●قاجاریه برای از بین بردن رضاشاه بزرگ، حاضر بود ایران را به ورطه نابودی بکشاند.
رضاشاه بزرگ در مقدمه سفرنامه مازندران مینویسد:
دربار سابق، محض آن که زحمات و خدمات مرا در راه استقلال مملکت و صیانت ایران از بین ببرد، حاضر شده بود که در ضمن تو سلالت خارجی، اساساً به محو و اضمحلال ایران تن در داده، بدواً سند تابعیت ایران را امضاء نماید، و در ضمن از اضمحلال و محور من نیز کسب مسرّت و خرّمی کرده باشد.
به همین مناسبت در آخرین نقشه جغرافیایی که در یکی از ممالک اروپا به طبع رسید، رنگی که آن وقت برای ایران مخصوص بود، و علامت استقلال مملکت شمرده میشد، به رنگی تبدیل یافت که از استعمار ایران حکایت میکرد.
📚مقدمه سفرنامه مازندران، رضاشاه، به کوشش دکتر هارون وهومن، انتشارات کمال اندیشه، تهران، زمستان ۱۳۸۷ خورشیدی
@na_ta_ma
رضاشاه بزرگ در مقدمه سفرنامه مازندران مینویسد:
دربار سابق، محض آن که زحمات و خدمات مرا در راه استقلال مملکت و صیانت ایران از بین ببرد، حاضر شده بود که در ضمن تو سلالت خارجی، اساساً به محو و اضمحلال ایران تن در داده، بدواً سند تابعیت ایران را امضاء نماید، و در ضمن از اضمحلال و محور من نیز کسب مسرّت و خرّمی کرده باشد.
به همین مناسبت در آخرین نقشه جغرافیایی که در یکی از ممالک اروپا به طبع رسید، رنگی که آن وقت برای ایران مخصوص بود، و علامت استقلال مملکت شمرده میشد، به رنگی تبدیل یافت که از استعمار ایران حکایت میکرد.
📚مقدمه سفرنامه مازندران، رضاشاه، به کوشش دکتر هارون وهومن، انتشارات کمال اندیشه، تهران، زمستان ۱۳۸۷ خورشیدی
@na_ta_ma
●محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر: هیچ کس به اندازه رضاشاه عاشق ایران نبود.
شاهنشاه محمدرضا پهلوی آریامهر در کتاب خود، «ماموریت برای وطنم»، مینویسد:
هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه منتقد بود که تمدن ایران از تمام جهات بر تمدن جهان برتری دارد و گاهی ترقیات کشورهای دیگر را ناچیز میشمرد ولی در عین حال از روش جدید تعلیم و تربیت استقبال میکرد. هیچکس مثل او برای پیشرفت و پرورش اجتماعی ایران اهتمام نداشت و در عین آنکه گذشته درخشان و پر افتخار وطن خود را به ديده تکریم و اعجاب مینگریست و به حفظ آداب و سنن باستانی علاقه شدید داشت، معتقد بود که برای حفظ تمامیت و استقلال و تأمين سعادت ملّت باید کشور ما به سرعت هر چه تمامتر مراحل ترقی و پیشرفت را که جهان عرب پیموده است طی کند. به همین جهت با اینکه کمتر به خارج از کشور مسافرت کرده بود پیوسته فکرش متوجه ایجاد کارخانههای جدید دستگاههای مولد برق، سدها و تأسیسات آبیاری، خطوط آهن و راههای شوسه، ساختن شهرها و ایجاد ارتشهای نیرومند بود.
با آنکه سرچشمه اطلاعات و معلومات پدرم درباره پیشرفتهای علمی و صنعتی جهان امروزه درست معلوم نبود ولی همیشه از آخرین ترقیات صنعتی و اقتصادی و نظامی جهان آگاهی داشت. باید گفت که این اطلاعات را در نتیجه علاقه شدید به مطالعه و ولعی که در استفسار و پرسش در موضوعات دقیق فنی داشت به دست میآورد.
📚«ماموریت برای وطنم»، نوشته شاهنشاه آریامهر، صفحات ۷۴ و ۷۵
@na_ta_ma
شاهنشاه محمدرضا پهلوی آریامهر در کتاب خود، «ماموریت برای وطنم»، مینویسد:
هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه منتقد بود که تمدن ایران از تمام جهات بر تمدن جهان برتری دارد و گاهی ترقیات کشورهای دیگر را ناچیز میشمرد ولی در عین حال از روش جدید تعلیم و تربیت استقبال میکرد. هیچکس مثل او برای پیشرفت و پرورش اجتماعی ایران اهتمام نداشت و در عین آنکه گذشته درخشان و پر افتخار وطن خود را به ديده تکریم و اعجاب مینگریست و به حفظ آداب و سنن باستانی علاقه شدید داشت، معتقد بود که برای حفظ تمامیت و استقلال و تأمين سعادت ملّت باید کشور ما به سرعت هر چه تمامتر مراحل ترقی و پیشرفت را که جهان عرب پیموده است طی کند. به همین جهت با اینکه کمتر به خارج از کشور مسافرت کرده بود پیوسته فکرش متوجه ایجاد کارخانههای جدید دستگاههای مولد برق، سدها و تأسیسات آبیاری، خطوط آهن و راههای شوسه، ساختن شهرها و ایجاد ارتشهای نیرومند بود.
با آنکه سرچشمه اطلاعات و معلومات پدرم درباره پیشرفتهای علمی و صنعتی جهان امروزه درست معلوم نبود ولی همیشه از آخرین ترقیات صنعتی و اقتصادی و نظامی جهان آگاهی داشت. باید گفت که این اطلاعات را در نتیجه علاقه شدید به مطالعه و ولعی که در استفسار و پرسش در موضوعات دقیق فنی داشت به دست میآورد.
📚«ماموریت برای وطنم»، نوشته شاهنشاه آریامهر، صفحات ۷۴ و ۷۵
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
●محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر: هیچ کس به اندازه رضاشاه عاشق ایران نبود. شاهنشاه محمدرضا پهلوی آریامهر در کتاب خود، «ماموریت برای وطنم»، مینویسد: هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه منتقد…
●محمّدرضاشاه پهلوی آریامهر: هیچ کس به اندازه رضاشاه عاشق ایران نبود.
شاهنشاه محمدرضا پهلوی آریامهر در کتاب خود«ماموریت برای وطنم»مینویسد:
هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه منتقد بود که تمدن ایران از تمام جهات بر تمدن جهان برتری دارد و گاهی ترقیات کشورهای دیگر را ناچیز میشمرد ولی در عین حال از روش جدید تعلیم و تربیت استقبال میکرد. هیچکس مثل او برای پیشرفت و پرورش اجتماعی ایران اهتمام نداشت و در عین آنکه گذشته درخشان و پر افتخار وطن خود را به ديده تکریم و اعجاب مینگریست و به حفظ آداب و سنن باستانی علاقه شدید داشت، معتقد بود که برای حفظ تمامیت و استقلال و تأمين سعادت ملّت باید کشور ما به سرعت هر چه تمامتر مراحل ترقی و پیشرفت را که جهان عرب پیموده است طی کند. به همین جهت با اینکه کمتر به خارج از کشور مسافرت کرده بود پیوسته فکرش متوجه ایجاد کارخانههای جدید دستگاههای مولد برق، سدها و تأسیسات آبیاری، خطوط آهن و راههای شوسه، ساختن شهرها و ایجاد ارتشهای نیرومند بود.
📚«ماموریت برای وطنم»، نوشته شاهنشاه آریامهر، صفحات ۷۴ و ۷۵
@na_ta_ma
شاهنشاه محمدرضا پهلوی آریامهر در کتاب خود«ماموریت برای وطنم»مینویسد:
هیچ کس به اندازه پدرم به وطن خود ایمان نداشت و این ایمان به درجه عشق شدید رسیده بود و به همین جهت صمیمانه منتقد بود که تمدن ایران از تمام جهات بر تمدن جهان برتری دارد و گاهی ترقیات کشورهای دیگر را ناچیز میشمرد ولی در عین حال از روش جدید تعلیم و تربیت استقبال میکرد. هیچکس مثل او برای پیشرفت و پرورش اجتماعی ایران اهتمام نداشت و در عین آنکه گذشته درخشان و پر افتخار وطن خود را به ديده تکریم و اعجاب مینگریست و به حفظ آداب و سنن باستانی علاقه شدید داشت، معتقد بود که برای حفظ تمامیت و استقلال و تأمين سعادت ملّت باید کشور ما به سرعت هر چه تمامتر مراحل ترقی و پیشرفت را که جهان عرب پیموده است طی کند. به همین جهت با اینکه کمتر به خارج از کشور مسافرت کرده بود پیوسته فکرش متوجه ایجاد کارخانههای جدید دستگاههای مولد برق، سدها و تأسیسات آبیاری، خطوط آهن و راههای شوسه، ساختن شهرها و ایجاد ارتشهای نیرومند بود.
📚«ماموریت برای وطنم»، نوشته شاهنشاه آریامهر، صفحات ۷۴ و ۷۵
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
نقد دوازدهم به کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی ۵۷ و مورخ معاصر در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی در مورد سال تولد شاهنشاه محمّدرضا پهلوی آریامهر با اشتباهات قابل توجهی مواجه است. این اشتباهات در هر دو نسخه، فارسی و انگلیسی…
نقد سیزدهم بر کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی سال ۵۷ و مورخ معاصر
در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر مرتکب اشتباهات، برداشتهای نادرست و تحلیلهای غیرموجه میشود.
میلانی خاطرنشان میکند:
«شاه با شخصیت پدرش و با میراث سیاسی او رابطهای سخت پیچیده داشت. در نخستین کتابش، مأموریت برای وطنم در طول ۳۶۶ صفحه متن انگلیسی کتاب ۷۸۴ بار به رضاشاه اشاره میکند، به دیگر سخن هر صفحه حدوداً دو بار. در مقابل در همین کتاب شاه تنها ۱۲ بار از مادرش ذکری برده است....
حیرت آور این که در مقدمه ۱۵ صفحهای شاه بر این کتاب (به سوی تمدن بزرگ)حتی یک بار هم نامی از رضاشاه نمیبرد. حتی وقتی از سلطنت خود سخن میگوید از عنایات خاص و لایزال الهی یاد میکند و میگوید در نتیجه این عنایت بود که او ناخدای کشتی سرنوشت کشور شد. حتی یک بار هم به مؤسس دودمان پهلوی اشاره نمیکند...»
📚کتاب «نگاهی به شاه»، صفحه ۱۳ و ۱۴
در ادامه به نقد و بررسی نوشتار آقای میلانی میپردازیم.
@na_ta_ma
در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر مرتکب اشتباهات، برداشتهای نادرست و تحلیلهای غیرموجه میشود.
میلانی خاطرنشان میکند:
«شاه با شخصیت پدرش و با میراث سیاسی او رابطهای سخت پیچیده داشت. در نخستین کتابش، مأموریت برای وطنم در طول ۳۶۶ صفحه متن انگلیسی کتاب ۷۸۴ بار به رضاشاه اشاره میکند، به دیگر سخن هر صفحه حدوداً دو بار. در مقابل در همین کتاب شاه تنها ۱۲ بار از مادرش ذکری برده است....
حیرت آور این که در مقدمه ۱۵ صفحهای شاه بر این کتاب (به سوی تمدن بزرگ)حتی یک بار هم نامی از رضاشاه نمیبرد. حتی وقتی از سلطنت خود سخن میگوید از عنایات خاص و لایزال الهی یاد میکند و میگوید در نتیجه این عنایت بود که او ناخدای کشتی سرنوشت کشور شد. حتی یک بار هم به مؤسس دودمان پهلوی اشاره نمیکند...»
📚کتاب «نگاهی به شاه»، صفحه ۱۳ و ۱۴
در ادامه به نقد و بررسی نوشتار آقای میلانی میپردازیم.
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
نقد سیزدهم بر کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی سال ۵۷ و مورخ معاصر در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر…
نقد سیزدهم بر کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی سال ۵۷ و مورخ معاصر
در بخش قبلی، نوشته و نظرات آقای عباس میلانی را آوردیم و در این قسمت به نقد و تحلیل بیشتر آن میپردازیم.
آقای میلانی در اشاره به کتاب «ماموریت برای وطنم» از محمّدرضاشاه پهلوی، تأکید میکند که این کتاب به طور مکرر به رضاشاه اشاره دارد و با تعجب غیر منطقی مدعی میشود که در مقدمه کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، شاه هیچ اشارهای به پدرش، رضاشاه، نمیکند. این اظهارات نه تنها نادرست است، بلکه نشان میدهد که آقای میلانی یا کتابهای شاه را بهطور کامل نخوانده است، یا حداقل بهطور جامع و با دقت به آنها نپرداخته است.
محمدرضاشاه پهلوی در مقدمه کتاب «به سوی تمدن بزرگ» مینویسد:
"شانزده سال پیش نخستین کتاب من به نام ماموریت برای وطنم و یازده سال پیش کتاب دوم من به نام انقلاب سفید انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را که بیشتر مربوط به آینده میشود در دسترس ملت ایران بگذارم."
📚کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، محمّدرضاشاه پهلوی، صفحه ۶
اگر آقای میلانی پیش از ایرادگیری به این بخش از سخنان اعلیحضرت دقت میکرد، درمییافت که کتاب «ماموریت برای وطنم» به تاریخ ایران مربوط است و بنابراین به مسائل مربوط به رضاشاه بیش از حد پرداخته شده است؛ در حالی که کتاب «به سوی تمدن بزرگ» به آینده ایران اختصاص دارد و از این رو نیازی به تأکید مداوم بر رضاشاه ندارد. به نظر میرسد درک این نکته برای آقای میلانی بسیار دشوار بوده است.
علاوه بر این، اگر آقای میلانی به شکل جدی و عمیق کتاب «به سوی تمدن بزرگ» را مطالعه میکرد، متوجه میشد که بارها به رضاشاه اشاره شده است. به عنوان نمونه، در صفحه ۱۵۲ محمّدرضاشاه پهلوی مینویسد:
"تا پیش از تشکیل خانههای انصاف و شوراهای داوری، اعمال قدرت قضایی چه در روستاها و چه در شهرها با موانع و محظورات بسیاری روبهرو بود. قبل از آغاز عصر پهلوی اصولاً در روستاها عدالت قضایی وجود نداشت و سرنوشت رعایا و روستاییان در اختیار قدرت مطلقه مالکان یا خوانین بود، همانطور که سرنوشت شهرنشینان در دست حکام محلی و یا به اصطلاح محاکم شرع بود. در زمان سلطنت رضاشاه کبیر قوه قضاییه بر اساس ضوابط و مقررات مشخصی ایجاد شد و حکام محلی و مراجع شرعی قدرت قضایی خود را قانوناً از دست دادند، ولی در عمل اختلافات سطوح اجتماع و نفوذ خصوصی مالکان و منتقدان و ثروتمندان اعمال واقعی اصول قانون را دشوار میکرد. با آغاز انقلاب ایران و دگرگونیهای اجتماعی که این انقلاب به همراه آورد، اصلاح قوانین حقوقی و جزایی و گسترش سازمان قضایی کشور مورد توجه قرار گرفت و اقدامات در این زمینه انجام شد."
این نکات نشان میدهد که آقای میلانی به درستی به زوایای تاریخی و اجتماعی کتابها توجه نکرده و نتیجهگیریهای او نیز مغرضانه و بی اساس است.
@na_ta_ma
در بخش قبلی، نوشته و نظرات آقای عباس میلانی را آوردیم و در این قسمت به نقد و تحلیل بیشتر آن میپردازیم.
آقای میلانی در اشاره به کتاب «ماموریت برای وطنم» از محمّدرضاشاه پهلوی، تأکید میکند که این کتاب به طور مکرر به رضاشاه اشاره دارد و با تعجب غیر منطقی مدعی میشود که در مقدمه کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، شاه هیچ اشارهای به پدرش، رضاشاه، نمیکند. این اظهارات نه تنها نادرست است، بلکه نشان میدهد که آقای میلانی یا کتابهای شاه را بهطور کامل نخوانده است، یا حداقل بهطور جامع و با دقت به آنها نپرداخته است.
محمدرضاشاه پهلوی در مقدمه کتاب «به سوی تمدن بزرگ» مینویسد:
"شانزده سال پیش نخستین کتاب من به نام ماموریت برای وطنم و یازده سال پیش کتاب دوم من به نام انقلاب سفید انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را که بیشتر مربوط به آینده میشود در دسترس ملت ایران بگذارم."
📚کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، محمّدرضاشاه پهلوی، صفحه ۶
اگر آقای میلانی پیش از ایرادگیری به این بخش از سخنان اعلیحضرت دقت میکرد، درمییافت که کتاب «ماموریت برای وطنم» به تاریخ ایران مربوط است و بنابراین به مسائل مربوط به رضاشاه بیش از حد پرداخته شده است؛ در حالی که کتاب «به سوی تمدن بزرگ» به آینده ایران اختصاص دارد و از این رو نیازی به تأکید مداوم بر رضاشاه ندارد. به نظر میرسد درک این نکته برای آقای میلانی بسیار دشوار بوده است.
علاوه بر این، اگر آقای میلانی به شکل جدی و عمیق کتاب «به سوی تمدن بزرگ» را مطالعه میکرد، متوجه میشد که بارها به رضاشاه اشاره شده است. به عنوان نمونه، در صفحه ۱۵۲ محمّدرضاشاه پهلوی مینویسد:
"تا پیش از تشکیل خانههای انصاف و شوراهای داوری، اعمال قدرت قضایی چه در روستاها و چه در شهرها با موانع و محظورات بسیاری روبهرو بود. قبل از آغاز عصر پهلوی اصولاً در روستاها عدالت قضایی وجود نداشت و سرنوشت رعایا و روستاییان در اختیار قدرت مطلقه مالکان یا خوانین بود، همانطور که سرنوشت شهرنشینان در دست حکام محلی و یا به اصطلاح محاکم شرع بود. در زمان سلطنت رضاشاه کبیر قوه قضاییه بر اساس ضوابط و مقررات مشخصی ایجاد شد و حکام محلی و مراجع شرعی قدرت قضایی خود را قانوناً از دست دادند، ولی در عمل اختلافات سطوح اجتماع و نفوذ خصوصی مالکان و منتقدان و ثروتمندان اعمال واقعی اصول قانون را دشوار میکرد. با آغاز انقلاب ایران و دگرگونیهای اجتماعی که این انقلاب به همراه آورد، اصلاح قوانین حقوقی و جزایی و گسترش سازمان قضایی کشور مورد توجه قرار گرفت و اقدامات در این زمینه انجام شد."
این نکات نشان میدهد که آقای میلانی به درستی به زوایای تاریخی و اجتماعی کتابها توجه نکرده و نتیجهگیریهای او نیز مغرضانه و بی اساس است.
@na_ta_ma
ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
نقد سیزدهم بر کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی سال ۵۷ و مورخ معاصر در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر…
نقد سیزدهم بر کتاب «نگاهی به شاه» اثر عباس میلانی: مائوئیست و کمونیست سابق، شورشی سال ۵۷ و مورخ معاصر
در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر مرتکب اشتباهات، برداشتهای نادرست و تحلیلهای غیرموجه میشود.
متن را در اینجا بخوانید: https://t.me/na_ta_ma/10036
نقد را در اینجا بخوانید: https://t.me/na_ta_ma/10037
در کتاب «نگاهی به شاه»، عباس میلانی به نظرات شاهنشاه آریامهر درباره رضاشاه بزرگ میپردازد و برای این منظور به آثار او استناد میکند. با این حال، در این مسیر مرتکب اشتباهات، برداشتهای نادرست و تحلیلهای غیرموجه میشود.
متن را در اینجا بخوانید: https://t.me/na_ta_ma/10036
نقد را در اینجا بخوانید: https://t.me/na_ta_ma/10037
محمدرضاشاه پهلوی در مقدمه کتاب «به سوی تمدن بزرگ» مینویسد:
"شانزده سال پیش نخستین کتاب من به نام ماموریت برای وطنم و یازده سال پیش کتاب دوم من به نام انقلاب سفید انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را که بیشتر مربوط به آینده میشود در دسترس ملت ایران بگذارم."
📚کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، محمّدرضاشاه پهلوی، صفحه ۶
@na_ta_ma
"شانزده سال پیش نخستین کتاب من به نام ماموریت برای وطنم و یازده سال پیش کتاب دوم من به نام انقلاب سفید انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را که بیشتر مربوط به آینده میشود در دسترس ملت ایران بگذارم."
📚کتاب «به سوی تمدن بزرگ»، محمّدرضاشاه پهلوی، صفحه ۶
@na_ta_ma
شاهنشاه آریامهر در کتاب به سوی تمدن بزرگ مینویسد:
"تا پیش از تشکیل خانههای انصاف و شوراهای داوری، اعمال قدرت قضایی چه در روستاها و چه در شهرها با موانع و محظورات بسیاری روبهرو بود. قبل از آغاز عصر پهلوی اصولاً در روستاها عدالت قضایی وجود نداشت و سرنوشت رعایا و روستاییان در اختیار قدرت مطلقه مالکان یا خوانین بود، همانطور که سرنوشت شهرنشینان در دست حکام محلی و یا به اصطلاح محاکم شرع بود. در زمان سلطنت رضاشاه کبیر قوه قضاییه بر اساس ضوابط و مقررات مشخصی ایجاد شد و حکام محلی و مراجع شرعی قدرت قضایی خود را قانوناً از دست دادند، ولی در عمل اختلافات سطوح اجتماع و نفوذ خصوصی مالکان و منتقدان و ثروتمندان اعمال واقعی اصول قانون را دشوار میکرد. با آغاز انقلاب ایران و دگرگونیهای اجتماعی که این انقلاب به همراه آورد، اصلاح قوانین حقوقی و جزایی و گسترش سازمان قضایی کشور مورد توجه قرار گرفت و اقدامات در این زمینه انجام شد."
📚کتاب به سوی تمدن بزرگ، صفحه ۱۵۲
@na_ta_ma
"تا پیش از تشکیل خانههای انصاف و شوراهای داوری، اعمال قدرت قضایی چه در روستاها و چه در شهرها با موانع و محظورات بسیاری روبهرو بود. قبل از آغاز عصر پهلوی اصولاً در روستاها عدالت قضایی وجود نداشت و سرنوشت رعایا و روستاییان در اختیار قدرت مطلقه مالکان یا خوانین بود، همانطور که سرنوشت شهرنشینان در دست حکام محلی و یا به اصطلاح محاکم شرع بود. در زمان سلطنت رضاشاه کبیر قوه قضاییه بر اساس ضوابط و مقررات مشخصی ایجاد شد و حکام محلی و مراجع شرعی قدرت قضایی خود را قانوناً از دست دادند، ولی در عمل اختلافات سطوح اجتماع و نفوذ خصوصی مالکان و منتقدان و ثروتمندان اعمال واقعی اصول قانون را دشوار میکرد. با آغاز انقلاب ایران و دگرگونیهای اجتماعی که این انقلاب به همراه آورد، اصلاح قوانین حقوقی و جزایی و گسترش سازمان قضایی کشور مورد توجه قرار گرفت و اقدامات در این زمینه انجام شد."
📚کتاب به سوی تمدن بزرگ، صفحه ۱۵۲
@na_ta_ma