✳️ماجراي ترور نافرجام شاه فقيد توسط عوامل نيكخواه در كاخ مرمر
#برگی_از_تاریخ_ایران
🔴من تنها حقایق را به شاه خواهم گفت ( پرويز نيكخواه )
ترور نافرجام شاهنشاه آریامهر و بخشیده شدن عامل ترور در بیست و یکم فروردین ۱۳۴۴ اتوموبیل پادشاه در محوطه کاخ مرمر که دفتر کار ایشان بود می ایستد. پادشاه را سرلشگر کمال، رئیس ستاد کل ارتش همراهی میکند. شاه طبق عادت همیشگی خود با قدم های تند و دست به پشت با قامت خمیده حرکت می کند. او افراد گارد را که همه خبر دار ایستاده اند از نظر می گذراند و متوجه تنها فردی میشود که مسلسلش را به سینه نچسبانده و بحالت افقی نگهداشته است.
پادشاه بازوی سرلشگر کمال را گرفته و در حالیکه میگوید: سرت را بدزد، او و خودش را بداخل عمارت می اندازد. صدای رگبار تیر در محوطه کاخ می پیچد و تکه های جدا شده از دیوار به سر شاه و کمال که خوابیده اند می ریزد . صدای رگبار مسلسل قطع شده و سه جنازه از روی زمین بر داشته میشود. دو تن از محافظان هم مجروح شده اند که فوری به بیمارستان فرستاده میشوند.
در این رابطه ساواک چهارده تن را دستگیر می کند که برخی به محافل مذهبی و برخی به حزب توده مربوط بودند. دو تن از متهمان، پرویز نیکخواه و منصوری، پس از سه روز که از واقعه گذشته بود دستگیر میشوند.
پرویز نیکخواه زاده هزار و سیصد و هجده در تهران، فعال سیاسی چپ و یکی از رهبران اصلی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی علیه شاه و نظام شاهنشاهی در اروپا و آمریکا نیکخواه تحصیلات متوسطه خود را در رشته ریاضی به پایان برد. او تا سال سی و سه در سازمان جوانان حزب توده عضویت داشت. پس از اتمام دبیرستان به انگلستان رفت. در آنجا باز به دام حزب توده افتاد.
با اختلافاتی که میان او و سران حزب توده در خارج رخداد، از حزب جدا شد و به کنفدراسیون دانشجویان مخالف شاه پیوست. او در سال چهل و سه به ایران بازگشت. باوجود تمام فعالیت های ضد رژیم در خارج از کشور، ساواک کاری به او نداشت و حتا اجازه داد تا او در دانشگاه پلی تکنیک تدریس کند و
به ریاست آزمایشگاه فیزیک دانشگاه برسد.
پرویز نیکخواه به همراه احمد منصوری، منصور پور کاشانی، رسول مقدم و فیروز شیروانلو تشکیلات چریکی و پارتیزانی در نواحی شمالی کشور به راه انداختند. گروه نیکخواه تا ماجرای کاخ مرمر در بیست و یکم فروردین چهل و چهار که در آن سرباز وظیفه فریب خورده ای بنام رضا شمس آبادی، بیست و دو ساله بر روی پادشاه آتش مسلسل گشود، اقدامی علیه شاه و نظام انجام نداده بود. در این ترور نافرجام استوار بابايى و استوار لشكرى كشته ميشوند( در جواب آتش مسلسل سرباز شمس آبادى، گروهبان زابلى هم به شمس آبادى شليك ميكند كه بعدها در سال ٥٧ با همكارى چپها و كنفدراسيونيها دستگير و اعدام ميشود)و خود شمس آبادی کشته شدند.
ساواک نیکخواه را تحت فشار قرار میدهد، اما نیکخواه میگوید:
من تنها حقایق را به شاه خواهم گفت!
با موافقت پادشاه نیکخواه را پیش او میبرند. در کاخ، پادشاه با لباس خواب، دو تن را که مغز متفکر ترور او بودند ملاقات می کند. دادگاه نیکخواه را به مرگ محکوم می کند، اما پادشاه او را می بخشد.
یاد سخنان پادشاه به هنگام اعدام خسرو روزبه می افتم که گفته بود : اگر روزبه علیه من اقدامی کرده بود، او را می بخشم، اما او علیه کشور توطئه کرده است. با بخشش نیکخواه، متوجه میشویم که شاه شعار نمیداد و هر حرفی که میزد به آن مومن بود و عمل میکرد.
نیکخواه که مشمول عفو شاه قرارگرفته، به آغوش وطن باز میگردد. به دنبال او، منوچهر آزمون نیز راه خدمت به ایران و ایرانی را یافته و به راهی میرود که نیکخواه رفته است. منوچهر آزمون، توده ای سابق و مامور سازماندهی دانشجویان برلین شرقی بود. استقبال دولت از نادمین، آنها را تا پست وزیر اطلاعات، وزیر کار و استانداری ارتقاء میدهد!
پرویز نیکخواه در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ توسط رژیم جنایتکار اسلامی کشته می شود.
پادشاه ایرانساز پهلوی مخالفانش را میبخشید و آنها را حتا به کارهای کلیدی نیز گمارده میشدند. در رژیم جمهوری جنایتکار اسلامی همه را اعدام و با خانواده شان از حق زندگی و زیستن
بازميدارند. در كجاى دنيا چنين چيزى سراغ داريد كه فردى دشمنان قسم خورده خود را ببخشد و با دادن شانس دوباره به آنان پست و مقام دهد تابه كشور خدمت كنند؟آيا او بهاى ميهن دوستى ومهربانى خود را پرداخت؟😔
ما كه در خورشيد وجودش معذب بوديم
چشممان كور،سزاوار همين شب بوديم😔
🔄 #کانال_ملا_مجاهد
#برگی_از_تاریخ_ایران
🔴من تنها حقایق را به شاه خواهم گفت ( پرويز نيكخواه )
ترور نافرجام شاهنشاه آریامهر و بخشیده شدن عامل ترور در بیست و یکم فروردین ۱۳۴۴ اتوموبیل پادشاه در محوطه کاخ مرمر که دفتر کار ایشان بود می ایستد. پادشاه را سرلشگر کمال، رئیس ستاد کل ارتش همراهی میکند. شاه طبق عادت همیشگی خود با قدم های تند و دست به پشت با قامت خمیده حرکت می کند. او افراد گارد را که همه خبر دار ایستاده اند از نظر می گذراند و متوجه تنها فردی میشود که مسلسلش را به سینه نچسبانده و بحالت افقی نگهداشته است.
پادشاه بازوی سرلشگر کمال را گرفته و در حالیکه میگوید: سرت را بدزد، او و خودش را بداخل عمارت می اندازد. صدای رگبار تیر در محوطه کاخ می پیچد و تکه های جدا شده از دیوار به سر شاه و کمال که خوابیده اند می ریزد . صدای رگبار مسلسل قطع شده و سه جنازه از روی زمین بر داشته میشود. دو تن از محافظان هم مجروح شده اند که فوری به بیمارستان فرستاده میشوند.
در این رابطه ساواک چهارده تن را دستگیر می کند که برخی به محافل مذهبی و برخی به حزب توده مربوط بودند. دو تن از متهمان، پرویز نیکخواه و منصوری، پس از سه روز که از واقعه گذشته بود دستگیر میشوند.
پرویز نیکخواه زاده هزار و سیصد و هجده در تهران، فعال سیاسی چپ و یکی از رهبران اصلی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی علیه شاه و نظام شاهنشاهی در اروپا و آمریکا نیکخواه تحصیلات متوسطه خود را در رشته ریاضی به پایان برد. او تا سال سی و سه در سازمان جوانان حزب توده عضویت داشت. پس از اتمام دبیرستان به انگلستان رفت. در آنجا باز به دام حزب توده افتاد.
با اختلافاتی که میان او و سران حزب توده در خارج رخداد، از حزب جدا شد و به کنفدراسیون دانشجویان مخالف شاه پیوست. او در سال چهل و سه به ایران بازگشت. باوجود تمام فعالیت های ضد رژیم در خارج از کشور، ساواک کاری به او نداشت و حتا اجازه داد تا او در دانشگاه پلی تکنیک تدریس کند و
به ریاست آزمایشگاه فیزیک دانشگاه برسد.
پرویز نیکخواه به همراه احمد منصوری، منصور پور کاشانی، رسول مقدم و فیروز شیروانلو تشکیلات چریکی و پارتیزانی در نواحی شمالی کشور به راه انداختند. گروه نیکخواه تا ماجرای کاخ مرمر در بیست و یکم فروردین چهل و چهار که در آن سرباز وظیفه فریب خورده ای بنام رضا شمس آبادی، بیست و دو ساله بر روی پادشاه آتش مسلسل گشود، اقدامی علیه شاه و نظام انجام نداده بود. در این ترور نافرجام استوار بابايى و استوار لشكرى كشته ميشوند( در جواب آتش مسلسل سرباز شمس آبادى، گروهبان زابلى هم به شمس آبادى شليك ميكند كه بعدها در سال ٥٧ با همكارى چپها و كنفدراسيونيها دستگير و اعدام ميشود)و خود شمس آبادی کشته شدند.
ساواک نیکخواه را تحت فشار قرار میدهد، اما نیکخواه میگوید:
من تنها حقایق را به شاه خواهم گفت!
با موافقت پادشاه نیکخواه را پیش او میبرند. در کاخ، پادشاه با لباس خواب، دو تن را که مغز متفکر ترور او بودند ملاقات می کند. دادگاه نیکخواه را به مرگ محکوم می کند، اما پادشاه او را می بخشد.
یاد سخنان پادشاه به هنگام اعدام خسرو روزبه می افتم که گفته بود : اگر روزبه علیه من اقدامی کرده بود، او را می بخشم، اما او علیه کشور توطئه کرده است. با بخشش نیکخواه، متوجه میشویم که شاه شعار نمیداد و هر حرفی که میزد به آن مومن بود و عمل میکرد.
نیکخواه که مشمول عفو شاه قرارگرفته، به آغوش وطن باز میگردد. به دنبال او، منوچهر آزمون نیز راه خدمت به ایران و ایرانی را یافته و به راهی میرود که نیکخواه رفته است. منوچهر آزمون، توده ای سابق و مامور سازماندهی دانشجویان برلین شرقی بود. استقبال دولت از نادمین، آنها را تا پست وزیر اطلاعات، وزیر کار و استانداری ارتقاء میدهد!
پرویز نیکخواه در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ توسط رژیم جنایتکار اسلامی کشته می شود.
پادشاه ایرانساز پهلوی مخالفانش را میبخشید و آنها را حتا به کارهای کلیدی نیز گمارده میشدند. در رژیم جمهوری جنایتکار اسلامی همه را اعدام و با خانواده شان از حق زندگی و زیستن
بازميدارند. در كجاى دنيا چنين چيزى سراغ داريد كه فردى دشمنان قسم خورده خود را ببخشد و با دادن شانس دوباره به آنان پست و مقام دهد تابه كشور خدمت كنند؟آيا او بهاى ميهن دوستى ومهربانى خود را پرداخت؟😔
ما كه در خورشيد وجودش معذب بوديم
چشممان كور،سزاوار همين شب بوديم😔
🔄 #کانال_ملا_مجاهد