#فلسفه_ذهن_علم
بررسی فرضیه ی جولیان جینز و آزمایش دکتر مایکل پرسینگر
خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دوجایگاهی :
جولیان جینز
(به انگلیسی: Julian Jaynes) (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۲۰ - درگذشت ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷) روانشناس آمریکایی بود که بیش از همه با کتابش با نام "خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی"(۱۹۷۶) شناخته شدهاست. او در این کتاب به طرح این نظریه پرداخت که انسانهای عصر باستان آگاهی نداشتهاند، اما به جای آن، رفتار ایشان توسط توهمات شنیداری جهت داده میشدهاست.آنها این توهمات شنیداری را به عنوان صدای سرور، پادشاه یا خدایان تعبیر میکردهاند. جینز به طرح این مسئله پرداخت که تغییر از این روش تفکر (که آن را ذهن دوجایگاهی نامید) به آگاهی در دورهای از قرون در حدود سه هزار سال پیش رخ داد که بر توسعهٔ زبان استعاری و پیدایش خط تکیه دارد.
مطابق نظرِ جولیان جینزِ روانشناس در انسان باستان(پیش از ۳۰۰۰ سال پیش)ارتباط بین دو نیمکره ی مغز که در انسان کنونی توسط جسم پینهای انجام میشود،کمتر از حال حاضر بوده و ذهن آنها در دوجایگاه جداگانه بدون هماهنگی کامل عمل میکرده است(در انسان امروزی فعالیت ذهن در یک جایگاه صورت میگیرد)و این خود پیامدهایی داشته
(مثل شنیدن صداهای غیرطبیعی در اطراف خودش)
انسان باستان،در نیمکره ی راست وجود یک خطر را احساس میکند.
فرمان گریز از نیمکره ی چپ صادر میشود.
انسان باستان گمان میکند شخص دیگری این فرمان را صادر کرده.
برای کسی که نيم کره چپ مغزش بزرگتر است احساس می کند که از خارج کسی به او دستور می دهد ٬ نيم کره چپ اجزايی دارد که برای به کارگيری زبان است ٬ در ذهن دوجايگاهی هنوز نيم کره چپ و راست ادغام نشده اند ٬ نيم کره راست می تواند توهم و گفتار توسط فردی دیگر را در ذهن ما بيافريند ٬ تفکيک دو نيم کره باعث تفکيک زبانِ انسان و خدايان می شود،در سراسر ايلياد چيزی به نام آگاهی وجود ندارد ٬ در ايلياد هيچ ذکری از عدالت و يا فريبکاری نيست چون اصلاْ فرض ِ انجام آن اعمال نيز مطرح نبوده و فقط خدايان دستور می داند و آنها به کار می گرفتند ٬...
در آغاز دوران پادشاهی کماکان توهمات به صورت دستورات شاهان ٬ حتی بعد از مرگ آنها نيز در ذهن مردمان وجود داشتند و اين از مقبره ها و معبدها و سرهای حيوانات و يا شاهان که با دهان های باز و اشارات دست ٬ مردم را به چيزی فرا می خواندند به خوبی پيدا و عيان است .
گسترش حکومت ها و تبادل کالا و تعامل اقتصادی باعث افول و فروپاشی تدريجی ذهن دوجايگاهی شد.
پيدايش فريبکاری ٬ بخصوص ٬ از ويژگی های ذهن يک جايگاهيست .
اسکيزوفرنی ٬ بازگشت ناقص به ذهن دوجايگاهی ست ٬ زمانيکه سرعت حرکت اطلاعات از نيمکره راست به نيمکره چپ چند صد برابر کندتر می شود.
برگرفته شده از کتاب : 📕#خاستگاه_آگاهی_در_فروپاشی_ذهن_دوجایگاهی
✍️اثر #جولیان_جینز
(Julian Jaynes)
بررسی فرضیه ی جولیان جینز و آزمایش دکتر مایکل پرسینگر
خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دوجایگاهی :
جولیان جینز
(به انگلیسی: Julian Jaynes) (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۲۰ - درگذشت ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷) روانشناس آمریکایی بود که بیش از همه با کتابش با نام "خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی"(۱۹۷۶) شناخته شدهاست. او در این کتاب به طرح این نظریه پرداخت که انسانهای عصر باستان آگاهی نداشتهاند، اما به جای آن، رفتار ایشان توسط توهمات شنیداری جهت داده میشدهاست.آنها این توهمات شنیداری را به عنوان صدای سرور، پادشاه یا خدایان تعبیر میکردهاند. جینز به طرح این مسئله پرداخت که تغییر از این روش تفکر (که آن را ذهن دوجایگاهی نامید) به آگاهی در دورهای از قرون در حدود سه هزار سال پیش رخ داد که بر توسعهٔ زبان استعاری و پیدایش خط تکیه دارد.
مطابق نظرِ جولیان جینزِ روانشناس در انسان باستان(پیش از ۳۰۰۰ سال پیش)ارتباط بین دو نیمکره ی مغز که در انسان کنونی توسط جسم پینهای انجام میشود،کمتر از حال حاضر بوده و ذهن آنها در دوجایگاه جداگانه بدون هماهنگی کامل عمل میکرده است(در انسان امروزی فعالیت ذهن در یک جایگاه صورت میگیرد)و این خود پیامدهایی داشته
(مثل شنیدن صداهای غیرطبیعی در اطراف خودش)
انسان باستان،در نیمکره ی راست وجود یک خطر را احساس میکند.
فرمان گریز از نیمکره ی چپ صادر میشود.
انسان باستان گمان میکند شخص دیگری این فرمان را صادر کرده.
برای کسی که نيم کره چپ مغزش بزرگتر است احساس می کند که از خارج کسی به او دستور می دهد ٬ نيم کره چپ اجزايی دارد که برای به کارگيری زبان است ٬ در ذهن دوجايگاهی هنوز نيم کره چپ و راست ادغام نشده اند ٬ نيم کره راست می تواند توهم و گفتار توسط فردی دیگر را در ذهن ما بيافريند ٬ تفکيک دو نيم کره باعث تفکيک زبانِ انسان و خدايان می شود،در سراسر ايلياد چيزی به نام آگاهی وجود ندارد ٬ در ايلياد هيچ ذکری از عدالت و يا فريبکاری نيست چون اصلاْ فرض ِ انجام آن اعمال نيز مطرح نبوده و فقط خدايان دستور می داند و آنها به کار می گرفتند ٬...
در آغاز دوران پادشاهی کماکان توهمات به صورت دستورات شاهان ٬ حتی بعد از مرگ آنها نيز در ذهن مردمان وجود داشتند و اين از مقبره ها و معبدها و سرهای حيوانات و يا شاهان که با دهان های باز و اشارات دست ٬ مردم را به چيزی فرا می خواندند به خوبی پيدا و عيان است .
گسترش حکومت ها و تبادل کالا و تعامل اقتصادی باعث افول و فروپاشی تدريجی ذهن دوجايگاهی شد.
پيدايش فريبکاری ٬ بخصوص ٬ از ويژگی های ذهن يک جايگاهيست .
اسکيزوفرنی ٬ بازگشت ناقص به ذهن دوجايگاهی ست ٬ زمانيکه سرعت حرکت اطلاعات از نيمکره راست به نيمکره چپ چند صد برابر کندتر می شود.
برگرفته شده از کتاب : 📕#خاستگاه_آگاهی_در_فروپاشی_ذهن_دوجایگاهی
✍️اثر #جولیان_جینز
(Julian Jaynes)