کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.95K photos
1.64K videos
136 files
2.9K links
Download Telegram
...کسی که اشتباه نمی کند، وجود ندارد! و اگر هم وجود داشته باشد، از این دنیا و دست اندرکاران این دنیا نیست.اما لازم به تاکید است که ذکر این واقعیت که مصدق نیز اشتباه کرد، ابدا به این معنی نیست که مصدق اشتباه کرد، شاه هم اشتباه کرد، زاهدی هم اشتباه کرد،کاشانی هم اشتباه کرد، سرهنگ نصیری هم اشتباه کرد...پس نتیجه می گیریم که همه اشتباه می کنند و تفاوتی بین آنان نیست! افراد بشر همه اشتباه می کنند، اما انان، هم در نوع اشتباهاتی که می کنند و هم در انگیزه هایی که آنان را به اشتباه می کشاند، سخت با یکدیگر متفاوت اند و هم در اشتباهاتی که نمی کنند و وسوسه هایی که به آن تسلیم نمی شوند! و از این جمله، فرق بسیار است بین آنان که به خاطر استقلال کشور خود و استقرار دموکراسی در آن و رشد کمی و کیفی هم میهنان خود، گاهی دچار اشتباه می شوند و آنان که در راه استقرار استبداد فردی و به خاطر منافع بی حد و اندازه ای که برای شخص خود قایل هستند، به اشتباه می افتند و راه خطا می پیمایند.


دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان


@hamidrezaabedian
2👏2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مناظره میان #مولوی و #نیچه.
با بهره گیری از هوش مصنوعی.
گفتار فلسفی


مرزهای دانایی و نادانی

محمدامین مروتی


خردمندی بیش از آن که حاصل مجموعه اطلاعاتمان باشد، حاصل پی بردن به محدودیت های داناییِ بشری است و این امری است که کانت تئوریزه کرده بود. هر چند قرن ها پیش از او سقراط هم متوجه این نکته مهم شده بود که تا بدانجا رسید دانش من/ که همی بدانم که نادانم. دقیقا به همین علت بود که سروش معبد دلفی (یعنی سخنگوی خدایان) سقراط را عاقل ترین انسان معرفی کرده بود.
بالاترین مرتبة خردمندی این است که مقدورات خرد و عقل را بشناسی و پا از گلیم فهم خود فراتر نگذاری.

صدور احکام قاطع و تعصب و جزم، نشانة محدودیت و فقر دانش است. انسان باید بداند دایره دانشش محدود و دایره جهلش نامحدود است. بزرگمهر گفته بود همه چیز را همگان دانند و همگان تا کنون به دنیا نیامده اند. امروز می دانیم که این نادانی، امری اجتناب ناپذیر و حتی سرشتی است و همگان نیز همه چیز را نمی دانند.
13 آبان 98
👏52👍2
نکته:

راست افراطی به همه مخالفانش می گوید کمونیست و چپ افراطی هم به همه مخالفانش می گوید فاشیست.
👍4👌3
«... صحبت شد از شیوع دروغ در این مملکت و فی‌الواقع این مسئله حکایت غریبی است و نمی‌دانم مردم چه عشقی دارند به جعل اکاذیب. روزی نیست که یک خبر دروغ منتشر نکنند و حالا به هیچ چیزی اطمینان نیست.»

*یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی
سه‌شنبه ۱۶ فروردین ۱۲۸۳.
@batarikh
😢2👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ کاریکلماتور

نمونه‌های بیشتر👇🏻

وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.

به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.

به نگاهم خوش آمدی.

چرا همیشه نمیشه!!

پایین آمدن درخت از گربه.

قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.

زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.

جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.

فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند.

هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.

باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.

فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر می‌کند.

فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود.

برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون می‌گذارم.

گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.

روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!

غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد.

بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!





🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
3
خودشناسی و سبک زندگی


لحظات زندگی

محمدامین مروتی


در یکی از داستان های ذن آمده است که مردی داشت از دست یک ببر فرار می کرد تا اینکه به پرتگاهی رسید و پایش لغزید و به زحمت خود را به شاخه ای آویزان کرد. ببر بالای سرش بود و دره زیر پایش. ناگهان متوجه شد درختی که به آن آویزان شده، سرشار از توت فرنگی های وحشی است. شروع کرد به خوردن توت فرنگی. این بهترین کاری بود که می توانست در آن حیص و بیص بکند.
شاید این داستان قدری فانتزی و غیر واقعی به نظر بیاید ولی از منظری متاملانه و مآل اندیشانه، تصویر دقیقی از واقعیت مرگ و زندگی ماست. فرصت ما در دنیا به اندازه ی همان فرصتی است که آن مرد داشت نه بیشتر.
فروغ فرخزاد گفته بود که : "حس می کنم که لحظه سهم من از برگ های تاریخ است..." و درست گفته بود. برای فهم معنای زندگی، باید معنای مرگ را بفهمیم و برای درک زندگی باید نسبت اندازه های کوچک آن را به ابعاد بی نهایت مرگ را بدانیم. این همه از افزایش متوسط عمر بشر می گوییم –که درست هم هست- ولی از دوراندازی واقع بینانه، در مقابل اسطوره ی زمان، هیچ نیستیم.
چنان که خیام می گفت انسان عاقل می داند هیچ فرقی با آدم های هفت هزار سال پیش- که استخوانشان هم پودر شده- نداریم جز اینکه در اینجا و اکنون در همان لحظه زودگذر حیات مان به سر می بریم:
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
یعنی صد سال دیگر همه مثل هم در خاک خفته ایم و با کسانی که هفت هزار سال پیش مرده اند، هیچ تفاوتی نداریم. فردای مردن مان هیچ فرقی با کسی که در عصر پارینه سنگی مرده است نخواهیم داشت.
نکته در اینجاست که عرفا می گویند اگر بتوانی در اینجا و اکنون بمانی، به نوعی بی زمانی می رسی. ذنرین ها از آن به "حال جاودان" تعبیر می کنند. بچه ها غالبا در حال جاودان به سر می برند. به همین دلیل زندگی را طولانی تر حس می کنند. هر چه مسن تر می شویم، بیشتر از این حال بی زمانی فاصله می گیریم و به شمارش معکوس سال های عمر می نشینیم که از به شکلی کیفی و حسی(نه فیزیکی) ازطول عمرمان می کاهد. از قدیم گفته اند هر چه را که بشماری، از آن کم می شود.
3
نکته:

هیچ‌گاه به اندازه‌ی زمانی که در باره دیگران سخن می گوییم، شخصیت خود را نمایان نمی‌سازیم. (نیچه)
👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدیویی از نجات یک روباه که در هنگام عبور از روستایی در ۲۷ کیلومتری مهاباد درون یک استخر ذخیره آب که حفاظ و دیواره ایمنی نداشت در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده است.
صفحه «کلاب رانینگ مهاباد» که توسط گروهی از دوندگان در این شهر اداره می‌شود با انتشار این ویدیو نوشته است «نبودِ حداقل ایمنی، سال‌هاست برای جانوران تبدیل به یک تله مرگ می‌شود.این‌بار ما رسیدیم؛ اما هر سال ده‌ها حیوان دیگر چنین فرصتی پیدا نمی‌کنند.»
آن‌ها این ویدیو را نه صرفا یک ویدیو نجات که «صدای یک مشکل جدی و بی‌توجهی عمیق به محیط‌زیست» توصیف کرده و از مقامات مسوول خواسته‌اند به «ایمنی استخرهای ذخیره آب» توجه بیشتری نشان دهند.
2👍2
آیه هفته:
ماأَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى. إِلا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشَى: قرآن را بر تو نازل نکرده ایم که در رنج افتی، مگر برای یادآوری کسی که فروتن باشد. (طه، 2 و 3)

کلام هفته:
هر ستمی در جهان از ستم بر کلمات آغاز می شود. (کنفوسیوس)

شعر هفته:
این گریه‌ی مستانه‌ی من بی‌سببی نیست
ابر چمن تشنه و پژمرده‌ی خویشم
گلبانگ ز شوق گل شاداب توان داشت
من نوحه‌سرای گل افسرده‌ی خویشم
گویند که "امّید و چه نومید!"، ندانند
من مرثیه گوی وطن مرده‌ی خویشم
مسکین چه کند حنظل، اگر تلخ نگوید؟
پرورده‌ی این باغ‌، نه پرورده‌ی خویشم (اخوان‌ثالث)

داستانک:
مزبِّد مَدیَنی، کوفیان را نظاره می کرد که کودکانِ خود را برای استسقاء (دعای باران) بیرون آورده بودند. او گفت: اگر دعایِ این کودکان مستجاب بودی بر روی زمین معلمی زنده نبودی!(خواندنی‌های ادب فارسی، علی اصغر حلبی)

طنز هفته:
دستش رو خاروند و گفت مثل اینکه قراره پول بیاد دستم!!!
یکم بعد پاش رو خاروند و گفت مثل اینکه قراره برم مسافرت!!!
بعدش گوشش رو خاروند و گفت یکی داره پشت سرم حرف میزنه و...

خلاصه اینکه بزرگوار به هرچیزی اعتقاد داشت غیر از حموم رفتن....‌
😁4🔥1
فیلم هفته: ذهن زیبا (2001)

ذهن زیبا فیلمی است به کارگردانی ران هاوارد و بازیگری راسل کرو، اد هریس و جنیفر کانلی. این فیلم توانست چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (کانلی) را کسب کند.
فیلم به زندگی جان نَش(راسل کرو) ریاضی‌دان برنده جایزه نوبل اقتصاد می‌پردازد و نکته محوری اش، رابطه ذهن و واقعیت است که برای نش متفاوت از فهم مردم عادی است. او توانایی خارق‌العاده‌ای در دیدن نظم در بی نظمی ظاهری دارد.
حکایت نابغه ای است ریاضیدان که در همه پدیده های طبیعی، الگویی از نظم ریاضی می بیند که انسان را یاد تئوری فیثاغورث می اندازد که وفق آن جهان از اعداد ساخته شده و نظامی ریاضی بر آن حاکم است.
فیلم وجهه ای فلسفی و روانشناسانه دارد و دیدنش به علاقمندان این دو رشته توصیه می شود.
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیبایی هفته: آبشارهای برزیل
😍1
@MolaviPoet
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
موسیقی

سیما بینا

ملودی خراسانی

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم


بیا تا قدر یکدیگر بدانیم(4)
خدا گفته که مو، دور از تو باشم(2)
ز غم باریکتر از، موی تو باشم
خدا داده به تو، حسن و جمالی(2)
که مو در حسرت، روی تو باشم(2)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم(3)
دلوم دیوونه بود، دیوونه تر شد(2)
رباط کهنه بود، ویرونه تر شد
هنوز زخم دلوم، سر وا نکرده(2)
به روی سینه اُم، زخم دگر شد(2)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم(2)
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
گل روی تو رِه، هرگه کنم یاد(2)
چو بلبل برکشُم، از سینه فریاد
ز مو مجنون تری، کِی دیده لیلی(2)
ز تو شیرین تری، نادیده فرهاد(2)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم(4)
🔥1