🔻منطق جمهوری اسلامی در شرمالشیخ
🔻چرا جمهوری اسلامی به دعوت آمریکاییها پاسخ مثبت نداد و در نشست شرمالشیخ شرکت نکرد؟ برخی گفتند باید میرفت و فریاد میزد، برخی دیگر آن را فرصتی برای کاهش تحریمها دانستند. اما دلایل مخالفت با حضور ایران روشن است و هر کدام بر پایه عقل، تجربه و رسانه استوار است.
1⃣نخست آنکه دنیای امروز، دنیای تصویر و افکار عمومی است. آتشبس غزه هم محصول همین افکار عمومی بود، نه لطف آمریکا. حالا ترامپ که زیر فشار ملتها ناچار به پذیرش آتشبس شد، میخواهد خود را قهرمان صلح نشان دهد. حضور ایران در نشست شرمالشیخ، یعنی مشروعیتبخشی به نمایش پیروزمندانه شکستخوردگان. ایران نباید خرج تبلیغ مردی شود که سالها حامی نتانیاهو و کشتار مردم بیدفاع بود.
2⃣دوم آنکه این نشست تحریف آشکار مفهوم صلح است. ترامپ نه صلحآفرین، بلکه وادار به عقبنشینی شد. آنچه امروز بهعنوان توافق صلح معرفی میشود، نتیجه مقاومت مردم فلسطین و رسوایی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی است، نه ابتکار واشنگتن. حضور ایران در این نشست یعنی تأیید روایت وارونهای که آمریکا از حقیقت ساخته است.
3⃣سوم، تناقض آشکار در رفتار غرب است. آمریکا همزمان ایران را تهدید میکند و تحریم تازه میگذارد، اما برای حضورش در نشست التماس میکند. چون بدون ایران هیچ نظم سیاسی تازهای در منطقه مشروعیت ندارد. این دعوت نه از سر احترام، بلکه برای بهرهبرداری رسانهای است تا نشان دهند حتی تهران هم در چارچوب طراحیشده آنها بازی میکند.
4⃣چهارم، فریاد در صحنهای که میکروفنش در دست دشمن است، فریاد نیست. حضور ایران و اعتراضش در نشستهایی با کارگردانی آمریکا، هرگز دیده و شنیده نمیشود؛ بلکه تحریف یا تمسخر میشود. اما نرفتن، خود پیام است؛ افشاگری با سکوت.
5⃣پنجم، ایران حامی صلح واقعی است، نه صلح نمایشی. صلحی که حماس تعریف کرده: خروج کامل رژیم از غزه، توقف بمباران، آزادی اسرا و رفع محاصره. نشست شرمالشیخ در پی وارونهسازی همین حقیقت است؛ نشستی که در آن اشغالگر قهرمان میشود و مقاومت متهم. نرفتن ایران، دفاع از حقیقت صلح و استمرار منطق مقاومت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻چرا جمهوری اسلامی به دعوت آمریکاییها پاسخ مثبت نداد و در نشست شرمالشیخ شرکت نکرد؟ برخی گفتند باید میرفت و فریاد میزد، برخی دیگر آن را فرصتی برای کاهش تحریمها دانستند. اما دلایل مخالفت با حضور ایران روشن است و هر کدام بر پایه عقل، تجربه و رسانه استوار است.
1⃣نخست آنکه دنیای امروز، دنیای تصویر و افکار عمومی است. آتشبس غزه هم محصول همین افکار عمومی بود، نه لطف آمریکا. حالا ترامپ که زیر فشار ملتها ناچار به پذیرش آتشبس شد، میخواهد خود را قهرمان صلح نشان دهد. حضور ایران در نشست شرمالشیخ، یعنی مشروعیتبخشی به نمایش پیروزمندانه شکستخوردگان. ایران نباید خرج تبلیغ مردی شود که سالها حامی نتانیاهو و کشتار مردم بیدفاع بود.
2⃣دوم آنکه این نشست تحریف آشکار مفهوم صلح است. ترامپ نه صلحآفرین، بلکه وادار به عقبنشینی شد. آنچه امروز بهعنوان توافق صلح معرفی میشود، نتیجه مقاومت مردم فلسطین و رسوایی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی است، نه ابتکار واشنگتن. حضور ایران در این نشست یعنی تأیید روایت وارونهای که آمریکا از حقیقت ساخته است.
3⃣سوم، تناقض آشکار در رفتار غرب است. آمریکا همزمان ایران را تهدید میکند و تحریم تازه میگذارد، اما برای حضورش در نشست التماس میکند. چون بدون ایران هیچ نظم سیاسی تازهای در منطقه مشروعیت ندارد. این دعوت نه از سر احترام، بلکه برای بهرهبرداری رسانهای است تا نشان دهند حتی تهران هم در چارچوب طراحیشده آنها بازی میکند.
4⃣چهارم، فریاد در صحنهای که میکروفنش در دست دشمن است، فریاد نیست. حضور ایران و اعتراضش در نشستهایی با کارگردانی آمریکا، هرگز دیده و شنیده نمیشود؛ بلکه تحریف یا تمسخر میشود. اما نرفتن، خود پیام است؛ افشاگری با سکوت.
5⃣پنجم، ایران حامی صلح واقعی است، نه صلح نمایشی. صلحی که حماس تعریف کرده: خروج کامل رژیم از غزه، توقف بمباران، آزادی اسرا و رفع محاصره. نشست شرمالشیخ در پی وارونهسازی همین حقیقت است؛ نشستی که در آن اشغالگر قهرمان میشود و مقاومت متهم. نرفتن ایران، دفاع از حقیقت صلح و استمرار منطق مقاومت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏11❤5👍4👎1
🔻محکمترین پاسخ؛ شما هم بسم الله
🔻محکمترین پاسخ به دشمن را رهبر انقلاب در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدالآوران علمی در یک جمله معنا کردند: «شما محکمترین پاسخی را که میشد به دشمن داد، دادید.» خوشا به حال این جوانان، حقاً موجب غبطه اند. اما چرا این تعبیر تا این اندازه قوی است؟ آیا قهرمانی در میدان ورزشی یا علمی واقعاً «محکمترین پاسخ» به دشمن است؟
🔻رهبر انقلاب توضیح میدهند: "ما امروز درگیر جنگ نرمایم." در این میدان، هدف اصلی دشمن، تضعیف روحیهی ملّت، ایجاد یأس و ناامیدی و کمرنگ کردن اعتماد به تواناییهای داخلی است. وقتی جوانی در ورزش یا علم به مدال میرسد، او نه تنها یک موفقیت فردی ثبت میکند، بلکه نقشهی اولیهی دشمن یعنی ناامید کردن مردم نسبت به خود و آینده را بیاثر میسازد. از همینروست که این پیروزیها فراتر از نتیجهی رقابتاند؛ آنان نماد و نشانهاند.
🔻رهبر تأکید میکنند: هر کاری که شما انجام میدهید به حساب ملّت گذاشته میشود. پرچمی که این عزیزان برافراشتند، سجدهای که بعد از پیروزی کردند، دعایی که بر لب داشتند، همه نماد ملّت ایران است.
🔻 اگر هر مسوول سیاسی و حتا تکتک ما بدانند و بدانیم که عمل ما به «حساب ملّت» گذاشته میشود و ممکن است به مقابله یا همراهی با دشمن تعبیر گردد، آنگاه با تصمیمی دیگر و مسئولیتی سنگینتر عمل خواهیم کرد.
🔻خلاصه در روزگاری زندگی میکنیم که اعمال ما در میدان معنا مییابند؛ معنایی که میتواند مظهر ملّت و امید باشد یا کمک به دشمن. بنابراین باید برای ارتقای معناییِ هر عمل تلاش کنیم. موفقیت اگر تنها هدف میشد، مسیر متفاوتی اتخاذ میشد؛ اما هنگامی که موفقیت وسیلهای برای بالا بردن پرچم ایران و مقابله با دشمن میشود، تلاشها دهها برابر میگردد.
🔻از گود زورخانه و تشک کشتی تا میز مطالعه و آزمایشگاه، حتی یک قدم کوچک میتواند فراتر از موشک هایپرسونیک مظهر امید شود. هرکس در هر کجا که هست بایستد، حرکت کند و سهم خود را در ساختنِ معنای ملی ادا کند. بسمالله.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻محکمترین پاسخ به دشمن را رهبر انقلاب در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدالآوران علمی در یک جمله معنا کردند: «شما محکمترین پاسخی را که میشد به دشمن داد، دادید.» خوشا به حال این جوانان، حقاً موجب غبطه اند. اما چرا این تعبیر تا این اندازه قوی است؟ آیا قهرمانی در میدان ورزشی یا علمی واقعاً «محکمترین پاسخ» به دشمن است؟
🔻رهبر انقلاب توضیح میدهند: "ما امروز درگیر جنگ نرمایم." در این میدان، هدف اصلی دشمن، تضعیف روحیهی ملّت، ایجاد یأس و ناامیدی و کمرنگ کردن اعتماد به تواناییهای داخلی است. وقتی جوانی در ورزش یا علم به مدال میرسد، او نه تنها یک موفقیت فردی ثبت میکند، بلکه نقشهی اولیهی دشمن یعنی ناامید کردن مردم نسبت به خود و آینده را بیاثر میسازد. از همینروست که این پیروزیها فراتر از نتیجهی رقابتاند؛ آنان نماد و نشانهاند.
🔻رهبر تأکید میکنند: هر کاری که شما انجام میدهید به حساب ملّت گذاشته میشود. پرچمی که این عزیزان برافراشتند، سجدهای که بعد از پیروزی کردند، دعایی که بر لب داشتند، همه نماد ملّت ایران است.
🔻 اگر هر مسوول سیاسی و حتا تکتک ما بدانند و بدانیم که عمل ما به «حساب ملّت» گذاشته میشود و ممکن است به مقابله یا همراهی با دشمن تعبیر گردد، آنگاه با تصمیمی دیگر و مسئولیتی سنگینتر عمل خواهیم کرد.
🔻خلاصه در روزگاری زندگی میکنیم که اعمال ما در میدان معنا مییابند؛ معنایی که میتواند مظهر ملّت و امید باشد یا کمک به دشمن. بنابراین باید برای ارتقای معناییِ هر عمل تلاش کنیم. موفقیت اگر تنها هدف میشد، مسیر متفاوتی اتخاذ میشد؛ اما هنگامی که موفقیت وسیلهای برای بالا بردن پرچم ایران و مقابله با دشمن میشود، تلاشها دهها برابر میگردد.
🔻از گود زورخانه و تشک کشتی تا میز مطالعه و آزمایشگاه، حتی یک قدم کوچک میتواند فراتر از موشک هایپرسونیک مظهر امید شود. هرکس در هر کجا که هست بایستد، حرکت کند و سهم خود را در ساختنِ معنای ملی ادا کند. بسمالله.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏16❤5👍2
❤️چند جمله شنیدنی از همسر حاج رمضون
همسر حاج رمضون مهمان برنامه تلویزیونی همشهری بود. پیش از ضبط برنامه، چند دقیقهای خدمتشان رسیدم. آرام و متین نشستند و گفتند: «من زیاد اهل حرف زدن نیستم... اما امروز حس میکنم باید حرف بزنم. شاید ما برای نسل جوان کم گذاشتیم. هرکس شیرینی دین را چشیده باشد، میفهمد عشق یعنی چه.»
میگفت حاجی همیشه باور داشت که جبهه مقاومت در همان روز ۷ اکتبر پیروز شد؛ همان روزی که حماس تاریخ را عوض کرد. بعد آرام گفت: «دستهای حاج رمضون، یک روز بعد از شهادتش پیدا شد. وقتی موشک به محل اصابت کرد، حاجی در حال نماز شب بود. همیشه موقع دعا، دستهایش را بلند میکرد تا بالای سرش... همانطور که دعا میکرد، دستهایش جدا شد و روحش بالا رفت.»
با بغضی فروخورده ادامه داد: «حاجی فقط اهل تدبیر و مشورت نبود، اهل دعا و ذکر بود، اهل تضرع و توسل. برای تصمیمات مهم، از بزرگان و اهل معنا دستور سلوکی میگرفت؛ مثلاً روزی چند جزء قرآن می خواند..»
پرسیدم: «حاج خانم، این روزها خیلیها میگویند سر مزار حاج رمضون حاجت گرفتند. شنیدهاید؟» لبخند زد و گفت: «بله، زیاد.» گفتم فکر می کنید کدام ویژگی حاجی در زمان حیات شان بود که باعث شد این روزها اهل دستگیری باشند؟» گفت: «حاجی کریم بود، لوطی بود، اهل بخشش بود. بسیار مهربان بود. حالا هم همان است، فقط فرقش این است که حالا دستش بازتر شده.»
وقتی از او جدا می شدم، در دلم غوغا بود. فکر میکردم چه انسانهای بزرگی در میان ما زیستهاند و ما نشناختیم. زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نبوده و نیست. اما کدام مکتب است که چنین اولیائی تربیت می کند؟ ذهنم سمت مجاهد بزرگ شهید سنوار رفت. سمت شهید صاحب مکتب حاج قاسم عزیز. سمت سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت. واقع اینست که مکتب مقاومت عجیب انسان ساز است؛ از مردان آسمانی مثل حاج رمضون تا کودکان غزه که با صوت قرآنشان جهان را تکان میدهند. یاد سخن رهبرانقلاب سال 97 و پیش از این حوادث افتادم که فرمودند: «بروید روی نظریه مقاومت کار کنید، آن را تقویت کنید.» آری، روح مقاومت همان نظریهای است که دلها را میسازد و دست انقلاب را در دست همه آزادیخواهان جهان میگذارد.
@mahdian_mohsen
همسر حاج رمضون مهمان برنامه تلویزیونی همشهری بود. پیش از ضبط برنامه، چند دقیقهای خدمتشان رسیدم. آرام و متین نشستند و گفتند: «من زیاد اهل حرف زدن نیستم... اما امروز حس میکنم باید حرف بزنم. شاید ما برای نسل جوان کم گذاشتیم. هرکس شیرینی دین را چشیده باشد، میفهمد عشق یعنی چه.»
میگفت حاجی همیشه باور داشت که جبهه مقاومت در همان روز ۷ اکتبر پیروز شد؛ همان روزی که حماس تاریخ را عوض کرد. بعد آرام گفت: «دستهای حاج رمضون، یک روز بعد از شهادتش پیدا شد. وقتی موشک به محل اصابت کرد، حاجی در حال نماز شب بود. همیشه موقع دعا، دستهایش را بلند میکرد تا بالای سرش... همانطور که دعا میکرد، دستهایش جدا شد و روحش بالا رفت.»
با بغضی فروخورده ادامه داد: «حاجی فقط اهل تدبیر و مشورت نبود، اهل دعا و ذکر بود، اهل تضرع و توسل. برای تصمیمات مهم، از بزرگان و اهل معنا دستور سلوکی میگرفت؛ مثلاً روزی چند جزء قرآن می خواند..»
پرسیدم: «حاج خانم، این روزها خیلیها میگویند سر مزار حاج رمضون حاجت گرفتند. شنیدهاید؟» لبخند زد و گفت: «بله، زیاد.» گفتم فکر می کنید کدام ویژگی حاجی در زمان حیات شان بود که باعث شد این روزها اهل دستگیری باشند؟» گفت: «حاجی کریم بود، لوطی بود، اهل بخشش بود. بسیار مهربان بود. حالا هم همان است، فقط فرقش این است که حالا دستش بازتر شده.»
وقتی از او جدا می شدم، در دلم غوغا بود. فکر میکردم چه انسانهای بزرگی در میان ما زیستهاند و ما نشناختیم. زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نبوده و نیست. اما کدام مکتب است که چنین اولیائی تربیت می کند؟ ذهنم سمت مجاهد بزرگ شهید سنوار رفت. سمت شهید صاحب مکتب حاج قاسم عزیز. سمت سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت. واقع اینست که مکتب مقاومت عجیب انسان ساز است؛ از مردان آسمانی مثل حاج رمضون تا کودکان غزه که با صوت قرآنشان جهان را تکان میدهند. یاد سخن رهبرانقلاب سال 97 و پیش از این حوادث افتادم که فرمودند: «بروید روی نظریه مقاومت کار کنید، آن را تقویت کنید.» آری، روح مقاومت همان نظریهای است که دلها را میسازد و دست انقلاب را در دست همه آزادیخواهان جهان میگذارد.
@mahdian_mohsen
❤22👏6👍2🤔1
🔻رهبرانقلاب اجازه نمی دهند فراموش کنیم
رهبر انقلاب اجازه نمیدهند ما فراموش کنیم. چرا؟ چون یکی از بیماریهای خطرناک عصر جدید «زوال حافظه تاریخی» است. انسان امروز در سیلی از خبر، تصویر، اتفاق و هیجان زندگی میکند؛ هر روز دهها رخداد، هر کدام رنگی تازه، جذاب، پر سروصدا. نتیجه چیست؟ گذشته محو میشود. آدمها از تاریخ «منفک» میشوند و در «اکنون» متوقف میمانند. وقتی گذشته فراموش شد، آینده بینقشه میشود. هیچ تجربهای چراغ راه نمیشود. همه چیز دوباره تکرار میشود؛ با همان خطاها، همان فریبها، همان خسارتها.
این فقط تقصیر شتاب رسانههای شبکهای نیست. ما خودمان هم تاریخ را بد میخوانیم. تاریخ برای ما «روایتِ خشک» است؛ بیجان، بیعلت، بیاتصال. وقتی نام تسخیر لانه جاسوسی را میشنویم، آن را یک «اتفاق» میبینیم نه «درس».
وقتی نام ۲۸ مرداد میآید، آن را «خاطره» میدانیم نه «هشدار». تاریخ اگر معنا نداشته باشد، اگر روح و جهت نداشته باشد، مثل بدن بیجان است. هست اما اثر ندارد.
اینجاست که روش رهبر انقلاب اهمیت پیدا میکند. ایشان تاریخ را بازخوانی نمیکنند؛ زنده میکنند. حادثه را از گذشته میکشند و میآورند وسط امروز. نه برای نوستالژی؛ برای بصیرت.
به سخن اخیرشان نگاه کنیم؛ فرمودند ۲۸ مرداد را درست ببینید. مصدق حکومتی مردمی تشکیل داده بود.
آمریکا با نیرنگ، با استفاده از سادهاندیشی داخلی، این حکومت را از مردم گرفت و سپرد دست یک دیکتاتور.
پس فرمول آشکار است؛
حکومت مردمی را با نیرنگ و خدعه و با استفاده از ساده اندیشی و خام اندیشی داخلی دست دیکتاتور دادند. حالا این گزاره را بگیرید و هرجایی دیگری خواستید استفاده کنید. این گزاره هویت آمریکا است.
بعد فرمودند تسخیر لانه چرا شکل گرفت؟ چون مردم دیدند شاه فراری را آمریکا پناه داده؛ ترسیدند دوباره همان سناریوی ۲۸ مرداد تکرار شود. دانشجویان رفتند تا فریاد مردم شنیده شود. اما داخل سفارت دیدند ماجرا فقط پناه دادن نیست؛ آمریکا مشغول طراحی کودتای تازه بود. همان گزاره قبلی. آمریکا با خدعه می خواهد دیکتاتور رو بر مردم مسلط کند.
حالا تاریخ را امتداد دادند. فرمودند آمریکا در تمام سالهای بعد از انقلاب دنبال همین خط بوده است. مشکل ما با آمریکا نیز همین است. این هویت و ذات آمریکاست. او مستکبر است و مستکبر تنها از طریق حکومت دیکتاتوری است که می تواند بر یک ملت مسلط شود و آنها را غارت کند.
با همین منطق تاریخی رابطه با امریکا تنها در شرایطی میسر است که از رژیم جلاد حمایت نکند و از منطقه برود و دیگر دخالت نکند. دقیقا دو عنصر بروز و ظهور هویت استکباری آمریکا. یعنی از ذات خودش کنده شود تا امکان گفت وگو فراهم می شود.
این سبک تحلیل، تاریخ را به «علم» تبدیل میکند؛ چشم را باز میکند؛ مخاطب را مسلح میکند؛ قدرت روشنگری و آینده نگری دارد.
خلاصه هم «ببین» و هم «درست ببین».
همشهری
@mahdian_mohsen
رهبر انقلاب اجازه نمیدهند ما فراموش کنیم. چرا؟ چون یکی از بیماریهای خطرناک عصر جدید «زوال حافظه تاریخی» است. انسان امروز در سیلی از خبر، تصویر، اتفاق و هیجان زندگی میکند؛ هر روز دهها رخداد، هر کدام رنگی تازه، جذاب، پر سروصدا. نتیجه چیست؟ گذشته محو میشود. آدمها از تاریخ «منفک» میشوند و در «اکنون» متوقف میمانند. وقتی گذشته فراموش شد، آینده بینقشه میشود. هیچ تجربهای چراغ راه نمیشود. همه چیز دوباره تکرار میشود؛ با همان خطاها، همان فریبها، همان خسارتها.
این فقط تقصیر شتاب رسانههای شبکهای نیست. ما خودمان هم تاریخ را بد میخوانیم. تاریخ برای ما «روایتِ خشک» است؛ بیجان، بیعلت، بیاتصال. وقتی نام تسخیر لانه جاسوسی را میشنویم، آن را یک «اتفاق» میبینیم نه «درس».
وقتی نام ۲۸ مرداد میآید، آن را «خاطره» میدانیم نه «هشدار». تاریخ اگر معنا نداشته باشد، اگر روح و جهت نداشته باشد، مثل بدن بیجان است. هست اما اثر ندارد.
اینجاست که روش رهبر انقلاب اهمیت پیدا میکند. ایشان تاریخ را بازخوانی نمیکنند؛ زنده میکنند. حادثه را از گذشته میکشند و میآورند وسط امروز. نه برای نوستالژی؛ برای بصیرت.
به سخن اخیرشان نگاه کنیم؛ فرمودند ۲۸ مرداد را درست ببینید. مصدق حکومتی مردمی تشکیل داده بود.
آمریکا با نیرنگ، با استفاده از سادهاندیشی داخلی، این حکومت را از مردم گرفت و سپرد دست یک دیکتاتور.
پس فرمول آشکار است؛
حکومت مردمی را با نیرنگ و خدعه و با استفاده از ساده اندیشی و خام اندیشی داخلی دست دیکتاتور دادند. حالا این گزاره را بگیرید و هرجایی دیگری خواستید استفاده کنید. این گزاره هویت آمریکا است.
بعد فرمودند تسخیر لانه چرا شکل گرفت؟ چون مردم دیدند شاه فراری را آمریکا پناه داده؛ ترسیدند دوباره همان سناریوی ۲۸ مرداد تکرار شود. دانشجویان رفتند تا فریاد مردم شنیده شود. اما داخل سفارت دیدند ماجرا فقط پناه دادن نیست؛ آمریکا مشغول طراحی کودتای تازه بود. همان گزاره قبلی. آمریکا با خدعه می خواهد دیکتاتور رو بر مردم مسلط کند.
حالا تاریخ را امتداد دادند. فرمودند آمریکا در تمام سالهای بعد از انقلاب دنبال همین خط بوده است. مشکل ما با آمریکا نیز همین است. این هویت و ذات آمریکاست. او مستکبر است و مستکبر تنها از طریق حکومت دیکتاتوری است که می تواند بر یک ملت مسلط شود و آنها را غارت کند.
با همین منطق تاریخی رابطه با امریکا تنها در شرایطی میسر است که از رژیم جلاد حمایت نکند و از منطقه برود و دیگر دخالت نکند. دقیقا دو عنصر بروز و ظهور هویت استکباری آمریکا. یعنی از ذات خودش کنده شود تا امکان گفت وگو فراهم می شود.
این سبک تحلیل، تاریخ را به «علم» تبدیل میکند؛ چشم را باز میکند؛ مخاطب را مسلح میکند؛ قدرت روشنگری و آینده نگری دارد.
خلاصه هم «ببین» و هم «درست ببین».
همشهری
@mahdian_mohsen
❤10👍7👏4🤔1
🔻چرا فرمودند حجاب زهرایی و زینبی
🔻رهبر انقلاب در سخنی کوتاه و پرمعنا فرمودند:
«توجه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله حجاب را یک مسئله دینی، اسلامی، زهرایی و زینبی بدانند.»
این اشاره در عین سادگی چند لایه دارد:
🔻یک. خطاب اول به مسئولین است.
این یادآوری که جمهوری اسلامی نمیتواند نسبت به هویت زن مسلمان، بیتفاوت یا منفعل باشد.
اگر جایی سستی و رهاشدگی دیده میشود، باید بیدار شوند. بیدار شوید.
🔻دو. سخن درباره یک اقدام فرهنگی است.
ایشان بر «توجه دادن» تأکید کردند؛ یعنی امر به معروف در شکل یادآوری هویت.
جامعه ما، جامعهای مؤمن و عفیف است.اگر یادآوری شود، توجه میکند.
آنکه در حجاب ضعف دارد، یادش میآید که این مسئله ریشه در ایمان و کرامت دارد.
و آنکه محجبه است، قوت قلب میگیرد و حجابش را با عزت ادامه میدهد.
🔻سه. تعبیر «حجاب زهرایی و زینبی» معنایی فراتر از پوشش دارد.
زهرایی است چون دفاع از هدف ولایت است که زنده نگه داشتن حیا و عفت و غیرت در جامعه است
و زینبی است چون روشنگر و تبیین کننده نیات خبیث دشمن مردم ایران است که هدفش نه صرفا حذف حجاب و بلکه هویت و حیات و خاک این مردم است.
حجاب در این روزگار فراتر از امنیت ومصونیت است. قدم های زنان و دختران محجبه ما عبادت است و مجاهدت و پرچم مبارزه.
این حجاب هم حراست است و هم روایت. هم وقارست و هم فریاد.
@mahdian_mohsen
🔻رهبر انقلاب در سخنی کوتاه و پرمعنا فرمودند:
«توجه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله حجاب را یک مسئله دینی، اسلامی، زهرایی و زینبی بدانند.»
این اشاره در عین سادگی چند لایه دارد:
🔻یک. خطاب اول به مسئولین است.
این یادآوری که جمهوری اسلامی نمیتواند نسبت به هویت زن مسلمان، بیتفاوت یا منفعل باشد.
اگر جایی سستی و رهاشدگی دیده میشود، باید بیدار شوند. بیدار شوید.
🔻دو. سخن درباره یک اقدام فرهنگی است.
ایشان بر «توجه دادن» تأکید کردند؛ یعنی امر به معروف در شکل یادآوری هویت.
جامعه ما، جامعهای مؤمن و عفیف است.اگر یادآوری شود، توجه میکند.
آنکه در حجاب ضعف دارد، یادش میآید که این مسئله ریشه در ایمان و کرامت دارد.
و آنکه محجبه است، قوت قلب میگیرد و حجابش را با عزت ادامه میدهد.
🔻سه. تعبیر «حجاب زهرایی و زینبی» معنایی فراتر از پوشش دارد.
زهرایی است چون دفاع از هدف ولایت است که زنده نگه داشتن حیا و عفت و غیرت در جامعه است
و زینبی است چون روشنگر و تبیین کننده نیات خبیث دشمن مردم ایران است که هدفش نه صرفا حذف حجاب و بلکه هویت و حیات و خاک این مردم است.
حجاب در این روزگار فراتر از امنیت ومصونیت است. قدم های زنان و دختران محجبه ما عبادت است و مجاهدت و پرچم مبارزه.
این حجاب هم حراست است و هم روایت. هم وقارست و هم فریاد.
@mahdian_mohsen
❤17👏8👍2🔥2🤔1
🔻سهم سنوار در انتخاب ممدانی
🔻انتخاب «زهران ممدانی» بهعنوان شهردار نیویورک، انتخاب یک فرد صرفاً مسلمان نیست؛ انتخاب یک سیاستمدار صریحاً ضدصهیونیسم در شهری است که قلب نمادین قدرت آمریکا است.
🔻نیویورک تنها یک شهر نیست؛ اگر واشنگتن پایتخت رسمی باشد، نیویورک پایتخت واقعی و کارکردی ایالات متحده است. این شهر میزبان بورس نیویورک بهعنوان بزرگترین بازار سرمایه جهان و کانون اصلی مؤسسات مالی، بانکهای سرمایهگذاری و صندوقهای اثرگذار بر سیاست اقتصادی آمریکاست. تصمیمهای مالی نیویورک قیمت دلار، نفت، تجارت و سرمایهگذاری جهانی را جابهجا میکند.
🔻در حوزه رسانه، نیویورک خانه نیویورکتایمز، بلومبرگ، NBC و دهها قطب تولید دستورکار رسانهای است. روایت ملی در آمریکا اغلب از این شهر آغاز میشود. علاوه بر این، نیویورک محل استقرار سازمان ملل و نمایندگی بخش عمده کشورهاست؛ نقطه اتصال سیاست خارجی و منافع جهانی.
🔻اما مهمتر از همه، نیویورک بزرگترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده است؛ حدود دو میلیون نفر. این شهر تاریخیترین پایگاه لابیهای صهیونیستی در جهان بوده است.
🔻بنابراین انتخاب یک سیاستمدار منتقد آشکار اسرائیل در چنین نقطهای، رخدادی معمولی یا محلی نیست؛ نشانه تغییر جهت در ذهن و وجدان بخش مهمی از جامعه آمریکاست.
🔻این تغییر از حوزه دیپلماسی به حوزه اخلاق عمومی رسیده است. امروز پرسش در آمریکا چنین است:
«با ظالم هستی یا مقابل او؟» و بلافاصله یک پرسش اقتصادی در پیاش میآید: «چرا مالیات مردم آمریکا باید هزینه حملات اسرائیل شود؟»
🔻این همان فضایی است که در آن جوانی در یک گردهمایی عمومی از معاون رئیسجمهور میپرسد: «مگر ما به اسرائیل بدهکاریم؟» و جمعیت برای او دست میزند. یا مجری رسانهای اعلام میکند: «اگر اسرائیل میخواهد جنایت جنگی کند، نباید با پول ما باشد.» و نشنال اینترست مینویسد: «هزینه ماجراجویی اسرائیل از جیب مردم آمریکا میرود.»
🔻اما این چرخش ذهنی عظیم از کجا آغاز شد؟
از ۷ اکتبر؛ از حماسه غزه؛ از ایستادگی سنوار و مجاهدان مقاومت.
آن روز، مسئله فلسطین از سطح دیپلماسی به سطح اخلاق و زندگی روزمره آمریکاییها منتقل شد.
🔻به همین دلیل، بر اساس دادههای مرکز ACLED و گزارش الجزیره تنها در دو سال، ۵۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در جهان شکل میگیرد و آمریکا رتبه سوم را پیدا می کند؛ حتا بیشتر از ایران.
🔻نظرسنجیهای معتبر نیز همین را نشان میدهند:
برای اولینبار در تاریخ سنجش گالوپ، نگاه منفی آمریکاییها به اسرائیل از نگاه مثبت بیشتر شد. 49 به 48. همین نظرسنجی در میان جوانان داغ تر است. 46 به 28 . نظرسنجی پیو ۶۰٪ اقدامات اسرائیل را ناموجه میدانند.
در نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک ۵۲٪ مخالف کمک مالی به اسرائیل هستند و در نظرسنجی دانشگاه هاروارد ۶۷٪ دانشجویان اسرائیل را مسئول بحران میدانند. دو نظرسنجی رویترز و نیویورک تایمز نیز این چرخش تاریخی را تائید می کنند.
🔻خلاصه اینکه ردپای سنوار و یارانش را تا قلب استکبار ببینید. انتخاب ممدانی نتیجه یک بیداری است. فلسطین از یک پرونده متکی به لابی قدرت سیاسی به معیار اخلاقی و زندگی جامعه آمریکا تبدیل شده است و این یعنی هژمونی صهیونیسم در مرکز نمادین قدرت آمریکا ترک برداشته است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻انتخاب «زهران ممدانی» بهعنوان شهردار نیویورک، انتخاب یک فرد صرفاً مسلمان نیست؛ انتخاب یک سیاستمدار صریحاً ضدصهیونیسم در شهری است که قلب نمادین قدرت آمریکا است.
🔻نیویورک تنها یک شهر نیست؛ اگر واشنگتن پایتخت رسمی باشد، نیویورک پایتخت واقعی و کارکردی ایالات متحده است. این شهر میزبان بورس نیویورک بهعنوان بزرگترین بازار سرمایه جهان و کانون اصلی مؤسسات مالی، بانکهای سرمایهگذاری و صندوقهای اثرگذار بر سیاست اقتصادی آمریکاست. تصمیمهای مالی نیویورک قیمت دلار، نفت، تجارت و سرمایهگذاری جهانی را جابهجا میکند.
🔻در حوزه رسانه، نیویورک خانه نیویورکتایمز، بلومبرگ، NBC و دهها قطب تولید دستورکار رسانهای است. روایت ملی در آمریکا اغلب از این شهر آغاز میشود. علاوه بر این، نیویورک محل استقرار سازمان ملل و نمایندگی بخش عمده کشورهاست؛ نقطه اتصال سیاست خارجی و منافع جهانی.
🔻اما مهمتر از همه، نیویورک بزرگترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده است؛ حدود دو میلیون نفر. این شهر تاریخیترین پایگاه لابیهای صهیونیستی در جهان بوده است.
🔻بنابراین انتخاب یک سیاستمدار منتقد آشکار اسرائیل در چنین نقطهای، رخدادی معمولی یا محلی نیست؛ نشانه تغییر جهت در ذهن و وجدان بخش مهمی از جامعه آمریکاست.
🔻این تغییر از حوزه دیپلماسی به حوزه اخلاق عمومی رسیده است. امروز پرسش در آمریکا چنین است:
«با ظالم هستی یا مقابل او؟» و بلافاصله یک پرسش اقتصادی در پیاش میآید: «چرا مالیات مردم آمریکا باید هزینه حملات اسرائیل شود؟»
🔻این همان فضایی است که در آن جوانی در یک گردهمایی عمومی از معاون رئیسجمهور میپرسد: «مگر ما به اسرائیل بدهکاریم؟» و جمعیت برای او دست میزند. یا مجری رسانهای اعلام میکند: «اگر اسرائیل میخواهد جنایت جنگی کند، نباید با پول ما باشد.» و نشنال اینترست مینویسد: «هزینه ماجراجویی اسرائیل از جیب مردم آمریکا میرود.»
🔻اما این چرخش ذهنی عظیم از کجا آغاز شد؟
از ۷ اکتبر؛ از حماسه غزه؛ از ایستادگی سنوار و مجاهدان مقاومت.
آن روز، مسئله فلسطین از سطح دیپلماسی به سطح اخلاق و زندگی روزمره آمریکاییها منتقل شد.
🔻به همین دلیل، بر اساس دادههای مرکز ACLED و گزارش الجزیره تنها در دو سال، ۵۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در جهان شکل میگیرد و آمریکا رتبه سوم را پیدا می کند؛ حتا بیشتر از ایران.
🔻نظرسنجیهای معتبر نیز همین را نشان میدهند:
برای اولینبار در تاریخ سنجش گالوپ، نگاه منفی آمریکاییها به اسرائیل از نگاه مثبت بیشتر شد. 49 به 48. همین نظرسنجی در میان جوانان داغ تر است. 46 به 28 . نظرسنجی پیو ۶۰٪ اقدامات اسرائیل را ناموجه میدانند.
در نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک ۵۲٪ مخالف کمک مالی به اسرائیل هستند و در نظرسنجی دانشگاه هاروارد ۶۷٪ دانشجویان اسرائیل را مسئول بحران میدانند. دو نظرسنجی رویترز و نیویورک تایمز نیز این چرخش تاریخی را تائید می کنند.
🔻خلاصه اینکه ردپای سنوار و یارانش را تا قلب استکبار ببینید. انتخاب ممدانی نتیجه یک بیداری است. فلسطین از یک پرونده متکی به لابی قدرت سیاسی به معیار اخلاقی و زندگی جامعه آمریکا تبدیل شده است و این یعنی هژمونی صهیونیسم در مرکز نمادین قدرت آمریکا ترک برداشته است.
همشهری
@mahdian_mohsen
👍13👏5👎4❤2
🔻صمیمانه با «صادقانه»های رئیسجمهور
آقای رئیسجمهور گفتند: «اگر تا آذر باران نبارد، آب را جیرهبندی میکنیم و اگر خشکسالی بماند، باید تهران را تخلیه کنیم.»
واقعیت این است که صرفهجویی در آب ضروری است؛ اما شیوه بیان شما پیام صرفهجویی نداشت؛ پیام هراس و ناتوانی داشت.
و این اولینبار نیست؛ پیشتر هم گفتید:«ما روی طلا خوابیدهایم اما گرسنهایم» و«روی نفت و گاز نشستهایم اما گرسنهایم». گرسنه ایم؟
🔻واقعیت اینست که مشکل «گفتن واقعیت» نیست؛ مشکل چگونه گفتن و کِی گفتن و از کدام جایگاه گفتن است.
🔻حقیقت اگر بیراهحل گفته شود، نامش صداقت نیست؛ روایت شکست است.
🔻بیان چالش بدون نقشه راه، روحیه ملی را میریزد و اضطراب اجتماعی میسازد و سرمایه اعتماد را آتش میزند.
مگر غیر اینست که جامعه با امید کار میکند و نه با هراس؟
🔻ما در این کشور به چشم دیدهایم، در جنگ، در تحریم، در فشار… بنبست وجود ندارد. راه همیشه بوده است. مشکل، «دیدن راه» و «نشان دادن راه» است.
🔻بیان صادقانه اگر همراه با روایت مسوولانه و ارائه راه حل مدبرانه نباشد دو اثر بیشتر ندارد یکی القای ضعف سیستم حکمرانی و دیگر تضعیف روحیه ملی و سوزاندن سرمایه اجتماعی.
🔻خلاصه اینکه؛
شفافیت با اضطرابافکنی فرق دارد. مردم حق دارند واقعیت را بدانند؛ اما همزمان حق دارند راه عبور را هم بشنوند. رئیسجمهور وقتی فقط «شدت بحران» را میگوید و از «نحوه مدیریت بحران» نمیگوید، این شفافیت نیست؛ این انتقال نگرانی است. مسئول، علاوه بر گفتن حقیقت، باید افق حل مسئله را هم نشان دهد.
🔻آقای رئیسجمهور؛
شما اهل کار و اهل گوشدادنبه نظرات کارشناسان هستید، این ارزشمند است. اگر همین تلاشها با بیان آرام، دقیق و امیدوارانه همراه شود، مردم کنار شما میمانند و کار، جلو میرود.
🔻کشور منتظر حل مسئله است، نه اعلام بنبست. این همه سال ایستادهایم؛ باز هم میایستیم. فقط امید را نسوزانیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
آقای رئیسجمهور گفتند: «اگر تا آذر باران نبارد، آب را جیرهبندی میکنیم و اگر خشکسالی بماند، باید تهران را تخلیه کنیم.»
واقعیت این است که صرفهجویی در آب ضروری است؛ اما شیوه بیان شما پیام صرفهجویی نداشت؛ پیام هراس و ناتوانی داشت.
و این اولینبار نیست؛ پیشتر هم گفتید:«ما روی طلا خوابیدهایم اما گرسنهایم» و«روی نفت و گاز نشستهایم اما گرسنهایم». گرسنه ایم؟
🔻واقعیت اینست که مشکل «گفتن واقعیت» نیست؛ مشکل چگونه گفتن و کِی گفتن و از کدام جایگاه گفتن است.
🔻حقیقت اگر بیراهحل گفته شود، نامش صداقت نیست؛ روایت شکست است.
🔻بیان چالش بدون نقشه راه، روحیه ملی را میریزد و اضطراب اجتماعی میسازد و سرمایه اعتماد را آتش میزند.
مگر غیر اینست که جامعه با امید کار میکند و نه با هراس؟
🔻ما در این کشور به چشم دیدهایم، در جنگ، در تحریم، در فشار… بنبست وجود ندارد. راه همیشه بوده است. مشکل، «دیدن راه» و «نشان دادن راه» است.
🔻بیان صادقانه اگر همراه با روایت مسوولانه و ارائه راه حل مدبرانه نباشد دو اثر بیشتر ندارد یکی القای ضعف سیستم حکمرانی و دیگر تضعیف روحیه ملی و سوزاندن سرمایه اجتماعی.
🔻خلاصه اینکه؛
شفافیت با اضطرابافکنی فرق دارد. مردم حق دارند واقعیت را بدانند؛ اما همزمان حق دارند راه عبور را هم بشنوند. رئیسجمهور وقتی فقط «شدت بحران» را میگوید و از «نحوه مدیریت بحران» نمیگوید، این شفافیت نیست؛ این انتقال نگرانی است. مسئول، علاوه بر گفتن حقیقت، باید افق حل مسئله را هم نشان دهد.
🔻آقای رئیسجمهور؛
شما اهل کار و اهل گوشدادنبه نظرات کارشناسان هستید، این ارزشمند است. اگر همین تلاشها با بیان آرام، دقیق و امیدوارانه همراه شود، مردم کنار شما میمانند و کار، جلو میرود.
🔻کشور منتظر حل مسئله است، نه اعلام بنبست. این همه سال ایستادهایم؛ باز هم میایستیم. فقط امید را نسوزانیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏25👍8❤3👎1
🔻فرق شما با ملیگراها و باستانگراها چیست؟
🔻از شبی که از مجسمه تاریخی میدان انقلاب رونمایی شده است، عدهای زبان طعنه گشودند که: " اینها سالها با ملیگرایی میجنگیدند؛ حالا خودشان پرچم میهندوستی بلند کردهاند"
🔻این سخن، از چند سنخ است:
یک دسته، همان جریانهای ضدملیِ خارجنشیناند که طبیعی است از تقویت هویت ایرانی بترسند؛ چون فروپاشی ذهنی مردم، سرمایه اصلی آنهاست.
دسته دوم کسانیاند که از تقویت معنا و هویت در جامعه ناراحت میشوند چون دکانشان روی بیریشگی مردم بنا شده است.
اما دسته سوم، اهل دغدغهاند و میگویند:
"این کارها شبیه دولتهای گذشته است که از ایرانگرایی، باستانگرایی و کوروشنمایی، عَلَم ساختند؛ فرق امروز با آن روز چیست؟"
🔻این متن خطاب به گروه سوم است.
اسلام هیچ امر انسانی و طبیعیِ ممدوح را طرد نکرده است. نه زیبایی را، نه خاک را، نه تاریخ را، نه هنر را. نه موسیقی... بلکه همه اینها را در خدمت حق قرار میدهد.
"میهن"، در منطق دین، زمین مأموریت است؛ جایی که انسان باید در آن حق را اقامه کند.
🔻این ناسیونالیسمِ سکولار است که میگوید: "ایران، خودش هدف است. خاک و نژاد، اصالت دارد."اما در منطق ایمانی "ایران، ظرفِ هویت حق است. خاک، وسیله است نه مقصد."
در اولی خاک و میهن و کوروش و غیره مقصد است و انسان کوچک میشود در دومی از خاک تا افلاک کریم میشود چون سنگرِ دفاع از حقیقت است.
دقیقاً همان تفاوتی که بین دنیاگرایی مادیگرا و دنیاگرایی مؤمنانه وجود دارد. دنیا اگر مقصد شود، تباهی است؛ اما اگر نردبان تعالی باشد، عبادت است. در این نگاه هم کسانی که در دنیا متوقف می شوند و هم کسانی که به اسم آخرت، دنیا را رها می کنند و عزلت می گیرند هردو به یک اندازه در گمراهی اند.
🔻ملیگرایی که در آن متوقف شویم و فکر کنیم «اصالت با خاک است»، خطاست. اما ملیگرایی که ابزار هویتبخشی و مقاومت و مقابله با ظلم باشد، عین دینداری است.
🔻به همین دلیل است که رهبرانقلاب می فرمایند عده ای از ابتدای انقلاب در پی تقابل ایران و اسلام بودند اما شهدا نشان دادند ایندو مقابل هم نیست.
🔻همین است فرق امروز با دیروز.
این خاک هم معنا ساز است و هم دریافت کننده هویت است. خاک مظهر دینداری است. اینجاست که شب عاشورا و در دل نبرد، فرمودند: ای ایران بخوان.
فراموش نکنیم که "ای ایران خدایی" دارای عقبه ایست تاریخی که اسلام را از سرطاقچه ها برداشت و خاک آنرا گرفت و روی زمین محقق ساخت و معنا بخشید. امروز نام ایران است که جلوه نورانی اش، چشم استکبار را کور کرده است. خلاصه خاک می تواند چنان شود که آنرا صحن امام رضایی بدانند و بخوانند و روح و جان دل مومن شود.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻از شبی که از مجسمه تاریخی میدان انقلاب رونمایی شده است، عدهای زبان طعنه گشودند که: " اینها سالها با ملیگرایی میجنگیدند؛ حالا خودشان پرچم میهندوستی بلند کردهاند"
🔻این سخن، از چند سنخ است:
یک دسته، همان جریانهای ضدملیِ خارجنشیناند که طبیعی است از تقویت هویت ایرانی بترسند؛ چون فروپاشی ذهنی مردم، سرمایه اصلی آنهاست.
دسته دوم کسانیاند که از تقویت معنا و هویت در جامعه ناراحت میشوند چون دکانشان روی بیریشگی مردم بنا شده است.
اما دسته سوم، اهل دغدغهاند و میگویند:
"این کارها شبیه دولتهای گذشته است که از ایرانگرایی، باستانگرایی و کوروشنمایی، عَلَم ساختند؛ فرق امروز با آن روز چیست؟"
🔻این متن خطاب به گروه سوم است.
اسلام هیچ امر انسانی و طبیعیِ ممدوح را طرد نکرده است. نه زیبایی را، نه خاک را، نه تاریخ را، نه هنر را. نه موسیقی... بلکه همه اینها را در خدمت حق قرار میدهد.
"میهن"، در منطق دین، زمین مأموریت است؛ جایی که انسان باید در آن حق را اقامه کند.
🔻این ناسیونالیسمِ سکولار است که میگوید: "ایران، خودش هدف است. خاک و نژاد، اصالت دارد."اما در منطق ایمانی "ایران، ظرفِ هویت حق است. خاک، وسیله است نه مقصد."
در اولی خاک و میهن و کوروش و غیره مقصد است و انسان کوچک میشود در دومی از خاک تا افلاک کریم میشود چون سنگرِ دفاع از حقیقت است.
دقیقاً همان تفاوتی که بین دنیاگرایی مادیگرا و دنیاگرایی مؤمنانه وجود دارد. دنیا اگر مقصد شود، تباهی است؛ اما اگر نردبان تعالی باشد، عبادت است. در این نگاه هم کسانی که در دنیا متوقف می شوند و هم کسانی که به اسم آخرت، دنیا را رها می کنند و عزلت می گیرند هردو به یک اندازه در گمراهی اند.
🔻ملیگرایی که در آن متوقف شویم و فکر کنیم «اصالت با خاک است»، خطاست. اما ملیگرایی که ابزار هویتبخشی و مقاومت و مقابله با ظلم باشد، عین دینداری است.
🔻به همین دلیل است که رهبرانقلاب می فرمایند عده ای از ابتدای انقلاب در پی تقابل ایران و اسلام بودند اما شهدا نشان دادند ایندو مقابل هم نیست.
🔻همین است فرق امروز با دیروز.
این خاک هم معنا ساز است و هم دریافت کننده هویت است. خاک مظهر دینداری است. اینجاست که شب عاشورا و در دل نبرد، فرمودند: ای ایران بخوان.
فراموش نکنیم که "ای ایران خدایی" دارای عقبه ایست تاریخی که اسلام را از سرطاقچه ها برداشت و خاک آنرا گرفت و روی زمین محقق ساخت و معنا بخشید. امروز نام ایران است که جلوه نورانی اش، چشم استکبار را کور کرده است. خلاصه خاک می تواند چنان شود که آنرا صحن امام رضایی بدانند و بخوانند و روح و جان دل مومن شود.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤13👍6👏3👎2
🔻نقطه جوش حجاب
تلویزیون همشهری چند هفته است دنبال یک مخالفِ حجاب میگردد تا در مناظره شرکت کند؛ اما پیدا نمیشود. حق هم همین است. «مخالفِ حجاب» اساساً چه کسی است؟
هیچکس؛ مگر کاسبان برهنگی که آنها هم پا به مناظره نمیگذارند، چون دکان شان تخته میشود.
واقعیت اینست که دیگر بعید است کسی از وضع موجود دفاع کند.
🔻امروز در نقطهای ایستادهایم که نه فقط مؤمنین برافروختهاند، بلکه حتی کسانی که خودشان حجاب را رعایت نمیکنند، از وضعیت آشوبزده فعلی خسته و معترضاند. حداقل اینکه بدتر از خودشان را تاب نمی آورند. این، حکم وجدان جمعی است.
اینجاست که باید مکث کرد. چون بعد از این نقطه، اعتراض به عصبانیت میرسد؛ و پس از آن، بیحسی و بیاعتمادی.
🔻اما اصل ماجرا چیست؟
بخش بزرگی از بیحجابی امروز، نه بیعفتی که سبک زندگی است؛ یک «مد»، یک «تیپ»، شبیه همان چیزی که آنسوی آبها میبینند.
اما حتی همین گروهِ سبکزندگیمحور هم خط قرمز دارد. در اوج بیحجابی، جایی هست که از آنبهبعد را تحمل نمیکند.
این ویژگی در جامعهای که بیحجابیاش صرفاً از بیحیایی بیاید، یا وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است.
🔻حالا سؤال اساسی:
اگر در همین نقطه جوش مشترک اجتماعی کاری نکنیم چه میشود؟
پیامی که جامعه دریافت میکند این است: «حجاب دیگر مهم نیست؛ رهاست.»
و این، بدترین پیام ممکن است.
وقتی پیام رهاشدگی جا بیفتد، جامعه وارد مسابقه سقوط میشود؛ و عجیب اینکه همه میدانند مسیر غلط است، اما در هوای رهاشدگی ناچار تن میدهند. این منطق رهایی است.
امروز حجاب به جایی رسیده که احدی از وضع موجود دفاع نمیکند؛ زشتی آن برای همه آشکار است و هراس از مرحله بدتر، فراگیر.
🔻خلاصه اینکه:
این نقطه جوش را نباید رها کرد.
اینجا نقطه بلوغ اجتماعی است؛ جایی که بیداری جمعی شکل میگیرد و میتواند عزم ملی برای احیای هویت اسلامی–ایرانی را بسازد.
به شرط آنکه مسئولان محترم این بیداری را ببینند، باور کنند و از مردم عقب نمانند.
همشهری
@mahdian_mohsen
تلویزیون همشهری چند هفته است دنبال یک مخالفِ حجاب میگردد تا در مناظره شرکت کند؛ اما پیدا نمیشود. حق هم همین است. «مخالفِ حجاب» اساساً چه کسی است؟
هیچکس؛ مگر کاسبان برهنگی که آنها هم پا به مناظره نمیگذارند، چون دکان شان تخته میشود.
واقعیت اینست که دیگر بعید است کسی از وضع موجود دفاع کند.
🔻امروز در نقطهای ایستادهایم که نه فقط مؤمنین برافروختهاند، بلکه حتی کسانی که خودشان حجاب را رعایت نمیکنند، از وضعیت آشوبزده فعلی خسته و معترضاند. حداقل اینکه بدتر از خودشان را تاب نمی آورند. این، حکم وجدان جمعی است.
اینجاست که باید مکث کرد. چون بعد از این نقطه، اعتراض به عصبانیت میرسد؛ و پس از آن، بیحسی و بیاعتمادی.
🔻اما اصل ماجرا چیست؟
بخش بزرگی از بیحجابی امروز، نه بیعفتی که سبک زندگی است؛ یک «مد»، یک «تیپ»، شبیه همان چیزی که آنسوی آبها میبینند.
اما حتی همین گروهِ سبکزندگیمحور هم خط قرمز دارد. در اوج بیحجابی، جایی هست که از آنبهبعد را تحمل نمیکند.
این ویژگی در جامعهای که بیحجابیاش صرفاً از بیحیایی بیاید، یا وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است.
🔻حالا سؤال اساسی:
اگر در همین نقطه جوش مشترک اجتماعی کاری نکنیم چه میشود؟
پیامی که جامعه دریافت میکند این است: «حجاب دیگر مهم نیست؛ رهاست.»
و این، بدترین پیام ممکن است.
وقتی پیام رهاشدگی جا بیفتد، جامعه وارد مسابقه سقوط میشود؛ و عجیب اینکه همه میدانند مسیر غلط است، اما در هوای رهاشدگی ناچار تن میدهند. این منطق رهایی است.
امروز حجاب به جایی رسیده که احدی از وضع موجود دفاع نمیکند؛ زشتی آن برای همه آشکار است و هراس از مرحله بدتر، فراگیر.
🔻خلاصه اینکه:
این نقطه جوش را نباید رها کرد.
اینجا نقطه بلوغ اجتماعی است؛ جایی که بیداری جمعی شکل میگیرد و میتواند عزم ملی برای احیای هویت اسلامی–ایرانی را بسازد.
به شرط آنکه مسئولان محترم این بیداری را ببینند، باور کنند و از مردم عقب نمانند.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏18❤7👎2
🔻بازهم مسوولین عقب تر از مردم
🔻در هفته گذشته سه خبر جنجالی با محوریت «زن» فضای شبکههای اجتماعی را تحتتأثیر قرار داد: دختری که روی خودرو پلیس میرقصید، زنی که در مترو برهنه شد، و فیلمی از بازرسی بدنی یک زن توسط دو مأمور پلیس. رسانههای ضدانقلاب هر سه ویدئو را دستاویز حمله به ایران قرار دادند؛ اما نکته مهم این بود که هر سه فیلم با هوش مصنوعی ساخته شده و از پایه جعلی بودند.
🔻همزمان چند خبر دیگر نیز در شبکهها چرخید؛ از پیدا شدن جسدهای فرضی در پشت سد کرج تا محدودیت فروش آب، استعفای معاون اول و تصادف ماشین آبرسان با برج آزادی؛ اخباری که همگی بیاساس بودند و تنها روی حساسیتهای امروز مردم ایران سوار میشدند.
🔻این مجموعه از روایتهای جعلی بخشی از پروژهای بزرگتر است که پس از پایان جنگ آغاز شد؛ پروژهای برای بازگرداندن جامعه به حالت اضطراب، بیاعتمادی و پریشانی. در کنار این خط رسانهای مانند اینترنشنال ـ ارگان رسمی رژیم صهیونیستی در عملیات روانی علیه ایران ـ تقریباً هر روز با تیترهای جنگی، سایه تهدید را بالای سر مردم نگه میدارد. هدف روشن است؛ تحریک داخلی از یکسو و ایجاد استرس جنگ از سوی دیگر؛ دو لبه قیچی برای ضربه زدن به جامعه.
🔻اما نکته مهم اینجاست که این بار مردم بازی را برهم زدند. کاربران شبکههای اجتماعی پیش از رسانههای رسمی به راستیآزمایی پرداختند، فریمبهفریم ویدئوها را بررسی کردند، تناقضها را بیرون کشیدند و پیش از آنکه اخبار جعلی جا بیفتد آنها را خنثی کردند. دشمن به دنبال جامعهای عصبی، خشمگین و ناامید بود؛ اما با مردمی مواجه شد که موج دروغ را میشکنند و روایت درست میسازند.
🔻بااینحال بخش تلخ ماجرا این است که برخی مسئولان از این بلوغ عقب ماندهاند. در حالی که مردم با هوشیاری پروژه دشمن را بیاثر میکنند، بخشی از سیاستمداران و مدیران هنوز به اهمیت انسجام ملی در برابر عملیات روانی واقف نیستند. اختلافافکنیها، پیامهای ضعف، القای ناکارآمدی و رفتارهای سیاسی ناپخته در برخی از اعضای شورای شهر و یا مجلس و دولت، میتواند جای خالی شکست دشمن را پر کند و این از خودِ پروژه دشمن تلختر است. پرسش اصلی این است: حواسمان هست که ناتمامی پروژه دشمن را نباید در داخل کامل کنیم؟
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻در هفته گذشته سه خبر جنجالی با محوریت «زن» فضای شبکههای اجتماعی را تحتتأثیر قرار داد: دختری که روی خودرو پلیس میرقصید، زنی که در مترو برهنه شد، و فیلمی از بازرسی بدنی یک زن توسط دو مأمور پلیس. رسانههای ضدانقلاب هر سه ویدئو را دستاویز حمله به ایران قرار دادند؛ اما نکته مهم این بود که هر سه فیلم با هوش مصنوعی ساخته شده و از پایه جعلی بودند.
🔻همزمان چند خبر دیگر نیز در شبکهها چرخید؛ از پیدا شدن جسدهای فرضی در پشت سد کرج تا محدودیت فروش آب، استعفای معاون اول و تصادف ماشین آبرسان با برج آزادی؛ اخباری که همگی بیاساس بودند و تنها روی حساسیتهای امروز مردم ایران سوار میشدند.
🔻این مجموعه از روایتهای جعلی بخشی از پروژهای بزرگتر است که پس از پایان جنگ آغاز شد؛ پروژهای برای بازگرداندن جامعه به حالت اضطراب، بیاعتمادی و پریشانی. در کنار این خط رسانهای مانند اینترنشنال ـ ارگان رسمی رژیم صهیونیستی در عملیات روانی علیه ایران ـ تقریباً هر روز با تیترهای جنگی، سایه تهدید را بالای سر مردم نگه میدارد. هدف روشن است؛ تحریک داخلی از یکسو و ایجاد استرس جنگ از سوی دیگر؛ دو لبه قیچی برای ضربه زدن به جامعه.
🔻اما نکته مهم اینجاست که این بار مردم بازی را برهم زدند. کاربران شبکههای اجتماعی پیش از رسانههای رسمی به راستیآزمایی پرداختند، فریمبهفریم ویدئوها را بررسی کردند، تناقضها را بیرون کشیدند و پیش از آنکه اخبار جعلی جا بیفتد آنها را خنثی کردند. دشمن به دنبال جامعهای عصبی، خشمگین و ناامید بود؛ اما با مردمی مواجه شد که موج دروغ را میشکنند و روایت درست میسازند.
🔻بااینحال بخش تلخ ماجرا این است که برخی مسئولان از این بلوغ عقب ماندهاند. در حالی که مردم با هوشیاری پروژه دشمن را بیاثر میکنند، بخشی از سیاستمداران و مدیران هنوز به اهمیت انسجام ملی در برابر عملیات روانی واقف نیستند. اختلافافکنیها، پیامهای ضعف، القای ناکارآمدی و رفتارهای سیاسی ناپخته در برخی از اعضای شورای شهر و یا مجلس و دولت، میتواند جای خالی شکست دشمن را پر کند و این از خودِ پروژه دشمن تلختر است. پرسش اصلی این است: حواسمان هست که ناتمامی پروژه دشمن را نباید در داخل کامل کنیم؟
همشهری
@mahdian_mohsen
👍10❤7👏4👎1
🔻درباره پیام تسلیت رهبرانقلاب به آقای صدیقی
🔻پیام تسلیت رهبرانقلاب به بزرگان نظام و سیاستمداران قدیمی و کهنهکار انقلاب امر جدیدی نیست، اما نمیتوان از کنار پیام تسلیت اخیر به آقای صدیقی به سادگی گذشت. این پیام، با سرعت انتشار کمنظیر و تعابیری سرشار از رحمت و تسکین، در فضایی صادر شد که واکنشهای شبکههای اجتماعی رنگوبوی دیگری داشت. همین تفاوت، معنای اخلاقی پیام را برجسته میکند.
🔻و اما درسی که از این پیام میفهمم.
🔻سال ۸۸ بود. جمعیت زیادی در حسینیه امام خمینی جمع شده بودند تا سخنان رهبرانقلاب را درباره حوادث آن روزها بشنوند. در بخشی از سخنرانی، جماعتی از حاضران شروع کردند به شعار علیه سران فتنه. در همان لحظه رهبرانقلاب تذکر دادند. بعدتر نیز برهم زدن جلسه سخنرانی مرحوم هاشمی، یا برهم زدن سخنان علی لاریجانی در قم و سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال امام، مورد تذکر جدی رهبرانقلاب قرار گرفت. فرمودند: «اینکه عدهای برخی را ضدولایت و ضدبصیرت بنامند و شعار بدهند، اقدامی غلط است و بنده کاملاً مخالف این کارها هستم… کسانی که راه میافتند و شعار میدهند اگر واقعاً حزباللهی و مؤمن هستند، بدانند این کارها به ضرر کشور و خلاف شرع است.»
🔻این ماجرا را همینجا نگه دارید تا جلوتر برویم.
🔻رهبرانقلاب بارها درباره ریختن آبروی دیگران تذکر دادهاند. جالب اینکه دو مرتبه این تذکر را خطاب به دستگاه قضائی بیان کردند؛ یعنی حتی دستگاه قضائی نیز حق ندارد در جریان رسیدگی، آبروی متهم را رسانهای کند. و حتی فراتر از آن فرمودند که بعد از روشن شدن خطا نیز ضرورتی ندارد حکم منتشر شود، مگر مصلحت بالاتری وجود داشته باشد، چراکه خانواده محکوم نباید هزینه خطای او را بپردازند. این، همان سبک عدالتخواهی و مطالبهگری همراه با مراقبت از آبروی افراد است.
🔻موارد دیگری هم از نگاه اخلاقی رهبرانقلاب حتا در جزئیات امور سیاسی وجود دارد که آنها نیز شیرین و آموزنده است.
🔻وقتی برای آیتالله هاشمی نماز میّت خوانده شد، ایشان به مجری فرمودند «بگو همه بخوانند» و این تذکر از بلندگو پخش شد. بسیاری آن رفتار را علاوه بر ملاحظات فقهی، نشانهای از مرام و معرفت نسبت به رفیق دیرین دانستند.
🔻وقتی آقای پزشکیان در سخنرانی خود در حسینیه امام خمینی دچار سهو لسان شد و عدهای همین موضوع را دست گرفتند، رهبرانقلاب پس از سخنان رئیسجمهور برخلاف فضای رایج، از فصاحت و بیان ایشان تقدیر کردند.
🔻آیتالله منتظری که از دنیا رفت، پیام تسلیت رهبرانقلاب بسیاری را شگفتزده کرد؛ هم اصل پیام و هم تعابیر بلندی که درباره ایشان داشتند. مرحوم را با عنوان «آیتالله» خطاب کردند و فرمودند مجاهدات زیادی در کنار نهضت امام داشتند.
🔻در ماجرای افشاگری احمدینژاد در مجلس، آن روزی که به «یکشنبه سیاه» معروف شد، رهبرانقلاب صریحاً فرمودند اقدام رئیسجمهور وقت هم خلاف شرع، هم خلاف قانون، هم خلاف اخلاق و هم تضییع حقوق اساسی مردم است.
حرف تمام است.
🔻من از این خطوط درس میفهمم؛ حتی از یک پیام تسلیت ساده. درس اخلاق، درس مرام و معرفت، درس بزرگمنشی و جوانمردی. عدالتخواهی، به تعبیر شهید مطهری، هدف میانی برای رشد و تعالی انسانی است. مطالبهگری و عدالتخواهی اگر همراه با معنویت و عقلانیت نشود، خودش ظلم اکبر است.
🔻من از پیام تسلیت رهبرانقلاب، تذکر میفهمم برای این روزهای ما در شبکههای اجتماعی. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله فاطمینیا را؛ بالای منبر روایت میخواندند و میفرمودند ظلم به دیگران از گناهانی است که در همین دنیا تقاص دارد و بسیار سخت بخشیده میشود.
خلاصه، باید خیلی مراقبت کنیم.
@mahdian_mohsen
🔻پیام تسلیت رهبرانقلاب به بزرگان نظام و سیاستمداران قدیمی و کهنهکار انقلاب امر جدیدی نیست، اما نمیتوان از کنار پیام تسلیت اخیر به آقای صدیقی به سادگی گذشت. این پیام، با سرعت انتشار کمنظیر و تعابیری سرشار از رحمت و تسکین، در فضایی صادر شد که واکنشهای شبکههای اجتماعی رنگوبوی دیگری داشت. همین تفاوت، معنای اخلاقی پیام را برجسته میکند.
🔻و اما درسی که از این پیام میفهمم.
🔻سال ۸۸ بود. جمعیت زیادی در حسینیه امام خمینی جمع شده بودند تا سخنان رهبرانقلاب را درباره حوادث آن روزها بشنوند. در بخشی از سخنرانی، جماعتی از حاضران شروع کردند به شعار علیه سران فتنه. در همان لحظه رهبرانقلاب تذکر دادند. بعدتر نیز برهم زدن جلسه سخنرانی مرحوم هاشمی، یا برهم زدن سخنان علی لاریجانی در قم و سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال امام، مورد تذکر جدی رهبرانقلاب قرار گرفت. فرمودند: «اینکه عدهای برخی را ضدولایت و ضدبصیرت بنامند و شعار بدهند، اقدامی غلط است و بنده کاملاً مخالف این کارها هستم… کسانی که راه میافتند و شعار میدهند اگر واقعاً حزباللهی و مؤمن هستند، بدانند این کارها به ضرر کشور و خلاف شرع است.»
🔻این ماجرا را همینجا نگه دارید تا جلوتر برویم.
🔻رهبرانقلاب بارها درباره ریختن آبروی دیگران تذکر دادهاند. جالب اینکه دو مرتبه این تذکر را خطاب به دستگاه قضائی بیان کردند؛ یعنی حتی دستگاه قضائی نیز حق ندارد در جریان رسیدگی، آبروی متهم را رسانهای کند. و حتی فراتر از آن فرمودند که بعد از روشن شدن خطا نیز ضرورتی ندارد حکم منتشر شود، مگر مصلحت بالاتری وجود داشته باشد، چراکه خانواده محکوم نباید هزینه خطای او را بپردازند. این، همان سبک عدالتخواهی و مطالبهگری همراه با مراقبت از آبروی افراد است.
🔻موارد دیگری هم از نگاه اخلاقی رهبرانقلاب حتا در جزئیات امور سیاسی وجود دارد که آنها نیز شیرین و آموزنده است.
🔻وقتی برای آیتالله هاشمی نماز میّت خوانده شد، ایشان به مجری فرمودند «بگو همه بخوانند» و این تذکر از بلندگو پخش شد. بسیاری آن رفتار را علاوه بر ملاحظات فقهی، نشانهای از مرام و معرفت نسبت به رفیق دیرین دانستند.
🔻وقتی آقای پزشکیان در سخنرانی خود در حسینیه امام خمینی دچار سهو لسان شد و عدهای همین موضوع را دست گرفتند، رهبرانقلاب پس از سخنان رئیسجمهور برخلاف فضای رایج، از فصاحت و بیان ایشان تقدیر کردند.
🔻آیتالله منتظری که از دنیا رفت، پیام تسلیت رهبرانقلاب بسیاری را شگفتزده کرد؛ هم اصل پیام و هم تعابیر بلندی که درباره ایشان داشتند. مرحوم را با عنوان «آیتالله» خطاب کردند و فرمودند مجاهدات زیادی در کنار نهضت امام داشتند.
🔻در ماجرای افشاگری احمدینژاد در مجلس، آن روزی که به «یکشنبه سیاه» معروف شد، رهبرانقلاب صریحاً فرمودند اقدام رئیسجمهور وقت هم خلاف شرع، هم خلاف قانون، هم خلاف اخلاق و هم تضییع حقوق اساسی مردم است.
حرف تمام است.
🔻من از این خطوط درس میفهمم؛ حتی از یک پیام تسلیت ساده. درس اخلاق، درس مرام و معرفت، درس بزرگمنشی و جوانمردی. عدالتخواهی، به تعبیر شهید مطهری، هدف میانی برای رشد و تعالی انسانی است. مطالبهگری و عدالتخواهی اگر همراه با معنویت و عقلانیت نشود، خودش ظلم اکبر است.
🔻من از پیام تسلیت رهبرانقلاب، تذکر میفهمم برای این روزهای ما در شبکههای اجتماعی. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله فاطمینیا را؛ بالای منبر روایت میخواندند و میفرمودند ظلم به دیگران از گناهانی است که در همین دنیا تقاص دارد و بسیار سخت بخشیده میشود.
خلاصه، باید خیلی مراقبت کنیم.
@mahdian_mohsen
👏21❤11👍5👎5
🔻پیام رهبرانقلاب به دختر قهرمان؛ نسخه سیاسی-تمدنی
🔻پیام رهبر معظم انقلاب به فرشته حسنزاده فقط یک دلگرمی پدرانه به یک قهرمان نیست؛ یک نسخه کامل زیستجهان انسانی و سیاسی است. آن جمله کوتاه—«از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس شماست دخترم»—اگر درست فهم شود، بهقدری عمیق است که میتواند مبنای تربیت فردی و حتی حکمرانی جمعی قرار گیرد.
🔻طلا یعنی قله؛ یعنی پیروزی نهایی. اما رهبری میخواهد بگوید مهمتر از فتح قله، «مسیرِ صعود» است؛ یعنی آن چیزی که انسان را میسازد، نه فقط نتیجه را.
🔻همت، امر درونی است؛ همان عزم، جزم، نیت، تصمیم قاطع. نقطهای که انسان در آنجا با خودش عهد میبندد.
🔻تلاش، امر بیرونی است؛ آنجایی که هرچه در توان داریم روی میز میگذاریم و کوتاه نمیآییم.
🔻ایمان، امر قلبی است؛ نگاه فرد به هستی، اتصال او به معنا و مقصد.
🔻اعتماد به نفس، نگاه فرد به خود است؛ اینکه بداند «میتواند»، «میارزد» و «میرسد».
🔻این چهارگانه در نگاه توحیدی وقتی کنار هم قرار میگیرد محل آزمون اراده است واز خودِ قله مهمتر میشود. قله، نتیجه است؛ اما همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس، شخصیت میسازد؛ آینده میسازد؛ تمدن میسازد.
🔻من این پیام کوتاه رهبر انقلاب به یک ورزشکار را نسخهای سیاسی هم میدانم؛ برای همه وبرای مسئولان کشور.
پیام این است:
اگر همت درون باشد، تلاش بیرون باشد، ایمان در دل باشد و اعتماد به نفس در جان؛ کشور به قله میرسد حتی اگر موقتاً مدالمان طلا نباشد.
@mahdian_mohsen
🔻پیام رهبر معظم انقلاب به فرشته حسنزاده فقط یک دلگرمی پدرانه به یک قهرمان نیست؛ یک نسخه کامل زیستجهان انسانی و سیاسی است. آن جمله کوتاه—«از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس شماست دخترم»—اگر درست فهم شود، بهقدری عمیق است که میتواند مبنای تربیت فردی و حتی حکمرانی جمعی قرار گیرد.
🔻طلا یعنی قله؛ یعنی پیروزی نهایی. اما رهبری میخواهد بگوید مهمتر از فتح قله، «مسیرِ صعود» است؛ یعنی آن چیزی که انسان را میسازد، نه فقط نتیجه را.
🔻همت، امر درونی است؛ همان عزم، جزم، نیت، تصمیم قاطع. نقطهای که انسان در آنجا با خودش عهد میبندد.
🔻تلاش، امر بیرونی است؛ آنجایی که هرچه در توان داریم روی میز میگذاریم و کوتاه نمیآییم.
🔻ایمان، امر قلبی است؛ نگاه فرد به هستی، اتصال او به معنا و مقصد.
🔻اعتماد به نفس، نگاه فرد به خود است؛ اینکه بداند «میتواند»، «میارزد» و «میرسد».
🔻این چهارگانه در نگاه توحیدی وقتی کنار هم قرار میگیرد محل آزمون اراده است واز خودِ قله مهمتر میشود. قله، نتیجه است؛ اما همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس، شخصیت میسازد؛ آینده میسازد؛ تمدن میسازد.
🔻من این پیام کوتاه رهبر انقلاب به یک ورزشکار را نسخهای سیاسی هم میدانم؛ برای همه وبرای مسئولان کشور.
پیام این است:
اگر همت درون باشد، تلاش بیرون باشد، ایمان در دل باشد و اعتماد به نفس در جان؛ کشور به قله میرسد حتی اگر موقتاً مدالمان طلا نباشد.
@mahdian_mohsen
❤15👏8👎1
🔻چرا بزرگان ما حضرتزهراییاند؟
🔻در روایتهای ماندگار دفاع مقدس و مقاومت، یک نقطه مشترک همیشه تکرار شده است: پناهبردن به حضرت زهرا(س) در سختترین لحظات. حاجقاسم سلیمانی میگوید: «ما هر وقت در سختیهای جنگ، فشارها بر ما حادث میشد و کاری از دستمان برنمیآمد، پناهگاهمان حضرت زهرا(س) بود.» همین نسبت را بارها درباره سیدحسن نصرالله و فرماندهان مقاومت شنیدهایم؛ نمونه مشهورش همان خاطره جنگ ۳۳روزه است که مجاهدی از مکاشفه با حضرت زهرا(س) خبر میدهد؛ مکاشفهای که وعده نصرت میداد و همان هم شد.
🔻جالبتر اینکه یک پژوهش آماری در سال ۹۷ نشان داد: بزرگترین انگیزه شهدا برای جهاد، سیدالشهدا(ع) بوده است؛ اما بیشترین توسل آنان به حضرت زهرا(س).
🔻و اوج این اتصال را در بیان رهبر انقلاب میبینیم: «من رزق یکسال کشور را در ایام سوگواری صدیقه طاهره دریافت میکنم.»
🔻اما راز این نسبت چیست؟
🔻چرا بزرگان سیاسی و معنوی ما اینچنین «حضرتزهرایی»اند؟
🔻برای فهم این نسبت باید یک گام عمیقتر شویم و نسبت انقلاب و حضرت زهرا(س) را بشناسیم. به روایت رهبر انقلاب رجوع کنیم؛ آنجا که میفرمایند پیش از انقلاب، نام حضرت زهرا(س) در مجالس بود، اما نه اینگونه عمیق، فراگیر و برخاسته از دلها. در دوران دفاع مقدس هیچکس نگفت رمز عملیات «یا زهرا» باشد یا سربندها «یا زهرا»؛ اما مردم خود چنین کردند. این یک پدیده الهی بود.
🔻راز این پیوند در یک واژه نهفته است: کوثر.
سوره کوثر در پاسخ به طعنه «تو ابتر هستی» بر پیامبر نازل شد. خداوند فرمود: «ما به تو کوثر عطا کردیم»؛ یعنی حضرت زهرا(س)، آنکه وجود رسولالله را امتداد داد. کوثر یعنی کثرتدهنده، رشددهنده، ادامهبخش، جریانساز.
🔻حضرت زهرا(س) «کوثرِ هدایت» است؛ و انقلاب نیز کوثری است؛ امتی را رشد میدهد، بلند میکند، احیا میکند و تعالی میبخشد.
🔻بزرگان انقلاب نیز همینگونهاند. حاجقاسم، سیدحسن، شهدا… همگی یک ویژگی مشترک دارند: دستگیری و هدایت؛ ترویج دین، نصرت ولی، دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل ظالم.
🔻شهدا بیشترین توسل را به حضرت زهرا داشتند، چون نزدیکترین آینه برای مسیر خود را در او میدیدند. هر شهید شمعی از هدایت بود؛ همانگونه که حضرت زهرا سرچشمه هدایت است.
🔻تقارن هفته بسیج و ایام شهادت حضرت زهرا(س) فرصتی است برای یک نتیجه ماندگار: فرهنگ بسیج، فرهنگ زهرایی است. بسیجی یعنی «کوثر شدن»: بسط دادن، رشد دادن، بلند کردن.
🔻اما این چگونه در انسان شکل میگیرد؟ پاسخ در آیه دوم سوره کوثر است: فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ؛ یعنی حب و بغض. حبّ به ولایت و بغض نسبت به دشمن.
🔻بسیجی وقتی با این دو حس مقدس زندگی کند، حضرتزهرایی میشود؛ هدایت میشود و هدایت میکند؛ قیام میکند و قیامدهنده میشود.
🔻به همین دلیل بود که سربندها خودبهخود «یا زهرا» شد؛ چون فرهنگ بسیج، ریشهدار در کوثر است.
بیاییم این حبّ و بغض مقدس را در جان خود زنده و محفوظ نگه داریم
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻در روایتهای ماندگار دفاع مقدس و مقاومت، یک نقطه مشترک همیشه تکرار شده است: پناهبردن به حضرت زهرا(س) در سختترین لحظات. حاجقاسم سلیمانی میگوید: «ما هر وقت در سختیهای جنگ، فشارها بر ما حادث میشد و کاری از دستمان برنمیآمد، پناهگاهمان حضرت زهرا(س) بود.» همین نسبت را بارها درباره سیدحسن نصرالله و فرماندهان مقاومت شنیدهایم؛ نمونه مشهورش همان خاطره جنگ ۳۳روزه است که مجاهدی از مکاشفه با حضرت زهرا(س) خبر میدهد؛ مکاشفهای که وعده نصرت میداد و همان هم شد.
🔻جالبتر اینکه یک پژوهش آماری در سال ۹۷ نشان داد: بزرگترین انگیزه شهدا برای جهاد، سیدالشهدا(ع) بوده است؛ اما بیشترین توسل آنان به حضرت زهرا(س).
🔻و اوج این اتصال را در بیان رهبر انقلاب میبینیم: «من رزق یکسال کشور را در ایام سوگواری صدیقه طاهره دریافت میکنم.»
🔻اما راز این نسبت چیست؟
🔻چرا بزرگان سیاسی و معنوی ما اینچنین «حضرتزهرایی»اند؟
🔻برای فهم این نسبت باید یک گام عمیقتر شویم و نسبت انقلاب و حضرت زهرا(س) را بشناسیم. به روایت رهبر انقلاب رجوع کنیم؛ آنجا که میفرمایند پیش از انقلاب، نام حضرت زهرا(س) در مجالس بود، اما نه اینگونه عمیق، فراگیر و برخاسته از دلها. در دوران دفاع مقدس هیچکس نگفت رمز عملیات «یا زهرا» باشد یا سربندها «یا زهرا»؛ اما مردم خود چنین کردند. این یک پدیده الهی بود.
🔻راز این پیوند در یک واژه نهفته است: کوثر.
سوره کوثر در پاسخ به طعنه «تو ابتر هستی» بر پیامبر نازل شد. خداوند فرمود: «ما به تو کوثر عطا کردیم»؛ یعنی حضرت زهرا(س)، آنکه وجود رسولالله را امتداد داد. کوثر یعنی کثرتدهنده، رشددهنده، ادامهبخش، جریانساز.
🔻حضرت زهرا(س) «کوثرِ هدایت» است؛ و انقلاب نیز کوثری است؛ امتی را رشد میدهد، بلند میکند، احیا میکند و تعالی میبخشد.
🔻بزرگان انقلاب نیز همینگونهاند. حاجقاسم، سیدحسن، شهدا… همگی یک ویژگی مشترک دارند: دستگیری و هدایت؛ ترویج دین، نصرت ولی، دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل ظالم.
🔻شهدا بیشترین توسل را به حضرت زهرا داشتند، چون نزدیکترین آینه برای مسیر خود را در او میدیدند. هر شهید شمعی از هدایت بود؛ همانگونه که حضرت زهرا سرچشمه هدایت است.
🔻تقارن هفته بسیج و ایام شهادت حضرت زهرا(س) فرصتی است برای یک نتیجه ماندگار: فرهنگ بسیج، فرهنگ زهرایی است. بسیجی یعنی «کوثر شدن»: بسط دادن، رشد دادن، بلند کردن.
🔻اما این چگونه در انسان شکل میگیرد؟ پاسخ در آیه دوم سوره کوثر است: فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ؛ یعنی حب و بغض. حبّ به ولایت و بغض نسبت به دشمن.
🔻بسیجی وقتی با این دو حس مقدس زندگی کند، حضرتزهرایی میشود؛ هدایت میشود و هدایت میکند؛ قیام میکند و قیامدهنده میشود.
🔻به همین دلیل بود که سربندها خودبهخود «یا زهرا» شد؛ چون فرهنگ بسیج، ریشهدار در کوثر است.
بیاییم این حبّ و بغض مقدس را در جان خود زنده و محفوظ نگه داریم
همشهری
@mahdian_mohsen
❤10👏4
🔻عهد ببندیم بر پاسداری از چهار نصیحت پدرانه
🔻امشب رهبر انقلاب چهار نصیحت کلیدی خطاب به مردم بیان کردند؛ چهار حلقه در یک زنجیره، که هرکس برای تحقق آن بکوشد، به معنایی که ایشان فرمودند، «بسیجی» است.
🔻این نصیحتها چهار نسبت اساسی را سامان میدهد: نسبت ما با دشمن، با جمهوری اسلامی، با خودمان و با خدا.
🔻در نصیحت نخست، بر ضرورت «اتحاد در برابر دشمن» تأکید کردند؛ اینکه اختلافسلیقهها هرچه باشد، صفآرایی در مقابل خصم باید واحد باشد.
🔻در نصیحت دوم، حمایت از رئیسجمهور بهعنوان نماد جمهوری اسلامی و منتخب مردم مطرح شد؛ نشانۀ بلوغ سیاسی و حفظ اقتدار ملی.
🔻در نصیحت سوم، به اصلاح سبک زندگی اشاره کردند: پرهیز از اسراف در آب، برق، گاز و بنزین. تصمیم فردی برای اصلاح مصرف، تنها یک رفتار شخصی نیست؛ مجاهدت است و سلوک.
🔻در نصیحت چهارم، «اهل دعا و تضرع بودن» را یادآور شدند؛ برای باران، امنیت، عافیت و سامان امور کشور.
🔻وجه مشترک همه این نصیحتها این است که هر چهار، ظاهری اخلاقی و فردی دارند اما باطن آنها عمیقاً سیاسی و تمدنی است. حتی پرهیز از اسراف، ریشه در فهم وضعیت کشور دارد؛ و حتی توصیه به دعا، بیتوجه به مسائل و چالشهای ملی نیست.
🔻بسیجی بودن تنها در میدانهای سخت نیست؛ در سبک زندگی، در توجه به مصالح عمومی، در حمایت از نظام مردمسالار، و در پیوند قلبی با خدا نیز جلوه دارد. کسی بسیجی است که در هر لحظه به نصرت ولی و نائبش بیندیشد؛ حتی در کوچکترین انتخابهای فردی و در خلوت معنوی خود با حق.
@mahdian_mohsen
🔻امشب رهبر انقلاب چهار نصیحت کلیدی خطاب به مردم بیان کردند؛ چهار حلقه در یک زنجیره، که هرکس برای تحقق آن بکوشد، به معنایی که ایشان فرمودند، «بسیجی» است.
🔻این نصیحتها چهار نسبت اساسی را سامان میدهد: نسبت ما با دشمن، با جمهوری اسلامی، با خودمان و با خدا.
🔻در نصیحت نخست، بر ضرورت «اتحاد در برابر دشمن» تأکید کردند؛ اینکه اختلافسلیقهها هرچه باشد، صفآرایی در مقابل خصم باید واحد باشد.
🔻در نصیحت دوم، حمایت از رئیسجمهور بهعنوان نماد جمهوری اسلامی و منتخب مردم مطرح شد؛ نشانۀ بلوغ سیاسی و حفظ اقتدار ملی.
🔻در نصیحت سوم، به اصلاح سبک زندگی اشاره کردند: پرهیز از اسراف در آب، برق، گاز و بنزین. تصمیم فردی برای اصلاح مصرف، تنها یک رفتار شخصی نیست؛ مجاهدت است و سلوک.
🔻در نصیحت چهارم، «اهل دعا و تضرع بودن» را یادآور شدند؛ برای باران، امنیت، عافیت و سامان امور کشور.
🔻وجه مشترک همه این نصیحتها این است که هر چهار، ظاهری اخلاقی و فردی دارند اما باطن آنها عمیقاً سیاسی و تمدنی است. حتی پرهیز از اسراف، ریشه در فهم وضعیت کشور دارد؛ و حتی توصیه به دعا، بیتوجه به مسائل و چالشهای ملی نیست.
🔻بسیجی بودن تنها در میدانهای سخت نیست؛ در سبک زندگی، در توجه به مصالح عمومی، در حمایت از نظام مردمسالار، و در پیوند قلبی با خدا نیز جلوه دارد. کسی بسیجی است که در هر لحظه به نصرت ولی و نائبش بیندیشد؛ حتی در کوچکترین انتخابهای فردی و در خلوت معنوی خود با حق.
@mahdian_mohsen
❤14👍6👏2
🔻نگاه غیرمنفعلانه رهبر انقلاب به حقوق زن
ویژگی برجستۀ رهبر انقلاب در مسئلۀ حقوق زن این است که ایشان نگاه منفعل، تدافعی و مبتنی بر احساس ضعف را بهطور کامل کنار میگذارند و رویکردی فعال، پیشرو، مطالبهگر و تهاجمی را در این عرصه اتخاذ میکنند. مروری بر سخنرانی اخیر ایشان به مناسبت ایام میلاد حضرت زهرا(س) نیز همین جهتگیری را آشکار میسازد.
🔻یکم
در مواجهه با نگاه سرمایهداری به زن، موضع ایشان نه انفعال و خودتحقیری، بلکه پرسشگری، نقد ساختاری و کنشگری تهاجمی است. ایشان تصریح میکنند آنچه در نظام سرمایهداری با عنوان آزادی زن عرضه میشود، در حقیقت شکل پیچیدهای از استثمار مدرن است؛ از استفاده ابزاری از زن گرفته تا خشونت پنهان، تبعیض در دستمزد، تحقیر هویت مادری و فشارهای صنعت سرگرمی و مصرفگرایی.
🔻دوم
وجه مهم دیگر در نگاه رهبر انقلاب بازتعریف جایگاه زن در خانواده است. ایشان با صراحت تأکید میکنند که خانهداری، همسرداری و فرزندپروری نباید دستکم گرفته شود، بلکه مأموریتهایی کلیدی، حساس و تمدنسازند. در همین چارچوب، زن را «رئیس و مدیر خانه» و «محور خانواده» معرفی میکنند. بهجای آنکه برای بزرگنمایی جایگاه زن بهسراغ نقشهای بیرونی بروند، سهم و نقش بنیادین زن در خانواده را توضیح داده و برجسته میسازند.
🔻سوم
در برابر اتهامات و نقدهایی که نسبت به وضعیت زنان در جمهوری اسلامی مطرح میشود، ایشان رویکردی توضیحی و اثباتی دارند. به تصریح ایشان، در هیچ مقطعی از تاریخ ایران، زنان در عرصههای علمی، ورزشی، سیاسی، مدیریتی و اجتماعی چنین سطحی از پیشرفت و حضور نداشتهاند و این پیشرفتها بهطور مستقیم مرهون انقلاب اسلامی است.
🔻چهارم
در مقایسه میان زن و مرد نیز ایشان از منطق رقابت و مشابهسازی پرهیز میکنند. زن را نه موجودی که باید با مرد سنجیده شود، بلکه انسانی مستقل با ظرفیتها و تواناییهای منحصربهفرد میدانند؛ چنانکه با استناد به قرآن کریم، حضرت مریم و آسیه را نه فقط الگوی زنان، بلکه الگوی تمام انسانها معرفی میکنند.
🔻پنجم
در باب احکام اسلامی و از جمله مسئلۀ حجاب نیز ایشان نگاه منفعلانه ندارند. پایبندی به احکام الهی از منظر ایشان نه محدودیت، بلکه سازوکاری هماهنگ با طبیعت زن، نیازهای حقیقی جامعه و بنیانهای اخلاقی زندگی انسانی است.
🔻در مجموع، این رویکرد به زن است که اعتمادبهنفس اجتماعی میآفریند و میتواند از دامن زن مسلمان، قهرمانانی در عرصههای ایثار، فداکاری و نقشآفرینی اجتماعی تقدیم جامعه کند.
همشهری
@mahdian_mohsen
ویژگی برجستۀ رهبر انقلاب در مسئلۀ حقوق زن این است که ایشان نگاه منفعل، تدافعی و مبتنی بر احساس ضعف را بهطور کامل کنار میگذارند و رویکردی فعال، پیشرو، مطالبهگر و تهاجمی را در این عرصه اتخاذ میکنند. مروری بر سخنرانی اخیر ایشان به مناسبت ایام میلاد حضرت زهرا(س) نیز همین جهتگیری را آشکار میسازد.
🔻یکم
در مواجهه با نگاه سرمایهداری به زن، موضع ایشان نه انفعال و خودتحقیری، بلکه پرسشگری، نقد ساختاری و کنشگری تهاجمی است. ایشان تصریح میکنند آنچه در نظام سرمایهداری با عنوان آزادی زن عرضه میشود، در حقیقت شکل پیچیدهای از استثمار مدرن است؛ از استفاده ابزاری از زن گرفته تا خشونت پنهان، تبعیض در دستمزد، تحقیر هویت مادری و فشارهای صنعت سرگرمی و مصرفگرایی.
🔻دوم
وجه مهم دیگر در نگاه رهبر انقلاب بازتعریف جایگاه زن در خانواده است. ایشان با صراحت تأکید میکنند که خانهداری، همسرداری و فرزندپروری نباید دستکم گرفته شود، بلکه مأموریتهایی کلیدی، حساس و تمدنسازند. در همین چارچوب، زن را «رئیس و مدیر خانه» و «محور خانواده» معرفی میکنند. بهجای آنکه برای بزرگنمایی جایگاه زن بهسراغ نقشهای بیرونی بروند، سهم و نقش بنیادین زن در خانواده را توضیح داده و برجسته میسازند.
🔻سوم
در برابر اتهامات و نقدهایی که نسبت به وضعیت زنان در جمهوری اسلامی مطرح میشود، ایشان رویکردی توضیحی و اثباتی دارند. به تصریح ایشان، در هیچ مقطعی از تاریخ ایران، زنان در عرصههای علمی، ورزشی، سیاسی، مدیریتی و اجتماعی چنین سطحی از پیشرفت و حضور نداشتهاند و این پیشرفتها بهطور مستقیم مرهون انقلاب اسلامی است.
🔻چهارم
در مقایسه میان زن و مرد نیز ایشان از منطق رقابت و مشابهسازی پرهیز میکنند. زن را نه موجودی که باید با مرد سنجیده شود، بلکه انسانی مستقل با ظرفیتها و تواناییهای منحصربهفرد میدانند؛ چنانکه با استناد به قرآن کریم، حضرت مریم و آسیه را نه فقط الگوی زنان، بلکه الگوی تمام انسانها معرفی میکنند.
🔻پنجم
در باب احکام اسلامی و از جمله مسئلۀ حجاب نیز ایشان نگاه منفعلانه ندارند. پایبندی به احکام الهی از منظر ایشان نه محدودیت، بلکه سازوکاری هماهنگ با طبیعت زن، نیازهای حقیقی جامعه و بنیانهای اخلاقی زندگی انسانی است.
🔻در مجموع، این رویکرد به زن است که اعتمادبهنفس اجتماعی میآفریند و میتواند از دامن زن مسلمان، قهرمانانی در عرصههای ایثار، فداکاری و نقشآفرینی اجتماعی تقدیم جامعه کند.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏8❤5👍1🤔1
🔻والله این معنی صداقت نیست...
رئیسجمهور محترم فرمودند: «من نمیتوانم؛ هرکسی میتواند کاری کند، این گوی و این میدان.»
یا اینکه: «قربون خدا برم، همهجوره داره ما رو میچلونه.»
وزیر اقتصاد محترم گفتند: «وضع خیلی بد است.»
و نیز: «سر ماه پول نداریم حقوق و یارانه بدهیم.»
حرفهای سخنگوی محترم و معاون اجرایی محترم دولت هم این روزها بهتر از اینها نیست.
والله معنی صداقت این نیست.
مسئول اجرایی نباید مثل یک بلاگر یا فعال رسانهای حرف بزند. وظیفه یک مسئول، توصیف وضع موجود نیست؛ بیان راهحل است.
معنی صداقت این نیست که رخت چرکهای خانه را جلوی چشم دیگران بیندازیم.
معنی صداقت این نیست که زخمی را که مردم هر روز لمس میکنند، دوباره با انگشت فشار بدهیم.
معنی صداقت این نیست که سفره خالی مردم را دوباره مقابل خودشان پهن کنیم.
معنی صداقت این نیست که درد را اعلامیه کنیم و درمان را پنهان.
معنی صداقت این نیست که ضعف مدیریت را با فهرست کردن مشکلات بزک کنیم.
معنی صداقت این نیست که هر روز به زخم جامعه نمک بپاشیم و اسمش را شفافیت بگذاریم.
معنی صداقت این نیست که بنبست بسازیم و از مردم بخواهیم صبر کنند.
معنی صداقت این نیست که صورتمسئله را فریاد بزنیم و راهحل را زمزمه.
معنی صداقت این نیست که مردم را با بار مشکلات تنها بگذاریم و گزارشگر شویم.
معنی صداقت این نیست که از پشت میز مدیریت، منتقد خشمگین باشیم.
معنی صداقت این نیست که مسئولیت را به گردن گذشته یا دیگری بیندازیم.
وظیفه مسئول این است که اگر سخن از مشکل میگوید، بلافاصله از راهحل بگوید؛
از راه طیشدهاش در دوره مسئولیت بگوید؛
از ایدهاش برای عبور از چالشها بگوید.
در فرهنگ ایرانی، یک مرد «مرد» است چون بار مشکلات بیرون را به خانه نمیآورد تا بین زن و بچه تقسیم کند. این حرف بدین معنا نیست که واقعیتها را به مردم نگوییم؛ اما اگر مشکلات را گفتیم و خدای نکرده چنان وانمود کردیم که راهحل نیست و کاری از ما ساخته نیست، عملاً چالشگویی میکنیم و همین چالشگویی خودش چالشساز است. عجیب است که متوجه نیستیم.
با مردم صادق باشیم تا همراهی آنان را برای ایدهها و راهحلهای اجراییمان داشته باشیم، نه اینکه ناامیدشان کنیم.
آقایان مسئول، توجه کنیم که دیگر نماینده مجلس، استاد دانشگاه یا فعال رسانهای نیستید.
نمیشود در صندلی دستگاه اجرایی نشست و گارد منتقد و اپوزیسیون گرفت.
مخاطب «بایدها» خود ماییم، نه دیگری.
صداقت یعنی همزمان با تشخیص مشکل، مسیر حل آن را روشن کنیم.
صداقت یعنی مردم را شریک امید و شریک اقدام کنیم، نه شریک ناامیدی.
صداقت یعنی در عمل نشان دهیم چه کردهایم تا بار سفرهشان سبکتر شود.
صداقت یعنی در همان لحظه نقد، یک قدم اجراییِ عملیاتی ارائه دهیم.
صداقت یعنی با هر جمله، در دل مردم حس گشایش ایجاد کنیم.
صداقت یعنی هر پرسش و نگرانی مخاطب را با چشمانداز و برنامه روشن پاسخ دهیم.
نگاه کنید به مخاطبی که چشمش به دهان شماست. اگر نقطه پایان سخنرانی را گذاشتیم و مخاطب را از آینده ناامید کردیم، حتماً این گناه نابخشودنی است؛ فرقی هم نمیکند اسمش صداقت باشد یا شفافیت.
حرف تمام است.
همشهری
@mahdian_mohsen
رئیسجمهور محترم فرمودند: «من نمیتوانم؛ هرکسی میتواند کاری کند، این گوی و این میدان.»
یا اینکه: «قربون خدا برم، همهجوره داره ما رو میچلونه.»
وزیر اقتصاد محترم گفتند: «وضع خیلی بد است.»
و نیز: «سر ماه پول نداریم حقوق و یارانه بدهیم.»
حرفهای سخنگوی محترم و معاون اجرایی محترم دولت هم این روزها بهتر از اینها نیست.
والله معنی صداقت این نیست.
مسئول اجرایی نباید مثل یک بلاگر یا فعال رسانهای حرف بزند. وظیفه یک مسئول، توصیف وضع موجود نیست؛ بیان راهحل است.
معنی صداقت این نیست که رخت چرکهای خانه را جلوی چشم دیگران بیندازیم.
معنی صداقت این نیست که زخمی را که مردم هر روز لمس میکنند، دوباره با انگشت فشار بدهیم.
معنی صداقت این نیست که سفره خالی مردم را دوباره مقابل خودشان پهن کنیم.
معنی صداقت این نیست که درد را اعلامیه کنیم و درمان را پنهان.
معنی صداقت این نیست که ضعف مدیریت را با فهرست کردن مشکلات بزک کنیم.
معنی صداقت این نیست که هر روز به زخم جامعه نمک بپاشیم و اسمش را شفافیت بگذاریم.
معنی صداقت این نیست که بنبست بسازیم و از مردم بخواهیم صبر کنند.
معنی صداقت این نیست که صورتمسئله را فریاد بزنیم و راهحل را زمزمه.
معنی صداقت این نیست که مردم را با بار مشکلات تنها بگذاریم و گزارشگر شویم.
معنی صداقت این نیست که از پشت میز مدیریت، منتقد خشمگین باشیم.
معنی صداقت این نیست که مسئولیت را به گردن گذشته یا دیگری بیندازیم.
وظیفه مسئول این است که اگر سخن از مشکل میگوید، بلافاصله از راهحل بگوید؛
از راه طیشدهاش در دوره مسئولیت بگوید؛
از ایدهاش برای عبور از چالشها بگوید.
در فرهنگ ایرانی، یک مرد «مرد» است چون بار مشکلات بیرون را به خانه نمیآورد تا بین زن و بچه تقسیم کند. این حرف بدین معنا نیست که واقعیتها را به مردم نگوییم؛ اما اگر مشکلات را گفتیم و خدای نکرده چنان وانمود کردیم که راهحل نیست و کاری از ما ساخته نیست، عملاً چالشگویی میکنیم و همین چالشگویی خودش چالشساز است. عجیب است که متوجه نیستیم.
با مردم صادق باشیم تا همراهی آنان را برای ایدهها و راهحلهای اجراییمان داشته باشیم، نه اینکه ناامیدشان کنیم.
آقایان مسئول، توجه کنیم که دیگر نماینده مجلس، استاد دانشگاه یا فعال رسانهای نیستید.
نمیشود در صندلی دستگاه اجرایی نشست و گارد منتقد و اپوزیسیون گرفت.
مخاطب «بایدها» خود ماییم، نه دیگری.
صداقت یعنی همزمان با تشخیص مشکل، مسیر حل آن را روشن کنیم.
صداقت یعنی مردم را شریک امید و شریک اقدام کنیم، نه شریک ناامیدی.
صداقت یعنی در عمل نشان دهیم چه کردهایم تا بار سفرهشان سبکتر شود.
صداقت یعنی در همان لحظه نقد، یک قدم اجراییِ عملیاتی ارائه دهیم.
صداقت یعنی با هر جمله، در دل مردم حس گشایش ایجاد کنیم.
صداقت یعنی هر پرسش و نگرانی مخاطب را با چشمانداز و برنامه روشن پاسخ دهیم.
نگاه کنید به مخاطبی که چشمش به دهان شماست. اگر نقطه پایان سخنرانی را گذاشتیم و مخاطب را از آینده ناامید کردیم، حتماً این گناه نابخشودنی است؛ فرقی هم نمیکند اسمش صداقت باشد یا شفافیت.
حرف تمام است.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏22❤10👍5👎3
یادداشت صوتی 19 آذر
رادیو همشهری
🔹یادداشت صوتی| #رادیو_همشهری
والله این معنی صداقت نیست ...
🔹یادداشت روزنامه همشهری چهارشنبه نوزدهم آذر
@Radio_Hamshahri
والله این معنی صداقت نیست ...
🔹یادداشت روزنامه همشهری چهارشنبه نوزدهم آذر
@Radio_Hamshahri
👏2
🔻سفرهای به برکت میلاد امام خمینی
🔻سری از اسرار تقارن میلاد امام خمینی و حضرت زهرا(س)
🔻یکبار سهم امام خمینی را در روزگار امروز مردم ببینید؛ سهمی که شاید پردهای از راز تقارن میلاد امام با حضرت زهرا(س) باشد. واقعیت این است که ما هنوز درست نفهمیدهایم امام چه کرد و چگونه همه ما تا قیامت پای سفره او نشستهایم.
🔻انقلاب امام، پیش از هر چیز، انقلابی در معنویت و دینداری مردم بود. در دوران طاغوت حتی متدینترین افراد، با همه پاکی و تقوا، ناخواسته چرخ همان حکومت جور را میچرخاندند. نمونهاش ماجرای تاریخی صفوان است که امام کاظم(ع) به او فرمودند همین که بقای حاکم ستمگر را برای گرفتن کرایه شترانش میخواهد، او را در صف آنان قرار میدهد.
البته بسیاری از همان مؤمنان دوران طاغوت دلشان از ظلم پر بود، اما راهی برای تغییر نداشتند… تا قیام خمینی فرا رسید.
🔻در نقطه مقابل، تنها یک نمونه از هزاران نمونه، جنگ دوازدهروزه است؛ جاییکه برخی شهدا شاید در ظاهر چندان متدین نبودند، اما یکبار برای همیشه تکلیف خود را با طاغوت اعظم روشن کردند و در جرگه ابرار قرار گرفتند.
در همین زمینه روایتی از امام باقر(ع) داریم که رهبر انقلاب نیز بارها به آن اشاره کردهاند. مضمون روایت چنین است:
«قطعاً، قطعاً، قطعاً عذاب میکنم هرکس را که ولایت حاکمی را بپذیرد که از سوی خدا تعیین نشده حتا اگر در رفتار شخصیاش انسان نیکوکار و سالمی باشد؛ و به همین سه تأکید، قطعاً، قطعاً، قطعاً میبخشم کسی را که ولایت امامِ عادلِ منصوب از سوی خدا را بپذیرد حتا اگر در رفتارهای شخصیاش گنهکار باشد.»
🔻امام سفرهای انداختند که گنهکار بر سر آن عاقبتبهخیر میشود؛ حال اگر کسی قصد هدایت و رشد داشته باشد، ببینید چه رزق و روزی نصیبش خواهد شد. گوشهای از این رزق، همین شهدای عرصههای مختلفاند و همین مردم و جوانانی که با هر رنگ و لباس و ظاهری فدایی این خاکاند.
🔻و وقتی این سفره را در نسبت با حقیقت فاطمی و صاحب کوثر میبینیم، معنایش آشکار میشود: هر خیر و برکتی که در این عالم جاری است، از همان سرچشمه نورانی میجوشد.
معنای کوثر، توسعه خیرات و فیوضات و ارزاق مادی و معنوی است؛ همان «چادرت را بتکان… روزی ما را بفرست».
تا قیامت مهمان سفره حضرت امام و مادرشان حضرت کوثر هستیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻سری از اسرار تقارن میلاد امام خمینی و حضرت زهرا(س)
🔻یکبار سهم امام خمینی را در روزگار امروز مردم ببینید؛ سهمی که شاید پردهای از راز تقارن میلاد امام با حضرت زهرا(س) باشد. واقعیت این است که ما هنوز درست نفهمیدهایم امام چه کرد و چگونه همه ما تا قیامت پای سفره او نشستهایم.
🔻انقلاب امام، پیش از هر چیز، انقلابی در معنویت و دینداری مردم بود. در دوران طاغوت حتی متدینترین افراد، با همه پاکی و تقوا، ناخواسته چرخ همان حکومت جور را میچرخاندند. نمونهاش ماجرای تاریخی صفوان است که امام کاظم(ع) به او فرمودند همین که بقای حاکم ستمگر را برای گرفتن کرایه شترانش میخواهد، او را در صف آنان قرار میدهد.
البته بسیاری از همان مؤمنان دوران طاغوت دلشان از ظلم پر بود، اما راهی برای تغییر نداشتند… تا قیام خمینی فرا رسید.
🔻در نقطه مقابل، تنها یک نمونه از هزاران نمونه، جنگ دوازدهروزه است؛ جاییکه برخی شهدا شاید در ظاهر چندان متدین نبودند، اما یکبار برای همیشه تکلیف خود را با طاغوت اعظم روشن کردند و در جرگه ابرار قرار گرفتند.
در همین زمینه روایتی از امام باقر(ع) داریم که رهبر انقلاب نیز بارها به آن اشاره کردهاند. مضمون روایت چنین است:
«قطعاً، قطعاً، قطعاً عذاب میکنم هرکس را که ولایت حاکمی را بپذیرد که از سوی خدا تعیین نشده حتا اگر در رفتار شخصیاش انسان نیکوکار و سالمی باشد؛ و به همین سه تأکید، قطعاً، قطعاً، قطعاً میبخشم کسی را که ولایت امامِ عادلِ منصوب از سوی خدا را بپذیرد حتا اگر در رفتارهای شخصیاش گنهکار باشد.»
🔻امام سفرهای انداختند که گنهکار بر سر آن عاقبتبهخیر میشود؛ حال اگر کسی قصد هدایت و رشد داشته باشد، ببینید چه رزق و روزی نصیبش خواهد شد. گوشهای از این رزق، همین شهدای عرصههای مختلفاند و همین مردم و جوانانی که با هر رنگ و لباس و ظاهری فدایی این خاکاند.
🔻و وقتی این سفره را در نسبت با حقیقت فاطمی و صاحب کوثر میبینیم، معنایش آشکار میشود: هر خیر و برکتی که در این عالم جاری است، از همان سرچشمه نورانی میجوشد.
معنای کوثر، توسعه خیرات و فیوضات و ارزاق مادی و معنوی است؛ همان «چادرت را بتکان… روزی ما را بفرست».
تا قیامت مهمان سفره حضرت امام و مادرشان حضرت کوثر هستیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤11👍2
🔻۵ تغییر اساسی برای آرایش جنگی رسانهای
🔻رهبر انقلاب در دیدار با جامعه مداحان، دو نکته بسیار کلیدی را مطرح کردند.
🔻نخست اینکه ابرنزاع امروز، جنگ تبلیغاتی و رسانهای است؛ گزارهای با منطق روشن: اگر ذهنها، قلبها و باورها تسخیر شود، تسلط بر زیرساختها و حتی سرزمین، طبیعیترین و کمهزینهترین پیامد آن خواهد بود.
🔻دوم اینکه تأکید کردند در برابر دشمن باید آرایش جنگی گرفت. دشمن، معارف اسلامی، شیعی و انقلابی را هدف گرفته است؛ بنابراین نباید صرفاً رویکردی تدافعی داشت، بلکه باید به نقاط ضعف دشمن نیز هجمه برد.
🔻اما وقتی گفته میشود «آرایش جنگی بگیرید»، دقیقاً منظور چیست؟
صرف کنشگری رسانهای یا حتی انقلابیبودن، بهمعنای آرایش جنگی نیست. آرایش جنگی، مختصات و الزامات مشخصی دارد.
1⃣یکم: مهندسی رسانهای در نسبت با دشمن
آرایش جنگی، پیش از هر چیز، یک تصمیم شناختی است؛ یعنی پذیرفتن این واقعیت که میدان رسانه، محل واکنشهای پراکنده و سلیقهای نیست، بلکه میدان تقابل برنامهریزیشده با دشمن است. در این نگاه، اولویتها نه از علایق شخصی و جناحی، و نه از ذوق تولید محتوا، بلکه از فهم راهبرد دشمن استخراج میشود.
باید دید دشمن چه میکند، چه چیزی را هدف گرفته و چه اثری بر مخاطب میگذارد؛ سپس کنش رسانهای متناسب با همان اثر طراحی شود. این تغییر، منطق رسانه را از «تولیدمحوری» به «اثرمحوری» تبدیل میکند.
2⃣دوم: سربازان جنگ رسانهای
در این جنگ، سرباز صرفاً تولیدکننده محتوا نیست؛ کنشگری است که ذهن و باور مخاطب را هدف میگیرد. نخستین شرط او ایمان است؛ نه شعاری، بلکه باور قلبی به حقانیت مسیر. کسی که خود دچار تردید و فرسودگی است، در جنگ باورها پیروز نمیشود.
اما ایمان بهتنهایی کافی نیست. این میدان، میدان حرفهایهاست: علم ارتباطات، شناخت مخاطب، فهم الگوریتمها، سواد روایت و خلاقیت، ابزارهای ضروری این نبردند. در کنار اینها، شخصیت مجاهدانه لازم است؛ زیرا شکستن مارپیچ سکوت، هزینه دارد و شجاعت میخواهد.
3⃣سوم: فرماندهان و مدیران رسانهای
اگر سربازان بازوان این جنگاند، مدیران رسانهای مغز آن هستند. فرمانده این میدان نمیتواند اسیر باندبازی، قبیلهگرایی و رقابتهای جناحی باشد. این جبهه، مدیرانی میخواهد که تکلیفشان با ایمان، انقلاب و وطن روشن باشد و تجربه زیسته این میدان را داشته باشند. مدیری که فشار و کمبود را نشناخته، تصمیم شجاعانه نمیگیرد.
4⃣چهارم: ساختار و میدان عمل
هیچ آرایش جنگی بدون زمین مناسب معنا ندارد. اگر دشمن در شبکههای اجتماعی و میدانهای زنده و تصویرمحور میجنگد، کنشگری در رسانههای ایستا، عملاً خارج از نزاع است. افزون بر این، ساختارها باید انعطافپذیر باشند. جنگ رسانهای ثابت نیست؛ گاهی جنگ روایت است و گاهی جنگ احساس. رسانهای که نتواند آرایش خود را بهموقع تغییر دهد، حتی با نیت درست، بازنده خواهد بود.
5⃣پنجم: جنگی برای همه
مهمترین ویژگی این نبرد، ساختار شبکهای آن است. جنگ رسانهای، محدود به رسانههای مرجع یا نهادهای رسمی نیست. از تولید محتوا تا توزیع و بازنشر، حضور فعال در همه سطوح لازم است.
در این میدان، هر فرد یک گره از شبکه است. هرکس، در هر جایگاهی که هست، باید برای خود نقشی فعال تعریف کند و آرایش جنگی بگیرد. این جنگ، تماشاگر ندارد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻رهبر انقلاب در دیدار با جامعه مداحان، دو نکته بسیار کلیدی را مطرح کردند.
🔻نخست اینکه ابرنزاع امروز، جنگ تبلیغاتی و رسانهای است؛ گزارهای با منطق روشن: اگر ذهنها، قلبها و باورها تسخیر شود، تسلط بر زیرساختها و حتی سرزمین، طبیعیترین و کمهزینهترین پیامد آن خواهد بود.
🔻دوم اینکه تأکید کردند در برابر دشمن باید آرایش جنگی گرفت. دشمن، معارف اسلامی، شیعی و انقلابی را هدف گرفته است؛ بنابراین نباید صرفاً رویکردی تدافعی داشت، بلکه باید به نقاط ضعف دشمن نیز هجمه برد.
🔻اما وقتی گفته میشود «آرایش جنگی بگیرید»، دقیقاً منظور چیست؟
صرف کنشگری رسانهای یا حتی انقلابیبودن، بهمعنای آرایش جنگی نیست. آرایش جنگی، مختصات و الزامات مشخصی دارد.
1⃣یکم: مهندسی رسانهای در نسبت با دشمن
آرایش جنگی، پیش از هر چیز، یک تصمیم شناختی است؛ یعنی پذیرفتن این واقعیت که میدان رسانه، محل واکنشهای پراکنده و سلیقهای نیست، بلکه میدان تقابل برنامهریزیشده با دشمن است. در این نگاه، اولویتها نه از علایق شخصی و جناحی، و نه از ذوق تولید محتوا، بلکه از فهم راهبرد دشمن استخراج میشود.
باید دید دشمن چه میکند، چه چیزی را هدف گرفته و چه اثری بر مخاطب میگذارد؛ سپس کنش رسانهای متناسب با همان اثر طراحی شود. این تغییر، منطق رسانه را از «تولیدمحوری» به «اثرمحوری» تبدیل میکند.
2⃣دوم: سربازان جنگ رسانهای
در این جنگ، سرباز صرفاً تولیدکننده محتوا نیست؛ کنشگری است که ذهن و باور مخاطب را هدف میگیرد. نخستین شرط او ایمان است؛ نه شعاری، بلکه باور قلبی به حقانیت مسیر. کسی که خود دچار تردید و فرسودگی است، در جنگ باورها پیروز نمیشود.
اما ایمان بهتنهایی کافی نیست. این میدان، میدان حرفهایهاست: علم ارتباطات، شناخت مخاطب، فهم الگوریتمها، سواد روایت و خلاقیت، ابزارهای ضروری این نبردند. در کنار اینها، شخصیت مجاهدانه لازم است؛ زیرا شکستن مارپیچ سکوت، هزینه دارد و شجاعت میخواهد.
3⃣سوم: فرماندهان و مدیران رسانهای
اگر سربازان بازوان این جنگاند، مدیران رسانهای مغز آن هستند. فرمانده این میدان نمیتواند اسیر باندبازی، قبیلهگرایی و رقابتهای جناحی باشد. این جبهه، مدیرانی میخواهد که تکلیفشان با ایمان، انقلاب و وطن روشن باشد و تجربه زیسته این میدان را داشته باشند. مدیری که فشار و کمبود را نشناخته، تصمیم شجاعانه نمیگیرد.
4⃣چهارم: ساختار و میدان عمل
هیچ آرایش جنگی بدون زمین مناسب معنا ندارد. اگر دشمن در شبکههای اجتماعی و میدانهای زنده و تصویرمحور میجنگد، کنشگری در رسانههای ایستا، عملاً خارج از نزاع است. افزون بر این، ساختارها باید انعطافپذیر باشند. جنگ رسانهای ثابت نیست؛ گاهی جنگ روایت است و گاهی جنگ احساس. رسانهای که نتواند آرایش خود را بهموقع تغییر دهد، حتی با نیت درست، بازنده خواهد بود.
5⃣پنجم: جنگی برای همه
مهمترین ویژگی این نبرد، ساختار شبکهای آن است. جنگ رسانهای، محدود به رسانههای مرجع یا نهادهای رسمی نیست. از تولید محتوا تا توزیع و بازنشر، حضور فعال در همه سطوح لازم است.
در این میدان، هر فرد یک گره از شبکه است. هرکس، در هر جایگاهی که هست، باید برای خود نقشی فعال تعریف کند و آرایش جنگی بگیرد. این جنگ، تماشاگر ندارد.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏8❤4👍2🔥1
🔻وقتی پدر و مادر سوژه خنده میشوند…
🔻این روزها در شبکههای اجتماعی صحنهای تکراری شده است؛ ویدئوهایی طنز که سوژه محوری آنها مسخره کردن پدر و مادر، همسر، برادر، خواهر و حتی فرزند است. دانشآموزانی که از معلمشان فیلم میگیرند، همسرانی که عیبهای یکدیگر را برای خنداندن دیگران منتشر میکنند و نزدیکانی که حریم خصوصی یکدیگر را برای چند ثانیه خنده میشکنند.
🔻این رفتارها را نباید ساده گرفت. این فقط یک شوخی یا سرگرمی نیست؛ نشانه یک آسیب نگرانکننده در فرهنگ رسانهای ماست. ما با پدیدهای روبهرو هستیم که اعتراض، تمسخر و مرزشکنی را به «هویت» تبدیل کرده است.
🔻وقتی اعتراض تبدیل به هویت شد، موضوع آن اهمیتی ندارد. دیروز مخاطب اعتراض، مسئول و حکومت بود؛ امروزنوبت رسیده به معلم و پدر و مادر و همسر و فرزند و احترام به عزیزترین آدمها قربانی چند لایک و چند ثانیه دیدهشدن میشود.
🔻ریشه این بحران فقط اجتماعی نیست؛ هویتی است. در فرهنگ مدرن و در جهان شبکههای اجتماعی، افراد برای متمایز شدن نیاز دارند «نه» بگویند. اما چون متمایز شدن از مسیرهای سخت مانند هنر، علم، مهارت یا اخلاق نیاز به تلاش دارد، مسیر سادهتر انتخاب میشود: مخالفت، تمرد و اعتراض. حالا یا در قالب نقد و حمله، یا در قالب طنز و سخره.
🔻این الگو فقط ایرانی نیست؛ در دل فرهنگ غربی دهههاست که پرورش یافته است. در هیپهاپ و رپ، در جریانهای شیطانپرستی نمادین، در هنرهای معترض، در موسیقیهایی که «نه گفتن به همه چیز» را نشانه آزادی میدانند.
در بسیاری از این جریانها، شیطان نماد کسی است که از راه اعتراض هویت پیدا میکند: «من سجده نمیکنم، پس هستم.» این همان فلسفه قدیمی تمرد است که امروز لباس مدرن پوشیده است.
وقتی همین روحیه وارد شبکههای اجتماعی میشود، کامنتگذاشتن نیز به میدان نبرد هویتی تبدیل میشود. هرکه مخالف است باید تحقیر شود؛ هر نظری که با ما یکی نباشد باید لگدمال شود و لحنها چنان خشن میشود که گویی هر نقد، حمله به «هویت» شخصی است.
🔻فرهنگ اعتراض اگر اخلاق نداشته باشد، از نقد و مطالبه و عدالتخواهی جدا میشود و به سمت نوعی عصیان بیهدف میرود؛ عصیانی که نه اصلاح میکند، نه میسازد؛ فقط حرمت میریزد و روابط انسانی را فرسوده میکند.
🔻آن روزها که به عدالتخواهیِ انحرافی اعتراض میشد، دغدغه همین روحیه اعتراض هویتی بود که اگر اصلاح نشود، اعتراض فقط متوجه حکومت و مسئول نخواهد ماند، بلکه تا به سخره گرفتن نزدیکترینها کشیده میشود. امروز نشانههای این هویت اعتراضی را در سبک کامنت گذاشتن، نقد کردن، طنز ساختن و حتی شوخیهای خانوادگی میبینیم.
🔻نگران باشیم و برای اصلاح این فرهنگ چاره بیندیشیم. این مسیر اگر ادامه یابد، نه سیاست را اصلاح میکند، نه جامعه را آرامتر، نه خانواده را محترمتر؛ فقط جامعهای میسازد که در آن، انسانها از راه تحقیر یکدیگر احساس بودن میکنند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻این روزها در شبکههای اجتماعی صحنهای تکراری شده است؛ ویدئوهایی طنز که سوژه محوری آنها مسخره کردن پدر و مادر، همسر، برادر، خواهر و حتی فرزند است. دانشآموزانی که از معلمشان فیلم میگیرند، همسرانی که عیبهای یکدیگر را برای خنداندن دیگران منتشر میکنند و نزدیکانی که حریم خصوصی یکدیگر را برای چند ثانیه خنده میشکنند.
🔻این رفتارها را نباید ساده گرفت. این فقط یک شوخی یا سرگرمی نیست؛ نشانه یک آسیب نگرانکننده در فرهنگ رسانهای ماست. ما با پدیدهای روبهرو هستیم که اعتراض، تمسخر و مرزشکنی را به «هویت» تبدیل کرده است.
🔻وقتی اعتراض تبدیل به هویت شد، موضوع آن اهمیتی ندارد. دیروز مخاطب اعتراض، مسئول و حکومت بود؛ امروزنوبت رسیده به معلم و پدر و مادر و همسر و فرزند و احترام به عزیزترین آدمها قربانی چند لایک و چند ثانیه دیدهشدن میشود.
🔻ریشه این بحران فقط اجتماعی نیست؛ هویتی است. در فرهنگ مدرن و در جهان شبکههای اجتماعی، افراد برای متمایز شدن نیاز دارند «نه» بگویند. اما چون متمایز شدن از مسیرهای سخت مانند هنر، علم، مهارت یا اخلاق نیاز به تلاش دارد، مسیر سادهتر انتخاب میشود: مخالفت، تمرد و اعتراض. حالا یا در قالب نقد و حمله، یا در قالب طنز و سخره.
🔻این الگو فقط ایرانی نیست؛ در دل فرهنگ غربی دهههاست که پرورش یافته است. در هیپهاپ و رپ، در جریانهای شیطانپرستی نمادین، در هنرهای معترض، در موسیقیهایی که «نه گفتن به همه چیز» را نشانه آزادی میدانند.
در بسیاری از این جریانها، شیطان نماد کسی است که از راه اعتراض هویت پیدا میکند: «من سجده نمیکنم، پس هستم.» این همان فلسفه قدیمی تمرد است که امروز لباس مدرن پوشیده است.
وقتی همین روحیه وارد شبکههای اجتماعی میشود، کامنتگذاشتن نیز به میدان نبرد هویتی تبدیل میشود. هرکه مخالف است باید تحقیر شود؛ هر نظری که با ما یکی نباشد باید لگدمال شود و لحنها چنان خشن میشود که گویی هر نقد، حمله به «هویت» شخصی است.
🔻فرهنگ اعتراض اگر اخلاق نداشته باشد، از نقد و مطالبه و عدالتخواهی جدا میشود و به سمت نوعی عصیان بیهدف میرود؛ عصیانی که نه اصلاح میکند، نه میسازد؛ فقط حرمت میریزد و روابط انسانی را فرسوده میکند.
🔻آن روزها که به عدالتخواهیِ انحرافی اعتراض میشد، دغدغه همین روحیه اعتراض هویتی بود که اگر اصلاح نشود، اعتراض فقط متوجه حکومت و مسئول نخواهد ماند، بلکه تا به سخره گرفتن نزدیکترینها کشیده میشود. امروز نشانههای این هویت اعتراضی را در سبک کامنت گذاشتن، نقد کردن، طنز ساختن و حتی شوخیهای خانوادگی میبینیم.
🔻نگران باشیم و برای اصلاح این فرهنگ چاره بیندیشیم. این مسیر اگر ادامه یابد، نه سیاست را اصلاح میکند، نه جامعه را آرامتر، نه خانواده را محترمتر؛ فقط جامعهای میسازد که در آن، انسانها از راه تحقیر یکدیگر احساس بودن میکنند.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏11