کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.96K photos
1.64K videos
142 files
2.91K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این زیباترین و دلچسب‌ترین « به تو چه مربوطه!» ای هست که تا حالا دیدم! 💚🥺
داشتم فکر می‌کردم که برای این سکانس محشر از فیلم« خوشه‌های خشم» چه نوشته‌ای مناسبه!
- در لایه‌ها و پارادایم‌ های مختلف قابل تحلیل است...
- در این روزهای سخت که همه چیز درحال فروپاشی ست، باید هوای
هم رو داشته باشیم...
- در روزگار تورمی، هزینه ی شرافتمندانه زندگی کردن بطور فزاینده ای بالا رفته است😔

👤 مسلم مولایی

کمپین مبارزه با بی‌شعوری
👏3❤‍🔥11
صفحات نویسنده در فضای مجازی

روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.

تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.
گفتار ادبی


رستم و اسفندیار(قسمت هفدهم)

محمدامین مروتی


رودابه و زال و زواره و فرامرز كه رستم را بدان حـال زار مي بينند پريشان مي شوند. رسـتم مي گويد تير و تيغ من بر اسفنديار كارگر نمي شود. خدا رحم كرد كه شب شد. من چاره اي جر فرار ندارم. بالاخره اسفنديار از سرفشاني (سر بريدن) خسته مي شود و از اينجا مي رود:
و زان روي رسـتــم بــه ايــوان رســيـد
مــر او را، بدان گونه دســتــان بــديــد
زواره، فــرامــرز، گـــريــان شـــدنـــد
از آن خـسـتـگـي هـاش، بُريـان شـدنـد
ز سَـر بــر، هـمي كـند، رودابـــه مــوي
بـــر آواز ايــشـان، همـي خَـســت روي
بــدو گفت رستم كزين غم، چـه ســود
كـه ايــن، زاسـمــان، بـودني كار بــود
نبُرّد هــمـي جـوشــن انــدر بـــرش
چـه انديشم اكنون جز اين نيست راي
كـه فــردا بـگـردانـم از رخـش، پـاي
بـه جـايــي شوم كــو نيابـد نـشـان
بــه زابُلـسِتان گــر كـنـد سر، فشان2
سـرانـجــام از آن كــار، سير آيـد او
اگـر چــه زِ بَـد، سـيـر، ديــر آيـد او

زال او را دلداري مي دهد كه همه كارها چاره دارند جز مرگ. من از سيمرغ چاره خواهي خواهم كرد:
بــدو گفت زال اي پسر گــوش دار
سخن چون به ياد آوري، هـوش دار
هـمه كــارهاي جـهـان را، دَر است
مگر مرگ، كان را دري ديـگر است
يـكـي چاره دانم، من اين را گـزين
كه سـيمـرغ را بازخـوانـم بـر ايـن
گر او باشدم زين سخن، رهـنـماي
بـمـاند به ما، كشور و بوم و جـاي

زال پر سيمرغ را آتش مي زند و سيمرغ ظاهر مي شود. زال ماجرا را به او بازمي گويد كه اسفنديار فقط تاج و تخت نمي خواهد بلكه مي خواهد ريشه ي درخت خاندان ما را بزند:
زِ مِـجـمَــر يــكـي آتـشي بـرفــروخــت
بــه بــالاي آن پــر، لـخـتـي بــسـوخت
بــدو گـفـت سيمرغ: شــاهــا چـه بــود
كــه آمــد از ايــن سان نـيـازت به دود؟
چـنـين گـفت كين بَد، به دشمن رســاد،
كــه بـر مــن رسـيــد از بـدِ بــدنــژاد
تــنِ رسـتـمِ شـيــردل خـسـتــه شــد
وزان خـستـگي، جــانِ مـن، بسته شــد
همان رخش، گويي كه بي جان شده است
زِ پـيكـان تنش، زار و پيچان شـده اسـت
بـيـامـد بـر ايـن كـشــور، اسـفـنـديـار
نــكــوبـد هــمــي، جــز درِ كــارزار
نـجـويـد هـمي كشور و تــاج و تـخـت
بــر و بــار خواهــد هـمي بـا درخــت

يعني مي خواهد ريشه ي خاندان پهلواني ما را بسوزاند. سیمرغ می گوید نگران مباش. رستم و رخش را نزد من بیاور:
بـدو گـفت سـيـمـرغ كاي پـهـلوان
مـبـاش انــدرين كار، خـسـتـه روان
ســزد گـر نـمـايي به من رخــش را
هـمـان سـرفــرازِ جـهـانـبـخـش را
چـو رستـم بــر آن تيزبالا2 رسـيـد
همـان مــرغِ روشنـدل او را بـديـد
بدو گفت كه اي ژنــده پـيـلِ بلنـد
زِ دسـتِ كه گشتي بدين سان نژنـد؟

زال مي گويد حالا وقت اين حرف ها نيست. چاره اي بيانديش. سيمرغ چهار تير از تن رستم و شش تير از گردن رخش بيرون مي كشد و زخمشان را مرهم می نهد و همه زخم ها فوراً بهبود می یابند:
گر ايدون كه رستـم نگـردد، درُست
كجا خواهم اندر جـهان، جاي جُست
هــمـه سيستان پــاك ويران كنند
بـه كــامِ دلـيـران ايــران كـنـنـد
شــود كَنده اين تخمه ي ما زِ بُــن
كـنـون بر چـه رانـيم يكسر سَخُـن
نـگـه كـرد مـرغ اندر آن خستـگــي
بــديــد انــدرو راهِ پـيــوســتــگي3
ازو چــار پـيـكـان، به بـيـرون كـشيد
به منقار از آن خـسـتـگي، خون كشيد
بــر آن خـستگي هـا، بـمـالـيــد پــر
هـم انـدر زمان، گشت با زيـب و فــر
بـدو گـفـت كه ايـن خسـتگي ها ببند
هـمـي بـاش يك چند، دور از گــزنـد
بر آن هم نشان، رخش را پيش خواست
فــرو كـرد مـنـقـار، بـر دستِ راســت
بـرون كـرد، پيكان، شـش از گـردنـش
نبد خـسـته نابـسـته جـايِ تـنش
هـمـان گه خـروشـي بـرآورد، رخــش
بـخـنـديـد شـــادان دلِ تاجـبـخـش
ادامه دارد.....
🙏2
نکته:

اگر روی صندلی قربانی نشسته‌اید و مسئولیت‌های خود را به گردن دیگران می‌اندازید، همچنان در بن بست می‌مانید. مگر اینکه صندلی خودتان را عوض کرده و روی صندلی مسئول بنشینید. (اروین یالوم)
👍2👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*فیلم شعله❤️‍🔥 50 ساله شد..* *به همین ‌مناسبت پخش فیلم شعله کمپانی FANFLIX این انیمیشن را ارائه کرده..*
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خوشنویس، جواد بختیاری
1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنج سال از خاموشی مرغ خوشخوان موسیقی ایران گذشت.
بربط‌نوازی حسین بهروزی‌نیا
بر مزار استاد محمدرضا #شجریان
قطعۀ «بارون» آهنگ کیهان #کلهر بر اساس موسیقی محلی شمال خراسان

درخور یادآوری است که در آلبوم «شب، سکوت، کویر» نیز نوازندۀ بربط این آهنگ حسین بهروزی‌نیا بوده است.
@sayeoMusighi
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☀️🔸🔸🔸

📽 اجرای پراز عواطف دختر سوری
«غنی بوحمدان» در مسابقه آوازخوانی و واکنش
#نانسی_عجرم و #کاظم_الساهر خوانندگان سرشناس عرب در این ویدیو بسیار زیباست.


      آنکس که رویاهای ما را می رُبايد
      زندگی را از ما می دُزدد.


         #ویرجینیا_وولف


☀️🔸🔸🔸
@InjaZanVojuddArad
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز جهانی دختر
بر قوی‌ترین و قشنگ‌ترین خلقت خدا مبارک باشه❤️
2
࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

دختری یا پسر؟ 
دلم میخواد دختر باشی
و یه روز چیزائی که من الان حس میکنم
حس کنی!
مادرم میگه دختر دنیا اومدن یه بدبختیه و من اصلا حرفش رو قبول ندارم.
زن بودن خیلی قشنگه!
چیزیه که یه شجاعت تموم نشدنی میخواد!
یه جنگ که پایان نداره! 
خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی وقتی
حوا سیب ممنوعه رو چید گناه بوجود نیومد.
اون روز یه قدرت باشکوه
متولد شد که بهش نافرمانی می گن ...


📕 نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
● اوریانا فالاچی




۱۱ اکتبر ؛ روز جهانی دختر مبارک ♥️

🌧 @varesh31 ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
❤‍🔥2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فلسفه™️

🎥 ویدیو:اروین شرودینگر کیست؟
چرا لقب هیولای دانشمندان را به او دادند؟

او ذرات را مطالعه نکرد
بلکه عدم قطعیت هستی را مطالعه کرد

اروین شرودینگر این توهم را که واقعیت پایدار،
قابل شناخت یا حتی حقیقی است را بمباران کرد

او آزار دهنده ترین معادلات
در فیزیک را برای ما مفهوم کرد

گربه‌ای که هم زمان هم مرده است و هم زنده
یک جعبه، یک ماشه کوانتومی و حقیقتی تلخ...

شرودینگر می‌گوید؛
شما واقعیت را مشاهده نمی‌کنید
شما آن را با مشاهده خلق می‌کنید

جالبه بدونید که؛
معادله موج او به ستون فقرات مکانیک کوانتومی تبدیل شد
او نه تنها یک انسان، بلکه یک بمب آگاهی بود

شرودینگر فقط با پارادوکس ها بازی نمی‌کرد
او ناقص بودن تفکر کلاسیک را آشکار کرد

او گلوی فیزیک را گرفت
و آن را مجبور به اعتراف کرد
شرودینگر سایه علم بود...

اروین شرودینگر گربه را نکشت
او به ما فهماند که گربه هرگز واقعاً زنده نبوده است
البته تا زمانی که نگاه نکردیم

@phiilosophiy
👌1
یک کیمیاگر پیر این دلگرمی را به یکی از شاگردانش داد:
«فرقی نمی‌کند چقدر از دیگران دوری یا چقدر احساس تنهایی می‌کنی،
اگر کارت را با صداقت و وجدان انجام دهی،
دوستانی ناشناخته خواهند آمد و تو را خواهند یافت.»
کارل یونگ 🜂
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ ما اونقدرا هم توی مرکز توجه نیستیم!
اثر نورافکن (Spotlight Effect)

📌چکیده محتوای ویدئو:
ما بسیار کمتر از آنچه تصور می‌کنیم در مرکز توجه دیگران هستیم؛ دانستن این حقیقت اضطراب اجتماعی را کاهش می‌دهد.

✔️ گاهی وارد جمعی می‌شیم و حس می‌کنیم همه چشم‌ها به ما دوخته شده.استرس می‌گیریم، عرق می‌کنیم و سعی می‌کنیم «بی‌نقص» رفتار کنیم.اما واقعیت؟ تقریباً هیچ‌کس اون‌قدرها حواسش به ما نیست!این خطای ذهنی به اسم اثر نورافکن (Spotlight Effect) شناخته می‌شه.

✔️ما فکر می‌کنیم زیر نورافکن توجه دیگرانیم، در حالی که هر کس بیشتر درگیر خودش و اضطراب‌های خودشه.یادآوری این نکته، می‌تونه اضطراب اجتماعی‌مون رو نصف کنه.


_nanoab




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍3