.
خیلی بزرگ بعنوان حامی
◾ستگادین ۲۶جولای۲۰۱۹
بازاریابی حساب و کتاب دارد. پُرواضح است، همان لحظه که اشتباهی رخ میدهد، بیشترین کمک را به رابطهی برَند و مشتری خواهد کرد.
لحظهای که یک بدعهدی رخ میدهد، مشتری میتواند چهره واقعی آن برند را ببیند. ما درباره برندها زیاد داستانپردازی میکنیم ولی میدانیم که وقتی برندی به قولش عمل نکند، واقعیت آن داستانها برملا میشود.
سیاستها، بودجهها و بروکراسی یک برند با بزرگترشدن برند، تاثیرگذاری بیشتری پیدا میکنند.
برند برای حمایت از مشتری زیادی بزرگ شده است. حتی برای اینکه وانمود کند که حامی مشتریست.
تنها راه حمایت از مشتری، گماردن انسان برای انجام این وظیفه است که اقتدار و منابع کافی برای نشاندادن این حمایت را نیز در اختیار داشته باشد.
اگر منظورم را گرفتید، عملکردن به آن آسان است.
مصطفی منبری ۵مرداد۱۳۹۸
؛...................................
خیلی بزرگ بعنوان حامی
◾ستگادین ۲۶جولای۲۰۱۹
بازاریابی حساب و کتاب دارد. پُرواضح است، همان لحظه که اشتباهی رخ میدهد، بیشترین کمک را به رابطهی برَند و مشتری خواهد کرد.
لحظهای که یک بدعهدی رخ میدهد، مشتری میتواند چهره واقعی آن برند را ببیند. ما درباره برندها زیاد داستانپردازی میکنیم ولی میدانیم که وقتی برندی به قولش عمل نکند، واقعیت آن داستانها برملا میشود.
سیاستها، بودجهها و بروکراسی یک برند با بزرگترشدن برند، تاثیرگذاری بیشتری پیدا میکنند.
برند برای حمایت از مشتری زیادی بزرگ شده است. حتی برای اینکه وانمود کند که حامی مشتریست.
تنها راه حمایت از مشتری، گماردن انسان برای انجام این وظیفه است که اقتدار و منابع کافی برای نشاندادن این حمایت را نیز در اختیار داشته باشد.
اگر منظورم را گرفتید، عملکردن به آن آسان است.
مصطفی منبری ۵مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
Too big to care
The marketing math is compelling. It’s obvious that the most highly-leveraged moment in every brand’s relationship with a customer is the moment when something goes wrong. In that momen…
.
نظرسنجیهای مرموز
◾ستگادین ۲۷جولای۲۰۱۹
اول: نظرسنجیهای آنلاین که دسترسی به آنها آزاد است، اساساً دقیق نیستند، چون گروهی که برای پاسخ به سوالاتشان وقت میگذارند، نماینده جمعیت عمومی نیستند.
دوم: نظرسنجی مبتنی بر سرشماری نباید شما را سردرگم کند. پژوهشگر تعدادی سوال را از گروهی تصادفی میپرسد و سپس جواب آنها را به عموم مردم تعمیم میدهد. عموماً شما نیاز به سرشماری ندارید بلکه آنچه لازم دارید، یک گروه از پاسخدهندگان است که نمونهای کوچک ولی جامع از کل اجتماع باشند.
اگر باور دارید که نیازمند تحقیق از افراد بیشتر و بیشتری هستید، خطای بزرگی را مرتکب میشوید. دسترسی شما به افراد بیشتر، فقط دقت نتیجه نظرسنجی شما را کم میکند، همین ( گزینه اول را دوباره مرور کنید)
در دوره و زمانه آمار، بهترین مورد استفاده سرشماری عبارت است از یافتن رابطه احساسات یک فرد با خود واقعیاش. پرسیدن از هر شخص در رستوران که برای شام چه میخواهد بخورد یعنی یک سرشماری مفید! چون شما میتوانید پس از این پرسش، برای هر فرد دقیقا آنچه را که برای شام میخواهد سرو کنید.
سوم: نظرسنجیهای ناشناس از طریق ایمیل قابل ردیابی هستند و میتوانید با خیال راحت شرکت کنید. فقط باید بدانید که ممکن است پاسخ شما با بقیه حرکات شما در اینترنت ارتباط داده شود.
چهارم: پرسیدن سوال از یک نفر، نحوه احساس او را نیز تغییر میدهد. این روش push poll نامیده میشود [ در انتخابات از طریق تماس تلفنی با رایدهندگان و برای دستکاری ذهنیت آنها نسبت به کاندیداها استفاده میشود. م]
البته پرسیدن یک سوال تفکربرانگیز مثل میزان رضایتمندی، میتواند در پاسخ ،سطح رضایت فرد را بالا ببرد!
دو مورد دیگر:
وقتی در آخر نظرسنجی از شما خواستند که هر نظری دارید میتوانید اضافه کنید، اصلا خودتان را به زحمت نیاندازید! کسی نظرات شما را نخواهد خواند.
بهترین راه و تنها راه پیبردن به آنچه مردم احساس میکنند پرسیدن از آنها نیست بلکه نگاهکردن به انتخاب آنهاست وقتی بین «این» یا «آن» قرار میگیرند. واقعیت همین است و بس.
مصطفی منبری ۵مرداد۱۳۹۸
؛...................................
نظرسنجیهای مرموز
◾ستگادین ۲۷جولای۲۰۱۹
اول: نظرسنجیهای آنلاین که دسترسی به آنها آزاد است، اساساً دقیق نیستند، چون گروهی که برای پاسخ به سوالاتشان وقت میگذارند، نماینده جمعیت عمومی نیستند.
دوم: نظرسنجی مبتنی بر سرشماری نباید شما را سردرگم کند. پژوهشگر تعدادی سوال را از گروهی تصادفی میپرسد و سپس جواب آنها را به عموم مردم تعمیم میدهد. عموماً شما نیاز به سرشماری ندارید بلکه آنچه لازم دارید، یک گروه از پاسخدهندگان است که نمونهای کوچک ولی جامع از کل اجتماع باشند.
اگر باور دارید که نیازمند تحقیق از افراد بیشتر و بیشتری هستید، خطای بزرگی را مرتکب میشوید. دسترسی شما به افراد بیشتر، فقط دقت نتیجه نظرسنجی شما را کم میکند، همین ( گزینه اول را دوباره مرور کنید)
در دوره و زمانه آمار، بهترین مورد استفاده سرشماری عبارت است از یافتن رابطه احساسات یک فرد با خود واقعیاش. پرسیدن از هر شخص در رستوران که برای شام چه میخواهد بخورد یعنی یک سرشماری مفید! چون شما میتوانید پس از این پرسش، برای هر فرد دقیقا آنچه را که برای شام میخواهد سرو کنید.
سوم: نظرسنجیهای ناشناس از طریق ایمیل قابل ردیابی هستند و میتوانید با خیال راحت شرکت کنید. فقط باید بدانید که ممکن است پاسخ شما با بقیه حرکات شما در اینترنت ارتباط داده شود.
چهارم: پرسیدن سوال از یک نفر، نحوه احساس او را نیز تغییر میدهد. این روش push poll نامیده میشود [ در انتخابات از طریق تماس تلفنی با رایدهندگان و برای دستکاری ذهنیت آنها نسبت به کاندیداها استفاده میشود. م]
البته پرسیدن یک سوال تفکربرانگیز مثل میزان رضایتمندی، میتواند در پاسخ ،سطح رضایت فرد را بالا ببرد!
دو مورد دیگر:
وقتی در آخر نظرسنجی از شما خواستند که هر نظری دارید میتوانید اضافه کنید، اصلا خودتان را به زحمت نیاندازید! کسی نظرات شما را نخواهد خواند.
بهترین راه و تنها راه پیبردن به آنچه مردم احساس میکنند پرسیدن از آنها نیست بلکه نگاهکردن به انتخاب آنهاست وقتی بین «این» یا «آن» قرار میگیرند. واقعیت همین است و بس.
مصطفی منبری ۵مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
Sneaky surveys (and push polls)
First thing: All open access online surveys are essentially inaccurate, because the group that takes the time to answer the survey is usually different from the general public. Second thing: Don…
.
مردم تغییر نمیکنند
◾ستگادین ۲۸ جولای ۲۰۱۹
مردم تغییر نمیکنند، مگر اینکه خودشان بخواهند.
انسانها تواناییهای منحصربهفردی در ایجاد تغییر دارند.
ما میتوانیم نگرشمان، ظاهرمان و مهارتهایمان را تغییر دهیم.
فقط به شرطی که بخواهیم.
پس قسمت سخت کار، تغییر نیست.
خواستنِ تغییر است.
مصطفی منبری۶مرداد۱۳۹۸
؛...................................
مردم تغییر نمیکنند
◾ستگادین ۲۸ جولای ۲۰۱۹
مردم تغییر نمیکنند، مگر اینکه خودشان بخواهند.
انسانها تواناییهای منحصربهفردی در ایجاد تغییر دارند.
ما میتوانیم نگرشمان، ظاهرمان و مهارتهایمان را تغییر دهیم.
فقط به شرطی که بخواهیم.
پس قسمت سخت کار، تغییر نیست.
خواستنِ تغییر است.
مصطفی منبری۶مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
People don’t change
(Unless they want to) Humans are unique in their ability to willingly change. We can change our attitude, our appearance and our skillset. But only when we want to. The hard part, then, isn’t…
.
مشکل طعنهزدن
◾ستگادین ۳۱جولای۲۰۱۹
واقعا فکر میکنید طعنهزدن (سرکوفت و سرزنش) خیلی کمککننده است؟
آیا شما هم از جماعت طعنهزن هستید؟
اگر قصدتان کمککردن بود، نیازی به سرکوفتزدن نداشتید. به سادگی میتوانستید بنویسید: «خیلی ممنون، کمککننده بود.»
وانگهی، اگر سعی داشتید میزان ناامیدی یا ناراحتیتان را ابراز کنید، میتوانستید بنویسید: «من از اینکه نتوانستید همکاری بیشتری با ما داشته باشید، متاسفم. ما واقعا به جلب همکاری شما امیدوار بودیم.»
مشکل طعنهزدن، آن است که شدت و درجه ناراحتیمان نامعلوم است و امکان دارد حرفهای نیشداری بزنیم، در حالیکه منظور واقعیمان آنقدرها هم تلخ نباشد.
قانون جدیدی برای خودم وضع کردهام که همیشه بنا را بر حسننیتِ گوینده بگذارم و طعنهها و سرکوفتها را نادیده بگیرم. اسم قانون جدیدم را «خطای تشخیص طعنه تیپ ۲» گذاشتهام.
بسختی میتوان تصور کرد که بتوانید با طعنهزدن، بیشترین تاثیر را در رساندن منظورتان اعمال کنید.
مصطفی منبری۹مرداد۱۳۹۸
؛...................................
مشکل طعنهزدن
◾ستگادین ۳۱جولای۲۰۱۹
واقعا فکر میکنید طعنهزدن (سرکوفت و سرزنش) خیلی کمککننده است؟
آیا شما هم از جماعت طعنهزن هستید؟
اگر قصدتان کمککردن بود، نیازی به سرکوفتزدن نداشتید. به سادگی میتوانستید بنویسید: «خیلی ممنون، کمککننده بود.»
وانگهی، اگر سعی داشتید میزان ناامیدی یا ناراحتیتان را ابراز کنید، میتوانستید بنویسید: «من از اینکه نتوانستید همکاری بیشتری با ما داشته باشید، متاسفم. ما واقعا به جلب همکاری شما امیدوار بودیم.»
مشکل طعنهزدن، آن است که شدت و درجه ناراحتیمان نامعلوم است و امکان دارد حرفهای نیشداری بزنیم، در حالیکه منظور واقعیمان آنقدرها هم تلخ نباشد.
قانون جدیدی برای خودم وضع کردهام که همیشه بنا را بر حسننیتِ گوینده بگذارم و طعنهها و سرکوفتها را نادیده بگیرم. اسم قانون جدیدم را «خطای تشخیص طعنه تیپ ۲» گذاشتهام.
بسختی میتوان تصور کرد که بتوانید با طعنهزدن، بیشترین تاثیر را در رساندن منظورتان اعمال کنید.
مصطفی منبری۹مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
The problem with sarcasm
“Well, that was super helpful.” Was it? Or are you trying to be sarcastic? Because if it was helpful, you could simply write, “thank you, that was helpful.” On the other han…
.
سبک زندگی در فراوانی
◾ستگادین ۱ آگوست۲۰۱۹
در فرهنگ ما، انتخاب سبک «زندگی در کمبود» (deficit) آسان است.
سبک «زندگی در کمبود»، یعنی برای اندکی مصرف بیشتر، زیر بار بدهی میروید. برای اندکی سریعتر ردشدن از ترافیک، به هر کاری دست میزنید. همیشه خود را با کسی که بالاتر از شماست مقایسه میکنید.
همیشه احساس عقبماندن دارید و این احساس، سوخت شما برای بهترین عملکردتان است.
سبک «زندگی در فراوانی» (surplus) را هم در نظر بگیرید. در این سبک، با مصرف کمتر، هرگز نگران پرداخت هزینههای اضافی نیستید. با اندکی رانندگی آرامتر در ترافیک، نه تنها امنیت بیشتری دارید، برای خیالپردازی حین ترافیک هم آزادی بیشتری خواهید داشت. خود را با کسی مقایسه نمیکنید بجز خودتان و این باعث میشود که استاندارهای خویش را هروقت که توانستید بالا ببرید نه هروقت که با استاندارهای موفقیت فرد دیگری مواجه شدید.
سبک «زندگی در فراوانی» یعنی انتخاب سازندگی و تولید بخاطر سخاوتمندی و مقام حیرت، نه بخاطر احساس ترس از غرقشدن.
مصطفی منبری ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
سبک زندگی در فراوانی
◾ستگادین ۱ آگوست۲۰۱۹
در فرهنگ ما، انتخاب سبک «زندگی در کمبود» (deficit) آسان است.
سبک «زندگی در کمبود»، یعنی برای اندکی مصرف بیشتر، زیر بار بدهی میروید. برای اندکی سریعتر ردشدن از ترافیک، به هر کاری دست میزنید. همیشه خود را با کسی که بالاتر از شماست مقایسه میکنید.
همیشه احساس عقبماندن دارید و این احساس، سوخت شما برای بهترین عملکردتان است.
سبک «زندگی در فراوانی» (surplus) را هم در نظر بگیرید. در این سبک، با مصرف کمتر، هرگز نگران پرداخت هزینههای اضافی نیستید. با اندکی رانندگی آرامتر در ترافیک، نه تنها امنیت بیشتری دارید، برای خیالپردازی حین ترافیک هم آزادی بیشتری خواهید داشت. خود را با کسی مقایسه نمیکنید بجز خودتان و این باعث میشود که استاندارهای خویش را هروقت که توانستید بالا ببرید نه هروقت که با استاندارهای موفقیت فرد دیگری مواجه شدید.
سبک «زندگی در فراوانی» یعنی انتخاب سازندگی و تولید بخاطر سخاوتمندی و مقام حیرت، نه بخاطر احساس ترس از غرقشدن.
مصطفی منبری ۱۰ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
Seth's Blog
Living in surplus
In our culture, it’s easy to choose to live in deficit. To spend just a bit more than you make, so that you’re in debt. To need to drive just a bit faster than the prevailing traffic, s…
.
شُهرت، ما را گول میزند
◾ستگادین ۲ آگوست ۲۰۱۹
صحت قانون دوم نیوتون به خاطر مطرح شدنش توسط نیوتون نیست بلکه ذاتاً قانون درستی است. نیوتون صرفاً آنرا توضیح داده است.
این واقعیت که نیوتن بیشتر وقتش را صرف کیمیاگری و جادو و جنبل میکرده است، خللی به صحت آنچه کشف کرد وارد نمیکند.
شکاف بزرگی بین علم و فرهنگ وجود دارد. در علم، هویت کاشف اهمیتی ندارد ولی در فرهنگ، هویتِ گویندهی یک مطلب، عامل مهمی در باور کردن ما محسوب میشود.
شهرت یک نوازنده جاز، یک کمدین یا یک رهبر سیاسی، خواهناخواه میتواند باعث شود که فکر کنیم، هر کاری میکند درست و خوب است.
شهرت گوینده حتی میتواند باعث شود، با پیبردن به منشاء یک کلام یا رفتار [نه خود کلام یا رفتار. م]، ذهنیت ما هم به یکباره تغییر کند.
مصطفی منبری۱۱مرداد۱۳۹۸
؛...................................
شُهرت، ما را گول میزند
◾ستگادین ۲ آگوست ۲۰۱۹
صحت قانون دوم نیوتون به خاطر مطرح شدنش توسط نیوتون نیست بلکه ذاتاً قانون درستی است. نیوتون صرفاً آنرا توضیح داده است.
این واقعیت که نیوتن بیشتر وقتش را صرف کیمیاگری و جادو و جنبل میکرده است، خللی به صحت آنچه کشف کرد وارد نمیکند.
شکاف بزرگی بین علم و فرهنگ وجود دارد. در علم، هویت کاشف اهمیتی ندارد ولی در فرهنگ، هویتِ گویندهی یک مطلب، عامل مهمی در باور کردن ما محسوب میشود.
شهرت یک نوازنده جاز، یک کمدین یا یک رهبر سیاسی، خواهناخواه میتواند باعث شود که فکر کنیم، هر کاری میکند درست و خوب است.
شهرت گوینده حتی میتواند باعث شود، با پیبردن به منشاء یک کلام یا رفتار [نه خود کلام یا رفتار. م]، ذهنیت ما هم به یکباره تغییر کند.
مصطفی منبری۱۱مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
Fooled by reputation
The second law of thermodynamics isn’t true because it was invented by Isaac Newton, it’s simply true. Newton merely described it. The fact that he spent most of his time doing alchemy …
.
مقررات و مسئولیت
◾ستگادین ۳آگوست۲۰۱۹
«بهترین قضاوت را بکنید و تصمیم بگیرید.»
سیستمهای بروکراتیک، جمله فوق را به کارمندانشان نمیگویند.
آنها دستهای از مقررات بیپایان و روندهایی قانونی را ساختهاند تا افراد را مجبور کند که به هیچ چیز اهمیت ندهند و دائماً بگویند: «من فقط دارم کارم را انجام میدهم»، که درست نقطه مقابل این جمله است: «من مشکل را میبینم و قصد دارم آن را اصلاح کنم.»
هر سازمانی که به اندازه کافی بزرگ شود، مقررات را بیشتر میکند تا بتواند از بار مسئولیت شانه خالی کند. چون سازمانها هرچه بزرگتر میشوند، اعتمادشان را به قضاوت و تصمیم کارمندان خویش، بیشتر از دست میدهند.
آیا شما چنین شغلی را میخواهید؟
آیا حاضرید با چنین کمپانیهایی کار کنید؟
مصطفی منبری۱۲مرداد۱۳۹۸
؛...................................
مقررات و مسئولیت
◾ستگادین ۳آگوست۲۰۱۹
«بهترین قضاوت را بکنید و تصمیم بگیرید.»
سیستمهای بروکراتیک، جمله فوق را به کارمندانشان نمیگویند.
آنها دستهای از مقررات بیپایان و روندهایی قانونی را ساختهاند تا افراد را مجبور کند که به هیچ چیز اهمیت ندهند و دائماً بگویند: «من فقط دارم کارم را انجام میدهم»، که درست نقطه مقابل این جمله است: «من مشکل را میبینم و قصد دارم آن را اصلاح کنم.»
هر سازمانی که به اندازه کافی بزرگ شود، مقررات را بیشتر میکند تا بتواند از بار مسئولیت شانه خالی کند. چون سازمانها هرچه بزرگتر میشوند، اعتمادشان را به قضاوت و تصمیم کارمندان خویش، بیشتر از دست میدهند.
آیا شما چنین شغلی را میخواهید؟
آیا حاضرید با چنین کمپانیهایی کار کنید؟
مصطفی منبری۱۲مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Seth's Blog
Rules and responsibility
“Use your best judgment.” Bureaucracies have a very hard time saying this to their staff. They create an endless series of scripts and rules, procedures that force people to not care. &…
#minibooks
تابستان دارد تمام میشود
◾ستگادین؛ اینستاگرام
وقتی بچه بودم، مادرم از اواسط تابستان، این جمله را در گوشمان میخواند.
به نظرم قصد بدی نداشت.
تابستان فرصت فوقالعادهای است برای لم دادن، آرامش و طیکردن کل روز یا هفته به بیخیالی و استراحت مطلق.
ولی مادرم داشت به ما یادآوری میکرد که بر خلاف ما، جهانِ بیرون، از حرکت باز نایستاده است و شاید همین فرجهی زمانیِ کوتاه، که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، یک فرصت عالی برای مشارکت، یافتن روابط و جستن امکانات باشد.
توانمندی برای ساختن و خلاقیت، یک امتیاز کمیاب است که نباید نادیده گرفته شود.
زمان باقیمانده از تابستان را هدر ندهید و تا میتوانید بترکانید.
حدوداً یک ماه بیشتر از تابستان باقی نمانده است. انتخاب با شماست که میخواهید چه چیزی خلق کنید.
چگونه میخواهید بترکانید؟
مصطفی منبری ۱۴ مرداد۱۳۹۸
؛.....................................
تابستان دارد تمام میشود
◾ستگادین؛ اینستاگرام
وقتی بچه بودم، مادرم از اواسط تابستان، این جمله را در گوشمان میخواند.
به نظرم قصد بدی نداشت.
تابستان فرصت فوقالعادهای است برای لم دادن، آرامش و طیکردن کل روز یا هفته به بیخیالی و استراحت مطلق.
ولی مادرم داشت به ما یادآوری میکرد که بر خلاف ما، جهانِ بیرون، از حرکت باز نایستاده است و شاید همین فرجهی زمانیِ کوتاه، که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، یک فرصت عالی برای مشارکت، یافتن روابط و جستن امکانات باشد.
توانمندی برای ساختن و خلاقیت، یک امتیاز کمیاب است که نباید نادیده گرفته شود.
زمان باقیمانده از تابستان را هدر ندهید و تا میتوانید بترکانید.
حدوداً یک ماه بیشتر از تابستان باقی نمانده است. انتخاب با شماست که میخواهید چه چیزی خلق کنید.
چگونه میخواهید بترکانید؟
مصطفی منبری ۱۴ مرداد۱۳۹۸
؛.....................................
Instagram
Seth Godin
With only a month or so left of summer, you have the choice to create something. How are you going to make a ruckus?
.
پادکست شما درباره چیست؟
◾ستگادین ۶ آگوست ۲۰۱۹
این همان لحظه است.
لحظهی «شروع تولید پادکست» برای شما فرارسیده است. همین الان و از همینجا شروع کنید...
تولید پادکست را از همین حالا شروع کنید، نه به این خاطر که با پادکست ثروتمند میشوید، حتی تصور کسب ثروت از پادکست هم سخت است چون راههای خیلی زیادی غیر از تولید پادکست وجود دارد که مردم میتوانند از آن راهها توجهشان را صرف شما یا من بکنند و مخاطبانی انبوه برای دریافت تبلیغات دور هم جمع شوند.
سه دلیل خوب برای شروع تولید پادکست وجود دارد:
یک) شما چیزی برای اشتراکگذاری با دیگران دارید و پادکست، روش فوقالعادهای برای اشتراکگذاری است. یک میکروفون و یک پلتفرم در اختیارتان است تا آنچه را که در ذهنتان دارید، سخاوتمندانه با دیگران به اشتراک بگذارید.
دو) تولید پادکست، شما را با دیگران مرتبط خواهد کرد، با مصاحبهشوندگان و شنوندگانی که در سفرتان شما را همراهی میکنند و گام به گام، روایت شما طنینانداز خواهد شد.
سه) تولید پادکست به شما کمک میکند شفافتر بیاندیشید. وقتی بدانید که لازم است درباره چیزی حرف بزنید، آن موضوع برایتان اهمیت پیدا میکند و باعث میشود افکارتان را دستیافتنیتر و فشردهتر ارائه دهید.
مصطفی منبری ۱۵ مرداد ۱۳۹۸
؛........................................
پادکست شما درباره چیست؟
◾ستگادین ۶ آگوست ۲۰۱۹
این همان لحظه است.
لحظهی «شروع تولید پادکست» برای شما فرارسیده است. همین الان و از همینجا شروع کنید...
تولید پادکست را از همین حالا شروع کنید، نه به این خاطر که با پادکست ثروتمند میشوید، حتی تصور کسب ثروت از پادکست هم سخت است چون راههای خیلی زیادی غیر از تولید پادکست وجود دارد که مردم میتوانند از آن راهها توجهشان را صرف شما یا من بکنند و مخاطبانی انبوه برای دریافت تبلیغات دور هم جمع شوند.
سه دلیل خوب برای شروع تولید پادکست وجود دارد:
یک) شما چیزی برای اشتراکگذاری با دیگران دارید و پادکست، روش فوقالعادهای برای اشتراکگذاری است. یک میکروفون و یک پلتفرم در اختیارتان است تا آنچه را که در ذهنتان دارید، سخاوتمندانه با دیگران به اشتراک بگذارید.
دو) تولید پادکست، شما را با دیگران مرتبط خواهد کرد، با مصاحبهشوندگان و شنوندگانی که در سفرتان شما را همراهی میکنند و گام به گام، روایت شما طنینانداز خواهد شد.
سه) تولید پادکست به شما کمک میکند شفافتر بیاندیشید. وقتی بدانید که لازم است درباره چیزی حرف بزنید، آن موضوع برایتان اهمیت پیدا میکند و باعث میشود افکارتان را دستیافتنیتر و فشردهتر ارائه دهید.
مصطفی منبری ۱۵ مرداد ۱۳۹۸
؛........................................
Seth's Blog
What’s your podcast about?
This is the moment, right here and right now, to start your podcast. Not because it will make you rich. Hardly. There are too many other ways for people to spend their attention for you (or me) to …
.
وبلاگنویسی روزانه
◾ستگادین ۸آگوست۲۰۱۹
امروز یازدهمین سالی است که پُستِ روزانهی وبلاگم را مینویسم. نزدیک به ۵ میلیون کلمه از ۲۰ سال قبل که اولین پُستم را نوشتم.
من از سال ۲۰۰۸ تا به امروز حتی یک روز هم وبلاگنویسی روزانه را تعطیل نکردهام.
پاداش «وبلاگنویسی روزانه»، خودش است.
وبلاگنویسی روزانه، یک فشار درونی برای ادامهی نوشتن در هر روز، بوجود میآورد.
وبلاگنویسی روزانه، در وهله اول نیازمند متعهدماندن به آن است ولی بعدها، تعهد به تمرین مبدل شده، تمرین نیز عادت میشود.
عادتها بسیار آسانتر از تعهدات پایدار میمانند و ادامه مییابند.
من کاملاً مطمئن هستم که اگر یک روز از وبلاگنویسی روزانه را هم از دست بدهم، این وبلاگ همچنان تاثیرگذار خواهد ماند اما از وقتی که به خودم قول دادم هر روز بنویسم، بجای اینکه از خودم بپرسم: «آیا باید وبلاگنویسی را به فردا موکول کنم؟» همیشه از خودم میپرسم: « امروز به جای خود، فردا در وبلاگم چه خواهم گفت؟»
اگر شما هم یکبار برای همیشه، به نوشتنِ روزانه متعهد شوید، رسیدن به جایگاهی که دنبالش هستید، صدها برابر برایتان آسانتر میشود.
من هم ابتدا برنامهی خاصی برای وبلاگنویسی روزانه نداشتم و به خاطر نمیآورم روزی را که از «نوشتن در اکثر روزها» به «نوشتن در همه روزها» تغییر رویه دادم ولی خوشحالم که این سفر را شروع کردم و از شما به خاطر همراهیتان در این سفر متشکرم.
مصطفی منبری۱۸مرداد۱۳۹۸
؛....................................
وبلاگنویسی روزانه
◾ستگادین ۸آگوست۲۰۱۹
امروز یازدهمین سالی است که پُستِ روزانهی وبلاگم را مینویسم. نزدیک به ۵ میلیون کلمه از ۲۰ سال قبل که اولین پُستم را نوشتم.
من از سال ۲۰۰۸ تا به امروز حتی یک روز هم وبلاگنویسی روزانه را تعطیل نکردهام.
پاداش «وبلاگنویسی روزانه»، خودش است.
وبلاگنویسی روزانه، یک فشار درونی برای ادامهی نوشتن در هر روز، بوجود میآورد.
وبلاگنویسی روزانه، در وهله اول نیازمند متعهدماندن به آن است ولی بعدها، تعهد به تمرین مبدل شده، تمرین نیز عادت میشود.
عادتها بسیار آسانتر از تعهدات پایدار میمانند و ادامه مییابند.
من کاملاً مطمئن هستم که اگر یک روز از وبلاگنویسی روزانه را هم از دست بدهم، این وبلاگ همچنان تاثیرگذار خواهد ماند اما از وقتی که به خودم قول دادم هر روز بنویسم، بجای اینکه از خودم بپرسم: «آیا باید وبلاگنویسی را به فردا موکول کنم؟» همیشه از خودم میپرسم: « امروز به جای خود، فردا در وبلاگم چه خواهم گفت؟»
اگر شما هم یکبار برای همیشه، به نوشتنِ روزانه متعهد شوید، رسیدن به جایگاهی که دنبالش هستید، صدها برابر برایتان آسانتر میشود.
من هم ابتدا برنامهی خاصی برای وبلاگنویسی روزانه نداشتم و به خاطر نمیآورم روزی را که از «نوشتن در اکثر روزها» به «نوشتن در همه روزها» تغییر رویه دادم ولی خوشحالم که این سفر را شروع کردم و از شما به خاطر همراهیتان در این سفر متشکرم.
مصطفی منبری۱۸مرداد۱۳۹۸
؛....................................
Seth's Blog
Streaks
Today’s the 11th year in a row of daily posts on this blog. Nearly 5,000,000 words since my first post twenty years ago, and I haven’t missed a day (given some time-zone wiggle room) si…
.
شکافی عظیم بین رسانههای قدیمی و جدید
◾ستگادین ۹ آگوست ۲۰۱۹
همیشه رسانههای سنتی، رسانههای جدیدتر را تحقیر و وجودشان را رد و انکار میکنند. آنها این کار را دقیقاً زمانی انجام میدهند که کاملاً با رسانههای جدیدتر از خودشان جایگزین شده باشند.
آنها گهگاه مقداری زمان و پول برای آزمودن رسانههای جدید صرف میکنند ولی خبری از پیشرفت در رسانههای قدیمی دیده نمیشود.
شوهای رادیویی به پای شوهای تلویزیونی نمیرسند. استقبالی از شبکههای تلویزیونی عمومی، برخلاف شبکههای تلویزیونی کابلی (پولی) نمیشود. صنعت کتاب به طور عمومی هر نوآوری تکنولوژیکی را نادیده میگیرد.
.
.
۲۰ سال پیش روزنامه ها موقعیت فوقالعادهای برای انتشار وبلاگ داشتند ولی چون توجه خوانندگانشان و اعتماد تبلیغکنندگانشان را داشتند، این موقعیت را از دست دادند.
رسانههای جدید در ابتدا تمایل دارند با آماتورها تطابق یابند و در روزهای نخست، بخاطر تازگیشان، به سختی میتوانند مخاطبی جور کنند. ولی باید دانست که نقطه قوت رسانههای قدیمی، محتوای حرفهایشان است و با عمومیشدن رسانه جدید و پیداکردن مخاطب، رسانههای قدیمیتر با سرعتی دو برابر سقوط میکنند چون تکقطبی بودن فضا، دیگر مثل قدیم وجود نخواهد داشت.
نویسندگان دایرةالمعارف چنان به کنترل تمام صفحاتشان غرّه بودند که ویکیپدیا را انکار میکردند. تولیدکنندگان و کارگردانان فیلم، بازیهای ویدیویی را نادیده گرفتند. ویرایشگران روزنامهها چنان به تسلط بر حوزهی محدود خویش مینازیدند که به مقابله با محتوایی که به صورت گسترده توزیع میشود( distributed content) برخاستند.
.
.
از هزاران روزنامه، تنها تعداد کمی به سودآوری رسیدند. از میلیونها تولیدکننده یوتیوب، فقط صدها مورد توانستند به حیات خود ادامه دهند. این در مورد پادکستها هم صادق است.
ولی معنی این حرف آن نیست که شما نباید تولید پادکست خودتان را شروع کنید. شما باید این کار را بکنید.
چون در پادکست، دست شما برای اشتراکگذاری ایدههایتان باز است. چون تولید پادکست، راهی برای شفافاندیشیدن است. چون شما با تولید پادکست، گروهی از افراد را که میخواهند با شما همسفر شوند، دور هم جمع میکنید.
مصطفی منبری۱۹مرداد۱۳۹۸
؛....................................
شکافی عظیم بین رسانههای قدیمی و جدید
◾ستگادین ۹ آگوست ۲۰۱۹
همیشه رسانههای سنتی، رسانههای جدیدتر را تحقیر و وجودشان را رد و انکار میکنند. آنها این کار را دقیقاً زمانی انجام میدهند که کاملاً با رسانههای جدیدتر از خودشان جایگزین شده باشند.
آنها گهگاه مقداری زمان و پول برای آزمودن رسانههای جدید صرف میکنند ولی خبری از پیشرفت در رسانههای قدیمی دیده نمیشود.
شوهای رادیویی به پای شوهای تلویزیونی نمیرسند. استقبالی از شبکههای تلویزیونی عمومی، برخلاف شبکههای تلویزیونی کابلی (پولی) نمیشود. صنعت کتاب به طور عمومی هر نوآوری تکنولوژیکی را نادیده میگیرد.
.
.
۲۰ سال پیش روزنامه ها موقعیت فوقالعادهای برای انتشار وبلاگ داشتند ولی چون توجه خوانندگانشان و اعتماد تبلیغکنندگانشان را داشتند، این موقعیت را از دست دادند.
رسانههای جدید در ابتدا تمایل دارند با آماتورها تطابق یابند و در روزهای نخست، بخاطر تازگیشان، به سختی میتوانند مخاطبی جور کنند. ولی باید دانست که نقطه قوت رسانههای قدیمی، محتوای حرفهایشان است و با عمومیشدن رسانه جدید و پیداکردن مخاطب، رسانههای قدیمیتر با سرعتی دو برابر سقوط میکنند چون تکقطبی بودن فضا، دیگر مثل قدیم وجود نخواهد داشت.
نویسندگان دایرةالمعارف چنان به کنترل تمام صفحاتشان غرّه بودند که ویکیپدیا را انکار میکردند. تولیدکنندگان و کارگردانان فیلم، بازیهای ویدیویی را نادیده گرفتند. ویرایشگران روزنامهها چنان به تسلط بر حوزهی محدود خویش مینازیدند که به مقابله با محتوایی که به صورت گسترده توزیع میشود( distributed content) برخاستند.
.
.
از هزاران روزنامه، تنها تعداد کمی به سودآوری رسیدند. از میلیونها تولیدکننده یوتیوب، فقط صدها مورد توانستند به حیات خود ادامه دهند. این در مورد پادکستها هم صادق است.
ولی معنی این حرف آن نیست که شما نباید تولید پادکست خودتان را شروع کنید. شما باید این کار را بکنید.
چون در پادکست، دست شما برای اشتراکگذاری ایدههایتان باز است. چون تولید پادکست، راهی برای شفافاندیشیدن است. چون شما با تولید پادکست، گروهی از افراد را که میخواهند با شما همسفر شوند، دور هم جمع میکنید.
مصطفی منبری۱۹مرداد۱۳۹۸
؛....................................
Seth's Blog
The old media/new media chasm
In every era, traditional media channels will diminish, dismiss and ignore the new ones. They do this at the very same time that they are supplanted by the new ones. While they will occasionally sp…
.
کلمات مهم
◾ستگادین ۱۰آگوست۲۰۱۹
انضباط، سختگیری، شکیبایی، خودکنترلی، وقار، احترامگذاشتن، دانش، کنجکاوی، خردمندی، اخلاق، افتخار، همدلی، انعطافپذیری، صداقت، تفکر بلندمدت، توجه به امکانات، شجاعت، مهربانی و آگاهی.
اینها مهارتهایی واقعی هستند. مهارتهای نرم. مهارتهای قابل یادگیری.
اگر اینها مهارتاند یعنی هر کدام یک «تصمیم» هستند. یک «انتخاب» هستند. حتی اگر در کوتاهمدت و به این راحتیها رضایتبخش نباشند.
گاهی این مهارتها کمیاباند و همین باعث میشود که ارزش آنها مضاعف گردد.
مصطفی منبری۱۹مرداد۱۳۹۸
؛....................................
کلمات مهم
◾ستگادین ۱۰آگوست۲۰۱۹
انضباط، سختگیری، شکیبایی، خودکنترلی، وقار، احترامگذاشتن، دانش، کنجکاوی، خردمندی، اخلاق، افتخار، همدلی، انعطافپذیری، صداقت، تفکر بلندمدت، توجه به امکانات، شجاعت، مهربانی و آگاهی.
اینها مهارتهایی واقعی هستند. مهارتهای نرم. مهارتهای قابل یادگیری.
اگر اینها مهارتاند یعنی هر کدام یک «تصمیم» هستند. یک «انتخاب» هستند. حتی اگر در کوتاهمدت و به این راحتیها رضایتبخش نباشند.
گاهی این مهارتها کمیاباند و همین باعث میشود که ارزش آنها مضاعف گردد.
مصطفی منبری۱۹مرداد۱۳۹۸
؛....................................
Seth's Blog
Words that matter
Discipline, rigor, patience, self-control, dignity, respect, knowledge, curiosity, wisdom, ethics, honor, empathy, resilience, honesty, long-term, possibility, bravery, kindness and awareness. All …
#minibooks
چگونه رهبری کنید وقتی مدیرتان یک رهبر نیست
◾ستگادین؛ اینستاگرام
اکثر مدیران برای رهبر شدن استخدام نشدهاند. آنها نیز مثل شما، یک رئیس مافوق دارند که اتفاقاً او هم یک رهبر نیست.
اگر از مدیرتان بخواهید که قدم پیش بگذارد و رهبری کند، پایان خوشی در انتظارتان نخواهد بود. زیرا در هرمِ سلسله مراتبِ اکثر سازمانها، دستکم در کوتاهمدت، جایزهای برای رهبری تعلق نمیگیرد.
چه فرصتی از این بهتر؟
وقتی چنین شکافی را بین مدیریت و رهبری میبینید، میتوانید وارد عمل شده و این شکاف را پُر کنید. خودتان رهبری را بر عهده بگیرید، ولی نه با اقدامات بزرگ و پذیرفتن ریسک زیاد، بلکه با تصمیمات کوچک و جلب همکاری دیگران برای بهسازی امور.
بدنبال اقتدار نباشید. حتی به دنبال مجوز هم نباشید. مخصوصاً از کسب اعتبار چشمپوشی کنید.
در واقع اگر با اشتیاق مسئولیت بپذیرید، بیآنکه در پی کسب اعتبار باشید، از قدرت رهبری خود شگفتزده خواهید شد.
مصطفی منبری۲۰مرداد۱۳۹۸
؛...................................
چگونه رهبری کنید وقتی مدیرتان یک رهبر نیست
◾ستگادین؛ اینستاگرام
اکثر مدیران برای رهبر شدن استخدام نشدهاند. آنها نیز مثل شما، یک رئیس مافوق دارند که اتفاقاً او هم یک رهبر نیست.
اگر از مدیرتان بخواهید که قدم پیش بگذارد و رهبری کند، پایان خوشی در انتظارتان نخواهد بود. زیرا در هرمِ سلسله مراتبِ اکثر سازمانها، دستکم در کوتاهمدت، جایزهای برای رهبری تعلق نمیگیرد.
چه فرصتی از این بهتر؟
وقتی چنین شکافی را بین مدیریت و رهبری میبینید، میتوانید وارد عمل شده و این شکاف را پُر کنید. خودتان رهبری را بر عهده بگیرید، ولی نه با اقدامات بزرگ و پذیرفتن ریسک زیاد، بلکه با تصمیمات کوچک و جلب همکاری دیگران برای بهسازی امور.
بدنبال اقتدار نباشید. حتی به دنبال مجوز هم نباشید. مخصوصاً از کسب اعتبار چشمپوشی کنید.
در واقع اگر با اشتیاق مسئولیت بپذیرید، بیآنکه در پی کسب اعتبار باشید، از قدرت رهبری خود شگفتزده خواهید شد.
مصطفی منبری۲۰مرداد۱۳۹۸
؛...................................
Instagram
Seth Godin
Perspective allows us to see that this common situation is a window for opportunity -- a chance to lead. How are you going to be a better leader at work on Monday? Share below and see what the others are up to.
.
دستکم گرفتن احتمالات
◾ستگادین ۱۲ آگوست ۲۰۱۹
همیشه آدمهای خوشبین، کمی ناامید و سرخورده میشوند.
اگر نسبت به امکانات موجود، زندگی خود را بچینید، با تکیه بر این ایده که میتوان اوضاع را با یک پشتکار سخاوتمندانه بهسازی کرد، میتوانید مشارکت بقیه را جلب کنید و سهمتان را ایفا نمایید. و در اینصورت، حتی اگر به مقصد نرسیدید، زیاد ناراحت نمیشوید.
راه دیگر آنست که بر وجود محدودیتها پافشاری کنید، بدبین باشید، مامور و معذور رفتار کنید، فقط سرتان به کار خودتان باشد و در انتظار بدترین اتفاق به سر ببرید.
حتی اگر با بدبینی بتوانید از کمی ناامیدی هم اجتناب کنید، ارزشی ندارد چون همهی این خطرکردنها، عرق ریختنها و ارتباطات چه معنایی خواهند داشت وقتی به بهترکردن اوضاع منتهی نشود.
مصطفی منبری ۲۱ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
دستکم گرفتن احتمالات
◾ستگادین ۱۲ آگوست ۲۰۱۹
همیشه آدمهای خوشبین، کمی ناامید و سرخورده میشوند.
اگر نسبت به امکانات موجود، زندگی خود را بچینید، با تکیه بر این ایده که میتوان اوضاع را با یک پشتکار سخاوتمندانه بهسازی کرد، میتوانید مشارکت بقیه را جلب کنید و سهمتان را ایفا نمایید. و در اینصورت، حتی اگر به مقصد نرسیدید، زیاد ناراحت نمیشوید.
راه دیگر آنست که بر وجود محدودیتها پافشاری کنید، بدبین باشید، مامور و معذور رفتار کنید، فقط سرتان به کار خودتان باشد و در انتظار بدترین اتفاق به سر ببرید.
حتی اگر با بدبینی بتوانید از کمی ناامیدی هم اجتناب کنید، ارزشی ندارد چون همهی این خطرکردنها، عرق ریختنها و ارتباطات چه معنایی خواهند داشت وقتی به بهترکردن اوضاع منتهی نشود.
مصطفی منبری ۲۱ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
Seth's Blog
The downside of possibility
Optimists are always a little disappointed. If you live with possibility, the idea that things can get better, that with consistent generous effort you can make a contribution, then you also end up…
.
نوآوری محصول شهامت بعلاوه سخاوت
◾ستگادین ۱۳ آگوست ۲۰۱۹
برای نوآوری، شهامت لازم است چون احتمال دارد ایده ابداعی شما جواب ندهد.
سخاوت و خوشنیتی هم لازم است چون شهامتی که با هدف بهسازی امور نباشد، فریبی بیش نیست.
یک فرد نوآور، چیزی را به نمایش میگذارد که ممکن است کار نکند و این برعکس کسانی است که برای نمایش محصولشان آموزش دیدهاند و دلیل و مدرک و جوابهای مستدل آماده کردهاند تا از آزمون سربلند بیرون بیایند.
اگر «شکست» یکی از گزینهها نباشد، «موفقیت» هم نمیتواند وجود داشته باشد.
کسانی به وفور یافت میشوند که ادعای نوآوری دارند ولی آنچه ارائه میدهند، همهپسند، سودآور یا موفق است. بله ظاهراً همه چیز درست است به جز اینکه اسم این کار، نوآوری نیست.
شما سخاوت و خیرخواهی را پیشه خود سازید تا شهامت را سهلتر از هر چیزی بدست آورید.
مصطفی منبری۲۲مرداد۱۳۹۸
؛....................................
نوآوری محصول شهامت بعلاوه سخاوت
◾ستگادین ۱۳ آگوست ۲۰۱۹
برای نوآوری، شهامت لازم است چون احتمال دارد ایده ابداعی شما جواب ندهد.
سخاوت و خوشنیتی هم لازم است چون شهامتی که با هدف بهسازی امور نباشد، فریبی بیش نیست.
یک فرد نوآور، چیزی را به نمایش میگذارد که ممکن است کار نکند و این برعکس کسانی است که برای نمایش محصولشان آموزش دیدهاند و دلیل و مدرک و جوابهای مستدل آماده کردهاند تا از آزمون سربلند بیرون بیایند.
اگر «شکست» یکی از گزینهها نباشد، «موفقیت» هم نمیتواند وجود داشته باشد.
کسانی به وفور یافت میشوند که ادعای نوآوری دارند ولی آنچه ارائه میدهند، همهپسند، سودآور یا موفق است. بله ظاهراً همه چیز درست است به جز اینکه اسم این کار، نوآوری نیست.
شما سخاوت و خیرخواهی را پیشه خود سازید تا شهامت را سهلتر از هر چیزی بدست آورید.
مصطفی منبری۲۲مرداد۱۳۹۸
؛....................................
Seth's Blog
Innovation is guts plus generosity
Guts, because it might not work. And generosity, because guts without seeking to make things better is merely hustle. The innovator shows up with something she knows might not work (pause for a sec…
.
مصرفگرایی خودنمایانه را پایانی نیست
◾ستگادین ۱۴ آگوست ۲۰۱۹
در گذشته، داشتن محوطه چمنِ وسیع اطراف خانه، ولخرجی محسوب میشد. امروزه مطابق قانون، داشتن آن از الزامات همراه خانه است. قبلا میتوانستید با کادیلاک جدیدتان، همسایهها را تحتتاثیر قرار دهید ولی حالا، نه تنها برای درآوردن چشم همسایهها، به اتومبیل تسلا نیاز دارید بلکه باید آخرین مدل تسلا هم باشد. قبلتر از این میتوانستید به پرواز درجه یکتان بنازید ولی بعدها برای خودنمایی به رزرو هواپیمای چارتر و بعدتر، به خرید هواپیمای جت و سپس، به خرید هواپیمای جت بزرگتر متوسل شدید. یعنی با شراکت سهم در چیزهای بزرگ شروع کردید، بعد کل آن چیز را خریدید، سپس بزرگترش را خریدید و الی آخر.
مصرفگرایی خودنمایانه (Conspicuous consumption) یک امر مطلق نیست بلکه نسبی است.
نوعی خودخواهی که در آن، هرکس میخواهد موقعیتش را به رخ دیگران بکشد و به هر قیمتی بقیه را از میدان خارج کند.
شبکههای اجتماعی این میل و عطش را تشدید میکنند و در عین حال، انجام این خودنمایی را سادهتر میسازند. حال میتوانید براحتی، زمان و کرامت انسانیتان را با پول معاوضه کنید.
کیست که بتواند شما را به زمین بزند؟ تا کی میتوانید وقتتان را تلف کنید؟ تعداد فالوور بیشتر نسبت به دیگران، چه ارزشی برای شما دارد؟
در این بازی، از قبل باختهاید. چه ببازید، چه برنده شوید در هر دو حالت، همیشه بازنده شما هستید.
تنها راه چاره، واردنشدن به بازی است.
جلب اعتماد دیگران، بهتر از ایجاد حسادت در آنهاست.
مصطفی منبری ۲۴ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
مصرفگرایی خودنمایانه را پایانی نیست
◾ستگادین ۱۴ آگوست ۲۰۱۹
در گذشته، داشتن محوطه چمنِ وسیع اطراف خانه، ولخرجی محسوب میشد. امروزه مطابق قانون، داشتن آن از الزامات همراه خانه است. قبلا میتوانستید با کادیلاک جدیدتان، همسایهها را تحتتاثیر قرار دهید ولی حالا، نه تنها برای درآوردن چشم همسایهها، به اتومبیل تسلا نیاز دارید بلکه باید آخرین مدل تسلا هم باشد. قبلتر از این میتوانستید به پرواز درجه یکتان بنازید ولی بعدها برای خودنمایی به رزرو هواپیمای چارتر و بعدتر، به خرید هواپیمای جت و سپس، به خرید هواپیمای جت بزرگتر متوسل شدید. یعنی با شراکت سهم در چیزهای بزرگ شروع کردید، بعد کل آن چیز را خریدید، سپس بزرگترش را خریدید و الی آخر.
مصرفگرایی خودنمایانه (Conspicuous consumption) یک امر مطلق نیست بلکه نسبی است.
نوعی خودخواهی که در آن، هرکس میخواهد موقعیتش را به رخ دیگران بکشد و به هر قیمتی بقیه را از میدان خارج کند.
شبکههای اجتماعی این میل و عطش را تشدید میکنند و در عین حال، انجام این خودنمایی را سادهتر میسازند. حال میتوانید براحتی، زمان و کرامت انسانیتان را با پول معاوضه کنید.
کیست که بتواند شما را به زمین بزند؟ تا کی میتوانید وقتتان را تلف کنید؟ تعداد فالوور بیشتر نسبت به دیگران، چه ارزشی برای شما دارد؟
در این بازی، از قبل باختهاید. چه ببازید، چه برنده شوید در هر دو حالت، همیشه بازنده شما هستید.
تنها راه چاره، واردنشدن به بازی است.
جلب اعتماد دیگران، بهتر از ایجاد حسادت در آنهاست.
مصطفی منبری ۲۴ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
Seth's Blog
The never-ending ratchet of conspicuous consumption
It used to be that a well-tended lawn of 50 by 100 feet was wasteful indeed. Today, it’s in the by-laws of the local housing association. You could impress the neighbors with a new Cadillac, …
یک برنامهنویس مسلط به همهی مراحل(full stack) شویم
◾ستگادین۱۵آگوست۲۰۱۹
مشتریان مناسب را بیابید.
توجه و اعتمادشان را جلب کنید.
مسئله آنها را تشخیص دهید.
ترسهایشان را بیابید و مال خود کنید.
راهحلهای اولیه را ارائه دهید.
یک طراح خلق کنید تا پشتیبانی راهحل شما را به عهده بگیرد.
یک راهحل حداقلی و ماندگار بسازید.
امتحانش کنید.
یک کد انعطافپذیر بنویسید.
امتحانش کنید.
باگهایش را رفع کنید.
راه اندازیاش کنید.
امکان دارد براحتی، حواسمان به سمت قسمتهایی از مراحل برنامهریزی پرت شود که به شغل یا تخصص خودمان مربوط میشود. ولی همه این مراحل به هم مربوطند.
مصطفی منبری۲۴مرداد۱۳۹۸
؛....................................
◾ستگادین۱۵آگوست۲۰۱۹
مشتریان مناسب را بیابید.
توجه و اعتمادشان را جلب کنید.
مسئله آنها را تشخیص دهید.
ترسهایشان را بیابید و مال خود کنید.
راهحلهای اولیه را ارائه دهید.
یک طراح خلق کنید تا پشتیبانی راهحل شما را به عهده بگیرد.
یک راهحل حداقلی و ماندگار بسازید.
امتحانش کنید.
یک کد انعطافپذیر بنویسید.
امتحانش کنید.
باگهایش را رفع کنید.
راه اندازیاش کنید.
امکان دارد براحتی، حواسمان به سمت قسمتهایی از مراحل برنامهریزی پرت شود که به شغل یا تخصص خودمان مربوط میشود. ولی همه این مراحل به هم مربوطند.
مصطفی منبری۲۴مرداد۱۳۹۸
؛....................................
Seth's Blog
Toward full stack
Find the right clients Earn their attention and trust Identify the problem Find their fear, embrace their objectives Prototype possible solutions Create an architecture that supports your solution …
.
Leadership
◾ستگادین ۱۶ آگوست ۲۰۱۹
لیدرها شرایطی را فراهم میآورند که در آن، افراد به انتخاب کارهای جدیدی اقدام کنند.
انتخاب داوطلبانه است. لیدرها کسانی هستند که افقهای جدید، فرصتهای نو و امکانات تازهای را میبینند.
شما نمیتوانید افراد را تغییر دهید. ولی میتوانید محیطی خلق کنید که در آن، دست به انتخاب بزنند.
مصطفی منبری ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
Leadership
◾ستگادین ۱۶ آگوست ۲۰۱۹
لیدرها شرایطی را فراهم میآورند که در آن، افراد به انتخاب کارهای جدیدی اقدام کنند.
انتخاب داوطلبانه است. لیدرها کسانی هستند که افقهای جدید، فرصتهای نو و امکانات تازهای را میبینند.
شما نمیتوانید افراد را تغییر دهید. ولی میتوانید محیطی خلق کنید که در آن، دست به انتخاب بزنند.
مصطفی منبری ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
Seth's Blog
Leadership
Leaders create the conditions where people choose new actions. The choices are voluntary. They’re made by people who see a new landscape, new opportunities and new options. You can’t ma…
#minibooks
کیفیت یعنی چه؟
◾️ستگادین؛ اینستاگرام
دستکم سه کاربرد برای کلمه «کیفیت» (quality) وجود دارد:
بنا به تعریف Deming (دانشمند مدیریت کیفیت)، اگر شما بتوانید به طرزی قابل اعتماد و بدون ظاهرسازی، کاری را که قولش را دادهاید، به طور دقیق تحویل دهید، این یعنی کیفیت. (Meeting spec)
کیفیت یعنی درب ماشین، صرفنظر از قیمت ماشین، جیرجیر نکند. یک وبسایت هنگ نکند. خشکشویی در همان روزی که قولش را داده، لباستان را تمیز و آماده تحویل دهد.
وقتی حرفهایهای «شش سیگما» از کیفیت حرف میزنند، منظورشان همین است: Meeting spec
کیفیت بنا به تعریف Ralph Lauren (موسس برند پوشاک پولو) یا Tiffany (برند جواهر)، مساوی است با لوکس بودن.
یعنی کسی نتواند محصولاش را در درخشش الماس یا خوابدار بودن چرم یا سریع بودن جِت، به گرد پای محصول شما برساند. این نه تنها به معنی آن است که «هر چقدر پول بدهی، آش میخوری» بلکه به این معناست که پول خیلی زیادی هم باید بپردازی.
و بالاخره، تعریف سوم کیفیت، درباره تلاش راستین است. بهترین خودت را عرضه کنی. عرق بریزی و حتی آسیب ببینی.
چه چیز در فلان شوی تلویزیونی یا بهمان نرمافزار وجود دارد که عاشقش هستید؟ هنگام خریدن ماشین یا انتخاب مدرسه برای کودکتان چه حساب و کتابی برای خودتان انجام میدهید؟
یک فیلم ۱۰۰ میلیون دلاری ممکن است جلوههای ویژه تماشاییتر یا تدوین دقیقتری داشته باشد، ولی کیفیت یک فیلم مستقل (indie film) را نتوانید در آن بیابید.
وقتی کارتان را انجام میدهید، وقتی محصولی خلق میکنید، هیچ سوالی مهمتر از این برای جوابدادن وجود ندارد: «من در اینجا به دنبال رسیدن به کدام نوع کیفیت هستم؟»
مصطفی منبری ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
کیفیت یعنی چه؟
◾️ستگادین؛ اینستاگرام
دستکم سه کاربرد برای کلمه «کیفیت» (quality) وجود دارد:
بنا به تعریف Deming (دانشمند مدیریت کیفیت)، اگر شما بتوانید به طرزی قابل اعتماد و بدون ظاهرسازی، کاری را که قولش را دادهاید، به طور دقیق تحویل دهید، این یعنی کیفیت. (Meeting spec)
کیفیت یعنی درب ماشین، صرفنظر از قیمت ماشین، جیرجیر نکند. یک وبسایت هنگ نکند. خشکشویی در همان روزی که قولش را داده، لباستان را تمیز و آماده تحویل دهد.
وقتی حرفهایهای «شش سیگما» از کیفیت حرف میزنند، منظورشان همین است: Meeting spec
کیفیت بنا به تعریف Ralph Lauren (موسس برند پوشاک پولو) یا Tiffany (برند جواهر)، مساوی است با لوکس بودن.
یعنی کسی نتواند محصولاش را در درخشش الماس یا خوابدار بودن چرم یا سریع بودن جِت، به گرد پای محصول شما برساند. این نه تنها به معنی آن است که «هر چقدر پول بدهی، آش میخوری» بلکه به این معناست که پول خیلی زیادی هم باید بپردازی.
و بالاخره، تعریف سوم کیفیت، درباره تلاش راستین است. بهترین خودت را عرضه کنی. عرق بریزی و حتی آسیب ببینی.
چه چیز در فلان شوی تلویزیونی یا بهمان نرمافزار وجود دارد که عاشقش هستید؟ هنگام خریدن ماشین یا انتخاب مدرسه برای کودکتان چه حساب و کتابی برای خودتان انجام میدهید؟
یک فیلم ۱۰۰ میلیون دلاری ممکن است جلوههای ویژه تماشاییتر یا تدوین دقیقتری داشته باشد، ولی کیفیت یک فیلم مستقل (indie film) را نتوانید در آن بیابید.
وقتی کارتان را انجام میدهید، وقتی محصولی خلق میکنید، هیچ سوالی مهمتر از این برای جوابدادن وجود ندارد: «من در اینجا به دنبال رسیدن به کدام نوع کیفیت هستم؟»
مصطفی منبری ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
؛......................................
Instagram
Seth Godin
What sort of quality are you seeking in your current project? Answer below and check out what the others have to say.
مسئولیتپذیری و قدرت بیانِ «میتوانستیم فلان کار را بکنیم، ولی نکردیم.»
◾ستگادین ۱۷ آگوست ۲۰۱۹
مدل ذهنی شرکتهای خدمات به مشتریان، ساده است:
۱) اگر میتوانید بخشِ سختِ کار را انجام دهید.
۲) اگر امکانش هست، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید.
یعنی اگر کارها غلط از آب درآمد، قیافه حقوقی به خود بگیرید و بگویید: شرایط از کنترل خارج بود.
ولی یک راهحل جایگزین هم وجود دارد:
فهم اقتصاد وفاداری (Economics of loyalty) نقطه شروع خوبی است. حفظ یک مشتری، ده برابر کارآمدتر و موثرتر از یافتن یک مشتری جدید است. اگر یک شرکت هواپیمایی، هزار دلار صرف بازاریابی و توسعه کند تا یک مسافر تجاری در قسمت درجه یک هواپیما بدست آورد، حداقل باید ۱۰ هزار دلار در بخش خدمات مشتریان، صرف حفظ آن یک مسافر بکند.
یعنی حرفزدن با مشتری پشت تلفن، ده دقیقه بیشتر از حد معمول، ارزش فوقالعادهای پیدا میکند.
تکنیک سادهای که در ادامه باید رعایت شود آن است که به جای وضع قوانین کوچک، خلاصهای از حداکثر اقدامات ممکن که میتوانستید انجام دهید ولی ندادهاید تهیه کنید.
«حق با شماست خانم. وضعیت خیلی بدی است. ما میتوانستیم از قبل به شما خبر دهیم که هواپیما تاخیر دارد ولی این کار را انجام ندادهایم. ما میبایست برای چنین وضعیتهایی آمادگی لازم را میداشتیم و بیشتر پاسخگو میبودیم ولی این اتفاق نیافتاده است. حق با شماست. این وضعیت، فوقالعاده ناامیدکننده است.»
شما باید اینگونه با مسافر حرف بزنید. چون واقعیت همین است. شما میتوانستید همهی کارهای فوق را انجام دهید ولی انجام ندادهاید. اینکه وضعیت، ناامیدکننده است، یک حقیقت است. اگر اینگونه نبود، آن خانم به شما زنگ نمیزد.
وقتی آموختید که چهها میبایست انجام میدادید که ندادهاید، ایدههایتان را برای بهبود اوضاع به مقامات بالاتر منعکس کنید. این نصایح رایگاناند ولی نصایح خوبی هستند.
چون برنده، آنهایی نیستند که به صدور بخشنامه و قوانین کوچک اکتفا کنند بلکه برندهشدن مال کسانی است که میفهمند چه کاری را از قلم انداختهاند و آن را انجام میدهند.
مصطفی منبری ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
◾ستگادین ۱۷ آگوست ۲۰۱۹
مدل ذهنی شرکتهای خدمات به مشتریان، ساده است:
۱) اگر میتوانید بخشِ سختِ کار را انجام دهید.
۲) اگر امکانش هست، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید.
یعنی اگر کارها غلط از آب درآمد، قیافه حقوقی به خود بگیرید و بگویید: شرایط از کنترل خارج بود.
ولی یک راهحل جایگزین هم وجود دارد:
فهم اقتصاد وفاداری (Economics of loyalty) نقطه شروع خوبی است. حفظ یک مشتری، ده برابر کارآمدتر و موثرتر از یافتن یک مشتری جدید است. اگر یک شرکت هواپیمایی، هزار دلار صرف بازاریابی و توسعه کند تا یک مسافر تجاری در قسمت درجه یک هواپیما بدست آورد، حداقل باید ۱۰ هزار دلار در بخش خدمات مشتریان، صرف حفظ آن یک مسافر بکند.
یعنی حرفزدن با مشتری پشت تلفن، ده دقیقه بیشتر از حد معمول، ارزش فوقالعادهای پیدا میکند.
تکنیک سادهای که در ادامه باید رعایت شود آن است که به جای وضع قوانین کوچک، خلاصهای از حداکثر اقدامات ممکن که میتوانستید انجام دهید ولی ندادهاید تهیه کنید.
«حق با شماست خانم. وضعیت خیلی بدی است. ما میتوانستیم از قبل به شما خبر دهیم که هواپیما تاخیر دارد ولی این کار را انجام ندادهایم. ما میبایست برای چنین وضعیتهایی آمادگی لازم را میداشتیم و بیشتر پاسخگو میبودیم ولی این اتفاق نیافتاده است. حق با شماست. این وضعیت، فوقالعاده ناامیدکننده است.»
شما باید اینگونه با مسافر حرف بزنید. چون واقعیت همین است. شما میتوانستید همهی کارهای فوق را انجام دهید ولی انجام ندادهاید. اینکه وضعیت، ناامیدکننده است، یک حقیقت است. اگر اینگونه نبود، آن خانم به شما زنگ نمیزد.
وقتی آموختید که چهها میبایست انجام میدادید که ندادهاید، ایدههایتان را برای بهبود اوضاع به مقامات بالاتر منعکس کنید. این نصایح رایگاناند ولی نصایح خوبی هستند.
چون برنده، آنهایی نیستند که به صدور بخشنامه و قوانین کوچک اکتفا کنند بلکه برندهشدن مال کسانی است که میفهمند چه کاری را از قلم انداختهاند و آن را انجام میدهند.
مصطفی منبری ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
Seth's Blog
Responsibility and the power of ‘could have’
The us/them mindset of most corporate customer service is simple: When you can, get it over with. If at all possible, evade responsibility. Which means that when things go wrong, you’ll likel…
.
آناتومی مزاحمت
◾ستگادین ۱۸ آگوست ۲۰۱۹
سالهاست که داستانی از Pema (نویسنده و معلم بودایی) دست از سرم بر نمیدارد:
در یکی از جلسات مراقبه، فرد بغل دستی Pema، که با زبان خود صدای تق تق در میآورد، مزاحم مراقبه او میشود و او را بسیار دلخور میکند.
در زمان استراحت، وقتی که Pema تمام سعیاش را میکند تا جرأت تذکر دادن به آن فرد را پیدا کند و به او بگوید که با این صدای آزاردهنده، روز او و دیگران خراب شده است، ناگهان متوجه میشود که منشاء صدا از یک رادیاتور در همان نزدیکی است.
این حقیقت که او در تمام این مدت با جسم بیجانی مثل رادیاتور طرف بوده است، همه چیز را برایش تغییر میدهد.
- هدف صداهای مزاحم، شخص pema نبود.
- هیچ عمد یا خودخواهی پشت این قضیه نبود.
- فقط صدای یک رادیاتور بود، همین.
- بقیه روز عالی بود، چون آن صدا مربوط به یک رادیاتور ساده بود.
درسی که در این داستان نهفته است آنست که وقتی مزاحمت از طرف یک رادیاتور باشد، مسئله کاملاً برای ما حل میشود. اغلب مزاحمتها اصلا به ما ربطی ندارند و عمدا ما را هدف نگرفتهاند.
مصطفی منبری ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
آناتومی مزاحمت
◾ستگادین ۱۸ آگوست ۲۰۱۹
سالهاست که داستانی از Pema (نویسنده و معلم بودایی) دست از سرم بر نمیدارد:
در یکی از جلسات مراقبه، فرد بغل دستی Pema، که با زبان خود صدای تق تق در میآورد، مزاحم مراقبه او میشود و او را بسیار دلخور میکند.
در زمان استراحت، وقتی که Pema تمام سعیاش را میکند تا جرأت تذکر دادن به آن فرد را پیدا کند و به او بگوید که با این صدای آزاردهنده، روز او و دیگران خراب شده است، ناگهان متوجه میشود که منشاء صدا از یک رادیاتور در همان نزدیکی است.
این حقیقت که او در تمام این مدت با جسم بیجانی مثل رادیاتور طرف بوده است، همه چیز را برایش تغییر میدهد.
- هدف صداهای مزاحم، شخص pema نبود.
- هیچ عمد یا خودخواهی پشت این قضیه نبود.
- فقط صدای یک رادیاتور بود، همین.
- بقیه روز عالی بود، چون آن صدا مربوط به یک رادیاتور ساده بود.
درسی که در این داستان نهفته است آنست که وقتی مزاحمت از طرف یک رادیاتور باشد، مسئله کاملاً برای ما حل میشود. اغلب مزاحمتها اصلا به ما ربطی ندارند و عمدا ما را هدف نگرفتهاند.
مصطفی منبری ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
؛.......................................
Seth's Blog
The anatomy of annoying
Pema Chodron’s story has stuck with me for a decade: At a meditation retreat, the guy sitting near her kept making an annoying clicking sound. Again and again, she was jolted from her practic…