کسالتآور که ارتباطی با زندگی واقعی جامعه و تغییرات سبکهای زندگی ندارد بیان میشود. بهیقین میتوانم بگویم که در این مجالس بهندرت کسی به صحبتهای مدّاح گوش میدهد. گویی مهم فقط حضور و عرض تسلیت به خانواده متوفی است. این وضعیت باعث شده است تا این مجالس تبدیل به کسلکنندهترین مجالس شوند بهگونهای که حتی حوصله سالمندان نیز از حضور در آن سر رود و بهناچار مدام درگوشی با یکدیگر صحبت کنند.
تفکیک جنسیتی یکی دیگر از مشکلات جدی سالنهای مجالس ترحیم مساجد است. امروزه باتوجهبه حضور و مشارکت زنان در عرصههای مختلف جامعه، بسیاری از کسانی که در این مجالس شرکت میکنند نه از اقوام بلکه همکاران، دوستان و همکلاسیهای جنس مخالف اعضای خانواده متوفی هستند؛ ولی نکته آن است که آنان امکان تسلیت و دیدار حضوری ندارند و اگر بخواهند حضوری تسلیت بگویند باید تا پایان مجلس صبر کنند تا در بیرون از سالن و در خیابان به سوگوار تسلیت بگویند.
فعلاً برگزاری مجلس ترحیم در سالنهای بخش خصوصی، متعلق به اقشار تحصیلکرده، فرهنگی و متفاوت جامعه است؛ ولی پیشبینی میشود که در صورت عدم تغییر جدی در شیوه اجرای مجالس ترحیم در مساجد، استقبال از این شیوههای جدید افزایش یابد. ویژگی بارز شیوه جدید برگزاری مجالس ترحیم در سالنهای بخش خصوصی، عدم تفکیک جنسیتی و حضور محترم و مؤدبانه همکاران، دوستان و آشنایان متوفی در کنار یکدیگر است. همچنین ذکر خاطرات شیرین و حتی طنزآمیز در خصوص متوفی (بهجای ذکر مصیبت و اشکدرآور)، بیان نقاط مثبت شخصیتی متوفی توسط دوستان و همکاران و همکلاسیها، در مواردی پخش موسیقی موردعلاقه یا خواندن صفحاتی از کتابهای موردعلاقه متوفی، نواختن ملودیهای غمگین با سازهای سنتی، خواندن اشعاری از حافظ و مولانا از جمله برنامههایی است که شاید بتوان گفت سالنهای بخش خصوصی را از کسالت حاکم بر سالنهای مساجد دور میکند. در ضمن، در این مجالس آدمها حس محترم بودن دارند. این بسیار مهم است. در اینجا فاصله واقعیت اجتماعی و فضای حاکم بر سالن کاهش مییابد و آنچه میگذرد همهوهمه درباره شخص متوفی است.
سبک زندگی، سلایق، جهانبینیها و افکار در جامعه ایرانی در حال تحول است. درک این نکته چندان دشوار نیست. نمیدانم چرا مدام مجبوریم نهادهای رسمی را مخاطب قرار دهیم و درباره بدیهیات بنویسم.
@fardinalikhah
@kherad_Jensi