#هویدا قرار بود از سیستم بگوید. بقول #ابراهیم_یزدی، از سیستمی که سیزده سال دوران طلائیش بود.
او می خواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود. او می خواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه #تمدن_بزرگ" رسیده بودیم.
او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ می انداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به هفتادو دو کشور دنیا سفر می کرد.
@mobarezan_vatannews
او قرار بود بگوید چگونه ریال #ایران جزء هفت پول برتر دنیا شد. هویدا قرار بود بگوید که چه شد که بعد از پنجاه و هفت سال سلطنت #پهلوی، دنیا به ایران تعظیم می کرد.
کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه ها #دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا می خواست برملائش کند.
هویدا می خواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمی دانم چگونه گلوله هادی غفاری از غیب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند.
در خبر ها شنیدم که ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید سی هزار لیره ترک جریمه میشه و به زندان می افته، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزی افتادم که دانشجو بودم هر تابستان می توانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم.
@mobarezan_vatannews
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس می کرد و دختران ترک در استانبول به من میگفتن "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که دو هزار کیلومتر آن از خاک ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنزی را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند. ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود. از آن روز تا به امروز که چهل سال گذشته، چقدر حقیر شده ام.
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت هویدا بی رحمانه #اعدام شد
روانش شاد و یادش گرامیباد
@mobarezan_vatannews
او می خواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود. او می خواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه #تمدن_بزرگ" رسیده بودیم.
او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ می انداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به هفتادو دو کشور دنیا سفر می کرد.
@mobarezan_vatannews
او قرار بود بگوید چگونه ریال #ایران جزء هفت پول برتر دنیا شد. هویدا قرار بود بگوید که چه شد که بعد از پنجاه و هفت سال سلطنت #پهلوی، دنیا به ایران تعظیم می کرد.
کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه ها #دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا می خواست برملائش کند.
هویدا می خواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمی دانم چگونه گلوله هادی غفاری از غیب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند.
در خبر ها شنیدم که ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید سی هزار لیره ترک جریمه میشه و به زندان می افته، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزی افتادم که دانشجو بودم هر تابستان می توانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم.
@mobarezan_vatannews
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس می کرد و دختران ترک در استانبول به من میگفتن "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که دو هزار کیلومتر آن از خاک ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنزی را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند. ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود. از آن روز تا به امروز که چهل سال گذشته، چقدر حقیر شده ام.
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت هویدا بی رحمانه #اعدام شد
روانش شاد و یادش گرامیباد
@mobarezan_vatannews
#هویدا قرار بود از سیستم بگوید. بقول #ابراهیم_یزدی، از سیستمی که سیزده سال دوران طلائیش بود.
او می خواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود. او می خواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه #تمدن_بزرگ" رسیده بودیم.
او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ می انداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به هفتادو دو کشور دنیا سفر می کرد.
او قرار بود بگوید چگونه ریال #ایران جزء هفت پول برتر دنیا شد. هویدا قرار بود بگوید که چه شد که بعد از پنجاه و هفت سال سلطنت #پهلوی، دنیا به ایران تعظیم می کرد.
کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه ها #دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا می خواست برملائش کند.
هویدا می خواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمی دانم چگونه گلوله هادی غفاری از غیب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند.
در خبر ها شنیدم که ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید سی هزار لیره ترک جریمه میشه و به زندان می افته، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزی افتادم که دانشجو بودم هر تابستان می توانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم.
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس می کرد و دختران ترک در استانبول به من میگفتن "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که دو هزار کیلومتر آن از خاک ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنزی را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند. ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود. از آن روز تا به امروز که چهل سال گذشته، چقدر حقیر شده ام.
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت هویدا بی رحمانه #اعدام شد
روانش شاد و یادش گرامیباد
@mobarezan_vatannews
او می خواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود. او می خواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه #تمدن_بزرگ" رسیده بودیم.
او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ می انداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به هفتادو دو کشور دنیا سفر می کرد.
او قرار بود بگوید چگونه ریال #ایران جزء هفت پول برتر دنیا شد. هویدا قرار بود بگوید که چه شد که بعد از پنجاه و هفت سال سلطنت #پهلوی، دنیا به ایران تعظیم می کرد.
کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه ها #دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا می خواست برملائش کند.
هویدا می خواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمی دانم چگونه گلوله هادی غفاری از غیب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند.
در خبر ها شنیدم که ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید سی هزار لیره ترک جریمه میشه و به زندان می افته، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزی افتادم که دانشجو بودم هر تابستان می توانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم.
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس می کرد و دختران ترک در استانبول به من میگفتن "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که دو هزار کیلومتر آن از خاک ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنزی را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند. ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود. از آن روز تا به امروز که چهل سال گذشته، چقدر حقیر شده ام.
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت هویدا بی رحمانه #اعدام شد
روانش شاد و یادش گرامیباد
@mobarezan_vatannews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دردادگاه زنده یاد #هویدا او باکمال احترام ومنطق سخن میگوید وکلمات ایشون بیانگر سیستمی(#پادشاهی) هست که چنین شخص فرهیختهای از آن خروجی شده ولی موردکوچکی که دیدم خنده آن آخوند قاتل هست موقعی که هویدا میگوید متکی به خدا هستم، ما چگونه به
آخوند بایدرحم کنیم؟؟؟
#نه_به_انتخابات_١٤٠٠
@mobarezan_vatannews
@Hamseda_ba_shahzade
آخوند بایدرحم کنیم؟؟؟
#نه_به_انتخابات_١٤٠٠
@mobarezan_vatannews
@Hamseda_ba_shahzade