کانال محمد امین مروتی
1.73K subscribers
1.97K photos
1.65K videos
142 files
2.91K links
Download Telegram
🎥 فیلم "سگ کشی"
🎭ژانر: #درام
🗣ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ: بهرام بیضایی
🎎بازیگران:
مژده شمسایی، مجید مظفری، میترا حجار، رضا کیانیان، داریوش ارجمند و...
🌎محصول: #ایران
📆سال تولید: ۱۳۷۹
🎙زبان: #فارسی
زمان: ۱۳۷ دقیقه
🖊خلاصه داستان: گلرخ کمالی پس از یک سال دوری به تهران برمی گردد تا نزد همسرش، ناصر معاصر باشد ولی متوجه می شود که شریک او جواد مقدم به ناصر کلک زده و با هفتصد میلیون تومان گریخته است و قرار است به خاطر چک ها، ناصر زندانی شود. گلرخ به جبران یک سال دوری از همسرش با طلبکاران تماس می گیرد و سعی در جلب رضایت آن ها دارد. در این مسیر پیشنهادات، تحقیرها، تهدیدها و فجیع ترین اتفاقات را تحمل می کند تا سرانجام موفق می شود اما…


مجله هنری آرت ژورنال
@ARTTJOURNAL
3
گفتار دینی


حی بن یقظان

محمدامین مروتی


"حیّ بن یقظان " داستانی فلسفی ـ عرفانی در دفاع از عقل فلسفی و تقابل شکنی دوگانه عقل/ وحی است. در روایتی از پیامبر هم منقول است که "الدین هو العقل والعقل هو الدین". در واقع می توان گفت که حی بن یقظان برای اثبات همین حدیث نگاشته شده.
دو نوشته ی معروف با این عنوان به وسیله "ابن سینا" و "ابن طفیل" نگاشته شده اند که البته نوشته ابن طفیل خواندنی تر است. معنی تحت اللفظی حی بن یقظان، "زنده ی بیدار" است که اشاره به "عقل فعال" دارد که به قول فلاسفه اولین صادر از ناحیه ی خدا است. واژة "حی" با واژة "وحی" نیز تناسب و هم حروفی دارد. در واقع دلِ "حی"، به نوعی "وحیِ فطری"، زنده و بیدار است.
ابن طفیل در این حکایت "حی" را مانند انسانی در جزیره ای دور افتاده، تصویر می کند که به طریقی فطری و شهودی و به کمک عقل به حقایق الهی پی می برد. از سوی دیگر "سلامان و ابسال" دو دوست هستند. سلامان معتقد به دین عوام و همرنگی با جماعت است، ولی ابسال که به نوعی دین فلسفی و عقلی باور دارد، در وطنش تحمل نمی شود و ناچار به کوچ می شود و به همان جزیره ای می رود که "حی" ساکن آن است و در آن جا از طریقِ تسمیه ی اشیا، کم کم به حی زبان می آموزد و سپس با کمال تعجب متوجه می شود که "حی" به طریقی فطری و انفرادی، به برداشت های مشابهی از دین رسیده و از این جا نتیجه می گیرد که عقل می تواند مستقل از وحی، با رویکردی فطری به حقیقت دست یابد. ابسال به وطن بر می گردد تا این کشف را با عوام در میان بگذارد که با برخورد شدید آنان مواجه می شود و متوجه می شود شیوه سلامان - در سخن گفتنش با دیگران بر وفق عقل و فهمشان- شیوه ی درستی است. به قول ابن طفیل فلسفه، دین خواص است و دین، فلسفه ی عوام.
خلاصه "حی" متقاعد می شود که پیامبران هم حق داشته اند با زبان رمز و تمثیل با عوام سخن گویند.
🤮1
گفتار اجتماعی 1


تفاوت اکت سیاسی و اکت اخلاقی

محمدامین مروتی


سیاست را باید بر اساس نتایج عملی (هزینه-فایده) داوری کرد. چنان که میلتون فریدمن اقتصاددان و برنده‌ی نوبل اقتصاد می گوید:
"یکی از اشتباهات بزرگ این است که سیاست‌ها و برنامه‌ها را به جای اینکه بر اساس نتایج‌شان بسنجیم، بر مبنای نیت‌های [عاملان]شان قضاوت کنیم."

اما در اخلاق حقیقت معکوس است. اخلاق را می توان بر حسب نیات ارزیابی و قضاوت کرد. عمل اخلاقی عملی است که از نیتی نیک برخاسته باشد.
در واقع در سیاست، اخلاق فایده گرای یوتیلیتارین هایی چون جیمز و میل، اعتبار دارد و در عرصه روابط بین فردی، اخلاق وظیفه گرای کانتی.
در سیاست ملاک، کارآمدی و نتیجه است در اخلاق ملاک انجام وظیفه و حسن نیت.


4 دی 1404
🤡1
گفتار اجتماعی 2


تقصیر یا تحلیل؟

محمدامین مروتی


در برخورد با پدیده های تاریخی مثل انقلاب ایران، می توان به دوگونه عمل کرد.
می توان دنبال مقصر گشت و دق دلی ها را بر سر او خالی کرد.
می توان از چشم سوم شخص یعنی با چشم تحقیق و تفحص در آن نگریست.

حاصل جستجوی مقصر، این است که مقصر اتحاد نامقدس آمریکا و انگلیس وفرانسه و شوروی و سازمان های چپگرا و اسلامگرا بودند که چشم دیدن پیشرفت کشور را نداشتند و همچنین مقصر، نسل بدیُمن 57 بود که خوشی زیردلشان زده بود. همه این ها دست به دست هم دادند تا پهلوی های نازنین و فرشته خو و ایرانساز را سرنگون سازند. زیرا پهلوی ایران را در آستانه تمدن بزرگ قرار داده بود و بهای نفت را بالا برده بود و این با منافع جهانخواران منافات داشت که چشم پیشرفت ایران را نداشتند.

اما حاصل جستجوی محققانه، تحلیل مجموعه ای از فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی است که به انقلاب انجامید.
در جستجوی مقصر، لعن و نفرین و فحاشی جای تحلیل را می گیرد. در تحلیل، دنبال مقصر نمی گردیم. تحولات را مولتی فاکتور می دانیم و به ساده سازی و عوام گرایی میدان نمی دهیم. قصدها و نیات را تابع این فاکتورها می کنیم نه برعکس.

در مقصریابی، همه خود را صاحب نظر می دانند و دنبال دستهای پشت پرده می گردند و به خود اجازه اظهار نظر قاطع و بی تردید می دهند.
در تحقیق تاریخی، سند و مدرک، ملاک و مبنای اظهار نظر است و مبتنی بر احتیاط و فروتنی علمی است و تحولات تاریخی به نیات و توطئه های اشخاص تقلیل داده نمی شود.


3 دی 1404
👍3🖕1
⁨ ⁨ ⁨ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀
در شبکه‌های اجتماعی، مکمل‌های منیزیم به‌عنوان سلاح مخفی برای دستیابی به تندرستی شهرت یافته‌اند.

افراد زیادی را می‌بینید که از فواید آن برای آرامش، کاهش دردهای عضلانی، بهبود ضربان قلب و مهم‌تر از همه، غلبه بر مشکلات خواب سخن می‌گویند.

اما فراتر از شهرت تازه‌ای که این ماده معدنی به‌دست آورده، باید دانست که منیزیم یکی از عناصر کلیدی برای عملکرد درست بدن انسان به‌طور کلی است.

مطلب کامل را می‌توانید در وبسایت بی‌بی‌سی بخوانید.


📷GETTY

https://bbc.in/458JyFh
@BBCPersian
🙏2😁1💩1
Ⓜ️ آمیزه‌ی حق و باطل


ما باید واقعاً باور کنیم که هیچ انسانی حق مجسم نیست و هیچ انسانی هم باطل مجسم نیست وگرنه نمی‌توانیم عقلانی زندگی کنیم. کسانی می‌توانند عقلانی زندگی کنند که هیچ انسانی را حق مسلم ندانند و باطل مسلم هم ندانند؛ یعنی یکپارچه حق ندانند و یکپارچه باطل هم ندانند. شما اگر کسی را یکپارچه باطل بدانید نسبت به ادله‌ای که بر سخنش می‌آورد بی‌اعتنا می‌شوید چون اصل سخنش را باطل می‌دانید به ادله‌اش گوش نمی‌سپارید. از طرف دیگر هم اگر کسی را حق مجسم بدانید به ادله‌اش گوش نمی‌سپارید. چرا؟ چون می‌گویید سخن ایشان دلیل نمی‌خواهد، هرچه می‌گویند درست است.

آدم برای اینکه علاوه بر مدعای کسی، به دلیل او هم گوش بدهد، نباید او را حق مجسم بداند و نه باطل مجسم. ما وقتی کسی را حق مجسم بدانیم دیگر به دلیلش گوش نمی‌دهیم چون می‌گوییم مدعایش درست است و دیگر احتیاج به دلیل نیست. وقتی کسی را باطل مجسم هم بدانیم باز به دلیلش گوش نمی‌دهیم چون می‌گوییم مدعایش نادرست است دلیلش هرچه می‌خواهد باشد. ما باید هرکسی را آمیخته‌ای از حق و باطل بدانیم و بگوییم درصدی از آنچه می‌گوید حق است و درصدی از آنچه می‌گوید باطل است.

مولانا خیلی خوب می‌گفت (به تعبیر امروزی) هیچ‌کسی نمی‌آید یک سکه «سه تومان و پنج هزاری» ضزب بزند چرا؟ چون آدم سکه را ضرب می‌زند و تقلب می‌کند که به‌جای سکه واقعی و اصیل از او بپذیرند. چون سکه واقعی «سه تومان و پنج هزاری» وجود ندارد هیچ‌کس سکه سه تومان و پنج هزاری را ضرب نمی‌زند. هیچ‌کس نمی‌آید یک اسکناس بیضی شکل چاپ کند چون اسکناس باید به مصرف برسد. این تمثیل معنایش چیست؟ معنایش این است اگر یک سخنی بخواهد باطل کامل باشد مشتری ندارد و آدم‌هایی هم که می‌خواهند حرف باطلی بزنند باید این حرف باطلشان را با کلی حق باهم بیامیزند تا مشتری پیدا بکند. و این یعنی هیچ سخنی نیست الا اینکه جنبه حقی در آن وجود دارد .


وقتی فروید می‌گفت: آدم همه‌ی فعالیت‌هایش ناشی از غریزه جنسی است - البته مبالغه می‌کرد - ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی در زندگی نداشت فروید می‌توانست بگوید همه نقش مال غریزه جنسی است؟ طبعاً باید غریزه جنسی یک نقشی در زندگی داشته باشد تا بعد فروید بیاید در این نقش مبالغه کند ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی نداشت اصلاٌ فروید نمی‌توانست این را بگوید. در زمانی مارکس گفته است: منافع طبقاتی آدم‌ها در موضع‌گیری‌هایشان تاثیر دارد - ولو مبالغه داشت - اما در عین‌حال اگر منافع طبقاتی هیچ تاثیری در موضع‌گیری‌ها نداشت، مارکس نمی‌توانست این را بگوید. ما باید بپذیریم که سخنان همیشه آمیزه‌ای از حق و باطلند. وقتی این آمیزه‌بودن سخنان از حق و باطل را بپذیریم به ادله سخنان اعتنا نشان می‌دهیم.

علاوه بر این انسان باید قبول کند که خودش هم انسان است و ما این را قبول نمی‌کنیم. برتولت برشت یک نمایشنامه‌ای دارد به نام «آدم، آدم است». اول به نظر می‌آید این گزاره، یک گزاره تحلیلی است؛ آنالتیک است زیرا «هرچیزی خودش است»؛ آب، آب است؛ سنگ هم سنگ است و طبعاٌ آدم هم آدم است. ولی همانگونه که برتولت برشت در آن نمایشنامه می‌خواهد نشان دهد واقعاً گاهی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم آدم، آدم نیست. نکته مرتبط با بحث من این است که ما گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم که خود ما انسان نیستیم چرا؟ برای اینکه حکم کلی می‌کنیم درباره اینکه هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما در مورد خودمان چنین حکمی نمی‌کنیم. پس لااقل ظاهراً در مورد خودمان معتقدیم که ما انسان نیستیم چون ما ممکن نیست اشتباه بکنیم. شرط عقلانیت این است که آدم به خودش بباوراند که من یک تافته جدابافته‌ای نیستم؛ من هم انسانم و هر انسانی جایز‌الخطا است بنابراین من هم جایز‌الخطا خواهم بود.


مصطفی ملکیان | عقلانیت و زندگی عقلانی




🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
😁1
تیپ‌های رفتاری متفاوت که باید بشناسی تا از پس همه بر بیای - خلاصه…
تیپ‌های رفتاری متفاوت که باید بشناسی تابتوانی تعامل بهتری با آنان داشته باشی:

خلاصه‌ی کتاب احاطه شده توسط احمق‌ها

همان‌گونه که عنوان کتاب نشان می‌دهد، در اطراف ما کسانی زندگی می‌کنند که یا ما از درک آنها عاجزیم یا در شرایط نامطلوب، شناخت آنها چالش‌برانگیز و سخت است. کسانی را حتی در شرایط عادی هم اصلاً درک نمی‌کنیم. سخت‌ترین کار، برقراری رابطه با کسانی است که مثل ما نیستند. علت آن است که رفتار آنها بر اساس معیارهای ما «نادرست» محسوب می‌شود.
@Beheshteketab
🖕1
گفتار عرفانی


تفسیر بهشت و دوزخ در مثنوی

محمدامین مروتی


مولانا در دفتر چهارم و در خلال گفتگوی موسی و فرعون، تفسیر بدیعی از محتوای بهشت و جهنم می کند.

تفسیر چهار جوی بهشتی:
موسی به فرعون گفت اگر از من یک چیز بپذیری، در عوض چهار چیز بستان:
۲۵۰۸ هین زِ من بِپْذیر یک چیز و بیار پَس زِ من بِسْتان عِوَض آن را چهار

فرعون پرسید آن یک چیز چیست؟ فرعون گفت اقرار به وحدانیت خدا که او خالق همه موجودات است:
۲۵۰۹ گفت ای موسی کُدام است آن یکی؟ شَرح کُن با من از آن یک اندکی
۲۵۱۰ گفت آن یک که بگویی آشکار که خدایی نیست غیر کِردگار

فرعون گفت آن چهار چیز را بیاور. چه بسا قفل کفر سنگیم مرا باز کنند:
۲۵۱۳ گفت ای موسی کُدام است آن چهار که عِوَض بِدْهی مرا؟ بَرگو بیار
۲۵۱۴ تا بُوَد کَزْ لُطفِ آن وَعْده‌یْ حَسَن سُست گردد چارمیخِ کُفرِ من
۲۵۱۵ بوک زان خوش وَعْده‌هایِ مُغْتَنَم بَرگُشایَد قُفْلِ کُفرِ صد مَنَم

شاید جوی انگبین، زهر کین را از خونم بزداید. یا جوی تمیز شیر، عقلم را از اسارت نجات دهد. (شیر نماد معرفت است):
۲۵۱۶ بوک از تاثیرِ جوی اَنْگَبین شَهْد گردد در تَنَم این زَهْرِ کین
۲۵۱۷ یا زِ عکسِ جویِ آن پاکیزه‌شیر پَروَرِش یابَد دَمی عقلِ اسیر

یا به واسطه تاثیر جوهای شراب، نسبت به امر الهی ذوق و شوق بیابم. یا از زلالی جوی های آب، تنم طراوت بیابد و شوره زار و خار زار خاک تنم سبز و بهشتی شود:
۲۵۱۸ یا بُوَد کَزْ عکس آن جوهایِ خُمر مَست گردم بو بَرَم از ذوقِ اَمْر
۲۵۱۹ یا بُوَد کَزْ لُطْفِ آن جوهایِ آب تازگی یابَد تَنِ شوره‌یْ خَراب
۲۵۲۰ شوره‌اَم را سَبزه‌یی پیدا شود خارْزارَم جَنَّتِ ماوی شود

یعنی عسل نماد خوش خلقی است، شیر نماد معرفت، شراب نماد ذوق عرفانی و آب نماد سبزی و خرمی است.


تفسیر دوزخ:
همانگونه که اکنون، از تاثیرات دوزخ آتش قهرم نسبت به حق شعله ور شده. از زهر مارهای دوزخ بر بهشتیان زهر می بارم. از تاثیر و انعکاس آب گرم جهنم، بر مردم ظلم و نابودشان می کنم:
۲۵۲۲ آن چُنان کَزْعکسِ دوزخ گشته‌ام آتش و در قَهْرِ حَقْ آغشته‌ام
۲۵۲۳ گَهْ زِ عکسِ مارِ دوزخ هَمچو مار گشته‌ام بر اَهْلِ جَنَّت زَهْربار
۲۵۲۴ گَه زِ عکسِ جوششِ آب حَمیم آبِ ظُلْمَم کرده خَلْقان را رَمیم

من جلوه ای از سرمای سخت یا آتش داغم. عین دوزخم برای مردم فقیر و هر کس را مظلوم بیابم نابود می کنم:
۲۵۲۵ من زِ عکسِ زَمْهریرَمْ زَمْهریر یا زِ عکسِ آن سَعیرم چون سَعیر
۲۵۲۶ دوزخِ درویش و مَظْلومَم کُنون وایِ آن که یابَمَش ناگَهْ زَبون

یعنی دوزخ هم نماد قهر و خشم و ظلم و نیش زدن و ستم بر ضعفاست.


حَمیم = آب داغ و جوشان، در آیات قرآن از عذاب های دوزخیان ذکر شده است / رَمیم = پوسیده، استخوان پوسیده
زَمهَریر = سرمای سخت / سعیر = از نام های دوزخ است به معنی آتش فروزان و سوزان

1 دی 1404
🤮1
نکته:

وقتی خدا می‌گوید من رحمان و رحیم هستم، این فقط یک خبر نیست بلکه یک دستور است؛ یعنی تو هم، رحیم و رحمان باش. (امانوئل لویناس)
2💊1