This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قضاوت خود یا دیگران
گفتار عرفانی
پیر و عقل نزد مولانا
محمدامین مروتی
عقل ناقص و کامل:
به نظر مولانا، عقل ما به تنهایی از پس حل مشکلات طریق برنمی آید زیرا همنشین نفس است و در مرحله کودکی باقی مانده و به کمال خود نرسیده است. لذا باید دستمان را در دست عقل کل، یعنی پیری راه شناس و راه رفته بگذاریم که رسم و راه منزل ها را می داند:
دست را مسپار جز در دست پیر
حق شدست آن دستِ او را دستگیر
پیر عقلت، کودکی خو کرده است
از جوار نفس که اندر پرده است
گزیدن پیر، مانند همنشینی عقل خود با عقلی کاملتر از خود است. پس خرد خود را همنشین خرد پیر کن تا تو را از خوی کودکی را رها کند:
عقل کامل را قرین کن با خرد
تا که باز آید خرد زان خوی بد
مولانا می گوید منظورم از پیر، کسی نیست که روزگار و گردون، مویش را سفید کرده است. بلکه کسی است که مویش را در طریقت و سلوک سفید کرده است:
غیر پیر، استاد و سرلشکر مباد
پیر گردون نی، ولی پیر رشاد
تیر پرّان از که گردد؟ از کمان
نقش پیر مقابله با ترفندهای نفسانیت است. در واقع، نفس و شیطان درون و بیرون تا پیر را می بینند، عقب می نشیند و گرنه در تو طمع می کند:
هیچ نکشد نفس را جز ظلّ پیر
دامن آن نفسکُش را سخت گیر
بدون راهنما به سفر رفتن، باعث دیر رسیدن یا هرگز نرسیدن و سرگشتگی و گمراهی می شود:
هر که در ره بی قلاوزی رود
هر دو روزه راه صدساله شود
حرکت کسی که بخواهد سر بزرگی کند و از دیگری نیاموزد و بدون راهنمایی پیر حرکت کند، مانند دم عقرب، سمی است و به انکار و زخم زدن به انسان های پاک می پردازد تا خود را اثبات نماید:
هر که او بی سر، بجنبد دم بود
جنبشش چون جنبش کزدم بود
نفسانیت سلاح دارد و عقل ندارد، لذا به بیراهه می رود. پیر، نماد عقل کل است که مانع این کژروی می گردد:
واستان آن دست دیوانه سلاح
تا ز تو راضی شود عدل و صلاح
چون سلاحش هست و عقلش نه، ببند
دست او را، ورنه آرد صد گزند
تشخیص پیر واصل:
اما همیشه شیخان گمراه و ناواصل وجود دارند که نباید بدانان دست داد. شیخ حقیقی صرفا انبانی از اقوال و سخنان خالی نیست بلکه سالک را روشن هم می کند و این وجه تمایز او با شیخی است که اقوال بزرگان را حفظ کرده، بی آنکه راهشان را رفته باشد:
شیخ نورانی ز ره آگه کند
با سخن هم نور را همره کند
سختگیری پیر:
اما پیر گاهی ممکن است به مقتضای حال و حکمت، بر تو سخت بگیرد. باید تحمل کنی و نازک نارنجی نباشی تا چون آیینه زنگ هایت زدوده گردد و صاف و صیقلی شوی. سختگیری های پیر همان زنگار زدایی و صیقل دادن وجود توست:
چون گزیدی پیر نازکدل مباش
سست و ریزیده چو آب و گل مباش
ور بهر زخمی تو پر کینه شوی
پس کجا بیصیقل آیینه شوی
24 بهمن 1402
پیر و عقل نزد مولانا
محمدامین مروتی
عقل ناقص و کامل:
به نظر مولانا، عقل ما به تنهایی از پس حل مشکلات طریق برنمی آید زیرا همنشین نفس است و در مرحله کودکی باقی مانده و به کمال خود نرسیده است. لذا باید دستمان را در دست عقل کل، یعنی پیری راه شناس و راه رفته بگذاریم که رسم و راه منزل ها را می داند:
دست را مسپار جز در دست پیر
حق شدست آن دستِ او را دستگیر
پیر عقلت، کودکی خو کرده است
از جوار نفس که اندر پرده است
گزیدن پیر، مانند همنشینی عقل خود با عقلی کاملتر از خود است. پس خرد خود را همنشین خرد پیر کن تا تو را از خوی کودکی را رها کند:
عقل کامل را قرین کن با خرد
تا که باز آید خرد زان خوی بد
مولانا می گوید منظورم از پیر، کسی نیست که روزگار و گردون، مویش را سفید کرده است. بلکه کسی است که مویش را در طریقت و سلوک سفید کرده است:
غیر پیر، استاد و سرلشکر مباد
پیر گردون نی، ولی پیر رشاد
تیر پرّان از که گردد؟ از کمان
نقش پیر مقابله با ترفندهای نفسانیت است. در واقع، نفس و شیطان درون و بیرون تا پیر را می بینند، عقب می نشیند و گرنه در تو طمع می کند:
هیچ نکشد نفس را جز ظلّ پیر
دامن آن نفسکُش را سخت گیر
بدون راهنما به سفر رفتن، باعث دیر رسیدن یا هرگز نرسیدن و سرگشتگی و گمراهی می شود:
هر که در ره بی قلاوزی رود
هر دو روزه راه صدساله شود
حرکت کسی که بخواهد سر بزرگی کند و از دیگری نیاموزد و بدون راهنمایی پیر حرکت کند، مانند دم عقرب، سمی است و به انکار و زخم زدن به انسان های پاک می پردازد تا خود را اثبات نماید:
هر که او بی سر، بجنبد دم بود
جنبشش چون جنبش کزدم بود
نفسانیت سلاح دارد و عقل ندارد، لذا به بیراهه می رود. پیر، نماد عقل کل است که مانع این کژروی می گردد:
واستان آن دست دیوانه سلاح
تا ز تو راضی شود عدل و صلاح
چون سلاحش هست و عقلش نه، ببند
دست او را، ورنه آرد صد گزند
تشخیص پیر واصل:
اما همیشه شیخان گمراه و ناواصل وجود دارند که نباید بدانان دست داد. شیخ حقیقی صرفا انبانی از اقوال و سخنان خالی نیست بلکه سالک را روشن هم می کند و این وجه تمایز او با شیخی است که اقوال بزرگان را حفظ کرده، بی آنکه راهشان را رفته باشد:
شیخ نورانی ز ره آگه کند
با سخن هم نور را همره کند
سختگیری پیر:
اما پیر گاهی ممکن است به مقتضای حال و حکمت، بر تو سخت بگیرد. باید تحمل کنی و نازک نارنجی نباشی تا چون آیینه زنگ هایت زدوده گردد و صاف و صیقلی شوی. سختگیری های پیر همان زنگار زدایی و صیقل دادن وجود توست:
چون گزیدی پیر نازکدل مباش
سست و ریزیده چو آب و گل مباش
ور بهر زخمی تو پر کینه شوی
پس کجا بیصیقل آیینه شوی
24 بهمن 1402
Forwarded from 𝐵𝑜𝑜𝑘
پس تو خودت را محاکمه خواهی کرد. این دشوارترین کار است. محاکمه خود از محاکمه دیگران مشکلتر است، تو اگر توانستی درباره خودت درست قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی.
📖شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری
ترجمهٔ محمد قاضی
کپی ⛔️
@Asheghanbook
📖شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری
ترجمهٔ محمد قاضی
کپی ⛔️
@Asheghanbook
Forwarded from تـافــت ایران
#فلسفه
قبل از وقوع یک تراژدی همه هزاران آرزو دارند، اما بعد از آن فقط یکی. هنگامی که کودکی متولد میشود، والدینش این رویا را در سر میپرورانند که فرزندشان تا آنجا که ممکن است منحصربهفرد باشد؛
اما وقتی که بیمار میشود، آن وقت است که همه ناگهان میخواهند همه چیز عادی باشد.
📚شهر خرسها
✍فردریک بکمن
🔁غزاله رمضانی
@taft_Iran
قبل از وقوع یک تراژدی همه هزاران آرزو دارند، اما بعد از آن فقط یکی. هنگامی که کودکی متولد میشود، والدینش این رویا را در سر میپرورانند که فرزندشان تا آنجا که ممکن است منحصربهفرد باشد؛
اما وقتی که بیمار میشود، آن وقت است که همه ناگهان میخواهند همه چیز عادی باشد.
📚شهر خرسها
✍فردریک بکمن
🔁غزاله رمضانی
@taft_Iran
Forwarded from بهترین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنر تلفیق خطاطی، نقاشی و موسیقی کار: صبا علیزاده؛ فرزند موسیقیدان برجسته استادحسین علیزاده.
Forwarded from کتاب و زندگی
@Book_Life
ما در عشق مییابیم که میخواهیم چه کسی باشیم و در جنگ میفهمیم چه کسی هستیم...
بلبل | #کریستین_هانا
ما در عشق مییابیم که میخواهیم چه کسی باشیم و در جنگ میفهمیم چه کسی هستیم...
بلبل | #کریستین_هانا
Forwarded from Muhammad Omari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
از مشهورترین سکانسهای تاریخ سینما رقص و سکانس پایانی فیلم زوربای یونانی محصول ۱۹۶۴ با بازی و اجرای آنتونی کوئین است که موسیقی آن را تئودوراکیس فقید ساخته است که چند ماه پیش درگذشت.
تئودوراکیس در سال ۱۹۹۵ در مونیخ کنسرت داشت که ناگهان آنتونی کوئین که بسیار پیر شده بود روی سن آمد و به یاد آن موسیقی و سکانس، روی سن دو نفری با هم رقصیدند.
از مشهورترین سکانسهای تاریخ سینما رقص و سکانس پایانی فیلم زوربای یونانی محصول ۱۹۶۴ با بازی و اجرای آنتونی کوئین است که موسیقی آن را تئودوراکیس فقید ساخته است که چند ماه پیش درگذشت.
تئودوراکیس در سال ۱۹۹۵ در مونیخ کنسرت داشت که ناگهان آنتونی کوئین که بسیار پیر شده بود روی سن آمد و به یاد آن موسیقی و سکانس، روی سن دو نفری با هم رقصیدند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from بانگ و قلم(پوریاخاکپور)
خاطرم را اُلفتی با اهلِ عالم نیست نیست
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم
خوشنویس : پوریا خاکپور
شعر از رهی معیری
🆔 @bang_va_ghalam
🆔 @ostadfarhangsharif
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم
خوشنویس : پوریا خاکپور
شعر از رهی معیری
🆔 @bang_va_ghalam
🆔 @ostadfarhangsharif