گونتر کلتچکا، دانشمند آمریکایی دانشگاه آلاسکا نظریهای تازه ارائه داده که بر اساس آن زمان نه یک بُعد، بلکه سه بُعد دارد، و فضا در واقع محصول فرعی این «زمان سهبعدی» است. او معتقد است که در بنیادیترین سطح هستی، آنچه ما به عنوان سه بُعد فضایی میشناسیم در حقیقت «رنگ روی بوم» زمان است، و خود بوم از سه بُعد زمانی تشکیل شده است.
این نظریه که ساختار کیهان را از نو مینگرد، ادامه ایده اینشتین درباره فضا-زمان است، اما با چرخشی بنیادین: به جای آنکه زمان بخشی از فضا-زمان باشد، فضا نتیجه پیچش و پویایی زمان تلقی میشود. کلتچکا توضیح میدهد که همان گونه که جرم در نظریه نسبیت عام سبب خمیدگی فضا-زمان میشود، در این مدل نیز جرم و انرژی بازتابی از انحنا و پویایی زماناند.
در این چارچوب، اگر انسان قادر بود در هر سه بُعد زمانی حرکت کند، میتوانست نسخههای متفاوتی از واقعیت را تجربه کند؛ که چیزی مشابه ایده «چندجهانی» در داستانهای علمیتخیلی است.
https://ara.tv/ffo88
این نظریه که ساختار کیهان را از نو مینگرد، ادامه ایده اینشتین درباره فضا-زمان است، اما با چرخشی بنیادین: به جای آنکه زمان بخشی از فضا-زمان باشد، فضا نتیجه پیچش و پویایی زمان تلقی میشود. کلتچکا توضیح میدهد که همان گونه که جرم در نظریه نسبیت عام سبب خمیدگی فضا-زمان میشود، در این مدل نیز جرم و انرژی بازتابی از انحنا و پویایی زماناند.
در این چارچوب، اگر انسان قادر بود در هر سه بُعد زمانی حرکت کند، میتوانست نسخههای متفاوتی از واقعیت را تجربه کند؛ که چیزی مشابه ایده «چندجهانی» در داستانهای علمیتخیلی است.
https://ara.tv/ffo88
❤1👍1🙏1
بابا گفت: "فقط یک گناه وجود دارد والسلام آن هم دزدی ست.
هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است."
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی.
حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی.
وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی.
وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
می فهمی؟
@Radiorahpodcast 🎧
هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است."
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی.
حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی.
وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی.
وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
می فهمی؟
بادبادک باز - خالد حسینی
@Radiorahpodcast 🎧
❤2👍2👏1
▪️سه آفتِ ناظر به گفتوگو:
✍ محمدمهدی حاتمی
۱. حق به جانبی پیش از گفتوگو
۲. بیمنطقی حینِ گفتوگو
۳. نامُدارایی پس از گفتوگو
توضیحِ موردِ ۱: نظرِ من درست است و نظرِ مخالف من غلط! و من صرفاً برای نشان دادنِ درست بودن نظر خود و غلط بودن نظر دیگری وارد گفتوگو میشوم.
توضیحِ موردِ ۲: نیازی نیست که من برای نظرم، شواهدِ تجربی و دلایلِ عقلپسند بیاورم؛ و مجازم از هر روشی، نظرم را به دیگری تحمیل کنم.
توضیحِ موردِ ۳: با روشن ساختنِ نظرم برای طرفِ گفتوگو، او باید نظرِ مرا بپذیرد؛ در غیرِ این صورت، او دشمنِ من است و باید به هر شکل حذف، تخریب یا توبیخ شود.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
✍ محمدمهدی حاتمی
۱. حق به جانبی پیش از گفتوگو
۲. بیمنطقی حینِ گفتوگو
۳. نامُدارایی پس از گفتوگو
توضیحِ موردِ ۱: نظرِ من درست است و نظرِ مخالف من غلط! و من صرفاً برای نشان دادنِ درست بودن نظر خود و غلط بودن نظر دیگری وارد گفتوگو میشوم.
توضیحِ موردِ ۲: نیازی نیست که من برای نظرم، شواهدِ تجربی و دلایلِ عقلپسند بیاورم؛ و مجازم از هر روشی، نظرم را به دیگری تحمیل کنم.
توضیحِ موردِ ۳: با روشن ساختنِ نظرم برای طرفِ گفتوگو، او باید نظرِ مرا بپذیرد؛ در غیرِ این صورت، او دشمنِ من است و باید به هر شکل حذف، تخریب یا توبیخ شود.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
👍4❤2
گفتار فلسفی
قبل از بیگ بنگ
محمدامین مروتی
این سوال که قبل از بیگ بنگ چه بود، سوالِ رایجی است. دانشمندان کوشیده اند پاسخ های مختلفی به این سوال بدهند.
یکی از جواب ها جواب استیون هاوکینگ است. او از یک مدل تمثیلی برای پاسخ استفاده می کند و می گوید اگر از خط استوا به سوی قطب حرکت کنیم، هر نقطه قبل از نقطه فعلی است. اما وقتی به نقطه مرکزی قطب برسیم، دیگر نیازی از پرسش نسبت به نقطه ماقبلِ نقطه مرکزی نداریم و این نقطه قابل قیاس به لحظه بیگ بنگ است. این پاسخ چندان مورد اقبال قرار نگرفته. زیرا مبتنی بر یک تمثیل است و تمثیل لزوما منطبق بر واقعیت نیست. در این تمثیل عمداً محدودیت جای بی نهایت نشسته و به دلیل گرد بودن زمین، تقدم و تاخر نقاط تنها نسبت به هم سنجیده می شود و دلیلی ندارد برای قطب یا هر نقطه دیگری، قائل به شانی خاص باشیم. تقدم و تاخر همه نقاط نسبت به هم سنجیده می شود.
جواب دوم که اقبال بیشتری یافته است این است در لحظه بیگ بنگ جهان در حداکثر فشردگی و تکینگی قرار داشته است. پس از آن جهان به انبساط ادامه می دهد تا جایی که دوباره شروع به انقباض و برگشتن به مرحله تکینگی نخستین می کند و این چرخه مکرر می شود. لذا قابل تصور است که قبل از بیگ بنگ، نوعی انبساط حداکثری وجود داشته باشد.
پاسخ سوم که پیچیده تر است مبتنی بر نظریه ریسمان است. بر مبنای این نظریه الکترون و نوترون و سایر ذرات ساب اتمیک، ذره هایی تجزیه ناپذیر نیستند و از ریسمان ها تشکیل شده اند. در حقیقت کیفیت و تنوع این ذرات، به نوع ارتعاش و لرزش این ریسمان ها بستگی دارد.
نکته:
برای من مهم است که موقع فلسفهورزی همیشه موقعیتم را تغییر دهم؛ خیلی طولانی روی یک پا نایستم، تا خشک و سخت نشوم. (لودویگ_ویتگنشتاین)
👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با یک انیمیشن خلاقانه ، داستان شطرنج و تخته نرد را به نمایش گذاشته. واقعا دیدنیه👆
❤🔥3💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سوال
مگه می شه حیوان اینقدر هوشمند تربیت بشه؟ بنظرم هوش مصنوعی باید باشه. درسته؟
عجب دورانی شده در پی ضربات سریع و پی در پی پیشرفت تکنولوژی گیج شدیم رفت.
#پاسخ
بله دنیای عجیبی است. اما بتدریج یاد میگیریم که شک معقول داشته باشیم و براحتی باور نکنیم. تشخیص نیز توسط هوش مصنوعی انجام میشود.
این ویدیو یکی از همان کلیپهای ویروسی است که چند ماه پیش در شبکههای اجتماعی (بهخصوص تیکتاک و اینستاگرام) با عنوان «فیلمبرداری واقعی از شکار ببر» پخش شد، ولی در واقع ۱۰۰٪ تولید هوش مصنوعی است.
برای تشخیص چند اسکرین شات از فیلم را به Grok ارایه کردیم و خواستیم تا واقعی بودن صحنهها را بررسی کند.
اعلام کرد ویدیو کاملاً با هوش مصنوعی (بهاحتمال بسیار زیاد با مدل Sora از OpenAI یا مدلهای مشابه ویدیو-تولیدکننده مثل Kling، Runway Gen-3 یا Luma Dream Machine) ساخته شده است.
دلایلی هم ارایه کرد که در آنرا در نظرات آوردیم.
موارد شامل: حرکت غیرطبیعی ببر. عدم واکنش واقعی حیوان به زمین و محیط. نورپردازی و سایههای ناسازگار. بافت غیرطبیعی خز و پوست با زوم کردن . پسزمینه و افراد پشت صحنه و حقههای شناخته شده AI
@FarazTed
مگه می شه حیوان اینقدر هوشمند تربیت بشه؟ بنظرم هوش مصنوعی باید باشه. درسته؟
عجب دورانی شده در پی ضربات سریع و پی در پی پیشرفت تکنولوژی گیج شدیم رفت.
#پاسخ
بله دنیای عجیبی است. اما بتدریج یاد میگیریم که شک معقول داشته باشیم و براحتی باور نکنیم. تشخیص نیز توسط هوش مصنوعی انجام میشود.
این ویدیو یکی از همان کلیپهای ویروسی است که چند ماه پیش در شبکههای اجتماعی (بهخصوص تیکتاک و اینستاگرام) با عنوان «فیلمبرداری واقعی از شکار ببر» پخش شد، ولی در واقع ۱۰۰٪ تولید هوش مصنوعی است.
برای تشخیص چند اسکرین شات از فیلم را به Grok ارایه کردیم و خواستیم تا واقعی بودن صحنهها را بررسی کند.
اعلام کرد ویدیو کاملاً با هوش مصنوعی (بهاحتمال بسیار زیاد با مدل Sora از OpenAI یا مدلهای مشابه ویدیو-تولیدکننده مثل Kling، Runway Gen-3 یا Luma Dream Machine) ساخته شده است.
دلایلی هم ارایه کرد که در آنرا در نظرات آوردیم.
موارد شامل: حرکت غیرطبیعی ببر. عدم واکنش واقعی حیوان به زمین و محیط. نورپردازی و سایههای ناسازگار. بافت غیرطبیعی خز و پوست با زوم کردن . پسزمینه و افراد پشت صحنه و حقههای شناخته شده AI
@FarazTed
👍2❤1
خودشناسی و سبک زندگی
انسان باز و جامعه باز
محمدامین مروتی
گشودگی ذهن و گشادگی رو، می توانند به بیشتر چالشها و استرس های ما خاتمه دهند.
گشودگی ذهن به روی حقیقت و گشاده رویی نسبت به دیگران.
منبع و منشأ بیشتر نگرانی های ما، حالت آماده باش غیرضروری ذهن و جسم ما نسبت به دیگران است. ما به جهت ذهنی و جسمی، به تعبیر محمدجعفر مصفا، حالت سرباز مسلح و سنگر نشینی را داریم که سلاحش خالی است ولی باید تظاهر به قدرت مندی و پر بودن توپش بکند. این جنگ سرد، این صلح مسلّح و این وضعیت آماده باش و سنگر نشینی دائمی، روح و جسم ما را می فرساید.
کافی است نه به چشم دشمن و رقیب بلکه به چشم دوست به یکدیگر بنگریم. به قول مصفا باید به چشم سوم شخص به خود وبه چشم اول شخص در دیگران بنگریم که البته کار سهل و ممتنعی است و نیاز به تمرین و ممارست دارد.
این وضعیت سنگر نشینی، ناشی از گره زدن نفسانیت به حقیقت است در حالی که حقیقت دقیقاً از گرایش های نفسانی آسیب می بیند.
اما به نظرم خوشرویی و گشاده رویی به مراتب آسان تر از گشودگی ذهن به حقیقت است. لبخند زدن خرجی ندارد ولی سود بسیار می دهد و از دیوارها و موانع ذهنی و نفسانی عبور می کند.
عقلانیت فردی و تاریخی حکم می کند تعامل همیشه بهتر از تقابل جواب می دهد. به جای رقیب سازی و دشمن سازی به رفیق سازی روی آوریم.
تفاهم هم مهمتر از تفهیم است. یک مشکل مهم ما این است که فکر می کنیم در برابر هر چیزی باید موضع رد یا قبول داشته باشیم و خود را با آن موضوع هم هویت کنیم. در حالی که تماشا و تجربه، لذتبخش تر و آموزنده تر از داوری و قضاوت است. آموختن هم مهمتر از آموزش است. تعلم مهمتر از تعلیم است. همه این ترجیحات وقتی میسر است که به جای عقل کل، عقل جزء باشیم و فروتنی علمی داشته باشیم و آمادة یادگرفتن باشیم. جامعه باز را انسان های باز می آفرینند.
فکر می کنم نهایت کمال همین گشودگی به سمت فهم و ادراک است. فهم دیگران و شناخت عالم. انسانی که مثل یک پنجره به سوی فهم آدم و عالم گشوده است. مقاومت نمی کند. حمله نمی کند. فقط می خواهد بفهمد. فقط می خواهد دیگران را درک کند. انسان راحت. انسان باز. انسان بی تعصب. انسان خوش اخلاق و خلّاق و اهل تعامل و تفاهم. در مقابل انسان خودمدار و متعصب و بسته و متوهم که خود را عقل کل و دیگران را نادان یا دشمن یا رقیب تلقی می کند.
👏2❤1
خودشناسی و سبک زندگی
مراقبت و پرستاری
محمدامین مروتی
پرستار صفت فاعلی از بن ماضی و پسوند "ار" و از مصدر پرستیدن است که به لحاظ تاریخی هم کمابیش تحول معنایی داشته است.
در متون گذشته به معنی خدمتکار و بنده و در متون جدید به معنای تیماردار و مراقب به کار رفته است. معنای قدیم و جدید از هم تمایزاتی دارند و البته نسبت به هم بی ربط هم نیستند. پرستار به معنای خدمتکار(اعم از مرد و زن) بیشتر برای کسانی به کار رفته که خدمت بزرگی را می کردند. به معنی بنده، در مقابل خداوند به کار می رفته و پرستار در این معنا یعنی کسی که پرستش می کند همان گونه که بنده اربابش را.
به معنی خدمتکار:
زمانی بیاید کز آنسان بود
که دانا پرستار نادان بود(فردوسی)
به معنی غلام و کنیز:
به هر کوی و برزن فزون از شمار
پرستار با طوق و با گوشوار(فردوسی)
به معنی بنده و پرستنده:
بدو گفت ای مرد باترس و باک
پرستارِ داننده یزدان پاک(فردوسی)
به معنی فرمانبردار:
پرستار امرش همه چیز و کس
بنی آدم و مرغ و مور و مگس (سعدی)
اما در معنی امروزی پرستار نه بنده است و نه خدمتکار. انسان دلسوز و متخصصی است که در مراقبت از بیماران، تخصص دارد. این بیمار می تواند در بیمارستان بستری باشد یا در خانه. بیمار در معنای وسیع تر، می تواند سالمند یا بچه ای باشد که از پس اداره خود برنمی آید و به مراقبت نیاز دارد.
به نظرم هیچ تمثیلی از "مراقبت"، به گویایی و قدرتِ تمثیل مراقبت شازده کوچولو از گل سرخ اش نباشد. مراقبت یعنی مواظب رشد و توسعه دیگری. این وسیع ترین معنای مراقبت و معادل معنای عشق است که شکوفایی معشوق را بخواهی. اما گاهی گل تو نه تنها رشد نمی کند، بلکه روز به روز پژمرده تر می شود. در این احوال مراقبت بسیار دشوارتر می شود. یعنی آبیاری گیاهی که تقدیرش خشک شدن است.
معرفی کتاب "ما ایوب نبودیم"
این مقدمات را گفتم تا به قصه مراقبانی بپردازم که بی مزد و منت از عزیزان بیمار یا سالمندشان مراقبت می کنند. کسانی که از والدین سالمند یا از عزیزان بیمارشان مراقبت می کنند. به خصوص در بیماری های صعب العلاج.
گفتم که پرستار از ریشه پرستیدن است و پرستش بدون عشق و علاقه و دلسوزی میسر نیست. حکایت پرستارانی که برای زحمتشان مواجب می گیرند، جداست، هر چند که آن هم ارزش خود را دارد. پرستاری در هر شکل و شمایلی، ارزشمند است. اما حکایت پرستاری از کسانی که خونشان در رگهای تو جاری است، حکایتی علیحده است. پرستاری در این معنا، پروای دیگری را داشتن است. پروا داشتن یعنی اهمیت دادن.
و این را بگویم که پرستاری در زمانه ما خیلی سخت تر از گذشته است. امروزه همه انسان ها سر کار می روند و اگر چنین نکنند از پس زندگی خود برنمی آیند. در حالی که در گذشته خانواده ها پر جمعیت بود و بیمار از کمک و محبت مشترک تعداد زیادی از افراد خانواده برخوردار بود که سرکار نمی رفتند و همچنین بیمار احساس تنهایی هم نمی کرد.
تمدن جدید مطابق مقتضیات زندگی مدرن، تمهیدی برای این مشکل اندیشیده. خانه سالمندان، مهدکودک، پرستار بچه و سالمند و از آن قبیل. بدین ترتیب نمی توانیم کسی را که والدینش را در خانه سالمندان می گذارند قضاوت و ملامت کنیم. اما همه انسان ها مثل هم نیستند. هستند کسانی که مایه بسیار بیشتری از خود می گذارند و کتاب "ما ایوب نیستیم" در باره سیزده نفر از بهترینِ این اشخاص است. کتابی به کوشش فاطمه ستوده و انتشارات اطراف.
پرستاری در این معنا مرحله ای از زندگی است که باید انتظارش را داشت.
عنوان کتاب بر این دلالت دارد که ما صبر ایوب را نداریم. پیامبر نیستیم. انسان هایی هستیم مثل دیگران که دوست داریم به جای پرستاری، مثل بقیه ازدواج کنیم و به درس و تفریح و کارمان برسیم. اما نمی توانیم به رنج عزیزان مان کم توجه باشیم.
کسانی که در مراقبت و پرستاری از دیگران، از وجدان خود هم مراقبت می کنند و از طریق همین پرستاری رشد و تعالی پیدا می کنند و آدم های بهتری می شوند و از این رو نه تنها منتی بر سر بیمارشان ندارند که منت گزار ایشان هم هستند. پرستاری در این معنا، سعادت می خواهد و همه کس چنین سعادتی ندارد. مراقبان صبوری و آهستگی را یاد می گیرند. لذت بردن از دلخوشی های کوچک را می آموزند. مرتب به خود و دیگران نمی گویند: "پس زندگی خودم چی؟"
در مورد کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه می گوید ما نیومدیم به مردم کمک کنیم ما داشتیم به خودمون کمک می کردیم و از این می پرسند که زلزله زدگان چند ساعت پس از فاجعه اولین لبخندشان را می زنند و طنز در میانه فاجعه چگونه و چرا سر و کله اش پیدا می شود که مثلاً اسم دو قلوهایی که در شب زلزله به دنیا آمده اندبگذارند "لرزانه".👇👇ادامه در پست بعدی👇👇👇
❤2
👆👆ادامه از پست قبلی👆👆 مراقب در قبال این رشد و توسعه فردی، ناچار است هزینه هایی بپردازد. زندگی و مرگ بیمار به او سنجاق شده است. باید بتواند سلطان غم و مترجم درد باشد. رنج را به زندگی ترجمه کند و زندگی را به رنج. یعنی سودای زندگی بی رنج ندارد. هویت مستقل او ممکن است رنگ ببازد. باید حرفها و نصایح تکراری دیگران را که خودش بلد است به کرات بشنود.
مراقب میانجی جهان مردمان رنجدیده و جهان عافیت نشینان بی خیال است.
علی دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند. فرق است بین والدینی که بچه شان را به دکتر می برند و بچه ای که والدینش را به دکتر می برد.
دختر مرضیه زینب که هیدروسفالی دارد. او با نامه نوشتن برای بیمارش خود را نجات می دهد. می گوید کلمه های تایپ شده هر یک سنگریزه داغی را از سر سینه ام برمی داشتند و یادم می آمد که چقدر زینب را و چقدر خودم را که مادر زینبم دوست دارم. شناخت، محبت می آورد و من خود و زینب را بیشتر شناخته بودم. دیگر به کانگوروها حسودی نمی کردم که چندماه نوزادشان را توی کیسه شان نگه می دارند بلکه دلم برایشان می سوخت که به زودی باید نوزادشان را از خود جدا کنند.
قصه کسانی که به عناوین مختلف از ریل زندگی عادی خارج می شوند:
قصه علی که دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند. فرق است بین والدینی که بچه شان را به دکتر می برند و بچه ای که والدینش را به دکتر می برد.
قصه مادری که دخترش دچار هیدروسفالی مادرزادی است.
قصه ها گاهی جنبه طنز مطایبه پیدا می کنند مثل قصه "کرمراقبتی" یعنی کسی که نمی تواند مراقب خوبی باشد.
قصه دانشجویانی که برای کمک به زلزله زدگان سرپل ذهاب رفته اند ولی دره ای عمیقی که بین آن ها و زلزله زدگان هست.
قصه جانبازی که مغزش دائما سوت می کشد و عادی ترین صداها، دیوانه اش می کند و قصه همسرش که در عین کتک خوردن از جانباز، عاشق و مراقب اوست.
قصه نوجوانی که زیر پاهای پدر حلق آویزش، با نوجوانی در یک لحظه خداحفافظی می کند.
قصه مادرخواندگی و دشواری های مراقبت از فرزندی که خودت به دنیا نیاورده ای.
قصه مراقبان جنگل و عاشقان بلوط که زندگی و سلامتشان را در مهار آتش می بازند.
قصه محافظان محیط زیست و جانوران بی پناهش.
قصه مادری که بچه اوتیسمی دارد، بچه ای که تصوری از مفهوم مادر ندارد.
قصه کسی که به دلیل ترکش خوردن در جبهه، طی 42 سال فقط یک شب توانسته است بخوابد و به نوعی مراقب شب است.
قصه زنی که جنین اش سقط می شود و بالاخره با تکنولوژی های مختلف آبستن می شود و با وسواس مراقب جنین خود است.
قصه پرستاری که در خانواده پر جمعیت و فقیری بزرگ شده ولی به زعم خود باباهای زیادی دارد چون به بیمارانش به چشم پدر می نگرد، چون مراقبت از دیگری را به نوعی مراقبت از انسانیت خود و مراقبت از معنای زندگی و نوعی خود درمانی می داند و با حیوانات هم احساس همدلی دارد و می گوید از قصه "سگ ولگرد" صادق هدایت و قصه کودکانه ی "مهمان های ناخوانده" تاثیر زیادی گرفته است.
و بالاخره پدری بی کس و تنها که در مراقبت از پسرش مجبور می شود علائقش به هنر و سینما را کنار بگذارد و کم کم آدم دیگری بشود. صبور و آرام.
13 آذر 1404
مراقب میانجی جهان مردمان رنجدیده و جهان عافیت نشینان بی خیال است.
علی دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند. فرق است بین والدینی که بچه شان را به دکتر می برند و بچه ای که والدینش را به دکتر می برد.
دختر مرضیه زینب که هیدروسفالی دارد. او با نامه نوشتن برای بیمارش خود را نجات می دهد. می گوید کلمه های تایپ شده هر یک سنگریزه داغی را از سر سینه ام برمی داشتند و یادم می آمد که چقدر زینب را و چقدر خودم را که مادر زینبم دوست دارم. شناخت، محبت می آورد و من خود و زینب را بیشتر شناخته بودم. دیگر به کانگوروها حسودی نمی کردم که چندماه نوزادشان را توی کیسه شان نگه می دارند بلکه دلم برایشان می سوخت که به زودی باید نوزادشان را از خود جدا کنند.
قصه کسانی که به عناوین مختلف از ریل زندگی عادی خارج می شوند:
قصه علی که دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند. فرق است بین والدینی که بچه شان را به دکتر می برند و بچه ای که والدینش را به دکتر می برد.
قصه مادری که دخترش دچار هیدروسفالی مادرزادی است.
قصه ها گاهی جنبه طنز مطایبه پیدا می کنند مثل قصه "کرمراقبتی" یعنی کسی که نمی تواند مراقب خوبی باشد.
قصه دانشجویانی که برای کمک به زلزله زدگان سرپل ذهاب رفته اند ولی دره ای عمیقی که بین آن ها و زلزله زدگان هست.
قصه جانبازی که مغزش دائما سوت می کشد و عادی ترین صداها، دیوانه اش می کند و قصه همسرش که در عین کتک خوردن از جانباز، عاشق و مراقب اوست.
قصه نوجوانی که زیر پاهای پدر حلق آویزش، با نوجوانی در یک لحظه خداحفافظی می کند.
قصه مادرخواندگی و دشواری های مراقبت از فرزندی که خودت به دنیا نیاورده ای.
قصه مراقبان جنگل و عاشقان بلوط که زندگی و سلامتشان را در مهار آتش می بازند.
قصه محافظان محیط زیست و جانوران بی پناهش.
قصه مادری که بچه اوتیسمی دارد، بچه ای که تصوری از مفهوم مادر ندارد.
قصه کسی که به دلیل ترکش خوردن در جبهه، طی 42 سال فقط یک شب توانسته است بخوابد و به نوعی مراقب شب است.
قصه زنی که جنین اش سقط می شود و بالاخره با تکنولوژی های مختلف آبستن می شود و با وسواس مراقب جنین خود است.
قصه پرستاری که در خانواده پر جمعیت و فقیری بزرگ شده ولی به زعم خود باباهای زیادی دارد چون به بیمارانش به چشم پدر می نگرد، چون مراقبت از دیگری را به نوعی مراقبت از انسانیت خود و مراقبت از معنای زندگی و نوعی خود درمانی می داند و با حیوانات هم احساس همدلی دارد و می گوید از قصه "سگ ولگرد" صادق هدایت و قصه کودکانه ی "مهمان های ناخوانده" تاثیر زیادی گرفته است.
و بالاخره پدری بی کس و تنها که در مراقبت از پسرش مجبور می شود علائقش به هنر و سینما را کنار بگذارد و کم کم آدم دیگری بشود. صبور و آرام.
13 آذر 1404
❤3
آیه هفته:
وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ....فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا: و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و ...زنهار کلمهای که رنجیده خاطر شوند مگو و بر آن ها بانگ مزن و آن ها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخنگو. (سوره اسراء- 23)
شعر هفته:
شب است
و آنکه تاریکی را با هزار میخ
به آسمان کوبیده
انتقام چه چیز را از ما میگیرد؟ (گروس عبدالملکیان)
کلام هفته:
هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا ضعف های شما را نشانتان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد. (اندرو متیوس)
داستانک:
برف سنگینی در حال باریدن بود. ناصرالدین شاه هوس درشکهسواری به سرش زد. آنگاه در حالی که دو سوگلیاش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقکِ گرم و نرمِ درشکه دستور حرکت داد.
از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذلهگویی کرد و برای خنداندن سوگلیها، با صدای بلند به پیرمرد درشکهچی که از شدت سرما میلرزید گفت:
«درشکهچی! به سرما بگو ناصرالدین شاه تره هم واست خرد نمیکنه!»
درشکهچی بیچاره سکوت کرد...
اندکی بعد شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: «درشکهچی! به سرما گفتی؟»
درشکهچی به زحمت گفت: «بله قربان... گفتم!»
شاه: «خب چی گفت؟»
پیرمرد با صدایی شکسته جواب داد: «گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم... اما پدرِ تو یکی رو درمیارم!»
طنز هفته:
شخصي دعوي خدائي ميكرد. او را پيش خليفه بردند. خليفه او را گفت: پارسال يكي اين جا دعوي پيامبري ميكرد، او را بكشتند. گفت: نيك كردهاند كه او را من نفرستاده بودم. عبيد زاكاني
وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ....فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا: و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و ...زنهار کلمهای که رنجیده خاطر شوند مگو و بر آن ها بانگ مزن و آن ها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخنگو. (سوره اسراء- 23)
شعر هفته:
شب است
و آنکه تاریکی را با هزار میخ
به آسمان کوبیده
انتقام چه چیز را از ما میگیرد؟ (گروس عبدالملکیان)
کلام هفته:
هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا ضعف های شما را نشانتان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد. (اندرو متیوس)
داستانک:
برف سنگینی در حال باریدن بود. ناصرالدین شاه هوس درشکهسواری به سرش زد. آنگاه در حالی که دو سوگلیاش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقکِ گرم و نرمِ درشکه دستور حرکت داد.
از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذلهگویی کرد و برای خنداندن سوگلیها، با صدای بلند به پیرمرد درشکهچی که از شدت سرما میلرزید گفت:
«درشکهچی! به سرما بگو ناصرالدین شاه تره هم واست خرد نمیکنه!»
درشکهچی بیچاره سکوت کرد...
اندکی بعد شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: «درشکهچی! به سرما گفتی؟»
درشکهچی به زحمت گفت: «بله قربان... گفتم!»
شاه: «خب چی گفت؟»
پیرمرد با صدایی شکسته جواب داد: «گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم... اما پدرِ تو یکی رو درمیارم!»
طنز هفته:
شخصي دعوي خدائي ميكرد. او را پيش خليفه بردند. خليفه او را گفت: پارسال يكي اين جا دعوي پيامبري ميكرد، او را بكشتند. گفت: نيك كردهاند كه او را من نفرستاده بودم. عبيد زاكاني
😁2👍1🙏1👌1
فیلم هفته: درخشش(1980)
درخشش The Shining فیلمی ترسناک به کارگردانی استنلی کوبریک و بازیگری جک نیکلسون(جک تورنس)، شلی دووال(وندی تورنس) و دنی لوید(دنی تورنس) است.
این فیلم در زمان انتشار مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت و نامزد جایزهی تمشک طلایی برای بدترین کارگردانی و بدترین بازیگر زن شد؛ اما این فیلم اکنون جز برترین آثار تاریخ سینما شده است به طوری که دنبالهی فیلم با عنوان "دکتر اسلیپ" در سال ۲۰۱۹ اکران شد.
نویسندهای به همراه زن و فرزندش در هتلی دور افتاده و بزرگ -که در فصل زمستان ارتباطش با جهان قطع می شود- به عنوان سرایدار اقامت میگزیند. اما فضای هتل و انزوایش از جهان، حواس غیرعادی را در آنان بیدار می کند. از حس ششم به درخشش تعبیر شده، که در فرهنگ عرفانی خودمان بدان "اشراق" می گویند. منتهی چنین حسی همیشه کارکرد مثبت ندارد. این حواس به شکل مثبت در بچه و به شکل منفی در پدر وجود دارند. پدر قصد کشتن زن و فرزندش را دارد. جنگ بین شرارت و زندگی در می گیرد و بیننده را با خود می برد.....
درخشش فیلم پرکششی است که 150 دقیقه بیننده را در جای خود میخکوب می کند.
درخشش The Shining فیلمی ترسناک به کارگردانی استنلی کوبریک و بازیگری جک نیکلسون(جک تورنس)، شلی دووال(وندی تورنس) و دنی لوید(دنی تورنس) است.
این فیلم در زمان انتشار مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت و نامزد جایزهی تمشک طلایی برای بدترین کارگردانی و بدترین بازیگر زن شد؛ اما این فیلم اکنون جز برترین آثار تاریخ سینما شده است به طوری که دنبالهی فیلم با عنوان "دکتر اسلیپ" در سال ۲۰۱۹ اکران شد.
نویسندهای به همراه زن و فرزندش در هتلی دور افتاده و بزرگ -که در فصل زمستان ارتباطش با جهان قطع می شود- به عنوان سرایدار اقامت میگزیند. اما فضای هتل و انزوایش از جهان، حواس غیرعادی را در آنان بیدار می کند. از حس ششم به درخشش تعبیر شده، که در فرهنگ عرفانی خودمان بدان "اشراق" می گویند. منتهی چنین حسی همیشه کارکرد مثبت ندارد. این حواس به شکل مثبت در بچه و به شکل منفی در پدر وجود دارند. پدر قصد کشتن زن و فرزندش را دارد. جنگ بین شرارت و زندگی در می گیرد و بیننده را با خود می برد.....
درخشش فیلم پرکششی است که 150 دقیقه بیننده را در جای خود میخکوب می کند.
ماندگارترین جملات پایانیِ کتابها:
📖و طناب جوری سیخ و صاف بر بالای آب، نزدیک سرش مانده بود که هر کس میدید میگفت: مردی خود را در آب حلق آویز کرده است.
سمفونی مردگان - عباس معروفی
📖مبارزه پایان یافته و او بالاخره بر خودش پیروز شده بود.
برادر بزرگ را دوست میداشت.
۱۹۸۴ - جورج اورول
📖و بدینسان در قایق نشسته پارو بر خلاف جریان بر آب میکوبیم و بی امان به طرف گذشته رانده میشویم.
گتسبی بزرگ - اسکات فیتز جرالد
📖پیرمرد خواب شیرها را میدید.
پیرمرد و دریا - ارنست همینگوی
📖زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نداشتند.
صد سال تنهایی - گابریل گارسیا مارکز
📖و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید در راه که می آمدی سحر را ندیدی؟
سووشون - سیمین دانشور
📖و طناب جوری سیخ و صاف بر بالای آب، نزدیک سرش مانده بود که هر کس میدید میگفت: مردی خود را در آب حلق آویز کرده است.
سمفونی مردگان - عباس معروفی
📖مبارزه پایان یافته و او بالاخره بر خودش پیروز شده بود.
برادر بزرگ را دوست میداشت.
۱۹۸۴ - جورج اورول
📖و بدینسان در قایق نشسته پارو بر خلاف جریان بر آب میکوبیم و بی امان به طرف گذشته رانده میشویم.
گتسبی بزرگ - اسکات فیتز جرالد
📖پیرمرد خواب شیرها را میدید.
پیرمرد و دریا - ارنست همینگوی
📖زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نداشتند.
صد سال تنهایی - گابریل گارسیا مارکز
📖و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید در راه که می آمدی سحر را ندیدی؟
سووشون - سیمین دانشور
🙏3❤1
Forwarded from کانال محمد امین مروتی (Amin)
صفحات نویسنده در فضای مجازی
روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.
تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
❤2