This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بنفشه گول، خدایا دختر رشتی قشنگه»
کنسرت : ناصر مسعودی
شعر: تیمور گرگین
4:53
کنسرت : ناصر مسعودی
شعر: تیمور گرگین
4:53
❤3👍1
آیه هفته:
اَلا بِذِكرِ اللهِ تَطمَئِنّ القلوب: هان! دلها با ياد خدا آرام ميگيرند. (سوره رعد- 28)
کلام هفته:
سعی کن یاد بگیری تمایز قائل شوی، بین:
کسی که سزاوار یک توضیح کامل است ،کسی که سزاوار یک جواب کوتاه و کسی که سزاوار سکوت است.
شعر هفته:
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین میکند...
در جهانِ پیرامنم، هرگز
خون، عُریانی جان نیست
و کبک را، هراسناکیِ سُرب
از خرام، باز نمیدارد.
ابلهامردا!
عدوی تو نیستم من،
انکارِ تواَم. (شاملو)
داستانک:
دختربچهاي براي دعاي باران به معبدي رفته بود و تنها او بود که چترش را با خود برده بود.
طنز هفته:
زني پيش «واثق» خليفه دعوي پيامبري ميكرد. واثق از او پرسيد: كه محمد پيامبر بود؟ گفت: آري. گفت: چون او فرموده است كه «لا نبي بعدي» پس دعوي تو باطل شد. گفت: او فرمود كه «لا نبي بعدي» و «لانبيه بعدي» نفرمود! (عبيد زاكاني)
اَلا بِذِكرِ اللهِ تَطمَئِنّ القلوب: هان! دلها با ياد خدا آرام ميگيرند. (سوره رعد- 28)
کلام هفته:
سعی کن یاد بگیری تمایز قائل شوی، بین:
کسی که سزاوار یک توضیح کامل است ،کسی که سزاوار یک جواب کوتاه و کسی که سزاوار سکوت است.
شعر هفته:
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین میکند...
در جهانِ پیرامنم، هرگز
خون، عُریانی جان نیست
و کبک را، هراسناکیِ سُرب
از خرام، باز نمیدارد.
ابلهامردا!
عدوی تو نیستم من،
انکارِ تواَم. (شاملو)
داستانک:
دختربچهاي براي دعاي باران به معبدي رفته بود و تنها او بود که چترش را با خود برده بود.
طنز هفته:
زني پيش «واثق» خليفه دعوي پيامبري ميكرد. واثق از او پرسيد: كه محمد پيامبر بود؟ گفت: آري. گفت: چون او فرموده است كه «لا نبي بعدي» پس دعوي تو باطل شد. گفت: او فرمود كه «لا نبي بعدي» و «لانبيه بعدي» نفرمود! (عبيد زاكاني)
❤1🤔1🙏1
فیلم هفته: انیمة "مدفن کرمهای شبتاب "(1988)
مدفن کرمهای شبتاب انیمه ای به کارگردانی و نویسندگی ایسائو تاکاهاتا است. این اثر اقتباسی از رمانِ شبه خودزندگینامهٔ "مدفن کرمهای شبتاب" نوشتهٔ آکیوکی نوساکا است که برای عذرخواهی از خواهرش که در جنگ جهانی دوم بر اثر سوءتغذیه جان باخت، نوشته شدهاست. این انیمه به عنوان یک فیلم ضدجنگ شناخته میشود و برنده جوایزی شده است.
فیلم که عمدتاً در ژاپن و در زمان جنگ دوم رخ میدهد، ماجرای پسر جوانی به نام "سیتا" است که پس از مرگ مادرش در بمباران هوایی، میخواهد از خواهر کوچکترش "ستسوکو" مراقبت کند.
با گذشت زمان زندگی برای خواهر و برادر سخت میشود و ستسوکو، از گرسنگی جانش را از دست میدهد. سیتا جسد او را میسوزاند و خود او نیز دو ماه پس از اتمام جنگ، همانند خواهرش بعلت سوء تغذیه جان میدهد.
دیدن این انیمه، به دلیل بازی کردن با روح و روان، به افراد حساس و درونگرا توصیه نمی شود، هر چند واقعیات جنگ را روایت می کند و از واقعیت گریزی و گزیری نیست.
مدفن کرمهای شبتاب انیمه ای به کارگردانی و نویسندگی ایسائو تاکاهاتا است. این اثر اقتباسی از رمانِ شبه خودزندگینامهٔ "مدفن کرمهای شبتاب" نوشتهٔ آکیوکی نوساکا است که برای عذرخواهی از خواهرش که در جنگ جهانی دوم بر اثر سوءتغذیه جان باخت، نوشته شدهاست. این انیمه به عنوان یک فیلم ضدجنگ شناخته میشود و برنده جوایزی شده است.
فیلم که عمدتاً در ژاپن و در زمان جنگ دوم رخ میدهد، ماجرای پسر جوانی به نام "سیتا" است که پس از مرگ مادرش در بمباران هوایی، میخواهد از خواهر کوچکترش "ستسوکو" مراقبت کند.
با گذشت زمان زندگی برای خواهر و برادر سخت میشود و ستسوکو، از گرسنگی جانش را از دست میدهد. سیتا جسد او را میسوزاند و خود او نیز دو ماه پس از اتمام جنگ، همانند خواهرش بعلت سوء تغذیه جان میدهد.
دیدن این انیمه، به دلیل بازی کردن با روح و روان، به افراد حساس و درونگرا توصیه نمی شود، هر چند واقعیات جنگ را روایت می کند و از واقعیت گریزی و گزیری نیست.
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهه ۱۹۰۰ تا ۲۰۲۵: فرهنگ بازی کودکان چگونه در خانه تکامل یافت؟
@molanatarighat
@molanatarighat
👍2👏2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*چند ترفند جالب برای لباس* 🦋🎀
میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد، تا به من ثابت کند در تاریکی همهی ما شبیه یکدیگریم.
-فیودور داستایفسکی
-فیودور داستایفسکی
👌4👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه قصه ضحاک آهنگر
"چو ضحّاک شد بر جهان شهریار
بَرو سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد برین روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز...
ندانست جز کژّی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن"
فردوسی
"چو ضحّاک شد بر جهان شهریار
بَرو سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد برین روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز...
ندانست جز کژّی آموختن
جز از کشتن و غارت و سوختن"
فردوسی
🙏3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از غافلگیری و جشن تولد هشتاد و چهار سالگی زندهیاد ناصر مسعودی در تمرینات کنسرت مجید درخشانی ، سپیده رئیس السادات و گروه عندلیب
کانال موسیقی سنتی "کُرُن موزیک" @koronmusic
کانال موسیقی سنتی "کُرُن موزیک" @koronmusic
❤4
گفتار ادبی
تقابل شکنی های حافظ
محمدامین مروتی
تقابل شکنی های حافظ سه ضلع اصلی دارد:
بین دین و دنیا، بین عشق زمینی و آسمانی، بین می انگوری و عرفانی.
در هر سه مورد حافظ دلایل نقلی و عقلی خود را دارد.
تقابل شکنی بین دین و دنیا چندان دشوار نیست زیرا اسلام منتقد رهبانیت بوده و بر استفاده از نعمت های دنیوی تاکید اکید داشته:
وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا: و لیکن بهرهات را هم از دنیا فراموش مکن (قصص/77)
غریزه ستیزی و نفس کشی، روندی افراطی و واکنشی به دنیاپرستی بوده است. لذا حافظ تنها به زهد ریایی نمی تازد بلکه به زهد غیرریایی هم معترض است که جهات زمینی بشر را نادیده می گیرد.
تقابل شکنی بین معشوق خاکی و افلاکی هم از طرفی مستند به فراموش نکردن نصیب و بهره از دنیا در آیۀ فوق است و از طرفی توسط تصوف عشق، مستدل شده است. اینکه عشق زمینی، پل و قنطره برای عشق الهی است:
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است (مولوی)
اما حافظ از مولانا فراتر می رود و اصالت واولویت را به عشق زمینی می دهد و می گوید اگر بدون درک و تجربۀ عشق زمینی از عشق الهی هم درکی نخواهی داشت و حتی به بهشت راهی ندارد:
ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد
کسی که زنخدان شاهدی نگزید
تقابل شکنی سوم بین می انگوری و عرفانی دشوارتر از دو مورد دیگر به نظر می رسد و عمدۀ مناقشه مفسران حافظ در همین جاست.
حافظ در این جا هم اولاً به این آیه استناد می کند که در قرآن ضمن تاکید بر گناه بودن شرب خمر، منافعی هم برای آن ذکر شده:
قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا: گو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست(بقره/219)
عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
ثانیاً اگر انسان گناه نکند، انسان نیست. گناه جزئی از سرشت بشر است و اگر نتواند گناه کند، اختیار ندارد و اگر اختیار نداشته باشد، بشر نیست:
دركــارگــاه هستي از كفــر ناگزير است،
آتش كه را بســوزد،گر بولهب نباشد؟
خمير وجود بشر را با گناه سرشته اند وگرنه به جاي انسان جايز الخطا، فرشته داشتيم كه اختياري براي گناه كردن نداشت:
جايي كه برق عصيان بر آدمِ صفي زد
مــا را چگونـه زيبد دعوي بي گناهي؟
ثالثاً گناه داریم تا گناه. گناه کبیره داریم و گناه صغیره. به نظر حافظ – خاصه در زمانۀ او که روزگار رونق زهد و ریا بود- ریاکاری و تظاهر به دینداری و مردم آزاری و خودپرستی به مراتب گناهی بزرگتر از نوشیدن می است. زیرا اولی به دیگران زیان می رساند و حق الناس را زیر پا می نهد و دومی به ضرر خود فرد است و فقط حق الله را نفی می کند و حق الناس بر حق الله اولویت دارد:
باده نوشي كــه در او روي و ريــايي نبود
بهتر از زهد فروشي كه در او روي و رياست
و:
حافظا مي خور ورندي كن خوش باش ولي
دام تــزوير مكن چــون دگــران قرآن را
و:
تــرسم كـه صــرفه اي نبـرد روز بازخواست،
نــان حــلال شيـخ، زِ آب حــرام مـــا
و:
رندی حافظ نه گناهی است صعب
با کرم پـــادشــه عيــب پــوش
و:
مباش در پي آزار و هر چه خواهي كن
كه در شريعت ما غير ازين گناهي نيست
و:
به یکی جرعه که آزارِ کَسَش در پِی نیست
زحمتی میکشم از مردمِ نادان که مپرس
مهمتر از همه گناهانی است که خیری هم برای دیگران دارند:
اگر شراب خوری جُرعهای فَشان بر خاک
از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک
در واقع این خودخواهی و غرور است که ام اخبائث است:
تا فضل و عقل بینی، بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم: خود را مبین که رَستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
رابعاً اگر انسان گناه نکند، اسم غفور و بخشندۀ خداوند معطل می ماند و خدا هم خدا نیست:
مي خور با بانگ چنگ و مخور غصه، وركسي
گويــد تــو را که بــاده مخور، گــو: "هوالغفور"
و:
نصيب ماست بهشت اي خداشناس بـرو
كـه مستحق كــرامت ،گنــاهكـاراننــد
و:
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نيست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چيست؟
و مهمتر همه اینکه رحمت خداوند سابق بر غضب اوست:
لطف خـــدا، بيشتــر ازجــرم مــاست
نكتة ســربستـه چـه دانـي؟ خمـــوش
و:
پيــر دردي كش ما، گرچه ندارد زر و زور
خوش عطا بخش و خطا پوش خدايي دارد
و به پشتوانه اين رحمت عام است كه حافظ به جنگ زهد ميرود:
بيا كه دوش به مستي، سروش عالم غيب
نـويـد داد كه عـام است فيض رحـمت او
24 دی 1403
❤3
نکته:
ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ مسئله در هر رابطهای شنیدن حرفهاییاست که گفته نمیشوند... (پیتر_دراکر)
👍1👏1
گفتار دینی
مقایسه ای بین ترجمه های قرآن
محمدامین مروتی
ترجمه ها را از لحاظ دقت (وفاداری)، زیبایی (فصاحت و شیوایی)، ایجاز، روانی و قابل فهم بودن (بلاغت) با هم مقایسه کرد.
ترجمه خرمشاهی و موسوی گرمارودی، ادبی ترین ترجمه هاست و پس از آن ترجمه آیتی و فولادوند قرار دارند.
دقت ترجمه آیتی، بهرامپور و فولادوند را بیشتر از سایر ترجمه ها است. ترجمه قمشه ای اشتباهات بسیار دارد.
به جهت روانی ترجمه می توان به ترتیب از ترجمه های آیتی، بهرامپور، فولادوند و انصاریان نام برد.
بیشترین توضیحات اضافه بر متن اصلی، در ترجمه های خرمدل، قمشه ای، انصاریان و مکارم و صادقی تهرانی دیده می شود. به همین دلیل است که ترجمه های خرمدل و قمشه ای از ترجمه به تفسیر میل می کنند.
استفاده از واژه های سره فارسی در ترجمه های گرمارودی، خرمشاهی، فولادوند و بهرامپور بیشتر دیده می شود.
تحت اللّفظی ترین ترجمه، ترجمه معزی و صادقی تهرانی است.
ترجمه آیتی در عین دقت و روانی و بلاغت، کوتاه تر و موجزتر از بقیه ترجمه هاست. به همین سبب در مقایسه هم حجم کمتری دارد و هم روان است.
ترجمه بهرامپور و فولادوند، بیشترین شباهت را به هم دارند و از طرف دیگر ترجمه آیتی و خرمشاهی نیز به هم بسیار شبیهند.
شخصا از ترجمه های آیتی، بهرامپور و فولادوند بیشترین استفاده را کرده ام. در توضیح "مفردات" از ترجمه خرمدل و گاه ترجمه خرمشاهی استفاده کرده ام. با این وجود گاهی ترجمه لغتی را در ترجمه های دیگر ترجیح داده ام و جایگزین کرده ام. در ترجمه آیات روشن و آسان، مبنا را بر ترجمه موجز و روان و دقیق آیتی گذاشته ام. اما در ترجمه آیات دشوار و پیچیده، بین ترجمه ها مقایسه و حتی الامکان بهترین ترجمه یا ترکیبی از ترجمه ها را برگزیده ام.
مثلا ترجمه "کفروا" به "کفر ورزیدن"، در ترجمه فولادوند را به "کافر شدن" در سایر ترجمه ها ترجیح می دهم. چرا که کفر در قرآن، بیشتر یک صفت است که قوت و ضعف می پذیرد تا یک موصوف با وصف ثابت. همینطور ترجمه "کافر" به "کفرپیشه" را نزد دکتر خرمدل می پسندم چرا که کافر بنایش بر عناد و نپذیرفتن است یعنی کفر را پیشه خود کرده است.
"دادستان" در ترجمه خرمشاهی به جای "منتقم" در سایر ترجمه ها مرجح است. چرا که خدا حکیم است و مثل بشر نمی تواند انتقام جو باشد.
در ترجمه "یضل" و « يُغْوِيَكُمْ » اغلب گفته اند خدا گمراهتان می کند. فولادوند ترجمه کرده است که خدا شما را "بیراه گذارد"، که بسیار بهتر است و از نسبت دادن ضلالت به خدا پرهیز می کند.
یا "پروا داشتن" در ترجمه فولادوند را به "ترسیدن" در ترجمه معزی ترجیح داده ام. چرا که تقوی از ماده "وقی" به معنی اجتناب و کنترل و پرهیز است نه ترس. همینطور اکثرا "خشیت" را به ترسیدن ترجمه کرده اند در حالی که در معنای اصلی واژه، علاوه بر ترس، نوعی مفهوم خشوع و فروتنی هم هست که نادیده گرفته شده است. به هر حال ترس از خدا مانند ترس از یک پادشاه جبار نیست و در ترجمه باید این تفاوت ها دیده شود.
همینطور ترجیح "قدرتمند" (ترجمه بهرامپور) در ترجمه "عزیز" به جای ارجمند (فولادوند) یا پیروزمند(آیتی). عزیز به کسی می گویند که مسلط و قوی است و دست بالاتر را دارد.
ترجیح "هشدار" (در ترجمه بهرامپور) برای "انذار" به جای بیم دادن (در ترجمه فولادوند) و ترساندن (در ترجمه آیتی).
یا "سیاهکاری" برای ظلم معادل بهتر از ستمکاری است. چرا که واژة ظلم در عربی و لسان قرآن، تناسب و نسبتی هم با ظلمت و کوری و جهل هم دارد.
بعضی کلمات در سیاق زبان مبدا معنای مثبت دارند ولی در زبان فارسی معنای منفی دارند. مثلا "مکر" و همچنین "طمع" در زبان امروز ما معنای منفی دارند ولی در قرآن به معنای "چاره گری" و "امید" آمده اند. لذا باید در ترجمه معنا را فدای لفظ نکرد که متاسفانه در اکثر ترجمه ها بدان توجه نشده است. یا امروزه که کلمه "شکنجه" به کلی بار منفی بالایی پیدا کرده، دیگر درست نیست به جای کلمه "عذاب" در ترجمه مورد استفاده قرار گیرد. معنی عذاب در گذشته نوعی تنبیه و اذیت بوده است نه شکنجه به معنای امروزیش.
❤3🔥1👏1