🔻بیاعتنایی به قانون حجاب وبالتان میشود
🔻دختر خانم محجبه ای میگفت که به کافه رفته است و صاحب کافه اجازه نداده جای مناسب و دلخواهش را انتخاب کند. گویا این بخش در معرض دید است و منتظر کسانی است که برایش مشتری بیشتری جلب کنند.
خلاصه اینکه، بیحرمتی به دختر محجبه یک طرف و کاسبی عدهای با بیحجابی و استفاده ابزاری از دختران شهر، سوی دیگر قصه است.
🔻قانون حجابی که بدون هیچگونه تنش میتوانست اجرا شود، به بهانههای واهی کنار گذاشته شد و حالا پای آنها که اهل حریم و حیا و خانوادهاند، از برخی نقاط شهر بریده شده است.
🔻هر روز الگوهای نادرست پوششی ایجاد میشود و برای بسیاری برهنگی عرف و عادیسازی میشود.
🔻 از نگرانی برای پوشش سر، به نگرانی برای برهنگی رسیده اید.
🔻استفاده ابزاری از حجاب زنان به یک دغدغه جدی فرهنگی تبدیل شده است.
🔻حالا باید دلواپس تربیت نوجوانها و امنیت فرهنگی جوان ها شوید.
🔻خواهشاً برای بهانه تراشی نگویید «جنگ ۱۲ روزه نشان داد این دختران هم انقلابیاند». حتمن همین است اما این گزارهها برای شما جدید است. سالها پیش وقتی میگفتیم بیحجابی به معنی تقابل با نظام نیست، اتفاقاً شما بودید که فکر میکردید کسانی که شلحجاب هستند مقابل نظام قرار دارند و میشود از آنها برای رأیآوری استفاده ابزاری کرد.
🔻خواهشاً اسم «کار فرهنگی» را نیاورید؛ چون برای این کم کاری هم باید پاسخو باشید. بگذریم که کار فرهنگی جای نظم و انضباط اجتماعی را نمیگیرد.
🔻خواهشاً نگویید «حجاب اجباری نداریم»؛ خودتان بهتر میدانید الزام قانونی، اجبار نیست و قاعده برای پوشش حکم عقلی و جهان شمول است. حداقل خودتان را گول نزنید.
🔻خواهشاً با اسم گشت ارشاد مردم را نترسانید و آدرس غلط ندهید که قانون حجاب از هرگونه تنش بری است.
🔻اما این مقدمه را برای این تذکر خیرخواهانه آخر نوشتم.
آقای مسئول محترم،
کار با جماعت بیاعتقاد یا جاهل اطرافتان ندارم؛ حکم آنها چیز دیگری است. خطابم خود شماست، شما که خانوادهای مذهبی دارید و اهمیت احکام الهی را میدانید و خبر دارید بیاعتنایی به ضرورت دین چه پیامدهای ناگواری برای جامعه و مردم دارد؛ سخنم با خود شماست.
🔻رهاسازی و تساهل در احکام الهی ظلم است و در هر دو دنیا گرفتار میشوید. چوب خداوند سخت است و وبالتان خواهد شد. اگر نگران جامعه و کشور نیستید، لااقل برای عاقبت بخیری خودتان فکر کنید. دلسوزانه گفتم. خود دانید.
@mahdian_mohsen
🔻دختر خانم محجبه ای میگفت که به کافه رفته است و صاحب کافه اجازه نداده جای مناسب و دلخواهش را انتخاب کند. گویا این بخش در معرض دید است و منتظر کسانی است که برایش مشتری بیشتری جلب کنند.
خلاصه اینکه، بیحرمتی به دختر محجبه یک طرف و کاسبی عدهای با بیحجابی و استفاده ابزاری از دختران شهر، سوی دیگر قصه است.
🔻قانون حجابی که بدون هیچگونه تنش میتوانست اجرا شود، به بهانههای واهی کنار گذاشته شد و حالا پای آنها که اهل حریم و حیا و خانوادهاند، از برخی نقاط شهر بریده شده است.
🔻هر روز الگوهای نادرست پوششی ایجاد میشود و برای بسیاری برهنگی عرف و عادیسازی میشود.
🔻 از نگرانی برای پوشش سر، به نگرانی برای برهنگی رسیده اید.
🔻استفاده ابزاری از حجاب زنان به یک دغدغه جدی فرهنگی تبدیل شده است.
🔻حالا باید دلواپس تربیت نوجوانها و امنیت فرهنگی جوان ها شوید.
🔻خواهشاً برای بهانه تراشی نگویید «جنگ ۱۲ روزه نشان داد این دختران هم انقلابیاند». حتمن همین است اما این گزارهها برای شما جدید است. سالها پیش وقتی میگفتیم بیحجابی به معنی تقابل با نظام نیست، اتفاقاً شما بودید که فکر میکردید کسانی که شلحجاب هستند مقابل نظام قرار دارند و میشود از آنها برای رأیآوری استفاده ابزاری کرد.
🔻خواهشاً اسم «کار فرهنگی» را نیاورید؛ چون برای این کم کاری هم باید پاسخو باشید. بگذریم که کار فرهنگی جای نظم و انضباط اجتماعی را نمیگیرد.
🔻خواهشاً نگویید «حجاب اجباری نداریم»؛ خودتان بهتر میدانید الزام قانونی، اجبار نیست و قاعده برای پوشش حکم عقلی و جهان شمول است. حداقل خودتان را گول نزنید.
🔻خواهشاً با اسم گشت ارشاد مردم را نترسانید و آدرس غلط ندهید که قانون حجاب از هرگونه تنش بری است.
🔻اما این مقدمه را برای این تذکر خیرخواهانه آخر نوشتم.
آقای مسئول محترم،
کار با جماعت بیاعتقاد یا جاهل اطرافتان ندارم؛ حکم آنها چیز دیگری است. خطابم خود شماست، شما که خانوادهای مذهبی دارید و اهمیت احکام الهی را میدانید و خبر دارید بیاعتنایی به ضرورت دین چه پیامدهای ناگواری برای جامعه و مردم دارد؛ سخنم با خود شماست.
🔻رهاسازی و تساهل در احکام الهی ظلم است و در هر دو دنیا گرفتار میشوید. چوب خداوند سخت است و وبالتان خواهد شد. اگر نگران جامعه و کشور نیستید، لااقل برای عاقبت بخیری خودتان فکر کنید. دلسوزانه گفتم. خود دانید.
@mahdian_mohsen
👏15👍12❤4👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻سندروم گسست از واقعیت بعد از اسنپ بک
بعد از اسنپبک، عدهای راه افتادند که «آقای پزشکیان! فرصت نشست سازمان ملل را از دست نده، با ترامپ ببند.»
حقیقتاً باید این افراد را در آزمایشگاه تحلیل کرد! چرا؟
اینها دچار «سندرم گسست از واقعیت» هستند. واقعیت را میبینند اما از آن فرار میکنند.
حقیقتا این گزاره ها را چطور توضیح می دهند؟
• برجام را با مذاکره امضا کردیم، ما عمل کردیم، آمریکا خارج شد، اروپا هم محل نگذاشت؛ آخرش هم ما را جریمه کردند.
• در حال مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل با چراغ سبز آمریکا حمله کرد.
• در حال مذاکره با اروپا بودیم، خودِ آمریکا حمله کرد.
• قطر میزبان صلح شد، همان روز تیم مذاکره را زدند.
• سوریه صبح و شب مجیز آمریکا را میگوید و برده همه جائی شده است و اما باز هم اسرائیل بمبارانش میکند.
• عراقچی پیشنهاد دیپلماتیک داد، مکرون گفت معقول است، اما میز مذاکره را برهم زدند و دوباره تحریم کردند.
حتی یک بچه هم وقتی گرگ را در جنگل ببیند، غریزی فرار میکند. اینها که بارها دیدند گرگ خونخواه است، چرا گرگ خواه اند؟
حقا شما توضیح دهید
@mahdian_mohsen
بعد از اسنپبک، عدهای راه افتادند که «آقای پزشکیان! فرصت نشست سازمان ملل را از دست نده، با ترامپ ببند.»
حقیقتاً باید این افراد را در آزمایشگاه تحلیل کرد! چرا؟
اینها دچار «سندرم گسست از واقعیت» هستند. واقعیت را میبینند اما از آن فرار میکنند.
حقیقتا این گزاره ها را چطور توضیح می دهند؟
• برجام را با مذاکره امضا کردیم، ما عمل کردیم، آمریکا خارج شد، اروپا هم محل نگذاشت؛ آخرش هم ما را جریمه کردند.
• در حال مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل با چراغ سبز آمریکا حمله کرد.
• در حال مذاکره با اروپا بودیم، خودِ آمریکا حمله کرد.
• قطر میزبان صلح شد، همان روز تیم مذاکره را زدند.
• سوریه صبح و شب مجیز آمریکا را میگوید و برده همه جائی شده است و اما باز هم اسرائیل بمبارانش میکند.
• عراقچی پیشنهاد دیپلماتیک داد، مکرون گفت معقول است، اما میز مذاکره را برهم زدند و دوباره تحریم کردند.
حتی یک بچه هم وقتی گرگ را در جنگل ببیند، غریزی فرار میکند. اینها که بارها دیدند گرگ خونخواه است، چرا گرگ خواه اند؟
حقا شما توضیح دهید
@mahdian_mohsen
👏7❤6👍6
🔻علت عصبانیت این روزهای رسانه های ضدانقلاب از رهبر انقلاب
🔻رسانههای ضدانقلاب و عوامل شبکهایشان در رسانههای اجتماعی این روزها حسابی از دست رهبر انقلاب عصبانیاند. با خودم فکر کردم چرا؟ پاسخ را با شما به اشتراک میگذارم.
1⃣یکم. واکنش رسانههای ضدایرانی به موفقیتهای اخیر را دیدهاید؟ جالب است. فقط هم ورزشی نیست؛ موفقیت المپیادهای علمی و دستاوردهای دیگر هم همینطور. یک فرآیند مشترک طی کردند:
مرحله اول نادیده گرفتن.
مرحله دوم تحقیر.
مرحله سوم گفتن اینکه «اینها حکومتیاند».
مرحله چهارم، وقتی دیدند از همهجا ماندهاند و حتی از مخاطب خودشان هم فحش میخورند، گفتند: «این موفقیتها به حکومت چه ربطی دارد؟»
🔻همین جا بمانید.. .
2⃣دوم. یادتان هست شب عاشورا؟ رهبر انقلاب وارد حسینیه شدند و به حاج محمود کریمی گفتند: «ای ایران» بخوان. حاج محمود خواند و مردم همخوانی کردند. چه اتفاقی افتاد؟ رهبر انقلاب نشان دادند که ایران همان اسلام است و اسلام همان ایران. نه اینکه ما عین اسلام شدهایم، بلکه در حرکت به سوی آن قلهایم. برخی گفتند این حرفها محصول جمهوری اسلامی جدید است؛ در حالیکه ایشان همین حرفها را دهه شصت هم زده بودند، همان روزها که بعضی به اسم ملیگرایی مقابل اسلامگرایی دکان باز کرده بودند.
🔻و اما حالا؛
3⃣سوم. پیامهای تبریک رهبر انقلاب به تیم کشتی را ببینید؛ هم پیام اول و هم دوم. در اولی گفتند: «قدرت و معنویت را به هم آمیختید». در دومی گفتند: «آبروی ایران شدید». حقاً باید به حال دبیر و کشتیگیران غبطه خورد؛ مدال گرفتن از رهبر انقلاب، آنهم با چنین تعابیری فخر است. اما نکته چیست؟ جمع قدرت و معنویت، همان آبروی ایران است. پیوند این دو پیام را ببینید.
🔻اجازه دهید یک قدم جلوتر رویم...
4⃣چهارم. ایشان قهرمانی ورزشی را «جمع قدرت و معنویت» دانستند که میشود «آبروی ایران». این یعنی چه؟ اینجا بحث ورزش سیاسی نیست. اینکه سیاست ما عین دیانت ما و برعکس، سرجای خودش درست است. اما ماجرا فراتر است. ورزش را سیاسی نکردند. بلکه حقیقت ورزش را نشان دادند. روایت جمهوری اسلامی از حقیقت ورزش قهرمانی، جمع قدرت و معنویت است. و این را در عمل هم نشان داده است. سجده بر پرچم، نادعلی خواندن وسط رقابت، ذکر اهلبیت هنگام پیروزی، و سلام نظامی هنگام سرود ملی محصول تربیت ورزشی در جمهوری اسلامی است.
این حقیقت ورزش ماست. حقیقت هستهای و علمی و پیشرفتهای دیگر ما هم همین است. همان حقیقتی که شب عاشورا شنیدیم: «ای ایران خدایی». همان.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻رسانههای ضدانقلاب و عوامل شبکهایشان در رسانههای اجتماعی این روزها حسابی از دست رهبر انقلاب عصبانیاند. با خودم فکر کردم چرا؟ پاسخ را با شما به اشتراک میگذارم.
1⃣یکم. واکنش رسانههای ضدایرانی به موفقیتهای اخیر را دیدهاید؟ جالب است. فقط هم ورزشی نیست؛ موفقیت المپیادهای علمی و دستاوردهای دیگر هم همینطور. یک فرآیند مشترک طی کردند:
مرحله اول نادیده گرفتن.
مرحله دوم تحقیر.
مرحله سوم گفتن اینکه «اینها حکومتیاند».
مرحله چهارم، وقتی دیدند از همهجا ماندهاند و حتی از مخاطب خودشان هم فحش میخورند، گفتند: «این موفقیتها به حکومت چه ربطی دارد؟»
🔻همین جا بمانید.. .
2⃣دوم. یادتان هست شب عاشورا؟ رهبر انقلاب وارد حسینیه شدند و به حاج محمود کریمی گفتند: «ای ایران» بخوان. حاج محمود خواند و مردم همخوانی کردند. چه اتفاقی افتاد؟ رهبر انقلاب نشان دادند که ایران همان اسلام است و اسلام همان ایران. نه اینکه ما عین اسلام شدهایم، بلکه در حرکت به سوی آن قلهایم. برخی گفتند این حرفها محصول جمهوری اسلامی جدید است؛ در حالیکه ایشان همین حرفها را دهه شصت هم زده بودند، همان روزها که بعضی به اسم ملیگرایی مقابل اسلامگرایی دکان باز کرده بودند.
🔻و اما حالا؛
3⃣سوم. پیامهای تبریک رهبر انقلاب به تیم کشتی را ببینید؛ هم پیام اول و هم دوم. در اولی گفتند: «قدرت و معنویت را به هم آمیختید». در دومی گفتند: «آبروی ایران شدید». حقاً باید به حال دبیر و کشتیگیران غبطه خورد؛ مدال گرفتن از رهبر انقلاب، آنهم با چنین تعابیری فخر است. اما نکته چیست؟ جمع قدرت و معنویت، همان آبروی ایران است. پیوند این دو پیام را ببینید.
🔻اجازه دهید یک قدم جلوتر رویم...
4⃣چهارم. ایشان قهرمانی ورزشی را «جمع قدرت و معنویت» دانستند که میشود «آبروی ایران». این یعنی چه؟ اینجا بحث ورزش سیاسی نیست. اینکه سیاست ما عین دیانت ما و برعکس، سرجای خودش درست است. اما ماجرا فراتر است. ورزش را سیاسی نکردند. بلکه حقیقت ورزش را نشان دادند. روایت جمهوری اسلامی از حقیقت ورزش قهرمانی، جمع قدرت و معنویت است. و این را در عمل هم نشان داده است. سجده بر پرچم، نادعلی خواندن وسط رقابت، ذکر اهلبیت هنگام پیروزی، و سلام نظامی هنگام سرود ملی محصول تربیت ورزشی در جمهوری اسلامی است.
این حقیقت ورزش ماست. حقیقت هستهای و علمی و پیشرفتهای دیگر ما هم همین است. همان حقیقتی که شب عاشورا شنیدیم: «ای ایران خدایی». همان.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤20
🔻قصه ی امشب رهبرانقلاب برای غیرت ایرانی
🔻گاهی آدمها نیت اصلیشان را پشت استدلالهای پیچیده پنهان میکنند. بعضیها هم ناجوانمردانه مردم را میترسانند تا مقصودشان رو نشود. اما سخنان رهبری انقلاب برعکس این جریان است؛ ساده، روشن، و خطابش مستقیم با غیرت مردم.
🔻اجازه دهید این سخنان تلویزیونی را در قالب یک قصه مرور کنیم. بعد ببینیم کدام انسان غیرتمندی است که نپذیرد.
🔻این روایت تماما از جملات رهبری است و بیشتر و کمتر ندارد:
ماجرا از یک کلمه شروع میشود: «غنیسازی». یک کلمه، اما در دلش یک کتاب حرف نهفته است.
روزگاری بود که ما غنیسازی نداشتیم. غربیها هم نمیخواستند داشته باشیم. نه میدادند، نه اجازه میدادند. اما چند مدیر و دانشمند باهمت، برخلاف همه سدها و فشارها، این دستاورد بزرگ را به ملت هدیه کردند.
اما این غنیسازی به چه کار میآید؟
برای رفاه امروز و پیشرفت پایدار نسلهای آینده. از کشاورزی تا صنعت، از محیط زیست و منابع طبیعی تا تولید برق و پژوهش.
ایران شد یکی از ده کشور صاحب غنیسازی. اما با یک تفاوت بزرگ: دیگران سلاح هستهای هم دارند، ایران نه. ایران غنی سازی بالای شصت درصد را نمیخواهد، چون نیاز به سلاح هستهای ندارد.
در این میان آمریکاییها چه کردند؟
یک روز گفتند غنی سازی فلان درصد را نداشته باشید. روزی دیگر گفتند باید در جای دیگری انجام شود. اما امروز نقاب را کنار زدند و میگویند اصلاً نباید غنی سازی داشته باشید. تازه به این هم بسنده نکردند؛ میگویند موشک حتی میانبرد و کوتاهبرد هم نداشته باشید. که اگر ما زدیم شما نتوانید بزنید.
و همه میدانند این پایان کار نیست؛ باز هم جلوتر خواهند آمد.
جالب اینکه دم از مذاکره هم میزنند. آنهم با زبان تهدید. مذاکره برای چه؟ برای تعطیلی و دود کردن هستهای. یعنی از قبل مذاکره نتیجه را تعیین می کنند. این اگر دیکته نیست، پس چیست؟
روشن است که چنین مذاکرهای بنبست است. نه سودی دارد، نه مانعی را برطرف میکند، و جز زیان محض چیزی ندارد.
جالب اینکه تجربه هم داریم. نمونهاش هم برجام.
ما به وعدهمان عمل کردیم. طرف مقابل نه تحریم را برداشت، نه به قولش وفا کرد. آخر سر هم یکطرفه خارج شد.
دستشان برسد، ترور هم میکنند. مثل جنگ دوازدهروزه؛ فرماندهان نظامی ما را زدند، به خیال اینکه مردم به خیابانها بیایند. مردم آمدند، اما علیه دشمن.
طبیعی است. مردم غیرتمند ایران همیشه توی دهن گوینده چنین حرف هایی میزنند. چون ـ به قول مشهدیها ـ این حرف ها از دهن گوینده بزرگتر است.
🔻تمام.
🔻حالا این روایت کافی نیست؟
هر کس هر نظری دارد؛ قبول. اصلا موافق مذاکره. اما اول باید تکلیف خودش و وجدانش و مخاطبش را با این قصه تاریخی روشن کند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻گاهی آدمها نیت اصلیشان را پشت استدلالهای پیچیده پنهان میکنند. بعضیها هم ناجوانمردانه مردم را میترسانند تا مقصودشان رو نشود. اما سخنان رهبری انقلاب برعکس این جریان است؛ ساده، روشن، و خطابش مستقیم با غیرت مردم.
🔻اجازه دهید این سخنان تلویزیونی را در قالب یک قصه مرور کنیم. بعد ببینیم کدام انسان غیرتمندی است که نپذیرد.
🔻این روایت تماما از جملات رهبری است و بیشتر و کمتر ندارد:
ماجرا از یک کلمه شروع میشود: «غنیسازی». یک کلمه، اما در دلش یک کتاب حرف نهفته است.
روزگاری بود که ما غنیسازی نداشتیم. غربیها هم نمیخواستند داشته باشیم. نه میدادند، نه اجازه میدادند. اما چند مدیر و دانشمند باهمت، برخلاف همه سدها و فشارها، این دستاورد بزرگ را به ملت هدیه کردند.
اما این غنیسازی به چه کار میآید؟
برای رفاه امروز و پیشرفت پایدار نسلهای آینده. از کشاورزی تا صنعت، از محیط زیست و منابع طبیعی تا تولید برق و پژوهش.
ایران شد یکی از ده کشور صاحب غنیسازی. اما با یک تفاوت بزرگ: دیگران سلاح هستهای هم دارند، ایران نه. ایران غنی سازی بالای شصت درصد را نمیخواهد، چون نیاز به سلاح هستهای ندارد.
در این میان آمریکاییها چه کردند؟
یک روز گفتند غنی سازی فلان درصد را نداشته باشید. روزی دیگر گفتند باید در جای دیگری انجام شود. اما امروز نقاب را کنار زدند و میگویند اصلاً نباید غنی سازی داشته باشید. تازه به این هم بسنده نکردند؛ میگویند موشک حتی میانبرد و کوتاهبرد هم نداشته باشید. که اگر ما زدیم شما نتوانید بزنید.
و همه میدانند این پایان کار نیست؛ باز هم جلوتر خواهند آمد.
جالب اینکه دم از مذاکره هم میزنند. آنهم با زبان تهدید. مذاکره برای چه؟ برای تعطیلی و دود کردن هستهای. یعنی از قبل مذاکره نتیجه را تعیین می کنند. این اگر دیکته نیست، پس چیست؟
روشن است که چنین مذاکرهای بنبست است. نه سودی دارد، نه مانعی را برطرف میکند، و جز زیان محض چیزی ندارد.
جالب اینکه تجربه هم داریم. نمونهاش هم برجام.
ما به وعدهمان عمل کردیم. طرف مقابل نه تحریم را برداشت، نه به قولش وفا کرد. آخر سر هم یکطرفه خارج شد.
دستشان برسد، ترور هم میکنند. مثل جنگ دوازدهروزه؛ فرماندهان نظامی ما را زدند، به خیال اینکه مردم به خیابانها بیایند. مردم آمدند، اما علیه دشمن.
طبیعی است. مردم غیرتمند ایران همیشه توی دهن گوینده چنین حرف هایی میزنند. چون ـ به قول مشهدیها ـ این حرف ها از دهن گوینده بزرگتر است.
🔻تمام.
🔻حالا این روایت کافی نیست؟
هر کس هر نظری دارد؛ قبول. اصلا موافق مذاکره. اما اول باید تکلیف خودش و وجدانش و مخاطبش را با این قصه تاریخی روشن کند.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤8👏8
🔻آیا رهبر انقلاب تحت فشار تصمیم میگیرند؟
گاهی برخی سخنان بدون توجه به عواقب مطرح میشود. این روزها هم عدهای میخواهند چنین القا کنند که رهبر انقلاب در مواردی تحت فشار دیگران تصمیم میگیرند. نتیجه چنین حرفی، خدای نکرده، تصویر رهبری مسلوبالاراده است؛ تصویری نادرست و بیپایه.
🔻اما این شبهه از کجا آغاز شد؟ شب گذشته رهبر انقلاب فرمودند که به مذاکرهکنندگان درباره «مشروط نشدن ۱۰ ساله» در برجام تذکر داده بودند، اما آن تذکر مورد توجه قرار نگرفت. برخی با شنیدن این نکته نتیجه گرفتند که پس لابد گروهی با فشار، رهبر انقلاب را مجبور کردند علیرغم شکسته شدن خط قرمز، برجام را بپذیرند.
🔻این ادعا چرا امروز پررنگتر شده است؟ دلیلش سخنان اخیر آقای فضائلی، از چهرههای نزدیک به دفتر رهبری است که تصریح کرد ادعای تحت فشار قراردادن رهبری حرف بیحسابی است. همین همزمانی موجب شد برخی دوباره به این ادعای ناجنس دامن بزنند.
🔻حال پرسش اصلی این است: سخنان رهبری درباره «رعایت نشدن خط قرمزها» چگونه با توضیح آقای فضائلی قابل جمع است؟ برای پاسخ به سخنان خود رهبر انقلاب رجوع کنیم. ایشان بارها گفتهاند: برخی خط قرمزها رعایت نشد. اما این «رعایت نشدن» یعنی چه؟ آیا به معنای خیانت یا دسیسه بود؟ خیر. پاسخ این است: «نتوانستند.» چنانکه فرمودند: «وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را، یا این خط قرمز را، دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.»
این سخن روشن میکند که مسئله خیانت نبود، بلکه ناتوانی بود. البته این ناتوانی بدون مسئولیت نیست. دو خطای اصلی در کار مذاکرهکنندگان وجود داشت:
یک، خطای نگاه؛ آنها واقعاً فکر میکردند میتوان به آمریکاییها و اروپاییها اعتماد کرد.
دو، خطای فنی؛ در مسیر مذاکره ناتوان عمل کردند. خلاصه باخت دادند. چنانکه رهبر انقلاب درباره این خط قرمزها فرمودند: «وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم.»
🔻اکنون پرسش دیگری پیش میآید: اگر مذاکرهکنندگان نتوانستند، چرا رهبر انقلاب پذیرفتند؟ آیا این یعنی تحت فشار بودند؟ قطعاً خیر. رهبر انقلاب چارچوبهای کلان را تعیین میکنند، خط و مرزها را مشخص میسازند، اما اجرای جزئیات بر عهده مسئولان است. بنابراین وقتی مسئولی نمیتواند امری را محقق کند، طبیعی است رهبر انقلاب متناسب با شرایط تصمیم بگیرند. اگر منطق مخالفان را بپذیریم، باید بگوییم هر مدیری که نقصی در کار دارد، رهبر انقلاب را تحت فشار گذاشته است. روشن است که غلط است. نقد عملکرد مدیران بهجای خود محفوظ است، اما هیچکدام به معنای فشار بر رهبری نیست. رهبر انقلاب نقشه کلان را ترسیم میکنند، مدیران متناسب با توان خود آن را جلو میبرند و ایشان هم بر اساس نتایج، تصمیمهای بعدی را اتخاذ میکنند. این همان منطق عقلانی کشورداری است.
🔻اما چرا برجام پذیرفته شد؟ پاسخ روشن است: محاسبه هزینه و فایده. رهبر انقلاب فرمودند: «در قضیه برجام دشمن مجبور شد؛ همین مقداری که عقبنشینی کرد به خاطر این بود که ملت ایران اقتدار نشان داد؛ دولت جمهوری اسلامی عزت نشان داد. البته من شخصاً معتقدم میشد از این بهتر هم انجام بدهیم، اما بالاخره توان و فرصت همین اندازه را اقتضا کرد. همین مقدار پیشرفت هم کار مهمی بود.»
از نگاه ایشان، آن روز پذیرش برجام منافعی داشت که بر مضراتش غلبه میکرد. مهمترین منفعت چه بود؟ تجربهای بزرگ برای ملت ایران. ایشان توضیح دادند: «این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه سال ۸۲ و ۸۳ در تعلیق غنیسازی. دو سال عقب افتادیم، اما به نفع ما تمام شد، چون فهمیدیم امید همکاری از غربیها مطلقاً وجود ندارد.»
🔻پس اصل ماجرا روشن است: پذیرش برجام نه ناشی از فشار، بلکه نتیجه محاسبه دقیق و اشراف کامل رهبر انقلاب بود.
🔻اما فارغ از این نسبت غلط به رهبری، یک آسیب مهم دیگر هم هست: نگاه تکفیری به افراد. برخی میگویند عدهای خائن خیانت کردند و بعد هم رهبر را تحت فشار قرار دادند تا برجام را بپذیرد. اگر این روایت درست باشد، ملت چه خواهند گفت؟ آن خائنها را اعدام کنید و یک تیم غیرخائن برای مذاکره بفرستید. این روایت ثمره اصلی برجام را از بین می برد.
روایت واقعی اما چنین است: برخی که از بن دندان به غرب اعتماد داشتند رفتند برای مذاکره. آنهم نه برای خیانت. برای حل مشکلات. بخاطر اعتقاد غلط فکر کردند راه حل در مذاکره است و به غرب اعتماد کردند. خطاهای شان هم از سر همین اعتماد نابجا بود و نتیجه آن شد که نباید می شد. مساله اینست که دشمن نیامده برای مذاکره؛ آمده است برای "دیکته" کردن.
اساساً ارزش تجربه برجام در همین است که ملت ایران آموختند به غرب و آمریکا نمیتوان دل بست. مشکل، ماهیت اعتماد به غرب است، نه صرفاً افراد مذاکرهکننده.
همشهری
@mahdian_mohsen
گاهی برخی سخنان بدون توجه به عواقب مطرح میشود. این روزها هم عدهای میخواهند چنین القا کنند که رهبر انقلاب در مواردی تحت فشار دیگران تصمیم میگیرند. نتیجه چنین حرفی، خدای نکرده، تصویر رهبری مسلوبالاراده است؛ تصویری نادرست و بیپایه.
🔻اما این شبهه از کجا آغاز شد؟ شب گذشته رهبر انقلاب فرمودند که به مذاکرهکنندگان درباره «مشروط نشدن ۱۰ ساله» در برجام تذکر داده بودند، اما آن تذکر مورد توجه قرار نگرفت. برخی با شنیدن این نکته نتیجه گرفتند که پس لابد گروهی با فشار، رهبر انقلاب را مجبور کردند علیرغم شکسته شدن خط قرمز، برجام را بپذیرند.
🔻این ادعا چرا امروز پررنگتر شده است؟ دلیلش سخنان اخیر آقای فضائلی، از چهرههای نزدیک به دفتر رهبری است که تصریح کرد ادعای تحت فشار قراردادن رهبری حرف بیحسابی است. همین همزمانی موجب شد برخی دوباره به این ادعای ناجنس دامن بزنند.
🔻حال پرسش اصلی این است: سخنان رهبری درباره «رعایت نشدن خط قرمزها» چگونه با توضیح آقای فضائلی قابل جمع است؟ برای پاسخ به سخنان خود رهبر انقلاب رجوع کنیم. ایشان بارها گفتهاند: برخی خط قرمزها رعایت نشد. اما این «رعایت نشدن» یعنی چه؟ آیا به معنای خیانت یا دسیسه بود؟ خیر. پاسخ این است: «نتوانستند.» چنانکه فرمودند: «وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را، یا این خط قرمز را، دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.»
این سخن روشن میکند که مسئله خیانت نبود، بلکه ناتوانی بود. البته این ناتوانی بدون مسئولیت نیست. دو خطای اصلی در کار مذاکرهکنندگان وجود داشت:
یک، خطای نگاه؛ آنها واقعاً فکر میکردند میتوان به آمریکاییها و اروپاییها اعتماد کرد.
دو، خطای فنی؛ در مسیر مذاکره ناتوان عمل کردند. خلاصه باخت دادند. چنانکه رهبر انقلاب درباره این خط قرمزها فرمودند: «وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم.»
🔻اکنون پرسش دیگری پیش میآید: اگر مذاکرهکنندگان نتوانستند، چرا رهبر انقلاب پذیرفتند؟ آیا این یعنی تحت فشار بودند؟ قطعاً خیر. رهبر انقلاب چارچوبهای کلان را تعیین میکنند، خط و مرزها را مشخص میسازند، اما اجرای جزئیات بر عهده مسئولان است. بنابراین وقتی مسئولی نمیتواند امری را محقق کند، طبیعی است رهبر انقلاب متناسب با شرایط تصمیم بگیرند. اگر منطق مخالفان را بپذیریم، باید بگوییم هر مدیری که نقصی در کار دارد، رهبر انقلاب را تحت فشار گذاشته است. روشن است که غلط است. نقد عملکرد مدیران بهجای خود محفوظ است، اما هیچکدام به معنای فشار بر رهبری نیست. رهبر انقلاب نقشه کلان را ترسیم میکنند، مدیران متناسب با توان خود آن را جلو میبرند و ایشان هم بر اساس نتایج، تصمیمهای بعدی را اتخاذ میکنند. این همان منطق عقلانی کشورداری است.
🔻اما چرا برجام پذیرفته شد؟ پاسخ روشن است: محاسبه هزینه و فایده. رهبر انقلاب فرمودند: «در قضیه برجام دشمن مجبور شد؛ همین مقداری که عقبنشینی کرد به خاطر این بود که ملت ایران اقتدار نشان داد؛ دولت جمهوری اسلامی عزت نشان داد. البته من شخصاً معتقدم میشد از این بهتر هم انجام بدهیم، اما بالاخره توان و فرصت همین اندازه را اقتضا کرد. همین مقدار پیشرفت هم کار مهمی بود.»
از نگاه ایشان، آن روز پذیرش برجام منافعی داشت که بر مضراتش غلبه میکرد. مهمترین منفعت چه بود؟ تجربهای بزرگ برای ملت ایران. ایشان توضیح دادند: «این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه سال ۸۲ و ۸۳ در تعلیق غنیسازی. دو سال عقب افتادیم، اما به نفع ما تمام شد، چون فهمیدیم امید همکاری از غربیها مطلقاً وجود ندارد.»
🔻پس اصل ماجرا روشن است: پذیرش برجام نه ناشی از فشار، بلکه نتیجه محاسبه دقیق و اشراف کامل رهبر انقلاب بود.
🔻اما فارغ از این نسبت غلط به رهبری، یک آسیب مهم دیگر هم هست: نگاه تکفیری به افراد. برخی میگویند عدهای خائن خیانت کردند و بعد هم رهبر را تحت فشار قرار دادند تا برجام را بپذیرد. اگر این روایت درست باشد، ملت چه خواهند گفت؟ آن خائنها را اعدام کنید و یک تیم غیرخائن برای مذاکره بفرستید. این روایت ثمره اصلی برجام را از بین می برد.
روایت واقعی اما چنین است: برخی که از بن دندان به غرب اعتماد داشتند رفتند برای مذاکره. آنهم نه برای خیانت. برای حل مشکلات. بخاطر اعتقاد غلط فکر کردند راه حل در مذاکره است و به غرب اعتماد کردند. خطاهای شان هم از سر همین اعتماد نابجا بود و نتیجه آن شد که نباید می شد. مساله اینست که دشمن نیامده برای مذاکره؛ آمده است برای "دیکته" کردن.
اساساً ارزش تجربه برجام در همین است که ملت ایران آموختند به غرب و آمریکا نمیتوان دل بست. مشکل، ماهیت اعتماد به غرب است، نه صرفاً افراد مذاکرهکننده.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏10❤4👎4👍2
Forwarded from همشهری TV
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏8👍2👎2
🔻بعد از مکانیزم ماشه؛ مراقب این ۱۰ گروه باشید
دشمن با فعال کردن مکانیزم ماشه بیش از آنکه به دنبال «فشار واقعی» باشد، روی «جنگ روانی» حساب باز کرده است. چرا؟ چون ساختار اصلی تحریمها همین حالا هم برقرار بوده و اقتصاد ایران خود را با آن تطبیق داده است. مکانیزم ماشه چیز تازهای نمیآورد، اما دشمن میخواهد همان تحریمهای قدیمی را دوباره در قالب تبلیغ بازآفرینی کند تا در ذهن مردم بزرگتر از واقعیت جلوه کند.
🔻مکانیزم ماشه به قلب ایران خواهد نشست اگر مراقب این ده گروه نباشیم:
1⃣۱. کسانی که بیاطلاع یا مغرضانه بزرگنمایی میکنند؛ تحریمها هزینه دارد، اما فراتر از گذشته نیست.
2⃣۲. کسانی که با ترساندن از جنگ، مردم را مضطرب میکنند؛ در حالیکه مکانیزم ماشه هیچ مشروعیت نظامی ندارد.
3⃣۳. کسانی که جمهوری اسلامی را متهم به کمکاری دیپلماتیک میسازند؛ در حالیکه همه راهها طی شد، اما غرب جز تسلیم چیزی نمیخواست.
4⃣۴. کسانی که بهجای عبرت گرفتن از تجربه اعتماد به غرب، دوباره نسخه مذاکره میپیچند.
5⃣۵. کسانی که قدرت کشور را کتمان میکنند و پیام ضعف میفرستند و توفیقات کشور را نمی بینند.
6⃣۶. کسانی که خواسته یا ناخواسته با بازنشر محتوای رسانههای دشمن، به جنگ روانی او خدمت میکنند.
7⃣۷. کسانی که به جای تلاش برای قویتر شدن، همچنان دل به وعدههای دروغین «گشایش فوری» میبندند و مردم را سرگرم سراب میکنند.
8⃣۸. کسانی که همه مشکلات اقتصادی را به تحریم وصل میکنند و ناکارآمدیها را پشت آن پنهان میسازند.
9⃣۹. کسانی که با دامنزدن به نگرانیهای روانی، بر رشد حبابی دلار و طلا میدمند.
🔟۱۰. کسانی که مشکلات کشور را چنان تصویر میکنند که گویا هیچ راه عبوری وجود ندارد و بنبست است؛ چه مسئولان سیاسی، چه فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی.
🔻مکانیزم ماشه بیش از آنکه اثر واقعی داشته باشد، ابزار روانی است. دشمن میخواهد با خبرسازی، تهدید و تبلیغ، مردم را نگران کند و اعتمادشان به آینده را بگیرد. اما اگر جامعه مراقب این ده جریان باشد، بخش بزرگی از جنگ روانی خنثی خواهد شد.
🔻جمهوری اسلامی مظلومانه همه راهها را رفت تا با دیپلماسی مانع این تصمیم و خسارت مانده از برجام شود، اما زیادهخواهی غرب اجازه نداد. امروز این تجربه باید به سرمایه ملی تبدیل شود: اعتماد به غرب رفاه نمیآورد؛ غرب آمده تا راه ملت را ببندد، نه اینکه گرهی بگشاید.
همشهری
@mahdian_mohsen
دشمن با فعال کردن مکانیزم ماشه بیش از آنکه به دنبال «فشار واقعی» باشد، روی «جنگ روانی» حساب باز کرده است. چرا؟ چون ساختار اصلی تحریمها همین حالا هم برقرار بوده و اقتصاد ایران خود را با آن تطبیق داده است. مکانیزم ماشه چیز تازهای نمیآورد، اما دشمن میخواهد همان تحریمهای قدیمی را دوباره در قالب تبلیغ بازآفرینی کند تا در ذهن مردم بزرگتر از واقعیت جلوه کند.
🔻مکانیزم ماشه به قلب ایران خواهد نشست اگر مراقب این ده گروه نباشیم:
1⃣۱. کسانی که بیاطلاع یا مغرضانه بزرگنمایی میکنند؛ تحریمها هزینه دارد، اما فراتر از گذشته نیست.
2⃣۲. کسانی که با ترساندن از جنگ، مردم را مضطرب میکنند؛ در حالیکه مکانیزم ماشه هیچ مشروعیت نظامی ندارد.
3⃣۳. کسانی که جمهوری اسلامی را متهم به کمکاری دیپلماتیک میسازند؛ در حالیکه همه راهها طی شد، اما غرب جز تسلیم چیزی نمیخواست.
4⃣۴. کسانی که بهجای عبرت گرفتن از تجربه اعتماد به غرب، دوباره نسخه مذاکره میپیچند.
5⃣۵. کسانی که قدرت کشور را کتمان میکنند و پیام ضعف میفرستند و توفیقات کشور را نمی بینند.
6⃣۶. کسانی که خواسته یا ناخواسته با بازنشر محتوای رسانههای دشمن، به جنگ روانی او خدمت میکنند.
7⃣۷. کسانی که به جای تلاش برای قویتر شدن، همچنان دل به وعدههای دروغین «گشایش فوری» میبندند و مردم را سرگرم سراب میکنند.
8⃣۸. کسانی که همه مشکلات اقتصادی را به تحریم وصل میکنند و ناکارآمدیها را پشت آن پنهان میسازند.
9⃣۹. کسانی که با دامنزدن به نگرانیهای روانی، بر رشد حبابی دلار و طلا میدمند.
🔟۱۰. کسانی که مشکلات کشور را چنان تصویر میکنند که گویا هیچ راه عبوری وجود ندارد و بنبست است؛ چه مسئولان سیاسی، چه فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی.
🔻مکانیزم ماشه بیش از آنکه اثر واقعی داشته باشد، ابزار روانی است. دشمن میخواهد با خبرسازی، تهدید و تبلیغ، مردم را نگران کند و اعتمادشان به آینده را بگیرد. اما اگر جامعه مراقب این ده جریان باشد، بخش بزرگی از جنگ روانی خنثی خواهد شد.
🔻جمهوری اسلامی مظلومانه همه راهها را رفت تا با دیپلماسی مانع این تصمیم و خسارت مانده از برجام شود، اما زیادهخواهی غرب اجازه نداد. امروز این تجربه باید به سرمایه ملی تبدیل شود: اعتماد به غرب رفاه نمیآورد؛ غرب آمده تا راه ملت را ببندد، نه اینکه گرهی بگشاید.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤10👍5
🔻پیشنهاد بیشرمانه
در تاریخ باید ثبت شود که در مذاکرات ایران و غرب چه حرفهایی ردوبدل شد. این چند خط را بخوانید تا اوج مظلومیت جمهوری اسلامی روشن شود.
🔻چند روز پیش با جمعی از مدیران رسانه ها با دکتر لاریجانی دیدار داشتیم. یکی از مدیران رسانه پرسید: «تهِ حرف غربیها برای اینکه اسنپبک را اجرا نکنند چه بود؟» لاریجانی با همان لحن فیلسوفمآبانهاش و کمی طنز گفت: «یک خط؛ میگفتند ۶۰ درصد غنیسازی را بدهید و صلوات بفرستید.» جلسه خندید والسلام.
🔻فردای آنروز عراقچی بیشتر توضیح داد: اروپاییها توقع داشتند همه مواد هستهای را تحویل بدهیم و در مقابل فقط ۳ تا ۶ ماه اسنپبک تمدید شود. و روز بعد قالیباف پرده دیگری برداشت: شرط تمدید ۶ماهه، مذاکره با آمریکا و محدودیت موشکی بود.
🔻حالا این را مقایسه کنید با پیشنهاد طرف ایرانی.
🔻اولین پیشنهاد عراقچی به مکرون بود. اینکه دیدار با نماینده آمریکا در برابر تضمین عدم حمله، و تعویق ماشه همراه با لغو بخشی از تحریمها. مکرون گفت معقول است اما توجه نکردند.
🔻دقیقه 90 هم به اروپا پیشنهاد دادیم قطعنامه ۲۲۳۱، در برابر همکاری بیشتر با آژانس تمدید شود که این را هم رد کردند.
🔻وقتی نتیجه نگرفتیم با چین و روسیه نامهای به سازمان ملل نوشتیم که بازگشت تحریمها مبنای حقوقی ندارد. اینهم هیچ.
🔻روسیه و چین جداگانه پیشنویس تعویق ۶ماهه تحریم ها را دادند که ما هم استقبال کردیم و اروپا نگذاشت تصویب شود.
🔻دست آخر عراقچی به گوترش نامه نوشت که هر محدودیت غیرقانونی با پاسخ ایران روبهرو خواهد شد. نامه ای که بعد از چکاندن ماشه بود.
🔻تلاش دیپلماتیک تحسین برانگیز است و مهمترین دستاوردش اینست که در تاریخ ثبت شود کم نگذاشتیم. ولی طرف غربی-آمریکایی آمده است برای "دیکته تسلیم" و وقتی از مذاکره حرف می زند منظورش همین پیشنهاد های بیشرمانه است.
🔻اینکه رهبرانقلاب غیرت ایرانی را خطاب قرار می دهند برای همین است که این مردم زیر بار حرف زور نخواهند رفت.
و پرسش پایانی؛ آنها که هنوز سودای مذاکره دارند، خط قرمزشان کجاست؟ غرب تا کجا برود، غیرت شان می گوید «نه»؟
همشهری
@mahdian_mohsen
در تاریخ باید ثبت شود که در مذاکرات ایران و غرب چه حرفهایی ردوبدل شد. این چند خط را بخوانید تا اوج مظلومیت جمهوری اسلامی روشن شود.
🔻چند روز پیش با جمعی از مدیران رسانه ها با دکتر لاریجانی دیدار داشتیم. یکی از مدیران رسانه پرسید: «تهِ حرف غربیها برای اینکه اسنپبک را اجرا نکنند چه بود؟» لاریجانی با همان لحن فیلسوفمآبانهاش و کمی طنز گفت: «یک خط؛ میگفتند ۶۰ درصد غنیسازی را بدهید و صلوات بفرستید.» جلسه خندید والسلام.
🔻فردای آنروز عراقچی بیشتر توضیح داد: اروپاییها توقع داشتند همه مواد هستهای را تحویل بدهیم و در مقابل فقط ۳ تا ۶ ماه اسنپبک تمدید شود. و روز بعد قالیباف پرده دیگری برداشت: شرط تمدید ۶ماهه، مذاکره با آمریکا و محدودیت موشکی بود.
🔻حالا این را مقایسه کنید با پیشنهاد طرف ایرانی.
🔻اولین پیشنهاد عراقچی به مکرون بود. اینکه دیدار با نماینده آمریکا در برابر تضمین عدم حمله، و تعویق ماشه همراه با لغو بخشی از تحریمها. مکرون گفت معقول است اما توجه نکردند.
🔻دقیقه 90 هم به اروپا پیشنهاد دادیم قطعنامه ۲۲۳۱، در برابر همکاری بیشتر با آژانس تمدید شود که این را هم رد کردند.
🔻وقتی نتیجه نگرفتیم با چین و روسیه نامهای به سازمان ملل نوشتیم که بازگشت تحریمها مبنای حقوقی ندارد. اینهم هیچ.
🔻روسیه و چین جداگانه پیشنویس تعویق ۶ماهه تحریم ها را دادند که ما هم استقبال کردیم و اروپا نگذاشت تصویب شود.
🔻دست آخر عراقچی به گوترش نامه نوشت که هر محدودیت غیرقانونی با پاسخ ایران روبهرو خواهد شد. نامه ای که بعد از چکاندن ماشه بود.
🔻تلاش دیپلماتیک تحسین برانگیز است و مهمترین دستاوردش اینست که در تاریخ ثبت شود کم نگذاشتیم. ولی طرف غربی-آمریکایی آمده است برای "دیکته تسلیم" و وقتی از مذاکره حرف می زند منظورش همین پیشنهاد های بیشرمانه است.
🔻اینکه رهبرانقلاب غیرت ایرانی را خطاب قرار می دهند برای همین است که این مردم زیر بار حرف زور نخواهند رفت.
و پرسش پایانی؛ آنها که هنوز سودای مذاکره دارند، خط قرمزشان کجاست؟ غرب تا کجا برود، غیرت شان می گوید «نه»؟
همشهری
@mahdian_mohsen
👏20👍9👎1
🔻پاسخ هوشمندانه حماس
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.
فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچدادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقهای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقبنشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو بهسختی آن را پذیرفت. بااینحال، مهمترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.
ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو بهراه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.
و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:
۱. پذیرش اصل آتشبس برای نشاندادن مخالفت با جنگ.
۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.
۳. رد صریح خلع سلاح.
۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.
این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار میکند.
@mahdian_mohsen
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.
فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچدادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقهای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقبنشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو بهسختی آن را پذیرفت. بااینحال، مهمترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.
ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو بهراه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.
و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:
۱. پذیرش اصل آتشبس برای نشاندادن مخالفت با جنگ.
۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.
۳. رد صریح خلع سلاح.
۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.
این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار میکند.
@mahdian_mohsen
👏15❤9👍3👎3
🔻درسی از مهمترین ویژگی حماس
🔻واکنش هوشمندانه و حسابشدهی حماس به طرح فریبندهی صلح ترامپ، بهانهای است برای مرور مهمترین ویژگی این جنبش؛ ویژگیای که پس از هفتم اکتبر بیش از هر زمان دیگری آشکار شد و میتواند برای ما نیز درس بزرگی باشد.
بیایید با دقت ببینیم حماس از آغاز تا امروز بر چه اصلی پافشاری کرده است:
1⃣یکم. هفتم اکتبر
بسیاری تصور میکنند ماجرا از ۷ اکتبر آغاز شد، اما در واقع حماس در آن روز، دههها ظلم پنهان را آشکار کرد؛ ظلمهایی مانند آوارگی، بازداشتهای بیپایان، شکنجه و نسلکشی. عملیات ۷ اکتبر در حقیقت پرده را کنار زد تا جهان جنایتی را ببیند که بیش از نیم قرن در غزه جریان داشت و فقط دیده نمیشد.
2⃣دوم. قدرت تصویرگری
بیش از ۲۵۰ خبرنگار در غزه شهید شدند، چون روایتگر حقیقت بودند. صدای مردم محاصرهشده، وجدان جهان را بیدار کرد؛ تصاویری از قتلعام زنان و کودکان، از بستن آب و غذا بر مردم، از ایستادگی در میان ویرانی. اوج این تصویرگری، صحنهی پرتاب چوبدستی مجاهد کبیر، یحیی سنوار بود؛ تصویری که ایمان و ارادهی مردم غزه را نشان می داد.
3⃣سوم. تبادل اسرا
در آتشبس نخست، شیوهی تبادل اسرا نشان داد حماس تا چه اندازه انسانی و اخلاقی عمل میکند. در کنار آن، طراحیهای رسانهای هوشمندانه ـ مانند گردنبندها و دستبندهای پرچم فلسطین بر دستان و گردن اسرای صهیونیست ــ صحنهای از عزت و پیروزی را به نمایش گذاشت؛ تصویری که سراسر تحقیر رژیم بود و همین رفتار کافی بود تا رژیم بهسرعت بساط تبادل را جمع کند.
4⃣چهارم. مذاکرات صلح
حماس از آغاز گفتوگو را رد نکرد، اما در همهی نشستها نشان داد که به دنبال صلحی از سر اقتدار است، نه از سر ضعف. حضور او در مذاکرات، بیش از هر چیز، بیمنطقی و سفاکی رژیم صهیونیستی را آشکار ساخت.
5⃣پنجم. طرح صلح ترامپ
در ماجرای طرح ترامپ، حماس با درایت کامل عمل کرد. در ظاهر با طرح همراه شد، اما مطالبات واقعی خود را مطرح کرد و کاری کرد که ترامپ و نتانیاهو در تلهی خودشان گرفتار شوند. رسانههای صهیونیستی نوشتند نتانیاهو از واکنش سرد و منفعلانهی ترامپ، که ناچار شد در گام نخست با حماس همراهی کند، گیج شده است.
🔻نتیجهی نهایی
شاخص اصلی عملکرد حماس این است که میدان نبرد را از خاک و سلاح به افکار عمومی جهان کشاند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی سالها با سه دروغ بزرگ «مظلومیت، قدرت و امنیت» حکومت میکرد.
ادعای مظلومیت تاریخی صهیون و قدرت نظامی و دفاعی و امنیت در اسرائیل، سه افسانه ای بود که با 7 اکتبر فروپاشید. حماس این سه دروغ را برملا کرد و فهمید و فهماند که قدرت نهایی نه صرفا در بمب و تانک، بلکه در آگاهی ملتهاست؛ همان درسی که خمینی کبیر در انقلاب ۵۷ به جهان آموخت:... بیداری مردم.... و امروز با تدبیر حماس، ملت ها بیدار شدند و دولت ها را به دنبال خود می کشند.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻واکنش هوشمندانه و حسابشدهی حماس به طرح فریبندهی صلح ترامپ، بهانهای است برای مرور مهمترین ویژگی این جنبش؛ ویژگیای که پس از هفتم اکتبر بیش از هر زمان دیگری آشکار شد و میتواند برای ما نیز درس بزرگی باشد.
بیایید با دقت ببینیم حماس از آغاز تا امروز بر چه اصلی پافشاری کرده است:
1⃣یکم. هفتم اکتبر
بسیاری تصور میکنند ماجرا از ۷ اکتبر آغاز شد، اما در واقع حماس در آن روز، دههها ظلم پنهان را آشکار کرد؛ ظلمهایی مانند آوارگی، بازداشتهای بیپایان، شکنجه و نسلکشی. عملیات ۷ اکتبر در حقیقت پرده را کنار زد تا جهان جنایتی را ببیند که بیش از نیم قرن در غزه جریان داشت و فقط دیده نمیشد.
2⃣دوم. قدرت تصویرگری
بیش از ۲۵۰ خبرنگار در غزه شهید شدند، چون روایتگر حقیقت بودند. صدای مردم محاصرهشده، وجدان جهان را بیدار کرد؛ تصاویری از قتلعام زنان و کودکان، از بستن آب و غذا بر مردم، از ایستادگی در میان ویرانی. اوج این تصویرگری، صحنهی پرتاب چوبدستی مجاهد کبیر، یحیی سنوار بود؛ تصویری که ایمان و ارادهی مردم غزه را نشان می داد.
3⃣سوم. تبادل اسرا
در آتشبس نخست، شیوهی تبادل اسرا نشان داد حماس تا چه اندازه انسانی و اخلاقی عمل میکند. در کنار آن، طراحیهای رسانهای هوشمندانه ـ مانند گردنبندها و دستبندهای پرچم فلسطین بر دستان و گردن اسرای صهیونیست ــ صحنهای از عزت و پیروزی را به نمایش گذاشت؛ تصویری که سراسر تحقیر رژیم بود و همین رفتار کافی بود تا رژیم بهسرعت بساط تبادل را جمع کند.
4⃣چهارم. مذاکرات صلح
حماس از آغاز گفتوگو را رد نکرد، اما در همهی نشستها نشان داد که به دنبال صلحی از سر اقتدار است، نه از سر ضعف. حضور او در مذاکرات، بیش از هر چیز، بیمنطقی و سفاکی رژیم صهیونیستی را آشکار ساخت.
5⃣پنجم. طرح صلح ترامپ
در ماجرای طرح ترامپ، حماس با درایت کامل عمل کرد. در ظاهر با طرح همراه شد، اما مطالبات واقعی خود را مطرح کرد و کاری کرد که ترامپ و نتانیاهو در تلهی خودشان گرفتار شوند. رسانههای صهیونیستی نوشتند نتانیاهو از واکنش سرد و منفعلانهی ترامپ، که ناچار شد در گام نخست با حماس همراهی کند، گیج شده است.
🔻نتیجهی نهایی
شاخص اصلی عملکرد حماس این است که میدان نبرد را از خاک و سلاح به افکار عمومی جهان کشاند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی سالها با سه دروغ بزرگ «مظلومیت، قدرت و امنیت» حکومت میکرد.
ادعای مظلومیت تاریخی صهیون و قدرت نظامی و دفاعی و امنیت در اسرائیل، سه افسانه ای بود که با 7 اکتبر فروپاشید. حماس این سه دروغ را برملا کرد و فهمید و فهماند که قدرت نهایی نه صرفا در بمب و تانک، بلکه در آگاهی ملتهاست؛ همان درسی که خمینی کبیر در انقلاب ۵۷ به جهان آموخت:... بیداری مردم.... و امروز با تدبیر حماس، ملت ها بیدار شدند و دولت ها را به دنبال خود می کشند.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤21👍5👎1👏1
🔻7 اکتبر؛ آیا واقعا می ارزید؟
🔻سؤال مهمی است که ذهن خیلیها را مشغول کرده: پیروز نهایی طوفان الاقصی چه کسی بود؟
سادهتر بپرسیم: اگر حماس دوباره به ۶ اکتبر برگردد، باز هم همان عملیات را انجام میدهد؟
و اگر آن روز از جمهوری اسلامی مشورت میخواست، ما موافق بودیم؟
پاسخ را باید در میدان واقعیت جستوجو کرد. هزینهها کم نبود. بیش از ۶۵ هزار شهید در غزه، تخریب بیش از ۷۰ درصد زیرساختها، شهادت سیدحسن نصرالله، فرماندهان حماس و حزبالله، و جمعی از فرماندهان ما و مستشاران ایرانی.
حالا با همه این خسارتها، سؤال اصلی جدی تر می شود: واقعاً ارزشش را داشت؟
🔻از سه منظر پاسخ را ببینیم:
🔻یکم.
فرض کنید ۷ اکتبر اتفاق نمیافتاد؛ آیا ماجرا متفاوت بود؟ خیر. مردم غزه پیش از آن هم در محاصره، آواره و زیر آتش بودند، اما هیچکس صدایشان را نمیشنید. هر سال صدها شهید در حملات پراکنده صهیونیستها قربانی میشدند و دنیا سکوت میکرد. بنابر آمار های رسمی و غیررسمی طی 10 سال پیش از 7 اکتبر بیش از 150 هزار فلسطینی به شهادت رسیدند.
وائل دحدوح، خبرنگار الجزیره که بعد از شهادت خانوادهاش غزه را ترک کرد، وقتی خبرنگار CNN از او پرسید آیا آرزو نمیکردی کاش ۷ اکتبر هیچوقت رخ نمیداد؟ جواب داد: این تحریف واقعیت است؛ ما پیش از آن هم همینطور میمردیم، فقط کسی نمیدید.
در اسناد اتاق جنگ رژیم صهیونیستی که بعدها منتشر شد، مشخص شد خودِ اسرائیل آماده حمله گسترده به غزه بوده و حماس فقط پیشدستانه عمل کرده است. حتی شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، فاش کرد طرح حمله به لبنان نیز پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب شده بود.
پس سؤال «اگر ۷ اکتبر نبود، این فجایع هم نبود؟» پاسخ روشنی دارد: بود، فقط در سکوت.
🔻دوم.
حالا بیایید از زاویه رژیم صهیونیستی ببینیم؛ هدف آنها چه بود و آیا به آن رسیدند؟
سه هدف اعلامی داشتند:
۱. کوچ دادن مردم غزه به بیرون و تغییر نقشه جمعیتی.
۲. بازپسگیری اسرا.
۳. نابودی کامل حماس.
حالا چه شد؟ نه تنها هیچیک محقق نشد، بلکه اسرائیل مجبور شد با همان حماس پشت میز مذاکره بنشیند و رسماً بپذیرد که قادر به حذفش نیست.همین امروز نتانیاهو اعلام کرد حماس را نتوانستیم شکست دهیم.
یک پیشنهاد جالب دیگر مقایسه طرح صلح اولیه ترامپ با طرح صلح اخیر است. در طرح صلح اولیه می خواست غزه را منطقه توریستی کند. اما در طرح صلح دوم حرفش را پس گرفت. در نهایت هم با واکنش هوشمندانه حماس که کاملا متفاوت از طرح خودش بود مجبور شد همراهی کند.
🔻سوم.
اصل حرف اینجاست؛ واقعیت اینست که مسئله فقط میدان جنگ نیست. در جنگهای نامتقارن، پیروزی با تعداد موشک و کشته تعیین نمیشود، با تغییر موازنهی معنا و قدرت تعیین میشود.
سوال: حماس با طوفان الاقصی چه کرد؟
برای فهم این سوال باید به سه افسانهای نگاه کنیم که رژیم صهیونیستی در طول یک قرن بر پایه آنها ایستاده بود:
اول، افسانه «مظلومیت». اسرائیل با روایت هولوکاست، سینما، رسانه و تاریخسازی، خود را قربانی ابدی نشان داد تا جنایتهایش را مشروع کند.
دوم، افسانه «اقتدار». دههها تصویر یک رژیم شکستناپذیر را ساخت؛ با گنبد آهنین، فناوریهای نظامی و سرویس اطلاعاتی افسانهای.
سوم، افسانه «امنیت». امنیت را چنان تبلیغ کرد که یهودیان از سراسر دنیا با خیال آرامش به فلسطین مهاجرت کردند.
۷ اکتبر هر سه افسانه را در هم شکست.
مظلومیت؟ حالا دنیا اسرائیل را سفاکترین موجودیت قرن میداند.
اقتدار؟ ارتشی که با چند نیروی چریکی غافلگیر شد، دیگر اسطوره نیست.
امنیت؟ حالا شهرکنشینها در حال فرارند، شرکتهای بزرگ از اسرائیل بیرون میروند.
نتانیاهو بارها به صراحت گفت است: «درگیر جنگی موجودیتی هستیم.»
این همان رژیمی است که زمانی شعار «از نیل تا فرات» میداد، و حالا دغدغهاش حفظ چند کیلومتر امنیت در تلآویو است. رهبر انقلاب سال گذشته دقیق گفتند که: مجاهدت مردان فلسطینی 70 سال رژیم را عقب راند.
نظرسنجیهای گالوپ، رویترز و نیویورکتایمز میگویند برای اولینبار در تاریخ، مردم آمریکا بیشتر از اسرائیل، از فلسطین حمایت میکنند. در اروپا و آمریکای لاتین هم خیابانها پر از پرچم فلسطین است و دولتها ناچارند پشت سر ملتها حرکت کنند. نمونه اش دهها کشور اروپایی و آمریکایی که رسماً کشور فلسطین را به رسمیت شناختند.
🔻اینها یعنی چه؟ یعنی حماس موفق شد جنگ را از خاک به ذهن منتقل کند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی همیشه در آن پیروز بود، حالا باخته است.
نتیجه؟ ۷ اکتبر فقط یک عملیات نظامی نبود؛ یک عملیات معنایی بود. نقطهای که ورق تاریخ برگشت. بله، هزینهها سنگین بود، اما تاریخ گاهی با خون نوشته میشود. جبهه مقاومت، زعما و بزرگانی از دست داد. البته قاعده جنگ نیز همین است. اما در نتیجه سراسر پیروزی به ارمغان رسید. تازه این ابتدای راه است....تا نابودی.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻سؤال مهمی است که ذهن خیلیها را مشغول کرده: پیروز نهایی طوفان الاقصی چه کسی بود؟
سادهتر بپرسیم: اگر حماس دوباره به ۶ اکتبر برگردد، باز هم همان عملیات را انجام میدهد؟
و اگر آن روز از جمهوری اسلامی مشورت میخواست، ما موافق بودیم؟
پاسخ را باید در میدان واقعیت جستوجو کرد. هزینهها کم نبود. بیش از ۶۵ هزار شهید در غزه، تخریب بیش از ۷۰ درصد زیرساختها، شهادت سیدحسن نصرالله، فرماندهان حماس و حزبالله، و جمعی از فرماندهان ما و مستشاران ایرانی.
حالا با همه این خسارتها، سؤال اصلی جدی تر می شود: واقعاً ارزشش را داشت؟
🔻از سه منظر پاسخ را ببینیم:
🔻یکم.
فرض کنید ۷ اکتبر اتفاق نمیافتاد؛ آیا ماجرا متفاوت بود؟ خیر. مردم غزه پیش از آن هم در محاصره، آواره و زیر آتش بودند، اما هیچکس صدایشان را نمیشنید. هر سال صدها شهید در حملات پراکنده صهیونیستها قربانی میشدند و دنیا سکوت میکرد. بنابر آمار های رسمی و غیررسمی طی 10 سال پیش از 7 اکتبر بیش از 150 هزار فلسطینی به شهادت رسیدند.
وائل دحدوح، خبرنگار الجزیره که بعد از شهادت خانوادهاش غزه را ترک کرد، وقتی خبرنگار CNN از او پرسید آیا آرزو نمیکردی کاش ۷ اکتبر هیچوقت رخ نمیداد؟ جواب داد: این تحریف واقعیت است؛ ما پیش از آن هم همینطور میمردیم، فقط کسی نمیدید.
در اسناد اتاق جنگ رژیم صهیونیستی که بعدها منتشر شد، مشخص شد خودِ اسرائیل آماده حمله گسترده به غزه بوده و حماس فقط پیشدستانه عمل کرده است. حتی شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، فاش کرد طرح حمله به لبنان نیز پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب شده بود.
پس سؤال «اگر ۷ اکتبر نبود، این فجایع هم نبود؟» پاسخ روشنی دارد: بود، فقط در سکوت.
🔻دوم.
حالا بیایید از زاویه رژیم صهیونیستی ببینیم؛ هدف آنها چه بود و آیا به آن رسیدند؟
سه هدف اعلامی داشتند:
۱. کوچ دادن مردم غزه به بیرون و تغییر نقشه جمعیتی.
۲. بازپسگیری اسرا.
۳. نابودی کامل حماس.
حالا چه شد؟ نه تنها هیچیک محقق نشد، بلکه اسرائیل مجبور شد با همان حماس پشت میز مذاکره بنشیند و رسماً بپذیرد که قادر به حذفش نیست.همین امروز نتانیاهو اعلام کرد حماس را نتوانستیم شکست دهیم.
یک پیشنهاد جالب دیگر مقایسه طرح صلح اولیه ترامپ با طرح صلح اخیر است. در طرح صلح اولیه می خواست غزه را منطقه توریستی کند. اما در طرح صلح دوم حرفش را پس گرفت. در نهایت هم با واکنش هوشمندانه حماس که کاملا متفاوت از طرح خودش بود مجبور شد همراهی کند.
🔻سوم.
اصل حرف اینجاست؛ واقعیت اینست که مسئله فقط میدان جنگ نیست. در جنگهای نامتقارن، پیروزی با تعداد موشک و کشته تعیین نمیشود، با تغییر موازنهی معنا و قدرت تعیین میشود.
سوال: حماس با طوفان الاقصی چه کرد؟
برای فهم این سوال باید به سه افسانهای نگاه کنیم که رژیم صهیونیستی در طول یک قرن بر پایه آنها ایستاده بود:
اول، افسانه «مظلومیت». اسرائیل با روایت هولوکاست، سینما، رسانه و تاریخسازی، خود را قربانی ابدی نشان داد تا جنایتهایش را مشروع کند.
دوم، افسانه «اقتدار». دههها تصویر یک رژیم شکستناپذیر را ساخت؛ با گنبد آهنین، فناوریهای نظامی و سرویس اطلاعاتی افسانهای.
سوم، افسانه «امنیت». امنیت را چنان تبلیغ کرد که یهودیان از سراسر دنیا با خیال آرامش به فلسطین مهاجرت کردند.
۷ اکتبر هر سه افسانه را در هم شکست.
مظلومیت؟ حالا دنیا اسرائیل را سفاکترین موجودیت قرن میداند.
اقتدار؟ ارتشی که با چند نیروی چریکی غافلگیر شد، دیگر اسطوره نیست.
امنیت؟ حالا شهرکنشینها در حال فرارند، شرکتهای بزرگ از اسرائیل بیرون میروند.
نتانیاهو بارها به صراحت گفت است: «درگیر جنگی موجودیتی هستیم.»
این همان رژیمی است که زمانی شعار «از نیل تا فرات» میداد، و حالا دغدغهاش حفظ چند کیلومتر امنیت در تلآویو است. رهبر انقلاب سال گذشته دقیق گفتند که: مجاهدت مردان فلسطینی 70 سال رژیم را عقب راند.
نظرسنجیهای گالوپ، رویترز و نیویورکتایمز میگویند برای اولینبار در تاریخ، مردم آمریکا بیشتر از اسرائیل، از فلسطین حمایت میکنند. در اروپا و آمریکای لاتین هم خیابانها پر از پرچم فلسطین است و دولتها ناچارند پشت سر ملتها حرکت کنند. نمونه اش دهها کشور اروپایی و آمریکایی که رسماً کشور فلسطین را به رسمیت شناختند.
🔻اینها یعنی چه؟ یعنی حماس موفق شد جنگ را از خاک به ذهن منتقل کند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی همیشه در آن پیروز بود، حالا باخته است.
نتیجه؟ ۷ اکتبر فقط یک عملیات نظامی نبود؛ یک عملیات معنایی بود. نقطهای که ورق تاریخ برگشت. بله، هزینهها سنگین بود، اما تاریخ گاهی با خون نوشته میشود. جبهه مقاومت، زعما و بزرگانی از دست داد. البته قاعده جنگ نیز همین است. اما در نتیجه سراسر پیروزی به ارمغان رسید. تازه این ابتدای راه است....تا نابودی.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏11❤7👍3👎1🔥1
🔻و حالا قدرت راهپیمایی ها را می بینیم
🔻سالها پیش در راهپیمایی روز قدس، کسی پرسید: «این کارها فایده هم دارد یا فقط تبدیل به یک مناسک شده است؟» آن روز پاسخ بین ما پراکنده بود و گذشت. اما امروز، حقیقتی روشن پیش چشم ماست: قدرت قدمهای مردم، قدرتی است که میتواند معادلات جهان را تغییر دهد. قدمهایی که از سر خشم مقدس و بیداری درونی برداشته میشوند و فرمان قلباند.
🔻امروز همه میبینند چگونه بیداری ملتها توانست خصم را ساکت کند و سرجای خود بنشاند. روز پیروزی حماس، روزی بود که ذهنها بر موشکها غلبه کردند؛ روزی که مظلومیت به قدرت بدل شد و بر قلبها حکومت کرد.
🔻آن روز که خمینی کبیر با تکیه بر اراده مردم قیام کرد، بدون اسلحه و خشونت، انقلاب آفرید و از «صدور انقلاب» سخن گفت، بسیاری نفهمیدند. خیال کردند جمهوری اسلامی جنگطلب است. نمیدانستند صدور انقلاب یعنی همین که امروز در دل آمریکا، برای نخستین بار، شمار حامیان فلسطین از مدافعان صهیونیسم بیشتر است.
🔻صدور انقلاب یعنی بیداری وجدان بشر. یعنی آنکه ذهنها در برابر ظلم به حرکت درآیند، نه با اسلحه، بلکه با آگاهی، حضور و فریاد. امروز چشمها روشن و دلها بیدارند؛ از نیویورک تا لندن، از تهران تا واشنگتن.
🔻این بیداری، حاصل خون شهیدانی است که در میدان ایستادند؛ از مجاهد کبیر شهید سنوار و فرمانده شهید محمدالضیف تا سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و هزاران زن و کودک بیدفاع فلسطینی. آتشبس در غزه و عقبنشینی نتانیاهو و ترامپ، محصول همین بیداری جهانی است.
🔻آری، امروز میفهمیم قدرت راهپیماییها را. می فهمیم که این گام هاست که قدرت ساز است. قدم هایی که از سر خشم است. قدم هایی که فرمان قلب است. گام هایی که برآمده از بیداری است.
7 اکتبر چشم ها را باز کرد و مقاومت دوساله در غزه این آگاهی را به قلب ها رساند.
خون شهیدان، وجدان جهانی را بیدار کرد و حالا جلادان در برابر مظلوم زانو زدهاند.
🔻و امروز اگر کسی از بیداری جهانی پرسید، بدون لکنت از شجاعت حماس بگویید در طوفان الاقصی. از مجاهدت نظامی و قدرت حیرت انگیزش در طراحی تونلهای زیر زمینی. از هوش بینظیر رسانه ای اش و از عقلانیت دیپلماتیک اش و پشتوانهٔ عمیق مردمی اش و از همه مهمتر از قدرت ایمانی و صبر قرآنی و مقاومت توحیدی اش.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻سالها پیش در راهپیمایی روز قدس، کسی پرسید: «این کارها فایده هم دارد یا فقط تبدیل به یک مناسک شده است؟» آن روز پاسخ بین ما پراکنده بود و گذشت. اما امروز، حقیقتی روشن پیش چشم ماست: قدرت قدمهای مردم، قدرتی است که میتواند معادلات جهان را تغییر دهد. قدمهایی که از سر خشم مقدس و بیداری درونی برداشته میشوند و فرمان قلباند.
🔻امروز همه میبینند چگونه بیداری ملتها توانست خصم را ساکت کند و سرجای خود بنشاند. روز پیروزی حماس، روزی بود که ذهنها بر موشکها غلبه کردند؛ روزی که مظلومیت به قدرت بدل شد و بر قلبها حکومت کرد.
🔻آن روز که خمینی کبیر با تکیه بر اراده مردم قیام کرد، بدون اسلحه و خشونت، انقلاب آفرید و از «صدور انقلاب» سخن گفت، بسیاری نفهمیدند. خیال کردند جمهوری اسلامی جنگطلب است. نمیدانستند صدور انقلاب یعنی همین که امروز در دل آمریکا، برای نخستین بار، شمار حامیان فلسطین از مدافعان صهیونیسم بیشتر است.
🔻صدور انقلاب یعنی بیداری وجدان بشر. یعنی آنکه ذهنها در برابر ظلم به حرکت درآیند، نه با اسلحه، بلکه با آگاهی، حضور و فریاد. امروز چشمها روشن و دلها بیدارند؛ از نیویورک تا لندن، از تهران تا واشنگتن.
🔻این بیداری، حاصل خون شهیدانی است که در میدان ایستادند؛ از مجاهد کبیر شهید سنوار و فرمانده شهید محمدالضیف تا سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و هزاران زن و کودک بیدفاع فلسطینی. آتشبس در غزه و عقبنشینی نتانیاهو و ترامپ، محصول همین بیداری جهانی است.
🔻آری، امروز میفهمیم قدرت راهپیماییها را. می فهمیم که این گام هاست که قدرت ساز است. قدم هایی که از سر خشم است. قدم هایی که فرمان قلب است. گام هایی که برآمده از بیداری است.
7 اکتبر چشم ها را باز کرد و مقاومت دوساله در غزه این آگاهی را به قلب ها رساند.
خون شهیدان، وجدان جهانی را بیدار کرد و حالا جلادان در برابر مظلوم زانو زدهاند.
🔻و امروز اگر کسی از بیداری جهانی پرسید، بدون لکنت از شجاعت حماس بگویید در طوفان الاقصی. از مجاهدت نظامی و قدرت حیرت انگیزش در طراحی تونلهای زیر زمینی. از هوش بینظیر رسانه ای اش و از عقلانیت دیپلماتیک اش و پشتوانهٔ عمیق مردمی اش و از همه مهمتر از قدرت ایمانی و صبر قرآنی و مقاومت توحیدی اش.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤12👏4🔥2
🔻10 ویژگی حیرتانگیز حماس
🔻یکبار حماس را از دلِ جنگ بیرون بیاورید و تماشا کنید: این گروه چریکی کجا، چهوقت و چگونه به این نقطهٔ شگفتانگیز رسیده است؟ مرور کنیم.
1⃣یکم.
عملیات طوفان الاقصی، هم از نگاه دوست و هم از نگاه دشمن و با وجود مراقبتهای امنیتی گسترده، بیگمان یکی از پیچیدهترین عملیاتهای جبههٔ مقاومت بود. رژیم هنوز هم در حیرت است که چگونه ضربه خورد و از کدام نقطه ضربه وارد شد؛ با ۷ اکتبر به شکل کامل بیآبرو شد و آثار خفت آن هنوز از بین نرفته است.
2⃣دوم.
اسیران را کجا پنهان کردند؟ چگونه در فضایی محصور و تحتِ نظارت شدید اطلاعاتی و امنیتی رژیم، دسترسی به اسرا امکانپذیر نشد؟ پرسش دربارهٔ مکان و روش پنهانسازی، خود معمایی است که به دشواری پاسخ داده میشود.
3⃣سوم.
پروژهٔ «شهر زیرزمینی» و شبکهٔ تونلهای حیرتآور حماس توسط چه کسانی طراحی و مهندسی شد؟ از چه زمانی روی این پروژه کار کردند و چرا با همهٔ قدرت آتش و تجهیزات نظامی رژیم، کنترل این تونلها ممکن نشد؟ حتی اکنون هم کسی دقیقاً نمیداند وضعیتِ این تونلها چگونه است.
4⃣چهارم.
اقدامات رسانهای حماس چگونه چنین اوجی یافت؟ خلاقیت رسانهای، نمادسازی، شبکهسازی و رویدادسازیِ حسابشده، همگی در نهایتِ محدودیت تجهیزات و زیرساخت رخ دادند. اگر آن طراحی رسانهای هنرمندانه نبود، ۷ اکتبر هرگز به بار نمینشست؛ نقشِ رسانه در موفقیت کلیِ عملیات قابلانکار نیست.
5⃣پنجم.
مذاکرهها نیز آموزنده بودند. دیپلماسی حماس به جهان نشان داد که این جنبش صلحطلب است و در مقابل رژیمی سفاک را معرفی کرد. برجستهترین دستاوردِ دیپلماتیکِ حماس، وارونهکردنِ طرح فریبِ «صلح» است که از سوی ترامپ مطرح شد.
6⃣ششم.
از کجا و چگونه تسلیحات سبک و سنگین تهیه میشد و چگونه تا روزهای پایانی بر رژیم آتش میریختند؟ این تدارک و پیشبینیِ توانِ نظامی، در حالی که تحتِ فشار سنگین دوربینها و دستگاههای اطلاعاتی دشمن بودند، شگفتی ساز است.
7⃣هفتم.
رابطهٔ حماس با مردم غزه چگونه شکل گرفت؟ این پایگاه عمیقِ مردمی چگونه به دست آمد و چطور توانست دلها و افکار عمومی را در اختیار گیرد، بهطوری که کمترین اعتراضی بلند نشد، در حالی که رژیم همهٔ تلاشش را برای ایجاد تفرقه در غزه به کار بست.
8⃣هشتم.
پس از از دستدادنِ چند نسل از فرماندهان، چگونه حماس در کمترین زمان خود را بازسازی کرد و چابک ماند؟ نسل جدید فرماندهان که گفته میشود بیست و چند سالهاند، کجا آموزش دیدند و زیرِ کدام هدایت و تدبیر این سرعت عمل و ساماندهی بهدست آمده است؟
9⃣نهم.
این قوت قلب، ایمان عمیق و بینش توحیدی از کجا برخاسته است؟ چگونه چنین عمق ایمانی باعث شد در اوجِ فشارها و بارانِ آتش و ریختهشدنِ خونهای بیگناه، رهبریِ عاقلانه، شجاعانه و متکی به سنتهای دینی ادامه یابد؟ چشمانداز و شجاعت در سختترین شرایط از چه بستر فکری و فرهنگیای تغذیه میشود؟
🔟دهم.
مهم جمع همه این ویژگی هاست. جمع این صفات است که خود را در برنامه ریزی های دقیق و همه جانبه نشان می دهد. بصیرتِ حماس در انتخابِ هدفها و زمانبندیِ دقیقِ عملیات از کجا آمده است؟ اینکه دقیقاً بدانند کدام نقطهها را هدف بگیرند تا امروز، پس از دو سال، نتیجهٔ تأثیرگذارِ مقاومت رقم بخورد و رژیم به رسواییِ تاریخی دچار شود، نمیتواند محصولِ تصادف باشد. شکستِ افسانههای سهگانهٔ رژیم ــ اقتدار، مظلومیت و امنیت_ نیازمندِ برنامهریزیِ بلندمدت و طراحیِ همهجانبه است؛ دستکم نیمقرن تجربهٔ حکمرانی و کار سازمانیافته میطلبد تا چنین سازوکاری پدید آید.
🔻و در نهایت اینه؛
حقیقت این است که حماس حیرتانگیز و آموزنده است. و چنین قدرتی بر دو رکن استوار است: حرکت و صبر؛ اقدام و مقاومت. وقتی این دو در اوج بروز یابند، نصرتِ الهی در برابرِ چشم ظاهر میشود؛ در آن لحظه دیگر «دستِ خدا»ست که عمل میکند، زبانِ او روایت میکند و تدبیرِ او نقطهٔ پایان را رقم میزند.
درسِ حماس برای ما و برای دیگر مجاهدان جهان همین است: پایداری در عمل و صبر در مسیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻یکبار حماس را از دلِ جنگ بیرون بیاورید و تماشا کنید: این گروه چریکی کجا، چهوقت و چگونه به این نقطهٔ شگفتانگیز رسیده است؟ مرور کنیم.
1⃣یکم.
عملیات طوفان الاقصی، هم از نگاه دوست و هم از نگاه دشمن و با وجود مراقبتهای امنیتی گسترده، بیگمان یکی از پیچیدهترین عملیاتهای جبههٔ مقاومت بود. رژیم هنوز هم در حیرت است که چگونه ضربه خورد و از کدام نقطه ضربه وارد شد؛ با ۷ اکتبر به شکل کامل بیآبرو شد و آثار خفت آن هنوز از بین نرفته است.
2⃣دوم.
اسیران را کجا پنهان کردند؟ چگونه در فضایی محصور و تحتِ نظارت شدید اطلاعاتی و امنیتی رژیم، دسترسی به اسرا امکانپذیر نشد؟ پرسش دربارهٔ مکان و روش پنهانسازی، خود معمایی است که به دشواری پاسخ داده میشود.
3⃣سوم.
پروژهٔ «شهر زیرزمینی» و شبکهٔ تونلهای حیرتآور حماس توسط چه کسانی طراحی و مهندسی شد؟ از چه زمانی روی این پروژه کار کردند و چرا با همهٔ قدرت آتش و تجهیزات نظامی رژیم، کنترل این تونلها ممکن نشد؟ حتی اکنون هم کسی دقیقاً نمیداند وضعیتِ این تونلها چگونه است.
4⃣چهارم.
اقدامات رسانهای حماس چگونه چنین اوجی یافت؟ خلاقیت رسانهای، نمادسازی، شبکهسازی و رویدادسازیِ حسابشده، همگی در نهایتِ محدودیت تجهیزات و زیرساخت رخ دادند. اگر آن طراحی رسانهای هنرمندانه نبود، ۷ اکتبر هرگز به بار نمینشست؛ نقشِ رسانه در موفقیت کلیِ عملیات قابلانکار نیست.
5⃣پنجم.
مذاکرهها نیز آموزنده بودند. دیپلماسی حماس به جهان نشان داد که این جنبش صلحطلب است و در مقابل رژیمی سفاک را معرفی کرد. برجستهترین دستاوردِ دیپلماتیکِ حماس، وارونهکردنِ طرح فریبِ «صلح» است که از سوی ترامپ مطرح شد.
6⃣ششم.
از کجا و چگونه تسلیحات سبک و سنگین تهیه میشد و چگونه تا روزهای پایانی بر رژیم آتش میریختند؟ این تدارک و پیشبینیِ توانِ نظامی، در حالی که تحتِ فشار سنگین دوربینها و دستگاههای اطلاعاتی دشمن بودند، شگفتی ساز است.
7⃣هفتم.
رابطهٔ حماس با مردم غزه چگونه شکل گرفت؟ این پایگاه عمیقِ مردمی چگونه به دست آمد و چطور توانست دلها و افکار عمومی را در اختیار گیرد، بهطوری که کمترین اعتراضی بلند نشد، در حالی که رژیم همهٔ تلاشش را برای ایجاد تفرقه در غزه به کار بست.
8⃣هشتم.
پس از از دستدادنِ چند نسل از فرماندهان، چگونه حماس در کمترین زمان خود را بازسازی کرد و چابک ماند؟ نسل جدید فرماندهان که گفته میشود بیست و چند سالهاند، کجا آموزش دیدند و زیرِ کدام هدایت و تدبیر این سرعت عمل و ساماندهی بهدست آمده است؟
9⃣نهم.
این قوت قلب، ایمان عمیق و بینش توحیدی از کجا برخاسته است؟ چگونه چنین عمق ایمانی باعث شد در اوجِ فشارها و بارانِ آتش و ریختهشدنِ خونهای بیگناه، رهبریِ عاقلانه، شجاعانه و متکی به سنتهای دینی ادامه یابد؟ چشمانداز و شجاعت در سختترین شرایط از چه بستر فکری و فرهنگیای تغذیه میشود؟
🔟دهم.
مهم جمع همه این ویژگی هاست. جمع این صفات است که خود را در برنامه ریزی های دقیق و همه جانبه نشان می دهد. بصیرتِ حماس در انتخابِ هدفها و زمانبندیِ دقیقِ عملیات از کجا آمده است؟ اینکه دقیقاً بدانند کدام نقطهها را هدف بگیرند تا امروز، پس از دو سال، نتیجهٔ تأثیرگذارِ مقاومت رقم بخورد و رژیم به رسواییِ تاریخی دچار شود، نمیتواند محصولِ تصادف باشد. شکستِ افسانههای سهگانهٔ رژیم ــ اقتدار، مظلومیت و امنیت_ نیازمندِ برنامهریزیِ بلندمدت و طراحیِ همهجانبه است؛ دستکم نیمقرن تجربهٔ حکمرانی و کار سازمانیافته میطلبد تا چنین سازوکاری پدید آید.
🔻و در نهایت اینه؛
حقیقت این است که حماس حیرتانگیز و آموزنده است. و چنین قدرتی بر دو رکن استوار است: حرکت و صبر؛ اقدام و مقاومت. وقتی این دو در اوج بروز یابند، نصرتِ الهی در برابرِ چشم ظاهر میشود؛ در آن لحظه دیگر «دستِ خدا»ست که عمل میکند، زبانِ او روایت میکند و تدبیرِ او نقطهٔ پایان را رقم میزند.
درسِ حماس برای ما و برای دیگر مجاهدان جهان همین است: پایداری در عمل و صبر در مسیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤12👏8👎3
🔻منطق جمهوری اسلامی در شرمالشیخ
🔻چرا جمهوری اسلامی به دعوت آمریکاییها پاسخ مثبت نداد و در نشست شرمالشیخ شرکت نکرد؟ برخی گفتند باید میرفت و فریاد میزد، برخی دیگر آن را فرصتی برای کاهش تحریمها دانستند. اما دلایل مخالفت با حضور ایران روشن است و هر کدام بر پایه عقل، تجربه و رسانه استوار است.
1⃣نخست آنکه دنیای امروز، دنیای تصویر و افکار عمومی است. آتشبس غزه هم محصول همین افکار عمومی بود، نه لطف آمریکا. حالا ترامپ که زیر فشار ملتها ناچار به پذیرش آتشبس شد، میخواهد خود را قهرمان صلح نشان دهد. حضور ایران در نشست شرمالشیخ، یعنی مشروعیتبخشی به نمایش پیروزمندانه شکستخوردگان. ایران نباید خرج تبلیغ مردی شود که سالها حامی نتانیاهو و کشتار مردم بیدفاع بود.
2⃣دوم آنکه این نشست تحریف آشکار مفهوم صلح است. ترامپ نه صلحآفرین، بلکه وادار به عقبنشینی شد. آنچه امروز بهعنوان توافق صلح معرفی میشود، نتیجه مقاومت مردم فلسطین و رسوایی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی است، نه ابتکار واشنگتن. حضور ایران در این نشست یعنی تأیید روایت وارونهای که آمریکا از حقیقت ساخته است.
3⃣سوم، تناقض آشکار در رفتار غرب است. آمریکا همزمان ایران را تهدید میکند و تحریم تازه میگذارد، اما برای حضورش در نشست التماس میکند. چون بدون ایران هیچ نظم سیاسی تازهای در منطقه مشروعیت ندارد. این دعوت نه از سر احترام، بلکه برای بهرهبرداری رسانهای است تا نشان دهند حتی تهران هم در چارچوب طراحیشده آنها بازی میکند.
4⃣چهارم، فریاد در صحنهای که میکروفنش در دست دشمن است، فریاد نیست. حضور ایران و اعتراضش در نشستهایی با کارگردانی آمریکا، هرگز دیده و شنیده نمیشود؛ بلکه تحریف یا تمسخر میشود. اما نرفتن، خود پیام است؛ افشاگری با سکوت.
5⃣پنجم، ایران حامی صلح واقعی است، نه صلح نمایشی. صلحی که حماس تعریف کرده: خروج کامل رژیم از غزه، توقف بمباران، آزادی اسرا و رفع محاصره. نشست شرمالشیخ در پی وارونهسازی همین حقیقت است؛ نشستی که در آن اشغالگر قهرمان میشود و مقاومت متهم. نرفتن ایران، دفاع از حقیقت صلح و استمرار منطق مقاومت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻چرا جمهوری اسلامی به دعوت آمریکاییها پاسخ مثبت نداد و در نشست شرمالشیخ شرکت نکرد؟ برخی گفتند باید میرفت و فریاد میزد، برخی دیگر آن را فرصتی برای کاهش تحریمها دانستند. اما دلایل مخالفت با حضور ایران روشن است و هر کدام بر پایه عقل، تجربه و رسانه استوار است.
1⃣نخست آنکه دنیای امروز، دنیای تصویر و افکار عمومی است. آتشبس غزه هم محصول همین افکار عمومی بود، نه لطف آمریکا. حالا ترامپ که زیر فشار ملتها ناچار به پذیرش آتشبس شد، میخواهد خود را قهرمان صلح نشان دهد. حضور ایران در نشست شرمالشیخ، یعنی مشروعیتبخشی به نمایش پیروزمندانه شکستخوردگان. ایران نباید خرج تبلیغ مردی شود که سالها حامی نتانیاهو و کشتار مردم بیدفاع بود.
2⃣دوم آنکه این نشست تحریف آشکار مفهوم صلح است. ترامپ نه صلحآفرین، بلکه وادار به عقبنشینی شد. آنچه امروز بهعنوان توافق صلح معرفی میشود، نتیجه مقاومت مردم فلسطین و رسوایی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی است، نه ابتکار واشنگتن. حضور ایران در این نشست یعنی تأیید روایت وارونهای که آمریکا از حقیقت ساخته است.
3⃣سوم، تناقض آشکار در رفتار غرب است. آمریکا همزمان ایران را تهدید میکند و تحریم تازه میگذارد، اما برای حضورش در نشست التماس میکند. چون بدون ایران هیچ نظم سیاسی تازهای در منطقه مشروعیت ندارد. این دعوت نه از سر احترام، بلکه برای بهرهبرداری رسانهای است تا نشان دهند حتی تهران هم در چارچوب طراحیشده آنها بازی میکند.
4⃣چهارم، فریاد در صحنهای که میکروفنش در دست دشمن است، فریاد نیست. حضور ایران و اعتراضش در نشستهایی با کارگردانی آمریکا، هرگز دیده و شنیده نمیشود؛ بلکه تحریف یا تمسخر میشود. اما نرفتن، خود پیام است؛ افشاگری با سکوت.
5⃣پنجم، ایران حامی صلح واقعی است، نه صلح نمایشی. صلحی که حماس تعریف کرده: خروج کامل رژیم از غزه، توقف بمباران، آزادی اسرا و رفع محاصره. نشست شرمالشیخ در پی وارونهسازی همین حقیقت است؛ نشستی که در آن اشغالگر قهرمان میشود و مقاومت متهم. نرفتن ایران، دفاع از حقیقت صلح و استمرار منطق مقاومت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏11❤5👍4👎1
🔻محکمترین پاسخ؛ شما هم بسم الله
🔻محکمترین پاسخ به دشمن را رهبر انقلاب در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدالآوران علمی در یک جمله معنا کردند: «شما محکمترین پاسخی را که میشد به دشمن داد، دادید.» خوشا به حال این جوانان، حقاً موجب غبطه اند. اما چرا این تعبیر تا این اندازه قوی است؟ آیا قهرمانی در میدان ورزشی یا علمی واقعاً «محکمترین پاسخ» به دشمن است؟
🔻رهبر انقلاب توضیح میدهند: "ما امروز درگیر جنگ نرمایم." در این میدان، هدف اصلی دشمن، تضعیف روحیهی ملّت، ایجاد یأس و ناامیدی و کمرنگ کردن اعتماد به تواناییهای داخلی است. وقتی جوانی در ورزش یا علم به مدال میرسد، او نه تنها یک موفقیت فردی ثبت میکند، بلکه نقشهی اولیهی دشمن یعنی ناامید کردن مردم نسبت به خود و آینده را بیاثر میسازد. از همینروست که این پیروزیها فراتر از نتیجهی رقابتاند؛ آنان نماد و نشانهاند.
🔻رهبر تأکید میکنند: هر کاری که شما انجام میدهید به حساب ملّت گذاشته میشود. پرچمی که این عزیزان برافراشتند، سجدهای که بعد از پیروزی کردند، دعایی که بر لب داشتند، همه نماد ملّت ایران است.
🔻 اگر هر مسوول سیاسی و حتا تکتک ما بدانند و بدانیم که عمل ما به «حساب ملّت» گذاشته میشود و ممکن است به مقابله یا همراهی با دشمن تعبیر گردد، آنگاه با تصمیمی دیگر و مسئولیتی سنگینتر عمل خواهیم کرد.
🔻خلاصه در روزگاری زندگی میکنیم که اعمال ما در میدان معنا مییابند؛ معنایی که میتواند مظهر ملّت و امید باشد یا کمک به دشمن. بنابراین باید برای ارتقای معناییِ هر عمل تلاش کنیم. موفقیت اگر تنها هدف میشد، مسیر متفاوتی اتخاذ میشد؛ اما هنگامی که موفقیت وسیلهای برای بالا بردن پرچم ایران و مقابله با دشمن میشود، تلاشها دهها برابر میگردد.
🔻از گود زورخانه و تشک کشتی تا میز مطالعه و آزمایشگاه، حتی یک قدم کوچک میتواند فراتر از موشک هایپرسونیک مظهر امید شود. هرکس در هر کجا که هست بایستد، حرکت کند و سهم خود را در ساختنِ معنای ملی ادا کند. بسمالله.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻محکمترین پاسخ به دشمن را رهبر انقلاب در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدالآوران علمی در یک جمله معنا کردند: «شما محکمترین پاسخی را که میشد به دشمن داد، دادید.» خوشا به حال این جوانان، حقاً موجب غبطه اند. اما چرا این تعبیر تا این اندازه قوی است؟ آیا قهرمانی در میدان ورزشی یا علمی واقعاً «محکمترین پاسخ» به دشمن است؟
🔻رهبر انقلاب توضیح میدهند: "ما امروز درگیر جنگ نرمایم." در این میدان، هدف اصلی دشمن، تضعیف روحیهی ملّت، ایجاد یأس و ناامیدی و کمرنگ کردن اعتماد به تواناییهای داخلی است. وقتی جوانی در ورزش یا علم به مدال میرسد، او نه تنها یک موفقیت فردی ثبت میکند، بلکه نقشهی اولیهی دشمن یعنی ناامید کردن مردم نسبت به خود و آینده را بیاثر میسازد. از همینروست که این پیروزیها فراتر از نتیجهی رقابتاند؛ آنان نماد و نشانهاند.
🔻رهبر تأکید میکنند: هر کاری که شما انجام میدهید به حساب ملّت گذاشته میشود. پرچمی که این عزیزان برافراشتند، سجدهای که بعد از پیروزی کردند، دعایی که بر لب داشتند، همه نماد ملّت ایران است.
🔻 اگر هر مسوول سیاسی و حتا تکتک ما بدانند و بدانیم که عمل ما به «حساب ملّت» گذاشته میشود و ممکن است به مقابله یا همراهی با دشمن تعبیر گردد، آنگاه با تصمیمی دیگر و مسئولیتی سنگینتر عمل خواهیم کرد.
🔻خلاصه در روزگاری زندگی میکنیم که اعمال ما در میدان معنا مییابند؛ معنایی که میتواند مظهر ملّت و امید باشد یا کمک به دشمن. بنابراین باید برای ارتقای معناییِ هر عمل تلاش کنیم. موفقیت اگر تنها هدف میشد، مسیر متفاوتی اتخاذ میشد؛ اما هنگامی که موفقیت وسیلهای برای بالا بردن پرچم ایران و مقابله با دشمن میشود، تلاشها دهها برابر میگردد.
🔻از گود زورخانه و تشک کشتی تا میز مطالعه و آزمایشگاه، حتی یک قدم کوچک میتواند فراتر از موشک هایپرسونیک مظهر امید شود. هرکس در هر کجا که هست بایستد، حرکت کند و سهم خود را در ساختنِ معنای ملی ادا کند. بسمالله.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏16❤5👍2
❤️چند جمله شنیدنی از همسر حاج رمضون
همسر حاج رمضون مهمان برنامه تلویزیونی همشهری بود. پیش از ضبط برنامه، چند دقیقهای خدمتشان رسیدم. آرام و متین نشستند و گفتند: «من زیاد اهل حرف زدن نیستم... اما امروز حس میکنم باید حرف بزنم. شاید ما برای نسل جوان کم گذاشتیم. هرکس شیرینی دین را چشیده باشد، میفهمد عشق یعنی چه.»
میگفت حاجی همیشه باور داشت که جبهه مقاومت در همان روز ۷ اکتبر پیروز شد؛ همان روزی که حماس تاریخ را عوض کرد. بعد آرام گفت: «دستهای حاج رمضون، یک روز بعد از شهادتش پیدا شد. وقتی موشک به محل اصابت کرد، حاجی در حال نماز شب بود. همیشه موقع دعا، دستهایش را بلند میکرد تا بالای سرش... همانطور که دعا میکرد، دستهایش جدا شد و روحش بالا رفت.»
با بغضی فروخورده ادامه داد: «حاجی فقط اهل تدبیر و مشورت نبود، اهل دعا و ذکر بود، اهل تضرع و توسل. برای تصمیمات مهم، از بزرگان و اهل معنا دستور سلوکی میگرفت؛ مثلاً روزی چند جزء قرآن می خواند..»
پرسیدم: «حاج خانم، این روزها خیلیها میگویند سر مزار حاج رمضون حاجت گرفتند. شنیدهاید؟» لبخند زد و گفت: «بله، زیاد.» گفتم فکر می کنید کدام ویژگی حاجی در زمان حیات شان بود که باعث شد این روزها اهل دستگیری باشند؟» گفت: «حاجی کریم بود، لوطی بود، اهل بخشش بود. بسیار مهربان بود. حالا هم همان است، فقط فرقش این است که حالا دستش بازتر شده.»
وقتی از او جدا می شدم، در دلم غوغا بود. فکر میکردم چه انسانهای بزرگی در میان ما زیستهاند و ما نشناختیم. زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نبوده و نیست. اما کدام مکتب است که چنین اولیائی تربیت می کند؟ ذهنم سمت مجاهد بزرگ شهید سنوار رفت. سمت شهید صاحب مکتب حاج قاسم عزیز. سمت سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت. واقع اینست که مکتب مقاومت عجیب انسان ساز است؛ از مردان آسمانی مثل حاج رمضون تا کودکان غزه که با صوت قرآنشان جهان را تکان میدهند. یاد سخن رهبرانقلاب سال 97 و پیش از این حوادث افتادم که فرمودند: «بروید روی نظریه مقاومت کار کنید، آن را تقویت کنید.» آری، روح مقاومت همان نظریهای است که دلها را میسازد و دست انقلاب را در دست همه آزادیخواهان جهان میگذارد.
@mahdian_mohsen
همسر حاج رمضون مهمان برنامه تلویزیونی همشهری بود. پیش از ضبط برنامه، چند دقیقهای خدمتشان رسیدم. آرام و متین نشستند و گفتند: «من زیاد اهل حرف زدن نیستم... اما امروز حس میکنم باید حرف بزنم. شاید ما برای نسل جوان کم گذاشتیم. هرکس شیرینی دین را چشیده باشد، میفهمد عشق یعنی چه.»
میگفت حاجی همیشه باور داشت که جبهه مقاومت در همان روز ۷ اکتبر پیروز شد؛ همان روزی که حماس تاریخ را عوض کرد. بعد آرام گفت: «دستهای حاج رمضون، یک روز بعد از شهادتش پیدا شد. وقتی موشک به محل اصابت کرد، حاجی در حال نماز شب بود. همیشه موقع دعا، دستهایش را بلند میکرد تا بالای سرش... همانطور که دعا میکرد، دستهایش جدا شد و روحش بالا رفت.»
با بغضی فروخورده ادامه داد: «حاجی فقط اهل تدبیر و مشورت نبود، اهل دعا و ذکر بود، اهل تضرع و توسل. برای تصمیمات مهم، از بزرگان و اهل معنا دستور سلوکی میگرفت؛ مثلاً روزی چند جزء قرآن می خواند..»
پرسیدم: «حاج خانم، این روزها خیلیها میگویند سر مزار حاج رمضون حاجت گرفتند. شنیدهاید؟» لبخند زد و گفت: «بله، زیاد.» گفتم فکر می کنید کدام ویژگی حاجی در زمان حیات شان بود که باعث شد این روزها اهل دستگیری باشند؟» گفت: «حاجی کریم بود، لوطی بود، اهل بخشش بود. بسیار مهربان بود. حالا هم همان است، فقط فرقش این است که حالا دستش بازتر شده.»
وقتی از او جدا می شدم، در دلم غوغا بود. فکر میکردم چه انسانهای بزرگی در میان ما زیستهاند و ما نشناختیم. زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نبوده و نیست. اما کدام مکتب است که چنین اولیائی تربیت می کند؟ ذهنم سمت مجاهد بزرگ شهید سنوار رفت. سمت شهید صاحب مکتب حاج قاسم عزیز. سمت سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت. واقع اینست که مکتب مقاومت عجیب انسان ساز است؛ از مردان آسمانی مثل حاج رمضون تا کودکان غزه که با صوت قرآنشان جهان را تکان میدهند. یاد سخن رهبرانقلاب سال 97 و پیش از این حوادث افتادم که فرمودند: «بروید روی نظریه مقاومت کار کنید، آن را تقویت کنید.» آری، روح مقاومت همان نظریهای است که دلها را میسازد و دست انقلاب را در دست همه آزادیخواهان جهان میگذارد.
@mahdian_mohsen
❤22👏6👍2🤔1
🔻رهبرانقلاب اجازه نمی دهند فراموش کنیم
رهبر انقلاب اجازه نمیدهند ما فراموش کنیم. چرا؟ چون یکی از بیماریهای خطرناک عصر جدید «زوال حافظه تاریخی» است. انسان امروز در سیلی از خبر، تصویر، اتفاق و هیجان زندگی میکند؛ هر روز دهها رخداد، هر کدام رنگی تازه، جذاب، پر سروصدا. نتیجه چیست؟ گذشته محو میشود. آدمها از تاریخ «منفک» میشوند و در «اکنون» متوقف میمانند. وقتی گذشته فراموش شد، آینده بینقشه میشود. هیچ تجربهای چراغ راه نمیشود. همه چیز دوباره تکرار میشود؛ با همان خطاها، همان فریبها، همان خسارتها.
این فقط تقصیر شتاب رسانههای شبکهای نیست. ما خودمان هم تاریخ را بد میخوانیم. تاریخ برای ما «روایتِ خشک» است؛ بیجان، بیعلت، بیاتصال. وقتی نام تسخیر لانه جاسوسی را میشنویم، آن را یک «اتفاق» میبینیم نه «درس».
وقتی نام ۲۸ مرداد میآید، آن را «خاطره» میدانیم نه «هشدار». تاریخ اگر معنا نداشته باشد، اگر روح و جهت نداشته باشد، مثل بدن بیجان است. هست اما اثر ندارد.
اینجاست که روش رهبر انقلاب اهمیت پیدا میکند. ایشان تاریخ را بازخوانی نمیکنند؛ زنده میکنند. حادثه را از گذشته میکشند و میآورند وسط امروز. نه برای نوستالژی؛ برای بصیرت.
به سخن اخیرشان نگاه کنیم؛ فرمودند ۲۸ مرداد را درست ببینید. مصدق حکومتی مردمی تشکیل داده بود.
آمریکا با نیرنگ، با استفاده از سادهاندیشی داخلی، این حکومت را از مردم گرفت و سپرد دست یک دیکتاتور.
پس فرمول آشکار است؛
حکومت مردمی را با نیرنگ و خدعه و با استفاده از ساده اندیشی و خام اندیشی داخلی دست دیکتاتور دادند. حالا این گزاره را بگیرید و هرجایی دیگری خواستید استفاده کنید. این گزاره هویت آمریکا است.
بعد فرمودند تسخیر لانه چرا شکل گرفت؟ چون مردم دیدند شاه فراری را آمریکا پناه داده؛ ترسیدند دوباره همان سناریوی ۲۸ مرداد تکرار شود. دانشجویان رفتند تا فریاد مردم شنیده شود. اما داخل سفارت دیدند ماجرا فقط پناه دادن نیست؛ آمریکا مشغول طراحی کودتای تازه بود. همان گزاره قبلی. آمریکا با خدعه می خواهد دیکتاتور رو بر مردم مسلط کند.
حالا تاریخ را امتداد دادند. فرمودند آمریکا در تمام سالهای بعد از انقلاب دنبال همین خط بوده است. مشکل ما با آمریکا نیز همین است. این هویت و ذات آمریکاست. او مستکبر است و مستکبر تنها از طریق حکومت دیکتاتوری است که می تواند بر یک ملت مسلط شود و آنها را غارت کند.
با همین منطق تاریخی رابطه با امریکا تنها در شرایطی میسر است که از رژیم جلاد حمایت نکند و از منطقه برود و دیگر دخالت نکند. دقیقا دو عنصر بروز و ظهور هویت استکباری آمریکا. یعنی از ذات خودش کنده شود تا امکان گفت وگو فراهم می شود.
این سبک تحلیل، تاریخ را به «علم» تبدیل میکند؛ چشم را باز میکند؛ مخاطب را مسلح میکند؛ قدرت روشنگری و آینده نگری دارد.
خلاصه هم «ببین» و هم «درست ببین».
همشهری
@mahdian_mohsen
رهبر انقلاب اجازه نمیدهند ما فراموش کنیم. چرا؟ چون یکی از بیماریهای خطرناک عصر جدید «زوال حافظه تاریخی» است. انسان امروز در سیلی از خبر، تصویر، اتفاق و هیجان زندگی میکند؛ هر روز دهها رخداد، هر کدام رنگی تازه، جذاب، پر سروصدا. نتیجه چیست؟ گذشته محو میشود. آدمها از تاریخ «منفک» میشوند و در «اکنون» متوقف میمانند. وقتی گذشته فراموش شد، آینده بینقشه میشود. هیچ تجربهای چراغ راه نمیشود. همه چیز دوباره تکرار میشود؛ با همان خطاها، همان فریبها، همان خسارتها.
این فقط تقصیر شتاب رسانههای شبکهای نیست. ما خودمان هم تاریخ را بد میخوانیم. تاریخ برای ما «روایتِ خشک» است؛ بیجان، بیعلت، بیاتصال. وقتی نام تسخیر لانه جاسوسی را میشنویم، آن را یک «اتفاق» میبینیم نه «درس».
وقتی نام ۲۸ مرداد میآید، آن را «خاطره» میدانیم نه «هشدار». تاریخ اگر معنا نداشته باشد، اگر روح و جهت نداشته باشد، مثل بدن بیجان است. هست اما اثر ندارد.
اینجاست که روش رهبر انقلاب اهمیت پیدا میکند. ایشان تاریخ را بازخوانی نمیکنند؛ زنده میکنند. حادثه را از گذشته میکشند و میآورند وسط امروز. نه برای نوستالژی؛ برای بصیرت.
به سخن اخیرشان نگاه کنیم؛ فرمودند ۲۸ مرداد را درست ببینید. مصدق حکومتی مردمی تشکیل داده بود.
آمریکا با نیرنگ، با استفاده از سادهاندیشی داخلی، این حکومت را از مردم گرفت و سپرد دست یک دیکتاتور.
پس فرمول آشکار است؛
حکومت مردمی را با نیرنگ و خدعه و با استفاده از ساده اندیشی و خام اندیشی داخلی دست دیکتاتور دادند. حالا این گزاره را بگیرید و هرجایی دیگری خواستید استفاده کنید. این گزاره هویت آمریکا است.
بعد فرمودند تسخیر لانه چرا شکل گرفت؟ چون مردم دیدند شاه فراری را آمریکا پناه داده؛ ترسیدند دوباره همان سناریوی ۲۸ مرداد تکرار شود. دانشجویان رفتند تا فریاد مردم شنیده شود. اما داخل سفارت دیدند ماجرا فقط پناه دادن نیست؛ آمریکا مشغول طراحی کودتای تازه بود. همان گزاره قبلی. آمریکا با خدعه می خواهد دیکتاتور رو بر مردم مسلط کند.
حالا تاریخ را امتداد دادند. فرمودند آمریکا در تمام سالهای بعد از انقلاب دنبال همین خط بوده است. مشکل ما با آمریکا نیز همین است. این هویت و ذات آمریکاست. او مستکبر است و مستکبر تنها از طریق حکومت دیکتاتوری است که می تواند بر یک ملت مسلط شود و آنها را غارت کند.
با همین منطق تاریخی رابطه با امریکا تنها در شرایطی میسر است که از رژیم جلاد حمایت نکند و از منطقه برود و دیگر دخالت نکند. دقیقا دو عنصر بروز و ظهور هویت استکباری آمریکا. یعنی از ذات خودش کنده شود تا امکان گفت وگو فراهم می شود.
این سبک تحلیل، تاریخ را به «علم» تبدیل میکند؛ چشم را باز میکند؛ مخاطب را مسلح میکند؛ قدرت روشنگری و آینده نگری دارد.
خلاصه هم «ببین» و هم «درست ببین».
همشهری
@mahdian_mohsen
❤10👍7👏4🤔1
🔻چرا فرمودند حجاب زهرایی و زینبی
🔻رهبر انقلاب در سخنی کوتاه و پرمعنا فرمودند:
«توجه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله حجاب را یک مسئله دینی، اسلامی، زهرایی و زینبی بدانند.»
این اشاره در عین سادگی چند لایه دارد:
🔻یک. خطاب اول به مسئولین است.
این یادآوری که جمهوری اسلامی نمیتواند نسبت به هویت زن مسلمان، بیتفاوت یا منفعل باشد.
اگر جایی سستی و رهاشدگی دیده میشود، باید بیدار شوند. بیدار شوید.
🔻دو. سخن درباره یک اقدام فرهنگی است.
ایشان بر «توجه دادن» تأکید کردند؛ یعنی امر به معروف در شکل یادآوری هویت.
جامعه ما، جامعهای مؤمن و عفیف است.اگر یادآوری شود، توجه میکند.
آنکه در حجاب ضعف دارد، یادش میآید که این مسئله ریشه در ایمان و کرامت دارد.
و آنکه محجبه است، قوت قلب میگیرد و حجابش را با عزت ادامه میدهد.
🔻سه. تعبیر «حجاب زهرایی و زینبی» معنایی فراتر از پوشش دارد.
زهرایی است چون دفاع از هدف ولایت است که زنده نگه داشتن حیا و عفت و غیرت در جامعه است
و زینبی است چون روشنگر و تبیین کننده نیات خبیث دشمن مردم ایران است که هدفش نه صرفا حذف حجاب و بلکه هویت و حیات و خاک این مردم است.
حجاب در این روزگار فراتر از امنیت ومصونیت است. قدم های زنان و دختران محجبه ما عبادت است و مجاهدت و پرچم مبارزه.
این حجاب هم حراست است و هم روایت. هم وقارست و هم فریاد.
@mahdian_mohsen
🔻رهبر انقلاب در سخنی کوتاه و پرمعنا فرمودند:
«توجه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله حجاب را یک مسئله دینی، اسلامی، زهرایی و زینبی بدانند.»
این اشاره در عین سادگی چند لایه دارد:
🔻یک. خطاب اول به مسئولین است.
این یادآوری که جمهوری اسلامی نمیتواند نسبت به هویت زن مسلمان، بیتفاوت یا منفعل باشد.
اگر جایی سستی و رهاشدگی دیده میشود، باید بیدار شوند. بیدار شوید.
🔻دو. سخن درباره یک اقدام فرهنگی است.
ایشان بر «توجه دادن» تأکید کردند؛ یعنی امر به معروف در شکل یادآوری هویت.
جامعه ما، جامعهای مؤمن و عفیف است.اگر یادآوری شود، توجه میکند.
آنکه در حجاب ضعف دارد، یادش میآید که این مسئله ریشه در ایمان و کرامت دارد.
و آنکه محجبه است، قوت قلب میگیرد و حجابش را با عزت ادامه میدهد.
🔻سه. تعبیر «حجاب زهرایی و زینبی» معنایی فراتر از پوشش دارد.
زهرایی است چون دفاع از هدف ولایت است که زنده نگه داشتن حیا و عفت و غیرت در جامعه است
و زینبی است چون روشنگر و تبیین کننده نیات خبیث دشمن مردم ایران است که هدفش نه صرفا حذف حجاب و بلکه هویت و حیات و خاک این مردم است.
حجاب در این روزگار فراتر از امنیت ومصونیت است. قدم های زنان و دختران محجبه ما عبادت است و مجاهدت و پرچم مبارزه.
این حجاب هم حراست است و هم روایت. هم وقارست و هم فریاد.
@mahdian_mohsen
❤17👏8👍2🔥2🤔1
🔻سهم سنوار در انتخاب ممدانی
🔻انتخاب «زهران ممدانی» بهعنوان شهردار نیویورک، انتخاب یک فرد صرفاً مسلمان نیست؛ انتخاب یک سیاستمدار صریحاً ضدصهیونیسم در شهری است که قلب نمادین قدرت آمریکا است.
🔻نیویورک تنها یک شهر نیست؛ اگر واشنگتن پایتخت رسمی باشد، نیویورک پایتخت واقعی و کارکردی ایالات متحده است. این شهر میزبان بورس نیویورک بهعنوان بزرگترین بازار سرمایه جهان و کانون اصلی مؤسسات مالی، بانکهای سرمایهگذاری و صندوقهای اثرگذار بر سیاست اقتصادی آمریکاست. تصمیمهای مالی نیویورک قیمت دلار، نفت، تجارت و سرمایهگذاری جهانی را جابهجا میکند.
🔻در حوزه رسانه، نیویورک خانه نیویورکتایمز، بلومبرگ، NBC و دهها قطب تولید دستورکار رسانهای است. روایت ملی در آمریکا اغلب از این شهر آغاز میشود. علاوه بر این، نیویورک محل استقرار سازمان ملل و نمایندگی بخش عمده کشورهاست؛ نقطه اتصال سیاست خارجی و منافع جهانی.
🔻اما مهمتر از همه، نیویورک بزرگترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده است؛ حدود دو میلیون نفر. این شهر تاریخیترین پایگاه لابیهای صهیونیستی در جهان بوده است.
🔻بنابراین انتخاب یک سیاستمدار منتقد آشکار اسرائیل در چنین نقطهای، رخدادی معمولی یا محلی نیست؛ نشانه تغییر جهت در ذهن و وجدان بخش مهمی از جامعه آمریکاست.
🔻این تغییر از حوزه دیپلماسی به حوزه اخلاق عمومی رسیده است. امروز پرسش در آمریکا چنین است:
«با ظالم هستی یا مقابل او؟» و بلافاصله یک پرسش اقتصادی در پیاش میآید: «چرا مالیات مردم آمریکا باید هزینه حملات اسرائیل شود؟»
🔻این همان فضایی است که در آن جوانی در یک گردهمایی عمومی از معاون رئیسجمهور میپرسد: «مگر ما به اسرائیل بدهکاریم؟» و جمعیت برای او دست میزند. یا مجری رسانهای اعلام میکند: «اگر اسرائیل میخواهد جنایت جنگی کند، نباید با پول ما باشد.» و نشنال اینترست مینویسد: «هزینه ماجراجویی اسرائیل از جیب مردم آمریکا میرود.»
🔻اما این چرخش ذهنی عظیم از کجا آغاز شد؟
از ۷ اکتبر؛ از حماسه غزه؛ از ایستادگی سنوار و مجاهدان مقاومت.
آن روز، مسئله فلسطین از سطح دیپلماسی به سطح اخلاق و زندگی روزمره آمریکاییها منتقل شد.
🔻به همین دلیل، بر اساس دادههای مرکز ACLED و گزارش الجزیره تنها در دو سال، ۵۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در جهان شکل میگیرد و آمریکا رتبه سوم را پیدا می کند؛ حتا بیشتر از ایران.
🔻نظرسنجیهای معتبر نیز همین را نشان میدهند:
برای اولینبار در تاریخ سنجش گالوپ، نگاه منفی آمریکاییها به اسرائیل از نگاه مثبت بیشتر شد. 49 به 48. همین نظرسنجی در میان جوانان داغ تر است. 46 به 28 . نظرسنجی پیو ۶۰٪ اقدامات اسرائیل را ناموجه میدانند.
در نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک ۵۲٪ مخالف کمک مالی به اسرائیل هستند و در نظرسنجی دانشگاه هاروارد ۶۷٪ دانشجویان اسرائیل را مسئول بحران میدانند. دو نظرسنجی رویترز و نیویورک تایمز نیز این چرخش تاریخی را تائید می کنند.
🔻خلاصه اینکه ردپای سنوار و یارانش را تا قلب استکبار ببینید. انتخاب ممدانی نتیجه یک بیداری است. فلسطین از یک پرونده متکی به لابی قدرت سیاسی به معیار اخلاقی و زندگی جامعه آمریکا تبدیل شده است و این یعنی هژمونی صهیونیسم در مرکز نمادین قدرت آمریکا ترک برداشته است.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻انتخاب «زهران ممدانی» بهعنوان شهردار نیویورک، انتخاب یک فرد صرفاً مسلمان نیست؛ انتخاب یک سیاستمدار صریحاً ضدصهیونیسم در شهری است که قلب نمادین قدرت آمریکا است.
🔻نیویورک تنها یک شهر نیست؛ اگر واشنگتن پایتخت رسمی باشد، نیویورک پایتخت واقعی و کارکردی ایالات متحده است. این شهر میزبان بورس نیویورک بهعنوان بزرگترین بازار سرمایه جهان و کانون اصلی مؤسسات مالی، بانکهای سرمایهگذاری و صندوقهای اثرگذار بر سیاست اقتصادی آمریکاست. تصمیمهای مالی نیویورک قیمت دلار، نفت، تجارت و سرمایهگذاری جهانی را جابهجا میکند.
🔻در حوزه رسانه، نیویورک خانه نیویورکتایمز، بلومبرگ، NBC و دهها قطب تولید دستورکار رسانهای است. روایت ملی در آمریکا اغلب از این شهر آغاز میشود. علاوه بر این، نیویورک محل استقرار سازمان ملل و نمایندگی بخش عمده کشورهاست؛ نقطه اتصال سیاست خارجی و منافع جهانی.
🔻اما مهمتر از همه، نیویورک بزرگترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده است؛ حدود دو میلیون نفر. این شهر تاریخیترین پایگاه لابیهای صهیونیستی در جهان بوده است.
🔻بنابراین انتخاب یک سیاستمدار منتقد آشکار اسرائیل در چنین نقطهای، رخدادی معمولی یا محلی نیست؛ نشانه تغییر جهت در ذهن و وجدان بخش مهمی از جامعه آمریکاست.
🔻این تغییر از حوزه دیپلماسی به حوزه اخلاق عمومی رسیده است. امروز پرسش در آمریکا چنین است:
«با ظالم هستی یا مقابل او؟» و بلافاصله یک پرسش اقتصادی در پیاش میآید: «چرا مالیات مردم آمریکا باید هزینه حملات اسرائیل شود؟»
🔻این همان فضایی است که در آن جوانی در یک گردهمایی عمومی از معاون رئیسجمهور میپرسد: «مگر ما به اسرائیل بدهکاریم؟» و جمعیت برای او دست میزند. یا مجری رسانهای اعلام میکند: «اگر اسرائیل میخواهد جنایت جنگی کند، نباید با پول ما باشد.» و نشنال اینترست مینویسد: «هزینه ماجراجویی اسرائیل از جیب مردم آمریکا میرود.»
🔻اما این چرخش ذهنی عظیم از کجا آغاز شد؟
از ۷ اکتبر؛ از حماسه غزه؛ از ایستادگی سنوار و مجاهدان مقاومت.
آن روز، مسئله فلسطین از سطح دیپلماسی به سطح اخلاق و زندگی روزمره آمریکاییها منتقل شد.
🔻به همین دلیل، بر اساس دادههای مرکز ACLED و گزارش الجزیره تنها در دو سال، ۵۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در جهان شکل میگیرد و آمریکا رتبه سوم را پیدا می کند؛ حتا بیشتر از ایران.
🔻نظرسنجیهای معتبر نیز همین را نشان میدهند:
برای اولینبار در تاریخ سنجش گالوپ، نگاه منفی آمریکاییها به اسرائیل از نگاه مثبت بیشتر شد. 49 به 48. همین نظرسنجی در میان جوانان داغ تر است. 46 به 28 . نظرسنجی پیو ۶۰٪ اقدامات اسرائیل را ناموجه میدانند.
در نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک ۵۲٪ مخالف کمک مالی به اسرائیل هستند و در نظرسنجی دانشگاه هاروارد ۶۷٪ دانشجویان اسرائیل را مسئول بحران میدانند. دو نظرسنجی رویترز و نیویورک تایمز نیز این چرخش تاریخی را تائید می کنند.
🔻خلاصه اینکه ردپای سنوار و یارانش را تا قلب استکبار ببینید. انتخاب ممدانی نتیجه یک بیداری است. فلسطین از یک پرونده متکی به لابی قدرت سیاسی به معیار اخلاقی و زندگی جامعه آمریکا تبدیل شده است و این یعنی هژمونی صهیونیسم در مرکز نمادین قدرت آمریکا ترک برداشته است.
همشهری
@mahdian_mohsen
👍13👏5👎4❤2
🔻صمیمانه با «صادقانه»های رئیسجمهور
آقای رئیسجمهور گفتند: «اگر تا آذر باران نبارد، آب را جیرهبندی میکنیم و اگر خشکسالی بماند، باید تهران را تخلیه کنیم.»
واقعیت این است که صرفهجویی در آب ضروری است؛ اما شیوه بیان شما پیام صرفهجویی نداشت؛ پیام هراس و ناتوانی داشت.
و این اولینبار نیست؛ پیشتر هم گفتید:«ما روی طلا خوابیدهایم اما گرسنهایم» و«روی نفت و گاز نشستهایم اما گرسنهایم». گرسنه ایم؟
🔻واقعیت اینست که مشکل «گفتن واقعیت» نیست؛ مشکل چگونه گفتن و کِی گفتن و از کدام جایگاه گفتن است.
🔻حقیقت اگر بیراهحل گفته شود، نامش صداقت نیست؛ روایت شکست است.
🔻بیان چالش بدون نقشه راه، روحیه ملی را میریزد و اضطراب اجتماعی میسازد و سرمایه اعتماد را آتش میزند.
مگر غیر اینست که جامعه با امید کار میکند و نه با هراس؟
🔻ما در این کشور به چشم دیدهایم، در جنگ، در تحریم، در فشار… بنبست وجود ندارد. راه همیشه بوده است. مشکل، «دیدن راه» و «نشان دادن راه» است.
🔻بیان صادقانه اگر همراه با روایت مسوولانه و ارائه راه حل مدبرانه نباشد دو اثر بیشتر ندارد یکی القای ضعف سیستم حکمرانی و دیگر تضعیف روحیه ملی و سوزاندن سرمایه اجتماعی.
🔻خلاصه اینکه؛
شفافیت با اضطرابافکنی فرق دارد. مردم حق دارند واقعیت را بدانند؛ اما همزمان حق دارند راه عبور را هم بشنوند. رئیسجمهور وقتی فقط «شدت بحران» را میگوید و از «نحوه مدیریت بحران» نمیگوید، این شفافیت نیست؛ این انتقال نگرانی است. مسئول، علاوه بر گفتن حقیقت، باید افق حل مسئله را هم نشان دهد.
🔻آقای رئیسجمهور؛
شما اهل کار و اهل گوشدادنبه نظرات کارشناسان هستید، این ارزشمند است. اگر همین تلاشها با بیان آرام، دقیق و امیدوارانه همراه شود، مردم کنار شما میمانند و کار، جلو میرود.
🔻کشور منتظر حل مسئله است، نه اعلام بنبست. این همه سال ایستادهایم؛ باز هم میایستیم. فقط امید را نسوزانیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
آقای رئیسجمهور گفتند: «اگر تا آذر باران نبارد، آب را جیرهبندی میکنیم و اگر خشکسالی بماند، باید تهران را تخلیه کنیم.»
واقعیت این است که صرفهجویی در آب ضروری است؛ اما شیوه بیان شما پیام صرفهجویی نداشت؛ پیام هراس و ناتوانی داشت.
و این اولینبار نیست؛ پیشتر هم گفتید:«ما روی طلا خوابیدهایم اما گرسنهایم» و«روی نفت و گاز نشستهایم اما گرسنهایم». گرسنه ایم؟
🔻واقعیت اینست که مشکل «گفتن واقعیت» نیست؛ مشکل چگونه گفتن و کِی گفتن و از کدام جایگاه گفتن است.
🔻حقیقت اگر بیراهحل گفته شود، نامش صداقت نیست؛ روایت شکست است.
🔻بیان چالش بدون نقشه راه، روحیه ملی را میریزد و اضطراب اجتماعی میسازد و سرمایه اعتماد را آتش میزند.
مگر غیر اینست که جامعه با امید کار میکند و نه با هراس؟
🔻ما در این کشور به چشم دیدهایم، در جنگ، در تحریم، در فشار… بنبست وجود ندارد. راه همیشه بوده است. مشکل، «دیدن راه» و «نشان دادن راه» است.
🔻بیان صادقانه اگر همراه با روایت مسوولانه و ارائه راه حل مدبرانه نباشد دو اثر بیشتر ندارد یکی القای ضعف سیستم حکمرانی و دیگر تضعیف روحیه ملی و سوزاندن سرمایه اجتماعی.
🔻خلاصه اینکه؛
شفافیت با اضطرابافکنی فرق دارد. مردم حق دارند واقعیت را بدانند؛ اما همزمان حق دارند راه عبور را هم بشنوند. رئیسجمهور وقتی فقط «شدت بحران» را میگوید و از «نحوه مدیریت بحران» نمیگوید، این شفافیت نیست؛ این انتقال نگرانی است. مسئول، علاوه بر گفتن حقیقت، باید افق حل مسئله را هم نشان دهد.
🔻آقای رئیسجمهور؛
شما اهل کار و اهل گوشدادنبه نظرات کارشناسان هستید، این ارزشمند است. اگر همین تلاشها با بیان آرام، دقیق و امیدوارانه همراه شود، مردم کنار شما میمانند و کار، جلو میرود.
🔻کشور منتظر حل مسئله است، نه اعلام بنبست. این همه سال ایستادهایم؛ باز هم میایستیم. فقط امید را نسوزانیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
👏25👍8❤3👎1