📌 مُحال / مَحال
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. مُحال، به ضمّ اول، به چند معنی است که از آنها سه معنی رایجتر است: یکی بهمعنای «ناممکن، ناشدنی»:
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه مُحال است که تحریم کنم (حافظ)
و دیگر بهمعنای «باطل، ناروا» و توسعاً «نامعقول، ابلهانه» است: «شما دانید که آزاد [را] فروختن و بیجُرم کشتن مُحال بُوَد، مکنید» ... (بعضی از نویسندگان معاصر معنای اخیر را معادل absurd فرنگی بهکار میبرند). سهدیگر بهمعنای «حواله شده» است که در ترکیب مُحال علیه یعنی «طرف حواله، براتگیر» بهکار میرود.
اما مَحالّ، به فتح اول و تشدید «ل» جمع مَحَلّ بهمعنای «مکان» است.
📕 ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم؛ فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۴۰۴، چاپ سیویکم، ص: ۳۴۰.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. مُحال، به ضمّ اول، به چند معنی است که از آنها سه معنی رایجتر است: یکی بهمعنای «ناممکن، ناشدنی»:
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه مُحال است که تحریم کنم (حافظ)
و دیگر بهمعنای «باطل، ناروا» و توسعاً «نامعقول، ابلهانه» است: «شما دانید که آزاد [را] فروختن و بیجُرم کشتن مُحال بُوَد، مکنید» ... (بعضی از نویسندگان معاصر معنای اخیر را معادل absurd فرنگی بهکار میبرند). سهدیگر بهمعنای «حواله شده» است که در ترکیب مُحال علیه یعنی «طرف حواله، براتگیر» بهکار میرود.
اما مَحالّ، به فتح اول و تشدید «ل» جمع مَحَلّ بهمعنای «مکان» است.
📕 ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم؛ فرهنگ دشواریهای زبان فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۴۰۴، چاپ سیویکم، ص: ۳۴۰.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
👍1🙏1