Forwarded from مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ 10 جمله ناب از کارل گوستاو یونگ
1⃣ تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطرافش نداشته باشد؛ از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم میپندارد؛ از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست.
2⃣ اگر انسان بیش از دیگران بداند تنها میشود.
3⃣ بدون آزادی، اخلاق نمیتواند وجود داشته باشد.
4⃣ کفشی که اندازه پای کسی است پای کس دیگری را اذیت میکند؛ هیچ دستورالعملی برای زندگی کردن، که مناسب همه باشد، وجود ندارد.
5⃣ بردگی و طغیان دو عنصر همبسته و جدایی ناپذیرند.
6⃣ شناخت تاریکی خود، بهترین روش برای کنار آمدن با تاریکیهای دیگران است.
7⃣ حقایقی وجود دارند که در آینده به حقیقت میپیوندند. حقایقی نیز درگذشته، حقیقت داشتهاند و دیگر حقایقی که در هیچ دورهای حقیقت نداشته و نخواهند داشت.
8⃣ فکر کردن دشوار است، به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت میکنند.
9⃣ یک عقیده واقعاً علمی باید فاقد پیش شرط باشد.
🔟 کسی که به بیرون نگاه میکند، رویاپردازی میکند؛ کسی که به درون نگاه میکند، بیدار میشود.
#روانشناسی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
1⃣ تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطرافش نداشته باشد؛ از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم میپندارد؛ از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست.
2⃣ اگر انسان بیش از دیگران بداند تنها میشود.
3⃣ بدون آزادی، اخلاق نمیتواند وجود داشته باشد.
4⃣ کفشی که اندازه پای کسی است پای کس دیگری را اذیت میکند؛ هیچ دستورالعملی برای زندگی کردن، که مناسب همه باشد، وجود ندارد.
5⃣ بردگی و طغیان دو عنصر همبسته و جدایی ناپذیرند.
6⃣ شناخت تاریکی خود، بهترین روش برای کنار آمدن با تاریکیهای دیگران است.
7⃣ حقایقی وجود دارند که در آینده به حقیقت میپیوندند. حقایقی نیز درگذشته، حقیقت داشتهاند و دیگر حقایقی که در هیچ دورهای حقیقت نداشته و نخواهند داشت.
8⃣ فکر کردن دشوار است، به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت میکنند.
9⃣ یک عقیده واقعاً علمی باید فاقد پیش شرط باشد.
🔟 کسی که به بیرون نگاه میکند، رویاپردازی میکند؛ کسی که به درون نگاه میکند، بیدار میشود.
#روانشناسی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
مجادلهکنندگان بد به چهار دسته تقسیم میشوند: اولی، طفرهزن، کسی که از موضوعی به موضوع دیگر میپرد؛ دوم، دغلکار، کسی که نکته اصلی استدلال مطرح شده را بد بازنمایی میکند؛ سوم، مشاجرهگر، کسی که هرگز راضی نمیشود و هرگز گزینه بدیلی ارائه نمیکند؛ و چهارم، دروغگو، کسی که گزارههای اشتباه یا گمراهکنندهای بیان میکند. از نظر سئو، برای رسیدن به مجادلهای مفید و مثبت، ضروری است که انگیزههای منفی اینچنینی را مدیریت و هدایت کرد.
ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری
ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری
Forwarded from سهند ایرانمهر
سال ۱۳۴۱ آلاحمد در سفر به هلند با زنی فرنگی آشنا میشود. این آشنایی به آنجا میانجامد که آلاحمد برای خانم در یک هتل اتاقی کرایه میکند. اتاقی مشترک. خبر به گوش دانشور میرسد. نامهای به جلال مینویسد پر از ناز و نیاز و خشم و عتاب و رنجش. نامهای خواندنی و مفصل است (نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد، به کوشش مسعود جعفری، کتاب سوم، صص۳۴۴- ۳۵۱).
دانشور نوشته که ماجرا را اول به خلیل ملکی و همسرش که از دوستان نزدیک او و جلال بودند، اطلاع داده. خانم ملکی با جیغ و گریه گفته: تو که حق طلاق داری برو طلاقت را بگیر. خلیل ملکی هم «تبسمی کرد و گفت پس جلال از شما هم انشعاب کرد. بعد گفت جلال غربزدگی نوشته، اما در غرب به یک زن غربی پناه برده. آقای ملکی هم زد به گریه». سخن ملکی مهم است.
خانم دانشور در پایان نوشته: «من از تو جدا میشوم. من ممکن است آدم کوچکی باشم، اما آنقدر حقیر نیستم که به حقارت تن بدهم. چقدر روی من سرمایهگذاری شده تا به این مرحله رسیدهام؟ چندهزار صفحه کتاب خواندهام؟ چند هزار ورق یادداشت برداشتهام؟ چند صد ساعت کلاس را تحمل کردهام؟ و ادعاها و غرورم هم يقينا از تو کمتر نیست. من ادعا می کنم که طرفدار اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق او هستم. هر کس هر حرفی میزند اول خودش باید عمل بکند. من میتوانم و باید الگوی زن ایرانی باشم و اگر الگو هم نباشم، این الگو را در برابر چشمان زن ایرانی قرار میدهم. نشانشان میدهم که آن زندگی که به شما تحمیل شده غلط است. این تن دادنها به ستم، این زجرها که شما میکشید، این وابستگیها همهاش غلطاندرغلط است. شاید سیلی از سر من گذشته باشد. از این سیل شستهورفته بیرون میآیم و در این مرز تازه آدم نوی، زن نوی میشوم و به زن ایرانی هم تفهیم خواهم کرد که بایستی زن نوی بشود».
اما سیمین دانشور با همۀ رنجیدگی و خشم و خروش از همسرش جدا نشد. راه توجیه و اعتذار و بازگشت را برایش باز گذاشت. درنهایت هم او را بخشید.با طلاق نگرفتن آنچه را که در این نامه موجب اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق زنان نامیده بود، البته محقق نکرد. شاید سخن ملکی را پذیرفت که:«حالا موقع دادن شعار زنان پیشرو نیست».
دانشور به خانم ملکی گفته بود:« درست است که من هر آن میتوانم طلاق بگیرم، اما غلبه عقل بر عشق زمان میخواهد. بایستی با دقت و بررسی همه جانبه فصل آخر این کتاب را بنویسم».
اگر مبنا نوشتهها و گفتههای سیمین دانشور باشد او تا آخر عاشق آلاحمد ماند.
✍️میلاد عظیمی
امروز زادروز سیمین دانشور است
@sahandiranmehr
دانشور نوشته که ماجرا را اول به خلیل ملکی و همسرش که از دوستان نزدیک او و جلال بودند، اطلاع داده. خانم ملکی با جیغ و گریه گفته: تو که حق طلاق داری برو طلاقت را بگیر. خلیل ملکی هم «تبسمی کرد و گفت پس جلال از شما هم انشعاب کرد. بعد گفت جلال غربزدگی نوشته، اما در غرب به یک زن غربی پناه برده. آقای ملکی هم زد به گریه». سخن ملکی مهم است.
خانم دانشور در پایان نوشته: «من از تو جدا میشوم. من ممکن است آدم کوچکی باشم، اما آنقدر حقیر نیستم که به حقارت تن بدهم. چقدر روی من سرمایهگذاری شده تا به این مرحله رسیدهام؟ چندهزار صفحه کتاب خواندهام؟ چند هزار ورق یادداشت برداشتهام؟ چند صد ساعت کلاس را تحمل کردهام؟ و ادعاها و غرورم هم يقينا از تو کمتر نیست. من ادعا می کنم که طرفدار اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق او هستم. هر کس هر حرفی میزند اول خودش باید عمل بکند. من میتوانم و باید الگوی زن ایرانی باشم و اگر الگو هم نباشم، این الگو را در برابر چشمان زن ایرانی قرار میدهم. نشانشان میدهم که آن زندگی که به شما تحمیل شده غلط است. این تن دادنها به ستم، این زجرها که شما میکشید، این وابستگیها همهاش غلطاندرغلط است. شاید سیلی از سر من گذشته باشد. از این سیل شستهورفته بیرون میآیم و در این مرز تازه آدم نوی، زن نوی میشوم و به زن ایرانی هم تفهیم خواهم کرد که بایستی زن نوی بشود».
اما سیمین دانشور با همۀ رنجیدگی و خشم و خروش از همسرش جدا نشد. راه توجیه و اعتذار و بازگشت را برایش باز گذاشت. درنهایت هم او را بخشید.با طلاق نگرفتن آنچه را که در این نامه موجب اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق زنان نامیده بود، البته محقق نکرد. شاید سخن ملکی را پذیرفت که:«حالا موقع دادن شعار زنان پیشرو نیست».
دانشور به خانم ملکی گفته بود:« درست است که من هر آن میتوانم طلاق بگیرم، اما غلبه عقل بر عشق زمان میخواهد. بایستی با دقت و بررسی همه جانبه فصل آخر این کتاب را بنویسم».
اگر مبنا نوشتهها و گفتههای سیمین دانشور باشد او تا آخر عاشق آلاحمد ماند.
✍️میلاد عظیمی
امروز زادروز سیمین دانشور است
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
جنتلمن و شیک و باکلاسی مثلا
با روح نژند در تماسی مثلا
سوهان روان اهل منزل هستی
خیر سر خود روانشناسی مثلا
نیلوفربهراد✍️
روزروانشناسگرامیباد
با روح نژند در تماسی مثلا
سوهان روان اهل منزل هستی
خیر سر خود روانشناسی مثلا
نیلوفربهراد✍️
روزروانشناسگرامیباد