This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهیل محمودی از قضاوت تاریخی نابهنگام و زمان پریشانه سخن می گوید....
❤2🔥1🤔1
گفتار ادبی
معرفی کتاب "ما ایوب نبودیم"
محمدامین مروتی
https://t.me/manfekrmikonan
تمدن جدید مطابق مقتضیات زندگی مدرن، تمهیدی برای این مشکل اندیشیده. خانه سالمندان، مهدکودک، پرستار بچه و سالمند و از آن قبیل. بدین ترتیب نمی توانیم کسی را که والدینش را در خانه سالمندان می گذارند قضاوت و ملامت کنیم. اما همه انسان ها مثل هم نیستند. هستند کسانی که مایه بسیار بیشتری از خود می گذارند و کتاب "ما ایوب نیستیم" در باره سیزده نفر از بهترینِ این اشخاص است. کتابی به کوشش فاطمه ستوده و انتشارات اطراف.
پرستاری در این معنا مرحله ای از زندگی است که باید انتظارش را داشت.
عنوان کتاب بر این دلالت دارد که ما صبر ایوب را نداریم. پیامبر نیستیم. انسان هایی هستیم مثل دیگران که دوست داریم به جای پرستاری، مثل بقیه ازدواج کنیم و به درس و تفریح و کارمان برسیم. اما نمی توانیم به رنج عزیزان مان کم توجه باشیم.
کسانی که در مراقبت و پرستاری از دیگران، از وجدان خود هم مراقبت می کنند و از طریق همین پرستاری رشد و تعالی پیدا می کنند و آدم های بهتری می شوند و از این رو نه تنها منتی بر سر بیمارشان ندارند که منت گزار ایشان هم هستند.
در مورد کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه می گوید ما نیومدیم به مردم کمک کنیم ما داشتیم به خودمون کمک می کردیم و از این می پرسند که زلزله زدگان چند ساعت پس از فاجعه اولین لبخندشان را می زنند و طنز در میانه فاجعه چگونه و چرا سر و کله اش پیدا می شود که مثلاً اسم دو قلوهایی که در شب زلزله به دنیا آمده اندبگذارند "لرزانه".
مراقب در قبال این رشد و توسعه فردی، ناچار است هزینه هایی بپردازد. زندگی و مرگ بیمار به او سنجاق شده است. باید بتواند سلطان غم و مترجم درد باشد. رنج را به زندگی ترجمه کند و زندگی را به رنج. یعنی سودای زندگی بی رنج ندارد.
مراقب میانجی جهان مردمان رنجدیده و جهان عافیت نشینان بی خیال است.
"ما ایوب نبودیم" قصه کسانی است که به عناوین مختلف از ریل زندگی عادی خارج می شوند:
علی دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند.
دختر مرضیه زینب که هیدروسفالی دارد. او با نامه نوشتن برای بیمارش خود را نجات می دهد. می گوید کلمه های تایپ شده هر یک سنگریزه داغی را از سر سینه ام برمی داشتند و یادم می آمد که چقدر زینب را و چقدر خودم را که مادر زینبم دوست دارم. شناخت، محبت می آورد و من خود و زینب را بیشتر شناخته بودم. دیگر به کانگوروها حسودی نمی کردم که چندماه نوزادشان را توی کیسه شان نگه می دارند بلکه دلم برایشان می سوخت که به زودی باید نوزادشان را از خود جدا کنند.
قصه علی که دانشکده اش را رها می کند تا از مادرش مراقبت کند. فرق است بین والدینی که بچه شان را به دکتر می برند و بچه ای که والدینش را به دکتر می برد.
قصه مادری که دخترش دچار هیدروسفالی مادرزادی است.
قصه ها گاهی جنبه طنز مطایبه پیدا می کنند مثل قصه "کرمراقبتی" یعنی کسی که نمی تواند مراقب خوبی باشد.
قصه دانشجویانی که برای کمک به زلزله زدگان سرپل ذهاب رفته اند ولی دره ای عمیقی که بین آن ها و زلزله زدگان هست.
قصه جانبازی که مغزش دائما سوت می کشد و عادی ترین صداها، دیوانه اش می کند و قصه همسرش که در عین کتک خوردن از جانباز، عاشق و مراقب اوست.
قصه نوجوانی که زیر پاهای پدر حلق آویزش، با نوجوانی در یک لحظه خداحفافظی می کند.
قصه مادرخواندگی و دشواری های مراقبت از فرزندی که خودت به دنیا نیاورده ای.
قصه مراقبان جنگل و عاشقان بلوط که زندگی و سلامتشان را در مهار آتش می بازند.
قصه محافظان محیط زیست و جانوران بی پناهش.
قصه مادری که بچه اوتیسمی دارد، بچه ای که تصوری از مفهوم مادر ندارد.
قصه کسی که به دلیل ترکش خوردن در جبهه، طی 42 سال فقط یک شب توانسته است بخوابد و به نوعی مراقب شب است.
قصه زنی که جنین اش سقط می شود و بالاخره با تکنولوژی های مختلف آبستن می شود و با وسواس مراقب جنین خود است.
قصه پرستاری که در خانواده پر جمعیت و فقیری بزرگ شده ولی به زعم خود باباهای زیادی دارد چون به بیمارانش به چشم پدر می نگرد، چون مراقبت از دیگری را به نوعی مراقبت از انسانیت خود و مراقبت از معنای زندگی و نوعی خود درمانی می داند و با حیوانات هم احساس همدلی دارد و می گوید از قصه "سگ ولگرد" صادق هدایت و قصه کودکانه ی "مهمان های ناخوانده" تاثیر زیادی گرفته است.
و بالاخره پدری بی کس و تنها که در مراقبت از پسرش مجبور می شود علائقش به هنر و سینما را کنار بگذارد و کم کم آدم دیگری بشود. صبور و آرام.
❤4
نفرت داشتن از شر هم عین شر است. یونگ می گوید:
"شما از شر رنج میبرید، آرزو دارید از آن بگریزید و نفرتتان از شر آغاز میشود. اما یکبارِ دیگر به واسطهی نفرتتان، به شر پیوند مییابید. زیرا خواه آن را دوست داشته باشید خواه از آن متنفر باشید، فرقی ندارد؛ شما به شر گره خوردهاید.
از ما قویتر خواهد بود و در نهایت، ما را از میان برمیدارد زیرا نیرویمان در شر باقی مانده است. پس با اذعان به اینکه شر وجود دارد و باید سهمِ خود را در زندگی داشته باشد، احتمالاً باید شرِ خود را بدون عشق و نفرت بپذیریم. طی این روند میتوانیم آن را از قدرتش ساقط کنیم بدون اینکه از پای در آییم." («کتاب سرخ» کارل گوستاو یونگ)
"شما از شر رنج میبرید، آرزو دارید از آن بگریزید و نفرتتان از شر آغاز میشود. اما یکبارِ دیگر به واسطهی نفرتتان، به شر پیوند مییابید. زیرا خواه آن را دوست داشته باشید خواه از آن متنفر باشید، فرقی ندارد؛ شما به شر گره خوردهاید.
از ما قویتر خواهد بود و در نهایت، ما را از میان برمیدارد زیرا نیرویمان در شر باقی مانده است. پس با اذعان به اینکه شر وجود دارد و باید سهمِ خود را در زندگی داشته باشد، احتمالاً باید شرِ خود را بدون عشق و نفرت بپذیریم. طی این روند میتوانیم آن را از قدرتش ساقط کنیم بدون اینکه از پای در آییم." («کتاب سرخ» کارل گوستاو یونگ)
❤3👏1
در فضای مجازی چگونه رفتار کنیم؟
۱. توقف کوتاه؛ بدون خواندن کامل هیچ چیز را فوروارد یا لایک نکنید یا نظر نگذارید
۲. عنوان را کامل بخوانید. اغلب گمراهی از تیتر شروع میشود.
۳. منبع را بررسی کنید: ناشر چیست، آیا نشانی دامنه معتبر است (edu, gov, org) و سابقهاش چیست.
۴. نویسنده را ببینید: نام، وابستگی علمی یا سازمانی
۵. تاریخ را نگاه کنید: آیا ادعا تازه است یا برگرفته از اتفاق قدیمی؟
۶. فراتر از تیتر بروید: متن را تا انتها بخوانید. تیتر ممکن است اغراق باشد، اما متن چیز دیگری بگوید.
۷. نگاه به شواهد: آیا منبع به داده، پژوهش یا اسناد ارجاع داده؟ اگر نه، باید مشکوک باشید.
۸. خواندن جانبی: صفحه منتشرکننده را رها کنید و ادعا را در چند منبع معتبر جستوجو کنید. منابع دانشگاهی، روزنامههای معتبر و نهادهای علمی را مقایسه کنید.
۹. بررسی تصویر و ویدئو: با جستوجوی معکوس تصویر ببینید آیا قبلا در زمینه دیگری استفاده شده یا دستکاری شده است.
۱۰. اعتبارسنجی روششناسی: اگر ادعا از یک پژوهش میآید، نمونه، روش، اندازه نمونه و محدودیتها را ببینید. نتایج کوچک یا بدون کنترل احتمال خطا بالایی دارند.
۱۱. تعمیم بیجا و مغالطه: بپرسید آیا نویسنده از یک نمونه به تعمیم کلی رسیده یا علت و معلول را بدون شواهد مرتبط کرده.
۱۲. از فکتچکرها استفاده کنید: فکتنامه Snopes، PolitiFact، FactCheck.org، Poynter و News Literacy Project معمولا بررسی میکنند.
۱۳. اگر چند منبع مستقل با شواهد مشابه وجود داشته باشد، احتمال درستبودن افزایش مییابد.
پرسشهای سریع در ذهن:
این ادعا را چه کسی ساخته و چه نفعی برای چه کسی یا گروهی یا سازمانی دارد؟
چه شواهد مشخصی داده شده؟ قابل بررسی هست؟
آیا ادعا در منابع مستقل تکرار شده؟
آیا روش یا عددی که میآورند منطقی و شفاف است؟
۱. توقف کوتاه؛ بدون خواندن کامل هیچ چیز را فوروارد یا لایک نکنید یا نظر نگذارید
۲. عنوان را کامل بخوانید. اغلب گمراهی از تیتر شروع میشود.
۳. منبع را بررسی کنید: ناشر چیست، آیا نشانی دامنه معتبر است (edu, gov, org) و سابقهاش چیست.
۴. نویسنده را ببینید: نام، وابستگی علمی یا سازمانی
۵. تاریخ را نگاه کنید: آیا ادعا تازه است یا برگرفته از اتفاق قدیمی؟
۶. فراتر از تیتر بروید: متن را تا انتها بخوانید. تیتر ممکن است اغراق باشد، اما متن چیز دیگری بگوید.
۷. نگاه به شواهد: آیا منبع به داده، پژوهش یا اسناد ارجاع داده؟ اگر نه، باید مشکوک باشید.
۸. خواندن جانبی: صفحه منتشرکننده را رها کنید و ادعا را در چند منبع معتبر جستوجو کنید. منابع دانشگاهی، روزنامههای معتبر و نهادهای علمی را مقایسه کنید.
۹. بررسی تصویر و ویدئو: با جستوجوی معکوس تصویر ببینید آیا قبلا در زمینه دیگری استفاده شده یا دستکاری شده است.
۱۰. اعتبارسنجی روششناسی: اگر ادعا از یک پژوهش میآید، نمونه، روش، اندازه نمونه و محدودیتها را ببینید. نتایج کوچک یا بدون کنترل احتمال خطا بالایی دارند.
۱۱. تعمیم بیجا و مغالطه: بپرسید آیا نویسنده از یک نمونه به تعمیم کلی رسیده یا علت و معلول را بدون شواهد مرتبط کرده.
۱۲. از فکتچکرها استفاده کنید: فکتنامه Snopes، PolitiFact، FactCheck.org، Poynter و News Literacy Project معمولا بررسی میکنند.
۱۳. اگر چند منبع مستقل با شواهد مشابه وجود داشته باشد، احتمال درستبودن افزایش مییابد.
پرسشهای سریع در ذهن:
این ادعا را چه کسی ساخته و چه نفعی برای چه کسی یا گروهی یا سازمانی دارد؟
چه شواهد مشخصی داده شده؟ قابل بررسی هست؟
آیا ادعا در منابع مستقل تکرار شده؟
آیا روش یا عددی که میآورند منطقی و شفاف است؟
👍3👏1🙏1
#فلسفه™️
هر كتابي كه به خواندنش مي ارزد بايد در آن واحد دوبار خوانده شود.
رعايت دستور فوق دو علت دارد: يكي اينكه در مطالعه دوم، قسمت هاي مختلف كتاب بهتر درك مي شود و قسمت اول كتاب زماني نيك فهميده مي شود كه از پايان آن نيز آگاه باشيم و ديگر اينكه در اين دو مطالعه وضع روحي ما يكسان نيست، در مطالعه ي دوم ما نظر تازه اي نسبت به هر قسمت پيدا كرده و جور ديگري تحت تأثير آن كتاب قرار مي گيريم.
آرتور_شوپنهاور
هر كتابي كه به خواندنش مي ارزد بايد در آن واحد دوبار خوانده شود.
رعايت دستور فوق دو علت دارد: يكي اينكه در مطالعه دوم، قسمت هاي مختلف كتاب بهتر درك مي شود و قسمت اول كتاب زماني نيك فهميده مي شود كه از پايان آن نيز آگاه باشيم و ديگر اينكه در اين دو مطالعه وضع روحي ما يكسان نيست، در مطالعه ي دوم ما نظر تازه اي نسبت به هر قسمت پيدا كرده و جور ديگري تحت تأثير آن كتاب قرار مي گيريم.
آرتور_شوپنهاور
👍4
گاهي با دویدن برای رسیدن به کسی نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت؛
پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده باشد...!
@Radiorahpodcast 🎧
پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده باشد...!
عباس معروفی
@Radiorahpodcast 🎧
👍5❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ دنیا از دید حیوانات
➕وقتی با چشم حیوانات مختلف به دنیا نگاه میکنیم، تصاویر متفاوتی میبینیم.
mehrdadbeigloo
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕وقتی با چشم حیوانات مختلف به دنیا نگاه میکنیم، تصاویر متفاوتی میبینیم.
mehrdadbeigloo
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👏1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"The love for my own self is inseparably connected with the love for any other being."
Erich Fromm,
🔖The Art of Loving, p. 59
«عشق به خودم، جداییناپذیر از عشق به هر موجود دیگری است.»
@HONARBARTTAR💎
Erich Fromm,
🔖The Art of Loving, p. 59
«عشق به خودم، جداییناپذیر از عشق به هر موجود دیگری است.»
@HONARBARTTAR💎
❤3
ليتني أستطيع أن أُخبىء الأطفال
في قلبِي رَيثما تَنتهي الحروب.
«کاش میتوانستم کودکان را در قلبم پنهان کنم
تا زمانی که جنگها به پایان برسند.»
🌹჻ᭂ࿐🔴 @AFARINESH8
في قلبِي رَيثما تَنتهي الحروب.
«کاش میتوانستم کودکان را در قلبم پنهان کنم
تا زمانی که جنگها به پایان برسند.»
🌹჻ᭂ࿐🔴 @AFARINESH8
😢3🔥2
از عجایب روزگار یکی این است که وسوسهی نوشتن تاریخ خنده را ملتی دارد که بیش از همه استبداد و دیکتاتوری را تحمل کرده است. آیا این وسوسه نوعی استراتژی مقاومت است یا نوعی فراموش کردن کابوسهای تاریخ؟
باختین فصلِ اول کتاب«رابله و جهانش» یعنی فصل جایگاه رابله در تاریخ خنده را با این جمله از الکساندر هرتسن نویسندهی مشهور قرن نوزدهم روسیه آغاز میکند: «چه عالی میشد اگر تاریخ خنده را مینوشتیم»
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
باختین فصلِ اول کتاب«رابله و جهانش» یعنی فصل جایگاه رابله در تاریخ خنده را با این جمله از الکساندر هرتسن نویسندهی مشهور قرن نوزدهم روسیه آغاز میکند: «چه عالی میشد اگر تاریخ خنده را مینوشتیم»
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
گفتار دینی
امر به معروف در قرآن
معنی معروف و منکر:
آنچنان که من برداشت کردهام دعوت الی الله در قرآن برای مخاطبانی است که در مقابل آن مفاهیمی که به سویش فراخوانده میشوند یا بیطرف هستند و نفیاً یا اثباتاً موضعی ندارند و یا مخالف هستند و داعی میخواهد آنها را به پذیرش آن مفاهیم متقاعد کند.
اما امر به معروف و نهی از منکر، برای مخاطبانی است که درست بودن آن مفاهیمی را که به آن امر میشوند، میدانند و به آن مُقِرّ و معترفاند (معروف) و آن مفاهیمی را که از آن نهی میشوند، درست نمیدانند و به آن مُقِرّ و معترف نیستند (منکر). یعنی در امر به معروف و نهی از منکر، شخصِ آمر و ناهی و شخص مأمور و منهی در قبول نظری مفاهیم، همسو و همباوراند. و به این دلیل است که برای مخاطبان بیموضع یا مخالف از اصطلاح دعوت و برای مخاطبان همسو و همباور، اصطلاح امر و نهی به کار میرود. و گرنه هیچ انسانی حق ندارد کسی را به انجام چیزی دستور و یا از انجام کاری نهی کند. به عبارت دیگر امر به معروف و نهی از منکر، برگرداندن کسی است به مسیری که خود به حقانیت آن مسیر باور دارد. و به همین دلیل است در سرتاسر قرآن امر به معروف و نهی از منکر، یکی از وجوه ارتباطی افراد هم عقیده است.
پس امر به معروف و نهی از منکر تنها زمانی موجّه و روا است که شخص مأمور یا منهی به اندازهی شخصِ آمر و ناهی به آن مفهوم مأمور به یا منهی عنه باور داشته باشد، در غیر اینصورت مجبور کردن شخص به چیزی است که به آن باور ندارد.
مثلاً امر خانواده به نماز از طرف حضرت اسماعیل دال بر امر کسی به چیزی است که مورد پذیرششان است: وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا*
اما هرگز پیامبران مکلف نیستند که مردم را قبل از پذیرش دین به نماز امر کنند.
در سرتاسر قرآن، امر به معروف و نهی از منکر مانند دعوت به سوی خدا، عاری از هرگونه خشونت، زور، اجبار و تهدید و تطمیع است و تنها از آن جهت از واژههای امر و نهی استفاده شده است چون "اِلزام شخص بِما التَزَمَ بِهِ" است.
بزرگترین دلیل هم این است که وقتی در قرآن نه برای ترک نماز که رکن رکین دین است و نه ترک روزه و نه ترک حج و بسیاری دیگر از شعائر و احکامِ دین، هیچ راهِ اجباری تقریر نشده است چه برسد به مجازات، این یعنی امر به معروف و نهی از منکر تنها جنبهی توصیه و تشویق دارد نه به زور وادار کردن دیگران. دین نیامده است که با دستانِ خود از طریقِ زورگویی، منافقپروری کند.
من تنها زمانی میتوانم شخصی را به معروفی امر یا از منکری نهی کنم که آن معروف یا منکر مورد توافقِ دو طرفمان باشد. همین است که علما میگویند در امر مختلف فیه، امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست. مثلاً حُرمتِ شُربِ خَمر، مورد اتفاق تمام مسلمانان است، لذا اگر کسی پیدا شود که مسلمان بودنش مُسَلَّم باشد اما شراب بخورد، کسی میتواند بشرطه و شروطه او را از شرب خمر، نهی کند.
در غیر اینصورت و صرفا به این دلیل که زور دارد یا راه خود را بر حق میداند نمیتواند دیگران را از شرب خمر نهی کند.
شرایط امر به معروف:
امر به معروف و نهی از منکر، تنها در صورتی جایز است که اگر سودی نداشته باشد، حداقل به منکر بزرگتری منجر نشود.
تذکر دادن به کسی در شرایطی که نه آمادگی روحی دارد و نه فکری و نه احساسی، امری است که همچنان که بارها دیدهایم منجر به منکرهای بزرگتری میشود از جمله: بدبین/بدبینتر شدن نسبت به دین و دینداران، ارتکاب منکرهای دیگر جهت نشان دادن تقابل بیشتر با آن رویکرد که متعرض وی شده است، بد و بیراه گفتن و همسویی عملی سایر افرادِ جامعه با او، گرم شدن بازار شعار علیه دین در فضای مجازی و واقعی و در نتیجه ضعیف نمود امکان تدبر جدی و عمیق در آیات خدا در فضای آرام و دهها و بلکه صدها فتنهی دیگر.
همچنانکه در قرآن، آشکار است و همچنانکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم آمده است امر به معروف و نهی از منکر وظیفهی تمام مردم در مقابلِ همدیگر، مردم در مقابلِ حاکمیت و حاکمیت در مقابل مردم است. و حاکمیت نباید چون زور دارد از یک طرف اجازه ندهد مردم به وظیفهی قرآنی خود در مقابلش عمل کنند و از طرفِ دیگر، خود هم نه تنها حق مطلق استفاده از این اختیار را برای خود قائل باشد بلکه آن را از مسیر قرآنی نصح خارج کرده و به نام امر به معروف و نهی از منکر، منویات خود را با استفاده از زور و خشونت بر شهروندان تحمیل کند.
برگرفته از:
هدایت: اهتدا به راه و اهتدا به روش،محسن نیکخواه
❤2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ ملا محمد جان یکی از آهنگ های ماندگار موسیقی افغانستان میباشد که بر گرفته از داستان عاشقانه ای میان ملا محمد جان و عایشه است که به دلیل مخالفت پدر عایشه، با مداخله امیر علی شیر نوایی به سرانجام میرسد. امیرعل شیر نوایی که از آواز عایشه متوجه عشق او به ملا محمد جان میشود، به خواستگاری عایشه رفته و پس از رضایت پدرش، این دو را به مزار شریف میفرستد تا ازدواج کنند. این داستان به بخشی از فرهنگ فولکلور و هویت فرهنگی افغانستان تبدیل شده و ترانهای به همین نام در میان مردم رواج دارد.
❤5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مهرورزی
امروز قلبم شکست💔 اما همزمان بیاد آوردم که چرا شفقت اینقدر مهم است.
وقتی در خیابان قدم میزدم، با گربهای مادر روبهرو شدم که تقریباً بیجان کنار جاده افتاده بود. بچهگربههای کوچکش دور او جمع شده بودند و از ترس و گرسنگی جیغ میکشیدند. صدای نالههایشان مستقیم به جانم نشست.
نمیتوانستم بیتفاوت رد شوم.
با احتیاط گربه مادر را که ضعیف بود و بهسختی نفس میکشید بلند کردم و بچههایش را یکییکی جمع کردم. سریع آنها را به جای امن بردیم، بهشان گرما، غذا و مراقبت دادیم. کمکم مادر شروع به تکان دادن سرش کرد… دیدن اینکه بچهگربهها دوباره کنار او جمع شدند، آرام گرفتند و ساکت شدند، یکی از زیباترین صحنههایی بود که تا به حال دیدهام.🥹
حیوانات زیادی آنجا بیرون در سکوت رنج میکشند و فقط امیدوارند کسی متوجهشان شود. لطفاً اگر روزی حیوانی را در حال سختی دیدید، رویتان را برنگردانید.
بیایید دوست بداریم، محافظت کنیم و از موجودات معصوم دفاع کنیم.
instagram.com/coolpawsrescue
امروز قلبم شکست💔 اما همزمان بیاد آوردم که چرا شفقت اینقدر مهم است.
وقتی در خیابان قدم میزدم، با گربهای مادر روبهرو شدم که تقریباً بیجان کنار جاده افتاده بود. بچهگربههای کوچکش دور او جمع شده بودند و از ترس و گرسنگی جیغ میکشیدند. صدای نالههایشان مستقیم به جانم نشست.
نمیتوانستم بیتفاوت رد شوم.
با احتیاط گربه مادر را که ضعیف بود و بهسختی نفس میکشید بلند کردم و بچههایش را یکییکی جمع کردم. سریع آنها را به جای امن بردیم، بهشان گرما، غذا و مراقبت دادیم. کمکم مادر شروع به تکان دادن سرش کرد… دیدن اینکه بچهگربهها دوباره کنار او جمع شدند، آرام گرفتند و ساکت شدند، یکی از زیباترین صحنههایی بود که تا به حال دیدهام.🥹
حیوانات زیادی آنجا بیرون در سکوت رنج میکشند و فقط امیدوارند کسی متوجهشان شود. لطفاً اگر روزی حیوانی را در حال سختی دیدید، رویتان را برنگردانید.
بیایید دوست بداریم، محافظت کنیم و از موجودات معصوم دفاع کنیم.
instagram.com/coolpawsrescue
👏6❤3
🌹🌹
درمحضر کتاب......
کتاب کُمدی الهی،
کمدی الهی شاهکار جاودانۀ دانته آلیگیری، شاعر بزرگ ایتالیای قرن چهاردهم است. دانته در این اثر سفری خیالی از دوزخ، برزخ و بهشت را روایت میکند؛ سفری که نمادی از گمگشتگی انسان و جستوجوی او برای رهایی و روشنایی است. این کتاب یکی از ستونهای اصلی ادبیات جهان و از عمیقترین متون عرفانی–فلسفی غرب به شمار میآید.
نویسنده: دانته آلیگیری
مترجمان برجسته به فارسی: شجاعالدین شفا، حمیدرضا آتشبرآب، منوچهر آتشی
این اثر در سه جلد نوشته شده است:
۱. دوزخ (Inferno)
دانته در میانهٔ عمر گم شده و راه را از دست میدهد. ویرژیل، شاعر رومی، برای نجات روح او ظاهر میشود و او را از ۹ طبقهٔ دوزخ عبور میدهد.
هر طبقه مخصوص نوعی گناه است: شهوت، شکمپرستی، خشم، کفر، خشونت، فریب، خیانت...
هر مجازات تصویر آینهای از همان گناه است.
دانته به چشم خود میبیند فرجام روحهایی که به خواستههای پست تن دادهاند.
۲. برزخ (Purgatorio)
پس از خروج از دوزخ، دانته و ویرژیل به کوه برزخ میرسند؛ جایی که روحها در هفت مرحله، گناهان هفتگانهٔ کبیره را پاک میکنند:
غرور، حسادت، خشم، تنبلی، حرص، شکمپرستی، شهوت.
اینجا امید و نور دیده میشود. روحها در مسیر صعودند.
در قلهٔ کوه، دانته با بئاتریس –نماد عشق الهی– دیدار میکند.
او راهنمای جدید دانته میشود.
۳. بهشت (Paradiso)
دانته همراه بئاتریس از نه آسمان یا افلاک میگذرد؛ آفلاک ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری، زحل، ستارگان ثابت و فلک اولیا.
روحهای الهی و قدیسان را میبیند که هر یک جلوهای از فضیلتاند.
در نهایت، در فلک اعلی یا «امپریوم»، دانته با نور مطلق خدا مواجه میشود و حقیقت وحدت هستی را درمییابد.
جمعبندی بسیار فشرده:
«کمدی الهی» سفری از گمگشتگی → شناخت → رستگاری است.
حرکتی از ظلمت دوزخ به نور بهشت.
روایتی از پالایش روح انسان و رسیدن به عشق الهی.
درمحضر کتاب......
کتاب کُمدی الهی،
کمدی الهی شاهکار جاودانۀ دانته آلیگیری، شاعر بزرگ ایتالیای قرن چهاردهم است. دانته در این اثر سفری خیالی از دوزخ، برزخ و بهشت را روایت میکند؛ سفری که نمادی از گمگشتگی انسان و جستوجوی او برای رهایی و روشنایی است. این کتاب یکی از ستونهای اصلی ادبیات جهان و از عمیقترین متون عرفانی–فلسفی غرب به شمار میآید.
نویسنده: دانته آلیگیری
مترجمان برجسته به فارسی: شجاعالدین شفا، حمیدرضا آتشبرآب، منوچهر آتشی
این اثر در سه جلد نوشته شده است:
۱. دوزخ (Inferno)
دانته در میانهٔ عمر گم شده و راه را از دست میدهد. ویرژیل، شاعر رومی، برای نجات روح او ظاهر میشود و او را از ۹ طبقهٔ دوزخ عبور میدهد.
هر طبقه مخصوص نوعی گناه است: شهوت، شکمپرستی، خشم، کفر، خشونت، فریب، خیانت...
هر مجازات تصویر آینهای از همان گناه است.
دانته به چشم خود میبیند فرجام روحهایی که به خواستههای پست تن دادهاند.
۲. برزخ (Purgatorio)
پس از خروج از دوزخ، دانته و ویرژیل به کوه برزخ میرسند؛ جایی که روحها در هفت مرحله، گناهان هفتگانهٔ کبیره را پاک میکنند:
غرور، حسادت، خشم، تنبلی، حرص، شکمپرستی، شهوت.
اینجا امید و نور دیده میشود. روحها در مسیر صعودند.
در قلهٔ کوه، دانته با بئاتریس –نماد عشق الهی– دیدار میکند.
او راهنمای جدید دانته میشود.
۳. بهشت (Paradiso)
دانته همراه بئاتریس از نه آسمان یا افلاک میگذرد؛ آفلاک ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری، زحل، ستارگان ثابت و فلک اولیا.
روحهای الهی و قدیسان را میبیند که هر یک جلوهای از فضیلتاند.
در نهایت، در فلک اعلی یا «امپریوم»، دانته با نور مطلق خدا مواجه میشود و حقیقت وحدت هستی را درمییابد.
جمعبندی بسیار فشرده:
«کمدی الهی» سفری از گمگشتگی → شناخت → رستگاری است.
حرکتی از ظلمت دوزخ به نور بهشت.
روایتی از پالایش روح انسان و رسیدن به عشق الهی.
❤1👏1